صفحه 6 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 51 به 60 از 68

موضوع: حماسه حسيني

  1. #51
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    جلسه دوم : نهضت حسينی ، حماسه‏ای مقدس

    بسم الله الرحمن الرحيم
    الحمد الله رب العالمين باری الخلائق اجمعين و الصلوش و السلام علی‏
    عبدالله و رسوله و حبيبه و صفيه ، سيدنا و نبينا و مولانا ابی‏القاسم محمد
    صلی الله عليه و آله وسلم و علی آله الطيبين الطاهرين المعصومين . اعوذ
    بالله من الشيطان الرجيم : « يا قوم ان كان كبر عليكم مقامی و تذكيری‏
    عليكم بايات الله فعلی الله توكلت فاجمعوا امركم و شركائكم ثم لايكن‏
    امركم غمة ثم اقضوا الی و لا تنظرون »( 1 )
    گفتيم يك سخن يا منظومه ، يا شعر يا نثرحماسی آن است كه در روح‏
    انسانی جولان و هيجانی در جهت سلحشوری و مقاومت و ايستادگی و دفاع از
    عقيده ايجاد كند . و يك شخصيت حماسی ، آن كسی است كه در روحش اين موج‏
    وجود دارد ، يك روحيه متموجی از عظمت ، غيرت ، حميت ، شجاعت ،
    حس‏دفاع از حقوق و حس عدالتخواهی دارد . و باز عرض كرديم كه تاريخچه عاشورا ، تاريخچه‏ای است‏
    كه دو صفحه دارد ، يك صفحه آن صفحه‏ای است سياه و تاريك ، نمايشی است‏
    كه از جنايت بشريت ، جنايت بسيار بسيار عظيمی ، يك داستان جنايی و
    يك ظلم بی‏حدوحساب است . و بنابراين ، داستان جنائی ما قهرمانانی دارد
    كه قهرمانان جنايتند . پسر معاويه ، پسر زياد ، پسر سعد و يك عده افراد
    ديگر ، قهرمان اين داستان جنايی هستند . اما تمام اين داستان جنايت‏
    نيست . يعنی داستان ما يك صفحه ندارد ، دو صفحه دارد . تنها اين نيست‏
    كه يك عده جنايتكار بر يك عده مردم پاك و بيگناه جنايت وارد كردند .
    بله ، داستانهائی هست كه فقط و فقط جنايی است ، يك صفحه بيشتر ندارد و
    آن هم مملو از جنايت است .
    مثلا داستان پسران مسلم‏بن‏عقيل فقط يك داستان جنايی است و بس كه دو تا
    طفل نابالغ بيگناه پدر كشته غريب در يك شهر ، بدست يك آدم جانی‏
    می‏افتند و او به طمع اينكه به پولی برسد به شكل فجيعی آنها را به قتل‏
    می‏رساند . وقتی ما اين تاريخچه را مطالعه می‏كنيم ، از يك طرف جنايت‏
    می‏بينيم و از طرف ديگر ، دو تا طفل معصوم نابالغ غريب كه جنايت بر
    آنها وارد شده است كه اينها ، حرفی هم نداشته‏اند و نمی‏توانسته‏اند حرفی‏
    داشته باشند ، چرا كه بچه‏هايی در سنين ده ساله و دوازده ساله يا كمتر
    بوده‏اند . اين فقط يك داستان جنايی است و از نظر آن دو طفل ، رثاء است‏
    ، مصيبت است ، مظلوميت است . اما داستان كربلا اين‏طور نيست ، يك‏
    داستان دو صفحه‏ای است كه از نظر آن صفحه ديگر بيشتر قابل مطالعه است . از نظر آن صفحه ، جنبه مثبت دارد
    ، صورت فعالی دارد ، نمايشگاهی است از عظمت و علو بشريت ، از رفعت‏
    بشريت ، نمايشگاه معالی و مكارم انسانيت است ، سراسر حماسه است ،
    عظمت و شجاعت و حق خواهی و حق‏پرستی در آن موج می‏زند . از اين‏نظر ، ديگر
    قهرمان داستان ما پسر معاويه و پسر زياد و پسر سعد و ديگران نيستند .
    ازاين نظر قهرمان داستان ، پسران علی ( ع ) هستند ، حسين‏بن‏علی (
    عليهماالسلام ) است ، عباس‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) است ، دختر علی ( ع )
    زينب است ، يك عده از مردان فداكار درجه اولی هستند كه خود حسين ( ع )
    كه حاضر نيست يك كلمه مبالغه و گزاف در سخنش باشد ، آنها را ستايش‏
    می‏كند .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #52
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    امام‏حسين ( ع ) در شب عاشورا اصحاب خودش را ستايش كرد . نگفت يك‏
    عده مردم بيگناه و بيچاره فردا كشته می‏شويد و به عمر شما خاتمه داده‏
    می‏شود ، بلكه آنها را ستايش كرد و فرمود :
    « فانی لا اعلم اصحابا اوفی و لا خيرا من اصحابی » ( 1 ) ، من يارانی در
    جهان بهتر از ياران خودم سراغ ندارم ، يعنی من شما را بر ياران بدر كه‏
    ياران پيغمبر ( ص ) بودند ، ترجيح می‏دهم ، بر ياران پدرم علی ( ع )
    ترجيح می‏دهم ، بر يارانی كه قرآن كريم برای انبياء ذكر می‏كند
    « و كاين من نبی قاتل معه ربيون كثير فما وهنوا لما اصابهم فی
    « سبيل الله و ما ضعفوا و ما استكانوا و الله يحب الصابرين »( 1 ) ،
    ترجيح می‏دهم . يعنی اعتراف می‏كنم كه همه شما قهرمان هستيد . سخنش اين‏
    طور آغاز می‏شود : " مرحبا ، مرحبا به گروه قهرمانان " . بنابراين حالا
    كه فهميديم اين داستان دو صفحه دارد ، می‏خواهيم صفحه دوم آن را هم مورد
    مطالعه قرار دهيم و اعتراف بكنيم كه ما در گذشته اين اشتباه را مرتكب‏
    شده‏ايم كه اين داستان را فقط از يك طرف آن مطالعه كرده‏ايم و غالبا آن‏
    طرف ديگر داستان را مسكوت‏عنه گذاشته‏ايم . يعنی ما نمايشگر قهرمانيهای‏
    جنايتكارانه پسر معاويه و پسرزياد و پسرسعد بوده و هستيم .
    من برای اين دسته‏ها حقيقتا احترام قائل هستم ، چون ابراز احساسات است‏
    ، احساساتی صددرصد طبيعی ، ناشی از عقيده و ايمان . آنهائی كه می‏دانند
    اگر در يك ملت احساسات طبيعی ناشی از عقيده و ايمان درباره قهرمانان‏
    بزرگ آن ملت وجود داشته باشد ، چقدر ارزش دارد ، می‏دانند كه من چه‏
    می‏گويم . نبايد اينها را نسخ كرد ، نبايد با اينها مبارزه كرد ، بايد
    اينها را اصلاح كرد . بايد اين احساسات بسياربسيار عظيم را كه فقط ناشی‏
    از قدرت عقيده و ايمان است ، اصلاح كرد . آيا اگر شما ميلياردها دلار خرج‏
    كنيد می‏توانيد يك چنين احساساتی در ملت بوجود بياوريد ؟ !
    اينكه آن بابا از جيب خودش پول خرج می‏كند ، خودش را بيكار می‏كند ،
    زنجير برمی‏دارد پشت خودش را سياه می‏كند و اشك او هم متصل جاری است ،
    ارزش دارد و نبايد با آن مبارزه كرد و گفت اين كارها وحشيگری است .
    ابراز احساسات برای قهرمانان بزرگ‏تاريخ وحشيگری نيست . فقط اشتباه او
    در اين است كه وقتی می‏خواهد ابراز احساسات بكند ، به شكلی ابراز
    احساسات می‏كند كه نمايشگر قهرمانی جنايتكارانه جنايتكاران و نمايشگر
    مظلوميت آن كسی است كه به او عشق می‏ورزد و علاقه دارد . او نمی‏داند حالا
    كه می‏خواهد نمايشگری بكند ، بايد طوری نمايشگری بكند كه نمايشگر
    حماسه‏حسينی باشد ، نمايشگر آن جنبه نورانی و روشن تاريخ عاشورا باشد ،
    نمايشگر روح حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) باشد . خوشبختانه كم‏وبيش اين‏
    بيداری پيدا شده است و گاهی انسان به چشم می‏بيند كه بعضی از دستجات‏
    توجه كرده‏اند كه چه بايد بكنند و چه می‏كنند .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  4. #53
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مرد بزرگ ، روحش صاحب حماسه است ، خواه برای خودش كار كرده باشد ،
    يا برای يك ملت و يا برای بشريت و انسانيت كار كرده باشد ، و يا حتی‏
    بالاتر از انسانيت فكر كند و خودش را خدمتگزار هدفهای كلی خلقت بداند ،
    كه اسم آن را رضای خدا می‏گذارد ، بدين معنی كه خداوند اين خلقت را
    آفريده و برای آن يك مسير و هدف كلی قرار داده است ، اين راه ، راه‏
    رضای خدا است . مرد بزرگ كسی است كه در روحش حماسه وجود داشته باشد ، غير از اين‏
    نمی‏تواند باشد . نادرشاه‏افشار اگر يك حماسه در روحش وجود نمی‏داشت ،
    نمی‏توانست افاغنه را از ايران بيرون كند و نمی‏توانست هندوستان را فتح‏
    بكند ، اين خودش يك حماسه است . اما اينكه بعد كارش به يك ماليخوليا
    كشيد و خودش دشمن جان ملت خودش شد ، مطلب ديگری است .
    اسكندر ، خواه‏ناخواه در روحش يك حماسه ، يك موج وجود داشته است ،
    شاه اسماعيل همين‏طور ، ناپلئون همين‏طور . اسكندر ، نادرشاه و شاه‏اسماعيل‏
    ، همه اينها يك اراده بزرگ هستند ، يك همت بزرگ هستند ، يك حماسه‏
    بزرگ هستند ولی حماسه مقدس نيستند . برای اينكه هر يك از اينها
    می‏خواهد شخصيت خودش را توسعه بدهد ، می‏خواهد همه چيز را در خودش هضم‏
    كند ، می‏خواهد ملتها و مملكتهای ديگر را در مملكت خويش هضم كند ، و لذا
    از نظر يك ملت ، يك قهرمان ملی است ، ولی از نظر ملت ديگر جنايتكار
    است . اسكندر برای يونانيان يك قهرمان است و برای ايرانيان يك‏
    جنايتكار . برای يونانی يك قهرمان است چون به يونان عظمت داد ، چون‏
    قدرتهای ديگر ، ثروتهای ديگر ، عظمتهای ديگر را خرد كرد و پرچم يونان را
    در مملكتهای ديگر به اهتزاز در آورد ، اما از نظر قوم مغلوب ، او
    نمی‏تواند يك قهرمان باشد . ناپلئون برای فرانسويها قهرمان است ، اما
    آيا برای روسيه يا برای انگلستان هم قهرمان است ؟ البته نه . آنها حماسه‏
    هستند ، ولی يك حماسه فردی از نوع خودخواهی . يك حماسه بزرگ است يعنی يك خود خواهی بزرگ است ، يك خود پرستی بزرگ‏
    است، يك جاه طلبی بزرگ است (در مقابل جاه طلبيهای كوچك، جاه طلبيهای‏
    بزرگ هم در دنيا پيدا می‏شود) . اما اين حماسه‏ها ، حماسه‏های مقدس شمرده‏
    نمی‏شوند .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  5. #54
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    زمان خودش . علی را در زمان خودش چه كسی شناخت ؟ يك عده بسيار معدود
    . شايد تعداد آنهايی كه علی را در زمان خودش واقعا می‏شناختند ، از عدد
    انگشتان دو دست هم تجاوز نمی‏كرد .
    موجودی را قابل پرستش ندانيم : « و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون‏
    الله غ، بيائيد استثمار را ملغی كنيم ، استعباد را ملغی كنيم ، بشر پرستی‏
    را ملغی كنيم ، عدل و مساوات را در ميان بشريت بياوريم . نگفت قوم من‏
    ، قوم تو ، با هم همدست شويم و پدر يك قوم ديگر را در بياوريم ، اين‏
    حرفها نيست . پس يك جهت كه اين حماسه مقدس می‏شود اين است كه هدفش‏
    مقدس و پاك و منزه است ، مثل خورشيد عالمتاب است كه بر همه مردم و
    بر همه جهانيان می‏تابد .
    دومين جهت تقدس اينگونه قيامها و نهضتها اين است كه در شرايط خاصی‏
    كه هيچكس گمان [ وقوع آن را ] نمی‏برد قرار گرفته‏اند ، يعنی يك مرتبه در
    يك فضای بسيار بسيار تاريك و ظلمانی يك شعله حركت می‏كند ، شعله‏ای در
    يك ظلمت مطلق . فرياد عدالتی است در يك استبداد و ستم مطلق ، جنبشی‏
    است در يك سكون ، در حالی كه همه ساكن و مرعوبند ، كلام و سخنی است در
    يك خاموشی مرگبار .
