مرد خاكستري اصلاحات را بشناسيد ، با تمام ريزه كاري ها (موسوي خوئينيها)
پرونده انفجار نخست وزیری توسط گروهی به مسئولیت بهزاد نبوی خارج از روال قانونی و قضایی تحت بررسی قرار گرفت؛ با حساسیت قوه قضائیه و انحلالاين کمیته، در اولین مراحل تحقیق گروه، نبوی مورد سوءظن بازپرس ویژه قرار میگیرد و به دستور وی، این گروه منحل و بعضی از اعضای آن بازداشت میگردند. اما بهزاد نبوی با برخورداری از اهرمهای فشار گوناگون توانست مانع از رسیدگی کامل به پرونده گردد. یکی از پشتیبانان او در این عرصه، موسوی خوئینیها بود. او مانع از بازجویی از حجاریان و نبوی ميگردد و حتی آنگونه که برخی از حاضران نقل ميکنند، خوئینیها با جعبه شیرینی به دیدن متهمین ميرود و آنها را دعوت به استقامت کرده و از رهایی نزدیک آنها خبر میدهد.
مرد خاكستري اصلاحات را بشناسيد ، با تمام ريزه كاري ها
(موسوي خوئينيها)
پيشينه مجهول موسوي خوئيني ها
سید محمد موسوی خوئینیها دبیر مجمع روحانیون مبارز است وی که پیش از انقلاب توسط ساواک دستگیر و مدتی را در زندان گذرانده وی پس از انقلاب واسطه دانشجویان پیرو خط امام که به سفارت آمریکا حمله کردند به ظاهر با امام خمینی بود و پس از آن نیز عهده دار مسئولیتهایی در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی بودهاست. راه اندازی مرکز تحقیقات استراتژیک در مجمع تشخیص مصلحت نظام و مدیریت روزنامه سلام نیز از فعالیتهای وی در دهه ۷۰ بود.
محمد موسوی خوئینی در ابتدای انقلاب عضو مجلس پیش نویس قانون اساسی بود همچنین در سال ۵۹ به مدت یک سال رئیس سازمان صداوسیما بود سپس به عنوان نماینده مردم تهران در دوره اول مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و در دهه ۶۰ چندین سال عهده دار دادستانی کل کشور بود و در سال ۶۸و پس از فوت حضرت امام ره) از اعضای مجلس خبرگان رهبری بود . گفتنی است وی که نقش عمده ای در تأیید صلاحیت بنی صدر نیز داشته است در آن مجلس از مخالفان رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنهای بوده است. او از هنگام خروج مهدی کروبی از مجمع روحانیون مبارز در سال ۱۳۸۴ دبیر مجمع روحانیون مبارز است.
هفته نامه "شما " ارگان حزب موتلفه در یادداشتی پیرامون واقعه 13 آبان 58 با عنوان "رازهای پنهان انقلاب دوم"، به بررسی یکی از نقاط مبهم تاریخ انقلاب در زمینه تأیید صلاحیت ابوالحسن بنی صدر توسط سید محمد موسوی خوئینی ها برای انتخابات ریاست جمهوری دور اول پرداخته است.
در این نوشته با اشاره به گفتگوی موسوی خوئینی ها با هفته نامه شهروند که وی به عنوان رابط و هدایت کننده اصلی دانشجویان در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی معرفی شده بود، از اینکه به رغم آگاهی از ارتباط بنی صدر با مأموران سیا براساس اسناد مکشوفه، صلاحیت بنی صدر مورد تأیید قرار گرفت، انتقاد و ضمن بیان برخی تبعات این اقدام افزوده است: آنچنان که از اسناد موجود بر می آید بنی صدر عامل انتقال دیدگاه سیا به منافقین بوده است و در جواب عباس داوری که از وظیفه آنها در شرایط روزهای پایانی خرداد 1360 می پرسد، می گوید: "سران آنها را بزنید" و اینگونه در ششم تیر رهبر معظم انقلاب ترور می کردند و در هفتم تیر شهید بهشتی و 72 تن از مدیران ارشد نظام و در 8 تیر آزادسازی زندانیان منافقین و ترور شهید لاجوردی در دستور قرار می گیرد که ناکام می ماند اما کچویی به جای او به شهادت می رسد و... هر چند دست حمایت الهی بسیاری از نقشه های شوم دیگر آنها را نیز خنثی کرد، نقشه ای همچون حمله نظامی آمریکا که در طبس دچار خشم الهی گردید و اسناد از نقش انکار ناپذیر بنی صدر در از کار انداختن رادارهای مرزی کشور و بمباران اسناد بر جای مانده پس از ناکام ماندن کودتا حکایت می کنند.
این هفته نامه در ادامه با اشاره به اینکه اسناد افشاکننده جاسوس بودن بنی صدر در دی ماه 58 به دست آمده و این نکته در کتاب «تسخیر» نوشته معصومه ابتکار که با مقدمه موسوی خوئینی ها منتشر گردیده، نیز مورد تایید قرار گرفته است، می نویسد: اگرچه این سند دیر هنگام آشکار گردید اما به خوبی بیانگر برخورد گزینشی با اسناد در آن تاریخ است.
ابتکار در کتاب «تسخیر» که به خاطرات تسخیر لانه جاسوسی پرداخته، به هفت سند اشاره میکند که در دی ماه 1358، در گاو صندوق اتاق رئیس پایگاه سیا در تهران، پیدا کرده اند و نخستین سند به تاریخ 27 جولای 1979 (5 مرداد 1358) باز میگشته که مقامات سیا را به تماس با شخص دیگری با عنوان SD LURE ترغیب میکرده است. «در این سند شماره تلفن او ذکر شده بود. با کنترل این شماره تلفن متوجه شدیم متعلق به منزل جناب بنی صدر است! سند دیگر از او به عنوان یک منبع اطلاعاتی و بالقوه نام میبرد. یکی از مأموران سیا با اسم رمز گای رادرفورد در پاریس تحت پوشش یک تاجر به او نزدیک شده بود. SD LURE موافقت کرد که دوباره در تهران با او ملاقات کند.»
نشریات فرانسوی «لوموند» و «پاری ماچ» و هفته نامه انگلیسی «اکونومیست» نیز در سال های 1985 و 1986 گزارش های تامل برانگیزی از پیشینه موسوی خوئینی ها (دبیرکل مجمع روحانیون مبارز) منشر نموده اند. بخشی از این گزارش ها در سال 1381 در کتابی به نام "شنود اشباح" منتشر گردید که سریعا با واکنش تند وزارت ارشاد دولت اصلاحات مواجه شده و پس از جمع آوری نسخه های کتاب مذکور از بازار، هیچ گاه مجوز انتشار مجدد برای این کتاب صادر نشد. در ادامه بخشی از گزارشهای فوق آمده است:
از نشريه فرانسوي «پاري مارچ» - 28/06/1985:
... اين مرد اسرار آميز حجت الاسلام محمد موسوي خوئيني ها» ست.
... مدتهای تمام دستگاههاي پليسی - امنیتی جهان پس از واقعه خونين مسجد اعظم مكه كه منجر به مرگ صدها نفر در فاصله سالهاي 1980-1979 شد در جستجوي او بودند. او حتي بدون اين كه پليس فرانسه متوجه شود، سفر كوتاهي به پاريس انجام داد و در پاييز سال 1983 سه روز در سفارت ايران در پاريس اقامت كرد و هنگامي كه پليس متوجه حضور او شد به «بروكسل» گريخت... .
اشخاص وارد به امور كرملين، معتقدند كه او يار «كا.گ.ب» در ايران و دوست قديمي «حيدر علي اف» عضو دفتر سياسي شوروي است.(«علي اف» اجداد ايراني دارد و در گذشته 17 سال رئيس پليس مخفي آذربايجان بوده است)
دوستي آنها از دهه 1960 در مجارستان شروع شد. در آن زمان «آندروپف» سفير شوروي در مجارستان بود و «خوئيني ها» ي جوان در بوداپست دانشجو بود و قبل از «ليسانسه» شدن به آلمان شرقي رفت و بالاخره ليسانس خود را در دانشگاه پاتريس لومومباي موسكو گرفت.
«خوئيني ها» در گذشته در اردوگاه هاي يمن جنوبي و جنوب لبنان آموزش ديده، و بي قيد و شرط «جورج حبش» را تحسين مي كند. در دهه 1970 اكثر سرويس هاي اطلاعاتي، خبر از رفت و آمد هاي او به بغداد و الجزيره، ژنو، مسكو، طرابلس، و وين مي دادند.
وي با ژنرال «پناهيان» كمونيست قديمي كه در سال هاي 1944 تا 45 رئيس ستاد ارتش خلق جمهوري مهاباد بود نیز ملاقات داشت.
«خوئيني ها» كه از سال 1975 در آلمان شرقي مستقر شده بود ، تعليمات خود را از « ماركوس ولف» ژنرال آلمان شرقي و رئيس سرويس هاي مخفي برلين شرقي دريافت مي داشت.
از روزنامه فرانسوی لوموند، 11 و 12 مارس 1984:
از همان زمان بود كه موسكو براي تربيت كادر هاي آينده يك ايران كمونيست اهميت زيادي قائل شد.
در فاصله سال هاي 1958 و 1964، «آندروپف» و «علي اف» تعداد زيادي از اين كمونيست ها را جهت تكميل آموزش هاي لازم به چين و كوبا ، سوريه ، لبنان، و ليبي اعزام نمودند.
تبحر و ورزيدگي اين افراد در واقع از تلاش هاي « علي اف» نشات مي گرفت. وي در حقيقت ايراني الاصل بود و در سال 1923 در نخجوان متولد شده بود. «علي اف» علاوه بر فارسي بر زبان هايي تركي و عربي نيز كاملا تسلط داشت. و در ابتدا با درجه ستوان دومي وارد كا.گ.ب شد . (1941-1946) و سپ رهبري حزب جدايي طلب دموكرات آذربايجان ايران را در تبريز به عهده گرفت و سپس مقدمات فرار طرفداران حزب شوروي را فراهم نمود و از همين رو ، بالاجبار تبديل به يك رابط ميان دو حزب ايران و كميته مركزي شوروي شد.
از هفته نامه انگلیسی اکومونیست (صفحه بولتن اطلاعاتی) 30 ژانویه 1986:
... بنا به گفته يكي از كمونيست هاي ايراني كه اخيرا به غرب فرار كرده است ، يكي ديگر از رابط هاي شوروي در ايران «موسوی خوئيني ها» مي باشد. بنا بر گزارش سازمان سيا، «خوئيني ها» پس از آن كه در دانشگاه پاتريس لمومباي موسكو تحصيل نمود، به عنوان عنصر نفوذي استخدام گرديد، به نظر مي رسد كه در اواخر دهه 1960 و اوايل دهه 1970، «خوئيني ها» رابط بين دوستان آلمان شرقي خود در«لايپزيك» بوده است. گفته مي شود وي وجوهي نيز بابت فعاليت هاي ضد شاه دريافت داشته است... .
بنا بر گزارشات سازمان جاسوسي امريكا در نوامبر 1983 وي در حالي كه سرگرم مسافرت با يك پاسپورت سوري بود ، در انگلستان مورد شناسايي قرار گرفت. ظاهرا «خوئيني ها» در صدد سازمان دادن دانشجويان مسلمان و گشايش حساب هاي مخفي در شعب بانك هاي خارجي در جرسي و جزاير كانال مانش بوده است... .
۲۵ سال بعد:
* آقاي موسوي خوئينيها در بهمن 87 اينگونه ميگويد: ما بايد بياييم و توان بگذاريم تا به هر قيمتي رهبري را از تخت پايين بكشيم. او بايد بفهمد كه اين مملكت آنطور نيست كه ايشان هر جور بخواهد به هر سمت بكشد. خاتمي و يارانش اكنون كلي تجربه دارند.
نقش او در ترور شهید مطهری
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی گفت: با نگاهی به سوابق موسوی خویینی ها طی سه دهه گذشته می توان دریافت که وی مدیریت کودتای مخملی اخیر را بر عهده داشته است.
حمیدرضا ترقی در گفت و گو با ایرنا تاکید کرد:با نگاهی به سوابق موسوی خویینی ها طی سه دهه گذشته و نقش او در ترور شهید مطهری به دست گودرزی یکی از عناصر گروه فرقان و همچنین حرکات ایضایی موسوی خویینی ها در روزنامه سلام و بروز حوادث 18 تیر جملگی نشان می دهد که او همیشه در قامت یک عنصر پشت پرده در صدد ایجاد کودتا و یا آشوب در جامعه اسلامی ایران بوده است.
ترقی ادامه می دهد: موسوی خویینی ها حتی در اتخاذ مواضع و مبانی سیاسی و نظری خودش ثبات ندارد وی در اوایل انقلاب با هدایت جوانان برای تسخیر لانه جاسوسی در قامت یک ضد امریکایی ظاهر شد.
وی گفت: اما وی در حال حاضر با قرار گرفتن در جریان آشوب طلبانه رضایت و خشنودی آمریکایی ها را فراهم کرده است که این خود نشان می دهد که او در تعیین خط مشی سیاسی و نظری خودش نوسان دارد.
ترقی گفت: می توان از موسوی خویینی ها به عنوان عنصر اصلی هدایت آشوب های اخیر یاد کرد و معتقدم که محمد خاتمی؛ میر حسین موسوی و مهدی کروبی ازسوی موسوی خویینی ها هدایت می شوند.
وی در پایان خاطر نشان کرد: بر همین اساس می طلبد که مسئولان به نقش موسوی خویینی ها در تدارک کودتای مخملی توجه بیشتری داشته باشند.
انكار ولايت مطلقه حضرت امام
وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: موسوي خوئينيها گفته بود كه من زمان امام(ره) هم ولايت مطلقه را قبول نداشتم اما رويمان نميشد، ولي حالا ميگويم كه از ابتدا هم اين مسئله را قبول نداشتهام.
به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاه خبرگزاري فارس محمدحسين صفار هرندي وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي در نشست مجمع جوامع اسلامي دانشجويان دانشگاههاي سراسر كشور كه در دفتر اين اتحاديه برگزار شده بود طي سخناني و در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه چه دليلي موجب شد تا موسوي و افرادي از اين دست دچار نوعي تجديدنظرطلبي در افكار و گفتمان انقلاب شدند؟ اظهار داشت: اينكه چطور يك نفر ممكن است به وادي بازگشت از گفتمان انقلاب و اسلام و جمهوري اسلامي برسد، از چندين جنبه قابل بررسي است.
وي افزود: در مباحثي كه مقام معظم رهبري در بخش عوام و خواص مطرح كردهاند به اين مسئله پرداخته شده است، اما موضوع ديگري كه بايد مد نظر قرار بگيرد اين است كه انسانها وقتي از نقطه كانوني يك واقعه فاصله ميگيرند با غفلت و فراموشي مواجه ميشوند.
وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي با بيان اينكه به طبع وقتي از انقلاب دور ميشويم ممكن است از انديشهها و انگيزههاي آن نيز دور شويم، تصريح كرد: موسوي خوئينيها پس از رحلت امام(ره) و در دوران ابتدايي رهبري حضرت آيتالله خامنهاي با رهبري ايشان مخالف بود و هميشه نسبت به موضوع رهبري ايشان واكنش منفي نشان ميداد كه بخشي از شيطنتهاي كنوني وي نيز متاثر از همان نگاه قديمي است.
صفارهرندي ادامه داد: موسوي خوئينيها در يكي از كلاسهاي درسش در يكي از واحدهاي دانشگاه آزاد عنوان ميكند كه ولايت مطلقه فقيه اساسا مسئله قابل قبولي نيست و نميشود آن را پذيرفت. از وي سوال ميشود كه شما كه جزو گروه محوري بوديد كه در زمان امام كساني را كه نسبت به مسئله ولايت فقيه تشكيك عملي كرده بودند به ضديت با اسلام متهم كرده و گفتيد كه ضد انقلاب و طرفدار اسلام آمريكايي هستيد پس چطور اين حرف را ميزنيد؟
وي اضافه كرد: موسوي خوئينيها گفته بود كه من زمان امام(ره) هم ولايت مطلقه را قبول نداشتم اما از آنجايي كه امام جاذبه فوقالعادهاي داشت و ما نيز از شاگردان ايشان بوديم رويمان نميشد كه جلوي امام مخالفت كنيم اما حالا كه اين شرايط نيست، من ميگويم كه از ابتدا هم اين مسئله را قبول نداشتهام.
وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي در ادامه با بيان اينكه مشابه اين صحبتها را نيز ميتوان در صحبتهاي آدمهاي كوچكتر اين جريان نيز ديد، اظهار داشت: از آن جمله ميتوان به سخنراني كديور در كانادا پس از فتنههاي اخير و در مراسمي كه براي كشتهشدگان اين ماجرا گرفته شده بود اشاره كرد كه ميگويد "اين اتفاقات نشان داد كه حكومت ديني بر پايه جمهوري ولايي اساسا موضوعيت ندارد و در دوره امام نيز اين حكومت به دليل رابطه امام با مردم و نقش و سيطره معنوي ايشان قابل تحمل بود، اما پس از امام تضاد بين دين و سياست برجسته شد. "
صفارهرندي تاكيد كرد: از صحبتهاي اين افراد ميتوان فهميد كه اين عده از ابتدا نيز با نظام اسلامي و ولايت فقيه زاويه داشتند و اكنون مشكلاتشان در حال بروز كردن است يعني تجديد نظرطلبي اكنون اينها موثر از زمينههاي قبليشان بود.
وي در خصوص بخش ديگري از افراد كه دچار تجديد نظرطلبي در افكارشان ميشوند، گفت: يك عده هستند كه موضعشان مسائل فكري و نظري نيست، اينها افرادي هستند كه در صحنه عمل و وقتي منافعشان به خطر ميافتد ديدگاهشان عوض ميشود كه طلحه و زبير نمونه تاريخي اين افراد هستند، كساني كه حاضر بودند براي به حكومت رسيدن امام علي (ع) شمشير بزنند اما زماني كه ميخواستند ويژهخواري كنند بر سر امتيازطلبي با امام علي(ع) جنگ كردند.
صفارهرندي با بيان اينكه بخش ديگري از اين افراد كساني هستند كه مرعوب ميشوند يادآور شد: اين افراد زماني كه احساس كنند جايگاه و موقعيتشان به خطر افتاده مرعوب شده و زير بار هر فشار و تهديدي ميروند و حتي حاضرند با دشمنان نيز بر سر ميز مذاكره بنشينند اما عده ديگري از اين جمع نيز كساني هستند كه همواره متاثر از فضاهايي ميشوند كه در اطرافشان به وجود ميآيد كه از اين دست افراد نيز در مسئولين مكرر داشتهايم، يعني كساني كه دائم موضع اصولگرايانه افراطي ميگرفتند و حالا معكوس شدهاند و حتي در ضديت با ولايت فقيه نيز قرار دارند.
آرزوي تسخير جايگاه رهبري
،در نگاه همه فعالان سياسي ايران عالیجناب خاکستری ، چهره پردهنشين اصلاحطلبان است. مردي كه همواره ترجيح داده است در پشت صحنه ايفاي نقش كند. سلوك سياسي او بهگونه اي است كه از آفتابي شدن در ميدان سياست احتراز ميورزد. اين، ويژگي همه كساني است كه نميخواهند رد پايي از تصميم هاي آنها در حوادث و ماجراهاي رمزگونه باقي بماند.
هفته نامه پنجره در آخرین شماره خود به کالبد شکافی این چهره پرده نشین اصلاحات پرداخت و نوشت: در كالبد شكافي شخصيت اين گروه از سياستمداران پردهنشين ميتوان به خصوصياتي مشترك دست يافت. بارزترين خصلت آنها اين است كه خود را در نقش ناجي و سكاندار قرار ميدهند كه اغلب در مواقع بحراني كه توفان هاي سياسي، كشتي سياست حزبي آنها را دچار تلاطم ميكند رخ مينمايانند.
بر همين منوال، سيد محمد موسوي خوئينيها در جبهه اصلاحات چنين جايگاهي براي خويش ترسيم كرده است. جايگاه برادر بزرگتر يا مرشد سياسي كه جمله فعالان و نيروهاي اصلاحطلب نظرات او را فصل الخطاب قرار دهند.
در اينباره كافي است كه به سه فراز تحولاتي كه به شكست جريان چپ يا اصلاحطلب منجر شده دقت و در آنها تامل شود. سال هفتاد در جريان انتخابات مجلس چهارم كه به سقوط چپ منجر شد، سال 1384 كه با ناكامي اين جريان در سه انتخابات پيدرپي شوراها مجلس و رياست جمهوري كه به زوال جبهه اصلاحطلبان منجر گرديد و بالاخره بهار 1388 كه در حساسترين انتخابات تاريخ انقلاب اسلامي هر دو نامزد جريان اصلاحطلب مقابل نامزد اصولگرايان تن به شكست دادند.
