تحقیقا این توفیق بزرگی است که شخصیتی همانند امام خمینی (ره) با آن ژرفای بینش که در مسائل مرتبط با نظام اسلامی با احدی عقد اخوت و مماشات نداشت در وصف او بگوید:
.... این نهضت زنده است تا هاشمی زنده است ....
و در سخت ترین برهه از سالهای پس از انقلاب و در کوران دفاع مقدس وی را جانشین فرماندهی کل قوا قرار داد.
و همچنین رهبر معظم انقلاب پس از پایان ریاست جمهوری او فرمودند: ... هیچ کس برای من هاشمی نمی شود ....
اما استناد به بیانات تاریخی و اعتماد امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری را نمی توان به عنوان حجت برای تطهیر گفتار و کردار کسی در تمام مقاطع عمرش قلمداد نمود، زیرا رهبر کبیر انقلاب اسلامی ملاک ارزیابی عملکرد افراد را وضع حال آنها دانسته اند.
حال پس از سپری شدن 32 سال از عمر انقلاب اسلامی آیا هنوز هم منزلت های فوق در مورد هاشمی مصداق دارد؟ و آیا وضعیت فعلی او استحقاق چنین اوصاف منحصر به فردی را دارد؟
بدون تردید هاشمی را نمی توان با شخصیتهای تاریخی همچون طلحه و زبیر که بارزترین نمونه عبرت آموز در تغییر ماهیت از صحابی مقرب رسول خدا به محارب با دین خدا مقایسه نمود زیرا آنها قطعا به انحراف فکری و عقیدتی مبتلا شدند و بر روی امام زمان خود شمشیر کشیدند، اما اگرچه هاشمی دچار خودبینی و غفلت و مبتلا به ضعف بصیرت شد لکن همواره خود را ملتزم به اطاعت از ولی فقیه دانسته و گفتمان او معطوف به دایره عقلانیت و اعتدال بوده است.
اما هاشمی مدل 89-88 ارمغان چه معادلات و نتیجه عملکرد چه جریاناتی بود که اینگونه مورد هجمه رسانه ها ، تریبونها و ا فراد مختلفی قرار گرفته و از این رهگذر قرار گرفتن در عزلت را اختیار کرده است؟
با مروری بر اوضاع سیاسی کشور در ماههای اخیر به ویژه در جریان فتنه 88 و برای واکاوی عوامل آسیب پذیری هاشمی برخی از این عوامل را می توان به دو دسته تقسیم کرد "عوامل بیرونی" و "عوامل فردی"
عوامل بیرونی:
1- بخشی از بدنه جریان اصلاحات به دلیل سوء مدیریت و انحراف از آرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی در عهد زمامداری، آسیب های عمیقی به زیر ساختهای اعتقادی و فرهنگی کشور و باورهای دینی مردم وارد کردند، که نظام اسلامی برای جبران این انحرافات و آسیب ها هزینه های قابل توجهی را متحمل شد.
واما آقای هاشمی علیرغم برخورداری از هوش سرشار ، چشمان خود را برروی پیامدهای این تجربه تلخ و عبرت انگیز بست و تنها چاره غلبه بر جریان رقیب و جبران بداخلاقی و سوءرفتار آنها در گذشته را بهره گیری از ظرفیت ها ، تجارب انتخاباتی و انگیزه بازپس گیری قدرت در اصلاح طلبان تشخیص داد و لذا بازی رقابت انتخاباتی را به طور پنهان در زمین اصلاح طلبان ترتیب داد. و عملا خود مهمترین عامل پیروزی رقیب خود قرار گرفت.
2- در جریان برگزاری ضیافت مناظره های انتخاباتی علیرغم پیش بینی اصول و ضوابط اجرای صحیح مناظره ها در قانون، به منظور رعایت موازین قانونی و اخلاقی و پرهیز از تخریب چهره ها و تضییع حقوق اشخاص (مصوبه كميسيون 62 و 63 تبليغات انتخابات)،اما ناتوانی رسانه ملی و بی هنری مجری بلااثر مناظره ها در انجام تکلیف قانونی و اجرای ضوابط ناظر بر برنامه های مناظره موجب شد در مقابل بهت و حیرت میلیونها انسان ، علی اکبر هاشمی رفسنجانی ، یار دیرینه امام و مرد همیشه حاضر در صحنه ها و روزهای سخت انقلاب را به مسلخ بردند و رقیب، با بر هم زدن قواعد بازی در یک دوئل یک طرفه او را به جرم رقابت دیرینه قربانی کرد.
3- جریانی متشکل از رسانه ها و تریبون های افراط گرا و افرادی که بر اثر ضعف بینش و درک اهمیت نقش کلیدی وی در عرصه های مختلف انقلاب اسلامی، به جای گام نهادن در مسیر اصلاح و حفظ سرمایه ها و ذخایر نظام اسلامی و مغایر با سیاست جذب حداکثری، مواضع و گفتمان ناصوابی را در جهت تخریب و تنزل جایگاه وی بکار گرفتند تا موجب تعمیق شکاف ایجاد شده میان وی و حاکمیت شود.
4- غفلت و تسامح هاشمی از کجروی ها و انحرافات برخی از فرزندانش که همسو با جریان فتنه 88 در قامت طراحان اصلی و حامیان خط آشوب نقش آفرینی کردند و با اقدامات و موضعگیری های ساختار شکنانه خود عمیق ترین آسیب ها را به هاشمی تحمیل کردند و هیچگاه هم درصدد جبران جفایی که در حق پدرشان کردند برنیامدند.
واما عوامل فردی:
1- هیچ توجیه و وجاهتی نمی توان برای نامه جریان ساز هاشمی به رهبر معظم انقلاب آنهم در فضای ملتهب سیاسی و به صورت علنی قائل شد.
هاشمی متاثر از اظهارات تحریک آمیز و حرمت شکنی جریان رقیب در دو راهی انتخاب میان "التزام به وصیت پیر و مرادش در ترجیح حفظ نظام اسلامی برهمه چیز،حتی نماز" و "فریاد تظلم خواهی در جهت ارضای تمایلات نفسانی و دفاع از حقوق فردی" راه دوم را برگزید و سیاستمدار کهنه کار و حرفه ای و الگوی تدبیر و درایت، در اقدامی ناباورانه ، مسیر بیراهه و غیرمتعارفی را برای رسیدن به مقصودش انتخاب کرد.
2- علیرغم توصیه و روشنگری صالحانه رهبرمعظم انقلاب و بسیاری از دلسوزان و خردمندان در جهت شفاف سازی مواضع برخی از خواص علی الخصوص هاشمی و آشکار شدن بسیاری از حقایق و ناگفته ها در نقش پنهان ضد انقلاب و دستهای خارجی در هدایت و حمایت از جریان فتنه 88 ، اما اصرار بیش از حد وی در ادامه سکوت معنی دار و پافشاری بر مواضع قبلی و خودداری از موضع گیری صریح و انقلابی در مقابل فتنه گران و دشمنان نظام اسلامی دور از انتظار و سوال برانگیز است.
اکنون به رغم وجود همه این حقایق و با فرض تمام اشتباهات هاشمی ، هر نوع موضعگیری ، تخریب و سخنی که برآیند آن دفع و تعمیق فاصله بین او و مواضع انقلاب باشد با هر نیت و مقصودی هنر نیست و جفای بزرگی در حق نظام اسلامی است بلکه هنر آن است که با درک عمیق از اقتضای شرایط و مصالح نظام اسلامی مواضعی اتخاذ کنیم و سخنانی را بر زبان جاری کنیم که ضمن بیان انتقادات سازنده، برآیند آن رفع ابهامات،اصلاح روشها، جبران اشتباهات و ایجاد همدلی و وحدت بیشتر میان نیروهای وفادار به انقلاب و یاس و ناامیدی دشمنان به کمین نشسته و در نهایت موجب رضایت مقام باریتعالی گردد.
و هر کس با هر نیت و توجیهی، از طریق موضعگیری و سخنان خود به هر میزانی به اختلافات موجود دامن زده و هزینه های نظام اسلامی را بالا ببرد در زمان لازم پاسخگوی امام و خون شهدای انقلاب اسلامی خواهد بود.
الیس الصبح بقریب