وقتی گوگل ابزار کارش را از دست مي دهد
حریم خصوصی به چه قیمتی
چند هفته قبل، کمیسیون تجارت آمریکا و گوگل سندی را امضاء کردند با عنوان "سند حریم خصوصی" که بر اساس آن گوگل موظف شده هر دو سال یک بار یک گزارش جامع حسابرسی درباره حریم خصوصی کاربرانش به این کمیسیون ارايه کند. بحث درباره حریم خصوصی و شکایات متعدد از گوگل در این زمینه از سال گذشته میلادی آغاز شد یعنی زمانیکه گوگل شبکه اجتماعی خود را با عنوان Buzz راهاندازی کرد. این شبکه سرنوشت چندان خوشایندی نداشت و به گزارش کمیسیون تجارت آمریکا تقریبا همه بخشهای آن دچار مشکلات جدی بودند. اول از همه اینکه عملا به کاربران خود برای پیوستن به این شبکه حق انتخاب نمیداد و وقتی هم کسی به عضویت آن در میآمد ساکن همیشگی آن میشد زیرا عملا راهی برای خروج از آن نداشت. هرچند گزینه مربوطه برای غیرفعال کردن عضویت در این شبکه فعال بود اما هرگز کسی را از عضویت خارج نمیکرد. علاوه بر این، معلوم نبود با اطلاعات شخصی کاربرانش در این شبکه چه رفتاری دارد؟ اعضای کمیسیون تجارت آمریکا معتقد بودند این شبکه اجتماعی عملا حتی سیاستهای خود گوگل را نیز در حریم خصوصی نقض میکند زیرا گوگل برای راهاندازی این شبکه از اطلاعات شخصی کاربرانش در جیمیل استفاده کرد بدون اینکه هرگز رضایت آنها را جلب کند. همه این شرایط و میزان شکایات وارده تا حدی بود که گوگل ناگزیر تن به امضاء این سند داد، کاری که هیچ کدام از رقبایش تا کنون تسلیم آن نشدهاند. مطلب زیر ترجمه مطلبی است که در نشریه اسلیت آمریکا درباره این سند و تبعات احتمالی آن بر عملکرد گوگل نوشته شده است. نویسنده معتقد است حساسیت بیش از حد درباره حریم خصوصی باعث میشود که عملا خود را از بسیاری از امکانات و خدمات امروزی محروم کنیم. آیا واقعا حاضریم چشم بر این خدمات ببندیم؟ آیا زمان آن فرا نرسیده که یک تعریف مشخص و ملموس از حریم خصوصی داشته باشیم؟
دردسر خود ساخته
شبکه اجتماعی باز قطعا پاشنه آشیل گوگل در زمینه حریم خصوصی است و یک دردسر بزرگ برای شرکتی که تلاش ميکرد در برابر گزینه بد فیسبوک در زمینه حریم خصوی یک گزینه خوب ارايه کند. بسیاری با موضع کمیسیون تجارت موافق هستند که گوگل باید بابت اشتباهی که کرده ؛ تاوان بپردازد. (گوگل عذرخواهی کرده و گفته است که این مساله را تصحیح ميکند) آنها معتقدند اگر این حسابرسی بهصورت دقیق و در چارچوب قضایی صورت گیرد، ميتواند بسیار مفید واقع شود و گوگل را همچنان در اوج نگه دارد.
اما برخی نیز هستند که زیاد امیدوار نیستند: آیا این حسابرسی واقعا طبق برنامه صورت خواهد گرفت؟ زیرا هر لحظه ممکن است که رگولاتورهای حریم خصوصی – تحت فشار افکار عمومي؛ کسانیکه واقعا نميداند منظورشان از حریم خصوصی چیست؟ – زیادهروی کنند و گوگل را از جمعآوری و تحلیل اطلاعات درباره کاربرانش منع کند. نتیجه فاجعه بار خواهد بود زیرا هرچند ما ممکن است از اینکه یک شرکت سرگرم بررسی و تحلیل زندگی دیجیتالی ما است ناراضی باشیم اما نباید فراموش کنیم که همین جمعآوری و بررسی اطلاعات فواید فراوانی برای ما دارند که گاهی قدرش را نميدانیم.
بحثهای ناتمام
بله؛ درست است که گوگل اطلاعات فراوانی را درباره همه ما جمعآوری ميکند. این شرکت بزرگ این کار را بهصورت عمدی و به دلایل مختلف انجام ميدهد- دلایلی که شاید ما دوست نداشته باشیم مثلا اینکه گوگل مثل هر شرکت بزرگ اینترنتی دیگر با انتشار آگهی؛ درآمدزایی ميکند و هر قدر اطلاعاتش درباره ما بیشتر باشد بهتر ميتواند آگهی منتشر کند. اما فراموش نکنیم که این ساز و کار عملا موتور اقتصادی وب را تشکیل ميدهد و اینترنت بدون این موتور از حرکت ميایستد زیرا در غیر این صورت ما مجبور ميشویم بابت هر جستجو در گوگل پول بپردازیم. بسیاری معتقدند با تمام این مزایا، ما حق داریم همچنان ناراضی باشیم. متاسفانه بحثها در این زمینه اغلب به همینجا ختم ميشوند و جلوتر نميروند. اما ميتوان این بحث را ادامه داد.
کارشناسان معتقدند در کل دو نوع اطلاعات وجود دارد که شرکتهای وب اغلب اقدام به جمعآوری آنها ميکنند، اول اطلاعات خصوصی (مثل نام و فهرست دوستان ما ) و دوم اطلاعاتی که الزاما به من به عنوان یک فرد ارتباطی ندارند. ما هنگام بحث درباره حریم خصوصی، به ندرت به این تمایز ظریف توجه ميکنیم و گرچه مدام بر معایب جمعآوری اطلاعات از سوی این شرکتها تاکید ميکنیم اما به ندرت به مزایای خدمات و نوآوریهایی که بدون جمعآوری این اطلاعات مجالی برای بروز نميیابند، توجه داریم. این مساله بهخصوص وقتی بحث اطلاعات غیرفردی به میان ميآید، مصداق دارد ـ اطلاعاتی که الزاما ربطی به یک شخص خاص ندارند اما اغلب از آنها به عنوان پایه ای برای خلق و ارايه خدمات شگفت انگیز استفاده ميشوند.
ابزارهای کار
واقعیت امر این است که برخی از بهترین و محبوبترین محصولات و خدمات گوگل بدون جمعآوری اطلاعات در وب امکان تولید و عرضه نميیابند. مثلا «تصحیح کننده املایی» گوگل را در نظر بگیرید: گوگل از کجا متوجه ميشود که وقتی شما Rebeca Blacke را تایپ ميکنید منظورتان دقیقا Rebecca Black است؟ فراموش نکنید که این ترفندی است که هیچ تصحیح کننده املایی عادی قادر به انجام آن نیست. هرچند مواردی مثل این درو اقع جزو نامهای خاص هستند و ما با شخصیتهای جاودانه مواجهایم اما از آنجا که گوگل درخواستهای فراوانی را برای جستجوی Black داشته، خوب ميداند که شما دنبال چه هستید. این اصل را ميتوان به موارد دیگر جستجو نیز داد. گوگل با بررسی کلماتی که معمولا در کنار یکدیگر جستجو ميشوند ـ مثلا بیشتر افراد «میزان جنایت در لس آنجلس» یا «میزان خودکشی در لس آنجلس» را با هم جستجو ميکنند – ميتواند این دو عبارت کاملا متفاوت را که دارای معنایی مشترک هستند؛ شناسایی کند. حالا گرفتن این امکانات از گوگل تبعات فراوانی برای آینده دیجیتال دارد: اگر گوگل مجبور شود هر مورد جستجو را بعد از جستجو به فراموشی بسپارد دیگر چنین امکانی وجود نخواهد داشت.
البته تصحیحکننده املایی فقط یک مثال کوچک از این اصل کلی است. یک مورد دیگر؛ قابلیت خدمات شناسایی گفتاری است که مبتنی بر میلیاردها دلار نمونه صوتی و جستجوی متنی برای آموزش دستگاه جهت شناسایی گفتار انسان است. از نمونه های دیگر ميتوان به این موارد اشاره کرد: گوگل لاگهای جستجو را تحلیل ميکند تا تهدیدات امنیت رایانهای گسترده را ردیابی کند؛ بنابراین وقتی متوجه مجموعهای مشابه از جستجوها ميشود؛ ميتواند مانع از فعالیت ویروسها در آنها شود و یک کارکرد مهمتر ، پیش بینی است. گوگل از طریق توجه به موارد جستجوی افراد در مثلا امروز ميتواند حدس بزند فردا یا ماه آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد. در سال 2008، گوگل وبسایت Flu Trends را راهاندازی کرد که بر روند افزایشی موارد جستجوی پزشکی در نقاط مختلف جهان نظارت دارد. گروهی که پشت این سیستم قرار دارد، چند ماه بعد یک گزارش منتشر کرد که نشان ميداد آنها ميتوانند شیوع بیماری آنفولانزا را در مناطق خاص قبل از آنکه مقام ها متوجه آن شوند، پیش بینی کنند. «هال واریان» رييس بخش اقتصادی گوگل در سال 2009 در گزارشی اعلام کرد این غول بزرگ ميتواند بسیاری از مشکلات اقتصادی را با توجه به اطلاعات گسترده ای که در اختیار دارد، پیش بینی کند.
پیشرفت تدریجی و غیرعامدانه
به نظر ميرسد یک نکته مشترک در همه این خدمات وجود دارد و آن اینکه هیچکدام از آنها از قبل برنامهریزی نشده بودند. گوگل نميدانست که با جمع آوری موارد جستجو ميتواند به این خدمات دست یابد. گوگل به تدریج متوجه شد که پایگاه داده ها ميتوانند منشاء خدمات فراوانی باشند. واریان ميگوید: «شما در ابتدا ممکن است متوجه این امتیازات نشوید و بعدها وقتی به تدریج از اطلاعات استفاده ميکنید، متوجه شوید که چه کارکردهای سودمندی ميتوانند داشته باشند» .
افتادن از طرف دیگر بام
به نظر ميرسد تاکید بیش از حد بر حفظ حریم خصوصی بدون داشتن تعریفی مشخص از آن ضررهای فراوانی در پی خواهد داشت. ما همه ميگوییم که ميخواهیم شرکتهای اینترنتی اطلاعات کمتری از ما داشته باشند. علاوه بر این، اعضای کنگره آمریکا اکنون سرگرم تلاش برای تدوین قانونی هستند که کنترل حریم خصوصی را در شرکت های اینترنتی تشدید ميکند و ميخواهند سند گوگل را به شرکتهای دیگر نیز تعمیم بدهند.
تا اینجای کار مشکلی نیست اما مشکل زمانی ایجاد ميشود که این اقدامات بدون هیچ تدبیر کارشناسی صورت بگیرند. این روزها، هر از چند گاهی بحث درباره حریم خصوصی مثل یک تب فراگیر وارد ميشود و اغلب با حمله به فیس بوک پایان ميیابد اما هرگز تا آخر پیگیری نميشود و همه زود آن را فراموش ميکنند.
به نظر ميرسد، اتخاذ موضعی میانه روانه یکی از راه های ایجاد توازن پایدار بین حفظ حریم خصوصی از یک سو و لذت بردن از مزایای خدمات جدید از سوی دیگر است. بنابراین بحث درباره حریم خصوصی بحث مهمي به لحاظ کارشناسی محسوب ميشود که باید آن را جدی گرفت.
asreertebat.com
.