صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 41 به 50 از 68

موضوع: حماسه حسيني

  1. #41
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    آن دانايانی كه حقايقی را كه ما گفته‏ايم ، می‏دانند ولی كتمان می‏كنند ،
    می‏پوشانند ، اظهار نمی‏كنند ، لعنت خدا ولعنت هر لعنت كننده‏ای بر آنها
    باد . وظيفه علما ، در دوره ختم‏نبوت مبارزه با تحريف است . خوشبختانه‏
    ابراز اين كار در دست است و در ميان علماء ، بوده و هستند افرادی كه با
    اين نقاط ضعف مبارزه كرده و می‏كنند . كتاب لؤلؤ و مرجان كه در همين‏
    موضوع حادثه عاشورا نوشته شده و در سه‏شب گذشته از آن نام برده ، از
    مرحوم حاجی‏نوری ( رضوان الله عليه ) است كه درست همان قيام و وظيفه‏
    بسيار بسيار مقدسی است كه اين مرد بزرگ انجام داده است و مصداق قسمت‏
    اول آن حديث است « اذا ظهرت البدع فی امتی فليظهر العالم علمه » .
    وظيفه علماست كه در اين موارد حقايق را بدون پرده به مردم بگويند ولو
    مردم خوششان نيايد . وظيفه علماست كه با اكاذيب مبارزه كنند ، وظيفه‏
    علماست كه مشت دروغ‏گويان را باز كنند . فقها در باب غيبت مطلبی دارند
    می‏گويند غيبت مواردی دارد كه استثناء شده است . يكی از موارد استثنای غيبت كه همه علمای‏بزرگ مرتكب اين‏
    غيبت شده‏اند و آن را لازم و بلكه احيانا واجب می‏دانند ، جرح راوی است .
    يعنی چه ؟ يعنی : شخصی حديث روايت می‏كند ، از پيغمبر ( ص ) حديث‏
    روايت می‏كند ، از امام ( ع ) حديث روايت می‏كند ، آيا شما فورا بايد
    قبول كنيد ؟ نه ، بايد تحقيق كنيد كه او چگونه آدمی است ، آيا راستگو
    است يا دروغگو ؟ اگر در زندگی اين آدم نقطه ضعفی را كشف كرديد ، اگر
    عيبی ، نقصی ، دروغی ، فسقی را كشف كرديد ، اينجا بر شما نه تنها جايز
    است ، بلكه لازم است كه در متن كتابها ، اين آدم را رسوا كنيد . اين‏
    اسمش جرح است . با اينكه غيبت است ، با اينكه بدگويی است ، و غيبت‏
    و بدگويی نه از مرده جائز است و نه از زنده ، ولی در اينجا كه
    تحريف‏حقايق است ، قلب‏حقايق است ، بايد او را رسوا كنيد . دروغگو را
    بايد رسوا كرد .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #42
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    يك عالم ممكن است در يك زمينه ، بزرگ هم باشد ، مانند ملاحسين‏كاشفی‏
    كه خيلی مردملايی بوده است ! اما روضةالشهدايش پر از دروغ است . به همه‏
    دروغ بسته حتی به ابن‏زياد و عمرسعد هم دروغ بسته است ! نوشته است ابن‏
    زياد پنجاه خروار زر سرخ به عمرسعد داد كه آمد كربلا و دست به اين كار زد
    ! هر كس بشنود می‏گويد : پس عمرسعد خيلی هم تقصير نداشته است ، پنجاه‏
    خروار طلا را به هر كس بدهند دست به اين كار می‏زند . در مورد
    ملاآقای‏دربندی اتفاق‏نظر است كه آدم خوبی بوده است . حتی مرحوم حاجی‏نوری‏
    كه از كتابش انتقاد می‏كند و به حق هم انتقاد می‏كند ، می‏گويد :
    مرد خوبی بوده است . واقعا نسبت به امام‏حسين عليه‏السلام مرد مخلصی بوده‏
    است و نوشته‏اند هر وقت نام امام‏حسين را می‏شنيد اشكش جاری می‏شد ، فقه و
    اصول را هم به خوبی می‏دانسته است . خودش خيال می‏كرد كه از فقهای درجه‏
    اول است ولی نه ، از فقهای درجه دوم و سوم لااقل بشمار می‏رود . كتابی‏
    نوشته به نام خزائن كه يك دوره فقه است و چاپ هم شده . معاصر با
    صاحب‏جواهر است . به صاحب‏جواهر گفت اسم كتاب شما چيست ؟ گفت جواهر
    . اسم كتاب خودش خزائن بود . گفت از اين جواهر شما در خزائن ما بسيار
    است . اما كتاب جواهر تا به حال ده بار چاپ شده است و هيچ فقيهی‏