    به عنوان مثال نمرودی پيدا می‏شود كه يك مرد باقی نمی‏گذارد . و در همين‏
    زمان نهضت مقدس ابراهيم صورت می‏گيرد . « ان ابراهيم كان امة قانتا
    (1) ، و يا فرعونی پيدا می‏شود و همان‏طوری كه قرآن می‏فرمايد : « ان فرعون‏
    علا فی الارض و جعل اهلها شيعا يستضعف طائفة منهم يذبح ابنائهم و يستحيی‏
    نسائهم »( 1 ) ، و در همين عصر موسی ایپيدا می‏شود . و يا در عصر بعثت خاتم‏الانبياء ( ص ) كه تمام دنيا در
    ظلمت و خاموشی و هرج و مرج و فساد فرو رفته است ، ناگهان فرياد « قولوا
    لا اله الا الله تفلحوا » بلند می‏شود .
    دولت اموی است ، تمام نيروها را به نفع خودش تجهيز كرده است ، حتی‏
    نيروی مذهب را . باين ترتيب كه محدثين از خدابی‏خبر را استخدام كرده و
    به آنها پول می‏دهد تا به نفع او حديث جعل كنند . می‏گويند يك عالم اموی‏
    گفته است : ان الحسين قتل بسيف جده ( 1 ) ، حسين ( ع ) با شمشير جدش‏
    كشته شد ، و منظور او اين بوده است كه حسين ( ع ) به حكم دين جدش كشته‏
    شد . ولی من می‏گويم اين حرفها به معنی ديگری درست است و آن اينكه‏
    بنی‏اميه توانسته بودند اسلام را آنچنان استثمار و استخدام و منحرف بكنند
    كه يك عده مردم از خدابی‏خبر به عنوان جهاد و خدمت به اسلام به جنگ حسين‏
    ( ع ) بيايند . و كل يتقربون الی‏الله بدمه ( 2 ) ، بعد از شهادت‏
    اباعبدالله ( ع ) به شكرانه اين عمل چندين مسجد ساخته شد . ببينيد ظلمت‏
    و تاريكی چقدر بوده است !
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  6. #55
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    آن وقت شعله‏ای مانند شعله‏حسينی در يك چنين شرايطی پيدا می‏شود .
    شرايطی كه نوشته‏اند اگر يك نفر می‏خواست يك جمله درباره علی عليه‏السلام‏
    روايت بكند ، مثلا بگويد من از پيغمبر ( ص ) چنين چيزی را درباره علی (
    ع ) شنيدم ، يا می‏خواهم فلان قضيه يا فلان خطبه رااز علی ( ع ) نقل بكنم ،
    می‏رفتند در صندوقخانه‏ها ، درها را از پشت می‏بستند ، بعد كسی كه می‏خواست‏
    جمله را نقل كند ، طرف را قسمهای مؤكد می‏داد كه من به اين شرط برای تو
    نقل می‏كنم كه آن را برای احدی نقل نكنی ، مگر برای كسی كه به اندازه‏
    خودت قابل اعتماد باشد ، و تو هم او را به همين اندازه قسم بدهی كه برای‏
    شخص غير قابل اعتماد نقل نكند .
    سومين جهت تقدس نهضت حسينی اين است كه در آن يك رشد و بينش‏
    نيرومند وجود دارد . يعنی اين قيام و حماسه از آن جهت مقدس است كه‏
    قيام كننده چيزی را می‏بيند كه ديگران نمی‏بينند ، همان مثل معروف ، آنچه‏
    را كه ديگران در آينه نمی‏بينند او در خشت خام می‏بيند . اثر كار خودش را
    می‏بيند ، منطقی دارد مافوق منطق افراد عادی ، مافوق منطق عقلائی كه در
    اجتماع هستند . ابن‏عباس ، ابن‏حنفيه ، ابن‏عمر و عده زيادی در كمال خلوص‏
    نيت ، حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) را از رفتن به كربلا نهی می‏كردند ، آنها
    روی منطق خودشان حق داشتند ، ولی حسين ( ع ) چيزی را می‏ديد كه آنها
    نمی‏ديدند . نه آنها به اندازه حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) خطر را احساس‏
    می‏كردند و نه می‏توانستند بفهمند كه چنين قيامی در آينده چه آثار بزرگی‏
    دارد . اما او بطور واضح می‏ديد . چندين بار گفت : به خدا قسم اينها مرا
    خواهند كشت ، و به خدا قسم كه با كشته شدن من ، اوضاع اينها زيرورو
    خواهد شد . اين بينش قوی اوست .
    حسين‏بن‏علی عليهماالسلام يك روح بزرگ و يك روح مقدس است . اساسا روح‏
    كه بزرگ شد ، تن به زحمت می‏افتد ، و روح كه كوچك شد ، تن آسايش پيدا
    می‏كند . اين خود يك حسابی است . اين عباسها بيايند نهی بكنند ، مگر روح حسين ( ع ) اجازه می‏دهد .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  7. #56
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    متنبی شاعر معروف‏
    عرب شعر خوبی دارد ، می‏گويد :
    و اذا كانت النفوس كبارا تعبت فی مرادها الاجسام ( 1 )
    می‏گويد وقتی كه روح بزرگ شد ، جسم و تن چاره‏ای ندارد جز آنكه به دنبال‏
    روح بيايد ، به زحمت بيفتد و ناراحت شود . اما روح كوچك به دنبال‏
    خواهشهای تن می‏رود ، هر چه را كه تن فرمان بدهد اطاعت می‏كند . روح كوچك‏
    بدنبال لقمه برای بدن می‏رود ، اگر چه از راه دريوزگی و تملق و چاپلوسی‏
    باشد . روح كوچك دنبال پست و مقام می‏رود ولو با گروگذاشتن ناموس باشد
    ، روح‏كوچك تن به هر ذلت و بدبختی می‏دهد برای اينكه می‏خواهد در خانه‏اش‏
    فرش يا مبل داشته باشد ، آسايش داشته باشد ، خواب راحت داشته باشد .
    اما روح بزرگ به تن نان‏جو می‏خوراند ، بعد هم بلندش می‏كند و می‏گويد
    شب‏زنده‏داری كن . روح بزرگ وقتی كه كوچكترين كوتاهی در وظيفه خودش‏
    می‏بيند ، به تن می‏گويد اين سر را توی اين تنور ببر تا حرارت آن را
    احساس كنی و ديگر در كار يتيمان و بيوه‏زنان كوتاهی نكنی ( 2 ) .
    روح بزرگ آرزو می‏كند كه در راه هدفهای الهی و هدفهای بزرگ خودش كشته‏
    شود . فرقش شكافته می‏شود ، خدا را شكر می‏كند ( 3 ) . روح وقتی كه بزرگ شد ، خواه‏ناخواه بايد در روز عاشورا سيصد زخم به بدنش‏
    وارد شود . آن تنی كه در زير سم اسبها لگدمال می‏شود ، جريمه يك روحيه‏
    بزرگ را می‏دهد ، جريمه يك حماسه را می‏دهد ، جريمه حق‏پرستی را می‏دهد ،
    جريمه روح شهيد را می‏دهد .
    و اذا كانت النفوس كبارا تعبت فی مرادها الاجسام وقتی كه روح بزرگ شد به تن می‏گويد من می‏خواهم به اين خون ارزش بدهم .
    شهيد به چه كسی می‏گويند ؟ روزی چقدر آدم كشته می‏شوند ، مثلا هواپيما سقوط
    می‏كند و عده‏ای كشته می‏شوند ، چرا به آنها شهيد نمی‏گويند ؟ چرا دور كلمه‏
    شهيد را هاله‏ای از قدس گرفته است ؟ چون شهيد كسی است كه يك روح بزرگ‏
    دارد ، روحی كه هدف مقدس دارد ، كسی است كه در راه عقيده كشته شده‏
    است ، كسی است كه برای خودش كار نكرده است ، كسی است كه در راه حق و
    حقيقت و فضيلت قدم برداشته است . شهيد به خون خودش ارزش می‏دهد ،
    همان طور كه مثلا يك نفر به ثروت خودش ارزش می‏دهد و به جای آنكه‏
    ثروتش در بانكها ذخيره باشد ، آن را در يك راه خير مصرف می‏كند كه هر
    يك ريالش با مقياس معنا بيش از صدها هزار ريال ارزش داشته باشد ،
    ثروت خود را به صورت يك مؤسسه عام‏المنفعه مفيدفرهنگی ، مذهبی و اخلاقی‏
    در می‏آورد و با اين عمل به آن ارزش می‏دهد . ديگری به فكر خودش ارزش‏
    می‏دهد ، به خودش زحمت می‏دهد و يك كتاب مفيد و اثر علمی به وجود
    می‏آورد . ديگری به ذوق فنی خودش ارزش می‏دهد و صنعتی را در اختيار بشر
    قرار می‏دهد .

  8. #57
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    <b>
    ديگری به خون خودش ارزش می‏دهد ، در راه رفاه بشريت ، خون خودش را
    فدا می‏كند . كداميك بيشتر خدمت كرده‏اند ؟ شايد خيال بكنيد علماء يا
    مخترعين و مكتشفين و ثروتمندان بيشتر به بشر خدمت كرده‏اند ، خير ،
    هيچكس به اندازه شهداء به بشريت خدمت نكرده است . چون آنها هستند كه‏
    راه را برای ديگران باز می‏كنند و برای بشر آزادی را به هديه می‏آورند ،
    آنها هستند كه برای بشر محيط عدالت به وجود می‏آورند كه دانشمندان به كار
    دانش خود مشغول باشد ، مخترع با خيال راحت بكار اختراع خودش مشغول‏
    باشد ، تاجر تجارت بكند ، محصل درس بخواند و هر كسی كار خودش را انجام‏
    بدهد . اوست كه محيط را برای ديگران به وجود می‏آورد . مثل آنها مثل چراغ‏
    و مثل برق است . اگر چراغ يا برق نباشد ما و شما چكار می‏توانيم انجام‏
    دهيم ؟
    قرآن كريم پيغمبر ( ص ) را تشبيه به يك چراغ می‏كند ، بايد چراغ باشد
    تا ظلمتها از ميان برود و هر كسی بتواند بكار خودش مشغول باشد . چقدر
    عالی گفته است اين شاعره زمان ما پروين‏اعتصامی ، خدايش بيامرزد . از
    زبان شاهدی و شمعی می‏گويد : يك شاهد ، يك محبوب ، يك زيباروی مورد
    توجه ، يك شب تا صبح در كنار شمعی نشست ، هنرنمائيها كرد ، گلدوزيها
    كرد ، صنعتی بخرج داد ، همين كه از كارهايش فارغ شد ، رو كرد به شمع و
    گفت ، نمی‏دانی من ديشب چه كارها كردم .
    شاهدی گفت به شمعی كامشب در و ديوار مزين كردم
    ديشب از شوق نخفتم يكدم دوختم جامه و بر تن كردم كسی ندانست چه سحرآميزی به پرند از نخ و سوزن كردم تو بگرد هنر من نرسی زانكه من بذل سر و تن كردم يعنی برای سر و تن خودم هنر بذل كردم . شمع هم به او جواب داد :
    شمع خنديد كه بس تيره شدم تا زتاريكيت ايمن كردم پی پيوند گهرهای تو بس گهر اشك بدامن كردم تو می‏گوئی كه من تا صبح گوهرها را بهم دوختم ، ولی اين گوهر اشك من‏
    بود كه تا صبح ريخت تا تو توانستی آن گوهرها را در يك رشته بكشی و به‏
    گردن خود بيندازی .
    خرمن عمر من ارسوخته شد حاصل شوق تو خرمن كردم من آن كسی هستم كه تا صبح سوختم و تابيدم تا تو به هدف و مقصدت رسيدی‏
    ، بعد می‏گويد :
    كارهايی كه شمردی بر من تو نكردی ، همه را من كردم ابن‏سينا قانون ننوشت ، محمدبن‏زكريا الحاوی ننوشت ، سعدی ذوق خودش را
    در بوستان و گلستان نشان نداد ، مولوی همين‏طور ، مگر از پرتو شهداء ، از
    آنهائی كه تمدن عظيم اسلامی را پايه‏گذاری كردند ، موانع را از سر راه‏
    بشريت برداشتند ، از آنهائی كه مثل شعله هائی در يك ظلمت هائی درخشيدند و
    جان خودشان را فدا كردند ، از آنهائی كه سراسر وجودشان حماسه الهی بود ،
    سراسر وجودشان
    حق ‏خواهی و حق‏ پرستی بود ، آنهائی كه پرچم توحيد را در دنيا به اهتزاز
    درآوردند و مستقر كردند ، آنهائی كه منادی عدالت بودند ، منادی حريت و
    آزادی بودند . ما و شما كه اينجا نشسته ‏ايم مديون قطرات خون آنها هستيم ،
    مديون حماسه ‏های آنها هستيم . حسين‏ بن ‏علی ( عليهماالسلام ) سراسر وجودش‏
    حماسه است .

