نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: احکام خانواده

  1. #1
    مدیرکل انجمنهای نور آسمان vorojax آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    همشهری حضرت عشق
    نوشته ها
    7,305
    تشکر
    6
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض احکام خانواده

    احکام خانواده

    مولف : موگِهی، عبدالرحيم

    سخنى با خواننده

    O تمامى احكام و مسائل شرعى اين كتاب طبق فتاوا و نظريات مرجع كم نظير شيعه و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت آیت الله العظمى امام خمينى(ره)، تنظيم و تدوين شده است. . O فهرست علائم اختصارى كه در اين كتاب به كار رفته، به صورت زير است: / = نقل از ص = صفحه‏ ج = جلد م = مسأله‏ س = سؤال‏ احكام خانواده‏ (احكام متأهّلين) طبق فتاوا و نظريات حضرت امام خمينى‏1 ويرايش دوم‏

    عبدالرحيم موگِهى (شميم) قم مقدس، 17/6/80
    اللهم عجل لولیک الفرج


    لــــطــف الــــهـی بکند کار خویش
    مـژده رحـــــمــــــت برساند سروش




  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    مدیرکل انجمنهای نور آسمان vorojax آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    همشهری حضرت عشق
    نوشته ها
    7,305
    تشکر
    6
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    حقوق و وظايف خانواده‏

    حقوق و وظايف همسران‏

    برخى از حقوق و وظايف زن و شوهر عبارتند از:

    1. زنى كه عقد دائمى شده نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود، و بايد خود را براى هر لذتى كه او مى‏خواهد تسليم نمايد و بدون عذر شرعى از نزديكى كردن او جلوگيرى نكند. و اگر در اينها از شوهر اطاعت كند، تهيه غذا و لباس و منزل او و لوازم ديگرى كه در كُتُب ذكر شده بر شوهر واجب است، و اگر تهيه نكند چه توانايى داشته باشد، يا نداشته باشد مديون زن است.290 2. اگر زن در كارهايى‏كه در مسأله پيش گفته شد اطاعت شوهر را نكند گناهكار است، و حق غذا و لباس و منزل و همخوابى ندارد، ولى مَهر او از بين نمى‏رود.291 3. مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور كند.292 4. مخارج سفر زن اگر بيشتر از مخارج وطن باشد با شوهر نيست، ولى اگر شوهر مايل باشد كه زن را سفر ببرد بايد خرج سفر او را بدهد.293 5. زنى كه از شوهر اطاعت مى‏كند اگر مطالبه خرجى كند و شوهر ندهد مى‏تواند جهت الزام شوهر بر پرداخت نفقه به حاكم شرع و اگر ممكن نباشد به عدول مؤمنين، و اگر آن هم ممكن نباشد به فُسّاق مؤمنين مراجعه نمايد، و چنانچه الزام شوهر بر دادن نفقه ممكن نباشد مى‏تواند در هر روز به اندازه خرجى آن روز بدون اجازه از مال او بردارد، و اگر ممكن نيست چنانچه ناچار باشد كه معاش خود را تهيه كند، در موقعى كه مشغول تهيه معاش است اطاعت شوهر بر او واجب نيست.294 6. مرد نمى‏تواند زن دائمى خود را به طورى ترك كند كه نه مثل زن شوهردار باشد نه مثل زن بى‏شوهر، لكن واجب نيست هر چهار شب يك شب نزد او بماند.295 7. شوهر نمى‏تواند بيش از چهار ماه، نزديكى با عيال دائمى خود را ترك كند.296 8. مرد بايد نسبت به كارهايى كه همسرش از روى ناآگاهى انجام داده است، گذشت داشته باشد و با او تُرشرويى نكند.297 9. اگر زن به واسطه گرفتن روزه مستحبى حق شوهرش از بين برود، و همچنين اگر شوهر او را از گرفتن روزه مستحبى باز دارد، بنابر احتياط واجب بايد خوددارى كند.298 10. نذر زن بى‏اجازه شوهرش باطل است،[ ولى‏] اگر زن با اجازه شوهر نذر كند شوهرش نمى‏تواند نذر او را به هم بزند، يا او را از عمل كردن به نذر باز دارد.299 11. اگر شوهر از قسم خوردن زن جلوگيرى نمايد، قسم او صحيح نيست.300 12. اگر زن بدون اجازه شوهر قسم بخورد، قسم او بعيد نيست صحيح نباشد، لكن نبايد احتياط را ترك كند.301 13. اگر زن در عقد با مرد شرط كند كه او را از شهرى بيرون نبرد و مرد هم قبول كند، نبايد زن را از آن شهر بيرون ببرد.302 استفتائات‏

    آرايش زن و رضايت همسر

    آرايش كردن زن، خود را براى غير همسر در بعضى مجالس زنانه مثل عروسى يا مهمانى زنانه و ... چه حكمى دارد؟ و در صورتى كه مورد رضايت همسر نباشد چه حكمى دارد؟ باسمه تعالى؛ در صورتى كه نامحرم او را نبيند اشكال ندارد، ولى سعى شود تا توافق بين زن و شوهر حاصل شود.303 لباس زن و رضايت همسر

    اگر جهت شركت در يك مهمانى خاصى زن بخواهد لباس مخصوصى را بپوشد، ولى همسر وى راضى نباشد و نپوشيدن آن لباس نيز موجب هتك آن زن نباشد، و در صورت استفاده زن از آن لباس چه بسا موجب ناراحتى خانوادگى و ايجاد اختلاف شود، از نظر شرعى اين پوشيدن چه حكمى دارد و آيا جايز هست يا خير؟ باسمه تعالى؛ اگر پوشيدن لباسى موجب اختلاف و مفسده باشد، بايد از پوشيدن آن اجتناب شود. و شوهر هم نبايد از لباسى كه متعارف است اَقرانِ‏304 همسر او مى‏پوشند جلوگيرى كند.305 توطّن زن‏

    آيا زن در توطّن‏306 يا مسافرت تابع مرد است؟ در چه شرايطى و تا چه حدى؟ باسمه تعالى؛ ميزان قصد خود زن است.307 حدود اطاعت از شوهر

    حدود اطاعت از شوهر تا چه حدى است؟ باسمه تعالى؛ در مطلق استمتاعات‏308 و خروج زن از منزل بايد اطاعت از شوهر باشد.309 ترك حقوق و وظايف همسران‏

    أ. نُشوز زن‏

    نُشوز زن يا رعايت نكردن حقوق شوهر عبارت است از بيرون رفتن زن از اطاعت شوهر در امورى كه بر زن واجب است و آنها عبارتند از: 1. تمكين نكردن خويش براى شوهر در كاميابى و امور جنسى. 2. از بين نبردن آنچه مايه تنفر و ضد كاميابى و لذت بردن امور جنسى است. 3. ترك پاكيزگى و آرايش خود در صورتى كه شوهر خواستار آن باشد. 4. بيرون رفتن از خانه بدون اجازه شوهر و غير اينها. ولى ترك‏اطاعت از شوهر درمواردى كه بر زن واجب‏نيست، باعث‏نشوز وى نمى‏شود. بنابراين اگر زن از خدمات خانه و خواسته‏هاى شوهر كه مربوط به كاميابى در امور جنسى نمى‏شود مانند جارو كردن، خياطى، آشپزى يا جز آن حتى آب‏دادن و پهن‏كردن رختخواب خوددارى كند، نشوز وى‏شمرده‏نمى‏شود.310 يادسپارى‏

    اگر زن بدون اجازه شوهر سفرى برود كه بر او واجب نباشد، بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.311 استفتائات‏

    حكم اطاعت نكردن زن از شوهر

    اگر زنى در زندگى اولاً اطاعت از شوهر نكرد؛ ثانياً براى شوهرش ارزش قائل نبود؛ ثالثاً اسرار زندگى را در همه جا فاش نمود؛ رابعاً در زندگى مرتب دروغ گفت تكليف مرد از نظر شرعى با چنين زنى چيست؟ باسمه تعالى؛ بايد او را امر به معروف و نهى از منكر نماييد.312 مقيّد نبودن زن به مسائل شرعى‏

    چندين سال است كه ازدواج كرده‏ام، خودم خيلى دنبال مسائل دينى و شرعى هستم و مقلّد امام مى‏باشم، ولى متأسفانه همسرم زياد به مسائل دينى اهميت نمى‏دهد و بعضى اوقات پس از خيلى سر و صدا يك دفعه نماز مى‏خواند و چند دفعه نمى‏خواند و اين امر مرا زياد رنج مى‏دهد، در اينجا وظيفه من چيست؟ 1. آيا خوردن غذايى كه او درست مى‏كند از نظر شرعى جايز است؟ 2. آيا در اين مورد، در روز قيامت، من مسؤول نيستم؟ 3. آيا در اثر بى‏توجهى او به دين، بايد او را طلاق داد؟ باسمه تعالى؛ اگر منكر خدا يا رسول يا يكى از ضروريات دين نيست پاك است و بايد او را امر به معروف كنيد، و اگر مؤثر نباشد شما معذور هستيد و لازم نيست طلاق دهيد و اختيار طلاق در دست خود شماست.313 ب. نُشوز مرد

    نُشوز مرد با رعايت نكردن حقوق زن عبارت است از: ستم و آزار به زن و انجام ندادن حقوق واجبى كه زن بر عهده شوهر دارد، مانند پرداخت هزينه‏هاى زن از سوى شوهر.314 يادسپارى‏

    براى آگاهى از راههاى درمان نشوز زن و مرد به كتاب تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 305 - 307 و يا به ترجمه آن مراجعه كنيد. ج. احكام طلاق‏

    آيا به ياد مى‏آوريم لحظات شيرين و مقدس ازدواج را؟ همان زمانى كه اشك شوق مادر همچون شبنم برگونه‏هايش جارى مى‏شد، و با زبانى لرزان به دخترش مى‏گفت: «دخترم به آرزوى خود رسيدم و شكر خدا كه عروسىِ تو را ديدم». همان وقتى كه پدر، آغوش پُر مهر و محبت خود را باز مى‏كرد و پسرش را در آغوش مى‏فشرد و به او مى‏گفت: «پسرم بر تو مبارك باد، ساليانى است كه در انتظار چنين روزى بودم». همان لحظاتى كه خواهر و برادر با لبخندى شيرين و با شور و هيجانى سرشار از شوق و شادى مى‏گفتند: «پيوندتان مبارك باد». آن هنگامى كه خردسالان با شاخه‏اى از گُلِ شادى، احساسات پاك خود را ابراز مى‏كردند و با شيرين زبانى مى‏گفتند: «عروسى تان مبارك باد.» آن زمانى كه خويشان و نزديكان با دستانى گرم و صميمى و با بوسه‏هايى پُر از مهر و صفا خداحافظى مى‏كردند و مى‏گفتند: «ان شأا& به پاى يكديگر پير شويد». آرى، آيا به ياد مى‏آوريم لحظات شيرين و مقدس ازدواج را؟ آيا مگر آن قند و شاخه نبات، بجز پيامى شيرين پيام ديگرى داشتند؟ مگر آن چراغهاى رنگى، بجز نور شادى نور ديگرى مى‏پاشيدند؟ مگر آن لباسهاى سفيد، بجز خبرِ انس و الفت و آشتى خبر ديگرى مى‏دادند؟ مگر آن شب، بجز سرود زيبايى و جاودانگى سرود ديگرى مى‏نواختند؟ اينك پس از آن همه، چگونه مى‏توان نظاره گر از هم گسستن آن پيوند زيبا و مقدس بود؟ چگونه مى‏توان به جاى آن اشك شوق، اشك غم و اندوه را بر چهره مادر ديد؟ چگونه مى‏توان به جاى آن آغوش پُر مهر و محبّت پدر، آغوشى سرد و بى‏روح را احساس كرد؟ به كدام قيمتى مى‏توان لبخند شيرين خواهر و برادر را با چهره‏اى غم گرفته و اندوهناك معاوضه نمود؟ به كدام بهايى مى‏توان گُل شادىِ خردسالان را در پاييز جدايى، پژمرده ديد؟ كدام طاقت و توانى است كه حاضر است به جاى صداى دلنشين «بابا» و «مامانِ» فرزندان، گريه تنهايى آنان را بشنود؟ آيا مگر دوست نداريم كه فضاى خانه بوى عشق و محبت و ايثار دهد، و بوسه‏هاى شيرين بر گونه‏هاى حريرگون كودكان بنشيند و عطر دل‏انگيز آن به مشام رسد؟ آيا سزاوار است كه كودكان معصوم، بى‏پناه شوند و فداى «غرورِ» پدر و «لجاجتِ» مادر گردند؟ آيا مگر «طلاق» مبغوضترين كار حلال در پيشگاه خداوند نيست؟ بارى، از اين رو بود كه قلم نگارنده، توان آن نداشت كه از «طلاق» سخنى گويد و يا احكام آن را روى صفحه كاغذ به رشته تحرير كشد. اميد است كه با «گذشتِ» پدران و «پيشقدمىِ» مادران، دوباره نور شادى و سُرور را به خانه و خانواده آورد، و بيش از اين قلب شكستنى و نازنين فرزندان را آزرده نكرد. حقوق فرزندان و وظايف پدر و مادر برخى از حقوق فرزندان كه بر عهده پدر و مادر است عبارتند از:

    أ. غسل ولادت، گفتن اذان و اقامه، كامگشايى‏

    در صورتى كه براى نوزاد زيان نداشته باشد، مستحب است هنگام تولد، او را غسل دهند؛ و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه را بگويند؛ و كام او را با آب فرات و تربت حضرت سيدالشهدأ(ع) بگشايند.315 ب. نامگذارى‏

    نامگذارى نوزاد با نامهاى خوب، مستحب و از حقوق فرزند بر پدر است. و بهترين نامها هر نامى است كه بندگى خدا - جلّ شأنه - را در برداشته باشد؛ مانند عبدالله، عبدالرحيم، عبدالرحمن و مانند آنها. و پس از آن، نامهاى پيامبران و امامان(عليهم السلام) است كه بهترين آنها نام «محمد» است، بلكه اگر داراى چهار فرزند است كراهت دارد نام يكى از آنان «محمد» نباشد. و همچنين مكروه است اگر نام او «محمد است كنيه او را «ابوالقاسم» بگذارد.316 پيامبر خدا(ص) مى‏فرمايند: اى على! حق فرزند بر پدر اين است كه نام زيبا براى او انتخاب و ادب و اخلاقش را نيكو كند و كار شايسته‏اى براى وى برگزيند.317 امام رضا از پدرانش(عليهم السلام) نقل مى‏كند كه پيامبر خدا6 فرمودند: هرگاه نام فرزند خود را محمد گذاشتيد، به او احترام بگذاريد و بَرايش جا باز كنيد و با وى ترشرويى نكنيد.318 (سكونى مى‏گويد: بر امام صادق(ع) وارد شدم در حالى كه غمگين و اندوهناك بودم. حضرت به من فرمودند: سكونى چرا غمگينى؟ عرض كردم: دخترى نصيبم شده است ... حضرت فرمودند: او را چه نام نهاده‏اى؟عرض كردم: «فاطمه». حضرت فرمودند:) آه! آه! ... اكنون كه او را «فاطمه» نام نهاده‏اى دشنامش مده، نفرينش مكن و او را كتك مزن.319 امام باقر از پدرانش(عليهم السلام) نقل مى‏فرمايند: پيامبر خدا (ص) نامهاى زشت و نازيباى مردان و شهرها را تغيير مى‏دادند[ و به جاى آنها نامهاى زيبا و نيكو را برمى‏گزيدند].320 ج. ختنه كردن‏

    1. ختنه كردن پسر واجب است. و اگر تا پس از بلوغ تأخير بيفتد بر پسر واجب است كه خودش را ختنه كند حتّى اگر كافر ختنه نشده‏اى مسلمان شود واجب است كه ختنه شود اگر چه سالخورده باشد، و تا زمان بلوغ بر ولىّ پسر واجب نيست كه او را ختنه كند. پس چنانچه پسر بدون ختنه بالغ شد بر خودش ختنه كردن واجب است، اگر چه احوط آن است كه ولىّ‏اش وى را ختنه كند.321 2. ختنه شدن ذاتاً واجب است و شرط صحت در طواف حج يا عمره است چه آن دو واجب باشند يا مستحب. ولى بنا بر اقوا شرط صحت نماز نيست چه رسد به ساير عبادات.322 3. اگر كسى بچه‏اى را ختنه كند و ضررى به آن بچه برسد يا بميرد، چنانچه بيشتر از معمول بريده باشد ضامن است، و اگر بيشتر از معمول نبريده باشد ضامن نيست.323 د. وليمه و مهمانى‏

    وليمه دادن هنگام تولد بچه مستحب است و اين يكى از پنج موردى است كه وليمه دادن در آنها سنت و مستحب است، همان‏گونه كه يكى از آن موارد در هنگام ختنه كردن است. و معتبر نيست كه وليمه در همان روز اول تولد داده شود، بلكه تأخير آن تا چند روز نيز اشكالى ندارد. و ظاهر اين است كه چنانچه ختنه در روز هفتم و يا پيش از آن صورت گيرد و در روز ختنه به نيت وليمه تولد و ختنه، وليمه داده شود، هر دو كار مستحب انجام شده است.324 ه' . عقيقه كردن‏

    1. از مستحباتى كه بر آن تأكيد شده، عقيقه و قربانى كردن براى نوزاد پسر و دختر است. و مستحب است براى نوزاد پسر، حيوان نر و براى نوزاد دختر، حيوان ماده عقيقه شود. و مستحب است كه عقيقه را در روز هفتم انجام دهند. و چنانچه از روز هفتم به تأخير بيفتد - چه با عذر و چه بدون عذر - عقيقه ساقط نمى‏شود. بلكه اگر براى فرزند عقيقه ندادند و او بالغ شد، مستحب است كه فرزند براى خودش عقيقه دهد، و چنانچه در زمان حيات نيز عقيقه ندهد، مستحب است پس از مرگِ وى برايش عقيقه دهند. و عقيقه بايد يكى از چهارپايان سه‏گانه باشد: گوسفند (ميش يا بز)، گاو و شتر. و صدقه دادن پول عقيقه به جاى آن كافى نيست و جاى آن را نمى‏گيرد ... و مستحب است پا و ران عقيقه را به ماماى بچه اختصاص دهند، و بهتر اين است كه ربع آن را به وى اختصاص دهند. و چنانچه آن ربعى از عقيقه را كه پا و ران عقيقه در آن است به ماما بدهند، بعيد نيست كه هر دو كار مستحب را انجام داده باشند. و در صورتى كه ماما نباشد سهم او را به مادر مى‏دهند تا آن را صدقه بدهد.325 2. در عقيقه مخيّر هستند بين اينكه آن را به صورت گوشت خام يا پخته شده تقسيم كنند، و يا اينكه آن را بپزند و عده‏اى از مؤمنان - دست كم ده نفر - را دعوت كنند. و اگر بيشتر از ده نفر باشند بهتر است، و مهمانان از آن بخورند و براى نوزاد دعا كنند. و اشكالى ندارد كه عقيقه مطابق آنچه متعارف است پخته شود، و گاهى گفته مى‏شود بهتر آن است كه با آب و نمك پخته شود، ولى بهتر بودن اين كار معلوم نيست.326 امام صادق(ع) مى‏فرمايند: [سلامتى‏] هر فرزندى در گرو عقيقه است.327 و . شير دادن‏

    1. براى شير دادن بچه بهتر از هر كس مادر اوست ... .328 2. نهايت شير دادن دو سال كامل است. و جايز است تا سه ماه كمتر از اين مدت، آن را كاهش داد، يعنى در بيست و يك ماهگى كودك را از شير گرفت، ولى در صورت امكان و عدم ضرورت، كمتر از اين مدت جايز نيست.329 نكته‏

    اُمّ اسحاق مى‏گويد: مشغول شير دادن يكى از دو پسرم محمد و اسحاق بودم. امام صادق(ع) به من فرمودند: اى امّ اسحاق! او را از يك پستان شير نده، بلكه از هر دو پستان شير بده، زيرا يكى از آن دو پستان غذا و ديگرى آب است.330 ز. نگهدارى و تعليم و تربيت (حضانَت)

    1. مادر براى نگهدارى و تربيت فرزند و آنچه مربوط به اين دو مى‏شود، مانند مصلحت نگهدارى او در ايام شيرخوارگى يعنى دو سال سزاوارتر است، در صورتى كه مادر آزاد، مسلمان و عاقل باشد، خواه فرزند پسر باشد يا دختر، خواه مادر - خودش - وى را شير داده باشد يا ديگرى. پس جايز نيست پدر در اين مدت، فرزند را از مادر جدا كند و بگيرد اگر چه - بنا بر احتياط - مادر، او را از شير گرفته باشد. و هنگامى كه مدت شيرخوارگى پايان يافت، پدر نسبت به پسر، و مادر نسبت به دختر سزاوارتر است تا اينكه دختر به 7 سالگى برسد كه در اين صورت پدر براى نگهدارى و تربيت دختر شايسته‏تر است. و چنانچه مادر پيش از 7 سالگى دختر به وسيله فسخ يا طلاق از پدر جدا شود، تا زمانى كه با ديگرى ازدواج نكرده است حقش از بين نمى‏رود. بنابراين اگر مادر ازدواج كند حق نگهدارى و تربيت وى از پسر و دختر ساقط مى‏شود و براى پدر باقى مى‏ماند. و در صورتى كه مادر از شوهر دوم جدا شود، بعيد نيست كه دوباره حق حضانت مادر برگردد. و اَحوَط در اين مورد مصالحه و توافق از راه مسالمت‏آميز است.331 2. اگر پدر پس از انتقال حضانت به او يا پيش از آن بميرد، مادر براى حضانت فرزند - چه پسر و چه دختر - هر چند با ديگرى ازدواج كرده باشد از وصىِّ پدر و همچنين ساير خويشان پدر حتى پدرِ پدر و مادرِ پدر - تا چه رسد به ديگران - سزاوارتر است. همان‏گونه كه اگر مادر در زمانى كه مسؤول حضانت فرزند است بميرد، پدر از ديگران سزاوارتر است ... .332 3. براى ولىّ جايز است بچه را به شخص درستكارى دهد كه صنعت يا خواندن يا خط و نوشتن يا حساب و علوم عربى و غير اينها از علومى را كه براى دين و دنياى او سودمند است به او بياموزد. و بر ولىّ لازم است بچه را از فساد اخلاقى حفظ كند، تا چه رسد از چيزى كه براى عقايد او زيان داشته باشد.333 4. واجب است بر ولىّ كه كودكانش را از هر چيزى كه براى آنان و يا ديگران زيان دارد، و همچنين از هر چيزى كه يقين دارد شارع مقدس به خاطر فساد در آن، نبودش را در اجتماع خواسته است مانند غيبت باز دارد.334 5. جلوگيرى بچه از مَسّ خط قرآن واجب نيست، ولى اگر مسّ نمودن او بى‏احترامى به قرآن باشد، بايد او را از اين كار باز دارند.335 6. كودكان به ده سالگى كه مى‏رسند در بستر خواب از يكديگر جدا شوند، و در روايتى وارد شده است كه اين كار در شش سالگى انجام گيرد.336 يادسپارى‏

    اگر بچه نابالغ چيزى پيدا كند، ولىّ او بايد اعلان نمايد337. استفتا

    تنبيه فرزند

    آيا جايز است پدر و مادر، فرزندشان را بدون دليل و از روى عصبانيت و بى‏حوصلگى كتك بزنند يا حق‏الناس بر گردنشان است؟ باسمه تعالى؛ جايز نيست، ولى براى تأديب در حد متعارف كه موجب سرخى و سياهى و كبودى نشود جايز است. اگر خاله، دايى، عمو، عمه، خواهر و برادر چنين كارى را انجام دهند، آن وقت چه صورتى دارد؟ باسمه تعالى؛ جايز نيست.338 نكته‏

    ديه سيلى زدن به گونه‏اى كه صورت سياه شود، ولى مجروح يا شكسته نشود 6 دينار339؛ و اگر سبز (كبود) شود اما سياه نگردد 3 دينار؛ و اگر سرخ شود 5/1 دينار است. و ديه كتك زدن به جاهاى ديگر بدن نصف ديه‏هاى پيشين است. پس چنانچه بدن سياه شود 3 دينار؛ و اگر سبز (كبود) گردد 5/1 دينار؛ و در صورتى كه سرخ شود 34 (سه چهارم) دينار است. و در اين ديه بين مرد و زن و كوچك و بزرگ تفاوتى نيست ... .340 ح. احكام صغير و فرزندان خُردسال‏

    1. صغير كسى است كه به حد بلوغ نرسيده و از نظر شرع (در تصرفات مالى) محجور و ممنوع است؛ يعنى تصرفات صغير در اموال خودش به وسيله فروختن، صلح كردن، هديه كردن، قرض دادن، اجازه دادن، وديعه دادن، عاريه دادن و جز آن نافذ نيست، مگر در موارد استثنايى مانند وصيت طبق آنچه گفته خواهد شد، و فروشِ چيزهاى كم ارزش و غير مهم، به همان‏گونه‏اى كه گذشت اگر چه صغير در نهايت تميز و رشد بوده و تصرفش نيز در نهايت منفعت و صلاح باشد. بلكه در صحت تصرفاتش اجازه دادن ولىّ او در گذشته و يا آينده نزد مشهور فقها فايده‏اى ندارد و اقوا نيز همين است. 2. در برطرف شدن حَجْر و ممنوعيت از بچه رسيدن به بلوغ كافى نيست؛ بلكه بايد با بلوغ، رشد هم پيدا كرده و نيز سفاهت به معنايى كه خواهيم گفت نداشته باشد341. 3. ولايت تصرف در مال كودك و توجه به مصالح و شؤون او بر عهده پدر و جدّ پدرى كودك، و در صورت‏نبودن‏آنان، برعهده قَيِّم تعيين شده از سوى پدر ويا جدّ پدرى‏است. و قيّم كسى‏است كه يكى‏از پدر ويا جدّ پدرى‏كودك وصيت كند كه آن‏كس ناظر برامور كودك‏باشد. ودر صورت‏نبودن‏قيّم، حاكم شرع، ودرصورت نبودن حاكم شرع، افراد باايمانى كه بنابر احتياط داراى عدالت نيز هستند بركودك ولايت دارند. پس مادر و جدّ مادرى و برادر تا چه رسد به ساير نزديكان، بر كودك ولايت ندارند342. 4. فروختن زمينهاى بچه در صورت نياز و به مقتضاى مصلحت، براى ولىّ او جايز است. پس چنانچه فروشنده، پدر و جدّ بچه باشد، براى حاكم جايز است كه آن معامله را تثبيت كند، اگر چه براى خود حاكم ثابت نباشد كه اين معامله طبق مصلحت بوده است. ولى چنانچه فروشنده غير از پدر و جدّ باشد مانند وصى، احتياطاً حاكم نبايد آن معامله را تثبيت كند، مگر اينكه مصلحت آن برايش ثابت باشد، اگر چه اَقرب‏343 اين است در صورتى كه وثاقت‏344 وصى برايش ثابت باشد تثبيت آن براى حاكم جايز است‏345. 5. مضاربه با مال كودك و سرمايه‏گذارى با آن به شرطى كه عامل و طرف مضاربه شخصى ثقه و امين‏346 باشد، براى ولىّ جايز است. پس اگر ولىّ، مال كودك را به غير چنين شخصى بدهد [و تلف شود] ضامن خواهد بود.347 6. ولىّ بايد با ميانه‏روى - نه‏زياده‏روى‏وسختگيرى - براى‏بچه‏هزينه كند. وبايد عادت بچه‏ونظاير او را درنظر بگيرد. از اين رو بايد خوراك و پوشاكى كه مناسب با شأن بچه است، براى اوفراهم كند.348 7. براى ولىِّ يتيم جايز است به طور جداگانه خوراك و پوشاك او را از مالش بدهد. و جايز است او را با خانواده خودش در نظر بگيرد و مانند يكى از آنان بشمرد. پس مصارف خوردنى و آشاميدنى را سرانه تقسيم مى‏كند و مصارف پوشيدنى را جداگانه به شمار مى‏آورد، و همچنين است براى يتيمانى كه متعددند. بنابراين براى مُتَوَلّى جايز است هزينه آنان را جداگانه و يا با مخلوط كردن مصارف خوردنى و آشاميدنى - نه پوشيدنى - در نظر بگيرد.349 استفتا

    حفظ اموال فرزند

    فرزندانى كه قبل از بلوغ شاگردى مى‏كنند و مزدشان بيش از خرجشان است، آيا پدرانشان بايد مقدار بيشتر را حفظ كنند و بعد از بلوغ تحويلشان دهند يا نه؟ باسمه تعالى؛ واجب است حفظ و رد در حال بلوغ.350 چهار. حقوق پدر و مادر و وظايف فرزندان‏

