<b>ابوذر غفاری را عثمان تبعيد میكند و اعلام میكند كه احدی حق ندارد اين
مرد را كه از نظر حكومت مجرم است مشايعت كند . ولی علی ( ع ) اعتنا به
اين فرمان خليفه نمیكند كند و خودش و حسن و حسين ( عليهماالسلام ) او را
مشايعت میكنند . هر كدام از آنها جملههائی دارند ، حسين بن علی (
عليهماالسلام ) هم جملهای دارد كه مبين پرتو روحش است . ابوذر شيعه علی
( ع ) است و در سنين عمری مانند سنين علی ( ع ) ، و شايد هم از علی ( ع
) بزرگتر باشد لذا حسين عليهالسلام او را عمو خطاب میكند و میگويد عمو جان ! نصيحت من به
تو اين است : « اسأل الله الصبر و النصر ، و استعذ به من الجشع و الجزع»
( 1 ) عموجان ! از خدا مقاومت و ياری بخواه و از اينكه حرص بر تو
غالب بشود كه بدبخت میشوی بر خدا پناه ببر ، از جزع بترس . عمو جان !
توصيه من به تو اين است كه مبادا در مقابل فشارها و ظلمها اظهار جزع و
ناتوانی بكنی . اين چه روحيهای است كه در تمام سخنانش اين روح كه ما از
آن غافل هستيم متجلی است . آن سخن اولش ، كه گفت : « خط الموت علی
ولد آدم مخط القلادش علی جيد الفتاش و ما اولهنی الی اسلافی اشتياق يعقوب
الی يوسف » ( 2 ) . در بين راه كه به كربلا میروند ، بعضيها با او صحبت
میكنند كه نرو خطر دارد ، و حسين عليهالسلام در جواب ، اين شعرها را
میخواند :
سامضی و ما بالموت عار علی الفتی اذا مانوی حقا و جاهد مسلما و واسی الرجال الصالحين بنفسه و فارق مثبورا و خالف مجرما اقدم نفسی لا اريد بقائها لتلقی خميسا فی الهياج عرمرما
فان عشت لم اندم و ان مت لم الم كفی بك ذلا ان تعيش و ترغما (1) به من میگوئيد نرو ، ولی خواهم رفت . میگوئيد كشته میشوم ، مگر مردن
برای يكجوانمرد ننگ است ؟ مردن آن وقت ننگ است كه هدف انسان پست
باشد و بخواهد برای آقائی و رياست كشته بشود كه میگويند به هدفش نرسيد
. اما برای آن كسی كه برای اعلای كلمه حق و در راه حق كشته میشود كه ننگ
نيست . چرا كه در راهی قدم برمیدارد كه صالحين و شايستگان بندگان خدا
قدم برداشتهاند .
</b>