    </b>

  9. #58
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    <b>
    روانشناسها خصوصا كسانی كه بيوگرافی می‏نويسند ، كوشش می‏كنند برای‏
    روحيه‏ها يك كليد شخصيت پيدا كنند . می‏گويند شخصيت هر كس يك كليد
    معين دارد ، اگر آن را پيدا بكنيد سراسر زندگی او را می‏توانيد توجيه‏
    بكنيد . البته بدست آوردن كليد شخصيت افراد خيلی مشكل است ، خصوصا
    شخصيتهای خيلی بزرگ . عباس‏محمودعقاد دانشمند متفكر مصری ، كتابی نوشته‏
    بنام عبقريةالامام و در اين كتاب اظهار نظر می‏كند كه : من كليد شخصيت‏
    علی را در فروسيت جستجو و پيدا كردم . علی ، مردی است كه در سراسر
    زندگيش چه در ميدان جنگ ، چه در محيط خانواده ، چه در محراب عبادت ،
    چه در مسند حكومت و در هر جائی ، روح مردانگی وجود دارد . فروسيت يعنی‏
    مردانگی ، و مردانگی مافوق شجاعت است . او می‏گويد كليد شخصيت علی ،
    مردانگی است . ملای‏رومی حدود هفتصدسال قبل از او به اين نكته پی برده‏
    بوده است كه در علی ، چيزی بالاتر از شجاعت وجود دارد .
    در آن داستان معروف وقتی علی عليه‏السلام دشمنش را به زمين زد و خواست‏
    او را بكشد ، آن مرد آب دهان خود را به صورت علی ( ع ) انداخت‏ و علی ( ع ) در آن لحظه او را نكشت و برخاست و قدم زد و بعد كه آمد سر
    او را ببرد آن مرد سؤال كرد : چرا اول مرا نكشتی ؟ گفت چون من تحت‏
    تأثير غضب خودم قرار گرفتم و نمی‏خواستم دستم حركت بكند در حالی كه خشم‏
    خودم هم تأثير داشته باشد ، بلكه می‏خواستم تو را در راه رضای خدا و
    هدفهای كلی خلقت كشته باشم . مولوی اين داستان را خيلی عالی به نظم‏
    درآورده است . اين نظم دو بيت دارد كه به نظر من بهتر از اين در مدح‏
    علی ( ع ) گفته نشده است ، می‏گويد :
    تو ترازوی احدخو بوده‏ای بل زبانه هر ترازو بوده‏ای در شجاعت شير ربانيستی در مروت خود كه داند كيستی در بيت دومش كه مورد نظر من است می‏گويد :
    در شجاعت ، تو اسدالله هستی اما در مروت و مردانگی كه ما فوق شجاعت‏
    است ، هيچكس نمی‏تواند تو را توصيف بكند ، تو مافوق توصيف هستی . اين‏
    مرد مصری هم به اينجا رسيده است كه به عقيده او كليد شخصيت علی ( ع )
    مروت است ، مروئت است ، فروسيت است .

    </b>
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  10. #59
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    <b>
    ادعای اينكه كسی بگويد من كليد شخصيت كسی مانند علی ( ع ) يا
    حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) را بدست آورده‏ام ، انصافا ادعای گزافی است ،
    و من جرأت نمی‏كنم چنين سخنی بگويم ، اما اين قدر می‏توانم ادعا بكنم كه‏
    در حدودی كه من حسين ( ع ) را شناخته و تاريخچه زندگی او را خوانده‏ام و
    سخنان او را كه متاسفأنه بسياركم به دست ما رسيده است ( 1 ) به دست‏
    آورده‏ام ، و در حدودی كه تاريخ عاشورا را كه خوشبختانه اين تاريخ مضبوط
    است مطالعه كرده و خطابه‏ها و نصايح و شعارهای حسين ( ع ) را بدست‏
    آورده‏ام ، می‏توانم اين طور بگويم كه از نظر من كليد شخصيت حسين حماسه‏
    است ، شور است ، عظمت است ، صلابت است ، شدت است ، ايستادگی است،
    حق‏پرستی است .
    سخنانی كه از حسين بن علی عليهماالسلام نقل شده نادر است ، ولی همان‏
    مقداری كه هست ، از همين روح حكايت می‏كند . از حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام‏
    ) پرسيدند ، شما سخنی را كه با گوش خودت از پيغمبر ( ص ) شنيده باشی‏
    برای ما نقل بكن . ببينيد انتخاب حسين ( ع ) از سخنان پيغمبر ( ص )
    چگونه است ، از همين جا شما می‏توانيد مقدار شخصيت او را بدست آوريد .
