علوم دریانوردی -قسمت اول
بسم الله الرحمن الرحیم
الله الذی سَخَّرَ لَکُمُ البَحرَ لِتَجریَ الفُلکُ فیهِ بِاَمرِهِ وَ لِتَبتَغوا مِن فَضلِهِ وَ لَعَلّکُم تَشکُرونَ
(الجائیه 12)
خداست آنکه برای شما دریا را مسخر گردانید تا کشتی به امر خدا آسان در آب جاری شود و از آن به تجارت و سفر از فضل خدا روزی طلبیده باشد که شکر نعمتش بجای آرید .
سلام بر دریا دلان
بحث دریا و علوم مربوط به آن از جمله مباحث پیچیده ای است که در جای خود جالب توجه است . علم دریانوردی با رشد فن آوری جدید به مراحل پیشرفته ای رسیده است .
قبلاٌ نیروی انسان جایگزین تجهیزات مدرن امروزی بود . و آنچه شناور ها را به مقصد می رساند بازوی توانای مردان نیرومند دریانورد بود و همچنین تجربیات ناخدایان و جاشویانی که سالها در آب سفر کرده بودند .
اما امروزه علم و تجهیزات مدرن هم در حیطه ی رانش شناورها و هم سیستمهای هدایت جایگزین توان انسانها شده اند . مثلا در قدیم می بایست از مردان نیرومند زیادی فقط برای کشیدن بادبانها بهره مند می شدند اما با جایگزین شدن قدرت موتور حضور آنهمه افراد لغو شد . و امروز به کمک ماهواره ها و سیتمهای الکترومغناطیسی و الکتریکی و الکترونیکی هدایت و تثبیت موقعیت شناورها به راحتی انجام می گیرد .
در این راستا آموزشگاههای گوناگون در ابعاد عالی و دوره های پایین تر وظیفه ی خطیر آگاهی دادن به دریا نوردان دریادل را در همه اقشار و مشاغل مختلف بر عهده دارند .
در این مقوله سعی می کنم تا به طور ساده و در فهم عموم شمه ای از ابعاد کاری و نمونه هایی از تجهیزات دریانوردی و همچنین شیوه هایی از هدایت شناور و رفتارهای مختلف برای نگهداری و راهبرد آنها و نیز اطلاعاتی از مردان دریا در اختیارتان قرار دهم .
پس بحث را به ترتیب زیر دسته بندی می کنم :
الف: دریانوردی سنتی و صنعتی
ب: شناور های سنتی و صنعتی(شکل و نوع شناور ها - خدمه ی شناورها - مأموریت هر کدام )
ج:علوم وابسته (دروس ناوبری)
د: حقوق و قوانین بین المللی دریاها
الف :دریانوردی سنتی :شناور های سنتی:
نوع روشی که برای دریانوردی در زمان قدیم - یعنی قبل از روی کار آمدن فن آوری جدید و انقلاب صنعتی که بشر انجام داد -بکار بسته می شد شیوه دریانوردی سنتی را تشکیل می داد .در آن زمان ناخدایان از هوش و ذکاوت خود در سفرهای مختلف استفاده می کردند و شناور را به مقصد می بردند . از رنگ آب و لمس گل کف دریاها راهها را تشخیص می دادند . از اجرام آسمانی برای مسیر یابی استفاده می نمودند . از نوع ابرها و بوی نسیم و تماشای رقص ستارگان به وقوع توفانها پی می بردند . و با انواع ترفندهایی که همه ی آنها تجربی بودند مسیرها را می یافتند و بر حوادث و سوانح دریا فائق می آمدند .
و مسلم بود که : اولاٌ آن ناخدایان و جاشویانی (ملوانان) موفق تر بودند که کارکشته تر باشند و در ثانی به هر حال خطاهای انسانی وجود داشت و در بسیاری مواقع حوادث طبیعی فرصت تفکر و توانایی های انسانی هر چند قوی بود را از آنان می گرفت .ثالثاٌ کیفیت شناورها مانند الآن نبود که بتوانند با این سوانح مقابله کنند و سفر های ایمنی را تدارک ببینند .
با وجود پیدایش و جایگزینی ابزار جدید هنوز هم از این شیوه در برخی نقاط استفاده میشود . از آنجمله کشورهای حوزه خلیج فارس . در استانهای خوزستان و بوشهر و بندر عباس تا حدودی این روشها با شناورهای چوبی و سنتی هنوز متداول است . اما نمی شود بطور محض گفت که شیوه ی کنونی همان سنتی گذشته است و در واقع تلفیقی از آداب قدیمی با روشهای جدید است . و این ترکیب در استفاده از بعضی تجهیزات اولیه هدایت شناور در شناورهای چوبی متجلی است .
پس می توان اینگونه تقسیم بندی نمود و از لحاظ برهه ی زمانی به دو دسته عنوان داشت :
اول : شیوه ی کاملا غیر علمی و متکی بر تجربیات لمسی دوم: شیوه ای تلفیقی یعنی تجربیات لمسی به کمک تجهیزات اولیه و غیر مدرن ( شامل موتور شناور و بعضی سیستمهای هدایتی ساده )
نام:
اين نوع شناورها که درآبهاي جنوبي به«لنج» معروف هستند از چوب يافايبركلاس و بندرت از فلزساخته ميشوندكاربردآنهاصيادي وتجاري است نوع صيادي سماك ياسماچ ناميده ميشود.
نام لنج در فارسی از واژهٔ انگلیسی Launch گرفته شده، که خود آن نیز از واژهٔ اسپانیایی Lancha آمدهاست. در سواحل شرقی آفریقا آن را «دهو» میخوانند.
در جنوب به کسانی که در کار ساخت لنج میباشند جلاف یا گلاف گفته میشود.
در ایران لنجها در کرانههای خلیج فارس بسیار یافت میشوند و لنجسازی یکی از صنایع بومی مردمان خلیج فارس است.
لِنج گونهای از کشتی کوچک یا قایق بزرگ باری و مسافری است که در خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند دیده میشود. لنجها بر پایه قایقهای بادبانی رایج در خلیج فارس ساخته میشود با این تفاوت که به جای بادبان با موتور حرکت میکند. امروزه نوعبادبانيبندرتديدهميشود.عرشه باز یا نیمهباز دارد. از دهه ۱۹۵۰ میلادی موتور بنزینی یا دیزل برای پیشراندن لنجها بکار رفت و امروز بیشتر لنجها موتور دارند.
نیروی محرکه ی نوع موتوری آن دیزل است که دارای قدرتی تا 500 اسب بخار است . شناورهايچوبييافايبرگلاس،شناورهایيهستندكهبراي تجارت - ماهيگيريياتفريحياستفادهمي شود.
مواد و وسایل بکار رفته در ساختمان بدنه لنج ها عبارتند از : انواع چوبها (که از داخل و یا خارج از کشور وارد می شود ) – میخ مخصوص برای اتصال چوبها ( که بزبان بومی مُسمار نام دارند ) –پنبه و فتیله برای لای درزهای چوبها برای جلوگیری از نفوذ آب (کلفات)- پیه و چربی – آهک و روغن کوسه و ...
لنجها از اجزاء مختلفی ساخته می شوند که از پیوستن آنها به یکدیگر ساختمان لنج بوجود می آید. هر یک از این اجزاء با محاسبات دقیق و ظرفیت خاصی طراحی می شوند که در حفظ سلامت آن اهمیت خاصی دارند .
برای ساختمان لنج از چوبهای درخت توت ، چنار ، کَرَت ، و اطراف پروانه از چوبهای درخت کروا ، و برای سکان آن از چوب درخت کرنگ استفاده می شود .
اجزاء ساختمان لنجها
مهمترین اجزاء لنجها به شرح زیر هستند :
بُرد:به قسمتی از بدنه لنج گفته می شود که در امتداد مصاب تا آبخور در دو طرف لنج است .
مصاب:به زه یا لبه لنج می گویند که در طرفین حکم سپری دارد که هنگام پهلوگیری به بدنه آسیب نرساند.
برمیل: چوبی برای استحکام و افزایش مقاومت در مقابل ضربه و روی میل نصب می گردد .
میل: همان سپر در جلو و عقب لنج است که از وارد آمدن ضربه جلوگیری می کند.
بُلت: یا بُلد نام عمق سنج دستی است که از طناب و وزنه درست می شود .
بندیره: چوب بلند و گردی که در پشت لنج برای نصب پرچم و چراغ استفاده می شود .
بیس: یا کیل و یا تیر حمال چوب یکپارچه و درازی است که کل ساختمان لنج روی آن بنا می
شود و جنس آن از چوبهای جنگلی محکم است .
پروانه : یا پنکه برای به حرکت در آوردن لنج است .
تخته دراب : تخته ای دو تکه به عرض 80 سانت و طول تقریبی 10 متر که هنگام بارگیری آن ها را روی دیواره لنج نصب می کنند تا هم بار بیشتر حمل نماید و هم از ترشحات آب دریا روی کالاها جلوگیری شود .
تخته ثانی : تخته هایی در طرفین لنج که روی مالچ بطرف بالا قرار می گیرند .
مالچ:تخته ای که روی بیس نصب می شود .
تخته ثالث:تخته هایی در طرفین لنج روی تخته ثانی و به طرف بالا روی شلمانها نصب می شوند .
شلمان:یا شلمون دنده های تخته ای یا ستونهای بغل لنج که بصورت هلالی با زاویه های باز از سینه تا تفر لنج روی ستونهای بیس قرار می گیرند .
تفر : به قسمت عقبی لنج گویند .
تلباس: حصیری به عرض 1متر و طول 20 متر که روی تخته دراب می چسبانند تا در هنگام هوای نامساعد مانع نفوذ آب دریا به داخل لنج گردد.
تیغه سکان : در تفر پشت پروانه برای تغییر جهت به راست و چپ استفاده می شود .
جالی : به انبار لنج گویند .
چاویه : میله های بلند که به کمک مهره هایی بیس را به عطفه متصل می سازد .
عطفه : چوبهایی برای اتصال شلمانها به بیس .
چفتو: تخته ای روی بیس با سطحی گود برای جمع شدن آب جَمعه.
جمعه: آبهایی که از بیرون در اطراف موتور در خن لنج جمع میشود (با تلمبه دستی یا برقیآن را به بیرون هدایت می کنند ).
خَن:سطح صاف ته لنج بعنوان انبار لنج استفاده می شود.
حیاب :قسمت قوسی شکل طرفین تفر لنج بالای پروانه .
خادم دکل: چوب محکم برای استحکام دکل که بطور عمودی روی بیس نصب می شود (عَبد هم می گویند ) .
دکل :تیر چوبی عمودی وسط لنج که در گذشته بادبان از آن می آویختند . یکی از وظایفش حفظ تعادل است .
عالیه: قسمت برجسته و قوسی شکل جلوی لنج در طرفین میل سینه راگویند .
عمار : طناب و بند .
دَبوسَه : اتاقکی در عقب برای نگهداری مواد غذایی .
دوران :در بالای آبخور (از خط آب تا پایین شناور یعنی قسمت زیر آبی ) در دو طرف لنج که در این قسمت لنج حالت گرد و شکم دار شده است .
دولاب : به چرخ سکان گویند .
دوسه : چوبی پهن و بلند که یکسر آن را روی بدنه و سر دیگر به ساحل وصل است و برای تردد استفاده می شود .
دهل : همان شکم لنج یا برآمدگی بالای آبخور در وسط.
دیره : قطب نما ( برای هدایت لنج ) .
رگعه : تخته ای که به میل تفر وصل است و موجب استحکام چوبهای تفر راست و چپ است .
ریش: نرده های عمودی کوتاه اطراف عرشه .
زِبَدره :سطح افقی روی دیوار لنج .
زلال یا ضلال : سایبان لنج که بر طرازه نصب می شود .
طرازه : چوبهای موازی که بر روی گُلفه ها قرار می گیرند .
گُلفه یا قلفه : چوبی که در تفر روی گایم ها نصب می شوند .
گائم : یا قائم چوبهای محکم و بلندی که در دو طرف قماره به عنوان ستونهای سایه بان استفاده میشود . همچنین برای بستن طنابهای مهار .
قماره : اتاقکی در قسمت تفر برای هدایت لنج ( محل استقرار ناخدا ) همه تجهیزات کمک ناوبری در آن قرار دارد .
کاتلی: در عقب قماره برای نشستن ناخدا .
کامره سینه : در آخرین قسمت جلوی لنج اتاقکی برای نگهداری پی و کلفات و طنابها
کشسیل : حوض چوبی در سینه که هنگام توفان آبی که از سینه وارد میشود جمع می گردد.
کِروه: زانوی افقی جلوی فنه سینه برای استحکام اتصال چوبها ی طرفین .
کُنده: تخته دور پروانه .
گوش گرگی : یا رُمانه چوب محکم در جلو برای مهار طناب سینه .
مرزآب: آبرو و ناودان اطراف عرشه.
مسمار: میخ هایی برای اتصال چوبهای بدنه.
منحاز : عطفه هایی با دهانه بازتر .
مفساتی : یا مشای چوبهایی که تیرهای سطحه روی آن ها نصب می شود .و بطور طولی به بیس بین چوبهای سوار قرار می گیرند و دربهای ورودی انبار در بین این دو چوب طراحی می شود .
میداف: پارو ها را گویند .
میل تفر و سینه : سپر های جلو و پشت .
ویر : سطح آزاد و خشک بدنه.
پاوره: لنگر با دو ناخن آهنی.
پروند: تیر بلندی که بادبان به آن آویزان است.
بیدک: بادنما
بیوارد: از طنابهای نگهدارنده دول.
تاپسل: بادبان عقب قایق. احتمالا از topsail
جامع: قرقره بزرگی که طنابهای برافراشتن بادبان اصلی از آن میگذرد.
جَدّاف: تیرهای عمودی که برای نگهداشتن قایق در ساحل پس از جزر بکار میرود
جیب: بادبان مثلث جلوی قایق. به همان معنی jib در انگلیسی.
چرخ: فرمان گرد و دستهدار برای هدایت قایق.
حَلْج: ردیفی از گرهافها برای حفاظت از طنابها در جریان خایور کردن.
حلقوم: شلمانهای جلو که به بیس وصل هستند و دهانه آنها تنگتر است.
داسه بالا: لبه بالایی بادبان
داسه زیر: لبه پایینی بادبان.
دامن: گوشه عقب بادبان.
دَر: حلقههای طنابی که بادبان را به پروند وصل میکند.
دستور: تیر بلند افقی که گوش جیب را به آن میبندند.
دَهمه: سوراخهایی در گوش بادبان که طناب به آنجا وصل میشود.
دوار: وسیله جمع کردن طنابها. مانند وینچ کار میکند.
دول: دگل اصلی قایق.
زولی: مستراح قایق که به بدنه وصل است.
زیوارد: طنابی که دول را به عبد میبندد.
ساج: چوبی که بدنه قایق را از آن میسازند.
ساطور: تخته پهن و بلندی که در سینه قایق نصب میشود.
سامان: تمام اجزای مربوط به بادبان در قایق.
سطحه: عرشه اصلی.
سن: لنگر سنگی برای صخرههای مرجانی.
شارت: مجموعه طنابها برای برافراشتن بادبان.
علاگی: طناب برافراشتن جیب.
عمرانی: از طنابهای نگهدارنده دول.
کبن: اتاق ناخدا. احتمالا از cabin
قائم: هر یک از چوبهای قطور عمودی در جلو و عقب قایق برای بستن طنابها.
قلمی: بادبان کوچک عقب.
کانه: تیر روی سکان.
کنبار: طنابهای قایق که از الیاف نارگیل بافته میشود.
کلب: تیر افقی در جلوی قایق که به دو قائم جلو بسته شدهاست.
گابیه: بادبان کوچک بالای بادبان اصلی.
اوزال گپ: بادبان بزرگ اصلی.
گرهاف: حلقهای چوبی با دو سوراخ برای حفاظت از طناب در جریان خایور.
گُفیه: قرقرههای طنابهای قایق.
گوش: بخش جلویی بادبان.
نیم: عرشه کوچکتر در عقب قایق
نباشه: هر یک از دو تیر چوبی که برای افزودن طول به پروند میبندند.
ماشوه: قایق پارویی بلند دارای ۱۲ یا ۲۴ پارو.
مح: طنابی که درون لبههای بادبان میدوزند.
مخاتف: مجموعه طنابهای بالا کشیدن پروند.
فهرستی از اصطلاحات رایج دریانوردی در خلیج فارس که در دریانوردی سنتی کاربرد دارند . برخی از این اصطلاحات فارسی است و بقیه از عربی و زبانهای اروپایی وارد فارسی شدهاست.
اوزال: بادبان.
اوشار: قایقی که بدنهاش ساخته شده ولی هنوز سامان ندارد.
باد گاه: بادی که از شمال میوزد.
بسته: طناب بالا کشیدن پروند.
پنجری: جاشویی که برای دیدبانی بالای دول میرود.
پیمون: واحد اندازهگیری ژرفا برابر با فاصله میان دو سر انگشتان دو دست باز شده به دو طرف انسان. کاملا شبیه به تعریف fathom در انگلیسی
تشاله: نوعی قایق
تعان: بار سنگینی که برای تعادل قایق در کف آن پر میکنند. معمولاً ماسه است.
جاشو: کارگر قایق که زیر نظر سرهنگ کار میکند.
جهاز: نام عمومی ناوها
خایُر: دور زدن پشت به باد و عوض کردن جای بادبان از راست به چپ یا بر عکس.
سکانی: کسی که زیر نظر ناخدا چرخ را به دست و تنظیم سکان را به عهده دارد.
***تان: وسیله ناوبری که یک ششم دایره است.
سفر گپ: سفر دریایی بزرگ که معمولاً شامل رفتن به هند و آفریقا میشود.
سیفه: روغن جگر کوسه که برای آببندی به بدنه جهاز میمالند.
سینه: جلوی قایق.
شفره:وسیله تیز برای تراشیدن چوب .
ضربه: تندوزه یا توفان دریایی
قیاس: فن محاسبه موقعیت در دریا.
غنجه: نوعی قایق که بیشتر در عمان ساخته میشود.
فرمن: عربی شده پروند.
کتل: قایق کوچک.
کواتر: وسیله ناوبری که یکچهارم دایره است.
گُفال: از «قفال» عربی، دوره استراحت پیش از شروع کار دریانوردی (معمولا تابستان.)
لنگر: لنگر با چند ناخن آهنی.
مُعلم: ناخدای ناوبر قایق که فنون قیاس را میداند.
نهمه: آوازی که برای هماهنگی حرکات جاشوها در هنگام بالا کشیدن اوزال میخوانند.
ولمه: باد خوب که از طرف «دوم» یا پشت قایق میوزد.
یاهوم: تنظیم بادبان بر اساس جهت باد.
گونهها
لنج بسته به طرح بدنه آن نامهای گوناگون دارد:
غنجه -بطیل -بغله - سنبوق- بوم - پرکه - جالبوت - ماشویی.
خدمه ی واحد های شناور سنتی :
بر خلاف شناور های صنعتی رفتار ها و مشاغل در لنجها نیز حالت کلاسیک و علمی ندارد .
در لنج همه کاره ناخداست (البته در شناور های صنعتی هم حرف اول را او می زند ) و تقسیمات شغلی بر اساس سلیقه و با در نظر گرفتن تجربه ی افراد از سوی ناخدا اعلام می شود . و در عمل سازماندهی مشخص و دائمی انجام نمی گیرد . انجام کارها به صورت اشتراکی است . و ملاک اوامر ناخداست که امور را به افراد ابلاغ می دارد . از بعضی افراد که اطمینان دارد و نسبت به فعالیت مربوطه آگاه است برای امورات حساس مثل سکانداری و کار با تجهیزات کمک ناوبری بهره می برد . و اغلب فعالیتهای مختلف به صورت همگانی و با مشارکت همه انجام می شود . مثل امور مربوط به آماده سازی تورها و انداختن و کشیدن آنها و غیره .
بنابراین با توجه به ویژگی و مشخصات شناور ، جهت انجام امور مختلف نیاز مند افراد و خدمه متعددی می باشند .
در لنجها وظایف و مشاغل معمولاٌ به شرح زیر هستند که امورات تخصصی از سوی افراد خاص و کارهای عمومی توسط همه صورت می گیرد :
1-مهیا کردن و تعمیر تور های ماهیگیری
2- کشیدن و انداختن تور ها با شیوه های سنتی موجود
3-انداختن و بلند کردن لنگر
4-طباخی و خرید مایحتاج مربوطه
5-شستشو و نظافت
6-سکانداری و هدایت ( کار با تجهیزات )
7-تخلیه و بارگیری و امورات مربوط به مهار بار
8-تعمیرات (تعمیرات جزئی موتور )
پایان قسمت اول .....