معناى (قصاص ) و آثار آن و بيان لطائف جمله (و لكم فى القصاص حيوة )
قبل از آنكه قرآن كريم اين جمله را درباره قصاص ايراد كند، بلغاى دنيا درباره قتل و قصاص كلماتى داشتند كه بسيار از بلاغت و متانت اسلوب و نظم آن كلمات تعجب ميكردند و لذت مى بردند، مثل اين گفتار كه : (كشتن ب عض افراد، احياء همه است ) و اين گفتار كه : (زياد بكشيد تا كشتار كم شود)، و از همه خوش آيندتر اين جمله بوده كه مى گفتند: (كشتن مؤ ثرترين عامل است براى از بين بردن كشتار).
لكن آيه شريفه مورد بحث ، همه آن كلمات بليغ را از ياد برد و همه را عقب زد، زيرا جمله (و لكم فى القصاص حيوة )، (در قصاص براى شما حيوة است )، از همه آن كلمات كوتاهتر و تلفظش آسانتر است ، علاوه در اين جمله ، كلمه قصاص معرفه يعنى با الف و لام آمده ، و كلمه حيوة نكره ، يعنى بدون الف و لام آمده است تا دلالت كند بر اينكه نتيجه قصاص و بركات آن ، دامنه دارتر و عظيمتر از آن است كه با زبان گفته شود.
و باز با همه كوتاهيش ، نتيجه قصاص را بيان كرده و حقيقت مصلحت را ذكر كرده ،
كه حيات است و همين كلمه حيات حقيقت آن معنائى را كه نتيجه را افاده ميكند متضمن است چون قصاص است كه سرانجام به حيات مى انجامد نه قتل ، براى اينكه بسيار مى شود شخص را بعنوان اينكه قاتل است مى كشته در حاليكه بى گناه بوده ، اين كشتن خودش عدوانا واقع شده و چنين كشتنى مايه حيات نميشود.
بخلاف كلمه قصاص كه هم شامل كشتن مى شود و هم شامل انحاء ديگرى از انتقام ، يعنى اقسامى كه در قصاص غير قتل هست ، علاوه بر اينكه كلمه قصاص يك معناى زائدى را افاده ميكند و آن معناى متابعت و دنبال بودن قصاص از جنايت است و به همين جهت قصاص قبل از جنايت را شامل نمى شود، بخلاف جمله (قتل مؤ ثرترين عامل در جلوگيرى از قتل است ) كه اين شامل قصاص قبل از جنايت هم ميشود.
از اين هم كه بگذريم ، جمله مورد بحث متضمن تحريك و تشويق هم هست ، چون دلالت ميكند بر اينكه شارع يك حيات و زندگى ئى براى مردم در نظر گرفته كه خود مردم از آن غافلند، و اگر قصاص را جارى كنند مالك آن حيات ميشوند، پس بايد كه اين حكم را جارى بكنند و آن حيات كذائى را صاحب شوند.
نظير اينكه به كسى بگوئى : تو در فلان محل يا نزد فلان شخص مالى و ثروتى دارى و نگوئى آن مال چيست كه معلوم است شنونده چقدر تشويق مى شود به رفتن در آن محل يانزد آن شخص .
باز از اين هم كه بگذريم عبارت قرآن به اين نكته هم اشاره دارد: كه صاحب اين كلام منظورش از اين كلام جز حفظ منافع مردم و رعايت مصلحت آنان چيز ديگرى نيست و اگر مردم به اين دستور عمل كنند، چيزى عايد خود او نمى شود، چون ميفرمايد: (لكم - براى شما).