    حسين عليه‏السلام گفت آنچه كه من از پيغمبر ( ص ) شنيده‏ام اين است :
    « ان الله تعالی يحب معالی الامور و اشرافها و يكره سفسافها » (1) ، خدا
    كارهای بزرگ و مرتفع را دوست می‏دارد ، از چيزهای پست بدش می‏آيد .
    رفعت و عظمت را ببينيد كه وقتی می‏خواهد سخنی از پيغمبر ( ص ) نقل كند
    ، اين چنين سخنی را انتخاب می‏كند . در واقع دارد خودش را نشان می‏دهد .
    از حسين عليه‏السلام اشعاری هم بدست ما رسيده است كه باز همين روح در آن‏
    متجلی است :
    سبقت العالمين الی المعانی بحسن خليقة و علو همه ولاح بحكمتی نورالهدی فی ليال فی الضلالة مدلهمه يريد الجاحدون ليطفؤن و يابی الله الا ان يتمه

    </b>
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  11. #60
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    سخنان بسيار محدودی كه از حسين عليه‏السلام به ما رسيده همين طور است .
    اينها مربوط به حادثه عاشورا هم نيست ، مربوط به قبل از آن است و ربطی‏
    به آنجا ندارد . سخن ديگر از او اين است : « موت فی عز خير من حياش فی‏
    ذل » مردن با عزت و شرافت از زندگی با ذلت بهتر است . جمله ديگری كه‏
    باز از او نقل كرده‏اند اين است : « ان جميع ما طلعت عليه الشمس فی‏
    مشارق الارض و مغاربها ، بحرها و برها و سهلها و جبلها عند ولی من اولياء
    الله و اهل المعرفة بحق الله كفيئی الظلال » ( 2 ) ضمنا شما از اينجا
    بفهميد يك مردی كه حماسه الهی است فرقش با ديگران چيست ؟ می‏گويد جميع‏
    آنچه خورشيد بر آن طلوع می‏كند ، تمام دنيا و مافيها ، دريای آن و خشكی آن‏
    ، كوه و دشت آن در نزد كسی كه با خدای خودش آشنائی دارد و عظمت الهی‏
    را درك كرده است و در پيشگاه الهی سر سپرده است ، مثل يك سايه است .
    بعد اين‏طور ادامه می‏دهد : « الا حر يدع هذه اللماظة لاهلها » ( 3 ) آيا يك‏
    آزادمرد پيدا نمی‏شود كه به دنيا و مافيهای آن بی‏اعتناء باشد ؟ دنيا و
    مافيها برای انسانی كه بخواهد خود را برده و بنده آن بكند ، به آن طمع‏
    داشته باشد و آن را هدف كار خودش قرار بدهد ، مثل لماظه است می‏دانيد
    لماظه چيست ؟ آدم وقتی غذا می‏خورد ، لای دندانهايش يك چيزهايی ، مثلا يك تكه گوشتی باقی می‏ماند كه با خلال آن را درمی‏آورد ،
    همان را لماظه می‏گويند . يزيد و ملك يزيد و دنيا و مافيهايش در منطق‏
    حسين عليه السلام لماظه هستند . بعد می‏گويد ، ايهاالناس در دنيا بجز خدا
    چيزی پيدا نمی‏شود كه اين ارزش را داشته باشد كه شما جان و نفس خودتان‏
    را به آن بفروشيد ، خودتان را نفروشيد ، آزاد مرد باشيد ، خودفروش‏
    نباشيد .
    جمله‏ای ديگر : « الناس عبيدالدنيا » مردم را به حالت بردگی و
    بندگيشان اين طور تحقير می‏كند كه عيب مردم اين است كه بنده‏دنيا هستند ،
    برده‏صفت هستند ، بنده مطامع خودشان هستند . روی همين جهت ، دين كه جوهر
    آزادی است و انسان را از غير خدا آزاد و بنده حقيقت می‏كند ، در عمق‏
    روحشان اثر نگذاشته است « و الدين لعق علی السنتهم يحوطونه ما درت‏
    معائشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون » .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

صفحه 6 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 5 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 5 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اجتماع هیات مذهبی به مناسبت گرامیداشت حماسه 9 دی
    توسط paradise در انجمن گالری عکس موضوعی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 30-12-2010, 18:49
  2. تيراندازي پليس بحرين به عزاداران حسيني
    توسط hossein moradi در انجمن اخبار جهان اسلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-12-2010, 12:06
  3. تلاش بهائيان هند در بي‌اهميت جلوه دادن حماسه عاشورا
    توسط monji_2008 در انجمن اخبار جهان اسلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-12-2010, 11:04
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 19-09-2010, 10:17

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه