نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: تاریخچه و شرح مختصری بر زندگانی امام زمان(عج)

  1. #1
    !Challenge Everything mahdishata آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    اخر الزمان
    نوشته ها
    7,642
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض تاریخچه و شرح مختصری بر زندگانی امام زمان(عج)

    بسم الله الرحمن الرحیم


    ولادت امام زمان(عج)

    اثبات ولادت و وجود امام زمان(عج)

    آگاهي برخي از شيعيان از تولد امام زمان(عج)

    امامت و کودکي امام زمان(عج)

    وضعيت شيعيان در آستانه تولد امام زمان(عج)

    بشارت پيامبر اکرم(ص) به حضرت مهدي(عج)

    نسب امام زمان(عج)

    دوران کودکي حضرت مهدي(عج)

    سيره عملي امام زمان(عج)

    سيره عملي امام زمان(عج) در عصر ظهور

    ويژگي هاي امام مهدي(عج)

    زمينه سازي ائمه(ع) براي غيبت امام زمان(عج)

    غيبت صغري و کبري امام مهدي(عج)

    غيبت صغري

    نواب خاصه در غيبت صغري

    وظايف نوّاب خاصّه

    وضعيت سياسي اجتماعي عصر غيبت صغري

    طول عمر امام زمان(عج)

    داستان ها و حکايات

    تمامی مطالب این تاپیک از سایت andisheqom.com برداشته شده

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    !Challenge Everything mahdishata آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    اخر الزمان
    نوشته ها
    7,642
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    ولادت امام زمان(ع)



    دوازدهمین حجت خداوند، حضرت صاحب الامر، امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ است كه بنا به برخی از روایات، در قرآن كریم با عنوان «بقیه الله»[1] به آن امام همام اشاره شده است.
    درباره روز ولادت آن حضرت، در منابع تاریخی اختلاف چندانی به چشم نمی‌خورد؛ زیرا از نظر اكثریت قریب به اتفاق مورخان و اشخاص صاحب نظر، روز پانزده شعبان به عنوان تولد آن بزرگوار پذیرفته شده است. اما در سال تولد ایشان اختلاف نظرهایی وجود دارد. بدیهی است كه این اختلاف به دلیل مخفی نگاه داشتن تولد آن حضرت به وجود آمده است.
    شیخ مفید سال تولد آن حضرت را 255 هجری ذكر كرده است. بنابراین، آن بزرگوار در زمان رحلت پدر هنوز بیش از پنج سال از عمر پربركتش را پشت سر نگذاشته بود.[2] ثقه الاسلام كلینی نیز همان سال 255 را سال تولد آن حضرت دانسته است.[3] روایتی از حكیمه، عمه امام حسن عسكری (ع) نیز حاكی از تولد امام در همان سال می‌باشد.[4] در میان پاره‌ای از فِرُق ـ كه اشعری از آنها یاد می‌كند ـ كسانی بوده‌اند كه تولد آن حضرت را، حتی هشت ماه پس از رحلت امام عسكری دانسته‌اند.[5] این نظر، افزون بر آن كه با بسیاری از روایات منافات دارد، همچنین با عقیده شیعه مبنی بر این كه «زمین هرگز از حجت خدا خالی نمی‌ماند» توافق ندارد. قول دیگر، حاكی از آن است كه آن حضرت در سال 258 چشم به جهان گشوده است.[6]در اثبات الوصیه سن آن بزرگوار، در آغاز غیبت صغرا چهار سال و هفت ماه دانسته شده كه بنابر آن تولد امام در سال 256 می‌باشد.[7] در نقلی دیگر تاریخ تولد امام زمان (ع) سال 257 دانسته شده است.[8]
    با این همه، روشن است كه سال 255 كه مبتنی بر حدیثی مستند از حكیمه (دختر امام جواد (ع) ) است، مورد تأیید بیشتر مورخان می‌باشد. این روایت گزارش نسبتا دقیقی درباره تولد امام از قول حكیمه، عمه امام عسكری (ع) ارائه می‌دهد. حكیمه خاتون می‌گوید: امام عسكری (ع) با پیكی از من خواست كه امشب هنگام افطار پیش ما بیا تا خدا تو را به دیدار حجت خود و خلیفه پس از من شاد كند. آن شب را به خانه امام عسكری (ع) رفتم و در آنجا ماندم تا آن فرزند متولد شد.[9]
    حكیمه خاتون در روایت دیگری می‌گوید: فردای آن روز باز به خانه برادر زاده‌ام آمدم؛ اما آن كودك را ندیدم؛ وقتی سراغ او را از برادر زاده‌ام گرفتم فرمود: او را به همان كسی سپردیم كه مادر موسی فرزندش را به او سپرد. هفت روز بعد به دستور امام به خانه او رفتم و برادر زاده‌ام در حالی كه فرزند خود را در آغوش گرفته بود خطاب به وی فرمود: پسرم! سخن بگو و آن كودك لب به سخن گشود؛ سپس این آیه را تلاوت فرمود: و نُرید أن نمنُ علی الذین استضعفوا....[10]
    دكتر جاسم حسین با اشاره به برخی اشارات موجود در روایات مربوط به تولد حضرت بقیه الله (ع) چنین استنباط كرده كه آن حضرت پس از تولد، به منظور مخفی ماندن از چشم دشمنان به مدینه برده شده است.[11]

    پی نوشتها:

    [1] . هود: 86.
    [2] . الارشاد، ص 346.
    [3] . الكافی، ج 1. ص 514.
    [4] . الغیبه، ص 141، 143.
    [5] . المقالات و الفرق، ص 114.
    [6] . كشف الغمه، ج 2، ص 437.
    [7] . اثبات الوصیه، ص 231.
    [8] . نك: تاریخ اهل البیت، پاورقی، ص 88.
    [9] . الغیبه، طوسی، ص 141 .
    [10] . قصص: 5 - نك: الغیبه، ص 143.
    [11] . تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص 124.

    رسول جعفريان - حيات فكري و سياسي امامان شيعه (ع)، ص 565

  4. #3
    !Challenge Everything mahdishata آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    اخر الزمان
    نوشته ها
    7,642
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    اثبات ولادت و وجود امام زمان(عج)


    از زوایا و ابعاد گوناگونی می‌توان به مقوله‌ی مهدویّت نگریست. مسأله‌ ولادت حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ یكی از آن جهات است كه در این نوشتار، در صدد اثبات آن و پاسخ به شبهات مطرح شده در این باره هستیم.
    انواع شبهه درباره‌ ولادت حضرت - عجل الله تعالی فرجه الشریف- :

    درباره‌ ولادت حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ از دو جهت شبهه وارد شده است:
    1ـ عدّه‌ای این گونه شبهه كرده‌اند كه منجی موعود، پا به عرصه گیتی نگذاشته و به دنیا هم نخواهد آمد و پدیدار شدن یك منجی در آینده و اصلاح عالم به دست او، قابل پذیرش نیست و چنین ایده‌ای محقّق نمی‌شود.
    2ـ عدّه‌ای، اساس ایده‌ مهدویّت را فی الجمله پذیرفته‌اند، ‌ولی بر این عقیده‌اند كه امام مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف- هنوز متولد نشده و آن هنگام كه مصلحی پدیدار شود تا اساس ظلم و دستان‌اش برچیده شود، ایده‌ی موعود، محقّق می‌شود.
    - شبهه یكم ـ شبهه در اصل مهدی باوری

