موضوع: نقش امدادهای غیبی

مفهوم امدادهای غیبی و الهی

استاد شهید مطهری در بیان مفهوم کلمه ((غیب)) میفرمایند : ((غیب یعنی نهان پنهان ، پشت پرده ،یعنی آن چیزهایی که از حواس ظاهری ما نهان است و پشت پرده یهنی آن چیزهایی که از حواس ظاهری ما نهان است و پشت پرده محسوسات واقع شده است .قرآن کریم این کلمه را زیاد بکار برده است . گاهی تنها مثل اینکه می فرماید : [align=center]((الذین یومنون بالغیب)) [size=x-small](1)[/size]یعنی آنانکه به غیب ایمان دارند.[/align]و گاهی همراه با کلمه شهادت مثل اینکه می فرماید :[align=center] «عالم الغیب والشهادة» (2[/align]
یعنی خداوند ، هم به غیب آگاه است و هم به شهادت ، فلاسفه اسلامی از همین تعبیر قرآنی استفاده کرده ، جهان طبیعت را عالم شهادت و جهان ملکوت را عالم غیب اصطلاح کرده اند.[size=small](3)[/size]

در این مبحث منظور ما از امدادهای غیبی هرگونه نصرت و امدادی است که از جانب خداوند متعال برای کمک به مسلمین و مومنین و یا عذاب و هلاکت دشمنان آنها در درگیری و چالشهای سیاسی ، اجتماعی و نظامی نازل می شود.
این نصرتها اعم از امدادهایی است که مستقیما از جانب خداوند متعال صورت میگیرد و یا از طریق انبیاء و ائمه (ع) ، ساری و جاری میشود.اگرچه ظهور و بروز امدادهای غیبی در همین جهان مادی و محسوس و در تحولات سیاسی و اجتماعی می باشد. اما ریشه و منبع آن
از جهان غیب و غیر مادی است . این نصرتها ؛ کمکهای فوق العاده و ویژه ای هستند که از جهان غیب توسط خداوند متعال صورت میگیرد. و غالبا با محاسبات مادی دنیوی قابل درک و پذیرش نمی باشند.به همین دلیل موجب انکار کسانی قرار میگیرد که در چنبره مادیات و قواعد معمول دنیوی اسیر و زندانی هستند.
[size=small]
1-سوره بقره آیه 3
2- سوره انعام آیه 73
3- مرتضی مطهری -امدادهای غیبی در زندگی بشر ص 68[/size]


[align=left]ادامه دارد ....[/align]

[size=large][align=center]غیر علمی نبودن امدادهای غیبی[/align][/size]

از آنجا که در جهان معاصر از یک طرف علوم و فنون تجربی رشد و پیشرفت زیادی داشته و از سوی دیگر به دلایل مختلفی انسانها از معنویت و حقایق پشت پرده محسوسات دور نگه داشته شده اند همین که صحبت از امدادهای
غیبی الهی میشود با انکار و یا ناباوری برخی انسانها مواجه می شویم حتی ممکن است با تمسخر عده ای نیز مواجه گردیم. بعضی از افراد نیز ادا و شکلک علمی درآورده و بهانه اینکه اینگونه پدیده ها با قواعد علوم تجربی سازگاری و هماهنگی ندارد، آنها را اموری موهوم و غیر علمی تلقی می کنند.

در این مورد استاد شهید مطهری با استدلالی منطقی ، نه تنها چنین دیدگاهی را رد کرده ، بلکه خود این دیدگاه را غیر علمی معرفی می نماید.
ایشان در این رابطه میفرماید:«مسلما عده ای با شنیدن عنوان "مددهای غیببی" خواهند گفت در عصر علم و دانش و تجربه و آزمایش که بشر همه چیز را تحت تسلط مشاهدات عینی و لمسی خود در آورده است ، مددهای غیبی یعنی چه؟ در این عصر که عصر نور و روشنایی است .بحث در اطراف غیب و نهان و پشت پرده بالاخره ماوراء الطبیعه معنی ندارره... باید عرض کنم که مطلب درست عکس این است .
یعنی این انکارها و ادعاها که در عصر علم و دانش سخن از مسائلی از قبیل مددهای غیبی بی معنی است ، ضد علم است و با روح علمی ناسازگار است نوعی جهالت است بلکه بدتر از جهالت است آیا از جهل بدتر هم چیزی است ؟ بلی از جهل هم بدتر است و آن جمود است ...
[align=center]
جهل بد است و از آن جهت که صرفا نیستی و فقدان علم است .[/align]

اما چه بسا جاهلها و نادانها که با عشق و شور و شوق زائد الوصفی در پی تحصیل علم و دانش می روند و آینده روشنی در انتظار آن ها است . و ای بسا عالمی که به آنچه دارد مغرور است و خیال می کند آنچه او می داند کل دانش است و از این رو به دانش خود مغرور می گردد و این غرور یک دنیا جهل و تاریکی به وجود می آورد دانش بشر همیشه نسبت به آنچه حقیقت است ، یعنی نسبت به کل دانش ، اندک است.
[align=center]"و ما اوتیتوم من العلم الا قلیلا" (1)[/align]

[align=center]آنچه از علم به شما دادند بسیار اندک است .[/align]عالم واقعی همیشه به نادانی و جهل خود اعتراف دارد. عالم واقعی بدون دلیل چیزی را انکار نمی کند. و بدون دلیل چیزی را نمی پذیرد. عالم اگر جامد و مغرور بود عالم نیست... پس جمود که بدتر از جهالت است عبارت است از روح ضد تحقیق...

حدیث لطیفی هست مبنی بر اینکه علم سه درجه است. [align=center]بشر همین که به درجه اول علم میرسد تکبر به او دست میدهد و همین که به درجه دوم میرسد تواضع و فروتنی به او دست میدهد.زیرا معلومات خود را در برابر مجهولات ناچیز میبیند. وقتی که به درجه سوم میرسد می فهمد که هیچ چیز نمی فهمد (2) » [/align]

و اصولا یکی از رسالتهای انبیاء الهی نیز این بوده است که مردم را به مددهای غیبی و عنایتهای خاص الهی مومن بنماید.به قول شهید مطهری [size=medium]" پیغمبران راهنمایان جهان غیبند آمده اند که مردم را به غیب و ماورای ظاهر و حسوسات مومن و معتقد نمایند
پیغمبران به اینکه مردم به وجود غیب ایمان داشته باشند اکتفا نکرده اند، پیغمبران آمده اند که میان مردم و غیب رابطه برقرار کنند حلقه اتصال میان مردم و جهان غیب باشند. مردم را مومن به مددهای غیبی و عنایتهای خاص غیبی در شرایط خاصی بنمایند.
اینجاست که مسئله غیب عملا با زندگی بشر تماس پیدا می کند."» [/size](3)
[size=small]
1-سوره اسراء آیه 85
2-مرتضی مطهری ، امدادهای غیبی در زندگی بشر ص 64
3-مرتضی مطهری ، امدادهای غیبی در زندگی بشر ص 71[/size]

[align=left]ادامه دارد ... :rose:[/align]

امدادهای غیبی واقعیتی عینی و موجود

امدادهای غیبی ، واقعیتهایی انکارناپذیر و عینی و محسوس بوده است . در

[align=center]تائید این مطلب حضرت امام خمینی (ره) م فرمایند:[/align]

((ما از اول انقلاب و بعد از پیروزی تاکنون هر چه دیدیم معجزات بوده است.
شما ملاحضه بفرمائید که در این نهضتی که ایران پیدا کرد و مقابل یک رژیم
شاهنشاهی با آن همه یال و کوپال و با ان همه کسانی که قدرتمند بودند و
دولتهای قدرتمند پشتیبان انها ، کدام قدرت توانست یک همچو رژیم دو هزار و پانصد ساله با همه ابزار جنگی و آلات، سلاحهای مدرن ، از این کشور بیرون کند و شکست بدهد؟ و کدام قدرت است که امروز در جبهه های جنگ در مقابل این همه تجهیزات، پیروزی حاصل کند ؟[size=medium] و کدام قدرت بزرگ است که در دل اینها آن طور رعب و ترس می افکند که فوج فوج خود را تسلیم می کنند؟)) [/size] (1)

[size=large]و در جایی دیگر می فرمایند:((بحمدالله این کشور الان در تحت عنایات حق تعالی و در تحت حمایت ولی عصر (عج) به مقامی رسیده است که میتواند راه خودش را طی کند .))[/size] (2)

حضرت امام در وصیت نامه الهی سیاسی خود، درماندگی آمریکه در برابر ایران اسلامی را نیز نتیجه همین امدادهای غیبی الهی معرفی کرده و
می فرمایند:

(( کدام افتخاری بالاتر و والاتر از این که آمریکا با همه ادعاهایش و همه ساز و برگهای جنگیش و آن همه دولتهای سر سپرده اش و به دست داشتن ثروت های بی پایان ملتهای مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانه های گروهی و در مقابل ملت غیور ایران و کشور حضرت بقیة الله لمقدمه الفداء آنچنان وامانده و رسوا شده است که نمیداند به که متوسل شود و رو به هر کس میکند جواب رد میشنود و این نیست جز به مددهای غیبی حضرت باری تعالی جلت عظمته که ملتها را به ویژه ملت ایران اسلامی را بیدار
نمود و از ظلمات ستمشاهی به نور اسلام هدایت نمود.)) (3)

در تایید اصل وجود امدادهای الهی در تاریخ جاری کشورمان ، رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) نیز در سخنرانی مورخ 8/4/1370 خویش میفرمایند:

[align=center]((در این ده سال خیلی حوادث پیش آمده که معمولابرای یک ملت ، این تعداد و این کیفیت حادثه ، در ده سال پیش نمی آید .
اینکه این ملت توانست اینگونه مقاومت کند ، چند علت داشت که در درجه اول، دست قدرت الهی و حمایت خدا بود. این شوخی نیست ، یک واقعیت است. امام از ته دل به این معنا اعتقاد داشتند و ما از ایشان مکرر شنیده بودیم. یک وقت ایشان صراحتا به من فرمودند که از اول انقلاب تا حالا ،دست قدرتی را مشاهده میکنم که ما راپیش میبرد و کارها را اصلاح میکند. (4)[/align]

:rose: :rose: :rose: [align=left]ادامه دارد...[/align]

------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت :
1-صحیفه امام ،ج16،ص275
2-صحیفه امام ،ج17،ص241
3-وصیت نامه امام ص 8
4-سیدی حدیث ولایت ،سخنرانی مورخ 8/4/1370

به نص صریح آیات قرآن کریم ، نصرت و امداد حقیقی از آن خداوند متعال است .

[align=center]قرآن کریم در بخشی از آیه 126 سوره آل عمران می فرماید:[/align]


[align=center]((... و ما النّصر الا من عنداللّه لعزيز الحكيم ))
((... هیچ نصرت و پیروزی نیست مگر از جانب خداوند عزیز و حکیم))[/align]


در ایه مشابه دیگری از قرآن کریم یعنی آیه 10 سوره انفال نیز می خوانیم

[align=center]((...و ما النصر الا من عند الله ان الله عزيز حكيم))

((... هیچ نصرت و پیروزی نیست مگر از جانب خدا و خداوند عزیز و حکیم می باشد.))[/align]

خدادوند متعال در بخشی از آیه 25 سوره توبه نیز نصرتهایی را که صدر اسلام به مسلمانان عنایت شده ، به خود نسبت میدهد
و میفرماید:
[align=center]
((لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة ...))
((این خدا بود که در مواضع بسیاری شما را یاری کرده است ...))[/align]

مضمون همین کلمات الهی در بیان قدسی حضرت امام خمینی (ره) نیز جاری شده و میفرمایند:

((اعتماد به خدا را هر چه می توانید زیاد کنید هر چه پیروزی می خواهید پیش خداست. هر چه نصرت می خواهید دست اوست.(1)




[align=left]ادامه دارد:rose: :rose: :rose: [/align]

1- صحیفه امام جلد 11- ص 349