در هر سه فراز از اين رويدادها موسوي خوئيني يك نقش واحد و مشخص را بر عهده ميگيرد و آن بسيج نيروهاي سردرگم اصلاحطلب براي اعتراض و رويارويي با جناح پيروز است. در هر سه مرحله حلقه هوادران او شاخه اي از تندروترين نيروهاي اصلاحطلب است كه به چيزي كمتر از كسب دوباره قدرت رضايت نميدهند.
بازي همه يا هيچ
تئوري موسوي خوئينيها در ميدان رقابت و مبارزه سياسي در هر سه مرحله از شكست جريان چپ داراي عناصر شناخته شده اي است. روش بازي او تابع قاعده همه يا هيچ است. بر پايه اين نظريه يك جناح سياسي يا بايد بهطور كامل قدرت را دردست بگيرد يا آنكه بهصورت تمامعيار در جايگاه اپوزيسيون بايستد. او گزينه ميانه يا حد وسط در برخورد با حريف قايل نيست. به همين دليل، همواره پيشنهاد تعامل يا همگرايي و همكاري دو قطب سياسي اصول گرا و اصلاحطلب را نفي كرده است. موسوي خوئينيها از وقتي كه پس از سقوط اصلاحطلبان از تسخير دولت و مجلس نااميد شد، بهسوي ايجاد جبهه اپوزيسيون كامل حركت كرد و در اين مسير دست اتحاد به همه نيروهاي معارض داد كه علاوهبر دولت اصولگرا نظام اصولگرا را نيز قبول نداشته اند. نظريه موسوي خوئينيها در پيشبرد طرح تقابل سياسي تابع يك اصل روشن است: نافرماني مدني. اين نظريه بهظاهر در دوره دولت خاتمي رايج شد، اما واقعيت اين است كه مبدع اين نظريه قبل ازمشاركت تيم «سلامي ها»يي بود كه دور خوئيني ها حلقه زده بودند يعني همان گروهي كه شالوده مشاركت را ريختند. اولين بار نيز در همان آغاز دهه هفتاد و با شكست جريان چپ در انتخابات مجلس اين تئوري از سوي مرد پردهنشين اين جريان مطرح شد و از طريق روزنامه سلام رواج پيدا كرد. نافرماني مدني همان انديشه اي است كه در نقطه تكاملي به انقلاب هاي مخملي منجر ميشود. اجزاي اين نظريه كه امروز به وضوح از سوي مرد در سايه اصلاحطلبان تجويز ميشود، بايكوت تحريم تحصن و سرانجام تقابل خياباني است. بيسبب نيست كارشناساني كه در رفتار اصلاحطلبان پس از بيستودوم خرداد تدبر كرده اند، معتقدند كه اين رفتارها آبشخوري جز نظريه نافرماني مدني دهه هفتاد «حلقه سلامي ها» ندارد.
بسياري از روش هاي اعتراضي كه در انتخابات اخير بهنام موسوي و كروبي عليه شوراي نگهبان و نهادهاي ناظر و مجري انتخابات ساخته و پرداخته شد، در واقع بازسازي نظريه نافرماني مدني است كه لااقل در سه مرحله: بار اول دهه هفتاد در جريان ناكامي نامزدهاي مجمع روحانيون در انتخابات مجلس چهارم، بار دوم در ميانه دهه هشتاد در جريان شكست اصلاحطلبان درانتخابات مجلس هفتم و بالاخره آخرين بار در بهار و تابستان 1388 به آزمون نهاده شده است.به اين صورت است كه او در هر سه دوره انزواي اصلاحطلبان در نقش ناجي ظاهر ميشود.
او نظريهاش را در ديدار با شاخه تندرو دانشجويان ارايه ميكند. رهنمودهاي تشكيلاتي او در اين ديدارها حاوي عباراتي است كه به مخاطبانش انرژي نفرت و حس انتقام را تزريق ميكند. طرح هاي عملياتي او در هر سه مقطع حاوي بالاترين سطح اعتراض نه تنها به دستاندركاران انتخابات كه بلكه به كل حاكميت است.
از اين جهات ويژگي هاي سياسي مرد پردهنشين اصلاحطلبان به هيچ يك از سران اين جريان شبيه نيست. اغلب سران اين جريان به درجاتي از مصالحه و انعطافپذيري در بازي سياست پايبند بوده اند، اما خوئيني ها تنها كسي بوده كه اصل مصالحه و مدارا در قبال حريف را مردود و مذموم شمرده است. به همين اساس، اغلب كارشناسان ظن قريب به يقين دارند كه دو نامزد ناكام اصلاحطلبان در رفتار خويش تابع تئوري مرد پردهنشين اصلاحطلبان بوده و در راستاي آن حركت ميكنند.
سرسلسله تجديدنظرطلبان
آنچه از سه دهه حيات جريان چپ پيداست، زندگي سياسي اين ليدر پشت پرده اصلاحطلبان، فراز و نشيب بسيار داشته است. كمتر چهره سياسي را ميتوان سراغ گرفت كه بهاندازه وي تغيير و تجديدنظر در انديشه و رفتار سياسياش داشته باشد.
فردي كه از زمان تسخير لانه جاسوسي در اول دهه شصت پرچم رهبري گروه موسوم به خط امامي ها را در دست داشت، در دهه هفتاد اولين چرخش ها را در افكار اين جريان صورت ميدهد.
روزنامه سلام تحت مديريت او محمل اصلي اين بازنگري در سياست ها و ديدگاه هاي انقلابي جريان چپ است و به باور بسياري از ناظران سياسي دو عامل عمده در تغيير نگرش او نسبت به حكومت و سياست مؤثر بوده اند. اول مناصب كليدي كه دهه شصت در اختيار او بوده و بعد از رحلت امام از دست ميدهد و دوم ناكامي طرح هايي كه او و همقطارانش براي تسخير جايگاه رهبري پس از امام در سر ميپروراندند.
موسوي خوئيني ها كه دبير مجمع روحانيون مبارز است، عهده دار مسئوليت هاي كليدي در دستگاه قضايي و سياسي نظام بوده. وي در ابتداي انقلاب عضو مجلس پيشنويس قانون اساسي بود. همچنين در سال ۵۹ به مدت يك سال رياست سازمان صداوسيما را بهعهده داشت.
در دهه شصت نيز چندين سال عهدهدار دادستاني كل كشور بود، اما در ميان اين مناصب، عهدهداري دو منصب دادستاني و توليت امور حج دو نمونه از اموري است كه كنار گذاشتن او از اين دو منصب تأثيري بهسزا در مشي سياسي وي داشته است.
پس از اين اتفاقات است كه او بهسمت طراحي تشكيلات حزبي معارض حركت ميكند؛ ابتدا در اقدامي سؤالبرانگيز مهدي كروبي را كه تا آن روز به عنوان چهره معتدل جريان چپ سنتي بود از مجمع روحانيون مبارز وادار بهكنارهگيري ميكند و در سال ۱۳۸۴ رسما رياست اين نهاد و دبيري مجمع روحانيون مبارز را در دست ميگيرد.
بسياري از اصلاحطلباني كه در دهه هفتاد باب تجديدنظر در اصول نظام جمهوري اسلامي را گشودند، شاگردان بلافصل او بودند. در سياست خارجي اين نظريه كه آمريكا ديگر دشمن نظام نيست براي نخستينبار در روزنامه «سلام» مطرح شد و حتي سردبير روزنامه با هدايت خود خوئينيها باب ديدار و مذاكره با گروگان سال 1361 خط امامي ها يعني باري روزن را ترتيب داد. مباحث مربوط به مشروعيت نظام و تز كاهش اختيارات ولايت فقيه نيز اولين بار در همين جريده مطرح شد. موسوي خوئينيها جزو اولين نفراتي بود كه نظارت استصوابي شوراي نگهبان را به چالش كشيد.
بنابراين آنچه فرماندهي سپاه در اين روزها درباره انديشه هاي ضد ولايت فقيه وي مطرح كرده، ريشه در عملكرد دو دهه اخير دبير مجمع روحانيون دارد؛ چنان كه برخي اعضاي اين مجمع فاش كرده اند او از فرداي رحلت امام علم مخالفت با رهبري را برافراشت و اين طرح خويش را از طرق مختلف دنبال كرد؛ روزي در قالب ارايه نظريه شورايي كردن نظام رهبري، روزي ديگر در قالب محدود كردن رهبري به قانون اساسي و بالاخره امروز در چهارچوب انديشه بازنگري در قانون اساسي و خارج كردن قواي سه گانه از حيطه اختيارات رهبري.
پرده هاي جديد از تناقضات فكري
تجديدنظر در مباني انديشه حكومت اسلامي در دو سال اخير در حالي از زبان موسوي خوئينيها مطرح شد كه زماني اولين مدافع نظام مطلقه فقيه بود و در دفاع از نظريه امام مبني بر اين كه ولي فقيه واجد همه اختيارات شارع اسلامي است، بيشترين حملات را به چهره هاي رقيبش انجام داده بود.
در مرور كارنامه اين ليدر اصلاحطلبان، اكنون فهرستي بلند از تناقضات پيش روي ما قرار دارد. در اين جا فقط به چند مورد برجسته از اين تناقضات اشاره ميكنيم: او در بهمن 1387 رهنمود ميدهد كه بايد اختيارات رهبري را محدود كرد. در نشستي ديگر ميگويد نميتوان بهخاطر مصالح نظام از مطالبات سياسي خويش كوتاه آمد. راه ديگري جز اصلاح ساختار نظام باقي نميماند و در ديدار با نامزدان اصلاحطلب توصيه ميكند تغيير در قانون اساسي را دردستور كار قرار دهند.
حال به نظراتي كه وي در ديدار جمعي از ياران خويش قبل از حوادث اخير بيان كرده نگاه كنيم، ميگويد: «از نظر حضرت امام(ره) واجبترين مسئله اين است كه نظام حفظ شود تا كشور سرپا بماند. حفظ نظام از اوجب واجبات است، يعني بايد از برخي واجبات و محرمات (اگر لازم باشد) عبور كرد تا نظام حفظ شود.»
او در ديدار زمستان هشتادوهفت در حالي اصولگرايان را به عدول از اصول متهم ميكند كه در همان ملاقاتش با دانشجويان به صراحت اذعان ميكند كه: «در زير چتر اصلاحات عدهاي بودند كه داعيه اصلاحطلبي داشتند اما اصلاحطلبي را با كنار گذاشتن دين ممكن ميدانستند، عدهاي ميگويند لازم نيست دين را كنار گذاشت، اما نبايد در سياست دخالتش داد، عده ديگري ميگويند داخل شدن دين در سياست اشكالي ندارد، اما به اين شكلي كه امروزه اتفاق افتاده كار درستي نيست.
برخي هم كاملا چارچوبها را قبول دارند اما به روشها ايراد دارند.
در بين اصلاحطلبان هم افرادي بودند كه آقاي خاتمي با آنها نسبتي ندارد.»
فصل ديگر اين تناقضات را ميتوان در نگاه خوئينيها به انديشه هاي امام در سياست خارجي جستوجو كرد. او در مقام ليدر گروه هاي خط امام بيشترين دفاع را از بحث قطع ارتباط با آمريكا كرد و هر گونه نرمش و مدارا با اين قدرت را مساوي عدول از انقلاب و راه امام دانست. اما اين بار در نشست خويش با دانشجويان ديدگاهي كاملا متناقض با آن نطق هاي دهه شصت خويش ارايه ميكند و ميگويد: «اما سؤال شما درباره برقراري ارتباط ميان ايران و آمريكا. بايد عرض كنم در يك نگاه منطقي و تحليلي موضوع رابطه با آمريكا بهعنوان يك معضل بهحساب نميآيد. اين مسئله توسط برخي افراد به يك مسئله بزرگ تبديل شده است. نميدانم چرا گاهي اوقات در اين كشور موضوعات بهقدري پيچيده ميشود كه حل آن دردسر آفرين ميشود. به هر صورت ما زماني انقلاب كرديم و آمريكا با انقلاب ما مخالفت كرد و ما نيز متقابلا پاسخ آن را داديم اما نبايد تا ابد با آمريكا در يك وضعيت ثابت ماند.»
اما دگرديسي هاي مواضع سياسي ليدر اصلاحطلبان تندرو به اينجا محدود نميشود او پس از ترك مناصب حكومتي وقتي كه به جرگه اپوزيسيون ميپيوندند با گروه هايي دست اتحاد ميدهد كه زماني به دست خود او در دادستاني يا توسط همكاران امنيتياش حذف شده بودند. او كه زماني بيشترين اعتراض را به گروه نهضت آزادي و بازرگان داشت، در ديدار با دانشجويان در تبرئه نخست وزير دولت موقت سخن ميگويد: «مهندس بازرگان معتقد بود كه ساواك ميتواند براي ما كار اطلاعاتي انجام دهد و ما ميتوانيم از آنها براي اهداف خود استفاده كنيم.
چنين اختلافي روز به روز شكاف ما را بيشتر ميكرد، اما هيچ وقت مثل همين حالا كسي فكر نميكرد كه مهندس بازرگان و دوستانش در نهضت آزادي علاقهمند به شاه و وابستگي به آمريكا بودند.»
در روزنامه سلام و پس از آن در مشاركت شاگردان موسوي خوئينيها با رهنمود خود او باب تعامل با اين جريان را باز ميكنند و دست آخر او پاي ليست هاي انتخاباتي را امضا ميكند كه در آن نام اعضاي ائتلاف موسوم به مليمذهبي ها در كنار همقطاران وي آمده است.
براي آنكه درجه تقابل و تعارض ليدر اصلاحطلبان با دولت و نظام اصولگرا را دريابيم، كافي است به رهنمودهاي تشكيلاتي كه او در ديدار با دانشجويان براي مبارزه با دولت احمدينژاد ارايه ميكند، رجوع كنيم. با آنكه در اين مرحله برخي از چهره هاي دوم خردادي طرح تعامل با دولت و نهادهاي حاكميت را ارايه ميكنند، اما او مانيفست تغيير يا براندازي دولت نهم را ارايه ميكند. در اين مرحله نيز طرف سخن او شاخه جوانان مشاركت و طيف تندروي دانشجويي است، ميگويد: «اگر وضعيتي كه اكنون در آن قرار داريم ( دوره دولت نهم) متوقف شود، خودش كار بزرگي است.»
او در اين ديدار، سياهترين چهره را از دولت اصولگرا ارايه ميكند كه همين تصوير خود مجوز مبارزه همه جانبه است، مدعي ميشود كه دولت نهم بنيانها را ويران ميكند.
نكته قابل تامل اين است كه او ابايي از اين ندارد كه در اين ديدار رسمي، يارانش را از اين طرح خويش آگاه سازد كه طرح مبارزه ميرحسين موسوي با دولت احمدينژاد را او طراحي و ارايه ميكند.
كافي است در اينباره حول اين جمله او كه همه رسانه هاي اصلاحطلب منتشر كرده اند، غور شود. ما انتظار داريم مهندس موسوي در درجه اول روند فعلي را متوقف كرده و در درجه بعد با استفاده از افرادي كه دورش جمع ميشوند چند قدمي بهسوي تسخير موقعيت هاي جديد گام بردارد.
ترور و انفجار در دفتر رياست جمهوري
پرونده انفجار نخست وزیری توسط گروهی به مسئولیت بهزاد نبوی خارج از روال قانونی و قضایی تحت بررسی قرار گرفت؛ با حساسیت قوه قضائیه و انحلالاين کمیته، در اولین مراحل تحقیق گروه، نبوی مورد سوءظن بازپرس ویژه قرار میگیرد و به دستور وی، این گروه منحل و بعضی از اعضای آن بازداشت میگردند. اما بهزاد نبوی با برخورداری از اهرمهای فشار گوناگون توانست مانع از رسیدگی کامل به پرونده گردد. یکی از پشتیبانان او در این عرصه، موسوی خوئینیها بود. او مانع از بازجویی از حجاریان و نبوی ميگردد و حتی آنگونه که برخی از حاضران نقل ميکنند، خوئینیها با جعبه شیرینی به دیدن متهمین ميرود و آنها را دعوت به استقامت کرده و از رهایی نزدیک آنها خبر میدهد.
او همچنین دستور میدهد تا متهمین کنار هم باشند که علیرغم توضیح در این خصوص که موارد اتهامياینها یکی است و هنوز تحقیقات تمام نشده و دادگاه نیز در پیش است و این امر میتواند باعث تبانی شده و در روند رسیدگی اخلال ایجاد کند، او تأکید میکند که این دستور همین امشب انجام گردد که این امر موجب اعلام استعفای مسئولین پرونده میشود و خوئینیها نیز با ابراز این که تاکنون با شما مماشات کردهام، میگوید همین فردا تکلیف شما را روشن میکنم. همزمان رازینی به نقل از آقاي منتظری اعلام میکند که قائم مقام (وقت) رهبری گفتهاند اگر چیزی نیست، آزاد کنید! این اقدامات اما مورد انتقاد برخی مسئولین وقت شورای عالی قضایی قرار میگیرد که خواستار ادامه تحقیقات و تعیین تکلیف پروندهها در دادگاه شده بودند. اما سرانجام پرونده که بارها با فشارهایی مواجه گردیده بود، متوقف گردید. در این میان 61 تن از وزرا، نمایندگان و مسئولین توماری به دفاع از متهمین امضا مینمایند و به محضر حضرت امام(ره) ارسال مینمایند و همزمان 62 نماینده مجلس نیز به قوه قضائیه تذکر داده و خواستار پیگیری جدی پرونده نخست وزیری میشوند.
این طومار و تذکر مورد توجه رسانهها قرار میگیرد و متعاقب ارسال تومار به حضرت امام، ایشان آیتالله اردبیلی، رئیس وقت شورای عالی قضایی، موسوی خوئینیها دادستان وقت کل و دادستان وقت انقلاب تهران را به حضور میطلبند. آنگونه که گفته شده است، حضرت امام در آن جلسه بسیار عصبانی بودهاند و پس از استماع گزارشها و تأکید موسویخوئینیها به این که «به پرونده رسیدگی نمودیم و مسئله خاصی در پروندهها وجود ندارد»، دستوری میدهند که دوگونه نقل شده است. برخی نظر امام را این گونه میدانند که ایشان به دلیل شرایط جنگی کشور و بحرانهایی که به سبب اختلافات حاصل از این پرونده پدید آمده بود، فرمودهاند: «فعلاً مسکوت بماند.» برخی دیگر نیز مدعیاند که امام فرمودند که «متهمین را آزاد و پرونده را مختومه نمایید.» دادستان انقلاب تهران بلافاصله دستور امام مبنی بر آزادی متهمین را اجرا میکند اما درباره روند قضایی پرونده و اینکه دستور امام مسکوت ماندن یا مختومه شدن آن است اختلافی پدید ميآید. سرانجام موسوی خوئینیها خود مصاحبه کرده و از قول امام خبر از مختومه شدن پرونده ميدهد.
جملات امام در آن جلسه اما از سوی خوئینیها در محافل به گونهاي نقل ميگردد که مورد انتقاد دیگر حضار قرار ميگیرد. نکته جالباينجا است که به رغم حساسیت بالایاين جلسه و علی رغم تلاش متهمین برای نسبت دادن مختومه شدن پرونده به امام، جملات امام در صحیفه نور درج نميگردد. اين اقدام با توجه به حضور چهرههای نزدیک به خوئینیها در مجموعه تدوین کننده صحیفه نور، ميتواند دو گونه تأویل گردد، یا با استناد به اينکه اين سخنان محرمانه بوده است، از درج آن خودداری شده تا نسخه مخدوش خوئینیها همچنان مستند بماند و یا امام برای جلوگیری از بالا گرفتن دوباره اختلافات، دستور به عدم انتشار واقعیت آن جلسه دادهاند. اما در خردادماه سال گذشته «عصرنو»، نشریه داخلی سازمان مجاهدین انقلاب در مقالهاي که تلاش مينمود اعضایاين سازمان را از اتهامشان در پرونده مبرا نماید؛ جملاتی را به امام نسبت داد که طبق حکم صریح امام مسموع نیست؛ بنیانگذار کبیر انقلاب در نامهاي در پاسخ به سؤال فرزندشان فرموده بودند:
«مع الأسف در حالى كه من زنده هستم بسيارى از مطالب كه از طرف بعض اشخاص يا بعض گروهها در نوشتار و گفتارها به من نسبت مىدهند، برخلاف واقع است. امروز كتابها و رسالههاى فراوانى چاپ يا در دست چاپ است كه عامداً يا اشتباهاً براى دروغ پردازى و تاريخ سازى بنا شده است. بايد ملت عزيز بدانند كه ميزان در صحت آنچه به من نسبت داده شده است و مىشود نوشتههاى خود من و گفتههاى من كه ضبط شده است و گفتههاى من در زمان حياتم در روزنامههاى كثيرالانتشار مىباشد و يا به شهادت دو نفر عادل از اهل علم، خالى از گرايش به احزاب يا گروههاى سياسى ثابت شود. و قيد آخر براى آن است كه بعض اشخاص سياسى براى مقاصد خويش توجيه دروغ را مىنمايند، گر چه به حسب ظاهر موصوف به ديانت باشند. به خداى تبارك و تعالى پناه مىبرم از شرّ شيطان و نفس اماره ... روحاللَّه الموسوى الخمينى.» با پایان نیافتناين رویه، سید احمد خمینی نامه مجددی به پدر مينویسد که گاه جراید و بولتنها، سخنان شما را متفاوت نقل کردهاند، دراين موارد چه باید کرد و با تذکر اينکه «اين ترديد در جايى است كه دسترسى به صدا و خط حضرتعالى نيست و اين هم بسيار است چرا كه خيلى وقتها است كه صحبتهاى جنابعالى را من و يا يكى ديگر از دوستان مىنويسيم و بعد از تصويب شما به مطبوعات و غيره مىدهيم، چه كسى بايد تشخيص دهد آن جمله از حضرتعالى است يا نه؟» همچنین ميپرسد که مسئله ديگر اين است كه تكليف نامهها و نوشتهها و پيامها و فيلم و نوارها و اشعارتان كه بطور كلى منتشر نشده است و در بايگانى دفتر موجود است را هم روشن بفرماييد.
و امام پاسخی ميدهند که تشخیص آن را منحصر به فرزندشان ميکنند «از آنجا كه شما را بحمداللَّه تعالى در مسائل سياسى و اجتماعى صاحبنظر مىدانم و در تمامى فراز و نشيبها در كنار من بودهاى و هستى و با صداقت و كياست امور سياسى و اجتماعى اينجانب را متصدى هستى، لهذا شما را براى تنظيم و تدوين كليه مسائل مربوط به خود- كه بسا در رسانههاى گروهى اختلافات و اشتباهاتى رخ داده است- انتخاب مىنمايم. و از خداوند متعال، كه حاضر و ناظر است، توفيقات شما را خواستارم. اميد است با صرف وقت و دقت نظر اين امر را به پايان برسانى.»
اما در یک تخطی آشکار از اين رویه، بدون آنکه مورد انتقاد مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی - که قائم مقام آن آقای انصاری در انتخابات اخیر بارها به موارد بسیار سطحیتر از اين که علیه میرحسین موسوی بود واکنش نشان داده بود- قرار گیرد، در مقاله مذکور در ارگان اين سازمان، متنی به امام منصوب ميگردد که اينگونه آغاز ميگردد «علت اينكه آقايان را زحمت دادم اين بود كه نامهاي را عدهاي از آقايان براي من نوشته و فرستادهاند كه شهادت دادهاند ما اين افراد را ميشناسيم و تأييد ميكنيم و مسئله اين نيست كه چند نفر را بگيرند و محكوم كنند، بلكه قضيه اين است كه افراد مؤمن به انقلاب و جمهوري اسلامي را كنار بزنند و افرادي كه مخالفند كم كم روي كار بيايند... » و در ادامه مينویسد که پس از توضيحاتي كه اعضاي حاضر در جلسه دادند، حضرت امام دو دستور ميدهند. يكي اينكه «اين پرونده بايد خاتمه داده شود». و ديگر اينكه «اين افراد را من خودم بايد درباره شان تحقيق كنم ...».
یکی از متهمیناين پرونده در مصاحبهاي در دفاع از خود به سخنان امام استناد ميکند و مأخذ آنرا متنی اعلام ميکند که موسوی خوئینیها در اختیار آنها قرار داده است. گویااين متن منتشر شده همان متنی است که خوئینیها منتشر نمود و مورد اعتراض حضار در جلسه قرار گرفت. اما آنچه مسلم است یکی از دلایل دستور امام (چه مسکوت ماندن باشد و چه خاتمه)، نامه 60 مسئول بهايشان و شهادت بر بیگناهی متهمین بوده است. در متناين نامه که با امضای سید محمد خاتميوزیر وقت ارشاد آغاز و با امضای عبدالکریم سروش خاتمه ميیابد، پس از مقدماتی آمده است « تا به امروز بیش از چند ماه است که جمعی از برادران مخلص و متعهد به اسلام و جمهوری اسلاميو از جمله یاران شهید رجايی که هر یک از ما یک و یا چند نفر از آنان را ميشناسیم، به اتهاماتی یکسر بی اساس و واهی و دردآور و زبانمال لال آنهم به خونخواهی آن شهید بزرگوار به بند کشیده شدهاند [...] تا به امروز بنا به حرمت و حفظ شئونات قوه محترم قضائیه کلاميابراز نکردیم ولی هنگامیکه مسئله از حد خواص ناگهان به صفحه اول روزنامه داخل کشور کشیده ميشود و به دنبال آن دستاویز و خوراک برای رادیوهای بیگانه فراهم ميکند، ناچار از بازگو کردناين درد شدیم و تقاضای امعان نظر عاجل داریم [...]» فارغ ازاينکه در ابتدای امر برخی از دوستان همین جریان به بیگناهی کشمیری نیز شهادت داده بودند؛ ادعای بیگناهی آنها در میان امضای تک تک آنها نیز تنها منحصر به چند متهم است اما آن را به کل متهمان تعمیم دادهاند.
جملات امضا کنندگان نامه نیز،اينک پس از فرو افتادن نقاب نفاق از چهره برخی از متهمین، بسیار پند آموز است. به عنوان نمونه محمدهاشمی، ریاست وقت صدا و سیما، و از مؤسسین حزب کارگزاران در شهادت خود برای امام از 2 متهم نوشته است او نخست درباره محسن سازگارا یادآوری کرده است که او را از سال 1355 میشناسد و با ذکر صفاتی همچون جوانی پرجوش و خروش، متعهد و متدین و علاقه مند به انقلاب اسلامي و کاملاً مؤمن به اهداف آن اظهار ميدارد از هر نوع وابستگی ايشان را مبرا ميدانم، اتهام مذکور برایايشان بسیار ناروا و ناجوانمردانه است. «برادر اکبرهاشميرفسنجانی در ادامه در تبرئه خسرو تهرانی نیز مينویسد» از آبانماه 1359 در نخست وزیری با ايشان آشنا شدم، همانند آقای سازگارا از جوانان متدین، مسلمان و علاقه مند به اسلام و انقلاب اسلامي [...] کوچکترین اثری که بتوان در ايشان حتی شک نمود دیده نشده است.» البته همه امضاکنندگان یک سیاق را اتخاذ نکردهاند، به عنوان نمونه حسین نمازی کسی را تبرئه نکرده و تنها خواستار دقت در روش رسیدگی شده است تا هتک حرمت صورت نگیرد، اما مرتضی الویری کل متهمین را یکجا تبرئه کرده و مينویسد: «اگر جمله انقلاب فرزندان خود را ميخورد تنها یک مصداق در کشور ما داشته باشد، بدون تردید مصداقش همین عزیزان هستند...» دراين میان عناصری که به مکانیسم دستگاه قضا آشنا بودند، بدترین مواضع را به لحاظ حقوقی اتخاذ کردند.
اسدالله بیات، خواستار فیصله پرونده در اسرع وقت ميشود و در ذیل نامه به امام مينویسد: «با توجه به شناختی که از اکثریتاين برادران از نزدیک دارم و تعهدی که به اسلام و امام و انقلاب اسلاميدارند، مناسب است قوه قضائیه سریع و قاطع مسئله را فیصله داده و افراد خدوم و صادق را مورد تشویق قرار داده تا مردم از خدمات آنها بهرهمند گردند»، دری نجف آبادی نیز بر حسباينکه یکی از متهمان را 3 الی 4 سال ميشناسد و اينکه عدهاي که از نظر او متعهد و مؤمن هستند، دخالت آن فرد را دراين جنایت هولناک بعید ميدانند، به تبرئه او دست یازیده است.
اما طنزترین بخش نامه، شهادت بهزاد نبوی است که خود در ردیف متهمین است. او اتهام وارده را از سوی بیبیسی و «عمال و اذناب داخلیش عنوان ميکند و متهمین را نزدیک ترین و صدیق ترین یاران رجايی شهید مينامد.
از دیگر امضا کنندگاناين نامه که امروز چهرههای شناخته شدهاي هستند، ميتوان به علی اکبر محتشمی، روغنی زنجانی، شافعی، زالی، سرحدی زاده، عابدی جعفری، عطاءالله مهاجرانی،هادی غفاری، محسن صفائی فرهانی، مصطفی تاج زاده، کمال خرازی، مرتضی حاجی و ... اشاره کرد. جالباينجا است که امضا کنندگاناين نامه را ميتوان به چند دسته تقسیم کرد.
حامیان نشاندار منتظری، اعضای سازمان مجاهدین انقلاب، اعضای مجمع روحانیون مبارز و افرادی که اگرچه آن روز عضو تشکلی نبودند اما در آينده از مؤسسین و حامیان اصلی احزاب کارگزاران و مشارکت گردیدند.
بسم الله الرحمن الرحيم
حضور محترم حضرت آيتالله العظمي امام خميني
رهبر كبير انقلاب اسلامي مد ظلهالعالي علي رئوس المسلمين
با سلام و آرزوي سلامت و طول عمر پربركت براي آن وجود مقدس و پيروزي هرچه سريعتر جندالله بر بعثيان عفلقي و توفيق روزافزون براي خادمان با سلام از درگاه احديت جل جلاله، اينجانبان امضاكنندگان زير به لحاظ شرايط سرنوشتساز حاكم بر جمهوري اسلامي بر آن شديم كه از سر صدق درد خود پيش دردآشناي جهان اسلام بريم تا انشاءالله درماني درخور حكومت حق مقرر گردد.
تا به امروز بيش از چند ماه است كه جمعي از برادران مخلص و متعهد به اسلام و جمهوري اسلامي و از جمله ياران شهيد رجايي كه هر يك از ما يك يا چند نفر از آنان را ميشناسيم به اتهاماتي يكسر بياساس و واهي و دردآور و زبانمان لال، آنهم به خونخواهي آن شهيد بزرگوار، به بند كشيده شدهاند.
شايد مشكلات و مصائبي كه هر روز در ابعاد گوناگون فراروي انقلاب اسلامي قرار ميدهند مانع از آن گرديده كه به روند حذف تدريجي و آرام نيروهاي مخلص و مؤمن و تلاشگر براي جمهوري اسلامي كه به صور مختلف اسير خطبازيها و برچسبها و تلههاي گوناگون ميگردند، توجه كافي مبذول گردد و اين حركات در لابهلاي مسائل روز به نحوي چهره پنهان ميكند، ولي آيا همچنان بيدفاع گذاردن برادراني كه يكسر در مسئوليتهاي مختلف فارغ از اين حركات سرگرم خدمت و مبارزه در سنگرهاي مختلف جمهوري اسلامي هستند، تا كجا ميتواند ادامه يابد؟
ما هماكنون مشاهده ميكنيم كه نيروهاي مؤمن و انقلابي جوان كشور، مضطرب و نگران چگونگي برخورد با اين مسئله هستند و از كنار هم قرار دادن مسائلي از اين دست و توقعي كه از نظام جمهوري اسلامي ايران دارند، جوياي تكليفاند؟
مطلب صرفاً بر سر اين برادران مخلص نيست كه در راه دوست هر آنچه كه رسد نيكوست و از ادعاي دوستي تا به دوست رسيدن هزاران وادي، نگراني اينجاست كه ابعاد و پيامدهاي اين اتفاقات صدمات جبرانناپذيري به جمهوري اسلامي وارد آورد.
تا به امروز بنا به حرمت و حفظ شئونات قوه محترم قضائيه كلامي ابراز نكرديم، ولي هنگامي كه مسئله از حد خواص ناگهان به صفحه اول روزنامه داخل كشور كشيده ميشود و به دنبال آن دستاويز و خوراك براي راديوهاي بيگانه فراهم ميآيد ناچار از بازگو كردن اين درد شديم و تقاضاي امعان نظر عاجل داريم كه انشاءالله خداوند عاقبت ما را ختم به خير كند و از نعمت دعاي حضرت امام بهرهمند سازد وما النصرالله من عندالله. والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته
1- سيدمحمد خاتمي وزير ارشاد اسلامي
2- محمدرضا آيتاللهي وزير معادن و فلزات
3- علياكبر محتشمي وزير كشور
4- مسعود زنجاني وزير برنامه و بودجه
5- غلامرضا شافعي وزير صنايع
6- عباسعلي زالي وزير كشاورزي
7- ابوالقاسم سرحديزاده وزير كار و امور اجتماعي
8- حسن عابدي جعفري وزير بازرگاني
9- بهزاد نبوي وزير صنايع سنگين
10- محمدتقي بانكي وزير نيرو
11- حسين نمازي وزير سابق اقتصادي و دارايي
12- محمدعلي نجفي وزير سابق فرهنگ و آموزش عالي
13- محمد ميرصادقي وزير سابق كار
14- محمدشهاب گنابادي وزير سابق مسكن و شهرسازي
15- سيدمصطفي هاشمي مشاور نخستوزير و وزير سابق صنايع
16- هادي منافي معاون نخستوزير و وزير سابق بهداري
17- عطاالله مهاجراني معاون نخستوزير
18- طهماسب مظاهري معاون نخستوزير و سرپرست بنياد مستضعفان
19- محسن نوربخش رئيس كل بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران
20- اسدالله بيات نماينده مجلس شوراي اسلامي
21- صادق خلخالي نماينده مجلس شوراي اسلامي
22- عباس دوزدوزاني نماينده مجلس شوراي اسلامي
23- احمد عزيزي نماينده مجلس شوراي اسلامي
24- سيدعباس موسوي نماينده مجلس شوراي اسلامي
25- فخرالدين حجازي نماينده مجلس شوراي اسلامي
26- مرادعلي احمدي نماينده مجلس شوراي اسلامي
27- اكبر حميدزاده نماينده مجلس شوراي اسلامي
28- عبدي محمد ميرزايي نماينده مجلس شوراي اسلامي
29- هادي غفاري نماينده مجلس شوراي اسلامي
30- جعفر سعيديان نماينده مجلس شوراي اسلامي
31- قربانعلي دري نجفآبادي نماينده مجلس شوراي اسلامي
32- قاضيزاده هاشمي نماينده مجلس شوراي اسلامي
33- غلامحسين نادي نماينده مجلس شوراي اسلامي
34- سيدابوالحسن حائريزاده نماينده مجلس شوراي اسلامي
35- محمدعلي هادي نماينده مجلس شوراي اسلامي
36- سيدمحمدكاظم موسوي بجنوردي نماينده سابق مجلس و رئيس بنياد دايرهالمعارف بزرگ اسلامي
37- محمد هاشمي مديرعامل صداوسيما
38- محسن صفايي فراهاني معاون امور دفاعي وزارت صنايع سنگين
39- ابوالقاسم جمشيدي معاون اقتصادي و بازرگاني وزارت صنايع
40- محمد باقريان معاون وزير صنايع سنگين و رئيس هيأت عامل سازمان گسترش
41- حسن رمضانپور معاون طرح و برنامه وزارت صنايع سنگين
42- ناصر رضايي معاون اداري و مالي وزارت صنايع سنگين
43- مسعود كرباسيان معاون اقتصادي و بازرگاني وزارت صنايع سنگين
44- سيدعبدالواحد موسوي معاون وزارت ارشاد اسلامي
45- سيدمصطفي تاجزاده معاون وزارت ارشاد اسلامي
46- صباح زنگنه معاون وزارت ارشاد اسلامي
47- محمدامين سازگارنژاد معاون وزارت كشاورزي
48- حسين فاضل معاون وزارت كشاورزي
49- بهروز ماكويي معاون وزارت كشاورزي
50- سيدحسن طباطبايي معاون وزارت كشاورزي
51- محمد هندي معاون وزارت برنامه و بودجه
52- مرتضي الويري معاون وزارت برنامه و بودجه
53- مهدي سيداصفهاني معاون وزارت صنايع سنگين
54- زرهاني معاون وزارت آموزش و پرورش
55- اسماعيل حبيباللهزاده مشاور وزير صنايع سنگين
56- سيدكمال خرازي رئيس خبرگزاري جمهوري اسلامي و تبليغات شوراي عالي دفاع
57- مرتضي حاجي استاندار مازندران
58- تقي امانپور عضو جهاد سازندگي
59- محمد جعفري عضو دفتر تبليغات
60- عبدالكريم سروش محقق و استاد دانشگاه و عضو سابق ستاد انقلاب فرهنگي
اسامي زير جزو 60 نفري هستند كه نامه محرمانه به امام(ره) درخصوص شهادت بر بيگناهي متهمان پرونده انفجار نخست وزيري را به امضا رساندند.
اين نامه با امضاي سيدمحمد خاتمي آغاز و با امضاي عبدالكريم سروش خاتمه مييابد.
در اين بخش اسامي افراد و بعضاً جملاتي كه در تبرئه متهمين نوشتهاند، ميآيد كه البته در برخي از موارد به دليل ناخوانا بودن متن در سند اصلي، از كروشه استفاده شده است.
1- سرحدي زاده، وزير كار و امور اجتماعي
2- اسدالله بيات، نماينده مجلس (با توجه به شناختي كه از اين [...] از نزديك دارم و تعهدي كه به اسلام و امام و انقلاب اسلامي دارند، مناسب است قوه قضائيه سريع و قاطع مسئله را فيصله داده و افراد خدوم و صادق را مورد تشويق قرار داده (تا مردم) از خدمات آنها بهرهمند گردند.
3- احمد عزيزي، نماينده مجلس
4- سيدعباس موسوي، نماينده مجلس
5- محسن صفايي فراهاني، معاون امور دفاعي وزارت صنايع سنگين
6- ابوالقاسم جمشيدي، معاون اقتصادي و بازرگاني وزارت صنايع
7- محمد باقريان، معاون وزير صنايع سنگين و رئيس هيأت عامل سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران
8- حسن رمضانپور، معاون طرح و برنامه وزارت صنايع سنگين
9- صادق خلخالي، نماينده مجلس
10- بهروز ماكوئي
بسمه تعالي
تا آنجايي كه اين حقير از برادران خسرو تهراني و محمد رضوي شناخت دارم، افرادي به دور از هرگونه خدعه و نيرنگ مي باشند و همواره در تحقق عالي اسلامي كوشا بودند.
11- ناصر رضايي، معاون اداري و مالي وزارت صنايع سنگين
12- مسعود كرباسيان، معاون اقتصادي و بازرگاني وزارت صنايع سنگين
13- محمد هاشمي، مديرعامل صدا و سيما
بسمه تعالي
اينجانب محمد هاشمي با دو نفر از آقايان كه در اتهام و در حال حاضر در بند به شرحي كه ذكر ميشود، آشنايي دارم:
1- آقاي محسن سازگارا. ايشان را از سال 1355 ميشناسم. جواني پرجوش و خروش، متعهد و متدين و علاقهمند به انقلاب اسلامي و كاملاً مؤمن به اهداف آن. از هر نوع وابستگي ايشان را مبرا ميدانم. اتهام مذكور براي ايشان بسيار ناروا و ناجوانمردانه است.
2- خسرو تهراني. از آبان ماه 1359 در نخست وزيري با ايشان آشنا شدم. همانند آقاي سازگارا از جوانان متدين مسلمان و علاقهمند به اسلام و انقلاب اسلامي و سختكوش در جهت تحقق آرمانهاي آن بود. از هر جهت مورد تأييد برادر شهيد رجايي بود.
كوچكترين اثري كه بتوان در ايشان حتي شك نمود، ديده نشده است.
اتهام مذكور را به ايشان نيز بسيار ناروا و ناجوانمردانه ميدانم. از خداوند تبارك و تعالي درخواست دارم كه ما را از همه انحرافات مصون بدارد.
14- عباس دوزدوزاني، نماينده مجلس
15- محمدتقي بانكي، وزير نيروي جمهوري اسلامي ايران
بسمه تعالي
با توجه به شناختي كه نسبت به افراد در بند بخصوص برادران محسن سازگارا و خسرو تهراني دارم، يقين دارم كه اثرات منفي اين گونه برخوردها بسيار زياد بوده و درخواست حقير اين است كه در اين امر خطير با بينظري و سرعت عمل شود.
16- اسماعيل حبيباللهزاده، مشاور وزير صنايع سنگين
17- سيدكمال خرازي، رئيس خبرگزاري جمهوري اسلامي و تبليغات شوراي عالي دفاع
بسمه تعالي
اين حقير نيز [...] از برادران در بند را از نزديك ميشناسم و اميدوارم هر چه سريعتر موجبات استخلاص ايشان در يك بررسي بينظر و سريع فراهم گردد.
18- محمدشهاب گنابادي، وزير سابق مسكن و شهرسازي
19- سيدعبدالواحد موسوي (لاري)، معاون وزارت ارشاد اسلامي
20- محسن نوربخش، رئيس كل بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران
21- حسين فاضل، معاون وزارت كشاورزي
22- سيدمصطفي هاشمي، مشاور نخست وزير و وزير سابق صنايع
بسمه تعالي
اينجانب با شناختي كه از برخي برادران دارم، ايشان را مبرا از هرگونه سوء عمل و سوء نظر دانسته و از خداوند متعال آزادي
هر چه سريعتر ايشان را مسئلت نمايم.
23- محمدامين سازگارنژاد، معاون وزارت كشاورزي
بسمه تعالي
با توجه به مسئوليت اين برادران، اگر رسيدگي بي طرفانه و سريع نشود، مسئوليتپذيري در جمهوري اسلامي دچار خلل خواهد شد.
24- هادي منافي
25- تقي امانپور، عضو جهاد سازندگي
بسمه تعالي
با شناختي كه از برادر سيدمحمد رضوي [...] انشاءالله از هرگونه انحرافي و [...] و هر چه زودتر موجبات [...] ايشان و آزادي ايشان [...]
26- مرتضي حاجي، استاندار مازندران
27- محمد جعفري، عضو دفتر تبليغات
28- اكبر حميدزاده، نماينده مجلس
بسمه تعالي
شناختي كه از سوابق برادر ايماني، آقاي خسرو تهراني در زندان و حسن و صداقت انقلابي وي در مسئوليتهاي بعد از انقلاب دارم، به پاكي و خلوص وي شهادت شرعي ميدهم.
29- عبدي محمد ميرزايي، نماينده مجلس
بسمه تعالي
رسيدگي سريع مسائل بر حسب واقع و ختم عادلانه مسئله كه بيش از اين اسباب تبليغات مشكوك نشود مورد درخواست است.
30- زرهاني، معاون وزارت آموزش و پرورش
بسمه تعالي
با توجه به اطلاعاتي كه از خدمات گذشته اين برادران شنيدهام ارتكاب چنين اعمالي توسط آنان را غيرممكن و باورنكردني ميدانم.
31- مهدي سيداصفهاني، معاون وزارت صنايع سنگين، استاديار دانشگاه صنعتي اميركبير، عضو و دبير جامعه اسلامي دانشگاهيان ايران، عضو گروه فني و مهندسي شوراي عالي انقلاب فرهنگي.
32- عباسعلي زالي، وزير كشاورزي
33- مسعود زنجاني، وزير برنامه و بودجه
شناختي كه از برادر محسن سازگارا دارم، ويژگي كه از برادر خسرو تهراني شنيدهام، قابل قبول نيست كه با اين برادران چنين برخورد ميشود كه مايه [...] نيروهاي مخلص و وفادار خواهد شد.
34- غلامرضا شافعي، وزير صنايع
35- علياكبر محتشمي، وزير كشور
بسمه تعالي
با توجه به آبرو و حيثيت افرادي مسلمان و مورد تأييد بسياري از بزرگان اسلام و روحانيت و چند سالي كه پس از پيروزي انقلاب داشتهاند، قوه قضائيه همانند [...] ديگر برخورد غيرصحيح تاكنون داشته است، اميدواريم با اوامري كه به اين دستگاه ابلاغ ميشود، روش اين دستگاه تصحيح گردد.
36- حسن عابدي جعفري، وزير بازرگاني
37- محمدرضا آيتاللهي، وزير معادن و فلزات
انشاءالله با پيگيري و تسريع در اين امر اذهان جوانان حزبالله روشن شود و از آبرو و حيثيت برادران مؤمن به صورت مؤثر دفاع شود.
38- مرادعلي احمدي، نماينده مجلس
39- عطاءالله مهاجراني، معاون نخستوزير
بسمه تعالي
آنچه اهميت دارد، بررسي عاجل و بدون پيشداوري اين تقاضاست. معالاسف [...] مراجع ذيربط، با پيشداوري [...] با كار پرداخته و [...]
40- سيدحسن طباطبايي، معاون وزارت كشاورزي
41- محمد ميرصادقي، وزير سابق كار، بنياد شهيد
بسمه تعالي
اينجانب با كمال تأسف و به عنوان وزير كار كابينه شهيد رجايي و شهيد باهنر از وقوع چنين حوادثي در نظام جمهوري اسلامي و به نام آن عزيزان متأثر و متألم ميباشم.
42- سيدمحمد كاظم موسوي بجنوردي، نماينده سابق مجلس و رئيس بنياد دايرهالمعارف بزرگ اسلامي
بسمه تعالي
حقير سالها در سلول شاه در كنار خسرو تهراني بودم. در آن ايام كه هيچ نشانهاي از پيروزي ما و تشكيل حكومت اسلامي نبود، من و خسرو تهراني در سلول كتاب ولايت فقيه حضرتعالي را كه در زندان مخفيانه وارد شده بود، مباحثه ميكرديم. او در كنار ما و عليه منافقين بود.
43- فخرالدين حجازي، نماينده مجلس
اينجانب آقاي سازگارا را از قبل از انقلاب ميشناسم كه جواني مؤمن و پاك و انقلابي بود و آقاي خسرو تهراني را هم پس از انقلاب در مواقف عديده بر صداقت و ايمان [...] اميد كه رفع سوءتفاهم شود.
44- محمد هندي، معاون وزارت برنامه و بودجه
بسمه تعالي
خواست منافقين و دشمنان اسلام ايجاد شك و بدبيني نسبت به برادران شناخته شده ديني است. اينجانب برادر خسرو تهراني را متعهد به اسلام و خدمتگزار انقلاب اسلامي ميشناسم.
45- سيدحسين قاضيزاده هاشمي، نماينده مجلس
بسمه تعالي
اينجانب در مدتي كه توفيق خدمت در جبهههاي نور عليه ظلمت جنگ تحميلي داشتم ناظر بر همكاري صادقانه اين عزيزان بودم و آنان را افرادي مخلص براي جمهوري اسلامي ميدانم.
46- غلامحسين نادي، نماينده مجلس
نامبردگان [...] در تماس بوده شهادت ميدهم كه از افراد صالح و نافع براي جمهوري اسلامي بودهاند.
47- سيدابوالحسن حائريزاده، نماينده مجلس
48- هادي غفاري، نماينده مجلس
49- طهماسب مظاهري، معاون نخستوزير و سرپرست بنياد مستضعفان
بسمه تعالي
اينجانب از اولين سال پيروزي انقلاب اسلامي با برادر سازگارا آشنا شدم، با توجه به خصوصيات اخلاقي و اعتقادي ايشان، امكان دخالت ايشان در اين جنايت بسيار بعيد به نظر ميرسد. اميد است با سرعت زياد و با بررسي بينظير مسائل روشن شود و اين پرونده نيز به سرنوشت ساير احكام توفيقي دچار نشود. انشاءالله تحمل زحمات و ناملايمات براي همه مؤمنين بيگناه، اجر اخروي در بر داشته باشد و موجب ارتقاي نظام آنها نزد خداوند تبارك و تعالي شود.
50 – محمد علي نجفي، وزير فرهنگ و آموزش عالي كابينه شهيد باهنر
51 – سيد محمد خاتمي، وزير ارشاد اسلامي
بسمهتعالي
بعضي برادران را از نزديك ميشناسم و آنان را افرادي صالح ميدانم از اين گذشته حيثيت افراد مطرح است و به نظر ميرسد كه قوه قضائيه در چنين موردي بايد، با سرعت براي [...] خداي ناخواسته حيثيت افراد مورد تعرض برخي اغراض قرار بگيرد و اعتماد مردم به جريان [...] جمهوري اسلامي بيشتر گردد [...]
52 – صباح زنگنه، معاون وزارت ارشاد اسلامي
53- محمد علي هادي، نماينده مجلس
بسمالله الرحمن الرحيم
بنده برادر محسن سازگارا را از نزديك ميشناسم، ايشان در پاريس در خدمت امام و سپس در ايران در كارهاي مختلف منجمله در [...] مجدانه براي جمهوري اسلامي فعاليت داشت. برادر خسرو تهراني را نيز بعد از انقلاب در مراحل مختلف ديده و در تماس با وي بودهام و جز تلاش و كوشش جهت برقراري نظم و امنيت و دلسوزي براي جمهوري اسلامي از وي نديدم.
من بسيار بعيد ميدانم كه اين برادران در جريان انفجار نخستوزيري تقصيري داشته باشند.
البته قوه قضائيه مستقل است و بايد با كمال بيطرفي و به دور از جوسازي و جنجال و در نامهاي پرونده را رسيدگي و در صورتيكه برادران تبرئه شده و اتهامات واهي بوده بايد به صورت شايسته از آنان اعاده حيثيت شود، ضمناً اين نامه محرمانه است.
54 – جعفر سعيديان، نماينده مجلس
بسمهتعالي
اميدوارم كه قوه قضائيه هرچه سريعتر به اين جريان رسيدگي كرده و [...] مشكوك پايان داده شود و اينجانب خسرو تهراني را از زندان ميشناسم. فردي معتقد و علاقهمند به انقلاب و نظام جمهوري اسلامي است و بسيار بعيد است كه بتوان چنين اتهامي را به او نسبت داد.
55- قربانعلي دري نجفآبادي، نماينده مجلس
بسمهتعالي
برادر محترم آقاي حسن كامران را چند سال است، 3 الي 4 سال ميشناسم و برادران متعهد و مؤمن ديگر از قبل از انقلاب با نامبرده آشنا هستند، دخالت نامبرده را در اين جنايت هولناك بعيد ميدانند.
اميد است دستگاه قضايي بتواند ريشه جنايت را يافته و مسببين آن را به جزاي عدل برساند. والسلام عليك و رحمهالله
56 – مرتضي الويري، معاون پارلماني وزارت برنامه و بودجه
بسمهتعالي
اگر جمله انقلاب فرزندان خود را ميخورد تنها يك مصداق در كشور، داشته باشد بدون ترديد مصداقش همين عزيزان هستند. اسارت افرادي چون محمد رضوي و خسرو تهراني كه قبل از انقلاب شكنجه رژيم و ( ) و بايكوت منافقين و بعد از انقلاب فشار و رنج كار شبانهروزي و خالصانه را جهت تثبيت انقلاب عمل كردهاند به چه معناست و چگونه قابل تحمل است؟
آثار منفي و تخريبي اين گونه وقايع در حماسه اسلامي و در روحيه مؤمنين آنقدر زياد است كه با هيچ عبارتي قابل بيان نميباشد. اميدواريم با رهنمودهاي حضرت امام نگراني برطرف شود و اين انقلاب مقدس از درون ضربه نخورد.
57 – حسين نمازي
بسمهتعالي
چون اعاده حيثيت برخلاف اتهام و هتك حيثيت دشوار است لذا روشهايي بايد اتخاذ گردد كه رسيدگيهاي قضايي موجب هتك حرمت و حيثيت افراد نگردد.
58 – عبدالكريم سروش، عضو سابق ستاد انقلاب فرهنگي
بسمهتعالي
اين جانب آقاي محسن سازگارا را از نزديك ميشناسم و كمتر كسي را در صداقت و كفايت و داوري و خدمتگزاري و هوشمندي و ايمان به مانند وي ديدهام. [...]
59- مصطفي تاج زاده
60 – بهزاد نبوي، وزير صنايع سنگين
امام بزرگوار
بعد از عرض سلام و آرزوي طول عمر با عزت براي جنابعالي، بارها مصمم شدم كه در اينباره شخصاً مصدع اوقات شريفتان شده و رنجنامهاي تقديم حضورتان گردد تا مستحضر شويد كه در حيات آن رهبر عزيز (كه خداوند تا انقلاب مهدي(عج) مستدام بدارد)، چه به روز ياران اسلام، انقلاب و امام ميآيد و چه مظلومانه نزديكترين و صديقترين ياران رجايي شهيد توسط «بي.بي.سي» و عمال و اذناب متهم به قتل وي شده و در واقع با روش خائنانه ديگري ترور شده و از [...] خارج و با حذف آنها و يأس و گوشهگيري عدهاي ديگر، عملاً راه براي منفعتطلبان وابسته بازميگردد. ولي به دو دليل به همين چند جمله بسنده ميكنم و اينكه اطمينان يافتهام جنابعالي اشراف كامل به مسئله، بيش از همه ما صلاح اسلام، انقلاب و نظام را ميدانيد.
دوم اينكه دادستاني كل كشور را در پي دستورات جنابعالي مصمم يافتم و رجاء واثق يافتم كه گرچه با به بار آمدن سختيها و بيآبروييهاي موقت براي فرزندان مخلص انقلاب، حقايق روشن و «سيهروي شود هر كه در او غش باشد» تنها تقاضاي دستور تسريع دارم.
درماندگي و نقش در بحران انتخابات
شبكه ايران نوشت؛ روزهايي كه سران جريان اصلاحات به بهانه دستگيري و محاكمه دوستان خود به اتهام طراحي و هدايت آشوبهاي اخير، به مسئولان قضايي تاختند و پس از آن مدعي شدند كه اين دستگيريها و دادگاهها نتيجه عكس ميدهد، هرگز گمان نميبردند كه اندك پايگاه اجتماعي خود را نيز به زودي از دست بدهند.
اما افشاگريهاي تكاندهنده شخصيتهاي مطرح اصلاحطلب در دادگاههاي اخير، همزمان با ايجاد موجي از ناهماهنگي، جهتگيري و برنامهريزيهاي آتي، اين جريان را دچار تزلزل كرده است. اختلاف ميان بزرگان جبهه مذكور در جلسات خصوصي گوياي اين موضوع است.
بر همين اساس اخيراً برخي از سران اصلاحطلب به بهانه ضيافت افطاري در منزل يكي از اعضاي شاخص مجمع روحانيون مبارز به ارزيابي مسايل انتخابات و حوادث پس از آن پرداختهاند.
در اين جلسه مرد خاكستري اصلاحات كه تاكنون كوشش كرده نقش خود را در رويدادهاي اخير از پشتپرده به روي سن نكشاند، با اشاره به برگزاري دادگاه رسيدگي به اغتشاشات اخير، اظهار داشته است: با برگزاري چهارمين دادگاه معلوم شد، نظام قصد ندارد از مواضع خود در اينباره عقبنشيني كند و به نظر ميرسد كه اميد اصلاحطلبان براي آزادي سريع متهمان با حضور آيتالله صادق لاريجاني در سمت رياست قوه قضائيه سرابي بيش نيست.
در اين ميهماني كه سران شناخته شده اصلاحات در آن حضور داشتهاند، برخي از حاضرين بر اينباور بودند كه پخش مراسم دادگاه متهمين اغتشاشات اخير از طريق رسانه ملي نه تنها موقعيت اصلاحطلبان را با تزلزلي مواجه نكرده، بلكه تاثير عكس نيز داشته و باعث شده مردم به ديده تمسخر به اين به موضوع بنگرند.
اما مرد خاكستري اصلاحات كه حتي موسوي و خاتمي، رهبري وي را بر اين جريان به خوبي پذيرفتهاند، اين تصور را به كلي رد و عنوان كرد: بايد اين واقعيت را پذيرفت كه اعترافات تاثيرات قابلتوجهي را در بين اقشار مردم گذاشتهاست و اينكه ما ميگوييم دادگاهها نتيجه عكس داشته و مردم اين اعترافات را باور ندارند، تنها به درد استفاده در بيانيهها و سخنرانيها ميخورد. ما نبايد اين واقعيت را كتمان كنيم كه اين اعترافات ضربهاي بسيار جدي به اصلاحطلبان زد به نحوي كه من معتقدم ترميم آن حالا حالاها امكان پذير نيست.
وي تاكيد كرد: انتشار اعترافات اصلاحطلبان باعث شد ما به عنوان افرادي ضدانقلاب، كودتاگر، برانداز و ضد دين به مردم معرفي شويم و به هر قيمتي شده نبايد اجازه دهيم اين اعترافات به شكل كنوني از رسانهها خصوصا صدا و سيما پخش شود.
رهبر جريان اغنشاش گران در عين حال راهحلي را نيز براي التيام نسبي زخم عميق "بياعتمادي مردم به اصلاحات " پيشنهاد كرد: من معتقدم تنها راه جبران اين حادثه وحدت كامل نيروهاي اصلاحطلب است. همچنين بايد شبانه روز كار كنيم تا بتوانيم با پيروزي در اولين انتخابات پيش رو بتوانيم اين ضربه را تا حدودي جبران كنيم.
اعتراف رهبر آشوب ها به ريزش پايگاه اجتماعي اين جريان در شرايطي است كه به نظر ميرسد، موج ترديدزايي كه از پي افشاگريهاي متهمان آشوبها برخواسته، حتي بخش عظيمي از بدنه اصلاحطلبان را نيز غرق كرده است.
اين موضوع را مرد خاكستري اصلاحطلبان نيز كه در تحقق آشوب شب 30 خرداد امسال نقش اصلي را داشت، تاييد ميكند.
وي با بيان اين كه اعترافات سران اصلاحطلب باعث ترديد در جوانان اصلاحطلب شده، يادآور شد: پس از اعترافات اين سوال براي طرفداران جوان اصلاحات پيش آمده كه چرا افرادي كه ما از آنان به عنوان سمبل مقاومت و مبارزه ياد ميكرديم، در كمتر از دوماه به توبه و تغييرات اساسي در مواضع خود افتادهاند و دچار خلاء تحليلي شدهاند.
ليدر اصلاحطلبان حتي عنوان كرد: ذهنيت بخش زيادي از بدنه اصلاحات دچار ترديد شده است. به اعتقاد آنها، اينكه ما نتوانستيم براي افراد بازداشت شده كاري انجام دهيم، نشان دهنده اين است كه قدرت چانهزني خود را از دست دادهايم كه افرادي مانند حجاريان را نتوانستيم آزاد كنيم.
او بار ديگر سران اصلاحات را از "توهم سبز "ي كه اين روزها گريبان بسياري از آنان را گرفته، خارج ساخت و تاكيد كرد: اين مسائل واقعيتهايي است كه بايد قبول كنيم و براي حل آن بايد تدبيري انديشيد.
وي كادر سازي با معيار هاي جديد، استفاده از شيوههاي نوين براي ارتباطگيري با مردم خصوصا جوانان و همچنين اقناع و نزديك شدن به نخبگان جامعه در سطوح مختلف را از اقدامات اساسي و فوري دانست كه اصلاحطلبان ميتوانند در اين مقطع انجام دهند و به "بحران " كنوني پايان بخشند.
اما اعتراف مردخاكستري اصلاحات به از دست رفتن اعتماد مردم به اين جريان در حالي صورت گرفته كه برخي از شخصيتهاي شناخته شده اصلاحطلب همچنان اصرار دارند وانمود كنند كه كسي افشاگريهاي تكاندهنده يارانشان را باور نكرده و اين اعترافات به سود جبهه اصلاحات تمام شده است.
بيانيهها و سخنرانيهاي ميرحسين موسوي، محمد خاتمي و برخي احزاب اصلاحطلب مهر تاييدي است بر اجرايي شدن اين استراتژي.
همچنان در انتظار براي فتنه
پس از انتشار سخنان موهن يوسف صانعي در جمع تعدادي از همفكرانش در گرگان كه در آن اظهارات تند و بيشرمانهاي عليه رئيسجمهور منتخب ملت ايراد شده بود، در جلسه اي كه در منزل (م.خ) موسوم به مرد خاكستري اصلاحات با حضور برخي چهره هاي وابسته به جريان دوم خرداد از جمله (م.ك)، (م.الف)، (س.م. خ)، (ع.م.ل) و ... برگزار شد، بر ادامه رفتارهايي نظير رفتار صانعي تأكيد شده است.
به گزارش رجانیوز، (م.خ) مرد خاكستري اصلاحات در اين زمينه گفت: پس از سخنان شيخ مهدي (كروبي) مبني بر تجاوز به بازداشت شدگان، سخنان شيخ يوسف صانعي بهترين حالت ممكن را براي ما پديد آورد و بايد اين نوع سخنان و رفتارها ادامه پيدا كند.
وي افزود: اينها نمي توانند با كروبي و صانعي برخورد كنند چون از يك طرف كروبي مقبوليت دارد و از طرف ديگر صانعي مرجعيت دارد.
او ادامه داده است: اينها تجربه منتظري را دارند و نمي خواهند با برخورد با كروبي و صانعي و... يك منتظري ديگر بتراشند. پس بايد اين سخنان را از زبان همين افراد كه هم مقبوليت دارند و هم مرجعيت، پيگيري كنيم. گزارش نسبتا كاملي بود از شخصي كه هميشه خود را پشت سر جريانات و افراد پنهان ميكند در حاليكه در رقم خوردن حوادث تلخ يكي از نقش هاي اصلي را بازي ميكند. اين گزارش براي اولين بار در مانور سايبري ولايت در [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]منتشر شد ؛ ولي به خاطر اهميت موضوع گزارش يك بار ديگر در ديد عموم قرار گرفت. با وجود اين همه اسناد ارائه شده و مهم تر ازاين اسناد كه صحبت هاي دوستان ولايتمدار در وزارت اطلاعات است و از همه چيز خبر دارند نكته عجيب و غير قابل باور اين است كه چرا موسوي خوئيني ها همچنان بيرون از زندان به سر مي برد و تا به حال از ايشان يك بازجويي ساده هم نشده است ؟؟؟!!!!
نقد نیوز
به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!
بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .