موضوع: برتری مردان بر زنان

اول اينكه تشكر ميكنم كه دنبال جواب هاي ديني هستيد چون متاسفانه بعضي از مردم شبهات رو ميشنون ولي دنبال پاسخ نميرن.

آیا این یک ایراد بزرگ نسبت به اسلام و قران نیست؟

اصلا و ابدا

قبل از جواب لازم ميدونم يه نكاتي رو ياد آور بشم:
ـ زن چون مرد خلیفه خدا است.(بقره:۳۰)

- هنگام خلقت هم از زن و هم از مرد پیمان گرفته شده است که شیطان را پرستشگر نباشند.(بقره:۳۴ و یس:۶)

ـ زنان و مردان دیگر نیز از جنس یکدیگر خلق شده‌اند.(نساء:۱ ، اعراف:۱۸۹)

چون كه متن ها طولاني بودن و توي تغيير رنگشون دچار مشكل شدم ميتونيد به اين لينك ها مراجع كنيد:
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]/

[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

اينم يه لينك ديگه كه علاوه بر يك نفر چند نفر پاسخ دادن كه چيز هاي جالبي نوشته شده:

[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

سلام
به نظرم با مراجعه به تفاسیر می شه تا حدودی متوجه قضیه شد.
برای مثال گزیده ای از تفسیر"نمونه" در همین رابطه:

اشكال : مـمـكـن اسـت ايـراد كـنـنـد كـه چـگـونـه اسـلام بـه مـردان اجـازه داده كـه در مـورد زنـان متوسل به تنبيه بدنى شوند؟! پاسخ : جواب اين ايراد با توجه به معنى آيه و رواياتى كه در بيان آن وارد شده و توضيح آن در كـتـب فـقـهـى آمـده اسـت و هـمـچـنين با توضيحاتى كه روانشناسان امروز مى دهند چندان پيچيده نيست زيرا: اولا: آيه ، مساءله تنبيه بدنى را در مورد افراد وظيفه نشناسى مجاز شمرده كه هيچ وسيله ديـگـرى دربـاره آنـان مفيد واقع نشود، و اتفاقا اين موضوع تازه اى نيست كه منحصر به اسلام باشد، در تمام قوانين دنيا هنگامى كه طرق مسالمت آميز براى وادار كردن افراد به انـجـام وظـيـفـه ، مؤ ثر واقع نشود، متوسل به خشونت مى شوند، نه تنها از طريق ضرب بـلكـه گـاهـى در مـوارد خـاصـى مـجـازاتـهـايـى شـديـدتـر از آن نـيـز قايل مى شوند كه تا سرحد اعدام پيش مى رود. ثـانيا: ((تنبيه بدنى )) در اينجا - همانطور كه در كتب فقهى نيز آمده است - بايد ملايم و خـفـيـف بـاشـد بطورى كه نه موجب شكستگى و نه مجروح شدن گردد و نه باعث كبودى بدن . ثالثا: روانكاوان امروز معتقدند كه جمعى از زنان داراى حالتى بنام تفسير ((مازوشيسم )) (آزارطـلبـى ) هـسـتـنـد و گـاه كه اين حالت در آنها تشديد مى شود تنها راه آرامش آنان تـنـبـيـه مـختصر بدنى است ، بنابر اين ممكن است ناظر به چنين افرادى باشد كه تنبيه خفيف بدنى در موارد آنان جنبه آرام بخشى دارد و يك نوع درمان روانى است . مـسلم است كه اگر يكى از اين مراحل مؤ ثر واقع شود و زن به انجام وظيفه خود اقدام كند مـرد حـق نـدارد بـهـانـه گـيـرى كـرده ، در صـدد آزار زن بـرآيـد، لذا بـه دنبال ايـن جـمـله مـى فـرمـايـد: ((اگـر آنـها اطاعت كنند به آنها تعدى نكنيد)) (فان اطعنكم فلا تبغوا عليهن سبيلا). و اگـر گـفـتـه شود كه نظير اين طغيان و سركشى و تجاوز در مردان نيز ممكن است پديد آيد، آيا مردان نيز مشمول چنين مجازاتهايى خواهند شد؟ در پـاسـخ مى گوييم آرى مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظايف مجازات مـى گـردنـد حـتـى مـجازات بدنى ، منتها چون اين كار غالبا از عهده زنان خارج است حاكم شرع موظف است كه مردان متخلف را از طرق مختلف و حتى از طريق تعزير (مجازات بدنى ) به وظايف خود آشنا سازد. داسـتـان مـردى كـه بـه هـمـسر خود اجحاف كرده بود و به هيچ قيمت حاضر به تسليم در بـرابـر حـق نـبـود و عـلى (عـليـه السـلام ) او را بـا شـدت عمل و حتى با تهديد به شمشير وادار به تسليم كرد معروف است . و در پـايـان مـجـددا بـه مـردان هـشـدار مـى دهـد كـه از مـوقـعيت سرپرستى خود در خانواده سـوءاسـتـفـاده نـكـنـنـد و بـه قدرت خدا كه بالاتر از همه قدرتها است بينديشند ((زيرا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است )) (ان الله كان عليا كبيرا).

در ضمن آیه ی مورد نظر، آیه ی34 سوره نسا می باشد.
منبع:
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

مقصود از «اضربوهنّ»، زدن با چوب مسواك و شبيه آن است، زدنى كه از روى رفق و دوستى باشد

خب این که کتک نشد که . با این اضربوهن تنبیه نمیشه . اگر خوشش اومد و بدتر کرد چی ؟
یه چی بگم نخندید . کودک که بودیم خیلی دلمون می خواست خانم معلما کتکمون بزنند . به کتک اونا می گفتیم « اَته » . نمیدونم چرا خوشمون میومد . حالا نکنه این تنبیه که میگید همون مزه را بده. اونوقت چه اثر باز دارنده ای خواهد داشت ؟
نتیجه : پیام خدا برای زنهایی است که پیروی از شوهر نداشته یا نافرمانی می کردند .ره آورد این عدم تمکّن انجام رفتارهای غیر اخلاقی بود . لذا بنا به شرایط فرهنگی ، با زبان مهربانی و نرمش آدم نمی شدند . انتظار دارید شیوه ی نهایی چه باشد ؟ یا این طرز برخورد یا باید طلاقشان داد . آیا به نظر شما پیامد این نوع طلاق در آن جامعه جاهلیت آنروز با وجود آن سابقه ی رفتاری زن و زمینه ی ترویج سوء ، چه بلایی به سر جامعه خواهد آورد ؟شما آن جامعه جاهلی را با این زمان مقایسه نکنید . پس در چنین شرایطی باید اهرمی مقرر گردد تا بعنوان عامل بازدارنده از اشاعه ی این فرهنگ منحط ممانعت نماید .
حالا شما سرکار kiyana پیشنهاد بدید با وجود چنین پدیده ای چه باید کرد ؟ البته با در نظر گرفتن اولویتها . تضییع حق زن به خاطر تنبیه بدنی یا ترویج اخلاق سوء در جامعه ؟ حکایت انتخاب بد و بدتر است . کدامیک ؟مستدام باشید .

خوب چرا باید تو قرآن که آخرین فرستاده هست چنین چیزی گفته بشه اگه اینطور تفسیر بشه که این آیات مربوط به اون برهه زمانی بوده پس اینطور استناد میشه که قرآن به درد جامع الان نمیخوره یعنی خدا وند نعوذ بالله نمیدونسته که تا 1400 سال دیگه هم از رهنمودهای این کتاب باید استفاده بشه؟

خوب چرا باید تو قرآن که آخرین فرستاده هست چنین چیزی گفته بشه اگه اینطور تفسیر بشه که این آیات مربوط به اون برهه زمانی بوده پس اینطور استناد میشه که قرآن به درد جامع الان نمیخوره یعنی خدا وند نعوذ بالله نمیدونسته که تا 1400 سال دیگه هم از رهنمودهای این کتاب باید استفاده بشه؟

سلام
اولا : اگر قبول داریم در آن برهه این موضوعات بوده ، بنظر شما نباید در خصوص آن برهه چیزی در قرآن ببینیم ؟ مگر نه اینست که قرآن باز گو کننده احوال اقوام پیشین است تا آینده گان عبرت گیرند ؟ مگر نمی بینید سراسر قرآن از اقوامی که همه پیامبران به نحوی با آنها در رفتارهای گوناگون مشکل داشته اند سخن رانده شده ؟ پس این همه سرگذشت گذشتگان به چه درد آیندگان می خورد ؟
دوماً : مگر آنچه در قبل اتفاق افتاده حوادث الآن نیست ؟ مگر نسلهای آینده از احوال پیشینیان عبرت نگرفتند ؟ مگر نسلهای بعد تا حتی الآن مبتلا به رفتارهایی از نوع مربوط به نسلهای گذشته نشده اند ؟ فکر می کنید این نوع سوء رفتارهای زنان ( و مردان ) حالا تکرار نمی شود ؟ به نظر شما این نوع برخورد همسران که خداوند گفته برای این زمان عبث و بیهوده است و قابل اجرا نیست ؟ اگر همچون رفتار و اعمالی حالا سر بزند علاجش چیست ؟
شما توجه بفرمایید سراسر قرآن از اتفاقاتی سخن می گوید که به نحوی نسلهای بعد مبتلا به آن هستند .مثل : دزدی ، فحشا ، احتکار و کم فروشی ، تضییع حقوق ، نفاق و دورویی ، کفر ورزی و شرک ( از جنس نه فقط سنگ بلکه زن و فرزند و مال و مسند و...) ، و غیره مگر رفتارهای سوء و حتی اعمال نیک فرقی با هم دارند ؟ ماهیت همه آنها مثل هم است . اما اشکال آنها در هر برهه فرق کرده . و به همین خاطر است که باید کسانی متخصص باشند و نوع برخوردها را منطبق با آنچه در قرآن آمده تفسیر کنند و به اجرا در آورند .(نقش علماء دین و متخصصین امور دینی مهم است )
و الاَ مثلاً فحشا از جنس زنا چه تفاوتی دارد نوع اقدام آن در آنزمان یا اینزمان ؟ یا مثلاً سرقت یعنی برداشتن مال دیگری بدون تمایل صاحب آن . آیا از نظر مفهوم فرقی کرده ؟ نه . بلکه نوع دزدی و جنسی که الآن می برند با سابق فرق دارد .
حالا شما خواهر عزیزم بفرمایند اگر همان تخلفات که قرآن از آنها گفته و متعلق به هزاران سال پیش است ، تکرار شود - که ماهیتاً یکی باشند ، شیوه های مقابله با آنها نمیتواند یکی باشد ؟ چرا میتواند اما شاید منطبق با نسل الآن ابزارها فرق کند . چون ماهیتی که قرآن فرموده مطابق با فطرت انسان انتخاب نموده و این نمونه رفتارها برای رام کردن فطرت چموش انسانهای خاطی را فقط کسی میتواند پیشنهاد دهد که خود سازنده و خالق آن نفس سرکش باشد . قبول دارید ؟ موفق باشید .