    نيست كه از اين كتاب استفاده نكند ، هيچ فقيهی نيست كه خودش را
    نيازمند به اين كتاب نبيند . ولی كتاب خزائن كه يك دوره چاپ شده ،
    بعد از آن احدی به سراغ آن نرفت ! قيمت آن با اينكه هزار صفحه است ،
    همان قيمت كاغذش بيشتر نيست . اين مرد با اينكه مردعالمی است ولی‏
    اسرارالشهادش را نوشته كه به كلی حادثه كربلا را تحريف كرده است ، قلب‏
    كرده است ، زيرو رو كرده است ، بی‏خاصيت و بی‏اثر كرده است ، كتابش‏
    مملو از دروغ است ! حال به خاطر اينكه او عالم بوده ، باتقوا بوده ،
    مخلص امام‏حسين ( ع ) بوده است ، ما بايد درباره‏اش سكوت كنيم ؟
    حاجی نوری نبايد درباره أسرار الشهاده او اظهار نظر كند ؟ بايد جرح بشود
    و اين وظيفه عالم است . از خداوند تبارك و تعالی توفيق می‏خواهيم كه‏
    دلهای همه ما را به حق و حقيقت رهبری بفرمايد .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  4. #43
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    بخش دوم : حماسه حسينی

    جلسه اول : دو چهره حادثه كربلا

    بسم الله الرحمن الرحيم
    الحمدلله رب‏العالمين باری‏الخلائق اجمعين و الصلوه و السلام علی عبد الله‏
    و رسوله و حبيبه و صفيه ، سيدنا و نبينا و مولانا ابی‏القاسم محمد
    صلی‏الله‏عليه و آله و سلم و علی آله الطيبين الطاهرين المعصومين .
    اعوذ بالله من الشيطان الرجيم : « يا قوم ان كان كبر عليكم مقامی و
    تذكيری بايات الله فعلی الله توكلت فاجمعوا امركم و شركائكم ثم لايكن‏
    امركم عليكم غمه ثم اقضوا الی و لا تنظرون »( 1 ) .
    موضوع بحث ، حماسه‏حسينی است . اول بايد كلمه حماسه را كه در زبان‏
    فارسی زياد استعمال می‏شود ، برای شما توضيح بدهم .
    كلمه حماسه به معنی شدت و صلابت است ، و گاه به معنی شجاعت و حميت‏
    استعمال می‏شود . علمای شعر شناس ، منظومه‏های شعری را از نظر محتوی يعنی‏
    از نظر نوع معنی و هدف شعر به اقسامی تقسيم می‏كنند : بعضی از منظومه‏ها را منظومه‏های غنائی ، بعضی را منظومه‏های‏
    حماسی و بعضی را منظومه‏های وعظی و اندرزی ، بعضی را منظومه‏های رثايی و
    بعضی ديگر را منظومه‏های مدحی می‏گويند ، ديوان و غزليات حافظ ، غزليات‏
    سعدی و ديوان شمس تبريزی ، منظومه‏های‏غنايی است ، يعنی اگر چه هدف در
    اينها عرفان است ، ولی لااقل از نظر تشبيب ، زبان عاشقانه است ، سخن از
    حسن و بی‏اعتنائی محبوب است ، سخن از درد فراق و درازی شب‏فراق و كوتاهی‏
    ايام‏وصال است .
    فكر بلبل همه آن است كه گل شد يارش گل در انديشه ، كه چون عشوه كند
    در كارش
    دلربائی همه آن نيست كه عاشق بكشند خواجه آن است كه باشد غم‏
    خدمتكارش
    اين يك شعر غنائی است ، گر چه در آخر به يك معنی عرفانی بسيار لطيف‏
    و عالی می‏رسد و حافظ هميشه اين‏طور است . در آخر همين شعر می‏گويد :
    صوفی سرخوش از اين دست كه كج كرده كلاه بدو جام دگر آشفته شود
    دستارش
    اشعارغنائی زياد است .
    شعر رثايی يا مرثيه كه برای بزرگان دين و ساير بزرگان دنيا و كسانی كه‏
    منشأ خير و بركتی بوده‏اند ، گفته شده است ، نوع ديگر شعر است .
    برامكه كه منقرض شدند ، شعرايی كه از دستگاه آنها استفاده می‏كردند
    قصايدی در رثای آنها گفتند . خود همين حافظ ، فرزندجوانش كه می‏ميرد با
    همان زبان مخصوص خودش مرثيه می‏گويد :
    بلبلی خون‏جگر خورد و گلی حاصل كرد بادغيرت به صدش حال پريشان دل‏
    كرد .

    طوطی‏ای را به هوای شكری دل خوش بود ناگهش سيل‏فنا نقش امل باطل كرد آه و فرياد كه از چشم حسود مه و مهر در لحد ماه كمان ابروی من منزل كرد
    اشعار رثايی زياد است . مدح و ستايش هم كه الی‏ماشاءالله ، خصوصا تملق‏
    و چاپلوسی !
    اشعار حماسی اشعار ديگری است ، كه معمولا فقط آهنگ خاصی را می‏پذيرد .
    شعرحماسی ، شعری است كه از آن بوئی از غيرت و شجاعت و مردانگی می‏آيد ،
    شعری است كه روح را تحريك می‏كند و به هيجان می‏آورد ، مثلا :

    تن مرده و گريه دوستان به از زنده و طعنه دشمنان مرا عار آيد از اين زندگی كه سالار باشم كنم بندگی اين تقسيم بندی اختصاص به شعر ندارد ، نثر هم همين‏طور است ، نثرهای‏
    حماسی داريم ، نثرهای غنائی داريم ، نثرهای رثايی داريم ، انواع نثرها
    داريم .
    در جنگ صفين در اولين برخوردی كه ميان سپاه علی عليه‏السلام و سپاه معاويه می‏شود ، علی ( ع ) روی حساب‏خودش حاضر نيست كه شروع‏
    كننده جنگ باشد و تمام كوشش اين است كه تا حد ممكن مشكلات و اختلافات‏
    را حل بكند ، بلكه بتواند معاويه و يارانش را به اصطلاح روبراه بكند ،
    ولی يك وقت متوجه می‏شود كه آنها پيشدستی كرده‏اند و شريعه ، يعنی جائی‏
    كه می‏شود از فرات آب برداشت را گرفته‏اند . علی عليه‏السلام سعی می‏كند با
    مذاكره مسئله را حل كند ، و پيغام می‏دهد كه هنوز بنای جنگ نيست و
    می‏خواهيم مذاكره كنيم بلكه مسئله با مذاكره حل بشود . ولی طرف مقابل‏
    قبول نكرد ، بنابراين يا اصحابش بايد از تشنگی از پا در بيايند و يا
    بايد جنگيد . جنگی كه دشمن شروع كرده است .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  5. #44
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    در " نهج البلاغه " است كه علی عليه‏السلام در مقابل جمعيت ، ناراحت‏
    و عصبانی از اينكار می‏ايستد و يك خطبه چندسطری می‏خواند ، می‏فرمايد :
    « قد استطعموكم القتال » ( 1 ) اينها گرسنه جنگند و از شما غذا می‏خواهند
    اما از دم شمشير ، « فاقروا علی مذلة ، و تأخير محلة ، او رووا السيوف‏
    من الدماء ترووا من الماء » ( 2 ) لشكريانم ! نمی‏گويم برويد بجنگيد ،
    برويد يكی از اين دو راه را انتخاب كنيد : يا تن به ذلت بدهيد كه آب‏
    را ببرند و شما نگاه كنيد ، يا اينكه اين تيغها را از خون اين ناكسان‏
    سيراب كنيد تا خودتان سيراب شويد .
    « فالموت فی حياتكم مقهورين ، و الحياش فی موتكم قاهرين » ( 3 )
    زندگی اين است كه بميريد ولی فائق باشيد و مردن اين است كه زنده‏
    باشيد ، ولی توسری‏خور . علی عليه‏السلام با اين سخنان آنچنان هيجان ايجاد
    كرد كه در كمتر از دو ساعت ، دشمن را بكلی از كنار شريعه فرات دور
    كردند كه ديگر دشمن از تشنگی له‏له می‏زد . ولی علی عليه‏السلام به سپاهيان‏
    خود گفت شما هر روز اجازه بدهيد كه بيايند و آب بردارند . لشكريان‏
    گفتند آنها به ما آب ندادند ، پس ما هم به آنها آب نمی‏دهيم ، ولی علی‏
    ( ع ) فرمود : خير ، اين يك كار غير انسانی است ، آب يك چيزی است كه‏
    هر جانداری حق دارد از آن استفاده بكند ، به آنها آب بدهيد .
    پس معلوم شد سخن می‏تواند سخن حماسی باشد و سخن حماسی يعنی سخنی كه در
    آن بوئی از غيرت و شجاعت و مردانگی باشد ، بوئی از ايستادگی و مقاومت‏
    باشد . اگر شعر يا نثری دارای اين خصوصيات باشد ، آن را حماسی می‏گويند .
    سرگذشتها و حادثه‏ها و تاريخچه‏ها هم اقسامی دارند . حادثه‏هايی داريم‏
    غنائی ، حادثه‏هائی داريم اندرزی ، حادثه‏هايی داريم رثايی و حادثه‏هائی‏
    داريم حماسی . يك سرگذشت تمامش فقط غناست ، بوی غنا می‏دهد ، عشق است‏
    . مجلات را شايد كم و بيش می‏خوانيد ، در اينها چه حكايت واقعی ، چه‏
    افسانه ، چه مخلوطی از واقعيت و افسانه ، همه‏اش داستان غنائی است .
