زيارت و توسل
آيت الله بهجت حتي با اين سن و سال برنامه ي روزمره ي خويش را به اين صورت آغاز مي كند: هر روز با نهايت ادب به محضر مقدس حضرت معصومه (ع) شرفياب مي گردند. وبا احترام و خضوع وخشوع در مقابل ضريح مطهر مي ايستند و بعد زيات حضرت عبدالله حسين(ع) را قرائت مي كنند.
مؤلف كتاب انوار الملكوت از قول آيت الله شيخ قوچاني، وصي مرحوم ميرزا علي آقاي قاضي نقل مي كند كه :((آيت الله العظمي بهجت بسيار به مسجد سهله مي رفتند و شبها تا صبح به تنهايي در آنجا بيتوته مي كردند. يك شب بسيار تاريك كه چراغي هم در مسجد روشن نبود ،در ميانه ي شب احتياج به تجدد وضو پيدا كرده و براي تطهير و وضو به ناچار مي بايست از مسجد بيرون رفته و در محل وضو خانه كه بيرون از مسجد در سمت شرقي آن واقع است وضو بسازد، ناگهان مختصر خوفي در اثر عبور اين مسافت و در ظلمت محض و تنهايي در ايشان پيدا مي شود ،به مجرد اين خوف ناگهان نوري همچون چراغ در پيشاپيش ايشان پديدار مي شود ايشان با آن نور خارج مي شوند،و تطهير نموده و وضو مي گيرند و سپس به جاي خود بر مي گردند و در همه ي اين احوال ،آن نور در برابر ايشان حركت مي كرده تا اينكه به محل خود مي رسند آن نور نا پديد مي شود.
آداب زيارت
حجت الاسلام والمسلمين خسرو شاهي مي گويند :((زماني با چند نفر از رفقاعازم زيارت ثامن الائمه امام رضا (ع) بوديم ،خدمت آيت الله بهجت رفتيم و از آقا راجع به آداب زيارت سؤال كرديم.
ايشان بعد از قدري تأني فرمودند:((اهم آداب زيارت اين است كه بدانيم بين حيات معصومين(ع) و مماتشان هيچ فرقي وجود ندارد.)) وغير از اين جمله چيز ديگري نفرمودند.
بعد وقتي با رفقا تأمل و صحبت كرديم به اين نتيجه رسيديم كه شايد اهم آداب زيارت را بشود در اين جمله خلاصه كرد.
روزي نيز از ايشان سؤال كردم: اينكه درباره ي زيارت حضرت معصومه(ع) آمده است:
-هر كس با شناخت حقاو حضرتش را زيارت كند ،بهشت بر او واجب مي گردد.
جمله ي چه معني دارد؟
در يك جمله فرمودند:(مقام ايشان را از مقام معصومين (ع) پايين، و از ديگران بالاتر بداند.)
استاد فاطمي نيا ميگويد:
در خدمت آقاي بهجت بودم شخصي آمد گفت : مي خواهم بروم حرم چه كار كنم ،توصيه اي ميفرمائيد؟! فرمودند: من بيشتر از انچه در مفاتيح نوشته توصيه نمي كنم ؛اما وقتي مي رويد انجا، اتصال قلب به لسان باشد! {يعني توجه وحضور قلب داشته باشيد و دلتان همراه زبان و گفتارتان باشد!}
زيارت
حضرت آيت الله بهجت در ملاقات حضوري جمعي از ارادتمندان در آستان قدس رضوي(ع) با ايشان، بياناتي را پيرامون زيارت امام رضا(ع) و كرامات آن حضرت ايراد فرمودند. اين رهنمودها توسط حجت الاسلام والمسلمين حاج آقا سيد محمد صدرالأدبايي، نماينده موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي در استان قم در اختيار نگارنده قرار گرفت، و با تصحيح يكي از نزديكان آيت الله بهجت به خدمت خوانندگان عرضه مي گردد:
(زيارت شما قلبي باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهيد، اگر حال داشتيد به حرم برويد. هنگامي كه از حضرت رضا(ع) اذن دخول مي طلبيد و مي گوييد:
اي حجت خدا ،آيا وارد شوم؟
به قلبتان مراجعه كنيد و ببينيد آيا تحولي در آن به وجود آمده و تغيير يافته است يا نه؟ اگر تغيير حال در شما بود،حضرت(ع) به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سيد الشهدا (ع) گريه است، اگر اشك آمد امام حسين(ع) اذن دخول داده اند وارد شويد.