    همه‌ مسلمانان، بر بطلان چنین شبهه‌ای، وحدت نظر دارند و امامیّه و غیر امامیه، ‌بر ظهور مردی در آخر الزمان كه اصلاح عالم را به ارمغان آورد، متّفق هستند.
    آیات و مجموعه‌ زیادی از روایات نیز بر این مسأله، تصریح دارند.
    پنج یا شش آیه، در اصل اعتقاد به مهدویّت ظهور دارد و نیازی به تفسیر از جانب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیست. [1] در اینجا، به بعضی از آنها اشاره می‌كنیم:
    1- «یریدون لیطفؤوا نور الله بأفواههم و الله متمّ نوره»
    می‌خواهند نور خدا را با دهان‌شان خاموش كنند و حال آن كه و خداوند، نور خود (اسلام) را تمام می‌كند.
    این بخش از آیه، پیامی از جانب خداوند هستی بخش است كه نور خود را بر سر تاسر این كره‌ی خاكی می‌گستراند. مصداق این بشارت، تا حال، واقعیّت نیافته و از آن جا كه امكان ندارد، ‌خداوند خبر خلاف واقع دهد، باید روزی این نوید و بشارت صورت پذیرد. و تحقق آن، تنها، به دست امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ است: بنابراین، این آیه، بدون نیاز به تفسیر روایی، به مطلب تصریح دارد.
    2- «و لقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكر أنّ الأرض یرثها عبادی الصالحون»
    یقیناً، بعد از ذكر،‌در زبور نوشتیم كه بندگان صالح، زمین را به ارث می‌برند.
    مراد از ارض، تمام زمین بوده و بندگان صالح، تا حال، وارث همه‌ی زمین نشده‌اند. پس بایسته است كه این واقعیت، در آینده، تحقق یابد و وقوع این‌ (مشیّت) جز به دست مهدی منتظر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ، محتمل نیست.
    این آیات و سایر آیات، بر اصل مهدی باوری دلالت دارند.
    گفتنی است كه این آیات، بر تولّد امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ و پنهان بودن ایشان از دیدگان، دلالتی ندارند، بلكه تنها تصریح دارند كه این نوید و بشارت، روزی واقعیت یافته و بندگان صالح، وارث تمام زمین می‌شوند؛ زیرا، این نوید با تولد منجی مصلح در آینده نیز می‌سازد.
    - احادیث پرشماری درباره‌ی اصل ایده‌ی مهدویت و وقوع این ارمغان و امید، موجود است، هر چند بر تولّد امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ دلالتی ندارند.
    این روایات، مورد پذیرش اهل سنّت نیز واقع شده‌اند. آنان، با توجّه به این روایات درباره‌ی حضرت مهدی موعود ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ و ظهور شخصی در آینده به این نام، كتاب‌ها نوشته‌اند. ما،بیش از سی كتاب از آنان را گرد آورده‌ایم.
    اینك، به دو روایت از آن روایات، اشاره می‌كنیم.
    1ـ پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمودند: «لا تذهب الدنیا حتّی یملك العربَ رجل من أهل بیتی یواطیء اسمه اسمی»[2]
    2ـ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: «لا تقوم الساعهُ حتّی تملأ الأرض ظلماً و جوراً و عدواناً ثم یخرج من أهل بیتی مَن یملأها قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً.» [3] و [4]
    از جمله مهدی باوران غیر شیعی، می‌توان از ابن تیمیّه و ابن حجر[5] و عبدالعزیز بن باز نام برد. بن باز (مفتی اعظم عربستان)، در مجله‌ی الجامعه یادآورمی‌شود كه اعتقاد به امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ و روایات آن، صحیح بوده و شایسته نیست چنین اندیشه‌ای انكار شود.

    - شبهه‌ دوم ـ تردید در ولادت

    ممكن است كسی بگوید: «ما اصل اعتقاد به امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ و پدیدار شدن موعودی در آینده را می‌پذیریم ولی لازم نیست این موعود، همان امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ باشد كه تولد یافته و از دیدگاه پنهان است.
    چه بسا، آن مهدی منتظر، در آینده، پا به گیتی گذاشته و غیبتی در كار نباشد. پس وقوع ولادت حضرت، چگونه ثابت می‌شود؟».
    هدف از این نوشتار، اثبات ولادت حضرت است. برای اثبات آن، تلاش می‌شود كه ولادت امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ از طریق تواتر و حساب احتمالات ثابت شود.
    - به عنوان مقدمه، ابتدا، چهار قضیّه‌ی مهم را تبیین می‌كنیم.

    قضیه‌ یكم

    برای اثبات هر مسأله‌ای، دو راه وجود دارد: 1ـ تواتر؛ 2ـ حساب احتمالات.
    الف) تواتر
    تواتر، بدین معنا است كه انبوه زیادی از راویان، از یك مسأله خبر دهند، به گونه‌ای كه احتمال اجتماع و تبانی آنها بر كذب، محال باشد. اگر دویست یا سیصد تَن كه در مواقف و مواطن مختلفی به سر می‌برند، روایتی نقل كنند، وقوع توافق آنان بر كذب، ممكن نیست. چنین خبری را خبر متواتر می‌گویند.

    ب): حساب احتمالات

    اگر یك یا چند نفر، خبری را حكایت كنند، این خبر متواتر نیست، ولی اگر به انحای مختلف، شواهدی به آن ضمیمه شود، بر طبق حساب احتمالات، به سبب آن قرائن، قطع حاصل می‌شود.
    به عنوان مثال، شخصی، به بیماری صعب العلاجی دچار شده است و فردی به ما پیام می‌رساند كه «ایشان، شفا یافته است.». با این خبر، تا سی درصد، احتمال بهبود مریض حاصل می‌شود، ولی اگر شواهد و قرائنی به آن ضمیمه شود، ارزش احتمال، از سی در صد به چهل یا پنجاه درصد یا... می‌رسد. این قرینه، می‌تواند این باشد كه مثلاً او، دیگر از دوا استفاده نمی‌كند و یا این كه شاد و خندان است و...
    این خبر، ‌در حقیقت، ‌خبر متواتر نیست، ولی به سبب حساب احتمال و ضمیمه كردن قرائن، ارزش احتمال، قوّت گرفته و یقین حاصل می‌شود.

    قضیه دوم: وثاقت و عدالت راوی

    در خبر متواتر، عادل بودن و وثاقت راوی، ضروری نیست. حال اگر یك یا چند نفر حكایتی نقل كنند، حجیّت این خبر، مشروط به عدالت راوی است، ولی اگر صد یا دویست یا سیصد تن، قضیه‌ای را حكایت كنند، لازم نیست كه راویان عادل باشند، زیرا، خبر متواتر، به دلیل كثرت راویان، افاده‌ی یقین كرده است و بعد از حصول قطع، هدف و مقصودی دیگر باقی نمی‌ماند. ما، عدالت را برای به دست آوردن یقین می‌خواهیم، وقتی یقین حاصل شد، شرط عدالت لزومی ندارد.
    با عنایت به این مطالب، تردید و ابهام آفرینی در روایات دلالت كننده بر ولادت امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ و مسائل مرتبط با حضرت، شایسته نیست و نمی‌توان گفت: «سند این روایت، ضعیف است» و یا «راویان، مجهول هستند» و یا...
    آری، اگر تعداد روایات، محدود بود، این خدشه‌ها وارد است، اما از آنجا كه احادیث درباره‌ی حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ متواتر و مستفیض است، نباید در آنها مناقشه كرد.

    قضیه‌ سوم: قدر مشترك این احادیث

    ممكن است مجموعه‌ای از روایات، در خصوصیّات و تفاصیل، با هم متفاوت باشند، ولی از یك زاویه، مدلول همه‌ی آنها یكی باشد. مثلاً افراد بی‌شماری، از بهبود مریضی خبر می‌دهند، ولی یكی از آنان از شفای مریض در ساعت یك، و دیگری از بهبود او در ساعت دو، و سومی از بهبود مریض در ساعت سه خبر می‌دهد.
    اگر چه خبر این راویان، در جزئیات یكی نیستند، ولی همه، از جهت بهبود مریض، متحد هستند كه در این صورت، ‌شفای مریض، برای ما ثابت می‌شود؛ زیرا، ‌هر یك از این خبرها، در حقیقت، دو خبر هستند: خبر نخست، شفای مریض است و خبر دوم، زمان شفای او است. خوب می‌نگریم، می‌فهمیم كه همه‌ی آنان در شفا یافتن فلان فرد، متفق هستند، هر چند در زمان آن اختلاف دارند.
    اگر روایات پرشماری، از یك زاویه، بر جریان معیّنی، اتّفاق داشته باشند، نسبت به آن مسأله، یقین حاصل می‌شود، هر چند این اخبار، ‌در سایر تفاصیل و خصوصیات، با هم تمایز داشته باشند. پس شایسته نیست در احادیث میلاد امام مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف- مناقشه كرد و گفت: «این روایات، در تفاصیل، با هم اختلاف دارند. در این احادیث، گاه، مادر امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ «نرجس» و گاه «سوسن» نامیده شده، و یك بار خبر از تولّد یافتن حضرت - عجل الله تعالی فرجه الشریف- در این شب و بار دیگر از به دنیا آمدن امام ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ در شب دیگر حكایت كرده‌اند و یك روایت نقل می‌كند كه امام ـ علیه السّلام ـ، در فلان سال به دنیا آمده و روایت دوم، خبر از متولّد شدن حضرت ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ در سالی دیگر می‌دهد. پس با توجّه به اختلاف‌ها، شایسته نیست به آنها تمسك شود؛ زیرا، متواتر و مورد پذیرش نبوده و در اثبات تواتر و تحصیل علم به ولادت حضرت، سودی نمی‌رسانند.»؛ زیرا، این روایات از جهت تصریح به ولادت امام ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ با هم مشترك‌اند و تفاوت آنها در سایر شاخصه‌ها و ویژگی‌ها است.

    قضیه‌ی چهارم: اجتهاد در مقابل نص

    شایسته نیست كسی در مقابل نص، اجتهاد شخصی كند. پس اگر متن روایتی، ‌دلالت صریح بر چیزی داشته باشد و از حیث سند هم تام باشد، نباید كسی در آن مسأله، اجتهاد شخصی كند.
    خداوند تبارك و تعالی می‌فرماید: «و أقیموا الصلاه و آتوا الزكاه»
    كاملاً روشن است كه این آیه، طلب اقامه‌ی نماز و پرداخت زكات را می‌كند، حال اگر كسی بگوید: «این آیه اقامه‌ی نماز را طلب نمی‌كند و...» سخنی بر خلاف نصّ صریح رانده است و او، چنین حقّی را ندارد.
    بله، در این كه آیا این درخواست، درخواستی وجوبی است یا امری استحبابی می‌تواند اجتهاد كند؛ زیرا، وجوب و استحباب، در این آیه، ظاهر و نصّ نیست.
    احادیث امام مهدی ـ علیه السّلام ـ، نیز این چنین است و اجتهاد شخصی بر نمی‌دارد؛ زیرا، دلالت این روایات، واضح و صریح‌اند و از حیث سند هم متواتر. زمانی می‌توان اجتهاد كرد كه دلالت روایت، صریح نباشد و سند آن، اشكال داشته باشد.
    اینك، پس از بیان این چهار قضیّه، ‌به مسأله‌ ولادت حضرت - عجل الله تعالی فرجه الشریف- می‌پردازیم و عواملی را كه برای ما در این باره یقین می‌آورد، بیان می‌كنیم:

    - عامل نخست (احادیث عمومی)

    عامل نخست، احادیث پرشماری است كه از مسلّمات بین امامیه و غیر امامیه شمرده می‌شود. در این احادیث، هر چند نام حضرت نیامده است، امّا دلالت بر ولادت حضرت دارند.

    الف) حدیث ثقلین
    این روایت، میان امامیه و برادران اهل سنّت، متواتر است و سند آن، قابل خدشه نیست. پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ این حدیث شریف را در مواقف و مواطن متعدّدی، از جمله حجه الوداع، بازگو كرده است. اختلافاتی كه در بعضی الفاظ حدیث دیده می‌شود،‌برگرفته از گوناگونی مواقف صدور حدیث است.
    حدیث ثقلین، چنین است:
    «إنّی تارك فیكم الثقلین، كتاب الله و عترتی أهلَ بیتی. أحدهما أكبر من الآخر. و لن یفترقا حتّی یردا علیَّ الحوضَ».[6]
    من، در میان شما، دو چیز گران‌بها به جای می‌گذارم كتاب خدا و عترتم، اهل بیت‌ام. یكی از آن دو، از دیگری بزرگ‌تر است. این دو از هم جدا نمی‌شوند تا زمانی كه در حوض، بر من وارد شوند.
    جمله‌ «لن یفترقا حتّی یردا علیَّ الحوضَ» بر استمرار همراهی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ با قرآن كریم دلالت دارد و این پیوستگی در همراهی، ‌جز با فرض تولد یافتن حضرت - عجل الله تعالی فرجه الشریف- و پنهان بودن ایشان از دیدگان، امكان ندارد؛ زیرا، اگر حضرت - عجل الله تعالی فرجه الشریف- در آینده تولد یابد، می‌باید در این زمان، قرآن، از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ جدا باشد. و حال آن كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرموده است، این دو از هم جدا ناشدنی هستند.
    دلالت این حدیث بر ولادت امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ روشن است. این حدیث، از آغاز، در شأن امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ وارد نشده و برای موضوع دیگری آمده است، ‌ولی التزاماً، ولادت امام مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف- از آن استفاده می‌شود.
    اشكال: امام مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف- هنوز متولد نشده و آن هنگام كه رجعت فرا رسد و امام عسكری ـ علیه السّلام ـ بار دیگر پا به این جهان گذارد موعود تولد می‌یابد.
    بنابراین بین صدق حدیث و عدم ولادت امام ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ سازگاری ایجاد می‌شود،
    جواب: لازمه ی این سخن، جدایی بین اهل بیت و قرآن در زمان قبل از رجعت است زیرا در این هنگام امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ و اهل بیت واقعیت خارجی نداشته و قرآن از آنها جدا می‌باشد.

    - عامل دوم: اخبار خاص

    پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ از تولد فرزندی برای امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ خبر می‌دهند كه بعد از به دنیا آمدن، از دیدگان پنهان می‌شود و زمین را پر از قسط و عدل خواهد كرد و ایمان به ایشان، برای هر مؤمنی ضروری است.
    شیخ صدوق، در كمال الدین، این احادیث را در ابواب زیر، تنظیم كرده است:
    1ـ اخبار پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ از حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ (45 حدیث).
    2ـ اخبار امام علی ـ علیه السّلام ـ از امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ.
    3ـ اخبار حضرت زهرا ـ علیها السّلام ـ از امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ (4 حدیث).
    4ـ اخبار امام حسن ـ علیه السّلام ـ از امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ (2 حدیث).
    5ـ اخبار امام حسین ـ علیه السّلام ـ از امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ (5 حدیث).
    6ـ اخبار امام سجاد ـ علیه السّلام ـ از امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ (9 حدیث).
    7ـ اخبار امام باقر ـ علیه السّلام ـ از امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ (17 حدیث).
    8ـ اخبار امام صادق ـ علیه السّلام ـ از امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ (57 حدیث).
    مجموع روایات موجود در كافی و الغیبه و كمال الدین و دیگر كتب، بیش از هزار حدیث است.
    به عنوان نمونه، یك حدیث از پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نقل می‌كنیم.
    1ـ ابن عباس، روایت می‌كند كه پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمودند: «آگاه باش كه خداوند تبارك و تعالی، من و امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ را حجّت بر بندگان‌اش قرار داده است. از صلب حسین، امامانی قرار داده است كه امر مرا به پا می‌دارند و وصیّت و سفارش مرا محافظت می‌كنند. امام نهم از آنان، قائم اهل بیت من و مهدی امت من است. او، در شمائل و افعال و اقوال، شبیه‌ترین مردم به من است. وی، بعد از یك غیبت طولانی ظهور می‌كند...».[7]

    - عامل سوم: دیدن آن حضرت

    مجموعه‌ای از روایات، ‌از دیدن امام زمان ـ علیه السّلام ـ از سوی جمعی از شیعیان خبر می‌دهند.
    علی‌رغم این كه امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ تأكید و توصیّه‌ زیادی داشتند تا نام و خبر ولادت امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ پنهان باشد و منتشر نشود، ولی دستگاه حاكم، از خلال سنّت نبوی و اخبار اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دریافته بودند كه برای امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ فرزندی خواهد بود كه زمین را پر از قسط و عدل می‌كند و حكومت‌های ظالم، به دستان مبارك‌اش نابود می‌شوند.
    بنابراین، همان گونه كه فرعون بر تولّد حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ آگاه بوده و مراقب زنان و قابله‌ها بود، بنی‌عباس هم در زمان معتمد عباسی كاملاً بر اوضاع محافظت و نظارت داشت، ولی همان گونه كه حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ متولد شد، ‌حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف- نیز دور از چشمان جاسوسان بنی‌عباس، به دنیا آمد و گروهی از شیعیان خالص، توفیق پیدا كردند، ‌در كودكی آن حضرت را ببینند.
    ابوالقاسم جعفری داود بن قاسم از امام هادی ـ علیه السّلام ـ نقل می‌كند:
    یقول: «الخلف من بعدی الحسن ابنی، فكیف كم بالخلف من بعد الخلف فقلت و لِمَ جعلنی الله فداك؟ قال انّكم لا ترون شخصه ولا یحل لكم ذكره باسمه» فقلت: فكیف نذكره؟ قال: «قولوا الحجه من آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ »[8]
    جانشین من پس از من فرزندم حسن است شما چگونه باشید در جانشین بعد از آن جانشین؟ عرض كردم. قربانت گردم چرا؟ فرمود: شخص او را نبینید و بردن نام او برای شما روا نباشد، ‌عرض كردم؛ پس چگونه او را ذكر كنیم؟ فرمود: ‌بگویید حجت از آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ .
    به هر حال علی رغم اینكه ائمه ـ علیهم السّلام ـ تلاش نمودند كه خبر ولادت حضرت منتشر نشده و مخفی بماند ولی جماعتی از شیعه موفق به زیارت حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف- شدند.

    - عامل چهارم: روشن بودن ولادت حضرت نزد شیعه

    اعتقاد به ولادت حضرت امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ نزد آحاد شیعیان، روشن و بدیهی است. بنا به گفته‌ی تاریخ و روایات، تفكر و اندیشه‌ی مهدویّت و غایب بودن ایشان از دیدگان، از همان اوائل اسلام، متداول و یك امر بدیهی به شمار آمده است.
    از همین رو است كه فرقه‌ی ناووسیه، مدعی بودند كه امام صادق ـ علیه السّلام ـ همان امام پنهان است، ولی پس از وفات امام صادق ـ علیه السّلام ـ بطلان این عقیده روشن شد.
    نیز فرقه‌ی واقفیّه، ادعا كردند كه امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ، همان امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ است. البته سزاوار نیست این دعاوی و یاوه‌سرایی‌ها موجب تضعیف مهدی باوری شود بلكه عامل تقویت این ایده می‌باشد، زیرا این موارد، بر بدیهی بودن اندیشه‌ی مهدویت نیز تمام آحاد شیعیان، دلالت دارند، و برای همین بود كه نسبت‌های غیر صحیح مهدویّت به سایر ائمه ـ علیهم السّلام ـ می‌دادند.
    شیخ طوسی، ‌در كتاب الغیبه تعدادی از وكیلان مذموم را نام می‌برد. از جمله محمد بن نصیر نمیری و احمد بن هلال كرخی و محمد بن علی بن ابی العزاقر شلمغانی و.... او، بیش از ده تن از مدّعیان دروغین وكالت و سفارت از جانب امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ را نام می‌برد كه مورد لعن و برائت شیعه واقع شده‌اند.
    این موارد هم موجب تضعیف قضیه‌ی مهدویت و ولادت یافتن و پنهان شدن امام ـ علیه السّلام ـ از دیدگان نمی‌شود بلكه در حقیقت سبب قوّت بخشیدن به مهدی باوری و تولد و غیبت او باشند زیرا دلالت دارند بر این كه این ایده (بین شیعه) ثابت و واضح بوده است و یاوه سرایی‌ها و ادعاهای دروغین این افراد به دلیل بداهت و ثبوت این عقیده بوده است.

    - عامل پنجم: سفراء و توقیعات

    در تاریخ شیعه، قضیّه‌ی چهار سفیر امام ـ علیه السّلام ـ و صدور توقیعات از جانب آنان، بسیار روشن و بدیهی است. از زمان علی بن الحسین (پدر شیخ صدوق) ‌و مرحوم كلینی (هم عصر سفرا) تا حال،‌كسی در این قضیّه تردیدی به خود راه نداده است و در این زمان هم هیچ شیعه‌ای، در مقام و منزلت این سفراء، تردیدی نداشته و احتمال كذب آنان را نمی‌دهد.
    سفرای چهارگانه، ‌عبارتند از:
    1ـ ابو عمرو عثمان بن سعید؛ شیعیان، نامه‌ها و اموال را به سوی او ارسال می‌كردند و ایشان هم جهت پنهان كاری، آنها را در ظرف قرار می‌داد. و برای امام می‌فرستاد.
    ایشان، وكیل امام هادی ـ علیه السّلام ـ و امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ و بعد از آن دو بزرگوار، سفیر امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ بود.
    2ـ محمد بن عثمان بن سعید؛
    3ـ حسین بن روح نوبختی؛
    4ـ علی بن محمد سمری.
    توقیعات فراوانی از ناحیه‌ی این سفیران، صادر شد. تعدادی از آنها در «كمال الدین و الغیبه» موجود است.
    مسأله‌ سفیر بودن و توقیعات آنها، دلیل و شاهدی محكم برای تصدیق مقوله‌ی مهدویت و ولادت امام ـ علیه السّلام ـ و غایب بودن ایشان از دیدگان است.

    - عامل ششم: نظارت و مراقبت دستگاه خلافت

    در كتاب‌های تاریخی امامیّه و غیر امامیّه، آمده است كه آن هنگام كه معتمد عباسی شنید كه برای امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ فرزندی متولد شده، مأمورانش را به خانه‌ی امام فرستاد و تمامی زنان امام را دستگیر و بازداشت كردند تا بدانند فرزند از آنِ كدام یك است.
    البته، بعضی از تواریخ نقل می‌كنند كه این جریان، به راهنمایی و ارشاد جعفر، عموی امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ بوده است.
    بنابراین، نظارت و مراقبت دستگاه حاكم، قرینه‌ی روشن و آشكار بر وقوع ولادت حضرت ـ علیه السّلام ـ است؛ زیرا، در غیر این صورت، انگیزه‌ای برای این همه مراقبت و نظارت نبوده است.

    - عامل هفتم: اعتراف تاریخ نگاران و تبار شناسان غیر شیعی

    كلمات تاریخ نگاران و تبار شناسان غیر شیعی در ولادت امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ، در نهایت وضوح است.
    1ـ ابن خلكان می‌گوید: «به اعتقاد امامیّه، ابوالقاسم محمّد بن حسن العسكری، امام دوازدهم است كه به «حجّت» شهرت دارد و در روز جمعه، نیمه‌ی شعبان سال دویست و پنجاه و پنج، متولّد شده است.»
    2ـ ذهبی می‌گوید: «شیعیان، معتقدند كه پسر امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ یعنی محمّد بن الحسن قائم و جانشین و حجّت است. ایشان، در سال دویست و پنجاه و هشتم و بنا به قولی، در سال دویست و پنجاه و شش، متولّد شده است.».
    3ـ ابن حجر هیتمی می‌گوید: «امام حسن عسكری، غیر از ابی القاسم محمد الحجه،‌ فرزندی به جا نگذاشت و آن هنگام كه پدر بزرگوارش وفات یافت، او، پنج سال داشت.».
    4ـ خیر الدین زركلی می‌گوید: «در سامراء‌ متولّد شد و در سن پنج سالگی، پدرش وفات كرد.»

    - عامل هشتم: اتفاق شیعه

    از زمان كلینی و پدر شیخ صدوق تا الآن، تمام آحاد شیعیان، بر ولادت و پنهان بودن حضرت ـ علیه السّلام ـ وحدت نظر و اتّفاق دارند. این ایده، از اصول مذهب شیعه است و در تمام اعصار شیعه، هیچ كس را نیافته‌ایم كه در ولادت یافتن و غیبت حضرت، شك و تردید داشته باشد.

    حساب احتمالات

    خلاصه‌ سخن این كه یا تواتر این اخبار را می‌پذیریم كه در این صورت حقّ اجتهاد شخصی را نداریم و باید «نصّ» را بپذیریم و یا این كه تواتر این اخبار را قبول نداریم، ولی با ضمیمه كردن آن هشت قرینه و عاملی كه بیان شد برای ما روشن می‌شود كه آن روایات، طبق حساب احتمالات، درست و صحیح است.

    پی نوشتها:

    [1] . عون المعبود فی شرح سنن ابی داوود، علامه ابی الطیب محمد ثمن الحق العظیم آبادی، جزء 11، ص361، ح4259 الی 4265.
    [2] . الفتاوی الحدیثه، شهاب الدین ابن حجر الهیتمی، ص37، مطلب فی ذكر الهدی و بعض علامات الساعه.
    [3] . كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، علاء الدین علی المتق،‌ج14، ص389، ح38651 الی 38709.
    [4] . المهدی المنتظر، ابوالفضل عبدالله بن محمد بن الصدیق الحسنی، متوفی 1380.
    [5] . المصنف فی الأحادیث و الآثار، ابن ابی شیبه، ج15، ص196، ح19484 به بعد.
    [6] . سنن ابن ماجه، ج2، ص29، باب خروج المهدی، ح4082 الی 4088.
    [7] . المعجم الكبیر، ابوالقاسم، سلیمان بن احمد بن ایوب بن نصیر اللخمی الطبرانی، ج10، ص55، ح10213 ـ 10230.
    [8] . كمال الدین، ص381، ح5.

    محمد باقر ايرواني ـ فصلنامه انتظار

  5. #4
    !Challenge Everything mahdishata آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    اخر الزمان
    نوشته ها
    7,642
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    آگاهی برخی از شیعیان از تولد امام زمان (ع)


    البته چنین نبود كه كسی از تولد آخرین حجت خدا آگاهی نداشته و یا پس از تولد، آن حضرت را ندیده باشد. برخی از شیعیان مورد اعتماد و عده‌ای از وكلای امام عسكری ـ علیه السلام ـ و كسانی كه در خانه امام مشغول خدمت بودند از این امر با خبر بودند. شیخ مفید از تعدادی از اصحاب، خادمان و یاران نزدیك امام عسكری ـ علیه السلام ـ روایت كرده كه آنان موفق به دیدار امام زمان ـ علیه السلام ـ شده‌اند. محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر، حكیمه خاتون دختر امام جواد ـ علیه السلام ـ، ابوعلی بن مطهر، عمرو اهوازی و ابونصر طریف خدمتگزار خانه امام، از آن جمله بودند.[1]بدین ترتیب امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ فرزند خود را به برخی نشان داد و ایشان را جانشین خویش معرفی كرد. شیخ كلینی از ضوء بن علی عِجًلی روایت كرده كه مردی ایرانی از اهالی فارس به او گفته بود: به منظور خدمت در منزل امام عسكری ـ علیه السلام ـ به سامرا رفتم و امام مرا به عنوان مسؤول خرید خانه پذیرفت. وی می‌گوید: روزی حضرت عسكری ـ علیه السلام ـ فرزند خود را به من نشان داد و فرمود: «هذا صاحبكم»؛ وی اظهار می‌كند كه پس از آن نیز تا رحلت امام آن كودك را ندیده است. او می‌افزاید: در زمانی كه وی آن حضرت را دید، حدود دو سال سن داشته است.[2]
    شاید پر اهمیت‌ترین دیدار اصحاب امام عسكری ـ علیه السلام ـ از حضرت بقیه الله ـ علیه السلام ـ زمانی بود كه محمدبن عثمان عمری از وكلای خاص امام زمان ـ علیه السلام ـ همراه با چهل نفر دیگر در خدمت امام بودند. آن حضرت فرزند خود را به آنان نشان داد و فرمود:
    هذا إمامكم من بعدی و خلیفتی علیكم، أطیعوه ولا تتفرقوا من بعدی فی أدیانكم لتهلكوا، أما انكم لاترونه بعد یومكم هذا.
    این امام شما پس از من و جانشین من در میان شماست. از او فرمان برید و پس از من در دین خود اختلاف نكنید كه در این صورت هلاك می‌شوید و پس از این هرگز او را نخواهید دید. در ادامه این روایت آمده است كه: چند روز پس از آن، امام عسكری ـ علیه السلام ـ رحلت كرد.[3] همین روایت را شیخ طوسی نیز نقل كرده و برخی رجال شیعه را كه در این جمع چهل نفری حضور داشتند، نام برده كه از آن جمله: علی بن بلال، احمد بن هلال، محمدبن معاویه بن حكیم و حسن بن ایوب بن نوح بوده‌اند.[4] نام بردن از آن حضرت در آن دوران ممنوع بود و امام عسكری ـ علیه السلام ـ تأكید داشتند كه تنها با عنوان الحجه من آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ از ایشان نام برند.[5]

    پی نوشتها:
    [1] . الارشاد، ص 350ـ 351 و نك؛ ینابیع المودّه، ص 461.
    [2] . الكافی، ج 1، ص 514.
    [3] . منتخب الاثر، ص 355 از كمال الدین، و نك: ینابیع المودّه، ص 460؛ الغیبه، طوسی، ص 217.
    [4] . منتخب الاثر، ص 355.
    [5] . كشف الغمه، ج 2، ص 449.
    رسول جعفريان ـ حيات فكري و سياسي امامان شيعه (ع)، ص570

  6. #5
    !Challenge Everything mahdishata آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    اخر الزمان
    نوشته ها
    7,642
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    امامت و كودكی امام زمان(عج)


    چگونه ممكن است حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف- امام دوازدهم شیعیان كه بعد از وفات پدرش امام حسن عسكری - علیه السلام - پنج ساله بود امام شود، آیا ممكن است كودكی پنچ ساله پیشوایی مسلمین را داشته باشد؟
    اولا: اگر در اخبار اهل بیت - علیهم السلام - تأمل شود معلوم می گردد كه مقام نبوت و امامت یك مقام ظاهری ناچیز نیست كه هر كسی صلاحیت آن را داشته باشد بلكه نبوت مقام ارجمندی است كه شخص واجد آن مقام با حق تعالی ارتباط و اتصال داشته از افاضات و علوم عوالم غیبی برخوردار می شود، احكام و قوانین الهی بر باطن و قلب نورانیش وحی و الهام می گردد و به طوری آنها را دریافت می كند كه از هر گونه خطا و اشتباهی معصوم است.
    همینطور ولایت و امامت مقام بزرگی است كه واجد آن مقام به طوری احكام خدایی و علوم نبوت را تحمل و ضبط می كند كه خطا و نسیان و عصیان در ساحت وجود مقدسش راه ندارد و همواره با عوالم غیبی مرتبط بوده و از افاضات و اشراقات الهی بهره مند می گردد. بواسطه علم و عمل پیشوا و امام انسانیت و نمونه و مظهر دین و حجت خداوندی است، معلوم است كه هر كسی قابلیت و استعداد احراز این مقام شامخ را ندارد بلكه باید از حیث روح در مرتبه اعلای انسانیت باشد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیبی و دریافت علوم و ضبط آنها را واجد باشد و از حیث تركیبات جسمانی و قوای دماغی در كمال اعتدال باشد تا بتواند حقایق عالم هستی و افاضات غیبی را بدون خطا و اشتباه به عالم الفاظ و معانی تنزل دهد و به مردم ابلاغ كند پس پیغمبر و امام از حیث آفرینش ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است كه خداوند متعال آنان را به مقام شامخ نبوت و امامت انتخاب می كنند، این امتیاز از همان اوان كودكی در وجود آنهان موجود است لكن هر وقت كه صلاح بود و شرایط موجود شد و مانعی در كار نبود آن افراد برجسته رسماً به مقام و منصب نبوت و امامت معرفی می شوند این انتخاب و نصب ظاهری چنانكه گاهی بعد از بلوغ یا در زمان بزرگی انجام می گیرد ممكن است در ایام كودكی تحقق پذیرد.
    چنانكه حضرت عیسی - علیه السلام - در گهوراه با مردم سخن گفت و خودش را پیغمبر و صاحب كتاب معرفی نمود. خداوند متعال در سوره مریم می فرماید: «فاشارت الیه قالوا: كیف نكلم من كان فی المهد صبیاً. قال انی عبدالله آتانی الكتاب و جعلنی نبیاً و جعلنی مباركاً این ما كنت و اوصانی بالصلوه و الزكاه ما دمت حیاً [1] » مریم به عیسی اشاره كرد، گفتند: «چگونه با كودكی كه در گهواره است سخن بگوییم؟! عیسی گفت من بنده خدایم كه مرا كتاب داده و به پیغمبری برگزیده است و هر كجا باشم مبارك گردانیده و به نماز و زكوه تا زنده باشم سفارش كرده است.
    از این آیه و آیات دیگر استفاده می شود كه حضرت عیسی - علیه السلام - از همان كودكی و ایام صغر پیغمبر و صاحب كتاب بوده است.
    بنابراین هیچ مانعی ندارد كه كودكی در سن پنج سالگی با عوالم غیبی ارتباط داشته باشد و به وظیفه سنگین خزانه دارای و ضبط و تبلیغ احكام منصوب گردد و در انجام وظیفه خویش و ادای این امانت بزرگ كاملا نیرومند و مقتدر باشد[2].
    ثانیا: حضرت امام جواد - علیه السلام - هم در هنگام وفات پدرش نه ساله و یا هفت ساله بوده و امام رضا - علیه السلام - او را به عنوان جانشین خود معرفی نمود [3]، كه سخنان و مناظرات امام جواد - علیه السلام - و حل مشكلات بزرگ علمی و فقهی توسط آن حضرت تحسین و اعجاب دانشمندان اسلامی اعم از شیعه و سنی را بر انگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمی امام وا داشته است و هر كدام او را به نحوی ستوده اند و به عنوان نمونه:
    سبط ابن جوزی می گوید: (اما جواد - علیه السلام - ) در علم و تقوا و زهد و بخشش بر روش پدرش بود [4].
    ابن حجر هیتمی به اعلمیت امام جواد - علیه السلام - اعتراف نموده می نویسد: مأمون او را به دامادی انتخاب كرد زیرا با وجود كمی سن از نظر علم و آگاهی وحلم و بر همه دانشمندان برتری داشت [5].
    ثالثاً: ائمه اطهار - علیه السلام - هم موضوع صغر سِنّ آن جناب را پیش بینی كرده و اعلام نموده اند تا مورد اعتراض مخالفین و معاندین قرار نگیرد. به عنوان نمونه:
    قال ابو جعفر - علیه السلام - : «صاحب هذالامر اصغرنا سناً و اخملنا شخصاً [6] » حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: حضرت صاحب الامر سن مباركش از ما كمتر و گمنام تر است.
    رابعاً: با اینكه آفرینش و خلقت ویژه انبیاء و ائمه طوری است كه نمی توان آن را به افراد عادی مقایسه كرد مع الوصف در بین اطفال عادی هم گاهی افراد نادری دیده می شوند كه از حیث استعداد و حافظه نابغه عصر خویش بوده و قوای دماغی و ادراكات آنان از مردان چهل ساله هم بهتر است ابو علی سینا فیلسوف نامی از این افراد شمرده می شود از وی نقل شده است كه گفته: چون به حد تمیز رسیدم مرا به معلم قرآن سپردند و پس از آن معلم ادب پس هر چه را شاگردان بر استاد ادیب قرائت می كردند من همه را حفظ نمودم. بعلاوه آن،استاد مرا به كتابهای ذیل تكلیف كرد: «الصفات» و «غریب المصنف» و «ادب الكاتب» و «اصلاح المنطق» و «العین» و «شعر و حماسه» و «دیوان رومی» و «تصریف مازنی» و «نحو سیبویه» پس همه را در مدت یك سال و نیم حفظ كردم و اگر تعویق استاد نبود در كمتر از این مدت حفظ می كردم. پس از آن شروع كردم به یاد گرفتن فقه و چون به دوازده سالگی رسیدم بر طبق مذهب ابی حنیفه فتوی می دادم پس از آن شروع كردم به علم طب و «قانون» را در سن شانزده سالگی تصنیف نمودم و در سِنّ بیست و چهار سالگی خودم را در تمام علوم متخصص می دانستم [7] .
    درباره فاضل هندی گفته شده: «قبل از رسیدن به سن سیزده سالگی تمام علوم معقول و منقول را تكمیل كرده بود و قبل از دوازده سالگی به تصنیف كتاب پرداخت [8] .
    بنابراین در صورتی كه اطفال نابغه، دارای چنان مغز و قوایی باشند كه در سنین خرد سالی از عهده حفظ هزاران مطالب گوناگون و حل مشكلات و غوامض علوم بر آیند و نیروی محیر العقول آنان باعث اعجاب گردد پس چه استبعادی دارد كه خداوند متعال حضرت بقیه الله و حجّت حق و علت مبقیه انسانیت را در سن پنج سالگی به ولایت منصوب گرداند و تحمل و ضبط احكام را به عهده اش واگذار كند [9].
    نتیجه آنكه عقلا و وقوعاً هیچ استبعادی ندارد كه حضرت صاحب الامر - عجل الله تعالی فرجه الشریف- به اراده و امر الهی در سن پنج سالگی پیشوایی مسلمین را به عهده بگیرد.

    پی نوشتها:

    [1]ـ مریم/29.
    [2]ـ ابراهیم امینى، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، ص1373، ص121.
    [3]ـ اثبات الوصیه، ص161.
    [4]ـ سبط بن جوزى، تذكره الخواص، مكتبه الحیدریه، 1383 هـ ق، ص359.
    [5]ـ ابن حجر هیتمى، صواعق المحرقه، ط 2، قاهره، مكتبه القاهره، 1385 هـ ق، ص205.
    [6]ـ مجلسى، بحار الانوار، اسلامیه، ج51، ص38.
    [7]ـ دادگستر جهان، همان، ص123.
    [8]ـ هدیه الاحباب، ط تهران، 1329، ص228.
    [9]ـ دادگستر جهان، همان، ص123.

    مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه

  7. #6
    !Challenge Everything mahdishata آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    اخر الزمان
    نوشته ها
    7,642
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    وضعیت شیعیان در آستانه تولد امام زمان(عج)


    برای آشنایی بیشتر با اوضاع فرهنگی و سیاسی شیعیان در هنگام تولد امام زمان (عج) لازم است نگاهی هرچند كوتاه به وضعیت دوران حضرت امام حسن عسكری - علیه السلام - داشته باشیم.
    دوران امامت آن حضرت همزمان بود با خلافت سه نفر از خلفای عباسی، كه به ترتیب عبارت اند از: المعتز بالله، المهتدی بالله و المعتمد بالله.[1]
    حاكمان عباسی از هر راه ممكن، آن حضرت را زیرنظر داشتند و كنترل می كردند. آنان شنیده بودند كه امام مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف- فرزند امام عسكری - علیه السلام - است؛ از این رو، می كوشیدند تا به آن حضرت دسترسی پیدا كنند و او را به قتل برسانند؛ به همین جهت، امام حسن عسكری - علیه السلام - ولادت حضرت مهدی (عج) را مخفی كرده بود و غیر از نزدیكان آن حضرت، دیگران افتخار زیارت آن امام را پیدا نكردند.[2]
    فشار و اختناق سیاسی چنان بالا می گیرد كه امام - علیه السلام - به ناچار باید هفته ای دوبار در روزهای دوشنبه و پنج شنبه در دارالخلافه حضور پیدا می كرد؛[3] معتزّ عباسی به اندازه ای از نفوذ امام حسن عسكری - علیه السلام - نگران بود كه به تحت نظر داشتن آن امام نیز بسنده نكرد و حضرت را با ابوهاشم جعفری و گروهی از طالبیون زندانی كرد.[4]
    ستم عباسیان تنها به امام حسن عسكری - علیه السلام - محدود نمی شد؛ آنان علیه شیعیان و دوستان آن حضرت نیز از هیچ ستمی دریغ نمی كردند و از هرگونه حركت فرهنگی، سیاسی و غیره شیعیان جلوگیری می كردند. برای روشن شدن هرچه بیش تر مطلب، بحث را در دو بخش جداگانه پی می گیریم: 1. وضعیت سیاسی شیعیان. 2. وضعیت فرهنگی شیعیان.

    بخش اول: وضعیت سیاسی شیعیان

    انواع فشارهای سیاسی در این مقطع از زمان، در موارد زیر قابل پیگیری است:
    الف) زندانیان و فراریان شیعه؛ از جمله زندانیان، ابوهاشم جعفری است. وی چنین می گوید: در نامه ای از ناراحتی های زندان به امام حسن عسكری - علیه السلام - شكایت كردم؛ امام در جواب به من نوشت: امروز در منزلِ خود نماز خواهی خواند.[5]
    وی در جای دیگری اظهار كرده است: با امام حسن عسكری - علیه السلام - در حبس مهتدی بن واثق بودیم؛ حضرت به من فرمود: این جنایتكار قصد كرده است كه امشب با خواست خدا بازی كند (كنایه از این كه اراده كرده است كه ما را بكشد) ؛ ولی عمر او كفاف نمی دهد و به زودی صاحب فرزندی خواهم شد. فردای آن شب ترك ها به او حمله كردند و او را به قتل رساندند و خدا ما را به سلامت نگاه داشت.[6] هم چنین او می گوید: من با گروهی در زندان بودم كه امام حسن عسكری - علیه السلام - را به زندان آوردند، مأمور مراقب آن حضرت، صالح بن وصیف بود. یكی از هم زندانی ها، مردی جمحی بود كه ادعا می كرد، علوی است. امام - علیه السلام - روی به ما كرد و فرمود:
    اگر نبود در میان شما كسی كه از شما نیست، شما را آگاه می كردم كه چه زمان خداوند، اسباب نجات شما را فراهم خواهد كرد.
    امام با این كلام به آن مرد اشاره كرد و او از جمع ما بیرون رفت. امام فرمود:
    این مرد از شما نیست؛ از او برحذر باشید. در بین لباس های خود نوشته ای دارد كه همه ی گفته ها و اسرار شما را برای خلیفه می رساند.
    یكی از زندانیان به سراغ او رفت و لباس هایش را بازرسی كرد و آن نوشته را پیدا كرد؛ او نوشته بود، كه این جمع قصد دارند، زندان را سوراخ كرده و فرار كنند.[7]
    نكته ی قابل توجه در این روایتِ تاریخی این است كه، اختناق و فشار سیاسی به اندازه ای بود كه شیعیان در زندان هم از دست ماموران اطلاعاتی خلیفه در امان نبودند و مذاكرات آنان در محیط زندان نیز به حكومت گزارش داده می شد.
    حضرت عبدالعظیم حسنی یكی از فراریان شیعه است. احمد بن محمد بن خالد برقی می گوید: «عبدالعظیم حسنی، از دستِ حكومت فرار كرد و وارد ری شد و درمنزل یكی از شیعیان در سردابی ساكن شد. در همان سرداب خدا را عبادت می كرد؛ روزها روزه بود و شب ها را به شب زنده داری و تهجّد می گذراند و مخفیانه از آنجا بیرون می آمد و قبری را كه امروزه روبه روی قبر خود اوست زیارت می كرد. تنها محل امن برای او، همان سرداب بود».[8]
    ب) دشمنی ها با شیعه؛ فشارهای گوناگونی كه در زمان كوتاه امامت حضرت امام حسن عسكری - علیه السلام - بر شیعیان وارد شد، صفحات تاریخ را پر كرده است. موارد زیر نمونه هایی از آن است:
    1. علی بن محمد بن زیاد می گوید: توقیعی از امام ابومحمد - علیه السلام - (به این مضمون) به دستم رسید: كنج عزلت پیشه كن و خانه نشین باش؛ چون فتنه ای در انتظار توست... دیری نگذشت كه به سبب سخن چینی تحت تعقیب قرار گرفت و جایزه ی صدهزار درهمی برای كسی كه مرا را پیدا كند، تعیین شد.[9]
    2. یكی از شیعیان نامه ای به حضور آن حضرت فرستاد: شنیده ام كه مهتدی، شیعیان شما را تهدید كرده و گفته است: آنان را از روی زمین بر می دارم؛ امام - علیه السلام - در جواب نوشت: عمر او كوتاه تر از آن است كه بتواند تهدیدش را عملی كند، از امروز تا پنج روز بشمار؛ او روز ششم با ذلت و خواری كشته می شود.[10]
    ج) شهدای شیعه؛ آمار شیعیان و علویانی كه در این مقطع از تاریخ به دست عباسیان به فیض شهادت نائل شده اند كم نیست، از جمله:
    1. موسی بن عبدالله بن موسی؛ از نوادگان امام حسن مجتبی - علیه السلام - است. او مردی عالم و نیكوكار بود و از جمله ی راویان به شمار می رفت. در سال 256 هـ. ق در زباله به دستِ سعید بن حاجب با زهر به شهادت رسید. سعید سر او را جدا كرد و برای مهتدی عباسی برد.[11]
    2. جعفر بن اسحاق بن موسی بن جعفر بن الصادق (علیهم السلام) ؛ سعید بن حاجب، او را در بصره به شهادت رساند و در همان جا دفن شد؛ وی در روز شهادت سی و دو سال داشت.[12]

    بخش دوم: وضعیت فرهنگی شیعیان

    با همه محدودیت ها و سختگیری هایی كه عباسیان برای گوشه نشین كردن امام - علیه السلام - و شیعیان به كار گرفته و فشارهای مختلف سیاسی كه از ناحیه ی آنان بر شیعه وارد شد، گروهی از دانشمندان و راویان از خرمن فضیلت و دریای بی كران علوم آن حضرت بهره می گرفتند و برخی از آنان صاحب تألیفاتی در فنون گوناگون بوده اند و احادیثی را از امام - علیه السلام - نقل كرده اند؛ از جمله ی آنان:
    1. احمد بن ابراهیم بن اسماعیل؛ كاتب، ندیم، بزرگ اهل لغت و از باشخصیت ترین آنان است. او یكی از اصحاب خاص امام هادی و امام عسكری (علیهم السلام) است؛ تألیفاتی دارد كه نمونه ای از این كتاب ها را می توان نام برد: أسماء الجبال و المیاه والأودیه، اشعار ابن مّره بن همام و نوادر الاعراب.[13]
    2. داوود بن قاسم؛ او همان ابوهاشم جعفری است، كه از فرزانگان اسلام و یكی از شاخص ترین چهره های عقیدتی به شمار می رود. در نزد امامان معصوم (علیهم السلام) دارای منزلتی خاص است؛[14] وی امام رضا، امام جواد، امام هادی، امام عسكری و صاحب الامر (علیهم السلام) را ملاقات كرده است و از همه ی آنان روایت دارد. او مردی پارسا، عابد، عالم و عامل بود و كسی از خاندان ابوطالب در آن دوران از جهت علو نسب، همتای او نبود.[15]
    3. عبدالله بن حسین قطربلی؛ او نیز از اصحاب خاص امام حسن عسكری - علیه السلام - است و از چهره های سرشناس ادب به شمار می رود. كتابی نیز در بحث تاریخ دارد.[16]
    4. فضل بن شاذان؛ وی از جهت ثمره ی كار و تألیف كتاب در صف مقدم علمای زمان خود بود و در فنون گوناگون دارای تألیف است؛ بعضی گفته اند: دارای یكصد و شصت كتاب است؛[17] برخی از تألیفات او نزد امام حسن عسكری - علیه السلام - مقبول واقع شده است و امام عمل به آن را روا شمرده و فرموده است:
    هذا صحیح ینبغی أن یعمل به؛ این كتاب صحیح است و سزاوار است كه به آن عمل شود.[18]
    در موردی دیگر، امام به یكی از كتاب های وی نظر افكند و برای او طلب مغفرت كرد و فرمود:
    أغبط اهل خراسان بمكان الفضل بن شاذان و كونه بین أظهرهم؛ خوشحالم كه فضل بن شاذان با آن مقام، در میان مردم خراسان است.[19]
    از آنچه كه بیان شد، این نتیجه به دست می آید: با همه سختگیری هایی كه بنی عباس نسبت به امام عسكری - علیه السلام - و شیعیان آن حضرت روا داشتند، نتوانستند جلو نشر معارف و فرهنگ ناب اسلام و فضائل اهل بیت - علیهم السلام- را بگیرند. و هركدام از شاگردان آن حضرت، پس از بهره گیری و خوشه چینی از خرمن علوم آن امام، در گوشه ای از جهان اسلام مشعلی پرفروغ برای نشر اندیشه و معارف اهل بیت - علیهم السلام- به شمار می آمدند؛ آنان همچون ستارگانی در آسمان تشیع می درخشیدند و شیعیان را در ظلمت ستم و گمراهی عباسیان كه قصد كرده بودند، روز روشن را همانند شب، تاریك جلوه دهند، راهنمایی می كردند.

    پی نوشتها:
    [1]. مهدى پیشوایى، سیره ى پیشوایان، ص 616.
    [2]. اربلى، كشف الغمّه، ج 2، ص 412؛ شیخ مفید، الارشاد، ج 11، ص 336 و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 422.
    [3]. شیخ طوسى، كتاب الغیبه، ص 215.
    [4]. طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 140.
    [5]. طبرسى، همان، ص 140؛ اربلى، همان، ص 412؛ كلینى، كافى، ج 1، ص 508، ح 10؛ مسعودى، اثبات الوصیه، ص 263 ـ 264؛ شیخ طوسى، الثاقب فى المناقب، ص 576، ح 10.
    [6]. راوندى، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 431، ح 9 و مسعودى، همان، ص 268.
    [7]. شیخ طوسى، همان، ص 577، ح 11؛ راوندى، همان، ج 2، ص 682، ح 1 و اربلى، همان، ج 2، ص 432.
    [8]. نجاشى، رجال النجاشى، ج 2، ص 66 ، ش 651.
    [9]. اربلى، همان، ج 2، ص 417.
    [10]. مسعودى، همان، ص 265؛ كلینى، همان، ج1، ص 510، ح 16 و اربلى، همان، ج 2، ص 414.
    [11]. ابن فندق، لباب الأنساب، ج 1، ص 419؛ ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبین، ص 437 ـ 438 و مسعودى، مروج الذهب، ج 4، ص 181.
    [12]. ابن فندق، همان و ابوالفرج اصفهانى، همان.
    [13]. نجاشى، همان، ج 1، ص 237، ش 228.
    [14]. همان، ص 362، ش 409.
    [15]. شیخ عباس قمى، الكنى و الالقاب، ج 1، ص 174.
    [16]. نجاشى، همان، ج 2، ص 36، ش 606.
    [17]. شیخ طوسى، اختیار معرفه الرجال و رجال الكشى، ج 2، ص 822.
    [18]. شیخ طوسى، همان، ص 818.
    [19]. همان، ص 820.

    رسول رضوي - مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. جايگاه حُديث و نرجس خاتون در غيبت صغرا
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 15-09-2010, 19:06
  2. فضیلت سوره های قرآن همراه با توضیح
    توسط ali20 در انجمن مباحث قرآنی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 07-09-2009, 08:50
  3. سیره عملی امام حسن عسكری(ع)
    توسط s.ali در انجمن داستان های مرتبط با امام علی(ع)
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-07-2009, 00:01
  4. سیره عملی امام هادی(ع)
    توسط s.ali در انجمن امام هادی (ع)
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-07-2009, 23:30
  5. فضایل و كرامات امام هادی(ع)
    توسط s.ali در انجمن معجزات مرتبط با امام هادی(ع)
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-07-2009, 23:28

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه