خبرنامه دانشجویان ایران: (گزارش از معصومه حاجیمحمدی) سازمان ملل 25 نوامبر 1999 مصادف با 4ام آذر ماه به عنوان "روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان" نامگذاری کرده است تا باز هم به نام زنان و در واقع به کام اهداف شوم صهیون ها از آب گل آلود ماهی بگیرد. در حالی که اسلام از 1400 سال پیش با مبارزه با افکار و عقاید و اعمال جاهلیت در زنده به گور کردن دختران و بدرفتاری با آنان بهترین منشور مبارزه علیه خشونت علیه زنان را پایه گذاری کرده است.
به گزارش خبرنامه «خبرنامه دانشجویان ایران»، برخی رسانههای جریان تکنوکرات کشور در روزهای اخیر با تمام قدرت درحال تبلیغ علیه وضعیت زنان کشور هستند.
خبرگزاری کار ایران ملقب به "ایلنا" توسط جریان تکنوکرات نزدیک به هاشمی رفسنجانی اداره میشود و مانند روزنامه شرق که به همین جریان وابسته است علاقه فراوانی به افکار دختر آقای هاشمی یعنی فائزه هاشمی دارند و به شدت به ترویج آنها میکنند.
وی چندی پیش در گفتوگو با شرق رسما حرفهای شیرین عبادی را تکرار کرد. [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
اما ایلنا روز گذشته در قالب مصاحبه با فردی به نام " شهلا اعزازی" ادعاهایی خلاف بدیهیات اسلامی و فرهنگ ایرانی مطرح میکند که باتوجه به ایجاد شبهههایی علیه مسائل دینی در مطلب ذیل به برخی از آنها خواهیم پرداخت:
این خانم که حتی به ظاهر دین اسلام پایبند نیست و حجاب اسلامی را رعایت نمیکند چطور می تواند الگوی برخورد مناسب در خانواده اسلامی و نهادهای اجتماعی جامعه اسلامی را برای ما ترسیم نماید؟ حتی اگر بخواهیم از جنبه علمی هم صحبت کنیم حرف ها و فرضیه های امثال شهلا اعزازی بار علمی هم ندارد زیرا راهکارهای که ارائه می دهند قبلا در جوامع غربی پیاده شده است و نتیجه مطلوبی در بر نداشته، شاهد ادعای من آمار روز افزون طلاق، قتل،خشونت،نا به هنجاری های اجتماعی و عقده های روانی در غرب است که متاسفانه با تقلیدهای امثال این کارشناسان از الگوهای شکست خورده جوامع غربی و غفلت توده مردم کم و بیش دامن گیر جامعه ما نیز شده است.
خانم اعزازی به راحتی ادعا می کنند که در برابر خشونت های خانگی علیه زنان در ایران مجازاتی وجود ندارد در حالی که اگر قبل از مطرح کردن این حرف با یک حقوقدان مشورت می کردند،به کذب ادعای خود پی می بردند زیرا هر خشونت جسمی که از روی عمد باشد مانند زدن سیلی بر صورت زن، در نظام جزایی اسلام محکوم به قصاص است و به طور مثال اگر مردی دندان همسر خود را بشکند زن نیز می تواند از دادگاه تقاضا کند دندان مرد را به عنوان قصاص بشکنند. حتی قانونگذار اسلام نسبت به خشونتهای روانی و معنوی هم بی تفاوت نیست و در این زمینه ماده یک قانون مسئولیت مدنی لزوم جبران خسارت های معنوی را هم به صراحت بیان کرده است.
شهلا اعزازی نوع دوم خشونت علیه زنان را محرومیت آنها از امتیازات و امکانات اجتماعی بر شمرده است و در مغالطه ای مکارانه امتیاز را حق رای دادن،انتخاب شدن در مناصب مورد نیاز حضور زن،شرکت در محافل علمی و ادبی و مذهبی و ... نمی داند بلکه برابر بودن تعداد مستخدمین زن و مرد ادارات و وزارت خانه ها می شمرد. در حالی که ظلم آشکار ساختاری به زن در جوامع غربی است که زن را مجبور می کند پا به پای مرد در کارخانه ها و اداره جات کار کند و شوهرش ملزم به دادن نفقه به او نیست و همه هزینه های زندگی بر دوش زن و مرد به صورت مشترک است،زن غربی حتی در پرداخت قبوض آب و برق و شارژ آپارتمان باید پا به پای مرد همکاری کند و شب خسته و کوفته و با اعصاب ضعیف حتی ساعتی دیرتر از شوهرش به خانه بیاید.اینجاست که کم کم سر و گوش شوهر میجنبد و به دنبال معشوقه ای در خارج از خانه می گردد و شغل جدیدی به نام روسپی گری ایجاد می شود.
آیا تنزل ارزش زن به کالای جنسی که دیگران دربرابر تامین هوسرانی های شوم خود سکه ای در دستش نهند و همچون زباله او را در گوشه کاباره ها رها کنند خشونت به زن نست؟ همسر این مردان نامرد که نیازهای روحی و روانی و عاطفی اش از طرف مرد تامین نشده و به خیانت شوهرش پی برده است، مقابله به مثل می کند و به مردهای هوسران تر همسر خود روی می آورد. در این زندگی گذشت، عشق، ایثار،محبت و واژگانی از این دست جایی ندارد. حال جامعه غربی و آرمان شهر امثال خانم شهلا اعزازی چگونه می تواند خشونت های وارد شده بر زنی که شغل مناسبی دارد اما در برابر این یک امتیاز، شوهر،خانواده، نیاز به محبت و آرامش روحی و روانی خود را از دست داده است جبران کند؟ تبعات این ظلم آشکار به زنان که دامنگیر کل جامعه می شود از جمله کودکان خیابانی،عقده ای و روانی و خانواده های سست را چه کسی در نظر میگیرد؟ زنی که خود به لحاظ عاطفی تامین نشده است چگونه می تواند عاطفه خود را به پای کودکانش بریزد؟
خانم اعزازی، جامعه شناس غافل از فضای جامعه! شما نوع سوم از خشونت وارده بر زنان را خشونت های وارده در محیط کار و اجتماع که بر پایه جنسیت زن است می دانید. مگر در علم جامع شناسی نباید به دنبال علت ها رفت؟ چرا حرفی از علت متلک ها و پیشنهادهای نامشروعی که در محیط کار یا خیابان به برخی زنان داده می شود به میان نیاورده اید؟ یک زن باهوش حتی اگر مسلمان هم نباشد، برای در امان ماندن از این نوع خشونت باید جذابیت های جنسیتی خود را بپوشاند و ور کنار آن طوری با وقار رفتار کند که هیچ هوسران و خدانترسی به خود اجازه ندهد او را مورد خشونت خود قرار دهد بلکه حتی از عادت زشت خود در مورد متلک گفتن و چشم چرانی شرمنده شود.
این فعال فمنیستی ازدواج موقت و تعدد زوجات را نوعی از خشونت به زنان می داند.در پاسخ این خانم باید گفت هر قانون خوبی اگر با تمام شرایط و اجزای آن و در نظر گرفتن هدف آن اجرا نشود خود تبدیل به حرج و مرج و بی قانونی خواهد شد. حال انسان ها دو جور عکس العمل در برابر این قانون می توانند نشان دهند: عده ای جاهلانه قانون را نفی می کنند که این امر منجر به هرج و مرجی آشکارترخواهد شد. عده ای نیز سعی می کنند با دو نوع نظارت بیرونی یعنی خارج از افراد و درونی یعنی با بیدار کردن وجدان آنان قانون مفید را به طور کامل اجرا کنند تا راه سوء استفاده بسته شود. برای مثال اگر در جامعه ای عده ای بی خرد در آشامیدن آب زیاده روی کنند و جان خود را از دست بدهند، گروه اول خوردن آب را ممنوع می کنند و گروه دوم مردم را در خصوص میزان مجاز نوشیدن آن آگاه میسازند. اصل ازدواج موقت و تعدد زوجات که هر دو از احکام مسلم اسلام هستند اگر با تمام حدود و قیود و شرایطشان اجرا شوند هیچ ظلم و خشونتی به کسی نمی شود.
حال چرا امثال خانم اعزازی به جای تلاش درجهت روشن روشن این شرایط با تن پروری راه حل دم دستی را انتخاب می کنند و هرچه به مذاقشان بد می آید نفی میکنند. تعدد زوجات در شرایط امروز- که گروهی از مردان در اثر جنگ سخت در جبهه ها و مرزها حتی امروزه نیز به شهادت می رسند و گروهی دیگر در اثر جنگ نرم گرفتار موزیک ها،مجالس،عکس ها و فیلم های شیطانی می شوند که به فراوانی دی اکسید کربن در فضای سایبر،بلوتوث ها،فروشگاهها و... وجود دارد و پس از اندکی گریبان گیر اعتیاد می گردند و جان خود را از دست می دهند- نه تنها خشونت و ظلم به زن نیست که عین عدالت و لطافت به زن است.
زیرا زنانی که در این شرایط به علت کم بودن تعداد مردان زنده و فزونی مردان نیمه زنده و نیمه مرده که در فضای منقل و قرص و هپروت سیر می کنند از نعمت تاهل بی بهره مانده اند و سنشان بالا رفته است می توانند به عنوان همسر دوم و بدون کوچکترین توهینی وارد فضای خانواده شوند و مجبور نشوند در خیابانها و روسپی خانه ها گدایی محبت کنند. ازدواج موقت هم مجاز است اما نه باری هر مردی. .
راهکار برون رفت از مشکل خشونت علیه زنان از نظر اعزازی ایجاد نهادی به نام پلیس خانواده است که این راه حل را هم ایشان بدون دادن کمترین زحمتی به خود و سلولهای خاکستری مغزشان، از فرهنگ غربی کپی گرفته اند بدون اینکه درمورد موثر بودن این راه حل تحقیقی داشته باشند. از نظر این خانم باید به بچه ها در مدرسه آموزش داده شود که تا پدر بر سر مادر فریادی کشید گوشی را بردارد و به پلیس گزارش دهد و آنها هم بیایند جلوی چشم مادر و فرزندان به پدر دسبند بزنند و او را خوار و ذلیل به زندان بیفکنند. غافل از اینکه در خانواده ای که ابهت پدر شکسته شد،فرزند بعد از سن کودکی دیگر از مادر حرف شنوی ندارد و روزی می رسد که با پررویی تمام بر صورت مادرش سیلی محکمی بزند و مادر باز هم درمانده دنبال تلفن می گردد تا پلیس را خبردار کند،البته اگر در زیر لگدهای پسر جوانش جان ندهد و بتواند از مهلکه فرار کند. پسر به زندان می افتد و پس از چند ماه به خانه برمی گردد و به دنبال انتقام از مادری که به خاطر یک سیلی او را چند ماه روانه زندان کرد و موجب شد پسرش در آنجا به اعتیاد هم کشیده شود؛ با چاقوی آشپزخانه مادر را تکه تکه می کند و جسدش را در باغچه پنهان می نماید.
این است سرانجام راه حل شکست خورده غرب در کشیدن پای پلیس به دعواهای خانوادگی. در حالی که راه حل اسلام این است: =اولا به مرد بد اخلاق همسر ندهید؛ که این خود مجازاتی بزرگ است در محرومیت آنها از نعمت تاهل که آنها را وادار به اصلاح نفس می نماید. ثانیا: در محیط خانواده با یکدیگر به نرمی و شایستگی رفتار کنید تا زمینه مشاجرات لفظی که در بعضی موارد به مشاجره بدنی کشیده می شود از بین برود. ثالثا: اگر همسر شما به لحاظ اخلاقی پسرفت کرد با زبان خوش و صادقانه نکات دینی و سیره ائمه را برایش یادآوری کنید. رابعا: اگر در موردی از کوره در رفت و رفتار ناشایسته ای از او که معصوم نیست و امکان خطا در او وجود دارد سر زد، شما در آن لحظه سکوت کنید و هیچ حرفی به او نزنید و با این اقدام مطمئن باشید او شرمنده خواهد شد و بعد که برای معذرت خواهی آمد به او بگویید که توقع این برخورد را از او نداشتید اما به خاطر خدا گذشت میکنید و کار را به دادگاه و پاسگاه نمی کشانید. و از حق دادخواهی خود به خاطر علاقه ای که به خانواده و همسر خود دارید میگذرید اما توقع تکرار این رفتار ناجوانمردانه را از او ندارید.
محبت و گذشت در فضای خانواده کلید هر در بسته ای است، مردی که در برابر سیلی ناجوانمردانه ای که بر صورت همسرش که خطایی از او سر نزده کوبیده، با صحنه ای موجه می شود که زن در حالی که جای انگشتان همسر در صورتش نقش بسته آرام و بدون جیغ و داد چند قطره اشک می ریزد و به جای پناه بردن به دادگاههای دولتی به دادگاه عدل الهی پناه میبرد و با دعا و رازو نیاز خود را آرام میکند و حتی اجازه نمی دهد فرزندانش از این ماجرا بویی ببرند.این مرد قلبش آتش میگیرد و تا آخر عمر دست خود را داغ می گذارد که بر صورت این انسان فهمیده و خدایی سیلی نزند و روزی صدبار به خود میگوید: ای کاش دستم شکسته بود تا دل همسرم را نمیشکستم.
عاملی که باعث میشود امثال خانم اعزازی راه را برای جولان دادن افکار و راهکارهای تاریخ مصرف گذشته و شکست خورده ی خود باز ببینند، جهل و بی تفاوتی عوام مردم و حتی برخی خواص است. به قول شاعر
شمع درخشنده چو پنهان شود شب پره بازیگر میدان شود
منِ نوعی زجر میکشم که به جای گذاشتن وقتم در راه مطالعه سیره انبیاء و امامان و الگوسازی آن در زندگی خودم و دیگران،باید دائم به شبهات و مغالطه های امثال خانم اعزازی پاسخ گو باشم. در حالی که اگر مردم به قوانین اسلام و وضعیت جوامع مختلف از جمله جوامع غربی آگاه باشند ؛ تا این مغالطه ها بیان شوند خاک بر دهان دروغ گویان می پاشند و اثبات می کنند که می فهمند و هر بدلی را نمی شود به نام طلا به آنها غالب کرد. اما چه کنیم که فعالا بخشی از وظیفه هر مسلمان و مومنی؛ روشن گری است