/ هاشمی نماد ثبات خبرگان در همراهی رهبری / ۲ دهه کینه از هاشمی به خاطر انتخاب ۶۸
/ هاشمی نماد ثبات خبرگان در همراهی رهبری / ۲ دهه کینه از هاشمی به خاطر انتخاب ۶۸
دامنه شبهات تاریخی گستره وسیعی ای را تاکنون از زیر سوال بردن تصمیمات امام تا القاء ناکارآمدی روحانیت و از زیر سوال بردن نماد فقهی و سیاسی اندیشه امام راحل(ره) در مجمع را تا تشکیک در جایگاه رفیع «مجلس» شامل شده و به موازات آن نیزاز زیر سوال بردن فقیه منصوب رهبری در قوه قضائیه و حرمت شکنی «مراجع معزز» نیز غافل نشده اند!
سوالی که به ذهن متبادر می شود این است آیا ممکن است روزی دامنه این شبهه افکنی های تاریخی به چگونگی انتخاب رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۶۸ منتهی شود؟
شاید روزی «متصلان به ولایت بالاتر» بتوانند شبهاتی را که سال ۸۲ کیهان علیه انتخاب رهبری زمزمه کرد را از تریبون مجلس خبرگان رهبری فریاد کنند ولی قطعا آن روز تا هاشمی رئیس خبرگان است از راه نمی رسد
شبهاتی که رسماً به استناد ضمیر فاعل «می گویند» مدعی تلاش مشترک آیتالله خامنهای و حاج سید احمد آقا و آیتالله هاشمی در انتخاب«فرد مورد نظر» شد؟! و به استناد همان ضمیر فاعل « می گویند » حتی حذف شرط «مرجعیت» در قانون اساسی را در همین راستا ارزیابی کرد!؟
جریان «بیباک» را باکی از هیچ شبهه افکنی نیست؟ دامنه این شبهات گستره وسیعی ای را تاکنون از زیر سوال بردن تصمیمات امام دردفاع مقدس ومدیریت جنگ تا القاء ناکارآمدی مدیریت ارشد روحانیت در۳ دهه گذشته و از زیر سوال بردن نماد فقهی و سیاسی اندیشه امام راحل(ره) در مجمع تشخیص مصلحت نظام را تا تشکیک در جایگاه رفیع «مجلس شورای اسلامی» در ساختار نظام شامل شده است و به موازات آن نیزاز زیر سوال بردن فقیه منصوب رهبری در قوه قضائیه و حرمت شکنی «مراجع معزز» نیز غافل نشدند و در لابلای آن نیز از زیرسوال بردن شخصیت امام با شبهه تحمیل پذیری از اشخاص نیز اباء نکردند! سوالی که اینجا به ذهن متبادر می شود این است آیا ممکن است روزی دامنه این بی باکی «جریان بیباک» در شبهه افکنی های تاریخی به چگونگی انتخاب رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۶۸ منتهی شود ؟ و سوال مکمل ان این است که یکی از مهم ترین موانع تحقق چنین روزی در مجلس خبرگان رهبری در طول ۲۱ ساله گذشته آیا کسی جز آیت الله هاشمی رفسنجانی بوده است ؟
شبهاتی که آتش تهیه آن را کیهان در سال ۱۳۸۲ در مصاحبه با آیتالله هاشمی ریخت و رسماً به استناد ضمیر فاعل «می گویند» آیتالله خامنهای و حاج سید احمد آقا و آیتالله هاشمی را به همدستی در انتخاب «فرد مورد نظر» متهم کرد؟! و حتی حذف شرط «مرجعیت» در قانون اساسی را در همین راستا ارزیابی کرد!؟ که البته پاسخ های شایسته اش را همان موقع دریافت کرد و خاموش شد.
اکنون به یمن بیباکی «مکتب ایران» در زیر سوال بردن تاریخ نظام بهترین مجال و فرصت برای ایشان به عمل آمده که با شانتاژ خبری آیتالله هاشمی را از راس مجلس خبرگان رهبری –به خیال خام خود- دور کرده و مقدسهای فراهم کنند تا شاید روزی «متصلان به ولایت بالاتر» بتوانند شبهاتی را که سال ۸۲ کیهان علیه انتخاب رهبری زمزمه کرد را از تریبون مجلس خبرگان رهبری فریاد کنند تا کام دل «جریان بیباک» و «کیهان» و مکتب ایران را یک جا فراهم کنند. روزی که به یقین بر ایشان ثابت شده که تا هاشمی رئیس خبرگان است از راه نمی رسد .
شبهات کیهان در سال ۸۲ برچگونگی انتخاب رهبر معظم انقلاب که در ذیل می آید همان بغض ناکام ۶۸ جریان «بی باک» است که اکنون امید آن دارند در فضای اتهام زنی رسانه ای بی مرز «مکتب ایران» که هر شانتاژ خبری را مجاز نموده حتی از طرح و بسط خبر دروغ تمایل یار دیرین آیت الله هاشمی برای ریاست مجلس خبرگان هم اباء نداشته باشند. شاید بهتر آن باشد که به جای رنجانیدن قلب هم پیمانان دیرین انقلاب جریان «بی باک» کاندیدای خود را برای ریاست مجلس خبرگان رهبری در افکار عمومی به بوته آزمایش و سنجش بگذارند؟ که فرمود: " النجاه فی الصدق" :
* بخش از مصاحبه کیهان با آیت الله هاشمی رفسنجانی پیرامون چگونگی انتخاب رهبری در سال ۶۸ :
کیهان- میگویند (؟) پیشنهاد بازنگری قانون اساسی برای حذف شرط مرجعیت بود، چون آقایان هاشمی، خامنهای و حاج احمدآقا تصمیم گرفته بودند (!؟) تا راه را برای فرد مورد نظرشان هموارکنند(!!؟)
- این هم تهمت است. اولاً وقتی که امام میخواستند ایشان را بردارند. بیشترین مقاومت از ناحیه ما بود. من تا حدی پیش رفتم که از جلسهای در حضور امام آنقدر ناراحت رفتم که امام فهمیدند چشمانم پر اشک است و سحر پیشخدمت خود را به منزل ما فرستاندد که «دیشب شما خیلی ناراحت رفتید. ناراحت نباشید، ما این نامه را پخش نمیکنیم» که پخش نشد.
کیهان - من در خطبههای نماز جمعه شما خواندم که بعد از طرح مسئله قضیه مهدی هاشمی، امام فرمودند: «شما در بین خود کسی را دارید» که اشاره به آیتالله خامنهای بود.
هاشمی : درست است. همان است که قبلاً گفتم. امام چنین چیزی گفته بودند. ولی خود آیتالله خامنهای قبول نداشتند. ساعاتی قبل از رحلت امام که قطع امید کرده بودیم، در جماران جمع شدیم که چکار کنیم. چون پزشکان گفته بودند که ممکن است امام امشب رحلت کنند. نظر ما این بود که آیتالله مشکینی، آیتالله موسوی اردبیلی و آیتالله خامنهای اعضای شورای رهبری باشند که آیتالله خامنهای قبول نمیکردند جزو این سه نفر باشند. من اصرار داشتم که اگر شما باشید، برای آن دو نفر مفید است. اصلاً تا آن موقع نامزدی نداشتیم. بعد که خبرگان بعد از رحلت امام جلسه گرفت، من و آیتالله خامنهای در سخنرانی خود با انتخاب فردی مخالفت کردیم. گفتیم باید شورا باشد. اینکه میگویند ما کسی را نداشتیم، دروغ است.
کیهان- فاصله بین عزل آقای منتظری و رحلت امام دو ماه است. در این مدت بحثی نداشتند؟
- در این فاصله هنوز امید داشتیم که امام میمانند. علائم بیماری بهگونهای بود که دو سه روز آخر نگرانیها جدی شد. چندین دکتر آورده بودیم و تلاش میکردیم. وقتی به این نتیجه رسیدیم که باید تصمیمی برای بعد امام بگیریم، من و آیتالله خامنهای روی شورا تکیه داشتیم. نظر قطعی ما این بود و فکر میکردیم نظر «شورای رهبری» رأی میآورد. چون قانون اساسی میگفت: «یا فرد یا شورای رهبری» سه نفر را هم تعیین کرده بودیم. در خبرگان افرادی از مجمع روحانیون و دیگران میگفتند: «شورای رهبری ۵ نفر باشد». من و حاج احمدآقا را هم اضافه میکردند و من نپذیرفتم.
کیهان- یعنی هیچ وقت امام به شما چیزی نگفتند؟
- به صورت مشخص چیزی نگفتند. ولی در زمانی که بحث عزل آیتالله منتظری جدی بود، به امام گفتیم: «بعد از شما چه اتفاقی میافتد؟ ما که رهبری نداریم. خلأ پیش میآید» که ایشان گفتند: «آقای خامنهای هست». این تعبیر را درجمع ما ۵ نفر گفته بودند که قبلاً گفته شد.
کیهان- زمانش کی بود؟
- مدتی قبل در همان جلسه بود که آیتالله خامنهای به امام گفتند: «گفتن مطالب این جلسه را بر ما حرام کنید.» بنا شد که نگوییم. این حرف را از امام داشتیم، ولی تعیین نکرده بودند. میگفتیم دست ما خالی است و ایشان میگفتند: «خالی نیست». ممکن است همان حرف را جای دیگری هم تکرار کرده باشند. دیگران هم مسایلی را نقل کردند که من نشنیده بودم. مثلاً از بعضی از اعضای خانواده امام نقل کردند که وقتی آیتالله خامنهای در دوره ریاست جمهوری به کره شمالی رفته بود و امام فیلم سفر را از تلویزیون تماشا میکردند، گفتند: « ایشان برای رهبری صلاحیت دارند.» ولی ما در فکر شورا بودیم و روی فکر خود ایستاده بودیم.
کیهان- میگویند (!؟) حاج احمد اقا در ابتدای آن جلسه با شما یا کسی دیگر تلفنی تماس گرفتند که اگر تا به حال نگفتیم، الان حجت بر ما تمام است که نظر امام، آیتالله خامنهای بود.
- در آن مقطع مشکل مرجعیت داشتیم. قانون اساسی میگفت: «باید یک نفر یا جمعی از مراجع باشد». امام گفته بودند که بهتر است مرجعیت شرط نباشد و حاج احمد آقا این گفته امام را تأیید کردند.
-
کیهان- امام روزهای آخر برای بازنگری قانون اساسی نامه دادند که «مجتهد عادل منتخب مردم» کافی است و شرط «مرجعیت» لازم نیست.
- امام این مسئله را حل کردند. قانون اساسی چنین اجازهای را به ما نمیداد. لذا ما برای انتخاب آیتالله خامنهای دوبار رأی گیری کردیم. اول بر اساس حکم امام موقتاً آیتالله خامنهای را انتخاب کردیم. بعد که قانون اساسی اصلاح شد، براساس قانون اساسی جدید دوباره رأیگیری کردیم.
کیهان- همان اکثریت را آورد.
- بیشتر از بار اول رأی آورد. بار اول از هشتاد نفر حدود ۶۸ نفر رأی دادند و این دفعه خیلی بیشتر بود. چون جا افتاده بود، مخالفی نبود. بنابراین انتخاب اول را موقت تلقی کردیم و منتظر اصلاح قانون اساسی ماندیم و براساس قانون اساسی به صورت دائمی انتخاب شدند.
کیهان- وقتی قرار شد آیتالله خامنهای مطرح شود، به این فرمایش حضرت امام استناد کردید؟ دلیل رأی آوردن بالای آیتالله خامنهای چه بود؟
- تمام شدن سریع کار خبرگان و رأی آوردن ایشان پنج دلیل داشت: اول، اینکه اوضاع خطرناک بود و خبرهایی هم از جبهه رسیده بود که نیروهای صدام حرکت کردند و به جلو میآیند. همه نگران بودیم که خلأ وجود رهبری، آن هم پس از رحلت امام مشکل آفرین شود. دوم، همین حرفهایی را که پنج نفری از امام شنیده بودیم، مطرح کردیم. سوم، نقل نظر امام که مجتهد، کافی است و احتیاج به مرجع نیست. چهارم، آن حرفهایی هم که نقل کردند امام پای تلویزیون گفتند، موثر بود. پنجم، که مهمتر از همه است شخصیت و صلاحیتهای خود آیتالله خامنهای است که برای خبرگان شناخته شده بود و اصلح از ایشان کسی را نمیشناختند.
کیهان- این ادلهای که برشمردید در مذاکرات هم مطرح شد؟
- همه اینها مطرح شد، الان در مذاکرات هست ودر کتاب آمده است.
کیهان- منتشر هم شد؟
- مذاکرات خبرگان محرمانه است. هیئت رئیسه حق دارد، اینها را منتشر کند. ما تا الان بخشهایی –غیر از آن جلسه- را در حد اعضای خبرگان منتشر کردهایم.
کیهان- شبهه دیگری که مطرح میکنند این است که میگویند (!؟) در بازنگری شرط «مرجعیت» را حذف (!؟) کردند و «مجتهد عادل منتخب خبرگان» را آوردند (!؟) تا بتوانند رهبری آیتالله خامنهای را تثبیت کنند(!؟)
- این کار را امام کرده بودند و راه حل درستی بود. اگر ما میخواستیم مرجع را رهبری کنیم، گیر میکردیم. قبلا هم امام گفتند که موافق نیستند. منتها فکر میکردیم که همیشه مرجعی هست و شورا هم گذاشته بودیم و فکر میکردیم شورا جای مرجع را میگیرد. ما هم که نبودیم، آن را علمای مجلس خبرگان گذاشته بودند.
کیهان- شبهه میکنند که در بازنگری قانون اساسی، مسئله رهبری را جوری تنظیم کردند که به نفع حضرت آیتالله خامنهای تمام شد. مسئله حذف نخستوزیر و تمرکز در قوه مجریه را جوری تبیین کردند که به نفع آقای هاشمی تمام شد و قضیه به گونهای شد که ایشان اقتدار کافی اجرایی را بگیرد و نهایتاً مرکز مقتدری به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام در قانون اساسی گنجانده شد که باز هم سود و نفعش به آقای هاشمی رسید که بعداً از دوره ریاست جمهوری در مصدر مجمع تشخیص مصلحت نشستند.
- اینکه در بازنگری این کارها شده، درست است. ولی در گفتن اهداف، دروغپردازی میکنند. قبلاً در قانون اساسی کلمه «ولایت مطلقه» نبود که بحث شد و با یک رأی اضافی تصویب شد. من جلسه را اداره میکردم و رأی آورد. در مورد ریاست جمهوری هم، درد بزرگ ما تا آن تاریخ اختلاف نخستوزیر و رئیس جمهور بود. واقعاً توجیهی نداشت که رئیسجمهور این همه رأی بیاورد و بعد هم اختیاری نداشتهباشد. همه کارها در دست دولت بود. این فلج کننده بود. بحث اینکه من باشم یا نباشم، اصلا مطرح نبود. البته در مقابل این، بحث دیگری بود و آن اینکه ما اصلاً ریاست جمهوری انتخابی نداشته باشیم و نظام پارلمانی باشد. نمایندگان مجلس انتخاب شوند و نخستوزیر را هم مجلس انتخاب کند و اگر رئیس جمهوری هم بخواهد باشد که در قانون اساسی هست، مثل جاهای دیگر باشد. این بحث بسیار جدی بود. پنج نفر هم که از مجلس آمده بودند، نوعاً طرفدار این نظریه بودند و بحثهایشان هم قوی بود. در آن بحث آقای عبدالله نوری به ما کمک کرد. با اینکه از مجلس آمده بود، ولی نظر ما را قبول کرد و رأی ایشان هم موثر شد که این پذیرفته شود. یعنی همه قبول داشتیم که سبک موجود –که ریاست جمهوری انتخاب شود و نخست وزیر را معرفی کند و اختیارات در دست دولت باشد- درست نیست. اختیارات در دست رئیس جمهور باشد، در غیر این صورت دولت شکل غیر معقولی دارد. ما آن چند سال خیلی گرفتاری داشتیم. در مورد مجمع که قبلش امام اختیارات خیلی بیشتری به مجمع داده بودند. یعنی مجمعی که با اختیارات اعطایی امام کار میکرد، میتوانست خیلی قویتر از این مجمع کار کند. ما در قانون اساسی آن را محدود کردیم و از اختیاراتی که امام داده بودند، خیلی کم کردیم. نکته دیگر اینکه مگر از اول قرار بود که من ریاست مجمع را در آینده داشته باشم؟ این اختیار رهبری است.
کیهان- شبهه دیگری که مطرح میکنند این است که میگویند در بازنگری شرط «مرجعیت» را حذف (!؟) کردند و «مجتهد عادل منتخب خبرگان» را آوردند (!؟) تا بتوانند رهبری آیتالله خامنهای را تثبیت کنند(!؟)
- این کار را امام کرده بودند و راه حل درستی بود. اگر ما میخواستیم مرجع را رهبری کنیم، گیر میکردیم. قبلا هم امام گفتند که موافق نیستند. منتها فکر میکردیم که همیشه مرجعی هست و شورا هم گذاشته بودیم و فکر میکردیم شورا جای مرجع را میگیرد. ما هم که نبودیم، آن را علمای مجلس خبرگان گذاشته بودند.
منبع متن پرسش و پاسخ ها : کتاب بی پرده با هاشمی رفسنجانی- از انتشارات سال ۱۳۸۲ ( کیهان )
دوست عزیز آقای هاشمی زحمت زیادی برای انقلاب کشید ولی تا وقتی که آقای هاشمی دست از مواضع دو پهلو در مورد فتنه سال 88 برنداشته و مطیع بی چون و چرای امام خامنه ای نشود تمام زحماتش را بر باد داده است،یادمان باشد که در مواقع مهم و تاریخیست که واقعیت افکار و اعمال انسانها مشخص میشود و اینکه واقعا تا چه حدی پای عقایدشان میمانندوآیا اینکه برای عقیده ایستاده اند و یا برای کسب قدرت!!؟؟ و... ما با ولایت زنده ایم ،تا زنده ایم رزمنده ایم یاعلی
من از دوست دیگه ای هم که مواضع و خطبه های هاشمی در 26 تیر رو منافقانه میدونند پرسیدم کجای اون مواضع منافقانه بود ( که البته ایشون ترجیح دادند پاسخی ندهند ) و از شما هم پرسشی دارم و اون هم اینه که از دید شما کجای اون مواضع دو پهلو هست ؟ ( در نماز جمعه ی 26 تیر ) . اگر موشکافی کنید ممنون می شم . :gol:
من از دوست دیگه ای هم که مواضع و خطبه های هاشمی در 26 تیر رو منافقانه میدونند پرسیدم کجای اون مواضع منافقانه بود ( که البته ایشون ترجیح دادند پاسخی ندهند ) و از شما هم پرسشی دارم و اون هم اینه که از دید شما کجای اون مواضع دو پهلو هست ؟ ( در نماز جمعه ی 26 تیر ) . اگر موشکافی کنید ممنون می شم . :gol:
منظورتون من هستم؟
کوتاه.الان ما کاملا 2 جریان عمده سیاسی در کشور داریم:
1-مسئولان و نمایندگان دولتهای قبل از دولت نهم و مجلس هفتم که بیشتر مقصود جریان اصلاحات است.البته از کارگزاران و ... هم باید نام برد.این جریان اکنون به حالت احتضار افتاده و تقریبا بی اثر و بی ثمر است
2-مسئولان و نمایندگان دولت نهم و مجلس هفتم به بعد.اکثریت این جریان خودشون رو اصولگرا می نامن(حالا بگذریم برخی زیر آبی رفتن)
در حال حاضر هم اکثریت تابع امام خامنه ای هستن و زمام کشور رو در دست دارن
دوست عزیز مواضع دوپهلو و سکوت آقای هاشمی در مورد اقدامات سران فتنه چیز خیلی روشنیست و نیازی به توضیح ندارد و ضمنا این تنها حرف ما نیست بلکه منتقدین سیاسی همه در این مورد با هم اتفاق نظر دارند. آقای هاشمی بویژه به دلیل استمرار اقدامات انتقاد برانگیز فرزندانش، انتشار اخباری درباره ارتباط وی با سران جریان فتنه و همچنین سکوت درباره موضعش در قبال این جریان در معرض انتقادات مختلفی قرار داشته است.
به عنوان نمونه، سکوت وی در برابر نامه ای که مهدی کروبی، از سران جریان مخالف نظام، برای وی نوشته است، مخالفان جریان فتنه را بر آن داشته که مواضع وی را همچنان "دو پهلو" بدانند.
پیش تر، شخصیت های مطرحی چون آیت الله یزدی، رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نائب رئیس مجلس خبرگان، مواضع آقای هاشمی رفسنجانی را درباره فتنه پس از انتخابات "دوپهلو" دانسته و از او خواسته بودند که در قبال فتنه گران شفاف سازی و از رهبر معظم انقلاب تبعیت کند.
رفتار رئیس مجمع تشخیص در سال گذشته که شامل دو نوع رفتار تقریبا متفاوت بود، حتی انتقادات مردمی از جمله در راهپیمایی ده ها میلیونی روز 9 دی ماه را به همراه داشت ضمنا نگارش نامه سرگشاده برای امام خامنه ای با یک لحن تهدید گرایانه و یدون رعایت ادب لازم و ...از نشانه های منحرف شدن ایشان از خط انقلاب و ولایت فقیه میباشد.
سروش من بحث نفاق رو پیش نمیکشم
گاهی اوقات لازمه که انسان موضع جدی بگیره.
ایا لازم نبود موقعی که تهدید نظام جدی بود یه موضع در رد عواملی که انقلاب رو تهدید میکردن بگیره!حداقل انتظار نیست؟
البته من پاسخ سوال اصلیم رو نگرفتم ، اما نظر من در مورد این پرسش شما :
هاشمی هیچوقت با جناح خاصی نبوده و همیشه فراجناحی عمل کرده ، یعنی تقریبا بینابین اصلاح طلبان و اصولگرایان قرار داره ، و به نوعی نقطه ی اعتدال محسوب میشه ( می شد ) ،
و به همین علت فراجناحی بودن هم هست که همیشه مورد هجمه ی هر دو جناح شاخص کشور قرار داشته ( بگذریم که در انتخابات 84 اصلاح طلبان هم پشت هاشمی جمع شدند ، در حالیکه بیشترین آسیب و تخریب هاشمی رو همین طیف رادیکال اطلاح طلبان در دوران اصلاحات بهش وارد کردند اما در اون انتخابات متوجه شدند که چه اشتباه بزرگی رو مرتکب شدند . ر.ک به کتاب هاشمی بدون روتوش )
اما در رابطه با برادر منجی :khande: :
در باره ی سران فتنه ؛ باز نظر شخصیم رو میگم : میدونیم که هاشمی اهل مستقیم حرف زدن نیست ، و مواضعش رو کلی بیان می کنه ، و وقتی در دفاع از نظام و انقلاب به دشمنان خارجی و عوامل داخلی ( یا واژه هایی به این مضمون ) اشاره میکنه مشخصا منظورش مشخصه ، و باز هم اینجا تفاوت هاشمی با اون دو طیف مشخص میشه ، از مواجهه ی مستقیم ( مگر در مواردی خاص ) پرهیز می کنه . البته بهتر و درست تر این بود در این باره مواضعش رو برای یکبار هم که شده شفاف بیان میکرد تا این سوء تفاهمات پیش نیاد برای دوستان .:gool:
در مورد فرزندانش هم قبلا گفتم که اگر برای ایشون محرز بشه فرزندشون خطا کار هست و ازش حمایت کنه جای انتقاد داره .
فقط در مورد نامه ی بدون سلام هاشمی به رهبر انقلاب ؛ به هرحال عدم پاسخ مقام معظم رهبری به اون نامه سبب علنی شدنش شد و اون نامه هم در شرایطی نوشته شده بود که هاشمی از مناظره ی تلویزیونی و عدم فرصت دهی به وی برای پاسخ گویی بر اتهامات وارده ن طبق قانون ناراحت بود ( هرچند که بعدا در نماز جمعه 29 خرداد به نوعی از ایشون دلجویی شد ) ، البته در تاپیک دیگری هم گفتم که لحن اون نامه تا حدودی تند بود .
... از نشانه های منحرف شدن ایشان از خط انقلاب و ولایت فقیه میباشد.
در این مورد با کمال احترام به نظر شما ، نظر من متفاوت هست ، به نظر من انتخابات آتی خبرگان مشخص خواهد کرد که هاشمی در کدام سمت تاریخ ایستاده ، سمت درست یا سمت غلط . ( البته پیش بینی ای نمیکنم در مورد اون انتخابات ، اما نتیجش به پرسش بالا پاسخ خواهد داد )
اما برادر شاتا :
اون بیانیه ی پایانی نشست خبرگان سال قبل و امسال و حمایت علنی هاشمی مصداق موضع جدی محسوب نمیشه بزرگوار ؟؟؟ اگر دوست داشتید مواضع هاشمی رو بازشناسی کنید بهترین مرجع در این مورد پایگاه اطلاع رسانی شخص هاشمی هست ، بد نیست سری بزنید.
البته این مورد موضع شفاف نگرفتن مورد انتقاد ما هم هست اما اینطور تفسیر نمیکنیم که ایشون از خط امام و انقلاب منحرف شده .
البته من پاسخ سوال اصلیم رو نگرفتم ، اما نظر من در مورد این پرسش شما :
هاشمی هیچوقت با جناح خاصی نبوده و همیشه فراجناحی عمل کرده ، یعنی تقریبا بینابین اصلاح طلبان و اصولگرایان قرار داره ، و به نوعی نقطه ی اعتدال محسوب میشه ( می شد ) ،
و به همین علت فراجناحی بودن هم هست که همیشه مورد هجمه ی هر دو جناح شاخص کشور قرار داشته ( بگذریم که در انتخابات 84 اصلاح طلبان هم پشت هاشمی جمع شدند ، در حالیکه بیشترین آسیب و تخریب هاشمی رو همین طیف رادیکال اطلاح طلبان در دوران اصلاحات بهش وارد کردند اما در اون انتخابات متوجه شدند که چه اشتباه بزرگی رو مرتکب شدند . ر.ک به کتاب هاشمی بدون روتوش )
سوال اصلی شما پاسخش همین سوالیه که من پرسیدم!
آقای هاشمی تو حرف و ظاهر سعی میکنه خودشو به قول شما فرا جناحی نشون بده اما در عمل به شدت پشت جریان اصلاح طلب و سبز است و به این میگن نفاق
حالا شما می تونی اسم این کارو سیاسی کاری بزاری یا هر چیز دیگه که دلت می خواد.بنده هم روی تحلیلهای شخصی شما در مورد هاشمی قضاوت نمی کنم.روی حرفها و اعمالش تصمیم می گیرم
ایشون به طور نیمه پنهان حامی جریان اصلاح طلبی هست و پای اینکار داره آبروی 30 ساله خودشو بین انقلابیون از دست میده.برای همین اکثر بزرگان ایشون رو ترغیب میکنن که حداقل لفظی از اونها فاصله بگیره
نظر شش تن از خبرگان پیرامون اظهار نظرهای هاشمی
1- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
2- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
3- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
4- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
5- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
6- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
اینهم حرفهای منافقانه هاشمی که هیچگاه هم تکذیب نشد و نشان داد ولی سران فتنه است:
زاکانی ادامه داد: هاشمی در همان جلسه گفت که موسوی جز به ابطال انتخابات قانع نیست و البته موارد دیگری را هم خواهان شده تا دست از اعتراض بردارد.
به گفته زاکانی هاشمی در این جلسه خواستار پیگیری اعتراضات از سوی یک شورای حکمیت غیر از شورای نگهبان شده بود.
وی به بخش دیگری از اظهارات هاشمی رفسنجانی در این جلسه اشاره کرد و گفت: هاشمی در آن جلسه چنین گفت که شرایط جامعه سخت شده است و اکنون دانشجویان به جای روحانیت به گروههای مرجع جامعه تبدیل شدهاند، این 3.5 میلیونی که به خیابان آمدهاند، به خانههایشان برنمیگردند و بهتر است که خودمان به خواستههای آنها عمل کنیم.
دوست من پرسش اصلی من این بود که کجای خطبه های 26 تیر منافقانه بود ، با کمال احترام به نظرم این بحث بدون نتیجه هست ( مانند تمام مباحث سیاسی دیگر در ایران ) ، هدف من این بود که سوء تفاهمات در باره ی هاشمی رو برطرف کنم اما ظاهرا با دیدی که ما داریم نسبت به قضایا هدفم محقق نخواهد شد . :gol:
من هم یه دوتا حرفی برای گفتن داشتم خواستم بدونید
خودتونم میدونید که بچه های ایشون نه تنها در جریان فتنه بلکه قبل از اون یه سری آتیشایی رو دوونده بودن
وحتی دیگه این اواخرخانم ایشون با حرفهایی که برای تهییج مردم و دعوت به شورش زدن پارسال
چراایشون کوچکترین موضعی نگرفتن
من کاری با شخص آقای هاشمی ندارم
غیر از تمام حرکاتی که خانواده ی ایشون در اثنای انتخابات سال گذشته انجام دادن
گرچه بگم بذاریم کنار که هیچ وقت از ذهن روزگار پاک نمیشه
اما نمی تونم بگم آدمایی که با سوءاستفاده از موقعیت پدر و اطرافیانشون آبروی انقلاب و بردن
و ذهن مردمو نسبت به جمهوری اسلامی مسموم کردنو می بخشم چون نمی بخشم
تمام آقا زاده ها و مسئولهایی که با کم کاری هایی و راهبردهای اشتباهاشون
نه تنها حیثیت خودشون بلکه حیثیت تمام مردمو که دلشون برای این انقلاب می تپه و
و تمام آدمهایی رو روزو روزگارشون عشق به این مملکت و خدمت زیر سایشونرو زیر سوال بردن
حرف من با یه آدم خاص نیست
حرف من با تمام اون مسئولایی و خویشاوندان مسئولانه که فکر میکننن کاراشون به خودشون
فقط مربوطه
نمیدونن که کسی که زیر پرچم یه انقلابیه
فقط مطعلق به خودش نیست
خطای اون،خطاو عیب اون سیستم و عقیده و هر چیزی که اون آدم بهش متصله ،به شمار میاد
خطایی که فرزندایشون مرتکب بشه آبرو ی ایشون نیست که فقط میره،آبروی کل نظامه که خدشه می خوره
مگه آقای خزعلی نبودن که از فرزندشون برائت کردن
چراایشون مخالفتی نسبت به حرکات فرزندانشون در تمام این سالها نداشتند و سکوت کردند
در آخر
زمانی بود که جناب آقای هاشمی طرفداران زیادی داشت
خیلی از افراد مذهبی ازایشون حمایت میکردند
ایشون دایره ی حمایتیشونو چرخوندن و این بار بعضی کسایی ازشون حمایت کردن که هیچ وقت حامیشون نبودن
کلا سنخیتی با تفکرات انقلاب و نظام ندارند که هیچ تازه بتونن خرخره شم می جوند.....
البته بعضیا
مثل سلطنت طلبا و ....
فکرنکنم آقای هاشمی بتونه به حمایت بلند مدت اونا امیدی داشته باشه
خلاصه اینکه آقای هاشمی حامی هایی رو از دست داد که اونو فقط به خاطر زحماتش به اسلام و انقلاب می خواستن
متاسفم که خوب حامی هایی رو برای همیشه از دست داد............................