    حالا اين همه داستان غنائی به گوش اين ملت برود چی از آب در می‏آيد ، من‏
    نمی‏دانم ( 1 ) . داستانهای رثايی و به اصطلاح تراژديها هم زياد است . صفحات حوادث روزنامه‏ها را اگر
    بخوانيد اغلب از اين‏جور قضايا می‏بينيد . داستانهای اندرزی هم داستانهائی‏
    هستند كه در آنها پندواندرز است . " داستان راستان " ( 1 ) همه‏اش‏
    داستانهای اندرزی است . حتی شخصيتها هم اقسامی دارند ، بعضی از شخصيتها
    ، شخصيت حماسی هستند و روحشان حماسه است . بعضی روحشان غنائی است ،
    بعضی روحشان اساسا رثايی است ، آه و ناله است ، بعضی شكل روحشان شكل‏
    پندواندرز و موعظه است .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  6. #45
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    حالا كه به طور اجمالی معنی حماسه را فهميديم ، می‏توانيم در اطراف‏
    حماسه حسينی بحث بكنيم .
    آيا حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) حادثه حماسی دارد يا ندارد ؟ آيا شخصيت‏
    حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) يك شخصيت حماسی هست يا نيست ؟ ما بايد
    شخصيت حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) را كه برای ما يك شخصيت انسانی است‏
    بشناسيم . اين مرد كه ما هر سال به نام او وقتها صرف می‏كنيم ، پولها خرج‏
    می‏كنيم ، روزها تعطيل می‏كنيم ، بايد خصوصياتش برای ما شناخته شود و از
    جمله خصوصيات او همين است كه آيا حسين عليه‏السلام يك شخصيت حماسی هست‏
    يا نه ؟ آيا ما بايد با وجود حسين ( ع ) و سرگذشت او يك احساس حماسی‏
    داشته باشيم ، يا يك احساس تراژدی ، مصيبت ، رثا و نفله‏شدن ؟
    در اينجا لازم است مختصری توضيح بدهم : شخصيتهای حماسی كه اغلب در منظومه‏های حماسی از آنها ياد شده است ،
    جنبه نژادی و قومی دارند و اين اعم است از شخصيتهای افسانه‏ای مثل رستم و
    اسفنديار و يا شخصيتهای واقعی مثل جلال الدين خوارزمشاه در تاريخ ايران .
    غالبا قهرمانان يك قوم اعم از واقعی و افسانه‏ای ، از آن نظر كه انتساب‏
    به آن قوم دارند ، احساسات آن مردم را تحريك می‏كنند . اصولا قهرمان‏
    دوستی و قهرمان پرستی جزء سرشت بشر است . مخصوصا وقتی كه قهرمان ،
    تعلقی هم به انسان داشته باشد كه انسان بخواهد به او افتخار كند . اين‏
    قهرمانهای كشتی كه موفقيتی به دست می‏آورند ، براستی مردم برای آنها
    ابراز احساسات می‏كنند ، يا قهرمانی كه هالتر بلند كرده و ركورد را شكسته‏
    و مثلا سه كيلو بيشتر از ركورد جهانی بالا برده است ، چقدر تاج‏گل نثارش‏
    می‏كنند ، و يا برای كسی كه كشتی گرفته و با يك فن ، حريف خود را ضربه‏
    فنی كرده است ، براستی ابراز احساسات می‏كنند .
    اينها به خاطر اين است كه قهرمان‏دوستی و قهرمان‏پرستی در سرشت بشر
    است و ضمنا او از قهرمان ملت و قوم خودش تجليل می‏كند نه از قهرمان‏
    ديگری . در كشتيهای بين‏المللی افراد هر ملت چه آنهائی كه آنجا حاضرند و
    چه آنهائی كه از راديوها گوش می‏كنند ، احساساتشان متوجه هموطنان خودشان‏
    است كه افتخاری برای وطن و قوم خودشان كسب كنند. ما وقتی داستان رستم و
    اسفنديار و افراسياب و اين‏طور چيزها را می‏خوانيم، چون می‏گويند افراسياب‏
    از ماوراءالنهر و از يك ملت ديگری بوده و رستم از ملت ايران بوده است‏
    ، قهرا دلمان می‏خواهد كه هميشه تفوق مال رستم باشد ، و افسانه‏ساز هم‏
    داستانها و افسانه‏ها را چنان ساخته است كه با ذائقه ما جور در بيايد ،
    يعنی هميشه آن طرف مغلوب و محكوم و اين طرف غالب و قاهر باشد . اين‏
    حماسه ها ، حماسه‏های قومی است ، يعنی اختصاص به يك قوم و نژاد معين و
    يك آب‏وخاك معين دارد .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  7. #46
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اما مطلب در مورد حسين عليه‏السلام غير از اين است . حسين ( ع ) يك‏
    شخصيت حماسی است اما نه آنطور كه جلال‏الدين خوارزمشاه يك شخصيت حماسی‏
    است و نه آنطور كه رستم افسانه‏ای يك شخصيت حماسی است . حسين ( ع )
    يك شخصيت حماسی است ، اما حماسه انسانيت ، حماسه بشريت ، نه حماسه‏
    قوميت . سخن حسين ( ع ) ، عمل حسين ( ع ) ، حادثه حسين ( ع ) ، روح حسين‏
    ( ع ) ، همه چيز حسين ( ع ) هيجان است ، تحريك است ، درس است ،
    القاء نيروست ، اما چه‏جور القاء نيروئی ؟ چه‏جور درسی ؟ آيا از آن جهت‏
    كه مثلا به يك قوم بخصوص منتسب است ؟ ! يا از آن جهت كه شرقی است ؟
    يا از آن جهت كه مثلا عرب است و غير عرب نيست ؟ ! يا به قول بعضی از
    ايرانيها از آن جهت كه مثلا زنش ايرانی است ؟ !
    اساسا در وجود حسين ( ع ) يك چنين حماسه‏هائی نمی‏تواند وجود داشته باشد
    و علت شناخته نشدن حسين ( ع ) هم همين است . چون حماسه او بالاتر و
    مافوق اينگونه حماسه‏هاست ، كمتر افراد می‏توانند او را بشناسند . حالا
    ببينيم كه واقعا چطور است ؟ شما در جهان يك شخصيت حماسی مانند شخصيت حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) از نظر
    شدت حماسی بودن و از نظر علو و ارتفاع حماسه يعنی جنبه‏های انسانی نه‏
    جنبه قومی‏وملی پيدا نخواهيد كرد . حسين ( ع ) سرود انسانيت است ، نشيد
    انسانيت است و به همين دليل نظير ندارد ، و به جرأت عرض می‏كنم كه‏
    نظير ندارد . شما در دنيا حماسه‏ای مانند حماسه حسين بن‏علی ( عليهماالسلام‏
    ) پيدا نخواهيد كرد ، چه از نظر قدرت و قوت حماسه و چه از نظر علو و
    ارتفاع و انسانی بودن آن . و متاسفانه ما مردم اين حماسه را نشناخته‏ايم .
    حادثه عاشورا و تاريخچه كربلا دو صفحه دارد ، يك صفحه سفيد و نورانی و
    يك صفحه تاريك ، سياه و ظلمانی كه هر دو صفحه‏اش يا بی‏نظير است و يا
    كم نظير . اما صفحه سياه و تاريكش از آن نظر سياه و تاريك است كه در
    آن فقط جنايت بی‏نظير و يا كم نظير می‏بينيم .
    يك وقت حساب كردم و ظاهرا در حدود بيست‏ويك نوع پستی و لئامت در
    اين جنايت ديدم و خيال هم نمی‏كنم در دنيا چنين جنايتی پيدا بشود كه تا
    اين اندازه تنوع داشته باشد . البته در تاريخچه جنگهای صليبی ، جنايتهای‏
    اروپائيها خيلی عجيب است و اينكه جرأت نمی‏كنم كه بگويم حادثه كربلا از
    نظر زيادی جنايت نظير ندارد ، چون توجه من يكی به جنگهای صليبی و
    جنايتهايی است كه مسيحيان در آن مرتكب شدند و يكی هم به جنايتهايی است‏
    كه همين اروپائيها در اندلس‏اسلامی مرتكب شدند كه آنهم عجيب است .
    تاريخ‏اندلس مرحوم‏آيتی را كه دانشگاه چاپ كرده است بخوانيد ، كتابی‏
    است بسيار تحقيقی و آموزنده .
    در اين كتاب نوشته است : اروپائيها به صدهزار زن‏ومرد و بچه اجازه‏
    دادند كه هر جا می‏خواهند بروند ، بعد كه اينها راه افتادند ، پشيمان شدند
    و شايد هم از اول حقه زدند كه اجازه حركت دادند . به هر حال تمام اين‏
    صدهزار نفر را كشتند و سر بريدند . شرقی هرگز از نظر جنايت به غربی‏
    نمی‏رسد . شما اگر در تمام تاريخ مشرق‏زمين بگرديد ، دو جنايت را حتی در
    دستگاه اموی پيدا نمی‏كنيد ، يكی آتش زدن زنده‏زنده ، و ديگری قتل عام‏
    كردن زنان ، ولی در تاريخ مغرب‏زمين اين دو نوع جنايت فراوان ديده می‏شود
    . زن كشتن در تاريخ مغرب‏زمين يك امر شايعی است . هنوز هم باور نكنيد
    كه اينها روح انسانی داشته باشند . آنچه در ويتنام صورت می‏گيرد ادامه‏
    روحيه جنگهای صليبی و جنگهای اندلس آنها است . اين كار كه چند صدهزار
    نفر را زنده زنده در كوره آتش بگذارند ولو اين افراد جانی هم باشند ،
    كار مشرق‏زمينی نيست و از عهده مشرق زمينی چنين جنايتی برنمی‏آيد . اين‏
    كار فقط از عهده مغرب زمينی قرن بيستم برمی‏آيد .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  8. #47
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اين جنايت كه در صحرای سينا دهها هزار سرباز را آب و نان ندهند تا از
    گرسنگی بميرند برای اينكه اگر اسير بگيرند بايد به آنها نان بدهند ، فقط
    مال غربی است . شرقی اين جور جنايت نمی‏كند . يهودی فلسطينی صد درجه‏
    شريفتر از يهودی غربی است . اگر مردم فلسطين يهوديهای ملی اهل همان‏
    فلسطين بودند كه اين جنايتها واقع نمی‏شد . اين جنايتها همه مال يهودی‏
    غربی است . به هر حال من جرات نمی‏كنم بگويم جنايتی مثل جنايت كربلا در دنيا وجود نداشته است ، ولی‏
    می‏توانم بگويم در مشرق زمين وجود نداشته است .
