عموميت خلافت انسان و اينكه منظور از خلافت در آيه جانشينى خدا در زمين است
زمينه و سياق كلام بدو نكته اشاره دارد، اول اينكه منظور از خلافت نامبرده جانشينى خدا در زمين بوده ، نه اينكه انسان جانشين ساكنان قبلى زمين شوند، كه در آن ايام منقرض شده بودند، و خدا خواسته انسان را جانشين آنها كند، همچنانكه بعضى از مفسرين اين احتمال را داده اند.
براى اينكه جوابيكه خداى سبحان بملائكه داده ، اين است كه اسماء را بآدم تعليم داده ، و سپ س فرموده : حال ، ملائكه را از اين اسماء خبر بده ، و اين پاسخ با احتمال نامبرده هيچ تناسبى ندارد.
و بنابراين ، پس ديگر خلافت نامبرده اختصاصى بشخص آدم عليه السلام ندارد، بلكه فرزندان او نيز در اين مقام با او مشتركند، آنوقت معناى تعليم اسماء، اين ميشود: كه خدايتعالى اين علم را در انسان ها بوديعه سپرده ، بطوريكه آثار آن وديعه ، بتدريج و بطور دائم ، از اين نوع موجود سر بزند، هر وقت بطريق آن بيفتد و هدايت شود، بتواند آن وديعه را از قوه بفعل در آورد.
دليل و مؤ يد اين عموميت خلافت ، آيه : (اذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح )، (كه شما را بعد از قوم نوح خليفه ها كرد)، و آيه : (ثم جعلناكم خلائف فى الارض )، (و سپس شما را خليفه ها در زمين كرديم )، و آيه : (و يجعلكم خلفاء الارض )، (و شما را خليفه ها در زمين كند) ميباشد.