    و وَصَّينَا الاًِّنسانَ بِوالِدَيهِ اًِّحساناً. آدمى را سفارش كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند.351 برخى از حقوق پدر و مادر و وظايف فرزند عبارتند از: حدود اطاعت از پدر و مادر

    1o . اطاعت پدر و مادر تا چه حد بر فرزند لازم است، و آيا اجداد و جدّات هم حكم پدر و مادر را دارند؟ باسمه تعالى؛ در امورى كه انجام آن موجب ناراحتى آنهاست، از حيث شفقت پدر و مادرى اطاعت شود و فرقى بين پدر و مادرو اجداد نيست.352 ولايت پدر

    2o . ولايت مرد در خانواده از نظر شرع مقدس چه چيزهايى است؟ باسمه تعالى؛ ولايت پدر بر اولادش مى‏باشد تا حد بلوغ و رشد، و در ازدواجِ دختر باكره، اجازه پدر معتبر است.353 3. سفرى كه اسباب اذيت پدر و مادر باشد حرام است، و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه را هم بگيرد.354 4. روزه مستحبى‏اولاد اگر اسباب اذيت پدر ومادر يا جد شود جايز نيست، بلكه اگر اسباب‏اذيت آنان نشود، ولى او را از گرفتن روزه مستحبى جلوگيرى كنند، احتياط واجب آن است كه روزه نگيرد.355 5. اگر پسر بدون‏اجازه پدر روزه‏مستحبى‏بگيرد و دربين روز پدر، اورا نهى‏كند، بايدافطار نمايد.356 6. اگر فرزند بدون اجازه پدر قسم بخورد، قسم او بعيد نيست صحيح باشد، لكن نبايد احتياط را ترك كنند.357 7. اگر پدر از قسم خوردن فرزند جلوگيرى كند، قسم او صحيح نيست.358 8. هرگاه فرزندى نذرى كند - اگر چه بدون اجازه پدر هم باشد - بايد به آن نذر عمل نمايد.359 9. بنابر احتياط هنگامى كه پدر در كنار همسرش است، فرزند نبايد بر پدر وارد شود، مگر اينكه اجازه بگيرد.360 لزوم احترام به پدر و مادر

    10o . اين جانب پدرى دارم كه خوش اخلاق نيست و مغرور و خودپرور مى‏باشد، در حق خانواده خود ظلم روا مى‏دارد و من از وقتى كه به تكليف رسيده‏ام در حال مبارزه با پدرم هستم، اگر جوابش را همان موقع در حضور ديگران بدهم كه كار نادرست و ناشايست انجام داده‏ام، و اگر تنها با پدرم صحبت نمايم حرفم را قبول نمى‏كند و مى‏گويد در مقابل پدرت درشتى نكن، خلاصه نمى‏دانم چه كنم؟ آيا شما صلاح مى‏دانيد كه من اين صحبتها را بنمايم يا نه؟ باسمه تعالى؛ حفظ احترام والدين و مراعات ادب در صحبت با آنان لازم است، و در مواردِ لزومِ امر به معروف و نهى از منكر، اگر مأيوس از تأثير باشيد تكليف ساقط است.361 انجام مستحبات و آزرده نشدن پدر و مادر

    11o . آيا براى فرزند (دختر يا پسر) در انجام مستحبات و شركت در مراسم و شعائر اسلامى رضايت والدين شرط است؟ باسمه تعالى؛ رضايت والدين در امور مذكور لازم نيست، ولى نبايد موجب اذيت آنها شوند.362 پاسدار شدن دختران‏

    12o . دخترى هستم كه علاقه دارم به‏خاطر خدمت به‏انقلاب در سپاه پاسداران وارد شوم ولى پدرم موافقت نمى‏كند. خواهشمندم حكم شرعى را بيان فرماييد؟ باسمه تعالى؛ پاسدار شدن خواهران هم با مراعات وظايف شرعيه مانع ندارد، ولى شما مراعات رضايت پدرتان را بكنيد.363 رفتن دختران به مسجد

    13o . دختر جوانى هستم كه همسايه مسجد مى‏باشم، با توجه به مسأله 894 رساله و با توجه به رهنمودهايى كه در مورد حفظ مساجد فرموده‏ايد، خواهشمند است بفرماييد كه تا چه حد، رفتن يك دختر به مسجد جايز است؟ باسمه تعالى؛ حدى ندارد و با رضايت ولىّ خود عمل كنيد.364 ارتباط با پدر و مادر مخالف اسلام و انقلاب‏

    14o . اگر پدر يا مادر نسبت به اسلام و مقدسات آن مخالف باشند، ارتباط فرزند با آنها بايد چگونه باشد؟ باسمه تعالى؛ قطع رَحِم‏365 نكنند و با احترام در ارشاد و راهنمايى آنان كوشش نمايند.366 15o . فرزند پدرى هستم كه هيچ‏گونه اعتقادى به خدا و پيغمبر و معاد ندارد و مسلماً نماز هم نمى‏خواند، بلكه در مواردى توهين به آستان قدس خدا و پيامبر مى‏كند و با انقلاب فوق‏العاده بد است. اخلاق خانوادگى او - به خاطر اينكه مادرم و خواهرم و برادرانم همه معتقد به مبانى مذهبى هستند - فوق‏العاده تند و به دور از عواطف پدرى است. من تا آنجا كه توانستم با محبت و رفتار ملايم با پدرم صحبت كرده و او را از روشى كه در مقابل خدا و پيامبر و در مقابل خانواده پيش گرفته است، نهى كرده‏ام، اما محبت و طبع ملايم هم در او كارگر نيست و اكنون وضع خانواده آشفته و هر روز دعوا و ناسزاگويى از طرف پدرم در خانواده شديدتر شده و من هم با پدرم دعوا كرده و از او قهر نموده‏ام. البته متذكر مى‏شوم كه من ازدواج كرده و در منزل همسرم زندگى مى‏كنم و شوهرم گفته است كه راضى نيستم ديگر به خانه پدر و مادرت بروى. حال از امام عزيز مى‏خواهم تكليف اين جانب را نسبت به پدرم كه كافر به همه چيز است روشن كند؟ باسمه تعالى؛ از قطع رحم اجتناب كنيد و حتى المقدور در هدايت او كوشش نماييد.367 16o . آيا انسان مى‏تواند از نظر شرعى با خويشاوندانى كه بى‏تقوا و بى‏نماز و ضدانقلابند از قبيل پدر، مادر، خواهر و غيره قطع رحم نمايد؟ باسمه تعالى؛ قطع رحم جايز نيست، ولى بايد آنها را با مراعات موازين، امر به معروف و نهى از منكر نماييد.368 17o . اگر ارحام انسان مرتكب فسق علنى شوند به طورى كه معاشرت با آنها انسان را نيز در معرض گناه قرار دهد، آيا باز هم معاشرت با آنان واجب است؟ باسمه تعالى؛ بايد سعى كند در گناه واقع نشود، بلكه آنان را ارشاد نمايد.369 نكته‏

    امام باقر(ع) مى‏فرمايند كه پيامبر خدا6 فرمودند: خيرى كه بسيار زود ثواب داده مى‏شود صله رحم است.370 پاورقي :

    .290 توضيح المسائل، م 2412.
    .291 توضيح المسائل، م 2413.
    .292 توضيح المسائل، م 2414.
    .293 توضيح المسائل، م 2415.
    .294 توضيح المسائل، م 2416.
    .295 توضيح المسائل، م 2417.
    .296 توضيح المسائل، م 2418.
    .297 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 303، پيش از مسأله 1.
    .298 توضيح المسائل، م 1740.
    .299 توضيح المسائل، م 2644 و 2645.
    .300 توضيح المسائل، م 2672.
    .301 توضيح المسائل، م 2673.
    .302 توضيح المسائل، م 2451.
    .303 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .304 نزديكان و خويشان و كسانى كه در رديف او هستند.
    .305 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .306 انتخاب وطن.
    .307 استفتا.
    .308 بهره‏منديهاى جنسى.
    .309 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .310 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 305، پس از مسأله 1.
    311- م‏چ‏ن توضيح المسائل، پس از مسأله يييى.
    .312 استفتاآت، ج 1، ص 486، س 14.
    .313 استفتاآت، ج 1، ص 486، س 15.
    .314 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 306، م 2.
    .315 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 310، م 2.
    .316 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 310، م 2.
    .317 وسائل الشيعْ، ج 15، ص 123.
    .318 بحار الانوار، ج 104، ص 128 / عيون اخبار الرضا (ع).
    .319 فروع كافى، ج 6، ص 48.
    .320 وسائل الشيعْ، ج 15، ص 124.
    .321 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 310، م‏4.
    .322 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 310، م 5.
    .323 توضيح المسائل، م 2204.
    .324 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 310، م 3.
    .325 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 311، م 9.
    .326 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 311، م 10.
    .327 وسائل الشيعْ، ج 15، ص 144.
    .328 توضيح المسائل، م 2487.
    .329 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 312، م 15.
    .330 وسائل الشيعْ، ج 15، ص 176.
    .331 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 312، م 16.
    .332 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 313، م 17.
    .333 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 14، م 11.
    .334 العروْ الوثقى، ج 1، ص 742، م 36.
    .335 توضيح المسائل، م 318.
    .336 العروْ الوثقى، ج 2، ص 805، م 44.
    .337 توضيح المسائل، م 2571.
    .338 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .339 هر دينار يك مثقال طلا و هر مثقال طلا هجده نخود است.
    .340 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 595، م 4.
    .341 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 13، م 4.
    .342 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 13، م 5.
    .343 نزديكتر به واقعيت اين است.
    .344 مورد اطمينان و اعتماد بودن.
    .345 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 14، م 9.
    .346 مورد اعتماد و درستكار بودن.
    .347 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 14، م 10.
    .348 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 15، م 15.
    .349 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 14، م 12.
    .350 توضيح المسائل، بخش استفتائات، ص 433، س 92.
    .351 سوره احقاف (46): آيه 15.
    .352 توضيح المسائل، بخش استفتائات، ص 432، س 85.
    .353 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .354 توضيح المسائل، م 1295.
    .355 توضيح المسائل، م 1741.
    .356 توضيح المسائل، م 1742.
    .357 توضيح المسائل، م 2673.
    .358 توضيح المسائل، م 2672.
    .359 توضيح المسائل، م 2646.
    .360 العروْ الوثقى، ج 2، ص 805، م 43.
    .361 استفتاآت، ج 1، ص 488، س 20.
    .362 استفتا.
    .363 استفتاآت، ج 1، ص 503، س 37.
    .364 استفتاآت، ج 1، ص 275، س 470.
    .365 قطع ارتباط خانوادگى و خويشاوندى.
    .366 استفتا.
    .367 استفتاآت، ج 1، ص 489، س 21.
    .368 استفتاآت، ج 1، ص 488، س 18.
    .369 استفتاآت، ج 1، ص 488، س 19.
    .370 وسائل‏الشيعْ، ج‏15، ص‏245.
    اللهم عجل لولیک الفرج


    لــــطــف الــــهـی بکند کار خویش
    مـژده رحـــــمــــــت برساند سروش




  4. #3
    مدیرکل انجمنهای نور آسمان vorojax آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    همشهری حضرت عشق
    نوشته ها
    7,305
    تشکر
    6
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مسائل عبادى خانواده‏

    يك. احكام نماز

    بيدار كردن اعضاى خانواده براى نماز

    1O . بيدار نمودن افراد خانواده براى نماز صبح با چه كيفيتى مجاز است؟ باسمه تعالى؛ اگر بيدار نكردن آنها موجب سهل‏انگارى و استخفاف به امر نماز باشد، بايد آنها را بيدار نمايد.484 2. اگر سر سوزنى خون حيض يا نفاس در بدن يا لباس نمازگزار باشد نماز او باطل است؛ و بنابر احتياط واجب بايد خون استحاضه در بدن يا لباس نمازگزار نباشد. ولى خونهاى ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت و خون سگ و خوك و كافر و مردار و حيوان حرام‏گوشت اگر چه در چند جاى بدن و لباس باشد، در صورتى كه روى هم كمتر از درهم باشد، (كه تقريباً به اندازه يك اشرفى مى‏شود)485 نماز خواندن با آن اشكال ندارد. ولى احتياط مستحب آن است كه از خون سگ و كافر و مردار و حيوان حرام گوشت اجتناب كند.486 3O . دخترى هستم كه به علت فقر مالى، پدرم قادر نيست برايم لباس تهيه كند و درآمدى‏كه دارد جز به‏خوراك و بعضى از مخارج ضرورى ديگر نمى‏رسد، لذا لباسهايم را از ديگران مى‏گيرم؛ مثلاً مقدارى از لباسهايم را از خواهرم مى‏گيرم كه او بدون اجازه شوهرش برايم مى‏آورد و ... آيا نماز خواندن با اين لباسها صحيح است؟ باسمه تعالى؛ اگر پارچه يا لباس با رضايت صاحب آن به شما داده مى‏شود، مى‏توانيد بپوشيد و نماز شما در آن صحيح است.487 4. محلى را كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده وطن اوست، چه در آن جا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آن جا را براى زندگى اختيار كرده باشد.488 استفتائات‏

    ازدواج و تغيير شهر سكونت‏

    زنانى كه بدون التفات (از اعراض و عدم اعراض) از وطن اصليشان به شهر ديگر به خانه شوهر مى‏روند، و پس از التفات هم لابد قصد دارند كه اگر زناشويى‏شان تا آخر عمر برقرار و باقى ماند در شهر شوهر اقامت كنند و الاّ به وطن اصليشان برگشت بنمايند. بفرماييد كه حكم نماز و روزه اين زنها در ورود به وطن اصليشان چه مى‏باشد؟ باسمه تعالى؛ وطن اصلى تا از آن اعراض نشده به حكم وطن باقى است.489 منزل پدرى كه هنوز در حيات است براى فرزندى كه خودش شخصاً مستقل زندگى مى‏كند، آيا وطن محسوب شده و در آنجا به جا آوردن نماز و روزه به طور كامل صحيح است؟ همچنين منزل فرزند از پسر براى پدر كه البته از نظر مادى با هم جدا هستند؟ باسمه تعالى؛ ميزان منزل پدر يا فرزند نيست، بلكه ميزان وطن به حساب شخص مكلّف است. جايى كه وطنِ مكلّف بوده تا از آن اعراض نكرده به حكم وطن باقى است.490 دخترى در وطن خود متولد شده، پس از 5 سال به شهرى كوچ مى‏كنند كه در آن شهر ازدواج مى‏كند و سپس به تهران مهاجرت مى‏كند، نماز اين دختر در كجا شكسته است و در كجا درست؟ باسمه تعالى؛ در زادگاه كه وطن اصلى اوست نماز تمام است، مگر از آنجا اعراض كرده باشد. و در ساير جاها حكم مسافر دارد، مگر در محلى كه وطن قرار دهد.491 شخصى هستم اهل و ساكن بيارجمند شاهرود، اما همسرم اهل طزره دامغان و هر چند ماه يك مرتبه 2 تا 3 روز به وطن همسرم مى‏رويم، حكم نماز و روزه من و همسرم چيست؟ ضمناً بچه اين جانب در شهرستان شاهرود متولد شده است، اما الاَّن ساكن بيارجمند است وطن اصلى او كجاست و آيا مى‏تواند در شاهرود نماز تمام و روزه به جا آورد يا خير؟ باسمه تعالى؛ همسر شما در زادگاهش نماز او تمام و روزه او صحيح است، مگر اينكه اعراض نمايد. و شما در آنجا حكم مسافر داريد، مگر اين كه قصد ماندن ده روز نماييد. و قصد سفر در اثناى ده روز با قصد ماندن ده روز منافات دارد. و بچه شما اگر بزرگ شده محل تولدش هست، محل تولد وطن اوست و تا از آن اعراض نكرده، باقى به حكم وطن است، و در محل سكونت بدون قصد توطّن و قصد ده روز حكم مسافر دارد.492 در مورد همسر و يا فرزندى كه مكلّف شده و در منزل تابع شوهر و يا پدر خود مى‏باشند، آيا در مسأله ترك وطن تابع پدر و يا شوهر خود هستند، و اگر پدر و يا شوهر ترك وطن نمود، آنها هم همان حكم را پيدا مى‏كنند و يا بايد مستقلاً تصميم بگيرند؟ باسمه تعالى؛ زن و فرزندى كه از حد تبعيت بالطبع بيرون آمده و صاحب اراده است، در اتخاذ وطن و اعراض از آن و قصد اقامه تابع نيست و ميزان تصميم خود اوست.493 فردى از شمال در تهران ازدواج كرده و حال اينكه شمال وطن شوهر است، وظيفه همسر در قبال اعمال عبادى در وطن شوهر چه كيفيّت دارد؟ باسمه تعالى؛ وطن يكى از دو همسر حكم وطن براى ديگرى ندارد.494 وطن حقير ورامين است و وطن همسرم كرج، فرزندم در تهران متولد شده و پس از چند روز به كرج برده شده و پس از يك ماه به شاهرود برده شد (چون حقير كارمند و محل كارم شاهرود بوده است) پس از حدود دو سال با انتقال حقير به سمنان، به سمنان آمد و اكنون هفت سال است كه در سمنان مى‏باشد، وطن فرزندم كدام يك از اين شهرهاست؟ باسمه تعالى؛ در فرض مرقوم جاى معينى براى فرزند شما وطن محسوب نمى‏شود تا خودش بعد از بلوغ محلى را براى خود وطن انتخاب كند.495 در آغوش گرفتن و يا شير دادن بچه در نماز

    سؤال: آيا در آغوش گرفتن و يا شير دادن بچه در نماز با رعايت حجاب واجب، نماز را باطل مى‏كند؟ جواب: اگر موالات و پى‏درپى اجزأ نماز رعايت مى‏شود و صورت نماز به هم نمى‏خورد، نماز را باطل نمى‏كند.496 بردن مُهر نماز به وسيله بچه‏

    اگر در بين نماز چيزى كه بر آن سجده مى‏كند گم شود و چيزى كه سجده بر آن صحيح است نداشته باشد، چنانچه وقت وسعت دارد بايد نماز را بشكند، و اگر وقت تنگ است، بايد به لباسش اگر از پنبه يا كتان است سجده كند، و اگر از چيز ديگرى است بر همان چيز، و اگر آن هم ممكن نيست بر پشت دست، و اگر آن هم نمى‏شود به چيز معدنى مانند انگشتر عقيق سجده نمايد.497 استفتا

    اقتداى زن به شوهر در نماز

    اقتدا كردن زن به شوهر عادل در صورتى كه بخواهند دو نفرى نماز جماعت بخوانند اشكالى دارد يا خير؟ باسمه تعالى؛ اشكالى ندارد.498 دو. احكام روزه‏

    أ. شرايط وجوب روزه‏

    روزه با شرايط زير بر انسان واجب مى‏شود: 1. بالغ بودن؛ 2. عاقل بودن؛ 3. مسافر نبودن؛ 4. روزه براى روزه‏دار ضرر نداشتن؛ 5. از حيض و نفاس پاك بودن (براى بانوان).499 استفتائات‏

    روزه و انجام امتحانات تحصيلى‏

    اگر دانش‏آموزى امتحانات آخر سالش مصادف با ماه رمضان و تابستان شود و نتواند هم درس بخواند و هم روزه بگيرد، مى‏تواند براى اينكه زحمت يك سالش به هدر نرود در چند روز از ايام ماه رمضان روزه خود را افطار كند؟ باسمه تعالى؛ بايد روزه بگيرد و تا حَرَج واقع نشود نمى‏تواند افطار كند، بلى مى‏تواند مسافرت كند و در سفر افطار نمايد و بعد از برگشتن در آن روز لازم نيست امساك كند.500 اگر به گمان اينكه بلوغ پسر پانزده سال شمسى است، ماه رمضان را روزه نگرفت و بعد معلوم شد كه قبل از ماه رمضان پانزده سال قمرى‏اش تمام بوده، آيا كفاره هم لازم است يا نه؟ باسمه تعالى؛ كفاره واجب نيست، لكن بايد قضا كند.501 بچه‏هاى بالغ يا جوانهايى كه در اثر ضعف مُفرِط روزه گرفتن برايشان سخت است چه كنند؟ باسمه تعالى؛ ضعف ناشى از روزه مُجَوِّز ترك روزه نيست، مگر آنكه حرجى باشد و بايد اكتفا به رفع ضرورت كند و قضا نمايد.502 در سالهاى اول تكليف (9 سالگى به بعد) به توصيه و تأكيد مادرم مبنى بر اين كه توانايى روزه گرفتن را ندارم و با توجه به اينكه خودم نيز نمى‏توانستم تشخيص دهم كه آيا مى‏توانم روزه بگيرم يا نه، چند سالى را روزه نگرفته‏ام، و در حال حاضر چون مدت زيادى از آن گذشته، تعداد روزه‏هاى فوت شده را نمى‏دانم، و ثانياً نمى‏دانم كه آيا كفاره هم بر من واجب است يا نه؟ باسمه تعالى؛ به مقدارى كه يقين داريد كه بعد از بلوغ روزه نگرفته‏ايد بايد قضا نماييد و كفاره در فرض مسأله واجب نيست.503 ب. بانوانى كه روزه بر آنها واجب نيست‏

    1. زنى كه زاييدن او نزديك است و روزه براى حملش ضرر دارد روزه بر او واجب نيست. و بايد براى هر روز يك مدّ طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. و نيز اگر روزه براى خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست و بنابراحتياط واجب بايد هر روز يك مدّ طعام به فقير بدهد. و در هر دو صورت روزه‏هايى را كه نگرفته بايد قضا نمايد.504 2. زنى كه بچه شير مى‏دهد و شير او كم است چه مادر بچه يا دايه او باشد، يا بى‏اجرت شير دهد، اگر روزه براى بچه‏اى كه شير مى‏دهد ضرر دارد روزه بر او واجب نيست، و بايد براى هر روز يك مدّ طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، و نيز اگر براى خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست، و بنابراحتياط واجب بايد براى هر روز يك مدّ طعام به فقير بدهد. و در هر دو صورت روزه‏هايى را كه نگرفته بايد قضا نمايد، ولى اگر كسى پيدا شود كه بى‏اجرت بچه را شير دهد، يا براى شير دادن بچه از پدر يا مادر بچه يا از كس ديگر كه اجرت او را بدهد اجرت بگيرد، احتياط واجب آن است كه بچه را به او بدهد و روزه بگيرد.505 3. روزه بر زن حائض و نفسأ واجب نيست، و اگر زن بعد از اذان صبح - حتى لحظه‏اى - از خون حيض يا نفاس پاك شود، يا در بين روز خون نفاس ببيند، اگر چه نزديك مغرب باشد، روزه او باطل است.506 استفتائات‏

    روزه زنان باردار

    آيا بر زن حامله در مدت حاملگى بخصوص ماههاى اول، روزه واجب است؟و براى حمل او ضررى ندارد؟ باسمه تعالى؛ روزه بر او واجب است، مگر براى خود او يا حمل ضرر داشته باشد.507 زنى كه مدتهاست كه يا حامله است و يا بچه شير مى‏دهد و در ماه رمضان نمى‏تواند روزه بگيرد، تكليفش در مورد قضاى روزه چگونه است؟ باسمه تعالى؛ وجوب قضا ساقط نيست.508 اين‏جانب در سنين اول بلوغ به علت نادانى، بيشتر روزه‏هايم را خورده‏ام و روزه‏هاى حاملگى به علت دستور دكتر روزه نگرفتم و سال اول عروسى يك ماه روزه نگرفتم، اكنون 50 ساله هستم و نمى‏توانم همه آنها را بگيرم. البته تا آنجا كه ممكن است روزه مى‏گيرم. از طرفى براى هر روز 60 نفر را نمى‏توانم طعام يا پولش را بدهم، بفرماييد چه كنم تا دِيْنَم ادأ شود؟ باسمه تعالى؛ اگر روى علم و عمد روزه‏ها را نگرفته‏ايد، علاوه بر قضا كفاره هم واجب است، ولى زن اگر بچه شير مى‏دهد و روزه براى او يا بچه‏اش ضرر دارد، مى‏تواند افطار كند و فقط روزه را قضا كند و كفاره ندارد509 و دادن پول به جاى كفاره كفايت نمى‏كند.510 يادسپارى‏

    بانوانى كه در ايام حيض و نفاس روزه نگرفته‏اند واجب است قضاى آن را به جا آورند.511 ج. مُبطِلات روزه‏

    نُه چيز روزه را باطل مى‏كند:

    اول: خوردن و آشاميدن؛ دوم: جِماع؛ سوم: استمنا؛ و استمنا آن است كه انسان با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد. چهارم: دروغ بستن به خدا و پيغمبر و جانشينان پيغمبر(عليهم السلام)؛ پنجم: رساندن غبار غليظ به حلق؛ ششم: فرو بردن تمام سر در آب؛ هفتم: باقى ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح؛ هشتم: اِمالِه‏512 كردن با چيزهاى روان؛ نهم: قِىْ‏513 كردن.514 برخى احكام مبطلات روزه عبارتند از : خوردن و آشاميدن‏

    1. جويدن غذا براى بچه يا پرنده و چشيدن غذا و مانند اينها كه معمولاً به حلق نمى‏رسد، اگر چه اتفاقاً به حلق برسد، روزه را باطل نمى‏كند، ولى اگر انسان از اول بداند كه به حلق مى‏رسد چنانچه فرو رود، روزه‏اش باطل مى‏شود و بايد قضاى آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب است.515 2. انسان نمى‏تواند براى ضعف، روزه را بخورد، ولى اگر ضعف او به قدرى است كه معمولاً نمى‏شود آن را تحمل كرد، خوردن روزه اشكال ندارد.516 جماع (آميزش جنسى)

    1. جماع روزه را باطل مى‏كند، اگر چه فقط به مقدار ختنه‏گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد.517 2. اگر كمتر از مقدار ختنه‏گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، روزه باطل نمى‏شود.518 3. اگر شك كند كه به اندازه ختنه‏گاه داخل شده يا نه، روزه او صحيح است ... .519 4. اگر فراموش كند كه روزه است و جماع نمايد، يا او را به جماع مجبور نمايند به طورى كه از اختيار او خارج باشد، روزه او باطل نمى‏شود. ولى چنانچه در بين جماع يادش بيايد، يا ديگر مجبور نباشد، بايد فوراً از حال جماع خارج شود، و اگر خارج نشود روزه او باطل است.520 استمنا

    1. اگر روزه دار استمنا كند يعنى با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد، روزه‏اش باطل مى‏شود.521 2. اگر بى‏اختيار منى از او بيرون آيد، روزه‏اش باطل نيست. ولى اگر كارى كند كه بى‏اختيار منى از او بيرون آيد، روزه‏اش باطل مى‏شود.522 3. اگر به قصد بيرون آمدن منى كارى بكند، در صورتى كه منى از او بيرون نيايد روزه‏اش باطل نمى‏شود.523 4. اگر روزه دار بدون قصد بيرون آمدن منى با كسى بازى و شوخى كند، در صورتى كه عادت نداشته باشد كه بعد از بازى و شوخى منى از او خارج شود، اگر چه اتفاقاً منى بيرون آيد روزه او صحيح است. ولى اگر شوخى را ادامه دهد تا آنجا كه نزديك است منى خارج شود و خوددارى نكند تا خارج گردد روزه‏اش باطل است.524 استفتائات‏

    اگر انسان در حال روزه ماه رمضان با همسر خود بازى كند تا وقتى كه ديگر احساس مى‏كند كه ممكن است منى بيايد و در حالى كه مطمئن است اگر خوددارى كند منى بيرون نمى‏آيد، از ادامه بازى خوددارى كند، ولى بر خلاف اطمينان وى منى بيايد روزه‏اش باطل است يا خير؟ و آيا در صورت بطلان، كفاره هم واجب است يا نه؟ باسمه تعالى؛ در فرض مذكور روزه صحيح است.525 اگر انسان در ماه رمضان در حال ملاعبه با همسر خويش جنب شود، چه صورتى دارد؟ باسمه تعالى؛ اگر قصد اِنزال نداشت و عادت او هم انزال با چنين عملى نبود و اتفاقاً بدون اختيار انزال شد، روزه صحيح است.526 خانمى از مسأله جنابت زنان بى‏اطّلاع بوده و خيال مى‏كرده كه خروج منى اختصاص به مردان دارد و براى زنان فقط آنچه باعث بطلان روزه مى‏شود مسأله دخول است، لذا در بعضى از روزه‏هاى ماه رمضان با همسر خويش ملاعبه مى‏كرده و فقط از دخول جلوگيرى مى‏نموده، ترشحاتى از او خارج مى‏شده كه هم اكنون فكر مى‏كند آنها منى بوده است؛ با توجه به اينكه اين شخص، جاهل به حكم بوده، تكليفش در قبال روزه‏هاى اين ايام چيست؟ باسمه تعالى؛ اگر دخول متحقق نشده و يقين نداريد ترشحاتى كه خارج مى‏شد منى باشد، روزه‏ها محكوم به صحت است و قضا و كفاره ندارد، ولى اگر يقين داريد همراه ترشحات منى خارج مى‏شده، روزه‏ها قضا دارد و با فرض اينكه جاهل به حكم بوديد كفاره ندارد.527 باقى ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح‏

