بحث فلسفى (پيرامون اعتماد به غير ادراكات حسى و پاسخ به دانشمندان حس گرا)
در اين بحث پيرامون اين معنا گفتگو داريم ، كه آيا جائز است انسان بر غير از ادراك هاى حسى ، يعنى بر مبانى عقلى اعتماد كند، يا نه ؟ و اين مسئله خود يكى از مسائلى است كه معركه آراء دانشمندان غربى اخير قرار گرفته ، و روى آن از دو طرف حرفها زده اند، البته همانطور كه گفتيم متاءخرين از دانشمندان غرب روى آن ايستادگى كرده اند، و گر نه بيشتر قدماء و حكماى اسلام ، فرقى ميان ادراكات حسى و عقلى نگذاشته ، هر دو را مثل هم جائز دانسته اند.
بلكه گفته اند: كه برهان علمى شاءنش اجل از آنست كه پيرامون محسوسات اقامه شود، اصلا محسوسات را بدان جهت كه محسوسند شامل نميشود.
در مقابل ، بيشتر دانشمندان غرب ، و مخصوصا طبيعى دانهاى آنان ، بر آن شده اند كه اعتماد بر غير حس صحيح نيست ، باين دليل كه مطالب عقلى محض ، غالبا غلط از آب در مى آيد، و براهين آن بخطا مى انجامد، و معيارى كه خطاى آن را از صوابش جدا كند، در دست نيست ، چون معيار بايد حس باشد، كه دست حس و تجربه هم بدامن كليات عقلى نمى رسد، و چون سر و كار حس تنها با جزئيات است ، و وقتى اين معيار بآن براهين راه نداشت ، تا خطاى آنها را از صوابش جدا كند، ديگر بچه جرات ميتوان بآن براهين اعتماد كرد؟!
بخلاف ادراكهاى حسى ، كه راه خطاى آن بسته است ، براى اينكه وقتى مثلا يك حبه قند را چشيديم ، و ديديم كه شيرين است ، و اين ادراك خود را دنبال نموده ، در ده حبه ، و صد حبه و بيشتر تجربه كرديم ، يقين مى كنيم كه پس بطور كلى قند شيرين است ، و اين دركهاى ذهنى چندين باره را در خارج نيز اثبات مى كنيم . اين دليل غربى ها است ، بر عدم جواز اعتماد بر براهين عقلى ، اما دليلشان عليل ، و مورد اشكال است ، آنهم چند اشكال .