صفحه 4 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 31 به 40 از 68

موضوع: حماسه حسيني

  1. #31
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    چرا ائمه اطهار ( حتی از پيغمبر اكرم روايت است ) گفتند كه اين نهضت‏
    بايد زنده بماند ، فراموش نشود ، مردم برای امام‏حسين ( ع ) بگريند ؟
    هدف آنها از اين دستور چه بوده است ؟ ما آن هدف واقعی را مسخ كرديم .
    گفتيم فقط بخاطر اين است كه تسلی خاطری برای حضرت‏زهرا سلام‏الله‏عليها
    باشد ! با اينكه ايشان در بهشت همراه فرزند بزرگوارشان هستند ، دائما بی‏تابی می‏كنند تا ما مردم بی‏سروپا يك‏
    مقدار گريه كنيم تا تسلی خاطر پيدا كنند ! آيا توهينی بالاتر از اين ،
    برای حضرت زهرا پيدا می‏كنيد ؟ عده‏ای ديگر گفتند امام‏حسين ( ع ) در كربلا
    بدست يك عده مردم تجاوزكار ، بی تقصير كشته‏شد ، پس اين تأثرآور است !
    من هم قبول دارم امام حسين ( ع ) بی تقصير كشته شد . امام حسين ( ع ) بی‏
    تقصير كشته شد ، اما همين ؟! يك آدم بی‏تقصير بدست يك عده متجاوز كشته‏
    شد ؟ ! روزی هزارنفر آدم بی‏تقصير بدست آدمهای با تقصير كشته می‏شوند .
    روزی هزارنفر آدم در دنيا نفله می‏شوند و تأثرآور است ، اما آيا اين‏
    نفله‏شدنها ارزش دارد كه سالهای زيادی ، قرنهای‏زياد ، ده‏قرن ، بيست‏قرن ،
    سی‏قرن مطرح باشد و ما بنشينيم و اظهار تأثر كنيم كه حيف ، حسين بن‏علی (
    ع ) نفله شد ، خونش هدر رفت ! حسين‏بن‏علی ( ع ) بی‏تقصير كشته شد ، بدست‏
    افرادی متجاوز كشته شد ! اما چه كسی گفته حسين‏بن‏علی ( ع ) نفله شده است‏
    ؟ خون حسين بن‏علی ( ع ) هدر رفت ؟ اگر در دنيا كسی را پيدا كنيد كه‏
    نگذاشت يك قطره از خونش هدر برود ، حسين‏بن‏علی ( ع ) است . اگر در
    دنيا كسی را پيدا كنيد كه نگذاشت يك ذره از شخصيتش هدر برود ،
    حسين‏بن‏علی ( ع ) است . او برای قطره‏قطره خونش آنچنان ارزش قائل شد كه‏
    نمی‏توان آن را توصيف كرد . اگر ثروتهای دنيا را كه برای او مصرف می‏شود
    تا دامنه قيامت حساب كنيم، برای هر قطره خونش ميلياردها ميليارد تومان‏
    بشر پول خرج كرده است . آدمی كه كشته شدنش سبب شد كه نام او پايه كاخ‏
    ستمكاران را برای هميشه بلرزاند ، نفله شد ؟ ! خونش هدر رفت ؟ ! ما غصه‏
    بخوريم برای اينكه حسين‏بن‏علی ( ع ) نفله شد ؟ تو نفله شدی بيچاره‏نادان . من و تو
    نفله هستيم ، من‏وتو عمرمان هدر رفت ، غصه برای خودت بخور . تو به حسين‏
    توهين می‏كنی كه می‏گويی نفله شد ! حسين‏بن‏علی ( ع ) كسی است كه : « ان لك‏
    درجة عند الله ، لن تنالها الا بالشهاده » ( 1 ) ، آيا حسين‏بن‏علی‏
    عليهماالسلام كه آرزوی شهادت می‏كرد ، آرزوی نفله شدن رامی‏كرد ؟ آنها كه‏
    توصيه كردند كه عزای حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) بايد زنده‏بماند ، برای‏
    اين بوده كه هدف حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) مقدس بود . حسين‏بن‏علی (
    عليهماالسلام ) يك مكتب بوجود آورد ، می‏خواستند مكتبش زنده بماند .
    هرگز نمونه‏ای از يك مكتب عملی در دنيا پيدا نمی‏كنيد كه نظير مكتب‏
    حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) باشد . اگر شما نمونه حسين‏بن علی را پيدا
    كرديد ، آن وقت بگوئيد چرا ما هر سال بايد ياد او را تجديد كنيم ؟ !
    نظير آنچه كه در حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) در حادثه عاشورا ، در آن‏
    ابتلاء و مصيبت پيدا شد ، از توحيد ، از جلوه‏ايمان ، از جلوه‏خداشناسی ،
    از ايمان كامل به جان ديگر ، از رضا و تسليم ، از صبر ، از مردانگی ، از
    طمأنينه نفس ، از ثبات و استقامت ، از عزت و كرامت نفس ، از
    آزاديخواهی و آزادی‏طلبی ، از اينكه در فكر انسانها باشد ، از اينكه در
    خدمت انسانها باشد ، اگر در دنيا نمونه‏ای پيدا كرديد ، آن وقت بگوئيد
    چرا ما نام حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) را زنده كنيم ؟ ( بديل ندارد ، مثل‏
    ندارد ) زنده كردن نام و نهضت او برای اين است كه پرتوی از روح حسين‏بن‏
    علی بر روح ما و شما بتابد .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #32
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اگر اشكی كه ما برای او می‏ريزيم ، در مسير هماهنگی روح ما باشد ، پرواز كوچكی است كه روح ما با روح حسينی می‏كند . اگر ذره‏ای از همت او ،
    ذره‏ای از غيرت او ، ذره‏ای از حريت او ، ذره‏ای از ايمان او ، ذره‏ای از
    تقوای او ، ذره‏ای از توحيد او در ما بتابد و چنين اشكی از چشم ما جاری‏
    شود ، آن اشك بی‏نهايت قيمت دارد . اگر گفتند باندازه بال مگس هم باشد
    يك دنيا ارزش دارد ، باور كنيد ! اما نه اشكی كه برای نفله شدن حسين (
    ع ) باشد ، بلكه اشكی كه برای عظمت حسين ( ع ) باشد ، برای شخصيت حسين‏
    ( ع ) باشد . اشكی كه نشانه‏ای از هماهنگی با حسين‏بن علی ( عليهماالسلام )
    و پيروی كردن از او باشد ، بله ، يك بال مگسش هم يك دنيا ارزش دارد .
    خواستند هميشه مردم ، اين مكتب عملی را ببينند ، مشاهده كنند كه‏
    خاندان پيغمبر ( ص ) دليل بر صدق و گواه خود پيغمبر ( ص ) هستند . اگر
    بگويند فلان مسلمان در جنگی كه مثلا در روم يا در ايران كرد ، ايمان و
    شهامت زيادی از خود نشان داد ، آنقدر دليل بر حقانيت پيغمبر ( ص )
    نيست تا بگويند فرزند پيغمبر چنين كرد . چون هميشه خاندان يك نفر از هر
    كس ديگر سوءظن و بدگمانيش به او بيشتر است . ولی اينكه خاندان پيغمبر
    ( ص ) را در نهايت صفا و ايمان می‏بينيم ، بهترين گواه بر صدق پيغمبر (
    ص ) است . هيچ كس مانند علی عليه‏السلام با پيغمبر ( ص ) نبوده ، با
    پيغمبر ( ص ) بزرگ شده است . هيچ كس مانند علی ( ع ) مؤمن به پيغمبر
    ( ص ) و فدائی او نيست . اين خود اول دليل بر صدق پيغمبر ( ص ) است .
    حسين ( ع ) فرزند پيغمبر ( ص ) است . او وقتی ايمان خود را به تعليمات‏
    پيغمبر ( ص ) نشان می‏دهد ، پيغمبر ( ص ) جلوه می‏كند ، پيغمبر ( ص )
    متجلی می‏شود . آن چيزهائی كه بشر هميشه بزبان می‏آورد ولی در عمل او كمتر
    ديده می‏شود در وجود حسين ( ع ) ديده می‏شود . چطور روح بشر اين مقدار شكست ناپذير می‏شود ؟
    سبحان‏الله ! بشر به كجا می‏رسد ، روح بشر چقدر شكست ناپذير بايد باشد كه‏
    بدنش قطعه‏قطعه می‏شود ، جوانانش جلوی چشمش قلم‏قلم می‏شوند ، در منتهی‏
    درجه تشنه می‏شود و حتی به آسمان كه نگاه می‏كند ، بنظرش تيره‏وتار است ،
    خاندانش را می‏بيند كه اسير می‏شوند ، هر چه داشته از دست داده است ولی‏
    يك چيز برای او باقی مانده و آن روحش است . هرگز روحش شكست نمی‏خورد
    .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  4. #33
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    شما يك چنين صحنه نمايشی از فضائل انسانيت در غير حادثه كربلا نشان‏
    دهيد تا بجای كربلا از آن حادثه ياد كنيم . پس چنين حادثه‏ای را بايد زنده‏
    نگهداريم . حادثه‏ای كه در آن يك جمعيت هفتاد و دو نفری از نظر روحی يك‏
    جمعيت سی‏هزار نفری را شكست دادند . چطور شكست دادند ؟ اولا با اينكه‏
    اينها در اقليت بودند و كشته شدنشان قطعی بود ، يك نفر از اينها به‏
    دشمن ملحق نشد . اما از آن سی هزار نفر به اينها ملحق شدند . از جمله‏
    سردارشان حربن‏يزيدرياحی و سی‏نفر ديگر . اين دليل بر آن است كه از نظر
    روحی اينها بردند و آنها باختند . عمرسعد در كربلا كارهايی كرده است كه‏
    دليل بر شكست روحی خودش است . لشكريان عمرسعد در كربلا از جنگ تن‏به‏تن‏
    پرهيز داشتند . اول حاضر شدند . و طبق معمولی كه در آن دوره‏ها بوده است‏
    قبل از اينكه به اصطلاح جنگ مغلوبه يا تيراندازی شود [ جنگ تن‏به‏تن ] يك‏
    نوع زورآزمايی بوده است . يك نفر از اين طرف می‏رود ، يك نفر از آن‏
    طرف می‏آيد . چند نفر كه با اصحاب حسين ( ع ) مبارزه كردند ، آنقدر به‏
    آنها نيروی روحی دادند كه عمرسعد دستور داد جنگ تن‏به‏تن نكنند .
    اباعبدالله در چه وقتی به ميدان آمد ؟ ( فكر كنيد ) عصر روزعاشورا است‏
    . تا ظهر هنوز عده‏ای از اصحاب بودند كه نماز هم خواندند . از صبح تا عصر
    تلاش كرده و بدن هر يك از اصحابش را غالبا خودش آورده و در خيمه شهداء
    گذاشته است . خودش به بالين يارانش آمده ، اهل بيتش را خودش تسلی‏
    داده است . گذشته از همه اينها ، داغهايی كه ديده است . آخرين كسی كه‏
    بميدان می‏آيد خودش است . خيال كردند كه در چنين شرايطی می‏توانند با
    حسين ( ع ) مبارزه كنند . هر كسی كه جلو آمد لحظه‏ای مهلتش نداد . فرياد
    عمرسعد بلند شد كه مادرتان به عزايتان بنشيند ، به مبارزه كی رفته‏ايد ؟
    هذا ابن قتال العرب (1) اين پسر كشنده عرب است ، پسر علی بن ابيطالب‏
    (ع) است ، والله نفس ابيه بين جنبيه ( 2 ) بخدا روح پدرش علی ( ع ) در
    كالبد اوست ، به جنگ او نرويد . اين علامت شكست بود يا نه ؟ سی‏هزار
    نفر جنگ تن‏به‏تن كردند با يك مرد تنهای غريب ، آنهمه مصيبت ديده ،
    آنهمه زحمت كشيده ، آنهمه تلاش كرده ، هم تشنه است و هم گرسنه ، شكست‏
    می‏خوردند و عقب نشينی می‏كردند . نه تنها در مقابل شمشير اباعبدالله‏
    شكست خوردند ، در برابر منطقش هم شكست خوردند .
    اباعبدالله ( ع ) در روز عاشورا قبل از شروع جنگ ، دوسه‏بار خطابه‏
    انشاء كرد . واقعا خود آن خطابه‏ها عجيب است ! كسانی كه اهل
    سخن هستند می‏دانند كه ممكن نيست انسان در حال عادی بتواند سخن عاليی‏
    بگويد كه در حد اعلای اوج باشد . روح بشر بايد به اهتزاز بيايد . مخصوصا
    اگر سخن از نوع مرثيه باشد ، دل انسان بايد خيلی سوخته باشد تا مرثيه‏
    خوب بگويد . اگر بخواهد غزل بگويد بايد سخت دچار احساسات عشقی باشد تا
    غزل خوبی بگويد . اگر بخواهد حماسه بگويد بايد سخت احساسات حماسی داشته‏
    باشد تا يك سخن حماسی بگويد . وقتی خطبه‏های اباعبدالله ( ع ) ايراد
    می‏شود ، مخصوصا يكی از آن خطبه‏هائی كه در روز عاشورا ايراد می‏كند و از
    مفصلترين خطبه‏هاست ، [ عمرسعد بر لشكريان خود می‏ترسد ] . امام برای‏
    خواندن اين خطبه از اسب پياده شد و برای اينكه می‏خواست يك جای‏
    مرتفعتری باشد تا صدايش بهتر برسد ، بر بالای شتر رفت و فرياد زد :

    ( 1 ) . كه براستی نمونه‏ای از خطبه‏های علی عليه‏السلام است و اگر خطبه‏های‏
    علی عليه‏السلام را كنار بگذاريم ديگر خطبه‏ای به اين پرشوری در دنيا پيدا
    نمی‏شود . و سه بار صحبت كرد . عمرسعد بر لشكريان خود ترسيد كه مبادا نطق‏
    حسين ( ع ) آنها را تحت تأثير قرار دهد . نوبت بعد كه اباعبدالله ( ع )
    شروع به صحبت كرد ، از آنجا كه روح دشمن شكست خورده بود ، عمرسعد دستور
    داد فرياد كنيد و به دهانهايتان بزنيد تا صدای حسين ( ع ) را كسی نشنود .
    آيا اين علامت شكست نيست ؟ آيا اين علامت پيروزی حسين ( ع ) نيست ؟
    بشر اگر با ايمان باشد . موحد باشد ، اگر با خدا پيوند داشته باشد ،
    اگر به آن دنيا ايمان داشته باشد ، يك تنه بيست هزار ، سی هزار نفر را
    از نظر روحی شكست می‏دهد . آيا اين برای ما نبايد درس باشد ؟ نمونه‏
    اينها را كجا پيدا می‏كنيد ؟ چه كسی را در دنيا پيدا می‏كنيد كه در شرايطی‏
    مثل شرايط حسين‏بن‏علی ( ع ) قرار بگيرد و دو كلمه از آن خطابه او را
    بتواند بخواند ؟ دو كلمه از خطابه زينب سلام‏الله عليها در دم دروازه كوفه‏
    را بتواند بخواند ؟ اگر گفتند اين عزا را احياء كنيد ، زنده نگهداريد ،
    برای اين است كه اين نكته‏ها را بفهميم و دريابيم ، برای اينكه عظمت‏
    حسين ( ع ) را درك كنيم ، برای اينكه اگر اشكی می‏ريزيم از روی معرفت‏
    باشد . معرفت حسين ( ع ) ما را بالا می‏برد ، ما را انسان می‏كند ، ما را
    آزاد مرد می‏كند ، ما را اهل حق و حقيقت می‏كند ، اهل عدالت می‏كند ، يك‏
    مسلمان‏واقعی می‏كند . مكتب حسين ( ع ) ، مكتب انسان‏سازی است نه مكتب‏ گنهكارسازی . حسين ( ع ) سنگر عمل صالح است ، نه سنگر گناهكاری .
    ²تبالكم ايتها الجماعة و ترحا حين استصرختمونا والهين، فأصرخناكم موجفين‏»
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  5. #34
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    نوشته‏اند در صبح روز عاشورا حسين عليه‏السلام همينكه نماز صبح را با
    اصحابش خواند ، برگشت به آنها فرمود : اصحاب من آماده باشيد . مردن جز
    پلی كه شما را از دنيايی به دنيای ديگر عبور می‏دهد ، نيست . از يك‏
    دنيای بسيار سخت به يك دنيای بسيار عالی و شريف و لطيف عبور می‏دهد .
    اين سخنش بود ، اما عملش را ببينيد . اين را حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام )
    نگفته است ، كسانی كه وقايع‏نگار بوده‏اند گفته‏اند . حتی هلال‏بن‏نافع كه‏
    وقايع‏نگار عمرسعد است ، اين قضيه را گفته است . می‏گويد من از حسين‏بن‏علی‏
    ( عليهماالسلام ) تعجب می‏كنم كه هر چه شهادتش نزديكتر و كاربر اوسخت تر
    می شد ،چهره‏اش برافروخته‏تر می‏گرديد ، مثل آدمی كه به وصل نزديكتر
    می‏شود . حتی می‏گويد در آن لحظات آخر ، هنگامی كه آن لعين ازل وابد سر
    مقدسش را از بدن جدا كرده بود ، رفتم سراغ حسين‏بن‏علی ( عليهمالسلام ) ،
    چشمم كه به حسين ( ع ) افتاد ، آن بشاشت و روشنی چهره‏اش ، آنچنان مرا
    گرفت كه مردنش را فراموش كردم . لقد شغلنی نوروجهه جمال‏هيبته عن‏الفكرش
    فی قتله ( 1 ) . نوشته‏اند اباعبدالله ( ع ) در حملات خود ، نقطه‏ای را
    انتخاب كرده بود كه نزديك خيام حرم باشد . به دو منظور : يكی اينكه‏
    می‏دانست دشمنان چقدر نامرد و غير انسانند و اين مقدار حميت ندارند كه‏
    لااقل بگويند ما با حسين ( ع ) طرف هستيم ، پس متعرض خيمه‏ها نشويم .
    می‏خواست تا جان در بدن دارد ، تا رگ گردنش می‏جنبد ، كسی متعرض خيام‏
    حرمش نشود . حمله می‏كرد ، از جلو او فرار می‏كردند ، ولی زياد تعقيب‏
    نمی‏كرد ، برمی‏گشت تا خيام حرمش مورد تعرض قرار نگيرد . منظور ديگر
    اينكه می‏خواست تا زنده است اهل‏بيتش بدانند كه او زنده است . لذا
    نقطه‏ای را مركز قرار داده بود كه صدايش به آنها می‏رسيد . وقتی كه بر
    می‏گشت و در آن نقطه می‏ايستاد ، فرياد می‏كرد : « لا حول و لا قوش الا بالله‏
    العلی العظيم ، » فرياد حسين عليه‏السلام كه بلند می‏شد اهل بيت
    سكونت‏خاطری پيدا می‏كردند . می‏گفتند آقا هنوز زنده است . امام ( ع ) به‏
    اهل بيت فرموده بود تا من زنده هستم از خيمه‏ها بيرون نيائيد ( اين حرفها
    را باور نكنيد كه اهل‏بيت دائما بيرون می‏دويدند . ابدا . دستور آقا بود
    كه تا من زنده هستم شما در خيمه‏ها باشيد ) ، حرف سستی از دهانتان بيرون نيايد كه‏
    اجر شما زايل شود ، مطمئن باشيد كه عاقبت شما خير است ، نجات پيدا
    می‏كنيد ، خداوند دشمنان شما را بزودی عذاب خواهد كرد . آنها اجازه‏
    نداشتند كه بيرون بيايند و بيرون هم نمی‏آمدند . غيرت حسين‏بن‏علی (
    عليهماالسلام ) اجازه نمی‏داد ، غيرت و عفت خود آنها نيز اجازه نمی‏داد كه‏
    بيرون بيايند . لذا صدای امام ( ع ) را كه می‏شنيدند : « لا حول ولاقوش الا
    بالله العلی العظيم » اطمينان خاطری پيدا می‏كردند . چون امام ( ع ) بعد
    از وداع كردن يك يا دو بار ديگر نيز آمده بودند و خبر گرفته بودند اين‏
    بود كه اهل بيت امام ( ع ) هنوز انتظار آمدن ايشان را داشتند . در آن‏
    زمان اسبهای عربی را برای ميدان جنگ تربيت می‏كردند ، چون اسب حيوان‏
    تربيت پذيری است . وقتی كه صاحب آن كشته می‏شد ، عكس‏العملهای خاصی از
    خود نشان می‏داد . اهل بيت اباعبدالله ( ع ) در داخل خيمه هستند ،
    منتظرند تا شايد صدای امام ( ع ) را بشنوند و يا يك بار ديگر جمال آقا
    را زيارت كنند ، يك مرتبه صدای همهمه اسب اباعبدالله ( ع ) بلند شد ،
    به در خيمه آمدند ، خيال كردند آقا آمده است ، يك وقت ديدند اسب آمده‏
    در حالی كه زين آن واژگون است . اينجا بود كه اولاد و خاندان اباعبدالله‏
    ( ع ) فرياد واحسيناه ، ! وا محمدا ! را بلند كردند و دور اسب را گرفتند
    ( نوحه‏سرايی طبيعت بشر است ، انسان وقتی می‏خواهد درد دل خود را بگويد ،
    بصورت نوحه‏سرايی می‏گويد ، آسمان را مخاطب قرار می‏دهد ، حيوانی را
    مخاطب قرار می‏دهد ، انسان ديگری را مخاطب قرار می‏دهد ) ، هر يك از
    افراد خاندان اباعبدالله ( ع ) بنحوی نوحه‏سرايی را آغاز كردند . آقا به آنها فرموده بود تا من زنده هستم حق‏
    گريه كردن نداريد ، من كه مردم ، البته نوحه‏سرايی كنيد . در همان حال‏
    شروع به گريستن كردند .
    نوشته‏اند حسين بن علی عليهما السلام دختری دارد بنام سكينه‏خاتون كه خيلی‏
    هم اين دختر را دوست می‏داشت. او بعدها زن اديبه‏عالمه‏ای شد و زنی بود كه‏
    همه علماء و ادباء برای او اهميت و احترام قائل بودند . اباعبدالله (ع)
    خيلی اين طفل را دوست می‏داشت . او هم به آقا فوق‏العاده علاقمند بود .
    نوشته‏اند اين بچه بصورت نوحه‏سرايی جمله‏هايی گفت كه دلهای همه را سوزاند
    . بحالت نوحه‏سرايی ، اسب را مخاطب قرار داد كه : يا جواد ابی هل سقی‏
    ابی ام قتل عطشانا ؟ ای اسب پدرم ! پدر من وقتی كه رفت تشنه بود آيا او
    را سيراب كردند يا با لب تشنه شهيد كردند ؟ اين در چه وقت بود ؟ در
    وقتی بود كه اباعبدالله ( ع ) از روی اسب به روی زمين افتاده بود .
    و صلی الله علی محمد و آله الطاهرين لا حول و لا قوش الا بالله العلی‏
    العظيم .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  6. #35
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    جلسه چهارم : وظيفه ما در برابر تحريفها

    بسم الله الرحمن الرحيم
    الحمد لله رب العالمين باری‏ءالخلائق اجمعين و الصلوه و السلام علی‏
    عبدالله و رسوله و حبيبه و صفيه ، سيدنا و نبينا و مولانا ابی‏القاسم محمد
    صلی الله عليه و آله و سلم و علی آله الطيبين الطاهرين المعصومين . اعوذ
    بالله من الشيطان الرجيم :
    « فبما نقضهم ميثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسيه يحرفون الكلم عن‏
    مواضعه و نسوا حظا مما ذكروا به »( 1 )
    بحث ما در سه شب گذشته درباره تحريفات در واقعه تاريخی عاشورا بود
    كه در چهار قسمت قرار داديم :
    - بطور كلی در معنی تحريف و انواع آن . 2 - در بيان تحريفاتی كه در خصوص واقعه تاريخی عاشورا صورت گرفته‏ 3 - عوامل‏تحريف ، اسباب و موجباتی كه منجر به تحريف 4 - راجع به وظيفه ما مردم در برابر اين تحريفها ، هم وظيفه علمای امت‏ است و نمونه‏هايی از آن تحريفات .
    می‏شوند بطور عموم ، و عاملهای خاصی كه در اين حادثه تاريخی دخالت‏
    كرده‏اند .

    و هم وظيفه توده مردم .
    از اين چهار بخش ، سه بخش اول را در شبهای گذشته صحبت كرديم و امشب‏
    به فضل الهی درباره قسمت چهارم صحبت می‏كنيم .
    بطور قطع و يقين در اين حادثه بسيار بزرگ‏تاريخی تدريجا تحريفاتی در
    طول زمان پيدا شده است و بدون شك در اينجا وظيفه‏ای هست كه بايد با اين‏
    تحريفات مبارزه كرد ، بلكه به تعبير بهتر ، اگر بخواهيم از خودمان‏
    ستايش كنيم و تعبير احترام‏آميزی درباره خودمان به كار ببريم ، بايد
    بگوئيم كه نسل ما رسالتی برای مبارزه با اين تحريفات دارد . ولی قبل از
    آنكه اين وظيفه و اين رسالت را چه برای علمای‏امت ( به تعبير ديگر خواص‏
    ) و چه برای توده مردم ( به تعبير ديگر عوام ) عرض كنم ، مقدمتا دو
    مطلب ديگر را بيان می‏كنم ، يكی اينكه نگاهی به گذشته كنيم و ببينيم‏
    مسؤول اين تحريفات چه كسانی هستند . آيا خواص و علماء مسؤول اين‏
    تحريفاتند و يا توده و عوام‏الناس ؟ امروزه وظيفه چيست و وظيفه كيست ،
    يك مطلب است ، در گذشته مقصر و مسؤول كه بوده است ، مطلب ديگری است‏
    . معمولا در اينگونه قضايا علماء به گردن عوام می‏اندازند و عوام به گردن‏
    علماء . علماء می‏گويند تقصير عوام‏الناس است ، تقصير جهالت مردم است ،
    بقدری مردم جاهل و نادان و نالايق و ناشايسته‏اند كه سزاوار همين مهملات هم هستند ، شايسته حقايق نيستند .
    من از مرحوم آيت‏الله‏صدرا علی‏الله‏مقامه شنيدم كه تاج‏نيشابوری در منبر
    حرفهای مفت می‏گفت ، كسی به او اعتراض كرد كه اين حرفها چيست ، اين‏
    همه اجتماع می‏شود چرا دو كلمه حرف حسابی نمی‏زنی ؟ گفت مردم لايق نيستند
    ! بعد هم با يك دليل ، به اصطلاح ثابت كرد .
    1
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  7. #36
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مردم‏عوام يعنی توده مردم ، منطقی در برابر خواص دارند ، و اين منطق را
    اغلب بكار می‏برند . می‏گويند : ماهی از سر گنده گردد نی‏زدم . علماء به‏
    منزله سرماهی هستند و ما دم‏ماهی . ولی حقيقت اين است كه در اين تقصير و
    در اين مسؤوليت ، هم خواص مسؤولند و هم عوام . اين را بدانيد كه عامه‏
    مردم و توده مردم هم در اين مسائل شريكند . در اين جور مسائل اين توده‏
    مردم هستند كه حقايق‏كشی می‏كنند و خرافات را اشاعه می‏دهند .
    حديث معروفی است و علماء برای آن اعتبار قائل شده‏اند كه شخصی از
    امام‏صادق عليه‏السلام در ذيل آيه شريفه : « و منهم اميون لا يعلمون الكتاب‏
    الا امانی »( 1 ) ( در اينجا خدا از عوام يهود انتقاد می‏كند . با اينكه‏
    خدا عوام را بی‏سواد ، امی و درس‏ناخوانده معرفی می‏كند ، در عين‏حال از
    همين عوام در قرآن انتقاد می‏كند و آنها را مسؤول می‏شناسد ) سؤال می‏كند كه‏
    آقا ! علمای يهود مسؤول بوده‏اند درست ، عوام چه مسؤوليتی دارند ؟ اينها
    عوام بودنشان عذرشان است ( حديث مفصل است ) امام ( ع ) فرمود اين‏جور
    نيست . مسائلی هست كه احتياج به درس خواندن دارد ، فقط درس خوانده‏ها
    آنها را درك می‏كنند ، درس ناخوانده‏ها درك نمی‏كنند . در اينجا می‏توان گفت عوام مسؤول نيستند
    چون درس خوانده نيستند . گواينكه گاهی عوام مسؤوليتشان اين است كه چرا
    درس نمی‏خوانند ؟ اين هم يك منطقی است . ولی اگر عوام مسؤوليت نداشته‏
    باشند ، در مسائلی است كه آن مسائل احتياج به تحصيل و درس و كتاب و
    معلم دارد . وقتی معلم نديده ، مدرسه نديده ، كتاب نخوانده چرا مسؤول‏
    باشد ؟ اما بعضی از مسائل هست كه بشر با فطرت‏سليم ، آنها را درك می‏كند
    و ديگر مدرسه و كتاب و معلم نمی‏خواهد ، به تعبير من ديپلم داشتن‏
    نمی‏خواهد ، كلاس‏شش را طی كردن نمی‏خواهد ، بلكه عقل داشتن كافی است ،
    سلامت عقل كافی است . سپس امام ( ع ) مثال زد ، فرمود : عالمی مردم را
    به زهد و تقوا دعوت می‏كند ، ولی در عين حال برخلاف زهد و تقوا عمل می‏كند
    ! توبه‏فرما است ، اما توبه فرمايان خود ، توبه كمتر كنند و مردم عوام هم‏
    اينها را می‏بينند كه بر ضد گفته خودشان عمل می‏كنند ! امام ( ع ) فرمود :
    آيا انسان بايد درس‏خوانده و معلم ديده باشد و كلاس طی كرده باشد تا
    بفهمد كه چنين آدمی لايق پيروی نيست ؟ عوام قوم يهود اينها را به چشم‏
    خودشان می‏ديدند و با عقل خودشان درك می‏كردند ، « و اضطروا بمعارف‏
    قلوبهم » ( 1 ) ، با يك معرفت فطری درك می‏كردند كه از چنين كسانی‏
    نبايد پيروی كرد معذلك پيروی می‏كردند ، پس مسؤولند .
    يك سلسله مسائل هست كه احتياج به درس خواندن ندارد ، به قول معروف‏
    خط سياه و سفيد خواندن نمی‏خواهد ، عربی دانستن نمی‏خواهد ، فارسی دانستن هم نمی‏خواهد ، صرف و نحو نمی‏خواهد ، فقه و اصول‏
    نمی‏خواهد ، منطق و فلسفه نمی‏خواهد . فطرت سليم می‏خواهد و فطرت سليم را
    هم همه دارند . فطرتشان درك می‏كند . پيغمبراكرم ( ص ) جمله‏ای دارد كه‏
    از پخته‏ترين جمله‏هاست ، چون از فطری‏ترين جمله‏هاست . فرمود :
    « انما الاعمال بالنيات و انما لكل امری مانوی » (1) عمل ، به قصد و نيت‏
    بستگی دارد . اگر شما كاری انجام دهيد چه خوب و چه بد ، اما آن كار بدون‏
    قصد از شما صادر شده باشد ، اگر بد است مسؤول نيستيد و اگر خوب است‏
    پاداش نداريد .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  8. #37
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اگر كسی آمد خوابی را نقل كرد ، داستانی را نقل كرد ، گفت فلان‏كس در
    يك جريان اضطراری ، در يك عالم‏بی‏خبری ، در يك كاری كه كوچكترين قصدی‏
    در آن نداشته است ، بلكه قصد خلاف داشته است ، در عين‏حال همين كار بدون‏
    قصد ، او را به اعلی‏عليين بالا برد و تمام گناهانش را محو كرد ، آيا بايد
    قبول كنيم ؟ بايد در كتاب خوانده باشيم ؟ عربی بايد بدانيم ؟ سياه‏وسفيد
    بايد خوانده باشيم ؟ گناهان انسان را فقط توبه پاك می‏كند ، يك بازگشت‏
    به حق پاك می‏كند . « ان الحسنات يذهبن السيئات »( 2 ) ، كار نيك‏
    است كه اثر كار بد را می‏برد . اما كار بدون اختيار اينچنين نيست . ما
    از همين فطرت خدادادی خودمان هرگز استفاده نمی‏كنيم .
    در بعضی از كتابها نوشته‏اند يك نفر دزد كه راه را برای مردم می‏گرفت و آنها را می‏كشت ، يك روز اطلاع پيدا كرد كه قافله زواری‏
    می‏خواهد به كربلا برود ، آمد سر گردنه‏ای كمين كرد برای اينكه راه را بر
    زوار امام‏حسين ( ع ) ببندد و مالشان را بدزدد و اگر لازم شد آنها را بكشد
    . منتظر بود قافله برسد كه ناگهان كنارراه خوابش برد ، قافله آمد ، رد
    شد و او بيدار نشد . در همين حال صحنه قيامت را خواب ديد كه او را به‏
    جهنم می‏برند ؟ چرا به جهنم می‏برند ؟ چون كوچكترين عمل صالح در نامه عملش‏
    نيست ، هر چه هست گناه است ، هر چه هست جنايت است . او را تا لبه‏
    پرتگاه جهنم بردند ولی جهنم نپذيرفت و برگشت ! چرا نپذيرفت ؟ چون اين‏
    مرد سر راهی خوابيده بود كه در آن قافله زوار می‏رفت و گرد زوار بر
    تن‏ولباس او نشسته بود ، بدون اينكه خودش قصدی داشته باشد ، بلكه قصد
    كشتن زوار را داشته است ، قصد بردن مال آنها را داشته است ، ولی علی‏رغم‏
    گفته پيغمبر (ص) كه : « انما الاعمال بالنيات و انما لكل امری‏ء ما نوی »
    ، اين عمل بدون اختيار ، تمام گناهانش را محو كرد :
    از جنبه شعری خيلی خوب است اما از جنبه مكتب امام‏حسين ( ع )
    متاسفانه درست نيست .
    مطلب دومی كه بايد قبل از بيان اين رسالت و وظيفه عرض كنم ، خطراتی‏
    است كه در اين تحريفات وجود دارد . مختصری راجع به خطر تحريف بحث‏
    كنيم . انواع تحريفها در واقعه تاريخی عاشورا را بدست آورديم ، عوامل‏
    تحريف را هم شناختيم . ممكن است كسی بگويد مگر تحريف چه عيبی دارد ؟ چه ضرری دارد ؟ چه خطری دارد ؟ خطر
    تحريف فوق‏العاده زياد است . تحريف ضربت غير مستقيم است كه از ضربت‏
    مستقيم كاری تر است . يك كتاب كه تحريف می‏شود ( چه تحريف لفظی ، چه‏
    تحريف معنوی ) اگر كتاب هدايت باشد ، تبديل به كتاب ضلالت می‏شود، اگر
    كتاب سعادت باشد تبديل به كتاب شقاوت می‏شود . اگر كتابی باشد كه‏
    انسان را رو به بالا می‏برد ، در اثر تحريف رو به پائين می‏آورد . اساسا آن‏
    حقيقت را بكلی عوض می‏كند . نه تنها بدون خاصيت می‏كند ، بلكه اثر
    معكوس می‏بخشد .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  9. #38
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    هر چيزی آفتی متناسب با خودش دارد ، پيغمبراكرم ( ص ) می‏فرمايد :
    « آفة الدين ثلاثة : فقيه فاجر ، امام جائر ، مجتهد جاهل » ( 1 ) ، سه چيز
    آفت دين است :

    نادان .
    پيغمبر اكرم اينها را بعنوان آفتهای دين می‏شمرد . همان طور كه جمادات‏
    ، نباتات و حيوانات آفتهای مخصوص بخود دارند ، بدن انسانها آفتهای‏
    مخصوص به خود دارد ، دين ، آئين و مسلك هم آفت مخصوص به خود دارد .
    تحريف ، كه بوسيله دو صنف از آن سه صنفی كه پيغمبر اكرم فرمود ، يعنی‏
    عالم بد عمل و فاسق ، و مقدس نادان ايجاد می‏شود ، آفت دين است ، دين‏
    را از بين می‏برد . تحريف چون موضوع را عوض می‏كند مردم آن را بعنوان‏
    حقيقت می‏پذيرند ، اما نتيجه معكوس می‏گيرند .
    علی عليه‏السلام ، شخصيتی به آن عظمت ، در نظر بعضی از ما مردم يك‏
    شخصيت تحريف شده عجيبی است . بعضی از مردم علی ( ع ) را فقط و فقط به‏
    پهلوانی می‏شناسند و بس ! گاهی به وسيله اشخاص بسيار مغرض عكسهايی از
    علی عليه‏السلام منتشر می‏شود كه شمشيری مانند زبان مار كه دو زبانه دارد در
    دست اوست و بازوها و قيافه‏ای برای ايشان درست می‏كنند و نقاشی می‏كنند
    كه معلوم نيست از كجا بدست آورده‏اند . اصلا عكس و مجسمه علی ( ع ) و
    پيغمبر ( ص ) قطعا در دنيا نبوده است . يك قيافه‏های عجيبی درست‏
    می‏كنند كه انسان باور نمی‏كند اين همان علی ( ع ) عادل است ، اين همان‏
    علی‏ای است كه شبها از خوف خدا می‏گريسته است . چون سيمای يك عابد ،
    سيمای يك متهجد ، سيمای كسی كه شبها استغفار می‏كرده است ، سيمای يك‏
    حكيم ، سيمای يك قاضی ، سيمای يك اديب ، يك‏جور ديگر است .