    1. اگر جنب عمداً تا اذان صبح غسل نكند، يا اگر وظيفه او تيمم است عمداً تيمم ننمايد، روزه‏اش باطل است.528 2. اگر در روزه واجبى كه مثل روزه ماه رمضان وقت آن معيّن است تا اذان صبح غسل نكند و تيمم هم ننمايد، ولى از روى عمد نباشد روزه‏اش صحيح است.529 3. كسى كه جنب است و مى‏خواهد روزه واجبى بگيرد كه مثل روزه رمضان وقت آن معيّن است، چنانچه عمداً غسل نكند تا وقت تنگ شود، مى‏تواند با تيمم روزه بگيرد و صحيح است ولى معصيت‏كار است.530 4. كسى كه در شب ماه رمضان براى هيچ كدام از غسل و تيمم وقت ندارد، اگر خود را جنب كند، روزه‏اش باطل است و قضا و كفاره بر او واجب مى‏شود، ولى اگر براى تيمم وقت دارد، چنانچه خود را جنب كند، با تيمم روزه اوصحيح است ولى گناهكار است.531 5. اگر گمان كند كه به اندازه غسل وقت دارد و خود را جنب كند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده، چنانچه تيمم كند روزه‏اش صحيح است.532 6. كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى‏داند كه اگر بخوابد تا صبح بيدار نمى‏شود، نبايد بخوابد و چنانچه بخوابد و تا صبح بيدار نشود، روزه‏اش باطل است و قضا و كفاره بر او واجب مى‏شود.533 7. هرگاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود، اگر احتمال بدهد كه اگر دوباره بخوابد بيدار مى‏شود براى غسل، مى‏تواند بخوابد.534 8. كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى‏داند يا احتمال مى‏دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى‏شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل‏كند و با اين تصميم بخوابد و تا اذان خواب بماند روزه‏اش صحيح است.535 9. كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى‏داند يا احتمال مى‏دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى‏شود، چنانچه غفلت داشته باشد كه بعد از بيدار شدن بايد غسل كند، در صورتى كه بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند روزه‏اش صحيح است.536 10. كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى‏داند يا احتمال مى‏دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى‏شود، چنانچه نخواهد بعد از بيدار شدن غسل كند، يا ترديد داشته باشد كه غسل كند يا نه، در صورتى كه بخوابد و بيدار نشود روزه‏اش باطل است.537 11. اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند يا احتمال دهد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى‏شود و تصميم هم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان بيدار نشود، بايد روزه آن روز را قضا كند. و همچنين است اگر از خواب دوم بيدار شود و براى مرتبه سوم بخوابد، و كفاره بر او واجب نمى‏شود.538 12. خوابى را كه در آن محتلم شده نبايد خواب اول حساب كرد، بلكه اگر از آن خواب بيدار شود و دوباره بخوابد خواب اول حساب مى‏شود.539 13. كسى كه مى‏خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد، هرگاه تا اذان صبح جنب بماند، اگر چه از روى عمد نباشد روزه او باطل است.540 14. اگر در روزه واجبى غير روزه رمضان و قضاى آن تا اذان صبح جنب بماند، روزه‏اش صحيح است چه وقت آن معيّن باشد و چه نباشد.541 15. اگر زن پيش از اذان صبح از (حيض يا) نفاس پاك شود و عمداً غسل نكند، يا اگر وظيفه او تيمم است عمداً تيمم نكند، روزه‏اش باطل است.542 16. اگر زن پيش از اذان صبح از (حيض يا) نفاس پاك شود و براى غسل وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه ماه رمضان يا قضاى آن بگيرد بايد تيمم نمايد و روزه‏اش صحيح است، و اگر بخواهد روزه مستحب يا روزه واجب مثل روزه كفاره و روزه نذرى بگيرد اگر چه بدون تيمم هم روزه‏اش صحيح است، ولى احتياط مستحب آن است كه تيمم كند.543 17. اگر زن نزديك اذان صبح از (حيض يا) نفاس پاك شود و براى هيچ كدام از غسل و تيمم وقت نداشته باشد، يا بعد از اذان بفهمد كه پيش از اذان پاك شده، روزه او صحيح است، ولى اگر در وسعت وقت قضاى رمضان را گرفته باشد، صحيح بودن آن اشكال دارد.544 18. اگر زن بعد از اذان صبح از خون (حيض يا) نفاس پاك شود، يا در بين روز خون (حيض يا) نفاس ببيند اگر چه نزديك مغرب باشد، روزه او باطل است.545 19. اگر زن پيش از اذان صبح از (حيض يا) نفاس پاك شود و در غسل كردن كوتاهى كند و تا اذان غسل نكند و در تنگى وقت تيمم هم نكند، روزه‏اش باطل است. ولى چنانچه كوتاهى نكند، مثلاً منتظر باشد كه حمام زنانه شود، اگر چه سه مرتبه بخوابد و تا اذان غسل نكند، در صورتى كه تيمم كند روزه او صحيح است.546 استفتا

    خوردن قرص جلوگيرى از حيض‏

    زنى كه معمولاً حيض مى‏شود، ولى از قرص جلوگيرىِ حيض استفاده كرده تا روزه‏اش را نخورد، آيا صحيح است يا خير؟ باسمه تعالى؛ اگر با خوردن قرص، حيض بند آمده، روزه صحيح است.547 O آيا زن در ماه رمضان مى‏تواند از قرصهاى ضد رگل استفاده كند تا بتواند روزه يك ماه را كامل بگيرد؟ باسمه تعالى؛ اگر ضرر به مزاج نزند، اشكال ندارد.548 يادسپارى‏

    اگر انسان عمداً و از روى اختيار كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد روزه او باطل مى‏شود، و چنانچه از روى عمد نباشد اشكال ندارد، ولى جنب اگر بخوابد و به تفصيلى كه در مسأله 1630 گفته شد تا اذان صبح غسل نكند روزه او باطل است.549 مكروه است انسان بدون قصد بيرون آمدن منى زن خود را ببوسد يا كارى كند كه شهوت خود را به حركت آورد، و اگر به قصد بيرون آمدن منى باشد، در صورتى كه منى بيرون آيد روزه او باطل مى‏شود.550 د. كفّاره روزه‏

    1. كسى كه كفاره روزه رمضان بر او واجب است، بايد يك بنده آزاد كند يا به دستورى كه در مسأله بعد گفته مى‏شود دو ماه روزه بگيرد يا شصت فقير را سير كند يا به هر كدام يك مُدّ كه تقريباً ده سير است طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها بدهد، و چنانچه اينها برايش ممكن نباشد، هر چند مد كه مى‏تواند به فقرا طعام بدهد، و اگر نتواند طعام بدهد بايد استغفار كند، اگر چه مثلاً يك مرتبه بگويد أَستَغفِرُاللّهَ، و احتياط واجب در فرض اخير آن اين است كه هر وقت بتواند، كفاره را بدهد.551 2. كسى كه مى‏خواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، بايد سى و يك روز آن را پى‏درپى بگيرد و اگر بقيه آن پى‏درپى‏نباشد اشكال‏552 ندارد.553 3. اگر به چيز حرامى روزه خود را باطل كند، چه آن چيز اصلاً حرام باشد مثل شراب و زنا، يا به جهتى حرام شده باشد، مثل نزديكى كردن با عيال خود در حال حيض، بنابر احتياط كفاره جمع بر او واجب مى‏شود، يعنى بايد يك بنده آزاد كند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند، يا به هر كدام آنها يك مُدّ كه تقريباً ده سير است گندم يا جو يا نان و مانند اينها بدهد. و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد، هر كدام آنها كه ممكن است بايد انجام دهد.554 4.اگر روزه‏دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند، يك كفاره بر او واجب است. ولى اگر جماع او حرام باشد يك كفاره جمع واجب مى‏شود.555 5. اگر عمداً روزه خود را باطل كند، و بعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا مرض براى او پيدا شود، كفاره بر او واجب نيست.556 6. اگر روزه دار در ماه رمضان با زن خود كه روزه‏دار است جماع كند، چنانچه زن را مجبور كرده باشد، كفاره روزه خودش و روزه زن را بايد بدهد. و اگر زن به جماع راضى بوده، بر هر كدام يك كفاره واجب مى‏شود.557 7. اگر زنى شوهر روزه‏دار خود را مجبور كند كه جماع نمايد، يا كار ديگرى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، واجب نيست كفاره روزه شوهر را بدهد.558 8. اگر روزه‏دار در ماه رمضان با زن خود كه روزه‏دار است جماع كند، چنانچه به طورى زن را مجبور كرده باشد كه از خود اختيارى نداشته باشد و در بين جماع، زن راضى شود، بايد مرد دو كفاره و زن يك كفاره بدهد. و اگر با اراده و اختيار، عمل را انجام دهد اگر چه مجبورش كرده باشد، مرد بايد كفاره خودش و زن را بدهد.559 9. اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه‏دار خود كه خواب است جماع نمايد، يك كفاره بر او واجب مى‏شود و روزه زن صحيح است و كفاره هم بر او واجب نيست.560 10. اگر مرد زن خود را مجبور كند كه غير جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى‏كند به جا آورد، كفاره زن را نبايد بدهد و بر خود زن هم كفاره واجب نيست.561 11. كسى كه به واسطه مسافرت يا مرض روزه نمى‏گيرد، نمى‏تواند زن روزه دار خود را مجبور به جماع كند. ولى اگر او را مجبور نمايد بنابر احتياط بايد كفاره‏اش را بدهد.562 ه' . روزه قضا

    اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد، بايد قضاى آن را به جا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد يا به شصت فقير طعام بدهد يا يك بنده آزاد كند، و چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را به جا نياورد، براى هر روز نيز دادن يك مُدّ طعام لازم است.563 استفتائات‏

    O اگر شخصى كفاره تأخير قضاى روزه‏هايش را در يك سال بپردازد و مجدداً تا سال بعد نيز نتواند قضاى روزه‏هايش را به جا آورد، آيا باز كفاره تأخير بر او واجب مى‏شود يا اينكه پرداخت كفاره سال قبل كفايت از آن مى‏كند؟ باسمه تعالى؛ بيش از يك بار كفاره واجب نيست.564 O بانويى است مدت 14 سال ازدواج كرده و ماه مبارك رمضانِ هيچ سالى روزه‏هايش را مرتب نگرفته، گاهى حامله بوده و گاهى تقريباً مريض، و در ايام غير ماه رمضان كه سلامت هم بوده قضاى آنها را به جا نياورده است و موانعى هم نداشته و نمى‏داند در اين چند سال، ماه رمضان چند روز را روزه گرفته و چند روز را نگرفته، چه مقدار بايد قضا نمايد؟ باسمه تعالى؛ روزه‏هايى را كه يقين دارد قضا شده، بايد قضا نمايد و بيشتر از آن واجب نيست.565 سه. احكام حج‏

    حج، زيارت كردن خانه خدا و انجام اعمالى است كه دستور داده‏اند در آنجا به جا آورده شود و در تمام عمر بر كسى كه اين شرايط را دارا باشد، يك مرتبه واجب مى‏شود: اول: آنكه بالغ باشد؛ دوم: آنكه عاقل و آزاد باشد؛ سوم: به واسطه رفتن به حج مجبور نشود كه كار حرامى را كه اهميتش در شرع از حج بيشتر است انجام دهد، يا عمل واجبى را كه از حج مهمتر است ترك نمايد؛ چهارم: آنكه مستطيع باشد و مستطيع بودن به چند چيز است: اول: آنكه توشه راه و چيزهايى را كه بر حسب حالش در سفر به آن محتاج است و در كتابهاى مفصّل گفته شده دارا باشد، و نيز مَركب سوارى يا مالى كه بتواند آنها را تهيه كند داشته باشد؛ دوم: سلامت مزاج و توانايى آن را داشته باشد كه بتواند مكه رود و حج را به جا آورد؛ سوم: در راه مانعى از رفتن نباشد، و اگر راه بسته باشد، يا انسان بترسد كه در راه جان يا عِرض او از بين برود يا مال او را ببرند، حج بر او واجب نيست. ولى اگر از راه ديگرى بتواند برود اگر چه دورتر باشد، در صورتى كه مشقت زياد نداشته باشد و خيلى غير متعارف نباشد، بايد از آن راه برود؛ چهارم: به قدر به جا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد؛ پنجم: مخارج كسانى را كه خرجى آنان بر او واجب است مثل زن و بچه و مخارج كسانى را كه مردم خرجى دادن به آنها را لازم مى‏دانند داشته باشد؛ ششم: بعد از برگشتن، كسب يا زراعت يا عايدى ملك يا راه ديگرى براى معاش خود داشته باشد كه مجبور نشود به زحمت زندگى كند.566 استفتائات‏

    افرادى‏كه مستطيع هستند وازدواج نكرده‏اند، حج‏را مقدم بدارند ياازدواج را؟ باسمه تعالى؛ اگر نياز به ازدواج دارند، در صورتى مستطيع هستند كه علاوه بر مصارف حج، مخارج ازدواج را هم داشته باشند.567 شخصى مقدارى پول، پسرش به او بخشيده و نيز مقدارى خودش داشته و با اين پولها به مكه مشرّف شده است و حج به جا آورده، آيا اين شخص مستطيع بوده يا نه؟ و آيا دوباره لازم است به حج برود؟ باسمه تعالى؛ اگر در برگشت، وسيله امرار معاش لايق به حال خود را نداشته مستطيع نبوده، و هر وقت استطاعت حاصل شد بايد حَجْالاسلام به جا آورد.568 آيا مخارج حج استحبابى جز مؤونه محسوب است يا خير؟ باسمه تعالى؛ از مؤونه محسوب است.569 خرج حج واجب همسر كه شخصاً مستطيع است اما نقداً ندارد كه مخارج خود را بپردازد، اگر شوهرش بپردازد، جز مؤونه به حساب مى‏آيد؟ باسمه تعالى؛ تحمل مصارف حج زوجه اگر مطابق شأن زوج باشد، جز مؤونه محسوب است.570 زنى مقدارى طلا دارد و از آن استفاده مى‏كند و مال ديگرى غير از آن ندارد، و اگر آنها را بفروشد توانايى رفتن به حج را خواهد داشت، آيا زيورآلات زن مستثنا از استطاعت است يا اينكه به وسيله آنها زن مستطيع شده و بايد آنها را بفروشد و به حج برود و چنانچه مرده باشد بايد براى او نايب بگيرند؟ باسمه تعالى؛ اگر داشتن زيورآلات براى او لازم نيست و نداشتن آن عيب نيست، مستطيع است و بايد به حج برود.571 اگر شخصى از ارث پدرى خود آب و املاكى داشته باشد كه اينها تأمين‏كننده مخارج زندگى محسوب نمى‏شود، و از آن طرف وسيله تأمين مخارج زندگى‏اش حقوق يا شهريه طلبگى باشد، آيا چنين شخصى مستطيع محسوب مى‏شود يا خير؟ و در صورتى كه با اين وضع حج كند آيا به نيت وجوب باشد يا خير؟ باسمه تعالى؛ كسى كه درآمد كسب و ملك او براى معيشت او كافى نيست مستطيع محسوب نمى‏شود و حج بر او واجب نيست.572 مادر من از فروش خانه‏اى كه سهم ارث او بوده مستطيع شده، ولى به علت كهولت و پيرى نمى‏تواند خودش به حج برود و در آينده هم اميد توانايى ندارد، آيا مى‏تواند در حال حيات كسى را به نيابت خود به حج بفرستد؟ باسمه تعالى؛ اگر قبل از ناتوانى مستطيع شده است، بايد نايب بگيرد و حَجْالاسلام محسوب مى‏شود.573 مادر پيرى كه 70 سال دارد و مبلغ صد هزار تومان به قيمت حاضر آب و ملك دارد كه البته درآمد آن در سال به پانصد تومان نمى‏رسد، آيا مكه رفتن بر ايشان واجب است يا نه؟ باسمه تعالى؛ اگر ملك مزبور وسيله اعاشه او هست و در صورت فروش و صرف در حج، نفقه تأمين نيست، مستطيعه نيست.574 خواهرى نامه نوشته‏اند: دو سال پيش مادرم براى سفر حج پولى كه دقيقاً 000/20 تومان مى‏شد در بانك واريز كردند و از آن زمان تا به حال دو سال مى‏گذرد. حال كه امسال مادرم مى‏خواهد به حج مشرّف شوند به او گفته‏اند بايد خمس آن مقدار پول را بدهد كه خمس مى‏شود 4000 تومان. از آنجايى كه مادرم استطاعت پرداخت چنين پولى را ندارد، آيا بايد از رفتن به حج خوددارى كند يا از پرداخت خمس، و آيا خمس بايد از همان پول پرداخت شود يا خير؟ باسمه تعالى؛ اگر قبلا حج بر او مستقر بوده، خمس لازم نيست. و چنانچه حج بر او مستقر نبوده خمس لازم است و خمس را لازم نيست از همان پول بدهد.575 خوردن قرص در ايام حج يا بعضى مواقع كه زنها ميل دارند عادت ماهيانه نداشته باشند اشكال دارد يا نه؟ باسمه تعالى؛ در صورت مُضِر نبودن اشكال ندارد.576 بعضى از خانمها در سفر حج براى پيشگيرى از عادت ماهانه قرص مى‏خورند. گاهى با خوردن قرص باز هم عادت مى‏شوند، اما به وسيله آمپول از ادامه آن جلوگيرى مى‏كنند. آيا با جلوگيرى به وسيله آمپول حكم طهارت از حيض بر آنها مترتب مى‏شود و مى‏توانند اعمالى كه متوقف بر طهارت از حيض است انجام دهند؟ و پس از جلوگيرى از ادامه عادت به چه عنوان بايد غسل كنند؟ باسمه تعالى؛ اگر سه روز متوالى خون نبيند، حكم حيض مترتب نيست و نماز و روزه صحيح است، و كمتر از سه روز حكم استحاضه را دارد.577 خانمى در زمان حج قرص مى‏خورده كه حيض نشود تا بتواند اعمالش را انجام دهد، اما از موقعى كه قرض خوردن را شروع كرده، هميشه ترشحاتى زرد رنگ مى‏ديده كه احتمال مى‏داده خون باشد و چون در زمان حيض ايشان بوده شك مى‏كرده كه آيا استحاضه است يا نه. و چون قدرت تشخيص نداشته، بنابراين گذاشته كه مستحاضه نيست و مسائل مربوط به آن را رعايت نكرده و طواف و نماز طواف به جا آورده است. با اين حال، اعمالش صحيح است يا خير؟ باسمه تعالى؛ اگر شك دارند كه ترشحات ذكر شده خون بوده حكم استحاضه ندارد و اعمالشان صحيح است.578 پاورقي :

    484 استفتاآت، ج 1، ص 133، س 25.
    .485 تقريباً به اندازه يك دوريالى.
    .486 توضيح المسائل، م 855.
    .487 استفتاآت، ج 1، ص 140، س 47.
    .488 توضيح المسائل، م 1329.
    .489 استفتاآت، ج 1، ص 264، س 429.
    .490 استفتاآت، ج 1، ص 266، س 433.
    .491 استفتاآت، ج 1، ص 260، س 416.
    .492 استفتاآت، ج 1، ص 265، س 432.
    .493 استفتاآت، ج 1، ص 264، س 428.
    .494 استفتاآت، ج 1، ص 265، س 430.
    .495 استفتاآت، ج 1، ص 265، س 431.
    .496 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 189، سابعها.
    .497 توضيح المسائل، م 1087.
    .498 استفتاآت، ج 1، ص 286، س 510.
    .499 تحريرالوسيلْ، ج‏1، ص‏293، م‏1 و ص‏294، م‏3.
    .500 استفتاآت، ج 1، ص 320، س 52.
    .501 توضيح المسائل، بخش استفتائات، ص 418، س 10.
    .502 توضيح المسائل، بخش استفتائات، ص 419، س 11.
    .503 استفتاآت، ج 1، ص 328، س 76.
    .504 توضيح المسائل، م 1728.
    .505 توضيح المسائل، م 1729.
    .506 توضيح المسائل، م 1640؛ تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 293، م 1 و ص 294، م 3.
    .507 استفتاآت، ج 1، ص 326، س 68.
    .508 استفتاآت، ج 1، ص 332، س 87.
    .509 يعنى لازم نيست كفاره كسى را كه عمداً روزه نگرفته است بپردازد، اگر چه كفاره مخصوص زنى كه به خاطر شير دادن، روزه خود را نگرفته است در محل خود بيان شده است.
    .510 استفتاآت، ج 1، ص 329، س 79.
    .511 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 298، پيش از مسأله 1.
    .512 شكل صحيح آن، امالَه است كه معمولاً امالِه خوانده مى‏شود وبه معنى تنقيه كردن است.
    .513 شكل صحيح آن، قَى است كه معمولاً قِى خوانده مى‏شود و به معنى استفراغ كردن است.
    514- نپ توضيح المسائل، م يييى.
    .515 توضيح المسائل، م 1582.
    .516 توضيح المسائل، م 1583.
    .517 توضيح المسائل، م 1584.
    .518 توضيح المسائل، م 1585.
    .519 توضيح المسائل، م 1586.
    .520 توضيح المسائل، م 1587.
    .521 توضيح المسائل، م 1588.
    .522 توضيح المسائل، م 1589.
    .523 توضيح المسائل، م 1594.
    .524 توضيح المسائل، م 1595.
    .525 استفتاآت، ج 1، ص 307، س 12.
    .526 استفتاآت، ج 1، ص 307، س 13.
    .527 استفتاآت، ج 1، ص 308، س 14.
    .528 توضيح المسائل، م 1619.
    .529 توضيح المسائل، م 1620.
    .530 توضيح المسائل، م 1621.
    .531 توضيح المسائل، م 1623.
    .532 توضيح المسائل، م 1624.
    .533 توضيح المسائل، م 1625.
    .534 توضيح المسائل، م 1626.
    .535 توضيح المسائل، م 1627.
    .536 توضيح المسائل، م 1628.
    .537 توضيح المسائل، م 1629.
    .538 توضيح المسائل، م 1630.
    .539 توضيح المسائل، م 1631.
    .540 توضيح المسائل، م 1634.
    .541 توضيح المسائل، م 1636.
    .542 توضيح المسائل، م 1637.
    .543 توضيح المسائل، م 1638.
    .544 توضيح المسائل، م 1639.
    .545 توضيح المسائل، م 1640.
    .546 توضيح المسائل، م 1642.
    .547 استفتاآت، ج 1، ص 316، س 39.
    .548 رساله نوين، عبدالكريم بى‏آزار شيرازى، ج 1، ص 113.
    .549 توضيح المسائل، م 1653.
    .550 توضيح المسائل، م 1657.
    .551 توضيح المسائل، م 1660.
    .552 براى آشنايى بيشتر با جزئيات دو ماه كفاره روزه به مسائل 1662 تا 1664 از رساله توضيح المسائل مراجعه فرماييد.
    .553 توضيح المسائل، م 1661.
    .554 توضيح المسائل، م 1665.
    .555 توضيح المسائل، م 1667.
    .556 توضيح المسائل، م 1675.
    .557 توضيح المسائل، م 1678.
    .558 توضيح المسائل، م 1679.
    .559 توضيح المسائل، م 1680.
    .560 توضيح المسائل، م 1681.
    .561 توضيح المسائل، م 1682.
    .562 توضيح المسائل، م 1683.
    .563 توضيح المسائل، م 1710.
    .564 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .565 استفتاآت، ج 1، ص 325، س 67.
    .566 توضيح المسائل، م 2036.
    .567 استفتاآت، ج 1، ص 435، س 4.
    .568 استفتاآت، ج 1، ص 435، س 5.
    .569 استفتاآت، ج 1، ص 380، س 109.
    .570 استفتاآت، ج 1، ص 380، س 110.
    .571 استفتاآت، ج 1، ص 438، س 14.
    .572 استفتاآت، ج 1، ص 436، س 7.
    .573 استفتاآت، ج 1، ص 436، س 8.
    .574 استفتاآت، ج 1، ص 438، س 13.
    .575 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .576 استفتاآت، ج 1، ص 470، س 111.
    .577 استفتاآت، ج 1، ص 71، س 166.
    .578 استفتاآت، ج 1، ص 71، س 167.
    اللهم عجل لولیک الفرج


    لــــطــف الــــهـی بکند کار خویش
    مـژده رحـــــمــــــت برساند سروش




  5. #4
    مدیرکل انجمنهای نور آسمان vorojax آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    همشهری حضرت عشق
    نوشته ها
    7,305
    تشکر
    6
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مرگ اعضاى خانواده‏

    يك. احكام وصيت‏

    1. وصيت آن است كه انسان سفارش كند بعد از مرگش براى او كارهايى انجام دهند، يا بگويد بعد از مرگش چيزى از مال او مِلك كسى باشد، يا براى اولاد خود و كسانى كه اختيار آنان با اوست، قَيِّم و سرپرست معيّن كند. و كسى را كه به او وصيت مى‏كنند وصى مى‏گويند.642 2. وقتى انسان نشانه‏هاى مرگ را در خود ديد، بايد فوراً امانتهاى مردم را به صاحبانش برگرداند و اگر به مردم بدهكار است و موقع دادن آن بدهى رسيده بايد بدهد، و اگر خودش نمى‏تواند بدهد يا موقع دادن بدهى او نرسيده، بايد وصيت كند و بر وصيت شاهد بگيرد، ولى اگر بدهى او معلوم باشد و اطمينان دارد كه ورثه مى‏پردازند، وصيت كردن لازم نيست.643 3. كسى كه نشانه‏هاى مرگ را در خود مى‏بيند، اگر خمس و زكات و مَظالم بدهكار است بايد فوراً بدهد، و اگر نمى‏تواند چنانچه از خودش مال دارد يا احتمال مى‏دهد كسى آنها را ادا نمايد، بايد وصيت كند؛ و همچنين است اگر حج بر او واجب باشد.644 4. كسى كه نشانه‏هاى مرگ را در خود مى‏بيند، اگر نماز و روزه قضا دارد، بايد وصيت كند كه از مال خودش براى آنها اجير بگيرند، بلكه اگر مال نداشته باشد ولى احتمال بدهد كسى بدون آنكه چيزى بگيرد آنها را انجام مى‏دهد، باز هم واجب است وصيت نمايد، و اگر قضاى نماز و روزه او به تفصيلى كه در صفحه 186 و 187[ رساله توضيح المسائل‏] گفته شده، بر پسر بزرگترش واجب باشد، بايد به او اطلاع دهد يا وصيت كند كه براى او به جا آورند.645 5. كسى كه نشانه‏هاى مرگ را در خود مى‏بيند، اگر مالى پيش كسى دارد يا در جايى پنهان كرده است كه ورثه نمى‏دانند، چنانچه به واسطه ندانستن، حقشان از بين برود، بايد به آنان اطلاع دهد و لازم نيست براى بچه‏هاى صغير خود، قيّم و سرپرست معين كند. ولى در صورتى كه بدون قيّم مالشان از بين مى‏رود يا خودشان ضايع مى‏شوند، بايد براى آنان قيّم امينى معيّن نمايد.646 6. وصى بايد مسلمان و بالغ و عاقل و مورد اطمينان باشد.647 دو. احكام مُحتَضَر

    1. مسلمانى را كه مُحتَضَر است، يعنى در حال جان دادن مى‏باشد، مرد باشد يا زن، بزرگ باشد يا كوچك، بايد به پشت بخوابانند به طورى كه كف پاهايش به طرف قبله باشد، و اگر خواباندن او كاملاً به اين طور ممكن نيست بنابر احتياط واجب تا اندازه‏اى كه ممكن است بايد به اين دستور عمل كنند، و چنانچه خواباندن او به هيچ قسم ممكن نباشد، به قصد احتياط او را رو به قبله بنشانند، و اگر آن هم نشود، باز به قصد احتياط او را به پهلوى راست يا به پهلوى چپ، رو به قبله بخوابانند648 2. احتياط واجب آن است كه تا وقتى او را از محل احتضار حركت نداده‏اند رو به قبله باشد، و بعد از حركت دادن اين احتياط واجب نيست.649 3. رو به قبله كردن محتضر بر هر مسلمان واجب است و اجازه گرفتن از ولىّ او لازم نيست.650 سه. احكام غسل مَسّ ميّت‏

    1. اگر كسى بدن انسان مرده‏اى را كه سرد شده و غسلش نداده‏اند مَسّ كند، يعنى جايى از بدن خود را به آن برساند بايد غسل مسّ ميت نمايد، چه در خواب مسّ كند چه در بيدارى، با اختيار مسّ كند يا بى‏اختيار، حتى اگر ناخن و استخوان او به ناخن و استخوان ميت برسد بايد غسل كند، ولى اگر حيوان مرده‏اى را مسّ كند غسل بر او واجب نيست.651 2. براى مسّ بچه مرده، حتى بچه سقط شده‏اى كه چهار ماه او تمام شده غسل مسّ ميت واجب است، بلكه بهتر است براى مسّ بچه سقط شده‏اى كه از چهار ماه كمتر دارد غسل كرد. بنابراين اگر بچه چهار ماهه‏اى مرده به دنيا بيايد، مادر او بايد غسل مسّ ميت كند، بلكه اگر از چهار ماه كمتر هم داشته باشد، بهتر است مادر او غسل نمايد.652 3. بچه‏اى كه بعد از مردن مادر به دنيا مى‏آيد، وقتى بالغ شد واجب است غسل مسّ ميت كند.653 4. غسل مسّ ميت را بايد مثل غسل جنابت انجام دهند، ولى كسى كه غسل مسّ ميت كرده، اگر بخواهد نماز بخواند، بايد وضو هم بگيرد.654 5. براى كسى كه بعد از مسّ ميت غسل نكرده است، توقف در مسجد و جماع و خواندن سوره‏هايى كه سجده واجب دارد مانعى ندارد، ولى براى نماز و مانند آن بايد غسل كند و وضو بگيرد.655 چهار. احكام غسل و كفن و نماز و دفن ميّت‏

    1. غسل و كفن و نماز و دفن مسلمان دوازده امامى بر هر مكلّفى واجب است. و اگر بعضى انجام دهند، از ديگران ساقط مى‏شود. و چنانچه هيچ كس انجام ندهد، همه معصيت كرده‏اند. و بنابر احتياط واجب حكم مسلمانى هم كه دوازده امامى نيست همين طور است.656 2. براى غسل و كفن و نماز و دفن ميت بايد از ولىّ او اجازه بگيرند.657 3. بچه سقط شده را اگر چهار ماه يا بيشتر دارد، بايد غسل بدهند. و اگر چهار ماه ندارد، بايد در پارچه‏اى بپيچند و بدون غسل دفن كنند.658 4. كسى كه مى‏خواهد نماز ميت بخواند، لازم نيست با وضو يا غسل يا تيمم باشد و بدن و لباسش پاك باشد. و اگر لباس او غصبى هم باشد، اشكال ندارد؛ اگر چه احتياط مستحب آن است كه تمام چيزهايى را كه در نمازهاى ديگر لازم است رعايت كند.659 5. اگر ميت وصيت كرده باشد كه شخص معيّنى بر او نماز بخواند، احتياط واجب آن است كه آن شخص از ولىّ ميت اجازه بگيرد و بر ولىّ هم، بنابر احتياط واجب، واجب است كه اجازه بدهد.660 يادسپارى‏

    o پس از رفتن كسانى كه تشييع جنازه كرده‏اند مستحب است ولىّ ميت يا كسى كه از طرف ولىّ اجازه دارد، دعاهايى را كه دستور داده شده به ميت تلقين كند.661 o بعد از دفن مستحب است صاحبان عزا را سرسلامتى دهند، ولى اگر مدتى گذشته است كه به واسطه سرسلامتى دادن، مصيبت يادشان مى‏آيد، ترك آن بهتر است و نيز مستحب است تا سه روز براى اهل خانه ميت غذا بفرستند و غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مكروه است.662 o مستحب است انسان در مرگ خويشان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر كند و هر وقت ميت را ياد مى‏كند اًِّنّا لِلّهِ وَ اًِّنّا اِلَيهِ راجِعُونَ بگويد، و براى ميت قرآن بخواند و سر قبرپدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محكم بسازد كه زود خراب نشود.663 پنج. احكام سوگوارى‏

    1. گريه بر شخص مرده جايز است، بلكه گاهى در هنگام شدت اندوه مستحب مى‏شود، ولى نبايد چيزى بگويد كه خشم پروردگار را در پى داشته باشد. همچنين مرثيه خوانى براى ميت با نظم (شعر) و نثر (غير شعر) جايز است به شرط آنكه چيزهاى باطلى مانند دروغ و ساير كارهاى حرام در بر نداشته باشد، بلكه بنابر احتياط واجب بايد مشتمل بر «واويلا و واى واى كردن» نيز نباشد و همچنين بنابر احتياط واجب به صورت خود زدن، خراش وارد كردن، چيدن و كندن مو، و فرياد زدن بيش از حد اعتدال جايز نيست ... .664 2. جايز نيست انسان در مرگ كسى صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.665 3. پاره كردن يقه در مرگ غير پدر و برادر جايز نيست.666 4. اگر مرد در مرگ زن يا فرزند يقه يا لباس خود را پاره كند، يا اگر زن در عزاى ميت صورت خود را بخراشد به طورى كه خون بيايد يا موى خود را بكَند، بايد يك بنده آزاد كند يا ده فقير را طعام دهد و يا آنها را بپوشاند. و اگر نتواند، بايد سه روز روزه بگيرد؛ بلكه اگر خون هم نيايد؛ بنابر احتياط واجب به اين دستور عمل نمايد.667 5. احتياط واجب آن است كه در گريه بر ميت صدا را خيلى بلند نكنند.668 شش. احكام مرگ و مفقود شدن شوهر

    1. زنى كه شوهرش مرده اگر آبستن نباشد، بايد تا چهار ماه و ده روز عده نگه دارد، يعنى از شوهركردن خوددارى نمايد اگر چه يائسه يا صيغه باشد يا شوهرش با او نزديكى نكرده باشد. و اگر آبستن باشد، بايد تا موقع زاييدن عده نگه دارد، ولى اگر پيش از گذشتن چهار ماه و ده روز بچه‏اش به دنيا آيد، بايد تا چهار ماه و ده روز از مرگ شوهرش صبر كند و اين عده را عده وفات مى‏گويند.669 2. ابتداى عده وفات از موقعى است كه زن از مرگ شوهر مطّلع شود.670 3. زنى كه در عده وفات مى‏باشد، حرام است لباس اَلوان‏671 بپوشد و سرمه بكشد. و همچنين كارهاى ديگرى كه زينت حساب شود بر او حرام مى‏باشد.672 4. زنى كه شوهر او مرده و هنوز عده‏اش تمام نشده، حرام است خود را خوشبو كند.673 5. زنى كه شوهرش گم شده، اگر بخواهد به ديگرى شوهر كند بايد نزد مجتهد عادل برود و به دستور او عمل نمايد.674 استفتا

    ازدواج زن پس از مرگ يا شهادت همسر

    اگر زن جوانى بعد از فوت يا شهادت همسرش ازدواج نكند، آيا مرتكب گناه شده است؟ باسمه تعالى؛ گناه نيست، ولى بهتر است ازدواج نمايد.675 هفت. احكام قضاى نماز و روزه پدر

    1. اگر پدر نماز و روزه خود را به جا نياورده باشد، چنانچه از روى نافرمانى ترك نكرده و مى‏توانسته قضا كند، بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگش به جا آورد يا براى او اجير بگيرد. بلكه اگر از روى نافرمانى هم ترك كرده باشد، واجب است به همين طور عمل كند. و نيز روزه‏اى را كه در سفر نگرفته اگر چه نمى‏توانسته قضا كند، واجب است كه پسر بزرگتر قضا نمايد يا براى او اجير بگيرد.676 2. بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر بايد قضاى نماز و روزه او را به تفصيلى كه‏[ در مسأله پيش ]گفته شد به جا آورد، ولى قضاى روزه مادر بر پسر واجب نيست.677 3. اگر پسر بزرگتر شك دارد كه پدر نماز و روزه قضا داشته يا نه؟ چيزى بر او واجب نيست.678 4. اگر پسر بزرگتر بداند كه پدرش نماز قضا داشته و شك كند كه به جا آورده يا نه، بنابر احتياط واجب بايد قضا نمايد.679 5. اگر ميت وصيت كرده باشد كه براى نماز و روزه او اجير بگيرند، بعد از آنكه اجير، نماز و روزه او را به طور صحيح به جا آورد، بر پسر بزرگتر چيزى واجب نيست.680 يادسپارى‏

    براى آگاهى از احكام «ارث» به مسائل 2728 تا 2785 رساله توضيح المسائل مراجعه كنيد. پاورقي :

    .644 توضيح المسائل، م 2701.
    .645 توضيح المسائل، م 2702.
    .646 توضيح المسائل، م 2703.
    .647 توضيح المسائل، م 2704.
    .648 توضيح المسائل، م 533.
    .649 توضيح المسائل، م 534.
    .650 توضيح المسائل، م 535.
    .651 توضيح المسائل، م 521.
    .652 توضيح المسائل، م 524.
    .653 توضيح المسائل، م 525.
    .654 توضيح المسائل، م 530.
    .655 توضيح المسائل، م 532.
    .656 توضيح المسائل، م 542.
    .657 توضيح المسائل، م 546.
    .658 توضيح المسائل، م 558.
    .659 توضيح المسائل، م 596.
    .660 توضيح المسائل، م 605.
    .661 توضيح المسائل، م 631.
    .662 توضيح المسائل، م 632.
    .663 توضيح المسائل، م 633.
    .664 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 93، م 2.
    .665 توضيح المسائل، م 634.
    .666 توضيح المسائل، م 635.
    .667 توضيح المسائل، م 636.
    .668 توضيح المسائل، م 637.
    .669 توضيح المسائل، م 2517.
    .670 توضيح المسائل، م 2520.
    .671 رنگارنگ.
    .672 توضيح المسائل، م 2518.
    .673 توضيح المسائل، م 589.
    .674 توضيح المسائل، م 2540.
    .675 استفتا.
    .676 توضيح المسائل، م 1390.
    .677 توضيح المسائل، م 1712.
    .678 توضيح المسائل، م 1391.
    .679 توضيح المسائل، م 1392.
    .680 توضيح المسائل، م 1394.
    اللهم عجل لولیک الفرج


    لــــطــف الــــهـی بکند کار خویش
    مـژده رحـــــمــــــت برساند سروش




  6. #5
    مدیرکل انجمنهای نور آسمان vorojax آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    همشهری حضرت عشق
    نوشته ها
    7,305
    تشکر
    6
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    توليد نسل و تنظيم خانواده‏

    يك. باردارى طبيعى‏

    پيامبر خدا (ص) مى‏فرمايند:

    اى امّ سَلَمه! هنگامى كه زن باردار مى‏شود، پاداش كسى را دارد كه با جان و مالش در راه خداى بزرگ جهاد كرده است. و هنگامى كه فرزندش را به دنيا مى‏آورد، به او گفته مى‏شود خدا گناهان تو را آمرزيد، كار را دوباره از سر بگير. و هنگامى كه كودكش را شير مى‏دهد، براى هر شيردادنى پاداش آزاد كردن بنده‏اى از فرزندان اسماعيل (پيغمبر) را به او مى‏دهند.220 پيامبر خدا (ص) مى‏فرمايند: پاداش زن از هنگام باردارى تا زايمان و شير دادن همانند پاداش مرزدار راه خداست، و اگر زن در اين فاصله از دنيا برود، پاداش شهيد را دارد.221 پيامبر خدا (ص) مى‏فرمايند: بهشت زير پاى مادران است.222 استفتا

    آميزش در هنگام باردارى‏

    آيا در دوران آبستنى و باردارى، مقاربت و نزديكى جايز است يا خير؟ باسمه تعالى؛ مقاربت در حال حمل مانع ندارد.223 نكته‏

    از نظر پزشكى، روابط جنسى در زنانى كه حاملگى طبيعى دارند، اگر با اعتدال همراه باشد تا اواخر حاملگى نيز امكان‏پذير بوده، ضايعه يا عفونتى ايجاد نمى‏كند. اما در صورت سابقه سقط جنين و يا زايمان زودرس، احتياط كردن لازم است. برخى زنان در دوران باردارى - بويژه در اواخر آن - از مقاربت متنفر مى‏شوند كه دليل جسمى و روحى دارد. درد و ناراحتى حاصل شده از نزديكى، علت جسمى تنفر از روابط جنسى، و تصور صدمه به جنين علت روانى آن است. در هر حال، آميزش جنسى بايد با ملايمت انجام گيرد و بهتر است كه در اواخر باردارى از آن پرهيز شود.224 يادسپارى‏

    زن حامله و زنى كه بچه شير مى‏دهد، ممكن است حيض ببينند.225 أ. سقط جنين‏

    سقط جنين معمولاً داراى عوارضى مانند عفونت، خونريزى شديد، سوراخ شدن رحم، نارسايى كليوى و شوك ميكربى است. علامه حلّى و مرحوم شيخ محمد حسن نجفى (صاحب جواهر) در كتاب «جواهر الكلام، ج 43، ص 370» به استناد روايت امام سجّاد و امام باقر و امام كاظم(عليهم السلام) فاصله هر يك از مراحل رشد جنين را چهل روز دانسته‏اند.226 بارى، سقط جنين جايز نيست و ديه آن بدين صورت است: ديه سقط جنين در مرحله نطفه اگر در رحم مستقر شده باشد 20 دينار، و در مرحله عَلَقه [مرحله تعلق گرفتن به ديواره رحم‏] 40 دينار، و در مرحله مُضغه‏[ تكه گوشتى به اندازه يك بار جويدن‏] 60 دينار، و در مرحله‏اى كه حالت استخوانى دارد و هنوز گوشت روى آن را نپوشانده است 80 دينار، و اگر گوشت روى آن را پوشانده و خلقتش‏[ از نظر جسمى‏] تمام و كامل شده باشد 100 دينار، و چنانچه روح در جنين دميده شده و جريان يافته باشد، 1000 دينار[ = 3529 گرم طلاى خالص‏] يعنى ديه كامل است، در صورتى كه مسلمانِ آزاده و پسر باشد، ولى اگر دختر باشد، ديه او 500 دينار227 است.228 استفتائات‏

    1o . آيا بعد از انعقاد نطفه از بين بردن آن جايز است يا خير؟ باسمه تعالى؛ بعد از انعقاد نطفه جايز نيست.229 2o . زنى حامله شده است و اكنون يك ماه و نيم دارد. دكترها مى‏گويند حاملگى براى مادر خطر جانى دارد و موجب فلج شدن وى خواهد گشت. آيا سقط جنين براى چنين مادرى جايز است يا خير؟ باسمه تعالى؛ اگر ضرر و خطر جانى براى مادر دارد، قبل از دميده شدن روح در جنين‏230، اسقاط جايز است.231 يادسپارى‏

    چنانچه زن به دست خودش سقط جنين كند بايد ديه آن را بپردازد و هيچ سهمى از اين ديه ندارد.232 بنا بر احتياط جنينى كه پيش از دميده شدن روح در آن، سقط شده نجس است.233 ب. غسل مَسّ جنين‏

    براى مسّ جنين بچه مرده حتى بچه سقط شده‏اى كه چهار ماه او تمام شده، غسل مسّ ميت واجب است. بلكه بهتر است براى مسّ بچه سقط شده‏اى كه از چهار ماه كمتر دارد غسل كرد. بنابراين اگر بچه چهار ماهه‏اى مرده به دنيا بيايد، مادر او بايد غسل مسّ ميت كند، بلكه اگر از چهار ماه كمتر هم داشته باشد بهتر است مادر او غسل نمايد.234 ج. غسل جنين‏

    بچه سقط شده را اگر چهار ماه يا بيشتر دارد، بايد غسل بدهند. و اگر چهار ماه ندارد، بايد در پارچه‏اى بپيچند و بدون غسل دفن كنند.235 دو. باردارى مصنوعى (تلقيح)

    در كشورهاى اروپايى گفت و گوى شديدى در اين باره هست كه آيا اگر مرد عقيم بوده، قادر به‏ بارور ساختن همسرش نباشد و با همسرش موافقت كند كه با نطفه و اسپرم مرد بيگانه به طور مصنوعى و بدون آميزش جنسى آبستن شود، جايز است يا نه؟ اين مشكل در مجلس شوراى انگلستان مطرح شد و كميسيونى خاص براى تحقيق در اين زمينه تعيين شد. در ايتاليا پاپ اين عمل را تحريم كرد. در فرانسه پزشكان اظهار داشتند در صورتى كه با موافقت زن و شوهر باشد جايز است. در پاره‏اى ديگر از كشورهاى اروپايى، دولت آنها نوزاد مصنوعى را به‏عنوان كودك شرعى و قانونى زن و شوهر به رسميت شناخته است، مگر در صورتى كه شوهر قانونى به آن اعتراض داشته باشد.236 اكنون فتوا و نظر حضرت امام خمينى(ره) را در اين زمينه از نظر مى‏گذرانيم: 1. وارد نمودن منىِ مرد را در رحم زوجه او با آلاتى مثل آب دزدك اشكال ندارد، لكن بايد از مقدمات حرام احتراز نمايند. پس اگر مرد با رضايت زن، اين عمل را خودش انجام دهد و منى خود را به وجه حلالى به دست بياورد مانع ندارد.237 2. اگر منى مرد را در رحم زنش وارد نمودند چه به وجه حلال يا حرام، و از آن بچه توليد شد، اشكالى نيست كه بچه مال مرد و زن است و همه احكام فرزند را دارد.238 3. جايز نيست داخل نمودن منى اجنبى‏را در رحم زن اجنبيه، چه با اجازه زن باشد يا نه، و چه شوهر داشته باشد يا نه، و چه با اجازه شوهر باشد يا نباشد.239 4. اگر منى مردى را داخل رحم زن اجنبيه نمودند و معلوم شد بچه از آن منى است، پس اگر اين عمل به طور شبهه بوده، مثل آنكه گمان مى‏كرد زنِ خودش هست، و زن نيز گمان مى‏كرد منى شوهر هست، و بعد از عمل معلوم شد از شوهر نيست، اشكالى نيست كه بچه شرعاً از اين مرد و زن است و تمام احكام فرزندى را دارد. ولكن اگر از روى علم و عمد باشد، محل اشكال است، و بايد احتياط در جميع مسائل مراعات شود. لكن اشكالى نيست كه اگر اين بچه دختر باشد، پدر نمى‏تواند او را به زنى بگيرد، و اگر پسر باشد نمى‏تواند مادرش را بگيرد، و نمى‏تواند دختر به محارمش - اگر به عقد صحيح بود - شوهر كند، و پسر محارمش را بگيرد، لكن بايد در تمام مسائل ديگر احتياط نمايد.240 نكته مهم‏

    مقام معظم رهبرى حضرت آيت ا& خامنه‏اى - مد ظله العالى - نظر خاصى در مورد باردارى مصنوعى دارند كه شايسته است از دفتر استفتائات ايشان پرسيده شود. سه. كنترل مواليد و جلوگيرى از باردارى‏

    اشكالى در جايز بودن عَزل نيست. و عزل عبارت است از بيرون آوردن عضو تناسلى (مرد از رحم زن) هنگام بيرون ريختن منى و ريختن منى بيرون رحم زنِ غير دائمى و غير آزاده. و همچنين عزل جايز است اگر زنِ دائمى و آزاده، اجازه اين كار را به شوهر بدهد. و در صورتى كه اجازه ندهد، اين كار باز هم (بنا بر اقوا) جايز اما مكروه است. البته در زنى كه معلوم است بچه دار نمى‏شود يا پير يا زبان‏دراز يا بدزبان است و يا بچه را شير نمى‏دهد، بعيد نيست كه مكروه نيز نباشد.241 اما به استفتائاتى در مورد جلوگيرى از باردارى و سترون سازى توجه كنيم: استفتائات‏

    محضر مبارك زعيم عاليقدر و مرجع عظماى تقليد حضرت امام خمينى مد ظله العالى‏

    چون در زمينه مسائل مربوط به پيشگيرى و قطع حاملگى و سقط درمانى كه در ارتباط با ضرورتهاى پزشكى انجام مى‏شود مشكلاتى از جهت تطبيق با مسائل شرع مقدس ممكن است پيش آيد و چه بسا عدم آگاهى از آن به تصميمات خلاف منجر گردد، تقاضا مى‏شود به سؤالات مربوط به اين موضوع پاسخ فرماييد تا اين استفتا مرجعى براى پزشكان و كليه سازمانهاى وابسته به امور پزشكى و يا ذى نفع در مسأله فوق واقع گردد: 1o . آيا ضرورت تعهد و پاى بندى به شرع مقدس - علاوه بر تخصص پزشكى - از جهت تصميم‏گيرى در اين امر مهم مورد تأييد و تأكيد حضرت عالى مى‏باشد؟ باسمه تعالى؛ پزشك علاوه بر تخصص بايد مورد وثوق باشد كه كارش را روى موازين انجام دهد.242 2o . آيا پيشگيرى موقت از حاملگى در مورد افراد سالم با استفاده از وسايل و موادى كه مانع از ايجاد نطفه مى‏شود جايز است؟ باسمه تعالى؛ مانع ندارد به شرط آنكه موجب عقيم شدن و فساد عضو نشود.243 3o . استفاده از وسيله پيشگيرى موقت به نام «آى. يو. دى.»i.u.d( ) كه هنوز چگونگى تأثير آن در زمينه جلوگيرى از حاملگى به طور قطع و يقين مشخص نشده است ولى عقيده غالب، با توجه به آخرين مطالعات، جلوگيرى از جايگزينى نطفه در رحم پس از تشكيل آن مى‏باشد چه صورت دارد؟ باسمه تعالى؛ اگر محرز نيست كه موجب سقط جنين است و موجب عقيم شدن و فساد عضو نيست مانع ندارد و چنانچه موجب سقط است جايز نيست، و در هر صورت، بايد مراعات احكام لمس و نظر نيز بشود.244 4o . آيا قطع دائم و از بين بردن امكان آبستنى براى هميشه در افراد سالم مجاز است؟ باسمه تعالى؛ جايز نيست.245 5o . بستن لوله‏هاى رحمى منجر به قطع دائم حاملگى مى‏شود و ايجاد زمينه براى امكان آبستنى مجدد مستلزم عمل جراحى ميكروسكوپيك و دقيقى است كه در مراكز مجهز امكان‏پذير است و شانس حاملگى مجدد در بهترين مراكز دنيا در حدود 50 درصد مى‏باشد. با در نظر گرفتن شرايط فوق آيا بستن لوله‏هاى رحمى در بانوان سالم مجاز است؟ باسمه تعالى؛ در فرض مرقوم جايز نيست.246 6o. اين جانب داراى ده فرزند مى‏باشم و از نظر كثرت اولاد در زحمت هستم. مى‏خواهم لوله‏هاى رحمم را ببندم. آيا شرعاً جايز است يا خير؟ باسمه تعالى؛ اگر موجب نازايى دائمى نشود و ضرر به مزاج و عضو نرساند وشوهر راضى باشد و عمل همراه با ارتكاب مُحرّم شرعى نباشد، اشكال ندارد.247 7o . در مواردى كه امكان وجود نقايص مادرزادى جسمى و عقلى و روانى به طور سرشتى و يا اكتسابى در مورد جنس مطرح مى‏باشد (مثل انواع بيمارى‏هاى ارثى و يا ناشى از تأثير مواد و داروها و اشعه ايكس و غيره ... ) مى‏توان به سقط جنين مبادرت نمود؟ و آيا از اين نظر تفاوتى بين جنين زير و يا بالاى چهار ماه وجود دارد؟ باسمه تعالى؛ سقط جنين جايز نيست و فرق نمى‏كند.248 8o . آيا قطع دائم حاملگى در مورد بيمارانى كه حاملگى براى آنان خطر جانى دارد و امكان بهبود وضع جسمى و روانى آنان از نظر مساعد شدن براى حاملگى در آينده هم وجود ندارد، به عبارت ديگر ضرورتهاى پزشكى ايجاب مى‏كند كه هيچ گاه و يا حتى الامكان حامله نشوند، جايز است؟ باسمه تعالى؛ اگر راهى به غير آن براى جلوگيرى از حاملگى باشد قطع دائم جايز نيست و در غير اين صورت، با وجود ضرورت كه خوف خطر جانى است، مانع ندارد.249 9o . آيا قطع دائم حاملگى در بانوانى كه زمينه مساعد براى به دنيا آوردن فرزندان ناقص الخلقه و يا با بيماريهاى ارثى جسمى و روانى را دارند (بويژه در مواردى كه نمونه‏هاى ثابت شده قلبى در زايمانهاى پيشين داشته‏اند) مجاز است؟ باسمه تعالى؛ جايز نيست.250 10o . آيا سقط درمانى در مورد بيماران پيشرفته‏اى كه ادامه حاملگى براى مادر خطر جانى در پى دارد با سن جنينى زير چهار ماه مجاز است؟ باسمه تعالى؛ اگر خوف خطر جانى هست با تشخيص دكتر مورد وثوق قبل از وُلوج روح مانع ندارد.251 11o . در مواردى كه سن جنين از چهار ماه گذشته و ادامه حاملگى خطر جانى براى مادر داشته باشد، سقط درمانى (اختتام حاملگى) مجاز است؟ باسمه تعالى؛ بعد از ولوج روح جايز نيست.252 12o . در مواردى كه سن جنين از چهار ماه گذشته است و به علت بيمارى بسيار پيشرفته مادر ادامه حاملگى مغايرت قطعى با حيات مادر دارد، اختتام حاملگى مجاز مى‏باشد؟ باسمه تعالى؛ حكم مسأله قبل را دارد.253 13o . در مورد مادران بيمارى كه ادامه حاملگى مغايرت با حيات مادر پيدا مى‏كند و سن جنين از چهار ماه بيشتر است، ليكن جنين از نظر سنى در وضعيتى است كه امكان ادامه حيات وى خارج از رحم مادر وجود ندارد و بعد از مرگ او هم فوت خواهد نمود. آيا مى‏توان به منظور نجات حداقل يك نفر يعنى مادر به حاملگى خاتمه داد؟ باسمه تعالى؛ بايد تا آخرين ساعات امكان حفظ حيات مادر منتظر بمانند، چنانچه در آن هنگام جنين در وضعى باشد كه امكان ادامه حياتش نيست سقط او جهت حفظ حيات مادر مانعى ندارد.254 14o . با خصوصياتى كه در مورد بستن لوله‏هاى رحمى مطرح شد (سؤال 5)، آيا اين عمل در مورد بيمارانى كه به دلايل طبى لازم است حتى الامكان براى هميشه حامله نشوند، جايز است؟ آيا در مورد مادرانى كه خصوصيات آنان در سؤال 9 توضيح داده شد، جايز است؟ باسمه تعالى؛ در صورت خوف خطر جانى جواب همان است كه در ذيل سؤال 8 ذكر شد. و در غير مورد خطر جانى و همچنين در مورد مادرانى كه خصوصيات آنان در سؤال 9 ذكر شده جايز نيست.255 15o . آيا دلايلى مثل مشكلات اقتصادى و اجتماعى و تعداد اولاد و سن،مُجَوّزى براى قطع دائم حاملگى و يا سقط جنين مى‏باشد؟ باسمه تعالى؛ آنچه ذكر شده، مجوّز نيست.256 16o . اخيراً در مردان با عملى طبى كه انجام مى‏گيرد مجارى خروج منى را گره مى‏زنند، به طورى كه در هنگام مقاربت فقط مقدارى آب لَزِج كه هميشه با منى همراه است خارج مى‏شود. بفرماييد حكم احتلام اينچنين افراد كه منى از آنها خارج نمى‏شود چيست؟ باسمه تعالى؛ اگر بدون مقاربت آبى از انسان در حال خواب يا بيدارى خارج شود و صفات منى را نداشته باشد حكم جنابت مترتب نمى‏شود، مگر آنكه يقين كند منى از او خارج شده است.257 17o . پس از اهداى سلام و تقديم تحيات محترماً نظر حضرت عالى را در مورد چند وسيله جلوگيرى از حاملگى ناخواسته جويا مى‏شود: أ. راجع به وسيله‏اى كه به نام «آى. يو. دى» معروف است و آن عبارت است از وسيله‏اى فنر مانند كه در داخل رحم قرار مى‏دهند و باعث مى‏شود كه سلول تخم در جدار رحم، لانه گزينى نكند. ب. در مورد بستن لوله‏هاى تخمدان در زنان و بستن لوله‏هاى منى در برادران كه در مورد زنان اين مستلزم عمل جراحى است و در مورد مردان نيز مستلزم يك عمل كوچك و جزئى مى‏باشد. اين دو مورد سابقاً در ايران رايج بود، ولى پس از پيروزى انقلاب در هر دو مورد دستور داده شد كه متوقف بماند، اما بعضى افراد خود راغب و شايق به اين نوع جلوگيرى مى‏باشند. مستدعى است نظر حضرت عالى را براى ابلاغ به ملت اعلام فرماييد؟ باسمه تعالى؛ جلوگيرى از حمل مانع ندارد و با رضاى طرفين و اگر خيلى مضر نباشد و مستلزم خلاف شرع نباشد، جايز است.258 18o . چنين مرسوم است كه زنان براى جلوگيرى از باردارىِ ناخواسته و سقط جنينهايى كه خطر مرگ دارد، با رضايت شوهر از مواد و وسايلى مانند قرص، آى. يو. دى، كلاهك ديافراگم، كِرِم، ژله و آمپول كه عمل همگى آنان نهايتاً ممانعت از ملاقات و انعقاد نطفه مى‏باشد استفاده مى‏كنند. و مردان با رضايت همسران از كاندُم (پوشش پلاستيكى) و روش عزل بهره مى‏گيرند. مستدعى است حكم شرعى موارد مذكور را مرقوم فرماييد؟ باسمه تعالى؛ امور مذكوره در صورتى كه مستلزم ضرر يا فساد عضو نباشد، با رضايت شوهر مانع ندارد.259 19o . با سلام؛ حضرت عالى در پاسخ به جواز استفاده از آى. يو. دى ذكر كرده‏ايد كه: «اگر استفاده از اين وسيله (آى. يو .دى) مستلزم لمس يا نظر حرام باشد جايز نيست.» لطفاً ذكر بفرماييد كه آيا كار گذاشتن آى. يو دى در رحم زن جز موارد پزشكى محسوب شده و پزشك يا ماماى زن و عندالاضطرار پزشك مرد، مى‏تواند اين عمل را انجام دهد همان طور كه در ساير امراض متداول است، و يا اينكه اين مسأله مورد غير پزشكى بوده و تنها از طريق مَحرَم به عَورت زن (همچون شوهر) مى‏توان اين دستگاه را كار گذاشت؟ باسمه تعالى؛ خود اين عمل اگر موجب سقط يا عقيم شدن نباشد اشكال ندارد، و حرمت لمس و نظر به قوّت خود باقى است و اضطرارى در بين نيست، چون مى‏شود از راههاى ديگر جلوگيرى از عمل نمود.260 20o . يكى از راههاى جلوگيرى از انعقاد نطفه اين است كه ابزارى در دهانه رحم نصب مى‏كنند كه اين عمل موجب خونريزى مى‏شود و ممكن است اين خونريزى مدت زيادى طول بكشد. با توجه به اينكه اين خونريزى عمدى مى‏باشد، آيا حيض محسوب مى‏شود؟ و به طور كلى اين عمل جايز است يا خير؟ باسمه تعالى؛ عمل مزبور اگر موجب نقص عضو يا نازايى دائمى زن شود و يا آنكه سبب كشتن نطفه مستقر در رحم گردد و يا آنكه همراه با ارتكاب عمل حرام خارجى از قبيل نظر غير به عورت زن باشد حرام است؛ در غير صور ذكر شده اشكال ندارد. و خونريزى اگر در ايام عادت باشد و در سه روز مستمر باشد حكم حيض دارد و در صورتى كه بيش از ايام عادت ادامه پيدا كند و از ده روز بگذرد، زائد بر ايام عادت، استحاضه محسوب است.261 21o . بانويى كه مدت 10 تا 20 روز عادت ماهانه‏اش عقب افتاده و نمى‏داند كه حامله است، آيا مى‏تواند از طريق تزريق آمپولهاى مخصوص، رگل شود؟ باسمه تعالى؛ اگر يقين به انعقاد نطفه در رحم ندارد، مراجعه به طبيب براى تنظيم عادت ماهانه اشكال ندارد.262 چهار. زايمان و نفاس‏

    أ. تعريف نفاس‏

    1. از وقتى كه اولين جز بچه از شكم مادر بيرون مى‏آيد، هر خونى كه زن مى‏بيند، اگر پيش از ده روز يا سر ده روز قطع شود، خون نفاس است. و زن را در حال نفاس، نَفْسأ مى‏گويند.263 2. خونى كه زن پيش از بيرون آمدن اولين جز بچه مى‏بيند نفاس نيست.264 3. لازم نيست كه خلقت بچه تمام باشد، بلكه اگر خون بسته‏اى هم از رَحِم زن خارج شود و خود زن بداند، يا چهار نفر قابله بگويند كه اگر در رحم مى‏ماند انسان مى‏شد، خونى كه تا ده روز ببيند خون نفاس است.265 4. هرگاه شك كند كه چيزى سقط شده يا نه، يا چيزى كه سقط شده اگر مى‏ماند انسان مى‏شد يا نه، لازم نيست وارسى كند، و خونى كه از او خارج مى‏شود شرعاً خون نفاس نيست.266 ب. مدت نفاس‏

    1. ممكن است خون نفاس يك آن، بيشتر نيايد، ولى بيشتر از ده روز نمى‏شود.267 2. ... نفاس حداقلى ندارد و بدين جهت ممكن است در تمام ده روز فقط يك لحظه خون نفاس باشد. و اگر زنى اصلاً خونى نبيند و يا پس از گذشت ده روز از زايمانش ببيند، اصلاً نفاس ندارد. و حداكثر نفاس ده روز است كه آغاز شمارش آن از هنگام جدا شدن بچه است، نه از هنگام شروع در زايمان. و اگر زايمان در اول روز باشد، شب آخر از ده روز محسوب نمى‏شود. و اگر زايمان در شب باشد، خود اين شب جز نفاس است، ولى از ده روز حساب نمى‏شود. و اگر زايمان در وسط روز باشد تا وسط روز يازدهم تلفيق مى‏شود و نفاس است. و اگر دو قلو زاييد، آغاز نفاس زن پس از جدا شدن بچه اول و آغاز دهه نفاس از هنگام جدا شدن بچه دوم است.268 ج. كارهاى دوران نفاس‏

    1. توقف در مسجد و رساندن جايى از بدن به خط قرآن و كارهاى ديگرى كه بر حائض حرام است‏269، بر نفسأ هم حرام است. و آنچه بر حائض واجب و مستحب و مكروه است، بر نفسأ هم واجب و مستحب و مكروه مى‏باشد.270 2. طلاق دادن زنى كه در حال نفاس مى‏باشد باطل است، و نزديكى كردن با او حرام مى‏باشد. و اگر شوهرش با او نزديكى كند، احتياط واجب آن است كه به دستورى كه در احكام حيض [رساله توضيح المسائل‏] گفته شده كفاره بدهد.271 3. وقتى زن از خون نفاس پاك شد، بايد غسل كند و عبادتهاى خود را به جا آورد. و اگر دوباره خون ببيند، چنانچه روزهايى كه خون ديده با روزهايى كه در وسط پاك بوده، روى هم ده‏روز يا كمتر از ده روز باشد، تمام آن نفاس است. و اگر روزهايى كه پاك بوده روزه گرفته باشد بايد قضا نمايد.272 4. اگر زن از خون نفاس پاك شود و احتمال دهد كه در باطن خون هست، بايد مقدارى پنبه داخل فَرْج نمايد و كمى صبر كند كه اگر پاك است، براى عبادتهاى خود غسل كند.273 د. احكام نَفسأ

    1. اگر خون نفاس زن از ده روز بگذرد، چنانچه در حيض عادت دارد به اندازه روزهاى عادت او نفاس و بقيه استحاضه است. و اگر عادت ندارد تا ده روز نفاس و بقيه استحاضه مى‏باشد، و احتياط مستحب آن است كسى كه عادت دارد از روز بعد از عادت، و كسى كه عادت ندارد بعد از روز دهم تا روز هجدهم زايمان، كارهاى استحاضه را به جا آورد و كارهايى را كه بر نفسأ حرام است ترك كند.274 2. زنى كه عادت حيضش كمتر از ده روز است، اگر بيشتر از روزهاى عادتش خون نفاس ببيند، بايد به اندازه روزهاى عادت خود نفاس قرار دهد، و بعد از آن تا روز دهم مى‏تواند عبادت را ترك نمايد يا كارهاى مستحاضه را انجام دهد، ولى ترك عبادت، يك روز يا دو روز خيلى خوب است. پس اگر از ده روز بگذرد به اندازه روزهاى عادتش نفاس است و بقيه استحاضه است و اگر عبادت را ترك كرده بايد قضا كند.275 3. زنى كه در حيض عادت دارد، اگر بعد از زاييدن تا يك ماه يا بيشتر از يك ماه پى‏درپى خون ببيند، به اندازه روزهاى عادت او نفاس است و ده روز از خونى كه بعد از نفاس مى‏بيند اگر چه در روزهاى عادت ماهانه‏اش باشد استحاضه است، مثلاً زنى كه عادت حيض او از بيستم هر ماه تا بيست و هفتم آن است، اگر روز دهم ماه زاييد و تا يك ماه يا بيشتر پى‏درپى خون ديد، تا روز هفدهم نفاس و از روز هفدهم تا ده روز حتى خونى كه در روزهاى عادت خود كه از بيستم تا بيست و هفتم است مى‏بيند، استحاضه مى‏باشد، و بعد از گذشتن ده روز، اگر خونى را كه مى‏بيند در روزهاى عادتش باشد، حيض است چه نشانه‏هاى حيض را داشته باشد يا نداشته باشد، و اگر در روزهاى عادتش نباشد اگر چه نشانه‏هاى حيض را داشته باشد، بايد آن را استحاضه قرار دهد.276 4. زنى‏كه در حيض عادت ندارد، اگر بعد از زايمان تا يك ماه يا بيشتر از يك‏ماه خون ببيند، ده‏روز اول آن نفاس و ده‏روز دوم آن استحاضه است وخونى‏كه بعد از آن مى‏بيند، اگر نشانه حيض را داشته باشد حيض و گرنه آن هم استحاضه مى‏باشد.277 5. اگر خون زايمان سر ده روز يا پيش از آن قطع شود، تمام اين خونى كه ديده است نفاس خواهد بود، چه تمام ده روز را خون ببيند يا چند روز از آن را، چه در حيض عادت داشته باشد يا نه، و آن پاكى‏اى كه در بين دو خون يا چند خون واقع مى‏شود بنابر اقوا در حكم نفاس است. بنابراين اگر پس از زايمان، يك روز خون ببيند و قطع شود، سپس روز دهم خون ببيند، همه ده روز نفاس است. و همچنين اگر يك روز در ميان تا روز دهم خون ببيند، همه ده روز نفاس خواهد بود. ولى چنانچه فقط روز دهم پس از زايمان خون ببيند، تنها همان روز دهم، نفاس است و روزهايى كه پيش از آن پاك بوده به تمامى طُهر278 است‏[ و نفاس نيست‏]. و اگر روز سوم و دهم زايمان خون ديد، نفاس او هشت روز است.279 6. بايد بين نفاس و حيض پس از آن، حداقل طُهْر كه ده روز است فاصله بيفتد. پس اگر از وقت زايمان تا روز هفتم خون ببيند آن گاه پس از روز دهم سه روز يا بيشتر خون ببيند، حيض نيست بلكه استحاضه است، اگر چه احتياط آن است كه تا روز هجدهم بين وظايف نفسأ و مستحاضه جمع كند، در صورتى كه صاحب عادت نباشد، همان طورى كه گذشت. ولى فاصله شدن حداقل طُهر بين نفاس و حيضِ پيش از آن بنابر اقوا لازم نيست. بنابراين اگر پيش از زايمان، سه روز يا بيشتر خون ببيند - چه متصل به زايمان و يا به فاصله كمتر از ده روز باشد - حيض است، بويژه اگر در وقت عادت باشد.280 7. اگر خون تا يك ماه يا كمتر و يا بيشتر از آن ادامه پيدا كند، پس از گذشت مدت عادت در صاحب عادت و مدت ده روز در زنى كه عادت ندارد، محكوم به استحاضه است. ولى پس از گذشت ده روز از خون نفاس ممكن است كه حيض باشد. بنابراين اگر صاحب عادت بوده است و روزهاى ديدن خون مصادف با آن عادت باشد، محكوم به حيض است. و در غير اين صورت بايد به صفات و تميز رجوع كند. و چنانچه صفات و تميز نداشت بايد به خويشان خود رجوع كند، وگرنه هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و به تفصيلى كه در حيض گذشت مراجعه شود.281 8. اگر خون نفاس ظاهراً قطع شود، بايد به‏گونه‏اى كه در حيض گذشت استظهار282 كند. پس اگر خون واقعاً قطع شده بود، بايد مانند حائض براى آنچه مشروط به غسل است غسل كند.283 يادسپارى‏

    بنابر احتياط مُضغه و بچه‏دان و پاره گوشتى كه هنگام زايمان با بچه بيرون مى‏آيد، نجسند.284 استفتائات‏

    مشاهده خون پس از ايام نفاس‏

    اين جانب بعد از زايمان و گذشت ايام نفاس، طبق دستور رساله غسل نفاس را انجام دادم و بعد از آن هم به مدت چهل روز خون استحاضه مى‏ديدم كه براى آنها هم غسل انجام داده‏ام، ولى بعضى مى‏گويند كه روز هيجدهم هم مى‏بايست يك غسل انجام مى‏دادم، لطفاً بفرماييد: آيا روز هيجدهم نيز غسل دارد يا نه؟ باسمه تعالى؛ روز هيجدهم غسل ندارد، ولى در غير ايام حيض خونى كه ديده مى‏شود حكم استحاضه را دارد كه در رساله ذكر شده است.285 آميزش پس از زايمان‏

    آيا نزديكى با همسر در زمان استحاضه، مانند ايام حيض حرام است؟ ضمناً چند روز پس از زايمان مى‏توان با همسر نزديكى كرد؟ باسمه تعالى؛ در مستحاضه حرام نيست، ولى بايد بعد از غسل باشد على الاحوط. و بعد از زايمان تا محكوم به نفاس است جايز نيست و تعيين حد ايام نفاس در رساله مذكور است.286 سقط بچه‏

    از زنى بچه‏اى سقط شده و تا يك ماه از آلودگى پاك نشد. سپس او را كورتاژ كردند و بقيه‏اى مثلاً انگشتى را از بقاياى بچه در آوردند. چون بچه در حقيقت الاَّن بتمامه منفصل شده، آيا آلودگى اين مدت به ضميمه ايام نفاس تماماً نفاس است يا خير و تكليف نماز و روزه‏هاى او چيست؟ باسمه تعالى؛ در فرض سؤال تمام محكوم به نفاس است.287 يادسپارى‏

    در نخستين روزهاى پس از زايمان، رحم زن ترشحات مختلفى را آغاز مى‏كند. هر گاه بوى اين ترشحات، نامطبوع و زننده شود، نشانه عفونت است. و اگر ترشحات رحم بيش از دو هفته ادامه يابد، نشانه باقى ماندن تكه‏اى از جفت در رحم و يا عدم انقباضات رحمى است.288 نكته‏

    هنگامى كه خداوند به امام سجاد(ع) فرزندى عطا مى‏فرمود، حضرت از پسر يا دختر بودن فرزند سؤال نمى‏فرمودند، بلكه مى‏پرسيدند: آيا فرزند، سالم است؟ اگر سالم بود مى‏فرمودند: خدا را شكر مى‏كنم‏كه فرزندى ناسالم به من عطا نفرمود.289 پاورقي :

    .1 توضيح المسائل، م 1.
    .2 توضيح المسائل، م 2252؛ تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 13، م‏3.
    .3 توضيح المسائل، م 2.
    .4 توضيح المسائل، م 3.
    .5 رساله عمليه يا رساله توضيح المسائل كتابى است كه فتواها و نظريات فقهى مرجع تقليد در آن نوشته شده است.
    .6 توضيح المسائل، م 5.
    .7 توضيح المسائل، م 14.
    .8 استفتاآت، ج 1، ص 13، س 24.
    .9 استفتاآت، ج 1، ص 172، س 172.
    .10 استفتاآت، ج 1، ص 128، س 8.
    .11 استفتاآت، ج 1، ص 185، س 213.
    .12 استفتاآت، ج 1، ص 329، س 77.
    .13 استفتاآت، ج 1، ص 14، س 28.
    .14 استفتاآت، ج 1، ص 181، س 198.
    .15 توضيح المسائل، م 15.
    .16 توضيح المسائل، م 16.
    .17 ادرار.
    .18 توضيح المسائل، م 17.
    .19 توضيح المسائل، م 21.
    .20 توضيح المسائل، م 25.
    .21 توضيح المسائل، م 26.
    .22 مدفوع.
    .23 توضيح المسائل، م 27.
    .24 توضيح المسائل، م 28.
    .25 توضيح المسائل، م 29.
    .26 توضيح المسائل، م 35.
    .27 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 15، م 17.
    .28 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 15، م 19.
    .29 توضيح المسائل، م 44.
    .30 توضيح المسائل، م 149.
    .31 ترجيح و برترى و تقدّمِ بيشتر با يك مرتبه شستن است.
    .32 ظرف نجس شده به وسيله سگ يا خوك احكام ديگرى دارد. براى شستن آنها به مسائل 150 تا 152 رساله توضيح المسائل مراجعه كنيد.
    .33 توضيح المسائل، م 150.
    .34 توضيح المسائل، م 155.
    .35 توضيح المسائل، م 160.
    .36 توضيح المسائل، م 173.
    .37 توضيح المسائل، م 174.
    .38 توضيح المسائل، م 159.
    .39 توضيح المسائل، م 177.
    .40 توضيح المسائل، م 54.
    .41 توضيح المسائل، م 164.
    .42 توضيح المسائل، م 166.
    .43 توضيح المسائل، م 175.
    .44 توضيح المسائل، م 170.
    .45 در مورد دختر چنين نيست.
    .46 توضيح المسائل، م 161.
    .47 توضيح المسائل، م 162.
    .48 استفتاآت، ج 1، ص 119، س 327.
    .49 استفتاآت، ج 1، ص 120، س 329.
    .50 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .51 استفتاآت، ج 1، ص 118، س 322.
    .52 آبجو.
    .53 توضيح المسائل، م 83. (براى آشنايى بيشتر با احكام چيزهاى نجس به رساله توضيح المسائل مراجعه كنيد.)
    .54 توضيح المسائل، م 121.
    .55 توضيح المسائل، م 123.
    .56 توضيح المسائل، م 125.
    .57 توضيح المسائل، م 126.
    .58 توضيح المسائل، م 128.
    .59 توضيح المسائل، م 129.
    .60 توضيح المسائل، م 132.
    .61 توضيح المسائل، م 141.
    .62 توضيح المسائل، م 143.
    .63 توضيح المسائل، م 144.
    .64 بچه‏اى كه نزديك بالغ شدن است.
    .65 توضيح المسائل، م 147.
    .66 توضيح المسائل، م 291.
    .67 توضيح المسائل، م 294؛ تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 23، م 12؛ استفتاآت، ج 1، ص 36، س 41 و 42.
    .68 استفتاآت، ج 1، ص 36، س 42.
    .69 استفتاآت، ج 1، ص 39، س 54.
    .70 العروْ الوثقى، ج 1، ص 241، م 30.
    .71 توضيح المسائل، م 318.
    .72 توضيح المسائل، م 360.
    .73 توضيح المسائل، م 361.
    .74 توضيح المسائل، م 362.
    .75 توضيح المسائل، م 363.
    .76 توضيح المسائل، م 367.
    .77 توضيح المسائل، م 368.
    .78 استفتاآت، ج 1، ص 58، س 124.
    .79 استفتاآت، ج 1، ص 57، س 122.
    .80 توضيح المسائل، م 358.
    .81 توضيح المسائل، م 374.
    .82 توضيح المسائل، م 379.
    .83 توضيح المسائل، م 376.
    .84 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 42، الرابع.
    .85 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 42، الرابع؛ العروْ الوثقى، ج 1، ص 297، م 5.
    .86 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 42، الرابع.
    .87 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 42، الرابع.
    .88 توضيح المسائل، م 380.
    .89 استفتاآت، ج 1، ص 55، س 113.
    .90 استفتاآت، ج 1، ص 63، س 140.
    .91 استفتاآت، ج 1، ص 66، س 154.
    .92 استفتاآت، ج 1، ص 66، س 153.
    .93 استفتاآت، ج 1، ص 56، س 117.
    .94 شكل صحيح آن، جَنابت است كه معمولاً جِنابت خوانده مى‏شود.
    .95 ولى براى‏نماز مَيّت وسجده شكر وسجده‏هاى واجب‏قرآن غسل جنابت لازم نيست.
    .96 شكل صحيح آن، حَيض است كه معمولاً حِيض خوانده مى‏شود.
    .97 توضيح المسائل، پس از مسأله 344.
    .98 احكام بانوان، عبدالرحيم موگهى، قم، انتشارات شفق.
    .99 آميزش جنسى.
    .100 توضيح المسائل، م 345.
    .101 توضيح المسائل، م 349.
    .102 توضيح المسائل، م 350.
    .103 توضيح المسائل، م 346.
    .104 توضيح المسائل، م 348.
    .105 توضيح المسائل، م 73.
    .106 مثلاً بدون شهوت و يا بدون جستن بيرون آمده باشد.
    .107 العروْ الوثقى، ج 1، ص 277.
    .108 توضيح المسائل، م 352.
    .109 مفاتيح الجنان، آداب وقت خواب.
    .110 استفتاآت، ج 1، ص 28، س 14.
    .111 استفتاآت، ج 1، ص 176، س 184.
    .112 استفتاآت، ج 1، ص 48، س 85.
    .113 استفتاآت، ج 1، ص 50، س 89.
    .114 استفتاآت، ج 1، ص 53، س 104.
    .115 استفتاآت، ج 1، ص 53، س 102.
    .116 با جَستن بيرون آمدن منى.
    .117 سست شدن.
    .118 استفتاآت، ج 1، ص 53، س 103.
    .119 منظور همان سوره «سجده» است.
    .120 منظور همان سوره «فُصِّلَت» است.
    .121 منظور همان سوره «نجم» است.
    .122 منظور همان سوره «عَلَق» است.
    .123 توضيح المسائل، م 355؛ تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 38.
    .124 منظور همان سوره سى و دوم قرآن يعنى سوره «سجده» يا «الم تنزيل» است.
    .125 العروْ الوثقى، ج 1، ص 288، م 5.
    .126 استفتاآت، ج 1، ص 73، س 174.
    .127 العروْ الوثقى، ج 1، ص 292، م 10.
    .128 استفتاآت، ج 1، ص 54، س 109.
    .129 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .130 توضيح المسائل، م 391.
    .131 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 43، م 18.
    .132 استفتاآت، ج 1، ص 65، س 148.
    .133 استفتاآت، ج 1، ص 65، س 149.
    .134 فروع كافى، ج 5، ص 494.
    .135 توضيح المسائل، م 2412.
    .136 در صورتى كه زن اجازه داده و يا مرد عذرى داشته و يا در سفر ضرورى باشد، اشكالى ندارد. (تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 242، م 13.)
    .137 توضيح المسائل، م 2418.
    .138 ادامه اين مسأله راه ديگرى نيز دارد كه مى‏توانيد به مأخذ آن مراجعه كنيد.
    .139 العروْ الوثقى، ج 2، ص 810، م 8.
    .140 العروْ الوثقى، ج 2، ص 800، م 11.
    .141 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8.
    .142 العروْ الوثقى، ج 2، ص 800، م 11.
    .143 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8؛ العروْ الوثقى، ج 2، ص 800، م 11.
    .144 غير از ظهر پنجشنبه كه گفته شد مستحب است.
    .145 اذان صبح.
    .146 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8.
    .147 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8؛ العروْ الوثقى، ج 2، ص 800، م 11.
    .148 بدون هيچ روپوشى و اينكه هر دو كاملاً عريان باشند.
    .149 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8؛ العروْ الوثقى، ج 2، ص 800، م 11.
    .150 مثلاً پس از اذان مغرب.
    .151 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8.
    .152 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8.
    .153 يعنى انسان با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد.
    .154 خروج منى و خودارضايى جنسى زن و شوهر به وسيله ملاعبه و بازى با يكديگر حرام نيست.
    .155 استفتاآت، ج 1، ص 51، س 95.
    .156 پس آميزش شوهر با زن مستحاضه پيش از غسل حرام است (بنابر احتياط واجب).
    .157 توضيح المسائل، م 428.
    .158 توضيح المسائل، م 450.
    .159 توضيح المسائل، م 489 و 490.
    .160 توضيح المسائل، م 451.
    .161 توضيح المسائل، م 514.
    .162 مرد مى‏تواند مثلاً با استفاده از پاكتها و پوششهاى پلاستيكى و مُلاعبه و بازى با همسرش و بدون عمل دخول، منى خود را در اختيار آزمايشگاه قرار دهد و سپس غسل جنابت كند.
    .163 استفتاآت، ج 1، ص 76، س 182.
    .164 جلو.
    .165 توضيح المسائل، م 452.
    .166 توضيح المسائل، م 454.
    .167 توضيح المسائل، م 455.
    .168 توضيح المسائل، م 456.
    .169 توضيح المسائل، م 457.
    .170 توضيح المسائل، م 458.
    .171 يعنى با صدقه و استغفار، كفاره از او ساقط نمى‏شود.
    .172 توضيح المسائل، م 461.
    .173 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 53، پس از مسأله 2.
    .174 توضيح المسائل، م 459.
    .175 العروْ الوثقى، ج 1، ص 342، م 16.
    .176 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 53، م 4.
    .177 استفتاآت، ج 1، ص 68، س 159.
    .178 استفتاآت، ج 1، ص 74، س 178.
    .179 استفتاآت، ج 1، ص 75، س 179.
    .180 البته چون منى از مرد بيرون آمده، غسل جنابت بر مرد واجب است.
    .181 استفتاآت، ج 1، ص 74، س 177.
    .182 استفتاآت، ج 1، ص 70، س 165.
    .183 توضيح المسائل، م 435 و 436.
    .184 توضيح المسائل، م 439.
    .185 استفتاآت، ج 1، ص 72، س 169.
    .186 توضيح المسائل، م 82؛ تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8؛ العروْ الوثقى، ج 1، ص 194و ج 2، ص 800، م 10 و ص 801، م 18 و 20.
    .187 وسائل الشيعْ، ج 14، ص 83.
    .188 بحار الانوار، ج 60، ص 359/ علل الشرائع.
    .189 توضيح المسائل، م 57.
    .190 توضيح المسائل، م 63.
    .191 استفتاآت، ج 1، ص 109، س 292.
    .192 العروْ الوثقى، ج 1، ص 73، پس از مسأله 5.
    .193 استفتاآت، ج 1، ص 110، س 296.
    .194 استفتاآت، ج 1، ص 109، س 293.
    .195 پوست.
    .196 استفتاآت، ج 1، ص 36، س 43.
    .197 استفتاآت، ج 1، ص 64، س 141.
    .198 استفتاآت، ج 1، ص 122، س 334.
    .199 العروْ الوثقى، ج 1، ص 218، م 47.
    .200 العروْ الوثقى، ج 1، ص 663، م 12.
    .201 العروْ الوثقى، ج 1، ص 710، م 14.
    .202 استفتاآت، ج 1، ص 152، س 86.
    .203 استفتاآت، ج 1، ص 299، س 556.
    .204 استفتاآت، ج 1، ص 185، س 212.
    .205 استفتاآت، ج 1، ص 109، س 294.
    .206 استفتاآت، ج 1، ص 110، س 297.
    .207 استفتاآت، ج 1، ص 111، س 298.
    .208 استفتاآت، ج 1، ص 169، س 158.
    .209 استفتاآت، ج 1، ص 169، س 157.
    .210 استفتاآت، ج 1، ص 171، س 165.
    .211 استفتاآت، ج 1، ص 165، س 142.
    .212 توضيح المسائل، م 224.
    .213 استفتاآت، ج 1، ص 110، س 295.
    .214 استفتاآت، ج 1، ص 106، س 283.
    .215 استفتاآت، ج 1، ص 107، س 284.
    .216 استفتاآت، ج 1، ص 108، س 289.
    .217 استفتاآت، ج 1، ص 63، س 139.
    .218 استفتاآت، ج 1، ص 112، س 300.
    .219 استفتاآت، ج 1، ص 111، س 299.
    220- ات بحار الانوار، ج 51، ص ل‏ا / امالى طوسى.
    221- اتل مكارم الاخلاق، ج 0، ص ييى.
    .222 مستدرك الوسائل، ج 15، ص 180.
    .223 رساله نوين فقهى پزشكى، ج 1، ص 161.
    .224 با اقتباس از: رساله نوين فقهى پزشكى، ج 1، ص 161 و 162 / نُه ماه در انتظار نوزاد، تأليف و ترجمه فريناز عسكرى، ص 87.
    .225 توضيح المسائل، م 437.
    .226 رساله نوين فقهى پزشكى، همو، ص 179.
    .227 براى آشنايى بيشتر با جزئيات و كيفيت پرداخت ديه به كارشناسان و يا كتابهاى فقهى مراجعه كنيد.
    .228 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 597، پيش از مسأله 1.
    .229 استفتا.
    .230 پيش از چهار ماهگى.
    .231 رساله نوين، ج 3، ص 101.
    .232 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 598، م 5.
    .233 العروْ الوثقى، ج 1، ص 61، م 9.
    .234 توضيح المسائل، م 524.
    .235 توضيح المسائل، م 558.
    .236 با اقتباس از: رساله نوين فقهى پزشكى، ج 1، ص 165 و 166 / الفقه على المذاهب الخمسْ، محمدجواد مغنيه، ص 382.
    .237 توضيح المسائل، م 2874.
    .238 توضيح المسائل، م 2875.
    .239 توضيح المسائل، م 2876.
    .240 توضيح المسائل، م 2877.
    .241 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 242، م 14.
    .242 رساله نوين فقهى پزشكى، ج 1، ص 187.
    .243 رساله نوين فقهى پزشكى، ج 1، ص 187.
    ،244 2، 3 و4. رساله نوين فقهى پزشكى، ج 1، ص 188.
    248و 6. همان، ج 1، ص 189.
    ،250 2 و3. رساله نوين فقهى پزشكى، ج 1، ص 189.
    253و 5. همان، ص 190.
    .255 رساله نوين فقهى پزشكى، ج 1، ص 190.
    .256 رساله نوين فقهى پزشكى، ج 1، ص 182.
    .257 استفتاآت، ج 1، ص 52، س 98.
    .258 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .259 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .260 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .261 استفتاآت، ج 1، ص 70، س 164.
    .262 رساله نوين، ج 1، ص 112.
    .263 توضيح المسائل، م 508.
    .264 توضيح المسائل، م 509.
    .265 توضيح المسائل، م 510.
    .266 توضيح المسائل، م 512.
    .267 توضيح المسائل، م 511.
    .268 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 60 و 61، پيش از مسأله 1.
    .269 نظير عبادتهايى كه مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم به جا آورده شوند، ولى به جا آوردن عبادتهايى كه وضو و غسل و تيمم براى آنها لازم نيست مانند نماز ميّت، مانعى ندارد. و چيزهايى كه بر جنب حرام است و در احكام جنابت گفته شد.
    .270 توضيح المسائل، م 513.
    .271 توضيح المسائل، م 514.
    .272 توضيح المسائل، م 515.
    .273 توضيح المسائل، م 516.
    .274 توضيح المسائل، م 517.
    .275 توضيح المسائل، م 518.
    .276 توضيح المسائل، م 519.
    .277 توضيح المسائل، م 520.
    .278 روزهاى پاكى.
    .279 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 61، م 1.
    .280 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 61، م 3.
    .281 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 62، م 4.
    .282 يعنى با ترك عبادت احتياط كند تا وضع و تكليف او روشن شود.
    .283 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 62، م 5.
    .284 العروْ الوثقى، ج 1، ص 62، م 13.
    .285 استفتاآت، ج 1، ص 76، س 183.
    .286 استفتاآت، ج 1، ص 77، س 184.
    .287 استفتاآت، ج 1، ص 77، س 186.
    .288 با اقتباس از: رساله نوين فقهى پزشكى، ج 1، ص 157 / نه ماه در انتظار نوزاد، تأليف و ترجمه فريناز عسكرى، ص 139.
    .289 بحارالانوار، ج 104، ص 123 / مكارم الاخلاق.
    .290 توضيح المسائل، م 2412.
    اللهم عجل لولیک الفرج


    لــــطــف الــــهـی بکند کار خویش
    مـژده رحـــــمــــــت برساند سروش




  7. #6
    مدیرکل انجمنهای نور آسمان vorojax آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    همشهری حضرت عشق
    نوشته ها
    7,305
    تشکر
    6
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اقتصاد خانواده‏

    يك. نَفَقه (مخارج زن)

    أ. تعريف نفقه‏

    1. زنى كه عقد دائمى شده نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود، و بايد خود را براى هر لذتى كه او مى‏خواهد تسليم نمايد، و بدون عذر شرعى از نزديكى كردن او جلوگيرى نكند. و اگر در اينها از شوهر اطاعت كند، تهيه غذا و لباس و منزل او و لوازم ديگرى كه در كُتُب ذكر شده بر شوهر واجب است، و اگر تهيه نكند چه توانايى داشته باشد يا نداشته باشد، مديون زن است.371 2. اگر زن در كارهايى‏كه در مسأله پيش گفته شد اطاعت شوهر را نكند گناهكار است، و حق غذا و لباس و منزل و همخوابى ندارد، ولى مَهر او از بين نمى‏رود.372 3. مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور كند.373 4. مخارج سفر زن اگر بيشتر از مخارج وطن باشد با شوهر نيست، ولى اگر شوهر مايل باشد كه زن را سفر ببرد بايد خرج سفر او را بدهد.374 5. زنى كه از شوهر اطاعت مى‏كند اگر مطالبه خرجى كند و شوهر ندهد مى‏تواند جهت الزام شوهر بر پرداخت نفقه به‏حاكم شرع و اگر ممكن‏نباشد به‏عُدول مؤمنين،375 و اگر آن هم ممكن نباشد به فُسّاق مؤمنين مراجعه نمايد. و چنانچه الزام شوهر بر دادن نفقه ممكن نباشد مى‏تواند در هر روز به اندازه خرجى آن روز بدون اجازه از مال او بردارد، و اگر ممكن نيست چنانچه ناچار باشد كه معاش خود را تهيه كند، در موقعى كه مشغول تهيه معاش است اطاعت شوهر بر او واجب نيست.376 6. اگر زن به جهت عذر شرعى يا عقلى مانند حيض يا احرام يا اعتكافِ واجب يا بيمارى و يا غير اينها نتواند خود را تمكين شوهر كند، نفقه‏اش از بين نمى‏رود. و همچنين اگر زن با اجازه شوهر مسافرت كند - چه سفر واجب باشد يا مستحب و يا مباح - و يا در كار واجبِ مُضَيَّقى‏377 مانند حج واجب، بدون اجازه شوهر و يا حتى با منع و نهى او نيز مسافرت كند، نفقه‏اش از بين نمى‏رود، بر خلاف مواردى كه زن بدون اجازه شوهر به مسافرت مستحب يا مباح مى‏رود. پس در اين‏گونه موارد نفقه زن از بين مى‏رود، بلكه چنانچه زن بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود - حتى اگر براى غير مسافرت باشد، تا چه رسد به اينكه براى مسافرت باشد - نفقه‏اش از بين مى‏رود، زيرا سرپيچى و نشوزى كه از بين برنده نفقه زن است تحقق پيدا كرده است.378 ب. مقدار نفقه‏

    7. نفقه زن مقدار معيّنى ندارد، بلكه قانون اين است كه شوهر آنچه را زن نياز دارد تهيه كند، مانند غذا، خورش، پوشاك، فرش، روانداز، مسكن، خدمتكار379 و وسايلى كه براى آشاميدن، پختن، نظافت و غير اينها لازم دارد ... .380 ج. شرط پرداخت نفقه‏

    8. شرط استحقاق زن براى دريافت نفقه و خرجى، فقر و نياز زن نيست. از اين رو زن بر شوهر حق نفقه دارد اگر چه زن، بى‏نيازترين مردم باشد.381 د. چگونگى پرداخت نفقه‏

    9. چگونگى پرداخت نفقه به صورت غذا و خورش يا بدين‏گونه است كه زن مانند ساير اعضاى خانواده طبق معمول با شوهرش در خانه هم‏خوراك مى‏شود، و يا بدين صورت است كه شوهر، خودِ نفقه را به زن مى‏دهد ... .382 پرداخت نفقه به صورت پول نقد

    10. اگر زن و شوهر بر پرداخت نفقه به صورت پول نقد و قيمت غذا و خورش توافق كنند و زن آن را بگيرد مالكش مى‏شود. و آنچه به‏عنوان نفقه بر مرد واجب بوده است ساقط مى‏شود، ولى هيچ كدام حق ندارند ديگرى را به پرداخت نفقه به صورت پول نقد وادار كنند.383 ه' . صرفه‏جويى در نفقه‏

    11. اگر شوهر مخارج چند روز مثلاً يك هفته يا يك ماه را به زن بپردازد و اين مدت بگذرد و زن آن را براى خود مصرف نكند، به اين صورت كه از جاى ديگرى - غير از نفقه - مصرف كند يا كسى مخارج او را بدهد و يا زن با صرفه‏جويى، مقدارى از نفقه را پس‏انداز كند، آنچه از نفقه زياد مى‏آيد متعلق به زن و مِلك اوست و شوهر حق پس گرفتن آن را ندارد ... .384 يادسپارى‏

    كسى كه مال ندارد و مخارجى بر او واجب است مثل خرج زن و بچه، بايد كسب كند و براى كارهاى مستحب مانند وسعت دادن به عيالات و دستگيرى از فقرا كسب كردن مستحب است.385 استفتائات‏

    پرداخت نفقه و درآمد داشتن زن‏

    در صورتى كه زن درآمد مُكفى داشته باشد، آيا شوهر مى‏تواند از پرداختن نفقه به همسر خود امتناع ورزد؟ باسمه تعالى؛ نفقه زن بر شوهر واجب است گرچه زن درآمد كافى داشته باشد.386 كسب حرام همسر

    فرزند يا همسرى كه پدر يا همسرشان كسب حرام دارند يا خمس مالشان را نمى‏پردازند، چه تكليفى دارند؟ چه از نظر خوردن و آشاميدن و چه از نظر نماز و روزه؟ باسمه تعالى؛ اگر چيزى كه مورد استفاده فرزند يا همسر مى‏باشد علم به حرام بودن آن ندارند تصرف جايز است، و اگر علم به حرام بودن دارند تصرف جايز نيست.387 دو. نفقه نزديكان و خويشان‏

    1. طبق تفصيلى كه خواهد آمد بر مرد واجب است نفقه و مخارج پدر و مادر خود را و پدران و مادران آنان اگر چه بالاتر نيز روند، و فرزندان و نوه‏هاى خود را اگر چه پايين‏تر نيز روند[ مانند نبيره و نتيجه‏] بپردازد (مرد باشند يا زن، كوچك باشند يا بزرگ، مسلمان باشند يا كافر). و پرداخت مخارج به غير اينها از نزديكان بر انسان واجب نيست، اگر چه مستحب است بويژه به آنان كه از وى ارث مى‏برند.388 2. شرط وجوب پرداخت مخارج به نزديكان فقر و نياز آنان است، به اين معنى كه فعلاً رزق و روزى خود را نداشته باشند. پس پرداخت نفقه به كسى كه فعلاً توانايى تأمين مخارج خود را دارد واجب نيست، اگر چه فقيرى باشد كه رزق و روزى تمام سالش را نداشته باشد و گرفتن زكات و مانند آن برايش جايز باشد ... البته اگر كسى از نزديكان توانايى پيدا كردن كسب و كار مناسب با شأن خود را داشته و براى راحتى آن را رها كرده باشد، ظاهر اين است كه دادن نفقه به او واجب نيست.389 3. در وجوب پرداخت نفقه و مخارج به نزديكان، شرط است كه انسان پس از تأمين مخارج خود و همسر دائمى‏اش، توانايى پرداخت آن را داشته باشد ... .390 4. مخارج نزديكان مقدار معيّنى ندارد، بلكه واجب است مخارج آنان را به مقدار كافى از خوراك، خورش، پوشاك و مسكن با ملاحظه حال، شأن، زمان و مكان - به همان‏گونه‏اى كه در مخارج همسر گذشت - بپردازد.391 5. نفقه و مخارج پدر بر فرزندش واجب است و نفقه فرزندانِ پدرش بر وى واجب نيست، زيرا آنان برادرانش هستند. و همچنين مخارج همسر پدرش بر او واجب نيست. و بر پدر نفقه فرزندش و فرزندان فرزندش - نه همسر فرزندش - واجب است.392 استفتا

    تأمين معاش پدر و مادر

    در چه صورت تأمين معاش پدر و مادر بر فرزند واجب است و اطاعت از آنها تا چه حدى لازم است؟ باسمه تعالى؛ اگر پدر و مادر نتوانند معاش خود را تأمين كنند بر فرزند واجب است نفقه آنها را بدهد. و لازم است اولاد كارى كه موجب اذيت والدين باشد انجام ندهند و بهتر است به صلاح انديشيهاى آنان احترام بگذارند. سه. هديه دادن به خويشاوندان‏

    1. هديه دادن به خويشاوندان مستحب است. آنان كسانى هستند كه خداوند بزرگ دستور اكيد به رابطه با آنان را داده و نهى شديد از قطع رابطه با آنان را كرده است ... و شايسته‏تر به اين كار پدر و مادر هستند كه خداوند بزرگ دستور نيكى به آنان را داده است ... و از همه سزاوارتر مادر است كه نيكى به او و رابطه با وى بيشتر از پدر تأكيد شده است ... .393 2. برترى دادن برخى فرزندان بر برخى ديگر در هديه دادن جايز است، ولى كراهت دارد. و چه بسا اگر موجب فتنه انگيزى و دشمنى و كينه مفسده آور باشد حرام شود، همان‏گونه كه ممكن است اگر مفسده‏اى نداشته و براى برخى فرزندان خصوصيتى باشد كه رعايت آن اولويت دارد، اين برترى دادن چه بسا ترجيح داشته باشد.394 چهار. احكام خُمس‏

    أ. تعريف خمس‏

    پرداخت5/ 1 دارايى را پس از يك سال خمسى و با توجه به موارد و شرايطى كه در شرع مقدس اسلام مشخص شده است، خمس مى‏نامند. ب. زمان وجوب خمس‏

    1o . خمس از چه موقعى بر انسان واجب مى‏شود؟ باسمه تعالى؛ مكلّف از موقعى كه شروع به پيدا كردن درآمد مى‏كند تا سر سال اگر از درآمد چيزى باقى ماند، خمس دارد.395 2o . سن دختران و پسرانى كه خمس و زكات به آنها واجب مى‏شود چند سال بايد باشد؟ باسمه تعالى؛ همان سن بلوغ ايشان است.396 3o . كسى‏كه تاكنون اصلاً خمس‏نداده، براى دادن خمس چگونه‏بايد عمل كند؟ آيا خمس تمام وسايل ولوازم ضرورى (مثل موتور، ماشين، يخچال، خانه و غيره) را نيز بايد بدهد؟ و اگر بدهد همان قيمت خريد را بدهد يا خمس قيمت فعلى را؟ باسمه تعالى؛ به قيمت فعلى بايد خمس بدهد، و براى تصفيه حساب، مصالحه لازم است كه بايد به يكى از وكلاى مسلّم الوكاله اينجانب مراجعه نمايد.397 يادسپارى‏

    اگر بچه صغير سرمايه‏اى داشته باشد و از آن منافعى به دست آيد، بنا بر احتياط واجب بعد از آنكه بالغ شد، بايد خمس آن را بدهد.398 ج. موارد وجوب خمس‏

    در هفت چيز خمس واجب مى‏شود: اول: منفعت كسب. دوم: معدن. سوم: گنج. چهارم: مال حلال مخلوط به حرام. پنجم: جواهرى كه به واسطه غواصى يعنى فرورفتن در دريا به دست مى‏آيد. ششم: غنيمت جنگ. هفتم: زمينى كه كافر ذمّى از مسلمان بخرد ... .399 خمس درآمد و منفعت كسب‏

    1. هرگاه انسان از تجارت يا صنعت يا كسبهاى ديگر مالى به دست آورد، اگر چه مثلاً نماز و روزه ميّتى را به جا آورد و از اجرت آن، مالى تهيه كند، چنانچه از مخارج سال خود او و عيالاتش زياد بيايد، بايد خمس يعنى پنج يك آن را به دستورى كه بعداً گفته مى‏شود بدهد.400 2. كسى كه ديگرى مخارج او را مى‏دهد، بايد خمس تمام مالى را كه به دست مى‏آورد بدهد. ولى اگر مقدارى از آن را خرج زيارت و مانند آن كرده باشد، فقط بايد خمس باقيمانده را بدهد.401 3. اگر از منفعت كسب آذوقه‏اى كه براى مصرف سالش خريده در آخر سال زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهد. و چنانچه بخواهد قيمت آن را بدهد در صورتى كه قيمتش از وقتى كه خريده زياد شده باشد، بايد قيمت آخر سال را حساب كند.402 4. اگر از منفعت كسب پيش از دادن خمس اثاثيه‏اى براى منزل بخرد، چنانچه در بين سال احتياجش از آن برطرف شود، واجب است كه خمس آن را بدهد. و همچنين است زيورآلات زنانه اگر در بين سال وقت زينت كردن زنها به آنها بگذرد.403 5o . اگر شخصى براى رفت و آمد خود وسيله نقليه‏اى بخرد، آيا لازم است خمس آن را بدهد، يا از مخارج ساليانه محسوب مى‏شود؟ باسمه تعالى؛ اگر در زندگى احتياج به آن دارد و فقط براى كار و كسبش نيست خمس ندارد.404 6o . آيا كسى كه از درآمد كارش از قبيل ماشين سوارى، يخچال، تلويزيون يا لوازم زندگى ديگر كه در اين زمان مورد استفاده قرار مى‏گيرد تهيه كند، خمس اينها چگونه مى‏باشد؟ باسمه تعالى؛ اگر از درآمد بين سال تهيه كرده خمس ندارد، مگر آنكه در زندگى احتياج به آن نداشته باشد و از شؤون او نباشد.405 7o . به مواد غذايى روزانه كه به صورت عادى و اندك در منزل وجود دارد مانند برنج و روغن و حبوبات و امثالهم نيز خمس تعلق مى‏گيرد يا خير؟ باسمه تعالى؛ اگر سر سال زياد بيايد بايد خمس آن را بدهند.406 8o . كسى براى مصارف عروسى پسرش «پول» تهيه كرده و قبل از تكميل مراسم، سال به سر رسيده است، آيا خمس به اين «پول» تعلق مى‏گيرد يا خير؟ باسمه تعالى؛ در فرض مرقوم مبلغ پس‏انداز شده از درآمد كسب خمس‏407 دارد.408 9o . به پولى كه انسان براى ازدواج يا تحصيل كنار مى‏گذارد، آيا خمس تعلق مى‏گيرد يا خير؟ باسمه تعالى؛ اگر از درآمد كسب باشد و سال بر آن بگذرد خمس دارد.409 10. زنى كه در خانه شوهرش به كسب و كارى مشغول است و شوهرش توانايى پرداخت هزينه‏هاى زندگى او را دارد، بر زن واجب است كه بدون كم كردن هزينه‏ها خمس درآمد خود را بپردازد، زيرا هزينه‏هاى زندگى بر عهده شوهر است، مگر اينكه شوهر توانايى پرداخت هزينه‏هاى زندگى را نداشته باشد.410 11o . خانمى كه نان و خوراك و وسايل زندگى‏اش را شوهرش تأمين مى‏كند و خود نيز كار كند و پولش را فرش و وسايل مورد نياز زندگى تهيه كند، آيا خمس به او تعلق مى‏گيرد يا نه؟ باسمه تعالى؛ اگر بين سال صرف در مؤونه نموده خمس ندارد.411 12o . زن و شوهرى هر دو كار مى‏كنند و در آمد دارند، آيا به پول زن هم خمس تعلق مى‏گيرد؟ باسمه تعالى؛ در زايد بر آنچه در بين سال خرج زندگى كرده خمس واجب است.412 13o . زنى كه همه حقوق خود يا مقدارى از آن را براى خرج زندگى در اختيار شوهر قرار مى‏دهد، آيا بايد خمس همه حقوق را بدهد يا خمس باقيمانده را؟ باسمه تعالى؛ هر مقدار از حقوق هر يك از زن و شوهر از مخارج سال زياد بيايد صاحب حقوق مالك آن است و بايد خمس آن را بپردازد، و چنانچه زن به شوهر بخشيده است و چيزى از آنچه بخشيده شده زياد بيايد خمس ندارد.413 خمس مال حلال مخلوط به حرام‏

    1o . اينجانب معتقد و مقيّد به اجراى دستورات اسلام هستم، متأسفانه پدر و مادرم تقيّد كامل به مسائل اسلامى ندارند و از چيزهاى حرام پرهيز نمى‏كنند، به همين جهت خمس نمى‏دهند. و از طرفى من به منزل آنها رفت و آمد دارم و احياناً چيزى مى‏گيرم يا مى‏خورم يا آنها هديه‏اى خوراكى يا غيره به من مى‏دهند. با توجه به اينكه خمس نمى‏دهند، غذا خوردن در خانه آنها يا قبول هديه براى من صحيح است و مى‏توانم تصرف نمايم يا خير؟ باسمه تعالى؛ اگر يقين نداريد كه آنچه مورد تصرف شماست در خانه آنها يا به شما مى‏دهند مال حرام باشد، مى‏توانيد تصرف كنيد.414 2o . از آنجا كه در خانواده‏اى زندگى مى‏كنم كه از مال حلال مخلوط به حرام زندگيمان مى‏چرخد و سرپرست خانواده هم نمى‏خواهد مال حلال مخلوط به حرام را جدا كند و خمس هم نمى‏دهد و من هم هيچ كارى نمى‏توانم بكنم، تكليف پولى كه مى‏گيرم و لباسهاى مورد استفاده و اشيا و غذاهايى كه مى‏خورم و مكان نمازم چيست؟ باسمه تعالى؛ اگر يقين داريد اموالى كه تحت تصرف شما قرار مى‏گيرد از مال حرام است يا با مال حرام تهيه شده تصرف جايز نيست، مگر آنكه با اجازه حاكم شرع مال حرام يا مقدار خمس مال را جدا كنيد.415 3o . خانمى با دو فرزند خود زندگى مى‏كند و خرج معاش خود را از راه سرمايه‏اى كه دارد به دست مى‏آورد، اگر اين سرمايه را به كسى كه خمس مالش را نمى‏دهد داده باشد تا براى‏او كار كند، وضع پولى‏كه ازاين‏راه به‏دست مى‏آيد چيست؟ باسمه تعالى؛ اگر با پول غير مُخَمَّس مخلوط نشده باشد مانع ندارد و الاّ بايد از حاكم شرع اجازه بگيرد.416 4o . شخصى با اطّلاع به اينكه پدرش خمس مال خود را نمى‏پردازد و تا به حال نپرداخته است، آيا با وجود اينكه داراى ثروت و درآمد كافى است مى‏تواند از آن پول جهت تأمين مايحتاج خود بگيرد؟ مثلاً خريد خانه، ازدواج، خرج روزمره، خرج تحصيلى؟ حكم كسى كه تا به حال از اين پول استفاده مى‏كرده و نمى‏داند كه چه مقدار استفاده كرده چيست؟ و در صورتى كه خودش هيچ درآمدى نداشته باشد چطور؟ باسمه تعالى؛ اگر يقين دارد كه در آنچه تصرف كرده يا مى‏كند خمس هست، بايد به حاكم شرع مراجعه و استجازه كند.417 د. موارد واجب نبودن خمس‏

    در مواردى پرداخت خمس واجب نيست. برخى از آنها عبارتند از: 1. بخشش و هديه‏

    1. اگر از غير كسب مالى به دست آورد مثلاً چيزى به او ببخشند واجب نيست خمس آن را بدهد.418 2. اگر چيزى را كه خمس آن داده نشده‏419 به كسى ببخشند، پنج يك آن چيز مال او نمى‏شود.420 3o . طلايى كه زن به صورت بخشش دريافت كرده، البته نه از شوهر بلكه از مادر يا خواهرش، آيا اين طلا خمس دارد؟ باسمه تعالى؛ بخشش خمس ندارد.421 4o . پسرى كه هنوز ازدواج نكرده است، پدر پولى يا زمينى يا اشيايى به پسر مى‏بخشد كه ازدواج كند، اين اشيا كه بخشيده شده است خمس دارد يا خير؟ باسمه تعالى؛ بخشش خمس ندارد.422 5o . پدرم مبلغ 200 هزار تومان و يك مغازه به من بخشيد و چون قبل از رسيدن آخر سالش بود بايد من خمس مبلغ مذكور و خمس سرقفلى مغازه را بدهم يا نه؟ ضمناً 27 هزار تومان از طرف همسرم به اين‏جانب به‏عنوان چشم‏روشنى و عيدى داده‏اند آيا خمس دارد؟ باسمه تعالى؛ بخشش و چشم‏روشنى و عيدى خمس ندارد.423 6o . آيا عيدى و پاداشى كه دولت به كارمندان مى‏دهد و به صورت پول نقد يا سكه آزادى است خمس دارد يا نه؟ باسمه تعالى؛ خمس ندارد.424 7o . پولى كه انسان به نام فرزندش پس‏انداز مى‏كند و در صورت احتياج، از آن پول برداشته و دوباره به حساب فرزند مى‏گذارد، آيا بايد خمس آن را بپردازد؟ باسمه تعالى؛ اگر مناسب شأن خود به فرزند بخشيده خمس ندارد.425 8o . مبلغى‏بنيادشهيد وارتش به‏خانواده شهدا مى‏پردازند آيا خمس‏دارد ياخير؟ باسمه تعالى؛ خمس ندارد.426 9. قطعه زمينى است كه براى تأمين منزل خريدارى شده و فعلاً تصميم گرفته‏ايم اين زمين را بفروشيم جهت خريد منزل، ولى اين پول به مقدار خريد منزل نيست. آيا مى‏توانيم تا هنوز سال مالى ما نرسيده پول زمين يا خود زمين را به همسر يا فرزندمان هبه كنيم يا نه؟ باسمه تعالى؛ هبه مانع ندارد، ولى اگر زمين از درآمد و حقوق بدون دادن خمس تهيه شده با فروش، خمس پول آن را بايد بپردازيد، و همچنين اگر هبه خود زمين، زايد بر شأن يا براى فرار از خمس باشد، بايد خمس زمين داده شود.427 10o . كسى كه از پول خمس نداده اشيايى را بخرد و به خانواده خود ببخشد، چه حكمى دارد؟ باسمه تعالى؛ با علم به وجود خمس در آن، جايز نيست.428 2. مهريه و ارثيه‏

    1. مَهرى را كه زن مى‏گيرد خمس ندارد. و همچنين است ارثى كه به انسان مى‏رسد ... .429 2. اگر مالى به ارث به او برسد و بداند كسى كه اين مال از او به ارث رسيده خمس آن را نداده، بايد خمس آن را بدهد. و نيز اگر در خود آن مال، خمس نباشد، ولى انسان بداند كسى كه آن مال از او به ارث رسيده، خمس بدهكار است، بايد خمس را از مال او بدهد.430 3o . چه مى‏فرماييد درباره كسى كه خانه خود را فروخته و نصف خانه را قبلاً به عيال خود بابت مهريه واگذار كرده، و اكنون نمى‏تواند با قيمت نصف خانه كه مال خود اوست خانه ديگرى مانند خانه اول تهيه نمايد، آيا اين شخص بايد خمس سهم خود را پس از فروختن بپردازد يا خير؟ باسمه تعالى؛ اگر خانه را از در آمد كسب و حقوق، قبل از اداى خمس تهيه كرده، نسبت به نصف خودش بايد خمس بدهد.431 4o . اخيراً مقدارى طلا از قبيل النگو و غيره كه مربوط به همسر و دخترم بوده به مبلغ 261000 ريال به منظور خريد آپارتمانى فروخته‏ام كه مبلغ هجده هزار تومان از ارزش مبلغ طلاى فروخته شده دائماً و به طور مستمر مورد استفاده خانواده‏ام بود، و بقيه آن بيش از يك سال است كه مورد استفاده قرار نگرفته است. با توجه به اينكه كل طلاهاى خريدارى شده قبل از زمان داشتن حساب سال (خمس) در طول مدت خدمت 18 ساله خريدارى شده لطفاً بفرماييد: 1. آيا بايد خمس كل مبلغ طلاهاى فروخته شده را پرداخت نمود؟ 2. آيا بايد خمس آن مقدار از پول طلاهاى فروخته شده كه بيش از يك سال مورد استفاده قرار نگرفته داده شود؟ 3. يا با توجه به موارد اشاره شده به منظور خريد خانه اصلاً تعلق نمى‏گيرد؟ باسمه تعالى؛ اگر طلاها به همسر و دخترتان بخشيده شده يا از مهريه ايشان بوده، پول فروش آن خمس ندارد، مگر اينكه با پول غير مُخمّس تهيه شده باشد.432 5o . پدرى فوت كرده و مقدارى پول نقد به ارث مى‏گذارد. چند بچه صغير دارد كه مادرشان قَيِّم آنهاست. آيا پرداخت خمسِ آن پول بر آنها لازم است؟ باسمه تعالى؛ اگر يقين ندارند كه خمس پول مزبور را در حيات خود نداده است، لازم نيست خمس بدهند.433 3. هزينه‏هاى سالانه‏

    1. خرجهايى را كه انسان براى به دست آوردن فايده مى‏كند، از فايده كسر مى‏شود و خمس ندارد.434 2. آنچه از منافع كسب در بين سال به مصرف خوراك و پوشاك و اثاثيه و خريد منزل و عروسى و جهيزيه دختر و زيارت و مانند اينها مى‏رساند، در صورتى كه از شأن او زياد نباشد و زياده روى هم نكرده باشد، خمس ندارد.435 3o . جوانى‏كه مى‏داند پنج‏سال ديگر عيال مى‏گيرد ومحتاج به‏خانه مى‏شود، اگر در مدت اين پنج‏سال از درآمد خود خانه تهيه كند، خمس آن واجب است يا نه؟ باسمه تعالى؛ اگر در موقع حاجت نتواند خانه را تهيه كند و بايد بتدريج مايحتاج آن را تهيه كند خمس ندارد، و اگر پولى را جمع كند خمس سالهاى گذشته را بايد بدهد.436 4o . شخصى براى فرزندش بعد از ازدواج خانه‏اى خريده براى سكونت، آيا خمس دارد يا نه؟ باسمه تعالى؛ خانه خمس ندارد، ولى اگر با پولى كه سال بر آن گذشته بدون دادن خمس خريده، بايد خمس بدهد.437 5o . آيا بر تمام اثاث منزل خمس واجب است يا فقط چيزهاى نقدى و اشياى خوردنى هستند كه خمس دارند؟ باسمه تعالى؛ تمام آنچه كه از درآمد كسب تهيه شده و سال بر آن گذشته خمس دارد، مگر در مؤونه.438 6o . كسانى كه ازدواج نكرده‏اند و مبلغى پول دارند و به خاطر اينكه اين مبلغ پولى كه دارند در راههاى بيهوده مصرف نشود لوازم خانگى مى‏خرند كنار مى‏گذارند كه وقتى ازدواج كردند از آنها استفاده كنند، بفرماييد كه خمس دارد يا خير؟ باسمه تعالى؛ اگر آنچه تهيه كرده‏اند مورد حاجت آنهاست و در وقت لزوم نمى‏توانند تهيه كنند و از درآمد سال تهيه شده خمس ندارد.439 7o . پولى كه به‏عنوان وام از بانك يا جايى ديگر جهت انجام معامله و يا راه‏اندازى كارگاه گرفته شده باشد، به آن خمس تعلق مى‏گيرد يا خير؟ باسمه تعالى؛ وام خمس ندارد.440 8o . شخصى مبلغى قرض نموده براى خريد ماشين سوارى يا درست نمودن منزل مسكونى. قبل از خريد، سال خمس وى مى‏رسد و نَفْس پول باقى است، آيا به چنين پولى خمس تعلق مى‏گيرد يا نه؟ باسمه تعالى؛ خمس ندارد.441 9o . اگر مقدارى پول قرض كرده باشم براى مخارج ازدواج يا خريد بعضى از وسايل مورد نياز زندگى و مقدارى از حقوقم را در هر ماه بابت اين قرض بدهم، باز هم در اين مورد خمس به اموال بنده تعلق مى‏گيرد يا نه؟ باسمه تعالى؛ هر چه كار در بين سال بابت بدهى مزبور پرداخت شده خمس ندارد.442 10o . طلايى كه مرد براى زن خود مى‏خرد، آيا بايد خمسش را بدهد؟ باسمه تعالى؛ اگر به مقدار شؤون باشد خمس ندارد.443 11o . اگر زنى طلاى زينتى خود را كه بدان نيز احتياج دارد براى رفع نيازمندى‏ها و مؤونه زندگى بفروشد و در سال مصرف كند: 1. آيا متعلق خمس است يا نه؟ 2. چنانچه پولش تا تمام سال به مصرف نرسيد و ماند براى سال ديگر، آيا خمس دارد يا خير؟ 3. و در هر صورت اگر سالهاى بعد چون نياز به زينت دارد اگر بخواهد دو مرتبه از درآمد كار طلايى بخرد، بايد خمس آن را بدهد يا نه؟ باسمه تعالى؛ طلا اگر از درآمد كسب پيش از پرداخت خمس تهيه شده و در سال بعد به فروش رسيده، پول فروش آن خمس دارد، و بعد اگر خواست از درآمد كسب به مقدار شؤون خود زينت آلات تهيه كند از مؤونه محسوب است و خمس ندارد.444 12o . خرج عروسى پسر خمس دارد يا نه؟ باسمه تعالى؛ خمس ندارد.445 13o . پيراهنى را گلدوزى كردم و مدت يك سال و اندى اتمام آن طول كشيد آيا به اين لباس خمس تعلق مى‏گيرد يا نه؟ باسمه تعالى؛ خمس ندارد.446 خمس جهيزيه‏

    1. اگر انسان نتواند يكجا جهيزيه دختر را تهيه كند ومجبور باشد كه هر سال مقدارى از آن را تهيه نمايد يا در شهرى باشد كه معمولاً هر سال مقدارى از جهيزيه دختر را تهيه مى‏كنند، به طورى كه تهيه نكردن آن عيب است، چنانچه در بين سال از منافع آن سال جهيزيه بخرد خمس ندارد.447 2o . جهيزيه‏اى كه براى دختر كنار گذاشته مى‏شود و يا پولى كه براى خريد جهيزيه كنار گذاشته مى‏شود خمس دارد يا نه؟ باسمه تعالى؛ اگر پول كنار بگذارد خمس دارد.448 3o . آيا به جهيزيه زنى كه به خانه شوهر آمده و پدرش خمس مالش را نپرداخته، خمس تعلق مى‏گيرد يا خير؟ باسمه تعالى؛ اگر يقين نداشته باشد كه در جهيزيه خمس است لازم نيست خمس بدهد. و اگر يقين دارد بايد به حاكم شرع مراجعه كند و در صورت پرداخت خمس يا اجازه مى‏تواند در جهيزيه تصرف نمايد.449 4o . اگر كسى جهيزيه و يا قباله را فروخت، مازاد بر قيمت اول را سر سال خود چه كند؟ ترقى جهيزيه و قباله كه زمانى صد تومان بوده و اكنون يكصد هزار تومان گرديده، خمس دارد يا نه؟ باسمه تعالى؛ خمس ندارد، مگر آنكه از پولى تهيه شده باشد كه بايد خمس آن را بدهد.450 5o . طبق‏فتواى شما: «جهيزيه‏اى كه پدر براى دخترش در طول سال و از مخارج سالانه‏اش تهيه مى‏كند، خمس ندارد». پدرى است كه در ضمن تهيه جهيزيه براى دختر خود، براى پسرش نيز وسايلى مى‏خرد تا موقع شروع زندگى خود در آينده سختى نكشد، آيا بايد خمس اين وسايل را بدهد؟ باسمه تعالى؛ اگر مرسوم و متعارف نيست خمس آن را بدهد.451 6o . پسر عموى من كه او را در حسب ظاهر عادلِ راستگو مى‏دانم، ايشان مى‏گويند كه پدر زن تو خمس نمى‏دهد و بنا بر شناختى كه به پدر زنم و نحوه زندگى ايشان دارم احتمالاً ايشان خمس مالش را نمى‏دهد. در رابطه عروسى با دخترش (كه دختر عموى بنده هست) پدر زنم به من و همسرم جهيزيه داده است. حال تكليف بنده در رابطه با استفاده از آن چيست؟ باسمه‏تعالى؛ اگر يقين به‏بودن خمس در جهيزيه نداريد برشما چيزى نيست.452 7o . بعضى از دختر خانمهاى آموزگار حقوق دريافتى‏شان را كلاً پس‏انداز مى‏كنند و چون فعلاً در خانه پدر و مادر هستند احتياج به خرج كردن پول ندارند. از طرفى قصد تهيه خانه هم ندارند و فقط مقدارى از اين پول را جهيزيه تهيه مى‏كنند، آيا اينها بايد سال مالى داشته باشند يا خير؟ آيا به پس‏انداز آنها يا جهيزيه‏شان خمس و سهم امام تعلق مى‏گيرد يا خير؟ باسمه تعالى؛ اگر در بين سال جهيزيه تهيه كرده باشند خمس ندارد، ولى اگر پول پس‏انداز نموده بايد خمس آن را بدهد.453 8o . هنگام ازدواج، پدرم مقدارى جهيزيه به من دادند، اگر چه پول آنها از درآمد ماهيانه‏اش بوده، ولى با نهايت تأسف ايشان خمس و زكات نمى‏پردازند و در بعضى از زمينه‏ها گرانفروشى نيز كرده‏اند، با اين صورت آيا من بايد خمس جهيزيه هايم را بپردازم؟ باسمه تعالى؛ اگر يقين نداريد كه جهيزيه از پولى كه بايد خمس آن داده شود، تهيه شده باشد چيزى بر شما نيست.454 4. سرمايه‏اى كه اگر خمس آن داده شود مانع امرار معاش مى‏گردد كسى كه با سختى سرمايه‏اى را تهيه كرده است كه اگر خمس آن را بدهد با بقيه آن نمى‏تواند كارى كه با آن مى‏خواهد امرار معاش كند شروع نمايد. چه وقت بايد خمس اين سرمايه را بدهد؟ باسمه تعالى؛ اگر با دادن خمس نمى‏تواند امرار معاش نمايد خمس ندارد.455 5. مال گرفته شده از كافر يا كسى كه به دادن خمس عقيده ندارد

    اگر از كافر يا كسى كه به دادن خمس عقيده ندارد مالى به دست انسان آيد، واجب نيست خمس آن را بدهد.456 يادسپارى‏

    بنابر احتياط واجب بايد خمس مال حلال مخلوط به حرام را از عين همان مال بدهد، ولى خمس‏هاى ديگر را مى‏تواند از همان چيز بدهد يا به مقدار قيمت خمس كه بدهكار است پول بدهد.457 اگر بچه‏اى معدنى را بيرون آورد يا مال حلال مخلوط به مال حرام داشته باشد يا گنجى پيدا كند يا به واسطه فرو رفتن در دريا جواهرى بيرون آورد، ولىّ او بايد خمس آنها را بدهد.458 ه' . آغاز سال خمسى و زمان پرداخت خمس‏

    آغاز سال خمسى همان نخستين روز به دست آوردن «درآمد» است و پايان سال خمسى يعنى زمان پرداخت خمس، يك سال پس از آن تاريخ است. بنابراين، آغاز سال خمسى براى كارمندان نخستين روزى است كه حقوق دريافت مى‏كنند، و براى كارگران نخستين روزى است كه دستمزد مى‏گيرند، و براى كشاورزان نخستين روزى است كه محصول برداشت مى‏كنند، و براى باغداران نخستين روزى است كه ميوه مى‏چينند، و براى مغازه داران نخستين روزى است كه معامله انجام مى‏دهند. بنابراين بايد توجه داشت اگر پايان سال خمسىِ كسى مثلاً اول فروردين 1378 باشد، و درآمدى در روز بيست و هشتم اسفند 1377 به دست آورَد و تا اول فروردين سال 1378 باقى مانده و اضافه باشد، بايد خمس آن را در دو روز ديگر بدهد، نه اينكه فكر كند بايد خمس اين درآمد را در صورت اضافه بودن در بيست و هشتم اسفند 1378 بدهد.459 استفتائات‏

    سال خمسى براى قرض داران‏

    1o . آيا كسى كه قرض دارد و مى‏داند آخر سال چيزى زياد نمى‏آورد، بايد حساب سال داشته باشد و حساب كند يا خير؟ باسمه تعالى؛ در فرض سؤال، لازم نيست.460 تغيير سال خمسى‏

    2o . آيا شخص مى‏تواند رأس سال خمسش را تغيير دهد و كيفيت آن چگونه است؟ باسمه تعالى؛ سال را نمى‏تواند تغيير دهد مگر با اجازه ولىّ امر.461 3o . آيا سال خمس بايد سال شمسى باشد يا سال قمرى؟ باسمه تعالى؛ سال را شمسى قرار دهيد، اگر چه قمرى هم مانعى ندارد.462 و . مصرف خمس‏

    1. خمس را بايد دو قسمت كنند: يك قسمت آن سهم سادات است كه امر آن با حاكم است، و بايد آن را به مجتهد جامع الشرايط تسليم كنند و يا با اذن او به سيد فقير يا سيد يتيم يا به سيدى كه در سفر درمانده شده بدهند. و نصف ديگر آن سهم امام(ع) است كه در اين زمان بايد به مجتهد جامع الشرايط بدهند يا به مصرفى كه او اجازه مى‏دهد برسانند. ولى اگر انسان بخواهد سهم امام را به مجتهدى كه از او تقليد نمى‏كند بدهد، در صورتى به او اذن داده مى‏شود كه بداند آن مجتهد و مجتهدى كه از او تقليد مى‏كند سهم امام را به يك طور مصرف مى‏كنند.463 2. كسى كه زنش سيده است بنابر احتياط واجب نبايد به او خمس بدهد كه به مصرف مخارج خودش برساند، ولى اگر مخارج ديگرى دارد كه به آن محتاج است و بر شوهرش واجب نيست، جايز است شوهر از بابت خمس به زن بدهد كه به مصرف آن مخارج برساند.464 استفتائات‏

    مردى كه زوجه‏اش سيده است مى‏تواند خمس به او بدهد كه مطابق شأن خودش دست بند و غيره تهيه كند؟ باسمه تعالى؛ بدون اجازه خصوصى از حاكم شرع نمى‏تواند.465 پدر خانم من زن سيده‏اى دارد. نامبرده به علت كهولت سن و بالا بودن مخارج زندگى نمى‏تواند به خرج آن برسد، البته چند نفر عائله دارد، آيا مى‏شود مقدارى از سهم سادات را به زن سيده او داد و آيا مى‏توان رد مظالم و كفاره روزه را به ايشان داد؟ باسمه تعالى؛ اگر فقير است از كفارات و مظالم مى‏توانند به او بدهند. و چنانچه زن سيده، فقير باشد و شوهر او نتواند نفقه او را بدهد، به مقدار مخارج خودش مى‏تواند سهم سادات بگيرد، ولى بايد با اجازه باشد.466 پسر اينجانب از دنيا رفته و دو فرزند دختر و پسر از او به جا مانده، مبلغى هم پس از اداى قرضش از او باقى مانده، آيا اين پول خمس دارد؟ ضمناً بعداً متوجه شدم كه مقدارى نيز در حساب بانكى‏اش موجود است، آيا اين مبلغ دوم هم خمس دارد؟ باسمه تعالى؛ اگر احتمال بدهند كه پول مزبور از درآمد كسب و حقوق نبوده يا خمس آن را خود مُتَوَفى‏ داده است، خمس ندارد و حكم در هر دو مورد يكى است.467 ز. وظيفه كسانى كه نمى‏توانند خمس بدهند

    افرادى هستند كه خمس بدهكار بوده و تاكنون نداده‏اند و حالا نمى‏توانند بدهند يا خيلى برايشان مشكل است، تكليف چيست؟ باسمه تعالى؛ بدهى را بايد ولو بتدريج ادا كند و اگر تمكُّن ندارد منتظر تمكّن شود، و بدون پرداخت بدهى برائت حاصل نمى‏شود.468 اگر به واسطه گرفتارى نتوانم به حساب سال خود رسيدگى نمايم، آيا مى‏توانم آن را به سال آينده موكول كنم؟ باسمه تعالى؛ شما حساب كنيد و چنانچه نتوانيد بپردازيد، با دستگردان به شما مهلت مى‏دهند.469 3o . بعضى از مؤمنين مى‏پرسند جاهايى دعوت مى‏شويم كه يقين داريم حساب سال ندارند. آيا غذا خوردن و يا تصرف ديگر ما در منزل آنان چه صورت دارد؟ باسمه تعالى؛ اگر وجود خمس در غذا و چيزهاى ديگرى كه مورد استفاده است معلوم نباشد جايز است.470 ح. آثار نپرداختن خمس‏

    1. تا خمس مال را ندهد نمى‏تواند در آن مال تصرف كند، اگر چه قصد دادن خمس را داشته باشد.471 2. كسى كه خمس بدهكار است نمى‏تواند آن را به ذمّه بگيرد، يعنى خود را بدهكار اهل خمس بداند و در تمام مال تصرف كند و چنانچه تصرف كند و آن مال تلف شود، بايد خمس آن را بدهد.472 3. انسان نمى‏تواند در مالى كه يقين دارد خمسش را نداده‏اند تصرف كند، ولى در مالى كه شك دارد خمس آن را داده‏اند يا نه، مى‏تواند تصرف نمايد.473 استفتائات‏

    1o . آيا تصرف در مالى كه خمس آن پرداخت نشده است جايز است؟ باسمه تعالى؛ جايز نيست، مگر آنكه با اجازه مرجع تقليد يا وكيل او باشد.474 2o . اگر شخصى در پايان سال، حساب خمس خود را بنمايد ولى هنوز آن را پرداخت نكرده است، مى‏تواند در بقيه آن تصرف كند؟ باسمه تعالى؛ تا خمس را ادا نكرده، نمى‏تواند در بقيه تصرف كند.475 پنج. احكام زكات فِطره‏

    1. كسى كه موقع غروب شب عيد فطر بالغ و عاقل و هوشيار است و فقير و بنده كس ديگر نيست، بايد براى خودش و كسانى كه نان خور او هستند، هر نفرى يك صاع كه تقريباً 3 كيلوست گندم يا جو يا خرما يا كشمش يا برنج يا ذرت و مانند اينها به مستحق بدهد، و اگر پول يكى از اينها را هم بدهد كافى است.476 2. انسان بايد فطره كسانى را كه در غروب شب عيد فطر نان خور او حساب مى‏شوند بدهد، كوچك باشند يا بزرگ، مسلمان باشند يا كافر، دادن خرج آنان بر او واجب باشد يا نه، در شهر خود او باشند يا در شهر ديگر.477 3. اگر فطره انسان بر كسى واجب باشد و او فطره را ندهد، بر خود انسان واجب نمى‏شود.478 4. كسى كه نماز عيد فطر مى‏خواند، بنابر احتياط واجب بايد فطره را پيش از نماز عيد بدهد، ولى اگر نماز عيد نمى‏خواند، مى‏تواند دادن فطره را تا ظهر تأخير بيندازد.479 5. اگر موقعى كه دادن زكات فطره واجب است، فطره را ندهد و كنار هم نگذارد، احتياط واجب آن است كه بعداً بدون اينكه نيت ادا و قضا كند فطره را بدهد.480 6. اگر فطره را كنار بگذارد، نمى‏تواند آن را براى خودش بردارد و مالى ديگر را براى فطره بگذارد.481 استفتائات‏

    o پرداخت فطريه براى فرزندانى كه داراى عيال و اولاد بوده و جدا از پدر زندگى مى‏كنند، در صورتى كه شب عيد فطر در منزل پدر باشند، باز غير از پرداخت فطريه به وسيله پدر براى اولاد و عيالش واجب است يا خير؟ باسمه تعالى؛ در صورتى كه پيش از غروب روز آخر ماه رمضان بر منزل پدر وارد شوند و جز عائله نان خور او محسوب شوند، فطريه‏شان بر عهده پدر است.482 o كسى كه در شب عيد فطر زكات فطره‏اش را كنار گذاشته است، آيا پرداخت فطريه به هنگام جمع آورى زكات فطره در نماز عيد فطر غير از پولى كه كنار گذاشته بود كفايت مى‏كند؟ يا بايد همان پول كنار گذاشته شده در شب عيد فطر را بپردازد؟ باسمه تعالى؛ همان را بدهد.483 پاورقي :

    .371 توضيح المسائل، م 2412.
    .372 توضيح المسائل، م 2413.
    .373 توضيح المسائل، م 2414.
    .374 توضيح المسائل، م 2415.
    .375 افراد مؤمن و با عدالت.
    .376 توضيح المسائل، م 2416.
    .377 كار واجبى كه وقت انجام آن محدود و تنگ است.
    .378 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 314، م 5.
    .379 خدمتكار در صورتى واجب مى‏شود كه زن داراى حشمت و جلال و خودش از خادمداران بوده باشد. (تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 316، م 8.)
    .380 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 315، م 8.
    .381 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 319، م 19.
    .382 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 317، م 12.
    .383 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 318، م 14.
    .384 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 317، م 11.
    .385 توضيح المسائل، م 2053.
    .386 استفتا.
    .387 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .388 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 319، م 1.
    .389 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 320، م 2.
    .390 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 320، م 4.
    .391 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 321، م 8.
    .392 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 321، م 10.
    .393 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 60، م 21.
    .394 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 61، م 22.
    .395 استفتاآت، ج 1، ص 419، س 223.
    .396 استفتاآت، ج 1، ص 420، س 225.
    .397 استفتاآت، ج 1، ص 418، س 219.
    .398 توضيح المسائل، م 1794.
    .399 توضيح المسائل، م 1751.
    .400 توضيح المسائل، م 1752.
    .401 توضيح المسائل، م 1757.
    .402 توضيح المسائل، م 1780.
    .403 توضيح المسائل، م 1781.
    .404 استفتاآت، ج 1، ص 397، س 154.
    .405 استفتاآت، ج 1، ص 349، س 14.
    .406 استفتاآت، ج 1، ص 384، س 120.
    .407 حكم خمس وسايل ازدواج پسر و جهيزيه يا پول جهيزيه دختر خواهد آمد.
    .408 استفتاآت، ج 1، ص 350، س 18.
    .409 استفتاآت، ج 1، ص 352، س 24.
    .410 العروْ الوثقى، ج 2، ص 402، م 83.
    .411 استفتاآت، ج 1، ص 385، س 126.
    .412 استفتاآت، ج 1، ص 386، س 128.
    .413 استفتاآت، ج 1، ص 386، س 127.
    .414 استفتاآت، ج 1، ص 413، س 208.
    .415 استفتاآت، ج 1، ص 414، س 209.
    .416 استفتاآت، ج 1، ص 418، س 221.
    .417 استفتاآت، ج 1، ص 414، س 210.
    .418 توضيح المسائل، م 1753.
    .419 بايد يقين داشت كه خمس آن چيز داده نشده است. و چون اين‏گونه يقين‏ها كمتر به دست مى‏آيد، بنابراين معمولاً حكم مسأله پيش جارى مى‏شود.
    .420 توضيح المسائل، م 1763.
    .421 استفتاآت، ج 1، ص 410، س 194.
    .422 استفتاآت، ج 1، ص 406، س 181.
    .423 استفتاآت، ج 1، ص 407، س 184.
    .424 استفتاآت، ج 1، ص 409، س 191.
    .425 استفتاآت، ج 1، ص 409، س 193.
    .426 استفتاآت، ج 1، ص 410، س 197.
    .427 استفتاآت، ج 1، ص 405، س 177.
    .428 استفتاآت، ج 1، ص 408، س 188.
    .429 توضيح المسائل، م 1754.
    .430 توضيح المسائل، م 1755.
    .431 استفتاآت، ج 1، ص 367، س 70.
    .432 استفتاآت، ج 1، ص 375، س 94.
    .433 استفتاآت، ج 1، ص 407، س 183.
    .434 توضيح المسائل، م 1774.
    .435 توضيح المسائل، م 1775.
    .436 توضيح المسائل، بخش استفتائات، ص 428، س 60.
    .437 استفتاآت، ج 1، ص 363، س 60.
    .438 استفتاآت، ج 1، ص 384، س 121.
    .439 استفتاآت، ج 1، ص 352، س 23.
    .440 استفتاآت، ج 1، ص 411، س 198.
    .441 استفتاآت، ج 1، ص 356، س 39.
    .442 استفتاآت، ج 1، ص 405، س 178.
    .443 استفتاآت، ج 1، ص 355، س 34.
    .444 استفتاآت، ج 1، ص 354، س 33.
    .445 استفتاآت، ج 1، ص 354، س 29.
    .446 استفتاآت، ج 1، ص 354، س 32.
    .447 توضيح المسائل، م 1777.
    .448 استفتاآت، ج 1، ص 353، س 28.
    .449 استفتاآت، ج 1، ص 353، س 26.
    .450 استفتاآت، ج 1، ص 353، س 27.
    .451 استفتاآت، ج 1، ص 354، س 31.
    .452 استفتاآت، ج 1، ص 396، س 149.
    .453 استفتاآت، ج 1، ص 352، س 25.
    .454 استفتاآت، ج 1، ص 396، س 148.
    .455 استفتاآت، ج 1، ص 355، س 35.
    .456 توضيح المسائل، م 1764.
    .457 توضيح المسائل، م 1789.
    .458 توضيح المسائل، م 1827.
    .459 استفتاآت، ج 1، ص 389، س 135.
    .460 استفتاآت، ج 1، ص 419، س 222.
    .461 توضيح المسائل، بخش استفتائات، ص 424، س 40.
    .462 استفتاآت، ج 1، ص 392، س 139.
    .463 توضيح المسائل، م 1834.
    .464 توضيح المسائل، م 1841.
    .465 استفتاآت، ج 1، ص 428، س 257.
    .466 استفتاآت، ج 1، ص 428، س 258.
    .467 استفتاآت، ج 1، ص 418، س 220.
    .468 توضيح المسائل، بخش استفتائات، ص 427، س 58.
    .469 استفتاآت، ج 1، ص 389، س 136.
    .470 استفتاآت، ج 1، ص 424، س 239.
    .471 توضيح المسائل، م 1790.
    .472 توضيح المسائل، م 1791.
    .473 توضيح المسائل، م 1795.
    .474 استفتاآت، ج 1، ص 430، س 262.
    .475 استفتا.
    .476 توضيح المسائل، م 1991.
    .477 توضيح المسائل، م 1993.
    .478 توضيح المسائل، م 2006.
    .479 توضيح المسائل، م 2029.
    .480 توضيح المسائل، م 2031.
    .481 توضيح المسائل، م 2032.
    .482 استفتاآت، ج 1، ص 338، س 106.
    .483 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    اللهم عجل لولیک الفرج


    لــــطــف الــــهـی بکند کار خویش
    مـژده رحـــــمــــــت برساند سروش




  8. #7
    مدیرکل انجمنهای نور آسمان vorojax آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    همشهری حضرت عشق
    نوشته ها
    7,305
    تشکر
    6
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مسائل اجتماعى خانواده‏

    يك. احكام پوشش‏

    اختصاراً بايد گفت رعايت احكام پوشش و حجاب ريشه‏هاى عقيدتى و زمينه‏هاى اخلاقى دارد. آنان كه «ا&» را محبوب و معبود خويش برگزيده‏اند و به سوى او در حال حركتند و به اين شناخت و آگاهى دست يافته‏اند كه در حركتهاى خود نه سنگ راه ديگران باشند و نه ديگران سنگ راه آنان، احكام پوشش و حجاب را «محدوديت» نمى‏دانند، بلكه آن را «مصونيت» در برابر راهزنان طريق محبوب مى‏بينند. و آنان كه مى‏خواهند در راه محبوب حركت كنند، بايد افزون بر سعى و تلاش، در حركتهايشان «سرعت»579 نيز داشته باشند، و در سرعت بايد خود را از كوچكترين لغزشها مصون بدارند. و اين «مصونيت» با چنين ريشه‏ها و زمينه‏هاست كه رعايت هر چه بيشتر احكام پوشش و حجاب را ايجاب مى‏كند. سخنى از حضرت امام خمينى(ره)

    آنها كه قيام كردند همين زنهاى محجوبه جنوب شهر بودند. و آنها كه تربيت آريامهرى داشتند ابداً در اين مورد دخالت نداشتند ... تجربه كنونى نشان داده كه زنان بيش از پيش، آزادى خود را در پوششى كه اسلام مى‏گويد يافته‏اند (10/8/1357).580 أ. مقدار پوشش در نماز

    1. مرد بايد در حال نماز - اگر چه كسى او را نمى‏بيند - عَورَتين خود را بپوشاند، و بهتر است از ناف تا زانو را هم بپوشاند.581 2. زن بايد در موقع نماز تمام بدن حتى سر و موى خود را بپوشاند، ولى پوشاندن صورت به مقدارى كه در وضو شسته مى‏شود و دستها تا مچ و پاها تا مچ لازم نيست. اما براى آنكه يقين كند كه مقدار واجب را پوشانده است، بايد مقدارى از اطراف صورت و قدرى پايين‏تر از مچ را هم بپوشاند.582 پوشاندن پا در نماز براى بانوان‏

    3. پوشاندن پاها تا مچ در نماز براى بانوان - اگر در معرض ديد نامحرم نباشند - واجب نيست اما مستحب است. و در صورتى كه در معرض ديد نامحرم باشند، بر بانوان واجب است پاها تا مچ را نيز بپوشانند. و چنانچه اين مقدار را در برابر نامحرم نپوشانند نمازشان صحيح است، ولى گناهى را انجام داده‏اند.583 پوشاندن گردن و زير چانه در نماز براى بانوان‏

    4. بر زن واجب است گردن و زير چانه خود و حتى بنابراحتياط واجب آن مقدارى را كه پس از بستن روسرى‏[ و مقنعه و چادر] از زير چانه ديده مى‏شود بپوشاند.584 استفتا

    اگر زنى در نماز حد واجب حجاب را رعايت نكرده باشد، مثلاً موى سرش پيدا باشد، آيا بر ما واجب است كه به او اطلاع دهيم؟ باسمه تعالى؛ واجب نيست.585 آمدن نامحرم هنگام نماز خواندن بانوان‏

    سؤال: اگر زنى در حال خواندن نماز باشد و مرد نامحرمى وارد شود، وظيفه اين زن چيست؟ جواب: چنانچه مرد نامحرم صداى اين زن را مى‏شنود، بنابر احتياط واجب بايد حمد و سوره نمازش‏586 را آهسته بخواند. و اگر در معرض ديد نامحرم باشد، بايد پاها تا مچ خود را بپوشاند.587 ب. مقدار پوشش در غير نماز

    مقدار پوشش انسان در غير نماز و در برابر ديگران عبارت است از: 1. در برابر همجنس‏

    واجب است انسان عَورت خود را از كسانى كه مكلّفند، و همچنين از ديوانه مميّز و بچه‏هاى مميّز كه خوب و بد را مى‏فهمند588، بپوشاند.589 2. در برابر غير همجنس‏

    مرد بايد در برابر زن نامحرم يا محرم - به جز همسرش - عورت خود را بپوشاند. و در صورتى كه بداند، زنها به او - غير از موارد استثنا شده - عمداً نگاه مى‏كنند، احتياط مستحب آن است كه خود را از زنان بپوشاند، ولى بنابر اقوا اين كار بر وى واجب نيست. و بر زن واجب است در برابر هر مردى - غير از همسرش - در صورتى كه با قصد لذت و شهوت به او نگاه مى‏كند، همه بدن و موهاى خود را بپوشاند. در غير اين صورت بر زن واجب است در برابر محارمش - بجز همسر - و همچنين در برابر ديوانه مميّز محرم و بچه مميّز محرم كه خوب و بد را مى‏فهمد، فقط عورت خود را بپوشاند؛ ولى در برابر نامحرمِ بالغ، بايد همه موها و بدن خود - به جز گِردى صورت‏590 و دستها تا مچ - را بپوشاند591. و اگر آن نامحرم، بالغ نباشد، يا مميّز است و به حدى رسيده كه مورد نظر شهوانى است، در اين صورت احتياط واجب آن است كه زن همه موها و بدن خود - بجز گردى صورت و دستها تا مچ - را از او نيز بپوشاند. و يا مميّز نيست كه در اين صورت بر زن هيچ مقدار پوششى در برابر وى واجب نيست.592 استفتائات‏

    پوشاندن زير چانه‏

    آيا استفاده از مقنعه يا روسرى كه زير چانه را نمايان مى‏كند، از نظر رعايت حجاب بلامانع است؟ باسمه تعالى؛ لازم است زير چانه را از نامحرم بپوشاند.593 پوشاندن پا

    نمايان بودن روى پا، كف پا، پاشنه پا در زنها آيا شرعاً جايز است؟ باسمه تعالى؛ جايز نيست.594 O حدود حجاب اسلامى براى بانوان چيست و براى اين منظور پوشيدن لباس بلند آزاد و شلوار و روسرى كفايت مى‏كند، و اصولاً چه كيفيتى در لباس و پوشش زن در برابر افراد نامحرم بايد رعايت شود؟ باسمه تعالى؛ واجب است تمام بدن زن به جز قرص صورت و دستها تا مچ از نامحرم پوشيده شود، و لباس مذكور اگر مقدار واجب را بپوشاند مانع ندارد، ولى پوشيدن چادر بهتر است، و از «لباسهايى كه توجه نامحرم را جلب كند» بايد اجتناب شود.595 دو. احكام نگاه و تماس‏

    أ. احكام نگاه كردن‏

    1. نگاه كردن به عَورت ديگرى‏596 حرام است، اگر چه از پشت شيشه يا در آينه يا آب مضاف و مانند اينها باشد. و احتياط واجب آن است كه به عورت بچه مميّز597 هم نگاه نكنند؛ ولى زن و شوهر مى‏توانند به تمام بدن يكديگر نگاه كنند.598 نگاه كردن مرد به ديگران‏

    2. نگاه كردن مرد به تمام بدن غير از عورتِ مرد ديگر و يا زنى كه محرم اوست اگر قصد لذت نداشته باشد، جايز است و با قصد لذت حرام است.599 3. نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدونِ آن حرام است. و نگاه كردن به صورت و دستها اگر به قصد لذت باشد حرام است، ولى اگر بدون قصد لذت باشد مانعى ندارد ... و نگاه كردن به صورت و بدن و موى دختر نابالغ اگر به قصد لذت نباشد و به واسطه نگاه كردن هم انسان نترسد كه به حرام بيفتد اشكال ندارد، ولى بنابر احتياط بايد جاهايى را كه مثل ران و شكم معمولاً مى‏پوشانند نگاه نكند.600 نگاه كردن زن به ديگران‏

    4. نگاه كردن زن به تمام بدن غير از عورتِ زن ديگر و يا مردى كه محرم اوست، بدون قصد لذت جايز و با قصد لذت حرام است.601 5. نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است.602 6. نگاه كردن زن به پسر بچه مميّزى كه هنوز بالغ نشده، جايز است.603 نگاه كردن زن به شخص نابينا

    7. در مواردى كه نگاه كردن زن به شخص ديگرى حرام است، تفاوتى نمى‏كند كه آن شخص، بينا و يا نابينا باشد.604 عكس‏بردارى مرد از زن نامحرم‏

    8. عكس برداشتن مرد از زن نامحرم حرام نيست، ولى اگر براى عكس برداشتن مجبور شود كه حرام ديگرى انجام دهد، مثلاً دست به بدن او بزند يا نظرش به صورت زينت شده او يا به ساير بدن او بيفتد، نبايد عكس او را بردارد. و اگر زن نامحرمى را بشناسد در صورتى كه آن زن مُتَهَتِّك‏605 نباشد نبايد به عكس او نگاه كند.606 استفتائات‏

    نگاه كردن به عكس نامحرم‏

    9O . آيا نگاه كردن به عكس شخص نامحرمى - چه مرد و چه زن - كه حد واجب پوشش را در عكس رعايت ننموده، در كدام يك از صورتهاى زير جايز است: أ. صاحب عكس را نشناسد؟ ب. صاحب عكس را بشناسد؟ باسمه تعالى؛ در صورت نشناختن و نبود مفسده جايز است.607 ظاهر كردن عكسهاى خانوادگى‏

    10O . آيا ظاهر كردن عكسهاى خانوادگى توسط مرد نامحرم جايز است؟ باسمه تعالى؛ اگر صاحب عكس را نشناسد و موجب مفسده نشود، اشكال ندارد.608 نگاه كردن به عكس و فيلم‏

    11O . آيا نگاه كردن به تصاوير بانوان اعم از تلويزيون و يا روزنامه و غيره چه صورت دارد؟ باسمه تعالى؛ نظر به عكس و فيلم در حكم نظر به شخص نيست. اگر مفسده بر آن مترتب نباشد، بدون قصد ريبه مانع ندارد.609 نگاه كردن به كتابهاى مُصَوَّر

    12O . در رابطه با انقلاب فرهنگى، جهاد دانشگاهى اقدام به ترجمه تعداد زيادى كتب علمى نموده است. در بعضى از اين كتب براى توضيح بيشتر مطالب عكسهايى چه به صورت نقاشى و چه به صورت عكس واقعى وجود دارد كه در آنها تصوير زنان بى‏حجاب ديده مى‏شود. با توجه به اينكه حذف چنين تصاويرى، گويايى مطالب كتاب را تا حدى كاهش مى‏دهد، خواهشمند است تكليف شرعى را در مورد قرار دادن يا قرار ندادن اين عكسها و يا نقاشيها در كتبِ ترجمه شده بيان فرماييد؟ باسمه تعالى؛ وجود عكسها و نقاشيها اگر موجب مفسده نباشد، حذف آن لازم نيست.610 ب. احكام تماس‏

    1. هر كس نگاه كردن به او حرام است تماس بدنى با او نيز حرام است، پس تماس بدنى زن نامحرم با مرد نامحرم و به عكس جايز نيست.611 2. دست دادن مرد نامحرم با زن نامحرم جايز نيست، و اگر از زير پارچه و لباس باشد اشكالى ندارد؛ ولى بنابر احتياط دست زن را فشار ندهد.612 نگاه كردن وتماس بدنى داراى موارد استثنا نيز است. برخى از آنها عبارتند از: 1. نگاه كردن و لمس نمودن پسر بچه و دختر بچه غير مميّز، اگر از روى شهوت نباشد، اشكالى ندارد؛ ولى براى مرد احتياط آن است كه دختر بچه شش ساله نامحرم را نبوسد و در دامان خود نگذارد، ولى كمتر از سنّ مزبور و بدون شهوت اشكالى ندارد.613 2. اگر در حال ناچارى، زن بخواهد زن ديگر يا مردى غير از شوهر خود را تنقيه كند يا عَورت او را آب بكشد، بايد چيزى در دست كند كه دست او به عورت نرسد. و همچنين است اگر مرد بخواهد مرد ديگر يا زنى غير زن خود را تنقيه كند يا عورت او را آب بكشد.614 3. اگر مرد براى معالجه زن نامحرم ناچار باشد كه او را نگاه كند و دست به بدن او بزند اشكال ندارد؛ ولى اگر با نگاه كردن بتواند معالجه كند، نبايد دست به بدن او بزند. و اگر با دست زدن بتواند معالجه كند، نبايد او را نگاه كند.615 4. اگر انسان بدون قصد لذت به صورت و دستهاى زنهاى اهل كتاب مثل زنهاى يهود و نصارا نگاه كند، در صورتى كه نترسد كه به حرام بيفتد، اشكال ندارد.616 5. نگاه به نامحرم و تماس بدنى با وى در مقام ضرورت حرام نيست، مانند اينكه بخواهد كسى را از غرق شدن و يا سوختن نجات دهد و چاره‏اى نيست جز آنكه او را نگاه و لمس كند. و در مقام ضرورت بايد به مورد اضطرار و در مورد اضطرار بايد به مقدار ضرورت اكتفا نمايد؛ يعنى اگر با نگاه - نه تماس بدنى - اضطرار او برطرف مى‏شود بايد به همين اكتفا كند و به عكس. و براى نگاه و يا تماس بدنى هم فقط به مقدار ضرورت هر يك از آنها را انجام دهد. پس جايز نيست به جاى يكى، ديگرى را انجام دهد و يا بيشتر از مقدار ضرورت را مرتكب شود.617 6. در هر موردى كه رعايت چيزى در نظر شارع اهميت بيشترى از رعايت حرمت نگاه و لمس دارد و با آن معارضه كند، مى‏توان آن مورد را انجام داد.618 7. نگاه كردن به پيرزنانى كه از حد ازدواج گذشته‏اند جايز است؛ البته به مواضعى كه به طور عادى پيداست، مانند قسمتى از موها و يا دستها و نظير آن؛ ولى به جاهايى كه معمولاً آن را مى‏پوشانند نبايد نگاه كرد.619 سه. احكام گفت و گو با نامحرم‏

    اَقوا آن است كه شنيدن صداى زن بيگانه‏[ براى مرد] جايز است در صورتى كه قصد لذت و رَيْبه در آن نباشد. و همچنين براى زن جايز است كه صدايش را به مردان بيگانه بشنواند در صورتى كه ترس فتنه نباشد، اگر چه اَحوَط در غير مقام ضرورت، ترك آن است بويژه اگر زن، جوان باشد. و گروهى شنيدن و شنواندن صدا را حرام دانسته‏اند ولى اين، نظريه ضعيفى است، البته بر زن حرام است كه با مردان با كيفيت مُهيِّج و به صورت نازك كردن گفتار و نرم كردن سخن و زيبا كردن صدا گفت و گو كند، زيرا كسى كه در قلبش مرض است طمع مى‏كند.620 سخنرانى بانوان در حضور نامحرم‏

    O قرآن خواندن زن با صداى بلند يا سخنرانى خواهران در حضور نامحرمان و شركت مردان در اين‏گونه مجالس و نظاير آن، مشروع است؟ باسمه تعالى؛ ميزان در مشروع بودن و نبودن، نداشتن مفسده و داشتن آن است.621 قرآن خواندن بانوان در برابر نامحرم‏

    O هنگامى كه در مراسم صبحگاهى مدرسه يكى از خواهران، قرآن را با صوت تلاوت مى‏كند، دبيران مرد صداى وى را مى‏شنوند. آيا به طور كلى تلاوت قرآن در صورت شنيدن نامحرم توسط خواهران گناه است؟ باسمه تعالى؛ اشكال ندارد، مگر آنكه موجب تحريك و مفسده باشد622. چهار. احكام زينت و آرايش‏

    1. در صورتى كه شوهر خواستار تميزى و آرايش كردن زن خود باشد، بر زن واجب است كه اين كار را انجام دهد، به شرط آنكه در برابر مردان نامحرم آنها را بپوشاند.623 2. عطر زدن زن در صورتى كه مرد نامحرم بوى آن را استشمام كند اشكال ندارد، ولى اگر موجب مفسده و تحريك غريزه جنسى باشد، جايز نيست.624 3. زينت كردن به طلا مثل آويختن زنجير طلا به سينه و انگشتر طلا به دست كردن و بستن ساعت مچى طلا به دست براى مرد حرام و نماز خواندن با آنها باطل است. و احتياط واجب آن است كه از استعمال عينك طلا هم خوددارى كند، ولى زينت كردن به طلا براى زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد.625 4. سؤال: آيا استفاده از لوازم زينتى و مواد آرايشى در نماز اشكال دارد؟ جواب: براى زن در نماز مستحب است كه خود را با زيور آلات زينت كند. و استفاده از مواد آرايشى اشكال ندارد، ولى براى وضو بايد چيزهايى مانند لاك ناخن كه مانع رسيدن آب به اعضاى وضوست و يا موادى كه مانع بين پيشانى و مُهر نماز است برطرف شوند.626 5. سؤال: اگر گردنبند و يا لباسى عكس حيوان كامل يا عكس صورت انسان داشته باشد، نماز خواندن با آن چه حكمى دارد؟ جواب: نماز باطل نمى‏شود، ولى پوشيدن لباس و يا به دست كردن انگشترى كه نقش صورت دارد، در نماز مكروه است.627 6. به دست كردن انگشتر عقيق براى زن و مرد و گذاشتن گردنبند براى زن در هنگام نماز مستحب است.628 7. سؤال: آيا استفاده از انگشتر، گردنبند و لوازم زينتى ديگرى كه نام خداوند بر آنها نوشته شده است، اشكال دارد؟ جواب: اشكالى ندارد، ولى رساندن جايى از بدن به نام خداوند متعال، به هر زبانى كه نوشته شده باشد، بدون وضو حرام است.629 8O . اگر گردنبندى منقّش به آرم جمهورى اسلامى باشد، در اين صورت مى‏توان از آن استفاده نموده، به گردن آويخت و به آن دست زد؟ باسمه تعالى؛ استفاده از آن مانع ندارد، ولى بنابر احتياط بدون طهارت آن را مَسّ نكنند.630 زيورآلات ساخته شده به دست كفار

    9. زيورآلاتى كه شخص كافر مى‏سازد، اگر يقين به تماس رطوبت كافر با آنها نباشد، محكوم به طهارت هستند. و در صورت يقين به تماس، شستن و تطهير آنها واجب است و در نتيجه ظاهرشان پاك مى‏شوند، ولى باطنشان بر نجاست خود باقى مى‏مانند؛ البته چنانچه قبل از ذوب شدن، نجس شده باشند.631 10O . آيا الكل صنعتى كه در انواع ادكلنها و عطرها و برخى رنگها و داروها و امثال آن به كار مى‏رود، پاك است يا خير؟ باسمه تعالى؛ الكل صنعتى پاك است، مگر آنكه يقين به نجاست آن پيدا شود.632 11O . عطرها و ادكلنهايى كه از خارجه مى‏آورند، اگر انسان يقين به نجاست آنها نداشته باشد پاك است. و خريد و فروش ادكلنها و عطرهايى كه از ممالك غير اسلامى مى‏آورند، اگر نجس بودن آنها معلوم نباشد، اشكال ندارد ... .633 پنج. محارم‏

    چون در احكام پيشين از محرم و نامحرم سخن به ميان آمد، و از سوى ديگر ازدواج و پيوند زناشويى موجب مَحرميّت «سببى» زن و شوهر نسبت به برخى از خويشاوندان و فاميلهاى يكديگر مى‏شود، از اين رو احكام و مسائل «محارم» در اينجا ذكر مى‏شود: أ. تعريف محارم‏

    محارم كسانى هستند كه ازدواج آنان با يكديگر حرام است و صحيح نيست و زناشويى ميان آنها واقع نمى‏شود.634 ب. انواع محارم‏

    كسانى‏كه با هم مَحرَم هستند وحرام است كه با يكديگر ازدواج كنند، عبارتنداز: 1. محارم نَسَبى‏

    نَسَب و خويشاوندى انسان موجب محرميّت با افراد زير مى‏شود: محارم نسبى براى مردان‏

    1. مادر و مادر بزرگ (چه مادرِ پدر و چه مادرِ مادر) كه شامل همه مادربزرگها چه از طرف بالا و چه از طرف پايين نيز مى‏شود؛ پس مثلاً مادر بر پسرش و بر پسر پسرش و بر پسر پسر پسرش و بر پسرِ دخترش و بر پسرِ دخترِ دخترش و بر پسرِ دختر پسرش محرم است. 2. دختر و نوه‏ها و نتيجه‏هاى دخترى مانند دخترِ دختر، دخترِ دخترِ دختر، دخترِ پسر، دخترِ پسرِ پسر، دخترِ پسرِ دختر. 3. خواهر (از طرف پدر باشد يا مادر و يا هر دو). 4. دخترِ برادر (چه از طرف پدر يا مادر و يا هر دو باشد.) و نواده‏هاى او و دخترِ پسر و نواده‏هاى او مانند دخترِ پسرِ او، دخترِ پسرِ پسرِ او، دخترِ دخترِ او، دخترِ دخترِ دخترِ او، دخترِ پسرِ دخترِ او. 5. دختر خواهر و مانند آنچه در دختر برادر گفته شد. 6. عمه كه شامل عمه پدر و عمه مادر و عمه پدربزرگ و عمه مادربزرگ و عمه‏هاى بالاتر نيز مى‏شود. 7. خاله كه شامل خاله پدر و خاله مادر و خاله پدربزرگ و خاله مادربزرگ و خاله‏هاى بالاتر نيز مى‏شود.635 محارم نسبى براى زنان‏

    1. پدر و پدربزرگ (چه پدرِ پدر و چه پدرِ مادر) هر چه بالا روند. 2. پسر و نوه‏ها و نتيجه‏هاى پسرى مانند پسرِ پسر، پسرِ پسرِ پسر، پسرِ دختر، پسرِ دخترِ دختر، پسرِ دخترِ پسر. 3. برادر (از طرف پدر باشد يا مادر و يا هر دو.) 4. پسرِ برادر (چه از طرف پدر يا مادر و يا هر دو باشد.) و نواده‏هاى او و پسرِ دختر و نواده‏هاى او مانند پسرِ دخترِ او، پسرِ دخترِ دخترِ او، پسرِ پسرِ او، پسرِ پسرِ پسرِ او، پسرِ دخترِ پسرِ او. 5. پسر خواهر و مانند آنچه در پسر برادر گفته شد. 6. عمو كه شامل عموى پدر و عموى مادر و عموهاى پدربزرگ و عموى مادربزرگ و عموهاى بالاتر نيز مى‏شود. 7. دايى كه شامل دايى پدر و دايى مادر و دايى پدربزرگ و دايى مادربزرگ و داييهاى بالاتر نيز مى‏شود.636 محارم رضاعى‏

    افرادى از راه رضاع و شيرخوارگى و طبق شرايطى با يكديگر محرم مى‏شوند. براى شناخت محارم رضاعى و شرايط آن به صفحه 265 از جلد دوم كتاب تحريرالوسيله حضرت امام خمينى(ره) يا ترجمه آن و يا به مسائل 2464 تا 2497 رساله توضيح المسائل رجوع كنيد. 2. محارم سَبَبى‏

    ازدواج زن و مرد با يكديگر سبب محرميّت با افراد زير مى‏شود: محارم سببى براى مردان‏

    1. مادر زن و مادربزرگ زن (مادرِ مادرِ زن، مادرِ پدر زن) هر چه بالا روند، اگر چه مرد با آن زن آميزش نكند. 2. دختر زن و نوه دخترى و پسرى آن زن هر چه پايين روند، چه در وقت عقد باشند يا بعداً به دنيا بيايند؛ در صورتى كه مرد با همسر خود آميزش كرده باشد.637 3. زن پدر (نامادرى). 4. زن پسر (عروس).638 محارم سببى براى زنان‏

    1. پدر شوهر و پدربزرگ شوهر هر چه بالا روند. 2. پسر شوهر و نوه پسرى و دخترى شوهر هر چه پايين آيند، چه در موقع عقد باشند يا بعداً به دنيا بيايند. 3. شوهر مادر (ناپدرى). 4. شوهر دختر (داماد).639 نامحرم بودن شوهر خواهر، برادر شوهر و خواهر زن‏

    با توجه به محارمى كه گفته شد، پس «شوهر خواهر» و «برادر شوهر» بر زن، و «خواهر زن»640 بر مرد، مَحْرَم نيستند، و بايد همچون نامحرمهاى ديگر احكام پوشش، نگاه، تماس بدنى و مانند آن را در برابرشان مراعات كرد. استفتا

    خواهر زن محرم نيست‏

    در بعضى كتابها در مورد محرميت خواهر زن مسأله‏اى اشتباه چاپ شده است، لطفاً حكم صحيح آن را بيان فرماييد؟ باسمه تعالى؛ خواهر زن محرم نيست.641 پاورقي :

    .579 ساعٍ سَريعٌ نجى‏: آنان كه در تلاششان سرعت دارند نجات مى‏يابند. (نهج البلاغْ، خطبه 16.)
    .580 رساله نوين، ج 3، ص 27.
    .581 توضيح المسائل، م 788.
    .582 توضيح المسائل، م 789.
    .583 توضيح المسائل، م 789؛ العروْالوثقى، ج 1، ص 550، پيش از مسأله 1 و ص 551، م 5 و ص 574،
    584- فصل يي، التاسع.
    .584 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 142، م 4.
    .585 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .586 بنابر احتياط واجب در حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا.
    .587 توضيح المسائل، م 994؛ العروْالوثقى، ج 1، ص 550، پيش از مسأله 1 و ص 551، م 5.
    .588 بر انسان پوشاندن عَورت در مكانهايى از قبيل حمامهاى عمومى كه در معرض ديد همجنس است واجب است.
    .589 توضيح المسائل، م 57.
    .590 به مقدارى كه در وضو شسته مى‏شود. (توضيح المسائل، م 789)
    .591 براى آنكه يقين كند كه مقدار واجب را پوشانده است، بايد مقدارى از اطراف صورت و قدرى پايين‏تر از مچ را هم بپوشاند. (توضيح المسائل، م 789)
    .592 توضيح المسائل، م 57 و 2435 و 2437؛ تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 244، م 23؛ العروْ الوثقى، ج 1، ص 550، پيش از مسأله 1.
    .593 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .594 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .595 استفتا.
    .596 چه مرد باشد و چه زن.
    .597 نگاه‏كردن به‏عورت بچه غير مميّز - چه پسر باشد وچه‏دختر - جايزاست. (تحريرالوسيلْ، ج‏1، ص‏17، م‏1.)
    .598 توضيح المسائل، م 2436.
    .599 توضيح المسائل، م 2437 و 2438.
    .600 توضيح المسائل، م 2433.
    .601 توضيح المسائل، م 2437 و 2438.
    .602 توضيح المسائل، م 2433.
    .603 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 244، م 26.
    .604 العروْالوثقى، ج 2، ص 804، م 38.
    .605 زن بى‏پروا و بى‏باك از رسوا شدن، زن بى‏آبرو و غير محترم.
    .606 توضيح المسائل، م 2439.
    .607 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .608 استفتا.
    .609 رساله نوين، ج 3، ص 202.
    .610 رساله نوين، ج 3، ص 205.
    .611 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 243، م 20.
    .612 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 243، م 20.
    .613 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 244، م 24 و 25؛ العروْ الوثقى، ج 2، ص 804، م 36.
    .614 توضيح المسائل، م 2440.
    .615 توضيح المسائل، م 2441.
    .616 توضيح المسائل، م 2434.
    .617 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 243، م 22.
    .618 العروْ الوثقى، ج 2، ص 803، م 35.
    .619 العروْ الوثقى، ج 2، ص 803، م 35.
    .620 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 245، م 29.
    .621 استفتا.
    .622 رساله نوين، عبدالكريم بى‏آزار شيرازى، ج 3، ص 46.
    .623 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 305، پيش از مسأله 1؛ العروْ الوثقى، ج 1، ص 551، م 4 و 5.
    .624 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
    .625 توضيح المسائل، م 823.
    .626 توضيح المسائل، م 1060 و پس از مسأله 289؛ تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 176، م 10.
    .627 توضيح المسائل، م 865.
    .628 توضيح المسائل، م 864؛ العروْ الوثقى، ج 1، ص 574، فصل 11، الرابع عشر.
    .629 توضيح المسائل، م 319.
    .630 استفتاآت، ج 1، ص 47، س 81.
    .631 العروْ الوثقى، ج 1، ص 120، م 32.
    .632 استفتاآت، ج 1، ص 100، س 261.
    .633 توضيح المسائل، م 94 و 2059.
    .634 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 262، پس از مسأله 30.
    .635 توضيح المسائل، م 2384 و 2388؛ تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 263 و 264، پيش از مسأله 1.
    .636 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 263 و 264، پيش از مسأله 1.
    .637 اگر با زنى كه براى خود عقد كرده نزديكى هم نكرده باشد، تا وقتى كه آن زن در عقد اوست نمى‏تواند با دختر او ازدواج كند. (توضيح المسائل، م 2387.)
    .638 توضيح المسائل، م 2385 و 2386؛ تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 277، م 1.
    .639 توضيح المسائل، م 2389؛ تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 277 ،م 2.
    .640 گرچه خواهر زن، محرم نيست، ولى مرد تا وقتى كه زنش در عقد اوست، نمى‏تواند با خواهر زنش ازدواج كند. (توضيح المسائل، م 2390.)
    .641 استفتا.
    .642 توضيح المسائل، م 2694.


    اللهم عجل لولیک الفرج


    لــــطــف الــــهـی بکند کار خویش
    مـژده رحـــــمــــــت برساند سروش




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-01-2011, 12:07
  2. انجمن سری «جمجمه و استخوان» آمریکا
    توسط پولدار در انجمن فراماسونری ، شیطان پرستی و...
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-01-2011, 15:49
  3. گزارشی ازمهریه های عجیب وغریب
    توسط محبّ الزهراء در انجمن ازدواج
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 06-01-2011, 11:07
  4. زمانی برای تمرین همسر بودن
    توسط پولدار در انجمن خانواده
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-01-2011, 10:21
  5. مشخصه های یک خانواده خوشبخت چیست ؟
    توسط پولدار در انجمن خانواده
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-12-2010, 11:25

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه