شناخت هرچيزي به اصل و حسب و نسب آن است و شناخت موضوع مهمي چون«مهدي» به آن است كه حسب و نسب آن بزرگوار مشخص شود. اگر ثابت شود كه در كتب معتبر اهل سنت همچون صحاح سته، حسب و نسب آن بزرگوار را همان طور نقل كردهاند كه در كتب معتبر شيعي مطرح شده است، نقطه اشتراك و وحدت در عقيده محقق خواهد شد.
الف. مهدي از فرزندان عبدالمطلب است
ابن ماجه در سنن با اسناد خود از انسبن مالك از رسول خدا(صليالله عليه و آله وسلم) روايت كرده است:
سمعت رسولالله(صليالله عليه و آله وسلم) يقول: نحن ولد عبدالمطلب سادة اهل الجنه انا و حمزه و علي و جعفر و الحسن و الحسين و المهدي؛ از رسول خدا(صليالله عليه و آله وسلم) شنيدم كه فرمود: ما فرزندان عبدالمطلب سروران اهل بهشت هستيم، من و حمزه و علي(عليهالسلام) و جعفر و حسن و حسين و مهدي.
مقدسي شافعي در عقد الدرر اين حديث را نقل كرده است:
«ما هفت تن فرزندان عبدالمطلب سروران اهل بهشت هستيم. من و برادرم علي(عليهالسلام)، عمويم حمزه، جعفر، حسن و حسين و مهدي».
سپس مقدسي شافعي اضافه ميكند كه عدهاي از پيشگامان و بزرگان حديث مثل ابن ماجه قزويني در سنن و نيز ابوالقاسم طبراني در المعجم و حافظ ابونعيم اصفهاني و ديگران اين حديث را نقل كردند.
اين حديث دلالت دارد كه امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) از فرزندان عبدالمطلب بن هاشم قرشي كناني است.
ب. مهدي از اهل بيت پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم) است
عجيب آن است كه مضامين روايات صحاح سته و كتابهاي معتبر ديگر اهل سنت كه در اين زمينه مطرح شده، با احاديث و رواياتي كه در كتب معتبر شيعي مطرح شده است، مطابقت دارد. هرچند الفاظ و عبارات آن كمي متفاوت است. روايات متعددي در صحاح سته در سنن ابوداوود، ترمذي و ابن ماجه در اين مورد وجود دارد كه برخي از آنها از حيث سند متقن و معتبر ميباشند.
1. ابوداوود در سنن خود با اسناد خود از زر بن حبيش از عبدالله بن مسعود روايت كرده كه پيامبر خدا(صليالله عليه و آله وسلم) فرمود:
«لولم يبق من الدنيا الايوم لطول الله ذلك اليوم حتي يبعث فيه رجلا مني، من اهل بيتي، يواطي اسمه اسمي…؛
اگر از عمر دنيا جز يك روز باقي نمانده باشد هر آينه خداوند آن روز را طولاني خواهد كرد تا آن كه مردي ازاهل بيت مرا برانگيزد كه اسمش نظير اسم من است».
2. و نيز ابوداوود در سنن خود از ابيالطفيل از امام علي(عليهالسلام) روايت كرده كه پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم)فرمود:
«لولم يبق من الدهر الا يوم لبعث الله رجلاًمن اهل بيتي يملأها عدلا كما ملئت جوراً؛
اگر بيش از يك روز از عمر دنيا باقي نمانده باشد، در آن روز، خداوند مردي از اهل بيت مرا مبعوث خواهد كرد كه زمين را پر از عدل و داد كند، آن چنان كه پر از ظلم و جور شده باشد».
اين حديث را احمد بن حنبل در كتاب مسند خود و ابن ابي شيبه در المصنف و بيهقي در كتاب الاعتقاد نقل كردهاند.
برخي از دانشمندان اهل سنت مثل ابوالفيض غماري اين حديث را از حيث سند، صحيح دانستهاند. مرحوم طبرسي از دانشمندان و مفسران عاليمقام شيعه در تفسير گرانقدر مجمعالبيان خود اين حديث را مورد اجماع تمامي مسلمين اعم از شيعه و سني دانسته است.
3. ترمذي در سنن خود از عاصم از زر از عبدالله بن مسعود نقل كرده كه پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم) فرمود:
«لا تذهب الدنيا حتي يملك العرب رجل من اهل بيتي يواطي اسمه اسمي؛
دنيا به پايان نخواهد رسيد تا آن كه مردي از اهل بيت من كه هم نام من است بر عرب حاكم شود».
4. و نيز ترمذي به سند ديگر از عاصم از زر از عبدالله بن مسعود روايت ميكند كه پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم) فرمود: «يلي رجل من اهل بيتي يواطي اسمه اسمي».
5. و نيز به سند ديگر از ابوهريره نقل ميكند كه رسول خدا(صليالله عليه و آله وسلم) فرمود: «لولم يبق منالدنيا الا يوماً لطول الله ذلك اليوم حتي يلي».
ترمذي در ذيل اين سه حديث مينويسد: «هذا حديث حسن صحيح». كنجي شافعي دربارة اين احاديث مطرح شده در سنن ترمذي را صحيح ميداند. بغوي كه يكي از دانشمندان اهل سنت ميباشد، سند اين احاديث را حسن دانسته است.
6. ابن ماجه در سنن خويش با اسناد خود از محمد بن الحنفيه از امام علي(عليهالسلام) نقل كرده كه پيامبر اسلام(صليالله عليه و آله وسلم) فرمود:
«المهدي منا اهل البيت يصلحه الله في ليلة؛ مهدي از ما اهل بيت است. خداوند امر او را در يك شب اصلاح ميكند».
اين حديث با همين عبارت در مسند احمد بن حنبل و مصنف ابن ابي شيبه و نيز در كتاب الفتن نعيم بن حماد آمده است.
عبدالعظيم بستوي بعد از تخريج رجال اين حديث و بررسي كامل سندي آن ميگويد: اين حديث حسن است. البته خود بستوي تصريح ميكند، برخي از دانشمندان اهل سنت مثل ناصرالدين الالباني سند اين حديث را صحيح ميدانند.
ج. مهدي از فرزندان فاطمه است
تا كنون چندين روايت از سنن ابوداوود، سنن ترمذي و سنن ابن ماجه مطرح شد كه دلالت بر اين ميكرد كه مهدي از قريش و از نسل عبدالمطلب و از اهل بيت پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم) و عترت آن حضرت است؛ البته اين مطلب، در روايات معتبر فراواني از كتب شيعه نيز مطرح شده است.
شيخ طوسي با اسناد خود از رسول خدا(صليالله عليه و آله وسلم) نقل ميكند: «المهدي من عترتي؛ مهدي از عترت و اهل بيت من است».
اما رواياتي در صحاح سته دلالت بر اين دارد كه امام مهدي از فرزندان فاطمه(عليها السلام) است:
1. ابن ماجه در سنن خود با اسناد خويش از سعيد بن مسيب از امسلمه همسر رسول خدا(صليالله عليه و آله وسلم) نقل كرده كه پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم) فرمود: «المهدي من ولد فاطمه؛ مهدي از فرزندان فاطمه(عليها السلام) است».
2. ابوداوود در سنن خود از سعيدبن مسيب از ام سلمه نقل كرده كه پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم) فرمود:
«المهدي من عترتي من ولد فاطمه؛ مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) از خاندان من و از فرزندان فاطمه(عليها السلام) است».
اين حديث را برخي ديگر از علماي اهل سنت در كتب معتبر خود آوردهاند از جمله: طبراني در المعجم الكبير و حاكم نيشابوري در المستدرك.
نكته قابل توجه و تأمل اين است كه حديث «المهدي حق و هو من ولد فاطمه» را چهار نفر از علماي بزرگ اهل سنت در كتب معتبر خود از صحيح مسلم روايت كردهاند:
1. ابن حجر هيتمي (متوفاي 974 ق) در الصواعق المحرقة باب يازدهم، فصل اول، ص163؛
2. متقي هندي حنفي (متوفاي 975 ق) در كنز العمال، ج14، ص 264، حديث 38662؛
3. شيخ محمدعلي صبان مالكي (متوفاي 1206 ق) در اسعاف الراغبين، ص 145؛
4. شيخ حسن عدوي جزاوي مالكي (متوفاي 1303 ق) در مشارق الانوار، ص112.
با وجود اينكه علماي بزرگ اهل سنت تصريح كردهاند كه حديث را از صحيح مسلم نقل كردهاند؛ لكن در چاپهاي موجود صحيح مسلم هيچ اثري از اين حديث به چشم نميخورد.
بخاري اين روايت را در صحيح خودش ندارد، ولي در تاريخ كبير خود، اين حديث را با همين اسناد از سعيدبن مسيب از ام سلمه نقل كرده كه رسول خدا(صليالله عليه و آله وسلم) فرمود: «المهدي حق و هو من ولد فاطمه». اين حديث با همين مضامين، در كتب فراوان ديگري از اهل سنت موجود است. برهمين اساس است كه دانشمندان و عالمان اهل سنت پذيرفته و معتقدند كه امام مهدي از فرزندان فاطمه است.
د. بررسي حديث «اسم ابيه اسم ابي»
يكي از احاديثي كه موجب اختلاف و بحثهاي متعدد شده، حديثي است كه ابوداوود در سنن خود نقل كرده است. عالمان و دانشمندان اهل سنت همگي معتقدند حضرت مهدي همنام پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم) است و در سيره و رفتار به پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم) شباهت دارد، ولي طبق اين حديثي كه ابوداوود در سنن خود نقل كرده، بسياري از عالمان اهل سنت معتقدند، اسم پدر مهدي، همان اسم پدر پيامبر اسلام(صليالله عليه و آله وسلم) است؛ يعني نام پدر مهدي، عبدالله است همانطور كه نام پدر پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم)، عبدالله بوده است.
متن حديث: ابوداوود در سنن خود از عاصم از زربن حبيش از عبدالله بن مسعود روايت كرده كه پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم) فرمود:
«لولم يبق من الدنيا اليوم، لطول الله ذلك اليوم حتي يبعث فيه رجلاً مني او من اهل بيتي يواطئي اسمه اسمي و اسم ابيه اسم ابي؛ دنيا به پايان نخواهد رسيد تا اينكه خداوند مردي از خاندان مرا برانگيزد كه اسم او مشابه اسم من و اسم پدرش مشابه اسم پدرم باشد».
لكن از اين حديث و عبارت«اسم ابيه اسم ابي» جوابهاي گوناگوني داده شده كه به مهمترين آنها ميپردازيم:
جواب اول: يك جواب مهمي كه مطرح كردهاند اين است كه اين حديث با همين سند در سنن ترمذي آمده است؛ ولي عبارت اخير«اسم ابيه اسم ابي» را ندارد و ترمذي تصريح ميكند اين حديث از طرق ديگري از صحابه همچون امام علي(عليهالسلام)، ابوهريره، ابوسعيد خدري و ام سلمه روايت شده و صرفاً مشتمل است بر«يواطي اسمه اسمي» و آن قسمت اخير «اسم ابيه اسم ابي» را ذكر نكرده است و در ذيل آن ترمذي اضافه ميكند كه اين حديث حسن و صحيح است.
همچنين احمد بن حنبل كه آگاهي و اطلاع او درباره احاديث مورد توجه عالمان اهل سنت و نسبت به ابوداوود، قديميتر و نسبت به عصرتابعين، نزديكتر ميباشد، در مسند خود همين حديث را ذكر كرده است، ولي اين قسمت اخير يعني «اسم ابيه اسم ابي» را ندارد. حتي در كتب معتبر ديگر، همچون طبراني در المعجم الكبير در بيش از ده مورد، اين حديث را مطرح ميكند. حاكم نيشابوري نيز در كتاب خود اين حديث را مطرح كرده است، ولي اين عبارت اخير در آن نيست و حاكم اضافه ميكند اين حديث طبق نظر و شرايط شيخين (بخاري و مسلم) صحيح است.
پس معلوم ميشود اين عبارت اخير، اضافه شده است.
جواب دوم: مقدسي شافعي كه از علماي اهل سنت است اين حديث را در كتاب خودش از كتب و منابع گوناگون از جمله از سنن ابوداوود نقل ميكند و اين عبارت« اسم ابيه اسم ابي» در آن موجود نيست و مقدسي شافعي براي تاييد مطلب، رواياتي از عبداللهبن عمر و حذيفه در اين باب نقل ميكند.
جواب سوم: يکي از جوابهاي متقن و مورد قبولي که مطرح شده اين است که ابونعيم اصفهاني در کتاب في مناقب المهدي اين روايت را با طرق فراوان جمع کرده است و فقط در يک طريق آن، عبارت «اسم ابيه اسم ابي» را دارد وآن طريق ابن عاصم الابري است که نشان ميدهد وي اين روايت را اضافه کرده است.
جواب چهارم: جواب مهم ديگري كه از جوابهاي قبلي استنتاج ميشود اين است كه به احتمال زياد عبارت از مجعولات و موضوعات عباسيان باشد كه در اين مورد قرائن و شواهد كافي وجود دارد؛ چون شكي نيست كه دولت عباسي براي تأييد سلطنت خود و تشويق مردم به بيعت با محمد بن عبدالله، ملقب به مهدي عباسي (سومين خليفة عباسي) دست به هر جنايتي از جمله جعل حديث ميزدند. منصور عباسي كه نامش عبدالله بود، فرزندش محمد را به عنوان خليفه و جانشين خود معين كرد و به مردم دستور داد تا با او به عنوان ولايت عهدي و جانشين بعد از خود بيعت كنند. براي تشويق و تحريض مردم به اين كار، لقب مهدي را برفرزندش گذاشت، تا مردم به گمان اين كه مهدي منتظر است با او بيعت كنند و از آن جا كه اسمش عبدالله بود، دستور داد تا حديثي جعل كنند.
شهيد مرتضي مطهري مينويسد:
حتي ما ميبينيم يكي از خلفاي عباسي، اسمش مهدي است. پسر منصور… مورخين و از آن جمله (دارمستتر) نوشتهاند كه منصور مخصوصاً اسم پسرش را مهدي گذاشت براي اين كه ميخواست استفاده سياسي كند، بلكه بتواند يك عده مردم را فريب بدهد. بگويد آن مهدي كه شما در انتظار او هستيد پسر من است و لهذا مقاتل الطالبيين و ديگران نوشتهاند كه اينها گاهي كه با خصيصين خود كه روبهرو ميشدند به دروغ بودن اين مطالب اعتراف ميكردند.
پس با بررسي اين حديث و جوابهايي كه مطرح شد، اين مطلب قابل اثبات است كه نام پدر مهدي، همنام پدر پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم) نيست. اين مطلب در كتب روايي شيعه به راحتي قابل اثبات و پذيرش است؛ چون روايات متعددي از پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم) و ائمه اهل بيت(عليهالسلام) در دسترس هست كه نام پدر حضرت مهدي، حسن است؛ يعني فرزند امام حسن عسكري است. البته برخي از عالمان اهل سنت نيز پذيرفتهاند كه امام مهدي فرزند امام حسن عسكري(عليهالسلام) است؛ از جمله آنها: کمالالدين محمد طلحه شافعي و ابن صباغ مالکي ميباشند.
و. بررسي حديث « مهدي از فرزندان امام حسن(عليهالسلام) است»
تا كنون حسب و نسب امام مهدي در كتب معتبر اهل سنت اثبات شد. اما لكن در تمام كتب اهل حديث اگر دقت كنيم، فقط يك حديث مبني بر اين كه امام مهدي از فرزندان امام حسن(عليهالسلام) است داريم و غير از اين، حديث ديگري دال بر اين مطلب نداريم. اين روايت را هم ابوداوود در سنن خود نقل كرده است.
ابوداوود در سنن خود چنين نقل كرده است:
حدثت عن هارون بن المغيرة قال حدثنا عمروبن ابي قيس عن شعيب بن خالد عن ابي اسحاق قال: قال علي رضيالله عنه و نظر الي ابنه الحسن فقال: ان ابني هذا سيد كما سماه النبي(صليالله عليه و آله وسلم) و سيخرج من صلبه رجل يسمي باسم نبيكم يشبهه في الخلق و لا يشبهه في الخلق ثم ذكر قصه: يملأ الارض عدلاً؛
هارون بن مغيره از عمروبن ابي قيس از شعيب بن خالد از ابي اسحاق روايت كرده كه: امام علي(عليهالسلام) به فرزند خود حسن نگريسته و فرمود: اين فرزندم آقا و سرور است، همچنان كه رسول خدا(صليالله عليه و آله وسلم) او را اينگونه ناميده و از نسل او، فرزندي ظهور خواهد كرد كه همنام با پيامبرتان است. در خلق و خوي شبيه اوست؛ ولي در خلق (چهره و اندام) شبيه او نيست، سپس عدالتگستري او را حكايت كرد.
اين حديث مورد بحثهاي فراواني واقع شده است و جوابهاي متعدد و منطقي به اين حديث منقول در سنن ابوداوود داده شده است.
جواب اول: حديث، در نقل ديگري از كتب اهل سنت به جاي لفظ حسن، لفظ حسين آمده است. جزري شافعي (متوفاي 833) همين حديث را به اسناد خود از ابوداوود سجستاني نقل كرده و به جاي لفظ حسن، لفظ حسين در آن آمده است. جزري شافعي مينويسد:
صحيح اين است كه مهدي از نسل حسين بن علي(عليهالسلام) است به دليل تصريح اميرمؤمنان علي(عليهالسلام) برآن و طبق خبري كه از شيخالاجازه ما از عمربن حسن الرقي به دستمان رسيده است. ابوالحسن بن بخاري از عمربن محمد دارقزي از ابوبدركرخي از ابوبكر خطيب از ابو عمر هاشمي از ابوعلي لؤلؤيي از حافظ ابو داوود از هارون بن مغيره از عمروبن ابي قيس از شعيب بن خالد از ابواسحاق خبر داد كه علي(عليهالسلام) به سوي فرزند خود حسين نگريست و سپس فرمود: اين پسرم آقا و سرور است، همچنان كه رسول خدا(صليالله عليه و آله وسلم) او را اين گونه ناميد. از نسل وي فرزندي ظهور خواهد كرد كه همنام پيامبرتان است و در خلق و خوي شبيه اوست، ولي در خلق شبيه او نيست سپس حكايت عدالت گستري وي را نقل كرد.
پس ميبينيم در نقل ديگري كه يكي از علماي معتمد اهل سنت از ابوداوود سجستاني روايت كرده آن را با نام«حسين» مطرح كرده است و نميتوانيم بدون دليل و قرائن خارجي، يك نقل را بر نقل ديگر ترجيح بدهيم.
جواب دوم: منذري كه سنن ابوداوود را شرح داده و مختصر كرده است در آنجا اشاره ميكند اين حديث از حيث سند، مقطوعه است؛ چون ابو اسحاق، اين حديث را از اميرمؤمنان علي(عليهالسلام) نشنيده است؛ زيرا وي در هنگام شهادت امام علي(عليهالسلام) فقط شش يا هفت سال داشته است. بنابر قول ابن حجر وي در دو سال پاياني خلافت عثمان به دنيا آمده است؛ لذا شايد امام علي(عليهالسلام) را ديده باشد، ولي از حضرتش حديث استماع نكرده است.
جواب سوم: جواب ديگري كه مطرح شده باز از حيث سند حديث است. گفته شده كه سند حديث مجهول است؛ چون ابوداوود چنين نقل كرده است: از هارون بن مغيره برايم حديث شد و راوي پيش از هارون بن مغيره نامعلوم است. لذا اين حديث از حيث سند قابل اعتماد نيست.
جواب چهارم: ممكن است تصحيف در كلمه صورت گرفته باشد؛ يعني احتمال تصحيف و تغيير شكل كلمه حسين و ثبت شدن به هيأت حسن، در حديث ابوداوود بعيد نيست. بهويژه آنكه اين حديث را افراد ديگري از ابوداوود نقل كردهاند و در آن به صورت حسين آمده است. اضافه برآن احتمال عكس اين حديث، يعني از اولاد امام حسين بودن مهدي نيز كاملاً قوي است؛ زيرا در هر صورت، اين حديث خبر واحد است و با روايات متعدد ديگر نميتواند معارضه كند.
جواب پنجم: در ارتباط با مجعول بودن اين حديث نيز احتمال جدي وجود دارد. مؤيد اين احتمال اين است كه حسنيون و پيروان آنان گمان بردند، مهدي همان محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن(عليهالسلام) در سال 145ق، در زمان خلافت منصور كشته شده است؛ لذا از اين احاديث، براي مقاصد سياسي خود استفاده كردند. بعدها عباسيان مدعي شدند كه مهدي موعود، همان محمد بن عبدالله بن منصور عباسي (169-158 ق) است.
جواب ششم: حديث ابوداوود، علاوه بر اينكه از حيث سند دچار ضعف است، توان معارضه با احاديث ديگري كه مهدي را از فرزندان امام حسين(عليهالسلام) ميداند ندارد. اكنون ما به يك نمونه از آن احاديث اشاره ميكنيم كه حديث حذيفه بن يمان است:
رسول خدا(صليالله عليه و آله وسلم) براي ما خطبهاي ايراد فرمود و در آن، از حوادث آينده خبر داد و افزود: اگر از عمر دنيا بيش از يك روز باقي نماند، خداوند بزرگ آن روز را چنان طولاني خواهد ساخت تا آنكه مردي از نسل من در آن روز قيام كند كه هم اسم من است. آنگاه سلمان برخاست و پرسيد: يا رسولالله(صليالله عليه و آله وسلم) او از كدام فرزند تو خواهد بود؟ فرمود: از اين فرزندم و دست بر پشت حسين(عليهالسلام) زد.
جواب هفتم: همان طور كه در جوابهاي پيشين مطرح شد، حديث ابوداوود هرچند دچار ضعف سندي است باز در صورت صحت سند حديث مذبور، تعارضي با احاديث ابنالحسين بودن مهدي نداشته و مانعي بر سر راه آنها ايجاد نخواهد كرد؛ زيرا راه جمع بين اين حديث ابوداوود و احاديث ديگر وجود دارد؛ چون امام مهدي حسيني الاب و حسنيالام است. بدين صورت كه همسر امام سجاد(عليهالسلام) (يعني مادر امام باقر(عليهالسلام)) فاطمه بنت الحسن دختر امام حسن مجتبي است و لذا امام باقر(عليهالسلام) حسيني الاب و حسنيالام بوده است و فرزندان آن حضرت همگي ذريه سبطين محسوب ميشوند.
البته اين نكته مؤيد قرآني هم دارد كه در قرآن كريم عيسي(عليهالسلام) را از طرف مادرش ملحق به انبياء سابق دانسته است ((و وهبنا له اسحاق كلا هدينا و نوحاً هدينا من قبل و من ذريته داوود و سليمان... و عيسي و الياس كل من الصالحين)).
برخي از روايات نيز اين جمع را تأييد ميكند. در منابع اهل سنت نيز مطرح شده است. پيامبر اكرم(صليالله عليه و آله وسلم) خطاب به فاطمه زهرا(عليها السلام) فرمود:
«والذي بعثني بالحق ان منهما مهدي هذه الامة؛ سوگند به كسي كه مرا به حق مبعوث فرمود، به درستي كه مهدي اين امت از آن دو (حسن و حسين) است».
بنابراين، حديث ابوداوود هرچند دچار ضعف سندي شديد و اشكالات متعددي است لكن برفرض رفع ضعف سند آن ميتوان راه جمع براي آن مطرح كرد و گفت هيچ تعارضي ندارد با احاديثي كه مهدي را از فرزندان امام حسين(عليهالسلام) ميداند. فلذا نسب امام مهدي همان طور كه اثبات شد فاطمي است به همان نسبت ميگوئيم مهدي از فرزندان حسين(عليهالسلام) ميباشد كه در احاديث متعددي از شيعه اين مطلب مطرح شده و مهدي را نهمين فرزند از فرزندان امام حسين(عليهالسلام) دانسته است.
در منابع شيعي از امام حسين(عليهالسلام) روايت شده كه فرمود:
منا اثناعشر مهدياً اولهم اميرالمؤمنين عليبن ابي طالب و آخرهم التاسع من ولدي و هوالقائم بالحق يحيي الله تعالي به الارض بعد موتها و يظهر به دينالحق علي الدين كله و لوكره المشركون؛ دوازده مهدي از ما هستند. اول آنها اميرالمؤمنان علي بن ابيطالب و آخر آنها نهمين فرزند من است. همو كه به حق قيام ميكند و خداوند به بركت وجود او، زمين مرده را زنده و آباد ميكند و دين حق را بر تمام اديان پيروز ميگرداند اگرچه مشركان كراهت داشته باشند.
ه. بررسي حديث «لامهدي الاعيسي»
در احاديث متعددي از كتب اهل سنت به ويژه در صحاحسته مشخص شد مهدي از قريش و از اهل بيت پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم) و از فرزندان فاطمه(عليها السلام) است، اما ابن ماجه در سنن خود حديثي آورده است كه: «لامهدي الاعيسي بن مريم» و اين حديث موجب بحثهاي فراواني شده است. حتي اين حديث موجب شده كه برخي از منكران مهدويت آن را دستاويز قرار داده، اصل مهدويت در اعتقاد مسلمين را مورد تشكيك قرار دهند. البته علماي اسلام جوابهاي منطقي و مستدلي دربارة اين حديث مطرح كردهاند. بنابراين لازم است اكنون به بررسي اين حديث و پاسخهاي آن بپردازيم.
متن حديث: در سنن ابن ماجه آمده است:
حدثنا يونس بن عبد الاعلي حدثنا محمد بن ادريس الشافعي حدثني محمد بن خالد الجندي عن ابان بن صالح عن الحسن عن انسبن مالك ان رسول الله(صليالله عليه و آله وسلم) قال: لايزداد الامر الاشده ولا الدنيا الا ادباراً و لا الناس الا شحاً ولا تقوم الساعة الا علي شرار الناس ولا المهدي الا عيسي بن مريم؛
ابن ماجه حديث را از يونس بن عبدالله از محمد بن ادريس شافعي از محمد بن خالد جندي از ابان بن صالح ازحسن بصري از انس بن مالك نقل كرده كه رسول خدا(صليالله عليه و آله وسلم) فرمود: كارها سختتر خواهد شد و دنيا بيشترپشت خواهد كرد و مردم حريصتر خواهند گشت و روز قيامت جز براي بدكاران برپا نخواهد شد و مهدي، كسي جز عيسي بن مريم نيست.
هرچند اين حديث در ظاهر از حيث دلالت بر مطلب تمام است؛ ولي علماي اسلام، جوابهاي متقن و محكمي به اين حديث داده و دروغين بودن متن آن را آشكار كردهاند. اكنون به برخي ازجوابها ميپردازيم.
جواب اول: اين حديث، مورد اعراض تمامي علماي حديث و متكلمين اسلامي قرار گرفته و خلاف اعتقاد تمام علماي اسلام است.
جواب دوم: ابن ماجه كه اين حديث را در سنن خود آورده است، حديثي را با سند معتبر از پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم) نقل ميكند: «المهدي من ولد فاطمه(عليها السلام)» و احاديث ديگري كه مهدي را از فرزندان عبدالمطلب و از اهل بيت خود مطرح كرده است. احاديث متعدد ديگري در سنن ترمذي، سنن ابوداوود و ديگر كتب و منابع معتبر اهل سنت داريم كه امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را از اهل بيت پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم) و از نسل فاطمه(عليها السلام) معرفي ميكند؛ بنابراين متن حديث ابن ماجه، دچار ضعف ميشود.
جواب سوم: اين حديث با همين مضامين و الفاظ، در منابع معتبر ديگر آمده است ولي قسمت اخير حديث«لامهدي الا عيسيبن مريم» در آن موجود نيست. حاكم نيشابوري و طبراني، همين حديث را از ابوامامة نقل كردهاند. حاكم نيشابوري اضافه ميكند اين حديث، صحيح السند است، ولي شيخين (بخاري ومسلم) آن را روايت نكردهاند.
جواب چهارم: ابن قيم جوزيه حديث ابن ماجه را در كتابش نقل ميكند و دربارة قسمت اخير آن، اعتراض ميكند و به شدت آن را تضعيف كرده و از جعليات محمد بن خالد جندي ميداند. وي، قسمت اخير را منحصر در نقل محمد بن خالد جندي ميداند. سپس از علماي رجال اهل سنت نقل ميكند كه محمد بن خالد ناشناخته و مجهول است و از ابان بن عياش نقل ميكند كه محمد بن خالد، متروك است. ابن حجر عسقلاني، از علماي بزرگ اهل سنت در كتابش محمد بن خالد جندي را از كذابين معرفي كرده و ميگويد: وي همان كسي است كه حديث مشهور«جند» را از قول رسول خدا(صليالله عليه و آله وسلم) براي منطقه جند كه در فاصله دو روز از صفا قرار دارد، جعل كرده است. حديث اين است كه پيامبر(صليالله عليه و آله وسلم) فرمود:
«كجاوهها به سوي چهار مسجد حركت ميكنند. مسجدالحرام مسجد من (مسجد النبي) مسجد الاقصي، مسجد الجند».
از اين حديث معلوم ميشود، محمد بن خالد جندي يك كذاب و نيرنگ باز بوده و براي جلب توجه، به راحتي جعل حديث ميكرده است. عبدالعظيم بستوي كه در كتاب خودش، احاديث مهدوي در كتب اهل سنت را به بهترين وجه بررسي سندي كرده است دربارة اين حديث نتيجه ميگيرد كه «اسناده ضعيف و متنه منكر؛ اين حديث اسنادش ضعيف و متن آن منكر است».
البته جوابهاي ديگري نيز به اين حديث داده شده است. ابوالفيض غماري از دانشمندان اهل سنت هشت جواب به اين حديث داده است. در اين جا، فقط به عمده جوابها پرداختهايم .
منبع: مهدویت در صحاح سته، نویسنده: سید رضی قادری