اگر حال داشتيد به حرم وارد شويد. اگر هيچ تغييري در دل شما به وجود نيامد و ديديد حالتان مساعد نيست،بهتر است به كار مستحبي ديگري بپردازيد. سه روز روزه بگيريد و غسل كنيد و بعد به حرم برويد و دوباره از حضرت اجازه ي ورود بخواهيد. زيارت امام رضا (ع) از زيارت امام حسين(ع) بالاتر است، چرا كه بسياري از مسلمانان به زيارت امام حسين(ع) مي روند. ولي فقط شيعيان اثني عشري به زيارت حضرت رضا(ع) مي آيند.
بسياري از حضرت رضا(ع) سؤال كردند و خواستندو جواب شنيدند، در نجف،در كربلا، در مشهد مقدس،كسي مادرش را به كول مي گرفت و به حرم مي برد. چيزهاي عجيبي را مي ديد.
ملتفت باشيد! معتقد باشيد! شفا دادن الي ماشا الله! به تحقق پيوسته. يكي از معاودين عراقي غده اي داشت و مي بايستي مورد عمل جراحي قرار مي گرفت. خطرناك بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه(ع) را در خواب ديد كه به وي فرمود:(غده خوب مي شود. احتياج به عمل ندارد!) ارتباط خواهر و برادر را ببينيد كه از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.
همه زيارتنامه ها مورد تاييد هستند . زيارت جامعه كبيره را بخوانيد.زيارت امين الله مهم است. قلب شما بخواند. با زبان قلب خود بخوانيد. لازم نيست حوائج خود را در محضر امام(ع) بشمريد. حضرت(ع) مي دانند!
مبالغه در دعاها نكنيد! زيارت قلبي باشد. امام رضا(ع) فرمودند:( ازبعضي گريه ها ناراحت هستم!)
يكي از بزرگان مي گفت:من به دو چيز اميد وارم:
اولا-قران را با كسالت نخوانده ام.بر خلاف بعضي كه قران را آن چنان مي خوانند كه گويي شاهنامه مي خوانند قران كريم موجودي است شبيه عترت.
ثانيا-در مجلس عزاداري سيدالشهدا(ع) گريه كرده ام. حضرت آيت الله العظمي بروجردي رحمت الله مبتلا به چشم درد شدند،فرمودند: (در روز عاشورا مقداري از گل پيشاني عزادار امام حسين(ع) بر چشمان خود ماليدم،ديگر در عمرممبتلا به چشم درد نشدم و از عينك هم استفاده نكردم!)
پس از حادثه ي بمب گذاري در حرم مطهر حضرت رضا (ع)، حضرت به خواب كسي آمدند ، سؤال شد (در آن زمان شما كجا بوديد؟) فمودند: (كربلا بودم) اين جمله دو معني دارد:
معني اول اين كه حضرت رضا (ع) آن روز به كربلا رفته بودند.
معني دوم يعني اين حادثه در كربلا هم تكرار شده است. دشمنان به صحن امام حسين(ع) ريختند و ضريح را خراب كردند و در آنجا آتش روشن كردند!
كسي واردحرم امام رضا (ع) شد متوجه شد سيدي نوراني در جلوي او مشغول خواندن زيارت نامه مي باشد ،نزديك او شد و متوجه شدكه ايشان اسامي معصومين(ع)را يك يك با سلام ذكر مي فرمايند.هنگامي كه به نام امام زمان-عج الله تعالي فرجه الشريف- رسيدند سكوت كردند! آن كس متوجه شد كه آن سيد بزرگوار خود مولايمان امام زمان –سلام الله و ارواحنا له الفدا- مي باشد.
در همين حرم حضرت رضا (ع) چه كراماتي مشاهده شده است.كسي در رويأ ديد به حرم امام رضا(ع) مشرف شده و متوجه شده كه گنبد حرم شكافته شد و حضرت عيسي و حضرت مريم(ع) از آنجا وارد حرم شدند. تختي گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا(ع) رازيلرت كردند. روز بعد آن شخص در بيداري به حرم مشرف گرديد. ناگهان متوجه شد حرم كاملا خلوت مي باشد! حضرت عيسي و حضرت مريم (ع) از گنبد وارد حرم شدندو بر تختي نشستند و حضرت رضا(ع) را زيارت كردند. همين زيارت نامه ي معمولي را ميخواندند! پس از خواندن زيارتنامه از همان بالاي گنبد برگشتند. دوباره وضع عادي شد و قيل و قال شروع گرديد. حال آيا حضرت رضا(ع) وفات كرده است؟
حرف آخر اين كه: عمل كنيم به هر چي ميدانيم. احتياط كنيم در آنچه خوب نمي دانيم. با عصاي احتياط حركت كنيم.)
نتيجه ي توسل به امام رضا(ع)
باز آقاي قدس مي گويد: ( روزي آقا فرمودند : يكي از علماي نجف اشرف به جهت بيماري به تهران مي آيد و بعد از مراجعه به پزشك و تشكيل كميسيون پزشكي بنابر آن مي شود كه آقا از ناحيه مغز عمل جراحي شود، آقا خيلي وحشت زده شده و سخت ناراحت مي شود و اجازه مي گيرد به مشهد مقدس مسفرت نمايد. پس از تشرف و توسل شبي در خواب مي بيند آقاي بزرگواري نزد ايشان مي آيد و مي فر مايد: چرا اين قدر ناراحت هستيد صلاح ديده شد كه عمل نشويد و با دارو معالجه شويد. از خواب بيدار مي شود و مي گويد: نتيجه گرفتم، به تهران برويم. به تهران مي آيند پس از مراجعه ي مجدّد به پزشك، رئيس كميسيون طبّي آقا به او مي گويد: ناراحت نباشيد صلاح ديده شد عمل جرّاحي انجام نشود، با دارو معالجه مي كنيم. با تطبيق اين گفتار در خواب و بيداري بر يقين او مي ازايد و با توسّل به ثامن الحجج(ع) معالجه نموده و شفا مي يابد.)
زيارت واقعي
همچنين وي مي گويد: ((روزي آقا فرمودند: در منطقه ي جاسب قم گروهي از كشاورزان در زمان گذشته با شتر و قاطر به زيارت حضرت ثامن الحجج مشرف مي شوند و هنگام مراجعت و وارد شدن در محدوده ي جاسب پيرمردي از اهل محلّ را مي بينند كه در گرماي روز كوله باري از علف به دوش كشيده و با مشقّت بسيار به خانه مي رود،مسافرين مشهد مقدّس كه او را مي بينند زبان به شماتت و سرزنش مي گشايند كه: پيرمرد ،زحمت دنيا را ول كن نيستي،آخر بيا تو هم لااقل يك بار به مشهد مقدّس سفر كن. و اين سخن را تكرار و او را بسيار توبيخ مي كنند.
پيرمرد خسته و پاك دل زبان مي گشايد و مي گويد: شما كه به زيارت آقا رفتيد و به آقا سلام داديد، جواب گرفتيد يا نه؟ مي گويند: پيرمرد، اين چه حرفي است كه مي زني مگر آقا زنده است سلام ما را جواب بدهد؟!
پيرمرد مي گويد: عزيزان، امام زمان كه مرده و زنده ندارد، ما را مي بيند و سخنان دما را مي شنود، زيات كه يك طرفه نمي شود.
آنان مي گويند: آيا تو اين عرضه را داري؟ وي مي گويد: آري وذز همان جا رو به مشهد مقدّس مي كند و مي گويد:( يا امام هشتم) و همه با كمال صراحت مي شنوند كه به آن پيرمرد به نام خطاب مي شود كه: (آقاي فلاني)
و بدين ترتيب زائرين همگي خجالت كشيده و پشيمان مي شوند كه چرا سبب دلشكستگي اين مرد نوراني شدند.))