    مطلب ديگری كه مخصوص ما ايرانيهاست اينست كه به امام چهارم عليه‏
    السلام می‏گوييم امام زين‏العابدين بيمار ! غير از زبان فارسی در هيچ زبان‏
    ديگری كلمه بيمار را دنبال اسم امام زين‏العابدين ( ع ) نمی‏بينيم . در
    زبان عربی چنين كلمه‏ای نيست . ايشان القاب زيادی دارند ، السجاد يكی از
    القابشان است ، ذوالثفنات يكی از القابشان است . آيا شما كتابی در
    دنيا پيدا می‏كنيد كه لقبی به زبان عربی به امام داده باشند كه مفهوم‏
    بيمار را برساند ؟ ! امام زين‏العابدين ( ع ) تنها در ايام حادثه عاشورا
    بيمار بودند ( شايد تقديرالهی بود برای اينكه بايد امام زنده می‏ماند و
    نسل امام‏حسين ( ع ) از اين طريق محفوظ می‏شد ) و همان بيماری سبب نجات‏
    ايشان شد . چندبار تصميم گرفتند امام ( ع ) را بكشند ، اما چون بيماری او
    شديد بود ، گفتند انه لما به ( 1 ) چرا او را بكشيم ؟ او دارد می‏ميرد .
    در دنيا چه كسی هست كه در عمرش بيمار نشده باشد ؟ در غير اين چند روز
    ببينيد آيا يك جا نوشته‏اند كه امام زين‏العابدين ( ع ) بيمار بود ؟ ! ولی‏
    ما امام زين‏العابدين ( ع ) را به صورت يك بيمار مريض زردرنگ تب‏داری‏
    كه هميشه عصا بدستش است و كمر خم كرده و راه می‏رود و آه می‏كشد ، ترسيم‏
    كرده‏ايم !
    همين‏دروغ ، همين‏تحريف سبب شده است كه بسياری از اشخاص آه بكشند ،
    ناله بكنند ، خودشان را به موش‏مردگی بزنند تا مردم آنها را احترام كنند
    و بگويند آقا را ببينيد درست مانند امام زين‏العابدين ( ع ) بيمار است !
    اين تحريف است . امام زين‏العابدين عليه‏السلام با امام حسين عليه‏السلام و
    با امام‏باقر عليه السلام از نظر مزاج و بنيه هيچ فرقی نداشته است . امام‏
    ( ع ) بعد از حادثه كربلا چهل سال زنده بود . مانند همه سالم بود ، با
    امام‏صادق عليه‏السلام فرقی نداشته ، چرا بگوئيم امام زين‏العابدين بيمار ؟ !
    امامت به معنی نمونه بودن و سرمشق بودن است . فلسفه وجود امام اين‏
    است كه يك انسان مافوق انسانها باشد ، همان‏طور كه پيغمبران ،
    « بشر مثلكم يوحی الی »(1) بودند ، تا مردم از اين مثلهای اعلی پيروی و
    تبعيت كنند . اما وقتی كه چهره اين شخصيتها اين قدر مشوه شد ، خراب شد
    ، سيمايشان تغيير كرد ، ديگر قابل پيروی و لايق پيروی نيستند . يعنی پيروی‏
    از اين شخصيتهای خيالی به جای اينكه سودمند باشد ، نتيجه معكوس می‏بخشد .
    پس اجمالا دانستيم كه خطر تحريف چقدر زياد است . واقعا تحريف ضربت‏
    غير مستقيم است ، از پشت خنجر زدن است .
    نسل يهوديان در جهان قهرمان تحريفند . هيچكس به اندازه اينها در
    تاريخ‏جهان تحريف نكرده است ، و به همين دليل هيچكس به اندازه اینها به بشريت ضربه نزده است ، حقايق را قلب و بدعتها ايجاد
    نكرده است .
    1 - دانشمند بدعمل ، فاسق و فاجر . 2 - زعيم و پيشوای ستمكار . 3 مقدس‏
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  10. #39
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    رسالت و وظيفه ما

    مخصوصا در اين عصر بدانيد كه وظيفه سنگينی داريم . با حادثه تحريف شده‏
    نمی‏شود به مردم خدمت كرد ، در گذشته هم نمی‏شد . در گذشته اگر فايده‏ای‏
    نداشت ضررش كم بود ولی در اين عصر ضررش خيلی زياد است . ما و شما
    بزرگترين وظيفه‏ای كه داريم اين است كه ببينيم چه تحريفاتی در تاريخ ما
    شده است ، چه تحريفاتی در نقاشی شخصيتها و بزرگان ما شده است ، چه‏
    تحريفاتی در قرآن شده است ؟ اما تحريف قرآن تحريف‏لفظی نيست ، يعنی در
    قرآن نه يك كلمه كم شده است و نه يك كلمه زياد . خطر تحريف‏معنوی قرآن‏
    به اندازه خطر تحريف‏لفظی آن است . تحريف معنوی قرآن يعنی چه ؟ يعنی‏
    تفسير غلط ، توجيه غلط ، قرآن را غلط تفسير كردن ، توجيه غلط كردن ، همين‏
    هم نبايد باشد . ببينيم در تاريخهای ما ، آن تاريخهايی كه بايد برای ما
    درس آموزنده باشد و سند اخلاقی ماست ، سندتربيت اجتماعی ما است ،
    مانند حادثه تاريخی‏عاشورا ، چه تحريفاتی شده است ؟ بايد با اين تحريفات‏
    مبارزه كنيم .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  11. #40
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    وظايف علمای امت و عامه مردم

    وظايفی كه علمای امت دارند چيست ؟ وظايف عامه و توده مردم چيست ؟
    راجع به علمای امت يك سخن كلی را عرض می‏كنم : عالم نقطه انحرافش در
    اينجاست كه هميشه خودش را در مقابل نقاط ضعف و عيبهای مردم می‏بيند .
    نقاط ضعف روحی و اخلاقی و اجتماعی در افراد يك نوع بيماری است . در
    بيماريهای جسمانی ، خود بيمار معمولا بيماری خودش را احساس می‏كند و
    خودش دنبال معالجه می‏رود . ولی در بيماريهای روحی آنچه كه كار را مشكل‏
    می‏كند اين است كه شخص بيمار است ولی خودش نمی‏فهمد كه بيمار است !
    بلكه برعكس ، آن بيماری را به عنوان سلامت می‏پذيرد ! به بيماری خودش‏
    علاقه دارد ! چنين نيست كه افراد ، نقاط ضعف خودشان را به عنوان نقطه‏
    ضعف بشناسند و قبول كنند ، بلكه آنها را نقطه قوت در خودشان می‏دانند !
    اين ، عالم است كه می‏فهمد نقاط ضعف اجتماعش چيست .
    عالم كه در مقابل نقاط ضعف اجتماع قرار می‏گيرد ، دو حالت دارد : 1 -
    با نقاط ضعف مردم مبارزه می‏كند . اين را مصلح می‏گويند مصلح يعنی كسی كه‏
    با نقاط ضعف مردم مبارزه می‏كند . غالبا مردم از او خوششان نمی‏آيد ! 2 -
    مبارزه كردن با نقاط ضعف مردم را كار سخت و مشكلی می‏بيند . مبارزه كردن‏
    با نقاط ضعف مردم نه تنها منفعت ندارد بلكه ضرر هم دارد ، از نقاط ضعف‏
    مردم استفاده می‏كند ! اينجاست كه مصداق « فقيه‏فاجر » می‏شود كه به فرموده‏
    پيغمبراكرم ( ص ) يكی از آفات سه گانه دين است .
    در سايرمسائل بحث نمی‏كنيم بلكه فقط در واقعه‏عاشورا بحث می‏كنيم . عامه‏
    مردم دو نقطه ضعف در موضوع عزاداری امام‏حسين ( ع ) دارند ، يكی از آنها اين است كه معمولا مؤسس يا مؤسسين و صاحبان‏مجالس ،
    چه آنهايی كه در مساجد و چه آنهايی كه بالخصوص در منزلشان مجلسی بر پا
    می‏كنند ، در حدودی كه من تجربه دارم ( استثناء ندارد ) آن چيزی را كه‏
    می‏خواهند ازدحام جمعيت است ! اگر جمعيت ازدحام كند راضی هستند اگر
    ازدحام نكند راضی نيستند ! اين نقطه ضعف است . اين جلسات برای اين‏
    نيست كه جمعيت ازدحام كند . مگر ما می‏خواهيم سان ببينيم ، مگر ما
    می‏خواهيم رژه برويم ؟ ! هدف ، آشنا شدن با حقايق است ، مبارزه كردن با
    تحريفات است . اين يك نقطه ضعف است كه گوينده در مقابل آن قرار
    می‏گيرد . آيا با اين نقطه ضعف مبارزه كند يا از اين نقطه ضعف مانند
    تاج‏نيشابوری استفاده كند ! اگر بخواهد با اين نقطه ضعف مبارزه كند ، با
    هدف صاحب مجلس و هدف مستمعين كه از جمع شدن دور يكديگر و شلوغ شدن‏
    خوششان می‏آيد ، ناسازگار است ، اگر هم بخواهد از اين نقطه ضعف استفاده‏
    كند ، فقط در فكر اين است كه چه كار كنم تا جمعيت ، بيشتر جمع شود .
    اينجاست كه يك عالم بر سر دو راهی قرار می‏گيرد . حالا كه اينها احمق‏
    هستند ، چنين نقطه ضعفی دارند ، من از اين نقطه‏ضعف استفاده و بهره‏برداری‏
    كنم يا علی‏رغم وجود اين نقطه ضعف ، با آن مبارزه كنم و به دنبال حقيقت‏
    بروم ؟
    نقطه ضعف دومی كه در مجالس عزاداری هست و بيشتر از ناحيه عوام‏الناس‏
    است و خوشبختانه كمتر شده است ، مسئله " شومر و واويلا " بپا شدن است‏
    . منبری در آخر منبرش حتما بايد ذكر مصيبت كند و در اين ذكر مصيبت هم نه تنها مردم اشك بريزند ، كه تنها اشك ريختن قبول‏
    نيست ، بايد مجلس از جا كنده شود و شور و واويلا بپا شود . من نمی‏گويم‏
    مجلس از جا كنده نشود ، من می‏گويم اين نبايد هدف باشد . اگر در آن مسير
    صحيح با بيان حقايق و واقعيات ، بدون آنكه روضه دروغی خوانده شود ، بدون‏
    آنكه جعلی شود ، بدون آنكه تحريفی شود ، بدون آنكه برای امام‏حسين ( ع )
    اصحابی بسازند كه در تاريخ نيست و خود امام‏حسين ( ع ) آنها را نمی‏شناسد
    چون وجود نداشته‏اند ، بدون آنكه برای امام‏حسين ( ع ) فرزندانی ذكر شود كه‏
    چنين فرزندانی در دنيا وجود نداشته‏اند ، بدون اينكه برای امام‏حسين ( ع )
    دشمنانی ذكر شود كه اصلا چنين كسانی وجود نداشته‏اند ، اگر اشكی از روی‏
    صداقت و حقيقت ريخت ، شور و واويلا هم بپا شد ، مجلس هم كربلا شد ،
    بسيار خوب است . ولی وقتی كه حقيقت و صداقت نبود ، آيا بايد با
    امام‏حسين ( ع ) بجنگيم ، دشمنی كنيم ، دروغ ببنديم ، دروغ بگوييم ؟ !
    اين ، نقطه ضعف مردم عوام است . با اين نقطه ضعف چه بايد كرد ؟ آيا
    بايد از اين نقطه ضعف مردم استفاده كرد ؟ بايد بهره‏برداری كرد و سوارشان‏
    شد ؟ بايد مانند تاج‏نيشابوری گفت كه چون اينها احمقند ، من از حماقتشان‏
    استفاده می‏كنم ؟ ! نه ، بزرگترين رسالت و بزرگترين وظيفه علماء مبارزه‏
    با نقاط ضعف اجتماع است . اين است كه پيغمبراكرم ( ص ) فرمود : « اذا
    ظهرت البدع فی امتی فليظهر العالم علمه و الا فعليه لعنة الله » ( 1 ) ،
    آنجا كه بدعتها و دروغها ظاهر می‏شود .
    آنجا كه چيزهايی ظاهر می‏شود كه در دين نيست ، مسائلی پيدا می‏شود كه من‏
    نگفته‏ام ، برعهده دانايان است كه حقايق را بگويند ولو مردم خوششان نيايد
    . آن كسی كه حقايق را كتمان می‏كند ، لعنت خدا بر او باد . بالاتر از اين‏
    را خود قرآن كريم فرموده است : « ان الذين يكتمون ما انزلنا من البينات‏
    و الهدی من بعد ما بيناه للناس فی الكتاب اولئك يلعنهم الله و يلعنهم‏
    اللاعنون »( 1 ) .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

صفحه 4 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اجتماع هیات مذهبی به مناسبت گرامیداشت حماسه 9 دی
    توسط paradise در انجمن گالری عکس موضوعی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 30-12-2010, 18:49
  2. تيراندازي پليس بحرين به عزاداران حسيني
    توسط hossein moradi در انجمن اخبار جهان اسلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-12-2010, 12:06
  3. تلاش بهائيان هند در بي‌اهميت جلوه دادن حماسه عاشورا
    توسط monji_2008 در انجمن اخبار جهان اسلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-12-2010, 11:04
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 19-09-2010, 10:17

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه