در جمله (لله المشرق و المغرب ) چرا شمال و جنوب ذكر نشده است ؟
(قل لله المشرق و المغرب )، در اين آيه از ميانه جهات چهارگانه ، تنها بذكر مشرق و مغرب اكتفاء شده ، بدين سبب كه در هر افقى ساير جهات به وسيله اين دو جهت معين مى شود،
هم اصليش و هم فرعيش ، مانند شمال و جنوب و شمال غربى ، و شرقى و جنوب غربى و شرقى .
و مشرق و مغرب ، دو جهت نسبى است ، كه در هر نقطه با طلوع و غروب آفتاب ، و يا ستاره مشخص مى شود، و به همين جهت هر نقطه از نقاط زمين كه فرض كنى ، براى خود مشرق و مغربى دارد، كه ديدنى و محسوس است برخلاف دو نقطه شمال و جنوب حقيقى ، هر افق ، كه تنها تصور مى شود و محسوس نيست ، و شايد بخاطر همين نكته بوده كه دو جهت مشرق و مغرب را بجاى همه جهات بكار برده است .
(يهدى من يشاء الى صراط مستقيم ) الخ ، در اين جمله كلمه (صراط) نكره ، يعنى بدون الف و لام آمده ، و اين بدان جهت است كه استعداد امتها براى هدايت بسوى كمال و سعادت ، و يا به عبارتى براى رسيدن به صراط مستقيم مختلف است .
(و كذلك جعلناكم امة وسطا لتكونوا شهداء على الناس ، و يكون الرسول عليكم شهيدا) كلمه (كذلك - همچنين ) در تشبيه چيزى به چيزى بكار مى رود، و ظاهرا در آيه شريفه ميخواهد بفرمايد: همانطور كه بزودى قبله را برايتان بر مى گردانيم ، تا بسوى صراط مستقيم هدايتتان كنيم ، همچنين شما را امتى وسط قرار داديم .