آيت الله بهجت مي فرمايند:
*بزرگان براي اسلام زحمت زيادي كشيدند ولي هر كدام از يك راه افراد را به سوي خدا مي برند ولي من راهم اين است كه دستور العمل فقط در يك چيز جمع شده، در يك كلمه ي خيلي كوچك-خيلي كوچك و آن "ترك گناه" است. ولي فكر نكن ترك گناه چيز ساده اي است، گاهي خيلي مشكل است و تمام دستورات خودشان بعداً مي آيد، ترك گناه مثل چشمه اي است كه همه چيز را خود به دنبال دارد،شما "ترك گناه" كنيد دستورات بعدي و عبادات ديگر خود به خود به سمت شما مي آيد. 1
*شما مي توانيد گناه نكنيد، اگر احياناً گناهي مرتكب شديد سعي كنيد گناهي كه در آن حقّ الناسّ است نباشد، اگر گناه مرتكب شديد كه در آن حقّ الناسّ است سعي كنيد در همين دنيا تسويه كنيد و براي آخرت نگذاريد كه آنجا مشكل است. 2
*طلب موعظه از غير عامل، محلّ اعتراض است و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد و عمل نكرديد وگرنه روشن بوديد.3
*يكي از عوامل حضور قلب اين است كه در تمام بيست و چهار ساعت بايد حواسه باصره، سامعه و... خود را كبترل كنيم، زيرا براي تحصيل حضور قلب بايد مقدماتي را فراهم كرد بايد در طول روز گوش، چشم و همچنين ساير اعضا و جوارح خود را كنترل كنيم و اين يكي از عوامل تحصيل حضور قلب مي باشد. 4
*ترك معصيت در اعتقادات و عمليات ونماز اول وقت كافي و وافي است براي وصول به مقامات عاليه اگر چه هزار سال(عمر) باشد.5
*اگر كسي درست به قرآن نگاه كند، خواهد ديد كه قرآن موجودي غير از موجودات است و اگر كسي با عينك درست به قرآن نگاه كند مي بيند كه حضرت رسول(ص) و ائمه(ع) با او مكالمه مي كنند. 6
*اول خودمان استاد خودمانيم، معلوماتمان را نگاه مي كنيم مبادا زير پا مانده باشد، محال است عبوديت و ترك معصيت باشد مع ذلك انسان بيچاره باشد و عبوديت، ترك معصيت است در اعتقاد ودر عمل.7
*نيت شما اين باشد كه علمتان با عملتان هماهنگ باشد علم و عمل نه از هم جلو بيفتد ونه عقب، اكثر بدبختي ما همين است كه علممان با عملمان هماهنگ نيست. 8
*نماز به منزله ي كعبه و تكبيرة الاحرام، پشت سر انداختن همه چيز غير خدا و داخل شدن در حرم الهي است، وقيام، به منزله ي صحبت دو دوست و ركوع، خم شدن عبد در مقابل آقاست و سجده نهايت خضوع وخاك شدن و عدم شدن در مقابل اوست، وقتي كه عبد در آخر نماز، از پيشگاه مقدسّ الهي باز گردد اوّلين چيزي كه سوغات مي آورد، سلامي از ناحيه ي اوست. 9
*در عبادات اگر ريا كنيم ولي نسبت به اقوي، نسبت بالاترين موجود يعني خداوند اشكالي ندارد و علاج ريا مي شود. 10
*يكي از رموز موفقيت من توّسل بوده است و اين كه ما به ائمه(ع) توسل مي كنيم شرك نيست بلكه چون خودمان آبرو نداريم مي رويم نزد آنهايي كه پيشه خدا آبرو دارند تا شفاعت ما را بكنند. 11
*توبه ي هر كسي به اندازه ي علم و عقل ودرك خودش است، عوام بايد از گناهشان توبه كنند و شما طلاب از درس خواندن، زياد حرف زدن، انجام مكروهات و امثال اينها توبه كنيد. هر كسي به قدر خودش، وقتي مغني مي خواندم استاد اخلاق ما به نام سيد مهدي نجفي(ره) مي فر مودند: از اين نمازهايتان توبه و استغفار كنيد. 12
*شخصي نزد من آمد و مي خواست مرا در غيبت بيندازد، به او گفتم: ببين جهنم رفتن يك واجب كفايي است يك دسته كم بروند از گردن ما ساقط است چرا غيبت كنم و مرا به جهنم بفرستي. 13
حضرت آيت الله بهجت(ره) پيرامون زيارت حضرت رضا(ع)میفرمايد:
«زيارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهيد، اگر حال داشتيد به حرم برويد.
هنگامی که از حضرت رضا(ع) اذن دخول میطلبيد و میگوييد: «أأدخُلُ يا حُجَّةَ اللهِ» « ای حجت خدا آيا وارد شوم؟»
به قلبتان مراجعه کنيد و ببينيد آيا تحولی در آن به وجود آمده و تغيير يافته است يا نه؟ اگر تغيير حال در شما بود، حضرت به شما اجازه داده است.
اذن دخول حضرت سيدالشهدا (ع) گريه است، اگر اشک آمد امام حسين(ع) اذن دخول دادهاند و وارد شويد.
اگر حال داشتيد به حرم وارد شويد اگر هيچ تغييري در دل شما به وجود نيامد و ديديد حالتان مساعد نيست بهتر است به كار مستحبي ديگري بپردازيد. سه روز روزه بگيريد و غسل كنيد و بعد به حرم برويد و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهيد
برگی از دفتر آفتاب، شرح حال شيخ السالکين آيتالله محمد تقی بهجت، ص 162و163
دستور العمل هاي اخلاقي از حضرت آيت الله بهجت
دستور العمل اخلاقي 1
مخفی نيست بر اولی الالباب که اساسنامه حرکت در مخلوقات شناختن محرّک است که حركت، احتياج به او دارد و شناختن «ما مِنهُ الحَرَکَة، وَ ما إلَيهِ الحَرَکَةِ، وَ ما لَهُ الحَرَکَة» يعنی بدايت و نهايت و غرض که آنْ به آنْ ممکنات متحرّک به سوی مقصد میباشند.
فرق بين عالم و جاهل معرفتِ علاج حوادث و عدم معرفت است، و تفاوت منازل آنها در عاقبت به تفاوت مراتبِ علم آنها است در ابتداء پس اگر محرِّک را شناختيم و از نظم حرکات، حُسن تدبير و حکمت محرّک را دانستيم، تمام توجه ما به اراده تکوينيه و تشريعيه او است.
خوشا به حال شناسنده اگر چه بالاترين شهيد باشد! و وای به حال ناشناس اگر چه فرعون زمان باشد! در عواقب اين حرکات جاهل میگويد: ای کاش خلق نمیشدم! عالم میگويد کاش هفتاد مرتبه حرکت به مقصد نمايم و بازگردم و حرکت نمايم و شهيد حق بشوم!
مبادا از زندگی خودمان پشميان شده برگرديم.
صريحا میگويم: به طور مثال اگر نصف عمر هر شخصي در ياد مُنعِم حقيقي است و نصف ديگر در غفلت، نصف زندگي حيات او محسوب است و نصف ديگر مَمات او محسوب است با اختلاف موت، در اضرارِ به خويش و عدم نفع.
خداشناس مطيع خدا ميشود و سركار با او دارد و آنچه ميداند موافق رضاي اوست عمل مينمايد و در آنچه نميداند توقف مينمايد تا بداند و آنْ به آنْ استعلام مينمايد و عمل مينمايد يا توقف مينمايد عملش از روي دليل و توقفش از روي عدم دليل.
آيا ممكن است بدون اين كه با سلاح (باشيم بر) بر اطاعت خداي قادر باشيم و قافله ما به سلامت از اين رهگذر پرخطر به مقصد برسد؟
آيا ممكن است وجود ما از خالق باشد و قوّت ما از غير او باشد؟
پس قوت نافعه باقيه نيست مگر براي خدائيان و ضعفي نيست مگر براي غير آنها.
حال اگر در اين مرحله صاحب يقين شديم بايد براي عملي نمودن صفات و احوال بدانيم كه اين حركت محققه از اول تا به آخر مخالفت با محرّك دواعي باطله است كه اگر اِغناء به آنها نكنيم كافي است در سعادت اتصال به رضاي مبدء اعلي « أفْضَلُ زادِ الرّاحِلِ اِلَيْكَ عَزْمُ اِرادَةٍ» «ارزشنمد ترين و بهترين توشه سالكِ به سوي تو، محكمي و استواري اراده و طلب اوست.»
دستور العمل دوم
آقاياني كه طالب مواعظ هستند از ايشان سوال ميشود: آيا به مواعظي كه تا حال شنيدهايد عمل كردهايد يا نه؟
آيا ميدانيد كه هر كس به معلوماتِ خود عمل كرد خداوند مجهولات او را معلوم ميفرمايد؟
آيا اگر عمل به معلومات- اختياراً- ننمايد شايسته است توقعِ زيادتي معلومات؟
آيا بايد دعوت به حقّ از طريق لسان باشد؟
آيا نفرموده با اعمال خودتان دعوت به حق بنماييد؟
آيا طريق تعليم را بايد ياد بدهيم يا آن كه ياد بگيريم؟
آيا جواب اين سوال ها از قرآن كريم « وَ الَّذينَ جَاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»« و كساني كه در راه ما بكوشند مسلما آنان را به راه هاي خود هدايت ميكنيم.
و از كلام معصوم(ع) « مَنْ عَمِلَ بِما عَلِمَ، وَرَّثَهُ اللهُ عَلِمَ ما لَمْ يَعْلَمْ»« هر كس به آنچه ميداند عمل كند خداوند او را از اموري كه نميداند آگاه ميگرداند و « مَنْ عَمِلَ بِما عَلِمَ كُفِيَ ما لَمْ يَعْلَمْ»« هر كس به آنچه ميداند عمل كند از آنچه نميداند كفايت ميشود.
خداوند توفيق مرحمت فرمايد كه آنچه را ميدانيم زير پا نگذاريم و در آنچه نميداني متوقف و احتياط نماييم تا معلوم شود.
نباشيم از آنها كه گفتهاند:
پي مصلحت مجلس آراستند نشستند و گفتند و برخاستند
وَ ما تَوْفيقي الا بِالله (عليه) تَوَكَّلْتُ و اِلَيهِ أُنِيبُ.
دستور العمل سوم
همه ميدانيم كه رضاي خداوند اجلّ – با آن كه غنّي بالذّات و احتياج به ايمان بندگان و لوازم ايمان آنها ندارد- در اين است (كه) بندگان هميشه در مقام تقرب به او باشند.
پس ميدانيم كه (به جهت) حاجت بندگان به تقرّب به مبدء الطاف و به ادامه تقرّب (خداوند)، محبت به ياد او ادامه ياد او دارد.
پس ميدانيم به درجه اشتغال به ياد او، انتفاع ما از تقرّب به او خواهد بود و در طاعت و خدمت او هر قدر كوشا باشيم به همان درجه مقرِّب و منتفع و به قرب خواهيم بود، و فرق بين ما و سلمان- سلام الله عليه- در درجه طاعت و ياد او كه موثر در درجه قرب ما است خواهد بود.
و آنچه ميدانيم كه اعمالي در دنيا محلّ ابتلاء ما خواهد شد، بايد بدانيم؛ كه آنها هر كدام مورد رضاي خداست، ايضاً خدمت و عبادت و طاعتِ او محسوب است.
پس بايد بدانيم كه هدف بايد اين باشد كه تمام عمر، صرف در ياد خدا و طاعت او و عبادت، بايد باشد تا به آخرين درجه قربِ مستعِدّ خودمان برسيم، وگرنه بعد از آن كه ديديم بعضي، به مقامات عاليه رسيدند و ما بي جهت عقب مانديم پشيمان خواهيم شد.
وَفَّقَنَا اللهُ لِتَرْكِ الإشْتِغالِ بِغَيْرِ رِضاهُ، بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِم اَجْمَعين
دستور العمل چهارم
گفتم كه الف، گفت دگر، گفتم هيچ در خانه اگر كس است يك حرف بس است
بارها گفتهام و بار ديگر ميگويم:كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند خدا هم نشين اوست احتياج به هيچ وعظي ندارد ميداند چه بايد بكند و چه نكند، ميداند كه آنچه را كه ميداند بايد انجام دهد و آنچه نميداند بايد احتياط كند.
دستور العمل پنجم
هيچ ذكري بالاتر از ذكر عملي نيست. هيچ ذكر عملي بالاتر از ترك معصيت در اعتقادات و عمليّات نيست. و ظاهر اين است كه: ترك معصيت به قولِ مطلق بدون مراقبه دائميّه صورت نميگيرد.
دستور العمل ششم
كسي كه به خالق و مخلوق متيقّن و معتقد باشد و با انبياء و اوصياء- صلوات الله عليهم- جميعاً مرتبط و معتقد باشد، و توسل اعتقادي و عملي به آنها داشته باشد، و مطابق دستور آنها حركت و سكون نمايد و در عبادات قلب را از غير خدا خالي نمايد، و فارغ القلب، نماز را كه همه چيز تابع آن است انجام دهد و با مشكوكها تابعِ امام عصر- عجل الله الفرج- باشد، يعني هركه را امام مخالف خود ميداند با او مخالف باشد و هركه را موافق ميداند با او موافق (و) لعن نمايد ملعونِ او را و ترحّم نمايد بر مرحوم او ولو علي سبيل الاجمالي،
هيچ كمالي را فاقد نخواهد بود و هيچ وزر و وبالي را واجد نخواهد بود.
دستور العمل هفتم
جماعتي هستند كه وعظ و خطابه و سخنراني را كه مقدمه عمليّاتِ مناسبه ميباشند، با آنها معامله ذي المقدّمه ميكنند كأنّه دستور اين است كه «بگويند و بشنوند براي اين كه بگويند و بشنوند» و اين اشتباه است. تعليم و تعلّم براي عمل مناسب است و استقلال ندارد، براي تفهيم اين مطلب و ترغيب به آن فرمودهاند: كُونُوا دُعاةً اِلَي اللهِ بِغَيرِ ألْسِنَتِكُمْ
با عمل بگوييد و از عمل ياد بگيريد و عملاً شنوايي داشته باشيد، بعضي ميخواهند معلّم را تعليم نمايند حتي كيفيت تعليم را از متعلّمين ياد بگيرند.
بعضي التماس دعا دارند و ميگوييم براي چه؟ درد را بيان ميكنند دوا را معرفي ميكنيم به جاي تشكر و به كار انداختن باز ميگويند: دعا كنيد! دور است آنچه ميگوييم و آنچه ميخواهند. شرطيّت دعا را با نفسيّت آن مخلوط ميكنند.
ما از عهده تكليف خارج نميشويم بلكه بايد از عمل نتيجه بگيريم و محال است عمل بينتيجه باشد و نتيجه از غير عمل حاصل بشود اين طور نباشد:
پي مصلحت مجلس آراستند نشستند و گفتند و برخاستند
خدا كند قوّال نباشيم، فعّال باشيم حركت عمليّه بدون علم نكنيم، توقف با علم بكنيم. آنچه ميدانيم بكنيم در آنچه نميدانيم، توقف و احتياط كنيم تا بدانيم. قطعاً اين راه پشيماني ندارد.
به همديگر نگاه كنيم، بلكه نگاه به دفتر شرع نماييم و عمل و ترك را مطابق با آن نماييم.(برگی از دفتر آفتاب بخش نهم)
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــ
1- فرياد گر توحيد ص199
2- فرياد گر توحيد ص200
3- فرياد گر توحيد ص223
4- برگي از دفتر آفتاب ص133
5- در خلوت عارفان ص109
6-نكته هاي ناب ص73
7- افلاكيان خاك نشين ص20
8- برگي از دفتر آفتاب ص91
9- برگي از دفتر آفتاب ص96
10- برگي از دفتر آفتاب ص86
11- آداب الطّلاب ص232
12-آداب الطّلابّ ص322
13- آداب الطّلاب ص331
14- آداب الطّلاب ص125