روز به بند کشیده شدن زنان ایرانی
'رضا خان پهلوی' که با ماموریت مهره کلیدی 'استعمار نو' در ایران پس از کودتایی انگلیسی به پادشاهی رسید، پس از تکمیل حلقه های تحکیم استعمار نو، آخرین گام را با سفر به ترکیه و آموزش از آتاتورک برداشت و آن نبود مگر برداشتن حجاب زنان ایران اسلامی به نام ترقی!
به گزارش مشرق به نقل از ایرنا، هفدهم دی ماه هفتاد و پنج سال پیش (سال 1314) در مراسم جشن فارغ التحصیلی آموختگان دانشسرای مقدماتی تربیت معلم، زنان دربار پهلوی بدون حجاب ظاهر شدند تا قانون منع استفاده از حجاب که رضاخان پهلوی آن را وضع کرده بود به اجرا درآید. روزی که تا همیشه تاریخ ننگ آن بر چهره خاندان پهلوی ماند.
رضاخان در نخستین گام برای این تجدد پذیری فرمایشی و یکسان سازی مردم با ایده ها و افکار گوناگون که می توان تحقیر ملی را از آن استنباط کرد، در ششم دی ماه سال 1307 هجری خورشیدی قانون متحد الشکل نمودن البسه ایرانی در مجلس شورای ملی را به تصویب رساند.
در پی این تصویب پوشیدن کت و شلوار با کراوات و کلاه فرنگی برای مردان الزامی شد.سپس عده ای از دولتمردان و درباریان به اتفاق همسران خود به سبک غربی ها، بدون حجاب در مجامع حکومتی و معابر عمومی ظاهر شدند. به همین دلیل قانون لباسهای متحد الشکل به عنوان اولین گام عملی حکومت رضاخان در رویارویی با پدیده حجاب یاد می شود.
وی پس از سفر به ترکیه در سال 1313و دیدار با همتای اش آتاتورک که به تازگی در عثمانی مسلمان فروپاشیده از جنگ جهانی اول به قدرت رسیده و نام ترکیه را بر جبین این کشور تاریخی نشانده بود و مشغول اجرای منویات غرب در ترکیه از طریق سکولاریسم بود، بر رضاشاه تاثیر ویژه ای گذاشت.
وی در پیروی از آتاتورک (برادر بزرگترش در اجرای استعمار نو در عثمانی از هم پاشیده) اعلام کرد که حجاب عامل عقب ماندگی در ایران است و باید از بین برود.
به همین دلیل، در فاصله سالهای 1314 و1313 اقدامات وسیع تبلیغاتی به منظور آماده ساختن افکار عمومی برای کشف حجاب انجام داد.
او جشنها و مجالس سخنرانی متعددی در این زمینه در پایتخت و دیگر شهرها برپا می کرد که خانم ها در آن بی حجاب بودند.
از دیگر اقدامات او در این مقوله می توان به تاسیس کانون بانوان در اردیبهشت 1314 تحت نظارت وزارت معارف و به ریاست شمس پهلوی و برپایی مجالس جشن و سرور در مدارس کشور بدون حجاب اشاره کرد.
به دستور او در نشریات نیز مقالاتی منباب پند و انتقاد از حجاب به چاپ رساندند. اما این قبیل اقدامات و برنامهها پیشرفت چندانی نداشت و اکثریت مردم نه تنها استقبالی از آن به عمل نیاورند، بلکه با دیده حقارت به آن می نگریستند.
سرانجام فرمان کشف حجاب به صورت رسمی در 17 دی 1314 صادر شد. در این روز، جشنی از طرف علی اصغر حکمت که خود نقش فعال و مؤثری در این ماجرا داشت، در دانشسرای مقدماتی و درحضور رضاشاه برپا شد. دراین جشن همسر و دختران او و جمعی از همسران وزیران و وکلا، بدون حجاب شرکت کردند.
در این جشن، رضاخان طی نطقی همه زنان را به عدم استفاده از حجاب تشویق نمود و اعلام کرد که تاکنون با داشتن حجاب نیمی از جمعیت کشور به حساب نمیآمدند! زیرا در پرده به سر میبردند. او همچنین روز کشف حجاب را 'روز آزادی زن'نامید!
از این تاریخ به بعد، استفاده از چادر یا هر سرپوشی، بجز کلاه های اروپایی، ممنوع اعلام شد. زنان محجبه حق ورود به خیابانها یا استفاده از وسایط نقلیه را نداشتند.کسبه نیز از فروختن کالا به زنان با حجاب معذور بودند.
در این اثنا آنهایی که جرات میکردند در مقابل این بیقانونی خشونتبار ایستادگی کنند، به شدت مورد حمله و بیحرمتی مأموران شهربانی قرار میگرفتند.
شایان ذکر است که مأموران انتظامی مجاز بودند زنان محجبه را حتی تا منازلشان تعقیب کنند و به منزل آنها وارد شوند، صندوق های لباس آنها را تفتیش کرده و اگر چادر بیابند به غنیمت ببرند.
به علاوه به وزارت معارف نیز دستور داده شده بود که در تمام مدارس دخترانه معلمان و دانشآموزان بدون حجاب باشند و در غیر این صورت به مدارس راه داده نشوند.
حکام ولایات نیز دستور داشتند از پذیرفتن زنان باحجاب که به ادارات مراجعه میکردند، خودداری به عمل آورند.
شدت تبلیغات بر ضد حجاب چنان گسترده بود که بسیاری از زنان معتقد و مؤمن که با مشکل منع استفاده از چادر مواجه بودند، منزوی شدند و تعداد قابل توجهی نیزاز عرصه کار و فعالیت فرهنگی، سیاسی و علمی دور ماندند.
اعمال قانون کشف حجاب در شهرهای مذهبی با مشکلات بیشتری همراه بود. اجرای قانون رفع حجاب علاوه بر اینکه برای زنان مسلمان کشور ایجاد مزاحمت کرد، برای زنان مسلمان خارجی نیز که بنا به دلایلی (زیارت یا سیاحت) در ایران به سر میبردند، مشکلاتی آفرید. به همین دلیل نیز از سوی دولت مقرر شد زنان اتباع خارجی یا باید از لباسهای ملی خود استفاده کنند یا اینکه به لباسهای غربی ملبس شوند.
در واقع حکومت چنین وانمود میکرد که پوشش اسلامی با علم، هنر و پیشرفت زنان در عرصه اجتماعی مغایرت دارد و حجابخواهی با طرد دانش و عقبماندگی مترادف است.
کشف حجاب و سایر اقدامات ضد دینی که با ندای جلوگیری از عقبماندگی همراه بود، نه تنها درخت دانش و ترقی کشور را بارور نساخت، بلکه باعث بحرانهای بزرگ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در کشور و وابستگی بیش از پیش به غرب شد که پیامدهای آن به نفع استعمارگران تمام شد و این همان گام های اجرایی استعمار نو بود.
مشرق