نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: راهکار عملی برای حضور قلب در نماز

  1. #1
    حرفه ای SuNny آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    محل سکونت
    Isfahan
    نوشته ها
    848
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض راهکار عملی برای حضور قلب در نماز

    اهميت و امکان حضور قلب


    لزوم تحصيل حضور قلب:

    الف) نماز بي حضور قلب، نماز حقيقي نيست و وقتي نماز از حقيقت و باطن خود جدا شود و به صورت يک عمل بي روح در آيد، تمام ثمرات و فوايدي که در آيات و روايات، براي نماز آمده، در چنين نمازي وجود ندارد، چه بسا موجب دوري از خدا هم بشود.


    امام صادق مي فرمايند: «ان العَبدَ لَيرفَعُ مِن صَلاتِهِ نِصفُها اَو ثُلثُها اَو رُبعُها اَو خُمسُها وَ ما يرفَعُ لَه اِلّا ما اَقبَل عَليه بِقَلبه: همانا از نماز انسان، نصفش، ثلثش، ربعش يا خمسش بالا برده مي شود و آن مقدار از نماز که توجه قلبي داشته باشد، بالا مي رود.»


    در روايت ديگري امام صادق مي فرمايند: «عَلَيکَ بِالاِقبالِ عَلي صَلاتِکَ فَانّما يحسَبُ لَکَ فيها ما اَقبَلَکَ عَليه مِنها بِقَلبِکَ: برتوست که توجه قلبي در نمازت داشته باشي، پس همانا محسوب مي شود برايت از نمازت، آن مقداري که در قلبت، توجه به نماز داشتي.»



    ب) وقتي نمازي را مي خوانيم، وليکن اثري از آن در نفس خود مشاهده نمي کنيم؛ اين گونه نمازها نه تنها عامل بازدارنده در برابر گناه نيست، چه بسا موجب خودبيني و خود بزرگ بيني هم بشود، چرا که با خواندن نماز، يک احساس کاذب در جهت قرب به خدا پيدا مي شود و اين احساس کاذب، موجب بُعد (دوري) از خدا مي گردد که بلايي عظيم است؛ يعني آنچه که موجب نزديکي به خداوند است، عامل دوري از او مي شود.



    امام صادق مي فرمايند: «مَن اَحَبَّ اَن يعلَم اَقبِلَت صَلاتُهُ اَم لَم تُقبُل فَلينظُرهَل مَنَعَتهُ صَلاتَه عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنکَر فَبِقَدرِ ما مَنِعَته قُبِلَت مِنه: هرکس دوست دارد بداند که نمازش مورد قبول واقع شده يا نه، بايد نگاه کند که آيا نمازش او را از منکر و فحشا بازداشته يا نه، به مقداري که او را از منکرات و فحشا بازداشته، از او قبول مي شود.»



    نکته: حضور قلب از شراط صحت نماز نيست؛ يعني با نبودن حضور قلب، نماز باطل نمي شود و از لحاظ فقهي اشکالي ندارد، وليکن چنين، قالبي و بي فضيلت و غير مقبول است، يعني بالا نمي رود و اثر معراجي خود را دست مي دهد و دليل آنکه حضور قلب از شراط صحت نماز نيست، احتمالاً براي سختي و عسر و حرجي بود که اکثراً براي مردم ايجاد مي شد، چرا که اکثر مردم براي تحصيل حضور قلب به زحمت مي افتند و از عهده انجام آن بر نمي آيند و چه بسا اين امر را بهانه اي براي ترک نماز قرار مي دهند.

    مراتب حضور قلب:

    شخص نمازگزار بايد اجمالاً بداند که با خداوند سخن مي گويد و حمد و ثناي او را مي گويد. اگرچه به معناي الفاظ توجه نمي کند. اين مرتبه براي آناني است که معناي نماز را مي دانند.



    علاوه بر مرحله قبلي، به معناي کلمات و ذکرها نيز توجه داشته باشد و بداند که چه مي گويد. در اين مرحله، قلب، تابع زبان است.



    اسرار عبادت و حقيقت ذکر و تسبيح و تحميد و ساير مفاهيم را بفهمد و در حال نماز به آنها توجه کند تا خوب بداند چه مي گويد و چه مي خواهد.



    نمازگزار علاوه بر مراحل قبل، بايد اسرار و حقايق ذکر را به طور کامل در باطن ذاتش نفوذ داده و به مرحله يقين و ايمان کامل برسد. در اين صورت است که زبان، از قلب پيروي مي کند. قلب چون آينه به آن حقايق ايمان دارد، زبان را به اذکار وادار مي کند.



    در اين مرحله، نمازگزار به مرتبه کشف و شهود و حضور کامل مي رسد که به اين مرحله، حضور قلب در معبود مي گويند نه حضور قلب در عبادت؛ يعني مرحله اي که اسما و صفات و کمالات حق را با چشم باطن مشاهده مي کند.

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    حرفه ای SuNny آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    محل سکونت
    Isfahan
    نوشته ها
    848
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: راهکار عملی برای حضور قلب در نماز

    1. نشاط جسمى

    پزشكان معتقدند، اگر آدمى غذا را با شادى ميل كند، زودتر و بهتر جذب بدن مى‏شود. طب روحانى نيز خبر مى‏دهد كه اگر انسان غذاهاى روحانى را از روى اشتياق صرف كند و از خمودگى دور با شد، آثار پاكى و زدايندگى آن زودتر در قلب پديدار مى‏شود. نشاط جسمى، از عوامل ايجاد شور و شوق به نماز و در نتيجه، يكى از زمينه‏هاى حضور قلب در نماز است. بى‏گمان، نماز كسى كه در سلامت جسمى كامل به سر مى‏برد، با نماز كسى كه از بدنى بيمار رنج مى‏برد، در ميزان بهره‏مندى از اشتياق و حضور قلب در نماز، از برخى جنبه‏ها با هم متفاوت است. پس سزاوار است، كسانى كه دغدغه حضور قلب در نماز را دارند، تندرستى خويش را قدر بدانند و جسم خود را در حال نشاط و آمادگى هميشگى براى بندگى شايسته پروردگار نگه دارند.

    2. پرهيز از دنيادوستى

    از جمله مواردى كه رسيدن به مقام قرب الهى را مانع مى‏شود و انسان را از لذت مناجات با خداوند باز مى‏دارد و نيز قلب را به تاريكى مى‏كشاند، دوستى با دنياست كه در سخنان گهربار ائمه معصومين عليهم‏السلام بسيار نكوهش شده است.

    امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد: «رَأسُ كُلِّ خَطيئةٍ حبُّ الدّنيا؛ منشأ هر خطايى، دوستى دنياست».

    قلب آدمى، چون پرنده‏اى است كه پيوسته از شاخه‏اى به شاخه ديگر مى‏پرد و تا هنگامى كه درخت حبّ دنيا در وجود انسان پا برجاست، پرنده قلب نيز بر شاخه‏هاى آن آويزان است. اگر انسان با انديشيدن در پى‏آمدهاى دوستى دنيا از خلال آيات و روايات و حالت‏هاى اولياى خدا بتواند اين درخت را از وجود خويش ريشه‏كن سازد، آن زمان است كه قلب او آرامش و به حضور قلب در نماز توفيق مى‏يابد. ولى تا زمانى كه قلب انسان در نماز به جاذبه‏هاى دنيايى توجه دارد، از ياد خدا و حضور قلب در نماز باز خواهد ماند و از درك فيض نزديك شدن به خداوند محروم خواهد بود.

    ترک دنياپرستي:

    آنچه اسلام بدان معنقد است، ترک پرستش دنيا و کمال مطلوب و محبوب واقعي ندانستن آن است. غرايزي که در درون ما آدميان وجود دارد، فقط مادي نيست، بلکه غرايز ديگر هم در درون ما هست که با معادلات مادي، ارزيابي نمي گردد. از نظر اسلام، آن همان، معنويات و کمال مطلوب است که در حقيقت غرايز مادي، مقدمه اي است در جهت رسيدن به آن ارزشهاي والاي انساني، حال اگر رابطه انسان با دنيا به صورت اسارت و بندگي درآيد، موجب مي شود که ماديات و دنيا هدف قرار گيريد و در نتيجه تمام ارزشهاي عالي انسان از بين برود.


    درمان:

    براي درمان دنيازدگي، اولاً بايد ديدگاه خود را نسبت به دنيا و انسان از زاويه دين اسلام اصلاح نمود. ثانيا يافته ها و علم و معرفت خود را در مرحله عمل به کار بنديم.

    دنياشناسي و انسان شناسي واقع بينانه:

    دنيا واقعيتي است که بايد در آن زندگي کرد. شرط استفاده بهينه از دنيا آن است که آن را «مرکب» و وسيله اي براي رسيدن به حقايق زندگي و کمال خود قرار دهيم و مواظب باشيم در بند آن اسير نشويم و مسافر بودن در اين دنيا را فراموش نکنيم.


    دنياپرستي همان بيماريها و اسارتهاي دروني است که مورد نهي واقع شده است. ترک دنيا پرستي يعني حرص، طمع، تکبر، خودبيني و ديگر بيماريهاي روحي.


    3. پرهيز از وسواس

    وسواس، قلب را در نماز به سوى امورى جز خدا مى‏كشاند. بدون شك، وسواس از القائات شيطان است تا حضور قلب را از انسان بگيرد و او را از حال توجه به خداوند يگانه و رحمان باز دارد. شخصى كه در نماز، پياپى در ركعت‏ها و ركن‏هاى نماز شك مى‏كند و همه توجهش را در درست به كار بردن واژه‏ها صرف مى‏كند، خود را از فيض درك محضر پروردگار محروم مى‏سازد و از بركت و روشنى نماز نصيبى نمى‏گيرد.

    وسواس در قرائت:

    اينگونه وسواس موجب مي شود نمازگزار از باطن و حقيقت نماز به ظاهر توجه کند و به جاي توجه کردن به معناي نماز و کسب حضور قلب، به الفاظ و چگونگي تلفظ آن مشغول گردد، اگرچه رعايت قرائت، از شرايط صحت نماز است، وليکن شرط صوري است و بايد در حد تکليف آن را انجام داد و نيز از توجه زياد به ظاهر، بايد پرهيز کرد.


    4. توجه داشتن به خداوند در همه حال

    بزرگان اخلاق، براى توفيق يافتن بر حضور قلب در نماز، به افراد چنين سفارش مى‏كنند كه در طول روز نيز در همه حال متوجه حضرت حق باشند.

    انسان به هر چيز بيشتر توجه كند، همان چيز، قوى‏تر و پررنگ‏تر در روح او نقش مى‏بندد. پس به گاه خواندن نماز نيز ياد او از آن پر و توجهش بدان سوست. بدين ترتيب، شايد يكى از ثمره‏هاى اين آيه شريفه كه مى‏فرمايد: «اذْكُرُوا اللّه‏َ ذِكْرا كَثِيرا؛ بسيار خداوند را ياد كنيد.» (احزاب: 41)، همين باشد كه: ياد فراوان خدا در طول شبانه روز، تأثير بسزايى در ايجاد حضور قلب در نماز خواهد داشت.


    5. يقين كردن به بزرگى خدا

    آن‏گاه كه بنده به عظمت خداوند و گستردگى فرمانروايى و قدرت او معرفت يافت و با جان و دل فهميد كه خود، در حقيقت، هيچ است و به اندازه ذره‏اى مالك خير و شر خود نيست و زندگى و مرگ و حشر و نشرش به دست برترينِ عالم يعنى خداست، عقل و انديشه‏اش در برابر اين عظمت و شكوه زانو مى‏زند. پس در پيشگاه حضرت حق، به فروتنى مى‏افتد و قلبش از مشاهده شكوه بزرگى و فرمانروايى او، بيش از حد و وصف خاضع و خاشع مى‏شود و مراقب حضور و نظر پروردگار و رد و پذيرش او خواهد بود؛ با مراقبتى كه يك چشم به هم زدن از آن غافل نخواهد شد.

    امير مؤمنان على عليه‏السلام مى‏فرمايند:

    ولو فَكَّروا فى عَظيمِ القُدرةِ وَ جَسيمِ النّعمةِ لَرَجَعُوا إلى الطّريق و خافُوا عذابَ الحريقِ.

    اگر مردم در عظمت قدرت خدا و بزرگى نعمت‏هاى او مى‏انديشيدند، به راه راست باز مى‏گشتند و از آتش سوزان مى‏ترسيدند.

    «اگر انسان به مناجات با حق تعالى و ولى نعمت خود به قدر مكالمه با يك مخلوق عادى ضعيف اهميت دهد، هرگز اين‏قدر نسيان و سهو و غفلت نمى‏كند؛ ولى نعمتى كه آدمى را به وسيله انبيا و اوليا و قرآن كريم، به مناجات با خود دعوت فرموده و درهاى مكالمه با خود را به روى او گشوده است. اگر انسان امرى را بى‏اهميت تلقى كند، كم كم به ترك آن منجر مى‏شود و ترك اعمال دينى، انسان را به ترك دين مى‏رساند. چنانچه اگر انسان اهميت عبادت‏ها را به قلب بفهماند، از اين غفلت و سهل‏انگارى منصرف شده و از اين خواب سنگين بر مى‏خيزد».

    از ابوحمزه ثمالى نقل كرده‏اند كه گفت:

    امام سجاد عليه‏السلام را ديدم كه نماز مى‏خواند. عباى آن حضرت از شانه‏اش افتاد، ولى حضرت آن را راست نفرمود، تا آنكه از نماز فارغ شد. از حضرت در اين باره پرسيدم، فرمود: واى بر تو آيا مى‏دانى در حضور چه كسى بودم؟ همانا از بنده تنها قسمتى از نماز پذيرفته مى‏شود كه در آن توجه قلبى داشته است.

    6 . خواندن دعاهاى پيش از نماز

    يكى از عواملى كه به ايجاد حضور قلب در نماز كمك مى‏كند، خواندن دعاهاى پيش از شروع نماز است كه از معصومين عليهم‏السلام نقل شده است.

    اميرالمؤمنين على عليه‏السلام به ياران خويش سفارش مى‏فرمود كه پيش از نماز، اين دعا را بخوانند:

    يا مُحسِنُ قد اَتاك المُسى‏ءَ و قَد اَمرتَ المحسنَ أن يَتَجاوَزَ عنِ المُسى‏ءِ أنت المحسنُ و أنا المُسى‏ء فبِحَقِّ محمدٍ وآلِ مُحمّدٍ صَلِّ على محمّدٍ وآل محمّدٍ و تَجاوَزْ عن قبيح ما تعلمُ مِنّى.

    اى نيكوكار! گناهكار به سوى تو آمده و تو خود امر كردى كه نيكوكار از گناهكار در گذرد و تو نيكوكارى و من گناهكار، پس به حقّ محمّد و آل محمّد بر محمّد و آل محمّد درود فرست و از كارهاى زشتم كه به آن آگاهى، درگذر.


    7. توجه كردن به معانى الفاظ نماز

    براى آنها كه دغدغه حضور قلب در نماز را دارند، آموختن معانى نماز، بسيار راه‏گشاست. كسى كه از معانى جمله‏هاى نماز ناآگاه است، نه از نماز به شايستگى لذت مى‏برد و نه آنچنان كه سزاوار است، از حضور قلب بهره‏مند مى‏شود. نمازگزارى كه به دليل ندانستن معانى نماز، نه مى‏داند چه مى‏گويد و نه آگاه است كه چه مى‏خواهد، نمى‏تواند از شجره نماز، ميوه‏هاى گوناگون بچيند.


    8 . توجه داشتن به تك فرصتى بودن نماز

    يكى از مواردى كه مى‏تواند به حضور قلب بيشتر در نماز كمك كند و در روايت‏ها نيز به آن اشاره شده، در نظر داشتن اين نكته است كه احتمال دارد اين نماز، آخرين نمازى باشد كه مى‏خوانيم.

    در روايتى نقل است كه پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به يكى از ياران خود فرمود:

    «فَصَلِّها صلاةَ مُوَدِّعٍ؛ به هنگام نماز، به گونه‏اى نماز بخوان كه گويا اين آخرين نمازى است كه مى‏خوانى و نماز خداحافظى توست».

    به راستى، از كجا مى‏دانيم كه پس از اين نماز، آن قدر زنده بمانيم كه به نماز ديگر نيز برسيم؟ ما وقتى وارد نماز مى‏شويم، حتى نمى‏توانيم يقين كنيم كه همين نماز را به پايان خواهيم برد، تا چه رسد به اينكه بخواهيم، به نمازهاى ديگر دل خوش كنيم!

    اگر انسان چند لحظه‏اى پيش از نماز بنشيند و بينديشد كه شايد اين، آخرين نماز من باشد، بارى شايد آن نماز را با حالت توجه به درگاه خداوند به جا آوَرَد.


    9.حواس ظاهري :

    يکي از عوامل حواسپرتي، متوجه شدن به امور خارجي است، به طوي که به واسطه ديدن تصويري يا شنيدن صدايي چندين صورت خيالي بر ذهن وارد مي شود و قلب را مشغول خود مي کند.

    درمان:

    الف) چشم بستن:

    بستن چشمها در حين نماز سبب مي شود تا تمرکز حواس بيشتري حاصل آيد. اين امر براي کساني است که نمي توانند بدون بستن چشمها در نماز با نگاه کردن به محل سجده، تمرکز لازم را کسب کنند و گرنه کسي که مي تواند با نبستن چشمها در نماز و با نگاه کردن به محل سجده حواس خود را جمع کند، بهتر است که چشمها را نبندد.


    ب) انتخاب مکان خلوت و تاريک:

    نمازگزار براي اينکه هيچ چيز او را به خود جلب نکند، بايد مکان خلوت و بي سر و صدا، بي منظره و تاريکي را انتخاب کند.

    10.تندخواني و شتابزدگي:

    از موجبات حواس پرتي، تندخواني و تعجيل در اتمام نماز است که علت سريع خواني هم، عدم اهتمام به نماز است. چرا که چنين افرادي، نماز را فقط براي رفع تکليف مي خوانند، لذا با کراهت و بي ميلي عبادت را انجام مي دهند و در نتيجه احساس خستگي مي کنند. نماز با عجله نمي تواند با حضور قلب باشد، چرا که فکر، خيال و قلب چنين آدمي دايماً متوجه به اتمام نماز و عمل بعد از نماز مي باشد. سريع خواني از آفات نماز شمرده شده است.

    11. گناه:

    فحشا و منکرات مانع حضور قلب در نماز است.

    نماز و گناه، رابطه متقابل و متضاد دارند. کسي که اهل فحشا و منکرات است توفيق حضور قلب را پيدا نمي کند. گناهان لذت مناجات را از انسان مي گيرد و با گرفتن لذت و شيريني عبادت، حضور قلب هم خواهد رفت و به همين جهت کمترين برخورد خدا با گناهکار، گرفتن لذت مناجات است.


    درمان:

    الف) با علل فساد و گناه مبارزه کنيم:

    ريشه گناه عبادت است از جهل، هواي نفساني و ترس. اگر مي خواهيم گناه از صفحه زندگي ما پاک شود، ابتدا گناه را بشناسيم و بدانيم چه چيزي موجب فساد و آلودگي مي شود. براي شناسايي گناه بايد به کتابهايي که در اين زمينه نوشته شده مراجعه کنيم، مثل گناهان کبيره آيت الله دستغيب. نمونه اي از اين گناهان عبارتند از: چشم چراني، زنا، لواط ، دزدي، رباخواري، تهمت، دروغ، ... تنها با شناختن گناه نمي توان با آن مبارزه کرد، زيرا پس از شناخت، بايد به ترک کردن آن کمي همت ببنديم.



    ب) از القائات، جهت ترک گناه کمک گيريم:

    براي اين منظور ابتدا به قلب خود تفهيم کنيم اگر نماز مي خوانيم پس چرا زنا، دزدي و يا کلاه برداري مي کنيم و با توجه به جنبه منفي گناه، از گذشته خود توبه کنيم و با القائات مثبت، اميد به خوب شدن و عوض شدن و ... را در خود زنده کنيم.



    ج) از خود نماز در ترک گناهان کمک بگيريم:

    با خواندن نماز و سعي در ترک گناه در هنگام نماز به خلوص و حضور قلب بيشتر مي رسيم و با توجه با اين مطلب که «نماز با توجه» با گناه منافات دارد را به قلب تفهيم کنيم و با خود تکرار کنيم که قلب پرگناه آشيانه حق تعالي قرار نمي گيرد.


    12.چشم چراني:

    چشم چران کسي است که کنترل چشم خود را ندارد و به هر طرفي خيره مي شود و نگاه کردن او به صورت عادت در آمده. اين حالت علاوه بر مزاحمت و ناراحتي براي ديگران، براي خود شخص آشفتگي، اضطراب، بي حالي و رخوت نسبت به معنويات را به همراه دارد.



    درمان:

    الف) کنترل چشم در همه حال:

    اگر بيرون از نماز، چشم آزاد بود، محال است هنگام نماز متمرکز به خدا شود و چيزهايي را که ضبط کرده، هنگام نماز مزاحم مي شود. پس حفظ و کنترل حواس در نماز منوط به حفظ و کنترل چشم در بيرون از نماز است.



    ب) قطع زمينه هاي چشم چراني:

    از عوامل مهم ترک چشم چراني، قطع رابطه با دوستاني است که در اين موضوع مؤثرند، چرا که آنها در حقيقت دوست نيستند، بلکه دشمنند:



    در حقيقت دوستانت دشمنند که ز حضرت، دور و مشغولت کنند


    تصميم بر ترک چشک چراني:

    با تمرين و ممارست به کنترل چمش بپردازيم و هر وقت نامحرمي را مشاهده کرديم، مواظب باشيم با قصد تلذذ به او خيره نشويم و اگر بر اين امر مراقبت کنيم، آرام آرام، محافظت بر چشم، امري آسان مي شود.


    13.عوامل بيروني:

    الف) دوست فاسد:

    همنشيني با دوست فاسد و فاسق، اثرات منفي در آدمي مي گذارد، چرا که شخصيت انسان، بستگي به شخصيت دوست و همنشين او دارد واين واقعيتي غيرقابل انکار است:



    تواول بگو با کيان دوستي پس آن که بگويم که تو کيستي



    ب) مجلس و محيط فاسد:

    مجلس گناه محيط فاسد خانواده، اجتماع و ... جو روحي انسان را فاسد مي کند و زمينه لازم را براي رشد معنويات از بين مي برد. اين اثرپذيري چنان زياد است که سعادت دنيا و آخرت آدمي را از بين مي برد و گاهي سبب سهل انگاري در اموري معنوي مخصوصاً در نماز مي شود.



    14.موانع مقدماتي:

    الف) پرخوري:

    پرخوري علاوه بر مضرات جسمي و فيزيولوژيکي داراي مضرات روحي و رواني نيز هست که از جمله ناراحتيهاي روحي آن، مانع بودن از حضور قلب در نماز است. پرخوري و افراط در خوردن در انگيزه هاي معنوي اختلال ايجاد مي کند، البته گرسنگي زياد و فشار حاصل از آن موجب اختلال در انگيزه معنوي، از جمله همين حضور قلب و اختلال در فعاليتهاي عقلي مي شود. ترک پرخوري جز از طريق شکم، ممکن نيست. چون هيچ چيز زيانبارتر از پرخوري، براي قلب مؤمن نيست. پرخوري باعث قساوت قلب و تحريک شهوت مي شود و گرسنگي، خورش مؤمن و غذاي روح و طعام قلب و صحت بدن است.



    ب) پرخوابي:

    پرخوابي و اعتياد به آن، جسم را بي حال مي کند و موجب ضعيف شدن اراده مي گردد و اعتماد به نفس از آدمي سلب مي شود که در نتيجه آدمي در مقابل معنويات عکس العمل منفي نشان مي دهد. در هنگام نماز، بي حال است و براي خواندن نماز خيلي با سختي بيدار مي شود.

    در این مورد روایتی از حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ آمد:

    «یا بَنی اسرائیل لا تكثُروا الاَكلَ فانّهُ مَن اكثرَ الاكلَ اكثرَ النَومَ و مَن اكثرَ النومَ اقلّ الصّلاه و من اقلَّ الصّلاه كُتبَ منَ الغافلین؛[1] ای بنی اسرائیل در خوردن زیاده روی نكنید كه همانا محصول زیاد خوردن بسیار خوابیدن است و هر كس بسیار بخوابد نماز و عبادتش كم خواهد بود و آن گاه در زمره غافلان به شمار خواهد آمد».


    درمان:

    سپس بايد، عزم بر تنظيم اوقات خواب گرفته و زمان مناسب و متعادلي را بر آن تعيين کنيم و دايماً مراقبت بر آن داشته باشيم. در ندامت پرخوابي همين بس که روح عبادت را از آدمي مي گيرد و موجب ضعف اراده بر تحصيل امور معنوي مي شود. اگر يک بار خواب خود را کنترل کنيم و از لذت سحرخيزي بهره مند شويم، سعي خواهيم کرد که همچنين نعمت بزرگي را از کف ندهيم.

    کسالت و خستگي:

    نماز را نبايد در حال مستي و کسالت خواند، بلکه ابتدا بايد خستگي و خواب آلودگي را برطرف کنيم و آنگاه به نماز بايستيم .و هميشه قبل از نماز کسالت را از خود دور کنيم و خستگي را بهانه اي براي دير خواندن نماز قرار ندهيم.

    امام باقر ـ علیه السلام ـ در این زمینه حدیثی دارند كه می فرمایند:
    «لا تقُم الی الصّلوه مُتكاسلاً و لا متناعساً و لا متثاقلاً فانّها من خللِ النّفاق؛[2] با بی حالی، خواب آلود، كاهلانه به نماز نایستید، چرا كه اینها از علامات نفاق است». یعنی كسی كه در مقابل خدا می ایستد، باید در حضور او حاضر و قلبش متوجه او باشد.


    ت) جلوگيري از بول:

    از عوامل حواسپرتي جلوگيري از بول است که فشار حاصل از جلوگيري از آن، موجب عدم تعادل جسمي و به دنبال آن موجب عدم تمرکز حواس و قلب آدمي در نماز مي شود.

    امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:
    «لا صلوه لحاقنٍ و لا لحاقبٍ و لحازقٍ و الحاقِنُ الّذی بهِ البُولُ و الحاقبُ الّذی بهِ الغائطُ و الحاذقُ الّذی ضَغَظَهُ الخف؛[3] نماز شخص حاقن و حاقب، نماز كامل نیست و حاقن، كسی است كه بول به او فشار می آورد و حاقب، كسی است كه غائط به او فشار می آورد و حازق، كسی است كه جوراب او را آزار می دهد.» پس بر نمازگزاران لازم است كه قبل از اقامه نماز، به تخلیه كامل خود از بول و غائط بپردازند تا این موانع موجب حواسپرتی در نماز نگردند.


    ث) احکام فقهي و ظاهري:

    از عوامل حواسپرتي انجام دادن مکروهات مانند با سر و ريش و لباس بازي کردن، خاراندن بدن، به اطراف توجه کردن، خميازه کشيدن اختياري، فشار دادن بند انگشتان، که باعث بطلان نماز نمي شود بلکه باعث مي شود حضور قلب از بين برود. به اضافه آنکه با رعايت احکام ظاهري که همه آنها نشانه ادب و حضور مي باشد، اهميت نماز، را به قلب القا مي کنيم.

    در این باره از امام باقر ـ علیه السلام ـ روایت شده:

    «اذا قُمتَ فی الصّلوه فعلیكَ بالاقبالِ علی صلاتكَ، فانّما لكَ منَ الصّلوه ما اقبلتَ علیه بقلبكَ و لا تعبَث فیها بیدكَ و لا برأسكَ و لا بلحیتكَ و لا تحدّث نفسك و لا تتثاءب و لا تمُطَّ؛[4] هر گاه به نماز ایستادی كاملا متوجه نمازت باش، چون آن مقدار از نمازت كه با توجه باشد، برای تو مفید خواهد بود، در نماز با دست، سر و ریش خود بازی مكن و در دل، حدیث نفس مكن و در هنگام نماز، دهن درّه مكن و قامت كشی نكن».

    بيهوده گويي:

    بيهوده گو، کسي است که مواظبت بر زبان خود ندارد و زبان را بدون موافقت قلب، ايمان و عقل به حرکت درمي آورد. به همين دليل نمي تواند اعمال معنوي را در لحظاتي با خلوص و توجه کامل انجام دهد.



    درمان:

    ابتدا براي درمان، مي بايست زبان را کنترل کرد و سخن خود را با ارجاع به عقل و قلب بر زبان جاري سازيم:

    جان است و زبان است اگر جانت به کار است

    زبان دشمن جان است نگه دار زبان را

    امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:
    «لا تكثُروا الكَلامَ فی غیرِ ذكرِ الله فانّ الّذین یكثُرونَ الكلامَ فی غیرِ ذكراللهِ قاسیهٌ قلوبُهُم و لكن لا یعلَمُون؛[5] در غیر ذكر خدا، زیاد سخن نگویید به راستی آنان كه در غیر ذكر خدا پر حرفی كنند، دلهایشان سخت و قسی می شود، لیكن خودشان نمی دانند».

    عارف ربّانی و فیلسوف بزرگ علامه طباطبایی ـ رحمه الله علیه ـ فرموده است: «من از سكوت آثار گرانبهایی را مشاهده كرده ام. چهل شبانه روز سكوت اختیار كنید و جز در موارد لازم سخن نگویید و به فكر و ذكر خدا مشغول باشید تا برایتان صفا و نورانیّت حاصل شود».

    خودنمايي:

    اخلاص از شرايط قلبي مهم نماز است و نقطه مقابلش رياست که آفت بزرگي است. نماز، علاوه بر آنکه بايد صورت و ظاهر آن صحيح باشد، بايد نيت و انگيزه آن هم خالص و براي خدا باشد و نه اينکه براي تظاهر و جلب توجه مردم باشد.

    درمان:

    در شناسايي ريا قدري براي معرفت بيشتر بايد به کتابهايي که در اين باره نوشته شده رجوع شود و براي ريا کننده سه علامت است:

    1- در پيش مردم با نشاط، اعمال را انجام دهد.

    2- در تنهايي با کسالت انجام مي دهد.

    3- دوست دارد در تمام کارهايش مردم او را تمجيد و تعريف کنند.



    با دانستن اين علامات مي بايست کمر همت در ترک آن را بست و تصميم بر خالص نمودن اعمال، به خصوص عبادت برآييم و قبل از عمل و عبادت، قلب و نيت را از غير خدا پاک کنيم.

    .عادت

    از اسباب بی توجّهی و غفلت در نماز، مسأله عادت به عبادت است، به این معنا كه انسان، اصل نماز و افعال و اذكار آن را از روی عادت به جا آورد، به طوری كه به حقیقت و روح نماز (حضور قلب) توجّه نداشته باشد.

    از آن جایی كه حضور قلب در نماز بستگی به میزان آگاهی و توجه قلبی نمازگزار دارد، لذا اگر نماز، به صورت عادت و غیر آگاهانه در آید، موجب غفلت و حواسپرتی خواهد شد، به نحوی كه موجب می شود گاهی انسان تمام افعال و اذكار را از روی عادت انجام دهد، بدون این كه بفهمد چه كرده است.

    چنان چه در روایات آمده، گاهی طولانی كردن نماز (ركوع و سجود) به صورت عادت در می آید و لذا ارزش خود را از دست می دهد. امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:

    «لا تنظُروا اِلی طولِ ركوعِ الرّجُل و سجودهِ فانّ ذلكَ شیءٌ اِعتادَهُ فلَو تركهُ اِستوحَشَ لذلكَ و لكن انظُروا الی صدقِ حدیثهِ و اداءِ امانتهِ؛[7] به طولانی كردن ركوع و سجود كسی نگاه نكنید، زیرا شاید این چیزی باشد كه به آن عادت كرده باشد كه اگر تركش كند وحشت می كند، و لیكن به راستی در گفتارش و ادای امانتش نگاه كنید».

    درمان

    اسلام مسأله نیّت را واجب نمود تا عبادتها از روی عادت و ناآگاهی صورت نگیرد. روایات زیادی در باب نیّت وارد شده كه همه تصریح بر اهمیت موضوع می كنند، چنان كه رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:
    «لا عَمَلَ اِلّا بینهٍ؛[8] هیچ عملی، بدون نیّت قبول نیست» و به همین جهت است كه فقها می گویند:

    برای عبادت نیّت لازم است، به طوری كه اگر از انسان در حال نماز، سؤال شود چه می كنی؟ در پاسخ باید بلافاصله بگوید كه چه كار می كند و اگر فكر كند و بعد پاسخ دهد، به اجماع علما نمازش باطل است.

    فلسفه نیّت، آن است كه آدمی را از سطح ناخودآگاهی به خودآگاهی برساند. نیّت، اگر استمرار داشته باشد، موجب می شود كه انسان از نماز و توجه به آن، ‌غافل نشود، لذا هر چه میزان خالص بودن نیّت بالاتر باشد، توجه به نماز و خداوند هم بیشتر خواهد شد.

    دسيسه شيطان:

    از مهمترين عوامل حواسپرتي وسوسه شيطان است که نمازگزار را هنگام نماز به دام مي اندازد. شيطان دايماً از مجراي نفس اماره و هواي نفس وارد عمل مي شود و دايماً انسان را وسوسه مي نمايد.


    رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:
    «انّ العبدَ اذا اشتغلَ بالصّلوه جاءهُ الشیطانُ و قال لَهُ: اذكُر كَذا، حتّی یضلّ الرجلُ ان یَدری كم صلّی؛[9] هنگامی كه بنده خدا مشغول نماز می شود، شیطان می آید و به انسان می گوید، این را بگو، این را بگو، تا این كه نداند، چطور نماز خوانده است». از این روایت معلوم می شود كه وسوسه های شیطان در عبادت، همیشگی است و از راههای مختلف وارد می شود تا انسان را گمراه كند و چون هواهای نفسانی، جنود و لشكریان شیطانند و به فرمان شیطان عمل می كنند و با توجه به مختلف بودن هواهای نفسانی، راههای نفوذ شیطان هم مختلف خواهد شد.

    درمان

    الف. علم و ایمان به وجود شیطان و نقش آن در عبادت

    باید بدانیم كه شیطان و وسوسه هایش آن در عبادت، واقعیت و حقیقتی است كه اگر به آن توجه نشود، همیشه در گرفتاری خواهیم بود و نمازمان بدون حضور قلب خواهد بود. باید بدانیم كه به فرمایش خود خداوند كه فرمود:
    «اِنّ الشَیطانَ عَدوٌ مُبینٌ؛[10] شیطان دشمن قسم خورده انسان است» و هیچ وقت از وسوسه ما آدمیان دست بر نمی دارد.

    ب. استعاذه از خداوند

    استعاذه از خدا جهت پناه بردن به او از شرّ وسوسه های شیطان ضروری است و البته در همین استعاذه هم باید صادق باشیم، نه این كه زبانمان استعاذه كند و خاطرمان به غیر خدا متعلق باشد و مثل كسی باشیم كه در حصار استواری ایستاده و درنده ای، درصدد است كه او را بگیرد و او پی در پی به زبان گوید كه پناه می برم از شرّ این درنده به این قلعه محكم، و لیكن همین طور برجای خود ایستاده و درون قلعه نمی رود.

  4. #3
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    293
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: راهکار عملی برای حضور قلب در نماز

    بابت این مطلب از کاربر! سانی متشکرم من همه تیتر های این مطلب رو خواندم ولی مسلما این ها همه عوامل های فرعی هستند و یک عامل اصلی که در اینجا ذکر نشده به نظرم اگر آن را در نظر بگیریم درصورتی که به هیچ یک از موارد بالا توجه نکنیم باز هم با حضور قلب کامل میتوانیم نمازمان را بخوانیم. مدتی پیش با فرد غیرمسلمانی در همین مورد بحث میکردیم و اون برای من مثلی آورد که ثابت کند حضورقلب صددرصد که هیچ پنجاه درصد هم ممکن نیست این که ((فردی به چند نفر گفت میخوام ببینم تمرکز حواستان چطور هست گفت تا فلان جا برید و بیاید و در طول مسیر به فلان چیز فکر نکنید. وقتی برگشتند همه گفتند ما به هیچ چیز جز فلان چیز که قرار بود فکر نکنیم فکر نکردیم و مدام همان چیز در ذهنمان می امد چون سعی میکردیم به آن فکر نکنیم)) و در واقع هم همینطور هست . بعدها من اتفاقی حدیثی از یکی از ائمه(ع) دیدم که فرموده بودند((لازمه حضور قلب در نماز شناخت و معرفت کامل نسبت به خداوند است)) بعد از دیدن این حدیث یک مثل در ذهنم امد اینکه در نظر بگیرید مهمترین فردی که میشناسید جلوی شما نشسته آیا امکان داره شما برای لحظه ای حواستان جای دیگری جز همان فرد برود؟ نه . حتی اگر بخواهید با میل خودتان به چیز دیگه ای تمرکز کنید نمی توانید و حواستان خود به خود به همان فرد بر میگردد چه رسد به اینکه بدون میل خودتان حواستان جای دیگه ای برود! این در مورد انسانی بود که ما نسبت به او شناخت داریم حالا فرض کنید اگر نسبت به خدا فقط کمی شناخت و معرفت کسب شود چه شود! وقتی فردی نداند دربرابر کی ایستاده معلوم هست که حواسش با بی اهمیت ترین چیزها پرت خواهد شد!

  5. #4
    حرفه ای SuNny آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    محل سکونت
    Isfahan
    نوشته ها
    848
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: راهکار عملی برای حضور قلب در نماز

    لازمه حضور قلب در نماز شناخت و معرفت کامل نسبت به خداوند است
    صحبتتون کاملا درسته و شکی درش نیست

    قبلا هم این مثال رو ذکر کردم ، اینکه حاج آقا انصاریان در جواب کسانی که میگفتند ما از نماز لذت نمی بریم می گفتند شما لازم نیست لذت ببرید ، اول باید خدا از نماز شما لذت ببره ، همون ادبی که توی نماز داری هر چند چیزی دستگیرت نشه ، ولی اگر ادب کنی اون وقت کم کم لذت نماز رو هم می چشی

    امام خمینی هم توی چهل حدیث می فرمایند : غیر ممکن هست که آدم ظاهر یک امر رو ترک کنه و به باطن اون برسه .....اول باید ظاهر و صورت رو به جا آورد تا کم کم به باطن اش برسیم

    و اینها همه مکمل صحبت شما در مورد معرفت هست

    ممنون :rose:

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه