دوستان سلام
[size=x-large][align=center]چند سوال کوچک از وجدانهای بزرگ
ما شیعه علی(ع) هستیم یا محب علی(ع)؟
[/align][/size]
برای جواب باید فرق محب و شیعه را بدانیم. محب، یعنی دوستدار و محب علی(ع) یعنی کسی که علی(ع) را دوست دارد. اما شیعه یعنی پیرو و شیعه علی(ع) یعنی کسی که در گفتار، رفتار، کردار و نیات، از علی(ع) پیروی می کند. و در یک جمله هر چه علی(ع) کرده او هم همان کند.
اما خواهرم و برادرم وجدان خود را قاضی گذاشته و از خود سوال کنیم که تا به حال چه قدر در گفتار، رفتار، کردار و نیات خود، از علی(ع)پیروی کرده ایم؟ تا ندانیم امام ما از چه راهی رفته، چگونه می توانیم در آن راه قدم برداریم؟ اگر در عالم قبر از ما سوال کنند که چه چیزی باعث شد که دوازده امام را به عنوان پیشوا و رهبر خود انتخاب کردی، چه جوابی برای گفتن داریم؟
آیا می توانیم در جوابشان، پنج خط از فضائل و کرامات هر امام سخن برانیم تا دلیلی بر حقانیت و برتری آن بزرگواران بر دیگر افراد باشد؟ اگر پدران و مادرانمان، دین و مذهب دیگری داشتند آیا ما هم به تقلید از آنها، رهبران خود را انتخاب می کردیم یا با تحقیق و مطالعه و بصیرت؟ آری فقط یک وجدان بیدار و آگااه و بزرگ می تواند جوابگوی این سوالات باشد.
بیاییم از همین لحظه با خود عهد ببندیم که با مطالعه زندگی علی(ع) و اولادش و پیاده نمودن روش زندگی آن بزرگواران در زندگی خود، شیعیانی به معنای حقیقی کلمه، برایشان باشیم. ان شاءالله
شخصی از حضرت فاطمه زهرا(س) سوال کرد: آیا از شیعیان شما هستم؟
حضرت فرمود: ان کنت تعمل بما امرناک و تنتهی عما زجرناک فانت من شیعیتنا و الا فلا
یعنی اگر تو به آنچه که ما اهل بیت دستور داده ایم عمل می کنی و آنچچه را نهی کرده ایم انجام نمی دهی از شیعیان ما هستی و الا نه.
[size=large][align=center]مقدمه[/align][/size]
از حوادث بسیار مهم پس از رحلت پیامبر(ص) جریان سقیفه است که در اثر آن، شریعت اسللام دگرگون شد. بر اثر سقیفه تاریخ اسلام و مسیر تاریخ بشریت دگرگون گشت. در این مقاله علت 25 سال خانه نشینی حضرت علی(ع) را با هم مرور خواهیم کرد.
[size=large][align=center]تعریف سقیفه[/align][/size]
سقیفه در لغت عرب، به معنی سایبانی است که شیوخ عرب در آنجا مهمان خانه ای داشتند و افراد قبیله خود را در آن جمع می کردند و درباره همه امور قبیله گفت و گو می کردند. هر قبیله یک سقیفه برای خود داشت.
صحابه پیامبر چه کسانی بودند
صحابه پیامبر(ص) از دو طایفه تشکیل می شد به نام مهاجرین و انصار. مهاجرین کسانی بودند که به همراه پیامبر(ص) از مکه به مدینه مهاجرت کرده اند. و انصار هم ساکنان مدینه را گویند که از دو قبیله بزرگ اوس و خزرج، در اصل اهل یمن بوده که اجدادشان برای درک حضور پیامبر خاتم(ص) و یاری آن حضرت به مدینه آمده بودند.
[size=large][align=center]چگونگی برپایی سقیفه[/align][/size]
پس از رحلت پیامبر(ص)، خزرجی ها که یکی از دو قبیله انصار بودند در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمدند تا سعد بن عباده را بعنوان جانشین پیامبر(ص) معرفی کنند. این اقدام خزرجی ها نه از این رو بود که جانشین و وصی پیامبر(ص) (که همانا جانشین علی بن ابی طالب بود) را نمی شناختند، بلکه کار آنان از روی تعصب قبیله ای انجام شد. زیرا هنگام رحلت پیامبر(ص) فقط دو ماه از واقعه غدیر گذشته بود. قبیله اوس، موافق سعد بن عباده نبودند. حتی در بین خود خزرجی ها نیز بشیر بن سعد که یکی از بزرگان خزرج بود، در امر ریاست نسبت به سعد، حسادت می ورزید و موافق او نبود.علی ایحال طایفه انصار، پیکر رسول خدا(ص) را در میان خانواده اش رها کردند تا آنها به تجهیز و دفنش بپردازند و خود از فرصت استفاده کرده و در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمدند.
چون خبر اجتماع انصار به گوش مهاجرین رسید، ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح که با خلیفه شدن سعد بن عباد مخالف بودند و حکومت و فرمانروایی بر مسلمین را حق خود می دانستند، به سمت سقیفه بنی ساعده حرکت کردند.
[size=large][align=center]سخنرانی ابوبکر در سقیفه بنی ساعده[/align][/size]
هنگامیکه ابوبکر به سقیفه رسید، متوجه اختلافنظر میان دو قبیله انصار شد. با زیرکی تمام برخاست و اقدام به ایراد سخنرانی کرد. ابوبکر از سابقه مهاجرین و اینکه آنان در میان همه مردم عرب، در تصدیق رسالت پیامبر(ص) پیشگام بوده اند یاد کرد.
سپس ابوبکر از فضیلت انصار چنین گفت: البته پس از مهاجرین و سبقت گیرندگان در اسلام، کسی مقام و منزلت شما انصار را نزد ما نخواهد داشت. بگذارید تا فرمان و حکومت از آن ما باشد، و مقام و منزلت وزارت از آن شما باشد.
بازتاب سخنرانی ابوبکر بین حاضرین سقیفه
در پاسخ سخنان ابوبکر، شخصی از انصار بلند شد و رو به انصار خطاب کرد: ما ازمیان خود فرمانروایی برمی گزینیم و مهاجرین هم بای خود امیری انتخاب کنند.
ناگهان عمر از جای برخاست و گفت: هرگز چنین کاری نمی شود و دو شمشیر در یک غلاف نگنجد.
ابوعبیده هم که از مهاجرین بود چون چنان دید، خطاب به انصار گفت: ای انصار، شما نخستین کسانی بودید که بله یاری رسول خدا(ص) و دفاع از دین برخاستید. اکنون در تبدیل و تغییر دین و اسا وحدت مسلمین، نخستین کس نباشید.
پس از سخنان زیرکانه ابوعبیده، بشیر بن سعد که از قبیله خزرج بود و با سعد بن عباده سر ناسازگاری داشت برخاست و گفت: ای انصار بدانید که محمد(ص) از قریش است و افراد قبیله اش(مهاجرین) به او نزدیک ترند و برای به دست گرفتن ریاست و حکومت از دیگران سزاوارترند.
چون بشیر سخن به پایان برد، ابوبکر برخاست و گفت: این عمر و این هم ابوعبیده، هر کدام را می خواهید انتخاب کنید و با او بیعت کنید.
عمر و ابوعبیده، یک صدا گفتند: با وجود تو، به خدا قسم هرگز ما جرئت نداشته که در امر خلافت بر تو پیش دستی کنیم در حالی که یار غار پیامبر هستی.(البته این خودش داستانی داره که چطور برادران اهل سنت تحریف کردن و ابوبکر رو همراه پیامبر در غار معرفی کردن در صورتی که این طور نبوده و فقط بدونید که ابوبکر در ماجرای غار که تار عنکبوت کشیده میشه به در غار پیش پیامبر نبوده)
از میان انصار شخصی برخاست و گفت: اگر قرار است کسی ار مهاجرین خلیفه مسلمین شود، هیچ کس از غلی بن ابی طالب سزاوارتر نمی باشد و کسی هم به مخالفت با او برنمی خیزد.
ناگهان بر خی از انصار بانگ برداشتند که: ما فقط با علی(ع) بیعت می کنیم. عمر که دید ممکن است اختلافات موجب از هم گسیختگی شیرازه کار شود و نقشه شان نقش بر آب گردد، رو به ابوبکر گفت: دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم.
پیش از آنکه عمر دست در دست ابوبکر بنهد، بشیر بن سعد خزرجی پیش دستی کرد و دست در دست ابوبکر زد و با او بیعت کرد.
قبیله اوس که دیدند بشیر بن سعد خزرجی با ابوبکر بیعت کرد و از طرفی می فهمیدند سعد بن عباده نامزد قبیله خزرج، اگر به حکومت برسد آنها را در حکومت داری خود شریک نخواهد کرد، برخاستند و همگی با او بیعت کردند.
[size=large][align=center]نقش قبیله اسلم در خلافت ابوبکر[/align][/size]
در آن زمان صحرا نشینان عرب برای خرید خواربار، به صورت قبیله ای به شهر می آمدند، چون صحرا ناامن بود و اگر تعداد کمی از آنان می آمدند، بارشان را می گرفتند و خودشان را می کشتند. لذا افراد قبیله، همه با هم، برای خرید خواربار حرکت می کردند.
مردان قبیله اسلم از صحرا به مدینه آمده بودند تا آذوقه تهیه کنند. لحظه ای که وارد مدینه شدند، بیعت با ابوبکر در سقیفه انجام شده بود. عمر و بقیه به آنان گفتند: بیایید کمک کنید برای خلیفه پیامبر(ص) بیعت بگیریم، آن وقت ما خواربار رایگان به شما می دهیم.
آنها خوشحال شدند. اول خودشان ریختند و بیعت کردند، و بعد دار و دسته ابوبکر شدند، دامن های عربی خود را به کمر زدند و کوچه های مدینه را پر کردند. هر کس را می دیدند برای بیعت با ابوبکر می آوردند. بدین ترتیب، ابوبکر به کمک قبیله اسلم خلیفه شد.
[size=large][align=center]بیعت همگانی[/align][/size]
مسجد پیامبر(ص) دارالحکومه بود، محل بستن علم، اعزام لشکر، دیدارهای رسمی پیامبر(ص) و رسیدگی به اختلافات مسلمانان بود. در واقع همه کارهای جامعه مسلمان آن روز در مسجدالنبی انجام می شد، منبر پیامبر(ص) نیز حکم رادیو و تلویزیون امروز را داشت.
کودتاگران، در آغاز هر انقلاب، کوشش می کنند که رادیو و تلویزیون و دارالحکومه را تصرف کنند. این سه را که تصرفغ کنند دولت را تصرف کرده اند.
بر همین اساس در روز سه شنبه، فردای روزی که در سقیفه بنی ساعده با ابوبکر بیعت به عمل آمد، کودتاچیان، ابوبکر را آوردند تا بر منبر رسول خدا(ص) نشست. عمر با تعریف و تمجید از ابوبکر مردم را به بیعت با او ترغیب کرد.
بدین ترتیب عموم مردم پس از بیعت بعضی از افراد در سقیفه، با ابوبکر در مسجد پیامبر(ص) بیعت کردند و خلافت ابوبکر فراگیر و تثببیت شد.
[size=large][align=center]پایان سقیفه[/align][/size]
نقشه سقیفه در زمان پیامبر(ص) توسط چند تن طراحی سپس با رحلت پیاامبر(ص) به اجرا گذاشته شد و با قتل عثمان به پایان یافت. نقشه سقیفه چنان بود که ابوبکر و عمر . ابوعبیده جراح، سالم(مولای ابی حذیفه) و عثمان به ترتیب برای رسیدن به حکومت، بعد از پیامبر(ص) هم سوگند شده بود و سپس این پیمانه را در نامه ای نوشتند و تمام سعی خود را برای عملی کردن آن بکار گماردند.
بر اساس همین نقشه ابوبکر در اواخر زندگی خود، عمر را جانشین خود کرد و عمر هم طبق همین نقشه قرار بود ابو عبیده را به عنوان خلیفه بعد از خود معرفی کند ولی چون ابوعبیده جراح و سالم(مولای ابی حذیفه) از دنیا رفته بودند، با یک برنامه ریزی دقیق بستر را برای حکمرانی عثمان مهیا کرد و عثمان پس از عمر بعنوان خلیفه سوم انتخاب شد.
در جریان سقیفه طوری نقشه کشیده بودند که یکی بعد از دیگری بیاید و خلیفه شود. اگر عثمان کشته نمی شد کسی از بنی امیه مانند معاویه را معین می کرد و حضرت علی(ع) خلیفه نمی شد. ولی، آن بند و بستی که در سقیفه کرده بودند، با شورش مردم بر عثمان و قتل او، از هم گسیخت و مردم از بند سقیفه آزاد شدند، آنگاه مهاجرین و انصار پیامبر(ص) ریختند به درب خانه علی(ع) و آن حضرتبه سمجد پیامبر(ص) آمد و رمدم با آن حضرت بیعت کردند.
[size=large][align=center]آثار اجتماع سقیفه[/align][/size]
هرچند سقیفه با کشته عثمان پایان یافت ولی اثرات و نبعات آن هنوز پابرجاست.
در اثر سقیفه درب خانه فاطمه زهرا(س) را آتش زدند.
در اثر سقیفه، شمشیر ابن ملجم، بر فرق امیر المومنین فرود آمد.
در اثر سقیفه، حسنین(ع) شهید شدند و زینب(س) و دیگر دختران پیامبر(ص) به اسارت برده شدند.
اثرات سقیفه، از آن روز تا کنون و تا ظهور حضرت مهدی موعود(عج) ادامه دارد و امروز همه پیروان و عاشقان امام علی(ع) و دیگر ائمه(ع)، آرزومندند که حضرت بقیه الله ارواحنا فداه با آمدنش ماهیت سقیفه را برملا نموده و انتقام اجداد طاهرینش را از بانیان و گردانندگان آن اجتماع شوم بگیرد.
آمین یا رب العالمین
منبع : کتاب سقیفه به قلم علامه محقق سید مرتضی عسکری
علی علی