    از اين نظر حادثه كربلا يك جنايت و يك تراژدی است ، يك مصيبت است‏
    ، يك رثاء است . اين صفحه را كه نگاه می‏كنيم ، در آن ، كشتن بيگناه‏
    می‏بينيم ، كشتن جوان می‏بينيم ، كشتن شيرخوار می‏بينيم ، اسب بر بدن مرده‏
    تاختن می‏بينيم ، آب ندادن به يك انسان می‏بينيم ، زن و بچه را شلاق زدن‏
    می‏بينيم ، اسير را بر شتر بی جهاز سوار كردن می‏بينيم . از اين نظر
    قهرمان‏حادثه كيست ؟ واضح است وقتی كه حادثه را از جنبه جنايی نگاه كنيم‏
    ، آن كه می‏خورد قهرمان نيست ، آن بيچاره مظلوم است . قهرمان حادثه در
    اين نگاه يزيدبن‏معاويه است ، عبيدالله‏بن‏زياد است ، عمرسعد است ،
    شمربن‏ذی‏الجوشن است ، خولی است و يك عده ديگر . لذا وقتی كه صفحه سياه‏
    شمر نيست . در آنجا ، قهرمان حسين ( ع ) است . در آن صفحه ، ديگر
    جنايت نيست ، تراژدی نيست ، بلكه حماسه است ، افتخار و نورانيت است‏
    ، تجلی حقيقت و انسانيت است ، تجلی حق‏پرستی است . آن صفحه را كه نگاه‏
    كنيم ، می‏گوئيم بشريت حق دارد به خودش ببالد . اما وقتی صفحه سياهش را
    مطالعه می‏كنيم می‏بينيم كه بشريت سر افكنده است و خودش را مصداق آن آيه‏
    می‏بيند كه می‏فرمايد : « قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و
    نحن نسبح بحمدك و نقدس لك »( 1 ) مسلما جبرئيل‏امين در مقابل اعلام خدا
    كه فرمود : « انی جاعل فی الارض خليفة »( 2 ) سؤالی نمی‏كند ، بلكه آن‏
    دسته از فرشتگان كه فقط صفحه سياه بشريت را می‏ديدند و صفحه ديگر آن را
    نمی‏ديدند ، از خدا اين سؤال را می‏كردند كه آيا می‏خواهی كسانی را در زمين‏
    قرار دهی كه فساد كنند و خونها بريزند ؟ و خدا در جواب آنها فرمود :
    « انی اعلم ما لا تعلمون »( 3 ) من می‏دانم چيزی را كه شما نمی‏دانيد .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  9. #48
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    آن صفحه ، صفحه‏ای است كه ملك اعتراض می‏كند ، بشر سرافكنده است و
    اين صفحه ، صفحه‏ای است كه بشريت به آن افتخار می‏كند . چرا بايد حادثه‏
    كربلا را هميشه از نظر صفحه سياهش مطالعه كنيم ؟ و چرا بايد هميشه‏
    جنايتهای كربلا گفته شود ؟ چرا هميشه بايد حسين‏بن علی ( ع ) از آن جنبه ای كه مورد جنايت جانيان است مورد مطالعه ما قرار
    بگيرد ؟ چرا شعارهائی كه به نام حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) می‏دهيم و
    می‏نويسيم ، از صفحه تاريك عاشورا گرفته شود ؟ چرا ما صفحه نورانی اين‏
    داستان را كمتر مطالعه می‏كنيم ، در حالی كه جنبه حماسی اين داستان صد
    برابر بر جنبه جنائی آن می‏چربد . و نورانيت اين حادثه بر تاريكی آن خيلی‏
    می‏چربد پس بايد اعتراف كنيم كه يكی از جانيهای بر حسين بن علی ( عليهما
    السلام ) ما هستيم كه از اين تاريخچه فقط يك صفحه‏اش را می‏خوانيم ، و
    صفحه ديگرش را نمی‏خوانيم . جانيهای بر امام‏حسين ( ع ) آنهائی هستند كه‏
    اين تاريخچه را از نظر هدف منحرف كرده و می‏كنند .
    حسين ( ع ) را يك روز كشتند و سر او را از بدن جدا كردند ، اما حسين (
    ع ) كه فقط اين تن نيست ، حسين ( ع ) كه مثل من و شما نيست ، حسين ( ع‏
    ) يك مكتب است و بعد از مرگش زنده‏تر می‏شود . دستگاه بنی‏اميه خيال كرد
    كه حسين ( ع ) را كشت و تمام شد ، ولی بعد فهميد كه مرده حسين ( ع ) از
    زنده حسين ( ع ) مزاحمتر است ، تربت حسين ( ع ) كعبه صاحبدلان است .
    زينب هم به يزيد همين را گفت . گفت اشتباه كردی ، « كد كيدك واسع‏
    سعيك ، ناصب جهدك فوالله لا تمحواذ كرنا ، و لا تميت وحينا » ، ( 1 )
    هر نقشه‏ای كه داری بكار ببر ولی مطمئن باش تو نمی‏توانی برادر مرا بكشی و
    بميرانی ، برادر من زندگيش طور ديگر است ، او نمرد ، بلكه زنده‏تر شد .
    در آن وقت مرثيه گوها مثل مرثيه گوهای حالا نبودند . " كميت " مرثيه‏گو
    بود ، " دعبل خزائی " مرثيه گو بود . همان دعبل‏خزائی كه گفت پنجاه‏سال‏
    است كه من دار خودم را بدوش كشيده‏ام . او طوری مرثيه می‏گفت كه تخت‏
    خلفای خود متوكل يك سرمغنيه ( 1 ) دارد ، يك وقتی با او كار داشت و سراغ‏
    او را گرفت ، گفتند نيست . گفت كجاست ؟ گفتند به مسافرت رفته است .
    بعد از مدتی كه آمد ، متوكل از او سؤال كرد كجا رفته بودی ؟ جواب داد
    برای زيارت به مكه رفته بودم ، متوكل گفت الان كه وقت زيارت مكه نيست‏
    ، نه ماه ذی‏الحجه است كه وقت حج باشد ، و نه ماه رجب است كه وقت‏
    عمره باشد ، و اصرار كرد كه بايد بگوئی كجا رفته بودی ، بالاخره معلوم شد
    اين زن به زيارت حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) رفته بود كه متوكل آتش‏
    گرفت ، فهميد نام حسين ( ع ) را نمی‏شود فراموشاند .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  10. #49
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    من نمی‏دانم كدام جانی يا جانيهائی ، جنايت را به شكل ديگری بر حسين بن‏
    علی ( عليهماالسلام ) وارد كردند ، و آن اينكه هدف حسين‏بن‏علی (
    عليهماالسلام ) را مورد تحريف قرار دادند و همان چرندی را كه مسيحيها در
    مورد مسيح گفتند درباره حسين ( ع ) گفتند كه حسين ( ع ) كشته شد برای‏
    آنكه بارگناه امت را به دوش بگيرد ، برای اينكه ما گناه بكنيم و
    خيالمان راحت باشد ، حسين ( ع ) كشته شد برای اينكه گنهكار تا آن زمان‏
    كم بود ، بيشتر بشود . لذا بعد از اين انحراف چاره‏ای نبود جز اينكه ما
    فقط صفحه سياه و تاريك اين حادثه را بخوانيم ، فقط رثاء و مرثيه ببينيم‏
    . من نمی‏گويم آن صفحه تاريك را نبايد ديد بلكه بايد آن را ديد و خواند ،
    اما اين مرثيه هميشه بايد مخلوط با حماسه باشد . اينكه گفته‏اند رثاء
    حسين‏بن‏علی ( عليهما السلام ) بايد هميشه زنده بماند ، حقيقتی است و از
    خود پيغمبر ( ص ) گرفته‏اند و ائمه‏اطهار ( عليهم السلام ) نيز به آن توصيه‏
    كرده‏اند . اين رثاء و مصيبت نبايد فراموش بشود . اين ذكری ، اين‏
    يادآوری نبايد فراموش بشود و بايد اشك مردم را هميشه بگيريد ، اما در
    رثای يك قهرمان . پس اول بايد قهرمان بودنش برای شما مشخص بشود و بعد
    در رثای قهرمان بگرييد ، و گرنه رثای يك آدم نفله شده بيچاره بی‏دست و
    پای مظلوم كه ديگر گريه ندارد ، و گريه ملتی برای او معنی ندارد . در
    رثای قهرمان بگرييد برای اينكه احساسات قهرمانی پيدا بكنيد ، برای اينكه‏
    پرتوی از روح قهرمان در روح شما پيدا شود و شما هم تا اندازه‏ای نسبت به‏
    حق و حقيقت غيرت پيدا كنيد ، شما هم عدالتخواه بشويد ، شما هم با ظلم و
    ظالم نبرد بكنيد ، شما هم آزاديخواه باشيد ، برای آزادی احترام قائل‏
    باشيد ، شما هم سرتان بشود كه عزت نفس يعنی چه ؟ شرف و انسانيت يعنی چه ؟ كرامت يعنی چه ؟ اگر صفحه نورانی‏
    تاريخ حسينی را ما خوانديم ، آن وقت از جنبه رثائيش می‏توانيم استفاده‏
    بكنيم و گرنه بيهوده است . خيال می‏كنيم حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) در آن‏
    دنيا منتظر است كه مردم برايش دلسوزی كنند يا العياذبالله حضرت زهرا
    عليهاالسلام بعد از هزار و سيصد سال ، آنهم در جوار رحمت الهی ، منتظر
    است كه چهار تا آدم فكسنی برای او گريه بكنند تا تسلی خاطر پيدا كنند !
    چند سال پيش در كتابی ديدم كه نويسنده مقايسه‏ای ميان حسين‏بن‏علی (
    عليهماالسلام ) و عيسی مسيح كرده بود ، نوشته بود كه عمل مسيحيها بر عمل‏
    مسلمين ( شيعيان ) ترجيح دارد ، زيرا آنها روز شهادت عيسی‏مسيح را جشن‏
    می‏گيرند و شادمانی می‏كنند ، ولی اينها در روز شهادت حسين‏بن‏علی (
    عليهماالسلام ) مرثيه‏خوانی و گريه می‏كنند . عمل آنها بر عمل اينها ترجيح‏
    دارد ، زيرا آنها شهادت را برای عيسی‏مسيح موفقيت می‏دانند نه شكست ، و
    چون موفقيت می‏دانند شادمانی می‏كنند . اما مسلمين شهادت را شكست‏
    می‏دانند و چون شكست می‏دانند گريه می‏كنند . خوشا به حال ملتی كه شهادت‏
    را موفقيت بشمارد و جشن بگيرد و بدا به حال ملتی كه شهادت را شكست‏
    بداند و به خاطر آن مرثيه خوانی بكند .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  11. #50
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    جواب اين است كه اولا دنيای مسيحی كه اين شهادت را جشن می‏گيرد ، روی‏
    همان اعتقاد خرافی است كه می‏گويد عيسی كشته شد تا بارگناه ما بريزد ، و
    چون به خيال خودش سبكبال شده و استخوانش سبك شده آن را جشن می‏گيرد ،
    در حقيقت او جشن سبكی استخوان ناگهانی‏ای كه بر من خورد ، يك ذره مورد كراهت من نيست ، من افتخار
    می‏كنم و آرزوی چنين روزی را داشتم ، به خدا قسم مثل من مثل آن عاشقی است‏
    كه به معشوق خود رسيده باشد . به قول شاعر :
    ديدار يار غائب ، دانی چه ذوق دارد ابری كه در بيابان بر تشنه‏ای‏
    ببارد
    مثل من در حال اين ضربت خوردن مثل همان مردمی است كه در شبهای تاريك‏
    دنبال آب می‏گردند و ناگهان به آب می‏رسند .
    دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند اندر آن ظلمت شب ، آب حياتم‏
    دادند
    اين از نظر شخصی و فردی ، اما اسلام يك طرف ديگر هم دارد ، قضايا را
    هميشه از جنبه شخصی مطالعه نمی‏كند ، از جنبه اجتماعی هم مطالعه می‏كند .
    حادثه عاشورا از جنبه اجتماعی و نسبت به كسانی كه مرتكب آن شدند ، مظهر
    يك انحطاط در جامعه اسلامی بود ، لذا دائما بايد يادآوری بشود كه ديگر
    چنين كاری را مرتكب نشوند . اين همان " آخی " است كه يك ملت می‏گويد
    : ما مسلمانها چنين كاری كرديم ؟ ! لعنت به كسانی كه چنين كاری كردند ،
    پس ديگر چنين كاری نكنيم . ثانيا اين موضوع برای صيقل دادن احساسات‏
    اسلامی و انسانی است ، اما بشرط اينكه ما اين را درست درك بكنيم .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 7 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 7 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اجتماع هیات مذهبی به مناسبت گرامیداشت حماسه 9 دی
    توسط paradise در انجمن گالری عکس موضوعی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 30-12-2010, 18:49
  2. تيراندازي پليس بحرين به عزاداران حسيني
    توسط hossein moradi در انجمن اخبار جهان اسلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-12-2010, 12:06
  3. تلاش بهائيان هند در بي‌اهميت جلوه دادن حماسه عاشورا
    توسط monji_2008 در انجمن اخبار جهان اسلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-12-2010, 11:04
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 19-09-2010, 10:17

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه