آيينه خواص
پرتويي از بدراولين رويايي سپاه اسلام و لشكر كفر در غزوه بدر در رمضان سال دوم هجري رخ داد. در اين غزوه مسلمانان ضربات سهمگيني بر پيكره كفار وارد نمودند ولي با اين حال چهارده تن از سربازان سپاه اسلام به درجه رفيع شهادت رسيدند. اهميت اين شهداي بزرگوار اين است كه اولين شهداي در راه اسلام هستند و در تنهايي و غربت اسلام، پيامبر عظيم الشأن را ياري كردند، از ستم ها نهراسيدند و بر كفر و استكبار هجوم بردند. در اين بخش از آيينه خواص انعكاسي مختصر از پرتو زندگي دو تن از اين سربازان سابقون بيان شده است.
¤ مهجع بن صالح
از اصحاب رسول خدا (ص) از اولين گروه مهاجرين مدينه، و گويا از بردگان «بني عدي بن كعب» بود كه به دست عمر بن خطاب آزاد شد. سال دوم هجري قمري، زماني كه جنگ بدر بين مشركين و سپاه پيامبر اسلام (ص) واقع شد و دو سپاه در مقابل همديگر قرار گرفتند. در همان ابتداي كار، ابوجهل (عموي پيغمبر كه از كفار بود) مردم را برانگيخت و به «عامر بن حضرمي» دستور داد كه به دادخواهي برادرش «عمرو بن حضرمي» كه در نخله كشته شده بود، برخيزد، او حمله كرد و آتش جنگ را روشن نمود.
اولين نفر از مسلمانان كه به جنگ او آمد، «مهجع» بود كه در ميدان، با او نبرد كرد و به دست همان «عامر» در هفدهم رمضان سال دوم هجرت، به شهادت رسيد. گفته شده آيه «ثُم إِن رَبك لِلذينَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُم جاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِن رَبَك مِنْ بَعْدِها لَغَفُورُ رَحيم ؛ و نيز پروردگارت نسبت به آنها كه پس از محنت كشيدن مهاجرت كرده آن گاه جهاد كرده و صبوري پيشه كرده اند پروردگارت از پس آن، آمرزگار و رحيم است. » (نحل: 110) در شأن اين مجاهد شهيد نازل شده است.
مورخين گفته اند كه: او اولين نفر از مسلمانان بود كه در جنگ بدر، شهيد شد. و پيغمبر (ص) فرمود: مهجع سيدالشهداء است و اول كسي است از اين امت كه به سوي بهشت خوانده مي شود. والدين و همسر مهجع بيتابي مي نمودند كه آيه «أَحَسِبَ الناسُ أَنْ يُتْرَكوا أَنْ يَقُولُوا آمَنا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ» (عنكبوت: 2) يعني آيا مردم گمان كرده اند به صرف اينكه بگويند ايمان آورده ايم رها مي شوند و آزمايش نمي شوند؟ نازل شد و آگاه شدند براي رضاي خداي تعالي آزمون هاي گرفتاري و سختي هست و بر اين مصيبت شكيبايي كردند.
¤ حارثه بن سراقه
مادرش ربيع، دختر نضر بن ضمضم بن زيد... نجار معروف به «ام حارثه» و از طرفي، عمه انس بن مالك، خدمتكار پيامبر(ص) بود. پيغمبر اكرم(ص)، ميان او و «سائب، پسر عثمان بن مظعون»، پيمان برادري بست. حارثه روزي بامداد با پيامبر(ص) ملاقات كرد، پيامبر از او پرسيد: «اي حارثه چگونه صبح كردي»؟ حارثه گفت: «صبح كردم در حالي كه مومن حقيقي هستم.» پيامبر(ص) گفت: «هر چيزي نشانه اي دارد، نشانه ايمان حقيقي تو چيست؟»
حارثه: «به شب زنده داري و روزه و نماز و مناجات عشق مي ورزم گويي مي نگرم عرش خدا براي حسابر سي خلايق آماده شده، بهشتيان را در بهشت غرق در نعمت مشاهده مي كنم، دوزخيان را در عذاب مي بينم و ناله آنها را مي شنوم، اندام نحيف و لاغر من بر اثر رياضت عبادت، دليل بر اين است.»
پيامبر(ص) فرمود: «حارثه مردي است كه خداوند قلبش را به وسيله ايمان آزموده و نوراني كرده است.» آنگاه فرمود: «اي حارثه! اكنون كه دل آگاه شده اي، ثابت و استوار باش.» حارثه عرض كرد: «اي رسول خدا! دعا كن تا مقام شهادت نصيبم شود.» پيامبر(ص) گفت: «خدايا مقام شهادت را نصيب حارثه فرما.»
حارثه در جنگ بدر در ركاب پيامبر(ص)، شركت نمود و جنگيد و به دست «حبان بن عرقه» كه تيري به گلويش زد، به شهادت رسيد. نقل شده كه: بعد از شهادت حارثه، مادرش به پيامبر خدا(ص) گفت: اي رسول الله(ص)، از محبت من به حارثه آگاهي. اگر بدانم كه در بهشت جاي دارد، صبر و شكيبايي مي كنم و گرنه خواهيد ديد كه چه مي كنم. رسول اكرم(ص) فرمود: يك بهشت نيست، بلكه بهشتهاي بسياري است و حارثه در برترين آنهاست و به عبارتي فرمودند: او در فردوس برين است.