وظايف علمای امت و عامه مردم
وظايفی كه علمای امت دارند چيست ؟ وظايف عامه و توده مردم چيست ؟
راجع به علمای امت يك سخن كلی را عرض میكنم : عالم نقطه انحرافش در
اينجاست كه هميشه خودش را در مقابل نقاط ضعف و عيبهای مردم میبيند .
نقاط ضعف روحی و اخلاقی و اجتماعی در افراد يك نوع بيماری است . در
بيماريهای جسمانی ، خود بيمار معمولا بيماری خودش را احساس میكند و
خودش دنبال معالجه میرود . ولی در بيماريهای روحی آنچه كه كار را مشكل
میكند اين است كه شخص بيمار است ولی خودش نمیفهمد كه بيمار است !
بلكه برعكس ، آن بيماری را به عنوان سلامت میپذيرد ! به بيماری خودش
علاقه دارد ! چنين نيست كه افراد ، نقاط ضعف خودشان را به عنوان نقطه
ضعف بشناسند و قبول كنند ، بلكه آنها را نقطه قوت در خودشان میدانند !
اين ، عالم است كه میفهمد نقاط ضعف اجتماعش چيست .
عالم كه در مقابل نقاط ضعف اجتماع قرار میگيرد ، دو حالت دارد : 1 -
با نقاط ضعف مردم مبارزه میكند . اين را مصلح میگويند مصلح يعنی كسی كه
با نقاط ضعف مردم مبارزه میكند . غالبا مردم از او خوششان نمیآيد ! 2 -
مبارزه كردن با نقاط ضعف مردم را كار سخت و مشكلی میبيند . مبارزه كردن
با نقاط ضعف مردم نه تنها منفعت ندارد بلكه ضرر هم دارد ، از نقاط ضعف
مردم استفاده میكند ! اينجاست كه مصداق « فقيهفاجر » میشود كه به فرموده
پيغمبراكرم ( ص ) يكی از آفات سه گانه دين است .
در سايرمسائل بحث نمیكنيم بلكه فقط در واقعهعاشورا بحث میكنيم . عامه
مردم دو نقطه ضعف در موضوع عزاداری امامحسين ( ع ) دارند ، يكی از آنها اين است كه معمولا مؤسس يا مؤسسين و صاحبانمجالس ،
چه آنهايی كه در مساجد و چه آنهايی كه بالخصوص در منزلشان مجلسی بر پا
میكنند ، در حدودی كه من تجربه دارم ( استثناء ندارد ) آن چيزی را كه
میخواهند ازدحام جمعيت است ! اگر جمعيت ازدحام كند راضی هستند اگر
ازدحام نكند راضی نيستند ! اين نقطه ضعف است . اين جلسات برای اين
نيست كه جمعيت ازدحام كند . مگر ما میخواهيم سان ببينيم ، مگر ما
میخواهيم رژه برويم ؟ ! هدف ، آشنا شدن با حقايق است ، مبارزه كردن با
تحريفات است . اين يك نقطه ضعف است كه گوينده در مقابل آن قرار
میگيرد . آيا با اين نقطه ضعف مبارزه كند يا از اين نقطه ضعف مانند
تاجنيشابوری استفاده كند ! اگر بخواهد با اين نقطه ضعف مبارزه كند ، با
هدف صاحب مجلس و هدف مستمعين كه از جمع شدن دور يكديگر و شلوغ شدن
خوششان میآيد ، ناسازگار است ، اگر هم بخواهد از اين نقطه ضعف استفاده
كند ، فقط در فكر اين است كه چه كار كنم تا جمعيت ، بيشتر جمع شود .
اينجاست كه يك عالم بر سر دو راهی قرار میگيرد . حالا كه اينها احمق
هستند ، چنين نقطه ضعفی دارند ، من از اين نقطهضعف استفاده و بهرهبرداری
كنم يا علیرغم وجود اين نقطه ضعف ، با آن مبارزه كنم و به دنبال حقيقت
بروم ؟
نقطه ضعف دومی كه در مجالس عزاداری هست و بيشتر از ناحيه عوامالناس
است و خوشبختانه كمتر شده است ، مسئله " شومر و واويلا " بپا شدن است
. منبری در آخر منبرش حتما بايد ذكر مصيبت كند و در اين ذكر مصيبت هم نه تنها مردم اشك بريزند ، كه تنها اشك ريختن قبول
نيست ، بايد مجلس از جا كنده شود و شور و واويلا بپا شود . من نمیگويم
مجلس از جا كنده نشود ، من میگويم اين نبايد هدف باشد . اگر در آن مسير
صحيح با بيان حقايق و واقعيات ، بدون آنكه روضه دروغی خوانده شود ، بدون
آنكه جعلی شود ، بدون آنكه تحريفی شود ، بدون آنكه برای امامحسين ( ع )
اصحابی بسازند كه در تاريخ نيست و خود امامحسين ( ع ) آنها را نمیشناسد
چون وجود نداشتهاند ، بدون آنكه برای امامحسين ( ع ) فرزندانی ذكر شود كه
چنين فرزندانی در دنيا وجود نداشتهاند ، بدون اينكه برای امامحسين ( ع )
دشمنانی ذكر شود كه اصلا چنين كسانی وجود نداشتهاند ، اگر اشكی از روی
صداقت و حقيقت ريخت ، شور و واويلا هم بپا شد ، مجلس هم كربلا شد ،
بسيار خوب است . ولی وقتی كه حقيقت و صداقت نبود ، آيا بايد با
امامحسين ( ع ) بجنگيم ، دشمنی كنيم ، دروغ ببنديم ، دروغ بگوييم ؟ !
اين ، نقطه ضعف مردم عوام است . با اين نقطه ضعف چه بايد كرد ؟ آيا
بايد از اين نقطه ضعف مردم استفاده كرد ؟ بايد بهرهبرداری كرد و سوارشان
شد ؟ بايد مانند تاجنيشابوری گفت كه چون اينها احمقند ، من از حماقتشان
استفاده میكنم ؟ ! نه ، بزرگترين رسالت و بزرگترين وظيفه علماء مبارزه
با نقاط ضعف اجتماع است . اين است كه پيغمبراكرم ( ص ) فرمود : « اذا
ظهرت البدع فی امتی فليظهر العالم علمه و الا فعليه لعنة الله » ( 1 ) ،
آنجا كه بدعتها و دروغها ظاهر میشود .
آنجا كه چيزهايی ظاهر میشود كه در دين نيست ، مسائلی پيدا میشود كه من
نگفتهام ، برعهده دانايان است كه حقايق را بگويند ولو مردم خوششان نيايد
. آن كسی كه حقايق را كتمان میكند ، لعنت خدا بر او باد . بالاتر از اين
را خود قرآن كريم فرموده است : « ان الذين يكتمون ما انزلنا من البينات
و الهدی من بعد ما بيناه للناس فی الكتاب اولئك يلعنهم الله و يلعنهم
اللاعنون »( 1 ) .