امكان نجات ناآگاهان غافل در لحظات آخر عمر
معاويه بن وهب (يكى از شاگردان امام صادق (عليه السلام) مىگويد: سالى با كاروانى به سوى مكه براى انجام حج حركت كرديم، پيرمردى، خداپرست و اهل عبادت، همراه ما بود ولى شيعه نبود (و اطلاعى از آن نداشت) و نماز خود را در مسير راه (طبق مذهب اهل تسنن) تمام مىخواند، او در يكى از منزلگاهها، بيمار شد، من به برادر زادهاش كه در آنجا بود گفتم: كاش مذهب شيعه را به عمويت در اين لحظات آخر عمرش، پيشنهاد مىكردى شايد خدا او را نجات دهد.
همه همراهان ما گفتند: بگذاريد آن پيرمرد به حال خود بميرد زيرا همين حال كه دارد خوب است، ولى برادر زادهاش تاب نياورد، سرانجام به پيرمرد گفت: عمو جان! همانا مردم بعد از رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) جز عده كمى، مرتد شدند على بن ابيطالب (عليه السلام) همچون رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم)، اطاعطش لازم بود، و بعد از رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) حق و طاعت از آن او بود.
آن پيرمرد نفسى كشيد و فرياد زد و گفت: من هم بر همين عقيده، هستم و هماندم جان داد.
پس از چند روزى به حضور امام صادق (عليه السلام) رسيدم، يكى از همراهان بنام على بن سرى، ماجراى لحظات آخر عمر آن پيرمرد را به عرض آن حضرت رسانيد.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
هو رجل من اهل الجنه
او از اهل بهشت است
على بن سرى عرض كرد : آن شخص جز در آن ساعت آخر عمر، اطلاعى از مذهب تشيع نداشت آيا در عين حال از اهل بهشت است؟
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
فتريدون منه ماذا؟ قد دخل و اللّه الجنه
از او چه چيز ديگر مىخواهيد؟ سوگند به خدا، او وارد بهشت شده است
بنابرين طبق روايات چه بسا انسانها با تلقين و دعوت، موجب نجات انسانهاى ناآگاه در لحظات آخر عمر گردند پس نبايد از اين امور غافل بود.