این مطلب را تا انتها بخوانید:
انتخابات ریاست جمهوری هفتم نزدیک بود . جناح " راست " با معرفی ناطق نوری و مطمئن به پیروزی ، پست ها و مناصب را هم تقسیم کرده بودند !
به جامعه چنین القا کردند که نظر " آقا " به ناطق نوری است ! و با تبلیغات عظیم جا انداخته اند که ناطق کاندیدای رهبری است . جو بسیار سنگینی بود و هر کس آشکارا علیه ناطق بود ، گویا " ضد ولایت فقیه " بود .
جریان حامی خاتمی موسوم به " چپ " ، به میدان آمدند و با امید کسب 7 - 8 میلیون رای ، قصد برنامه ریزی برای دوره های بعد را داشتند و خود بعدا معترف بودند که هیچ برنامه مدون و مشخصی برای اداره دولت و کشور نداشتند و همه گرفتار سونامی دوم خرداد شدند !
[IMG]http://up.*************/images/yqposxw6tl659c37kj2s.gif[/IMG]
رای عظیم مردم به خاتمی برای خودشان هم باور کردنی نبود و این جریان سرمست از این حادثه ، مصمم به تکرار آن برای مجلس بود . سعید حجاریان ، نظریه پرداز آنها ، فاصله سه ساله تا انتخابات مجلس را زیاد می دانست و احتمال سرد شدن ! مردم می رفت ، لذا به هر ترتیب قصد برگزاری یک انتخابات داشتند که برخی ابتدا رفراندم قانون اساسی را مطرح کردند که با توجه به شعار " قانون گرایی " خاتمی ، عملا یک پارادوکس و تضاد می نمود که از آم صرفنظر شد .
در آن زمان مسأله شوراها مطرح شد و فعال کردن این اصل تعطیل شده قانون اساسی ! و در اصل برای زنده نگه داشتن شور انتخاباتی مردم تا مجلس !آنان مکری کردند و خدا هم مکری !
و از دل این شورا که برای استمرار قدرت خود اندیشیده بودند ، احمدی نژاد بیرون آمد !! والله خیر الماکرین !
شورای اول کامل در اختیار اصلاح طلبان بود و طبق پیش بینی، مجلس را هم فتح کردند و با در اختیار داشتن دو قوه کشور ، از شوراها غفلت کردند و در فکر تصاحب سنگر به سنگر خاکریزهای اصلی نظام، چون وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی و صدا و سیما و فشل کردن بسیج و سپاه و شورای نگهبان بودند !
شورای اول به جنگ قدرت اصلاح طلبان گذشت و چنان صحنه های درگیری مدام سیاسی کارانه در برابر مردم قرار داد که عملا رغبت عمومی به شرکت در دور دوم شوراها به حداقل رسید .
جناح اصلاح طلب برای شوراهای دوم در تهران سه لیست داد و جناح ناطق نوری و حامیان ، از شدت مرعوبیت و ناامیدی حاضر به ارائه لیست نشد !
در این میان با جدیت شبانه روزی و پشت صحنه دکتر احمدی نژاد و دوستان ، جمعی به نام "آبادگران" لیست افراد مستقلی عرضه کرد که بدلیل شرکت بسیار کم مردم تهران و چند پارگی اصلاح طلبان و خستگی مردم از مجادلات آنها ، این لیست به طور کامل رای آورد و شورای تهران یک دست ، به آبادگران رسید .
آبادگران ، دکتر احمدی نژاد را به عنوان شهردار برگزید و تا اینجا ، احدی از رجال سیاسی و جناح ها و احزاب منتی بر دکتر نمی توانستند داشته باشند ! کاملا آشکار بود که مجاهدت دکتر و دوستان و حمایت مردم و شورای مردمی ، منجر به شهردار شدن دکتر شد .
دکتر شیوه مدیریت جدید و انقلابی در شهرداری را برگزید و با تلاش شبانه روزی به جریان ارزشی و انقلابی تهران ، رمقی تازه بخشید . با تمرکز رسانه ای بر مجاهدت بی نظیر دکتر در شهرداری توسط جبهه رسانه ای اصولگرا و تبلیغ و مانور برآن ، در انتخابات مجلس هفتم ورق برگشت !
لیست اصولگرایان با این شعار که شیوه مدیریتی ما ، همین دکتر احمدی نژاد در شهرداری است ( که ساده زیستی ، مردمی بودن ، مدیریت انقلابی ، دور از تجملات ، تلاش بی وقفه و . . ) خصوصیات بارز آن بود ، اعتماد مردم را جلب کرده و در حقیقت ، کلید فتح مجلس هفتم توسط اصولگرایان ، الگو نمایی شهرداری دکتر بود !در انتخابات مجلس هفتم اصولگرایان حائز اکثریت شدند و نظرها معطوف به انتخابات نهم ریاست جمهوری شد .
زمزمه های حضور شهردار تهران برخی سران اصولگرا را برمی آشفت تا جائیکه در محافل خصوصی می گفتند که " ما ، احمدی نژاد را شهردار کردیم تا آشغال جمع کند ، نه هوس رئیس جمهوری نماید !" اما دکتر همیشه غیرقابل پیش بینی بود و تحمل کرد تا رفسنجانی رسما ثبت نام نمود و روز بعد در وزارت کشور حاضر شد . گفت : باذن الله وارد این صحنه شدم !
تشکلهای اصلاح طلب دو شقه شدند و برخی به حمایت از کروبی پرداختند با شعار " هر ایرانی ماهیانه 50 هزار تومان !
و برخی به حمایت از معین با شعار دومکراسی و حقوق بشر !
اما طیف اصولگرا نیز دو قسمت شد و جناح سنتی به حمایت از ریاست سابق صدا وسیما ، علی لاریجانی پرداخت و جناح دیگر پشت سر قالیباف قرار گرفت !
در حالی که دکتر احمدی نژاد از پایه گذاران و از اعضای شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین و جمعیت ایثار گران انقلاب اسلامی بود و تلاش وی باعث بازگشت مشروعیت به جبهه اصولگرایی گشته بود لکن هیچ حزب و جمعیت و جناح رسمی کشور حاضر به حمایت از دکتر نشد و بدین ترتیب اراده پروردگار بدین قرار گرفت که دکتر بی منت اینان بر قوه مجریه کشور تسلط یابد !
مظلومیت دکتر در دور اول در ستادهای مردمی نمایان بود ! بزرگان
می گفتند : دکتر ارزشی است و پرکار و پتانسیلی برای آینده ! اما رای ندارد و بهتر است ما به صالح مقبول رای دهیم تا اصلح نامقبول !
جامعه روحانیت مبارز در دور دوم بیانیه دا که : الحمدلله هر دو کاندیدا ( احمدی نژاد و هاشمی ) اصولگرا هستند و شکر خدا که مملکت از دست اون وری ها نجات یافت ! و حاضر به موضعگیری صریح در آن هفته پر التهاب نشدند ! راستی چه مبارزی که در حساس ترین لحظات جا می زند و ملت را در سرگردانی رها می کند ؟ البته ملت راه خود را یافت و نیازی به هدایت این جامعه و آن جمعیت و . . ندید . در دور اول
روزنامه کیهان به خصوص شریعتمداری تا دو هفته مانده به انتخابات 84 عملا در خط حمایت از قالیباف کار می کردند !
توکلی رسما به قالیباف پیوست و زاکانی رئیس ستاد قالیباف بود .
متکی رئیس ستاد لاریجانی بود و باهنر مرد اول ستاد وی !
دور دوم برگزار شد و علیرغم عدم اقبال عمومی از رفسنجانی ، اما عدم شناخت کشوری و همه گیر از دکتر و عدم معرفی و شناساندن وی از سوی جبهه رسانه ای اصولگرا باعث شد که دکتر تنها با اختلاف 7 میلیون رای از هاشمی جلو بیافتد . و اگر شناخت امروز از دکتر در آن انتخابات وجود داشت ، رأیی کمتراز 30 میلیون به نام دکتر ثبت نمی شد !
دکتر انتخاب شد و معجزه ای دیگر رخ داد !
مردی از جنس مردم بدون حمایت احزاب و قدرت های سیاسی کشور ، تنها با توکل بر خدا و اعتماد و دعای ملت به ریاست جمهوری رسید . انقلاب اسلامی 57 نظام را از سلطنتی به جمهوری اسلامی تبدیل کرد و حماسه سوم تیر دولت را از سلطنت هزار دستان به منتخب مردم تحویل داد .
انقلابی عظیم رخ داد که به مرور آثار خود را نشان داد .
مجلسی که به نام دکتر رای گرفت در همان ابتدا بنای تقابل نهاد و چهار وزیر پیشنهادی دکتر رای نگرفتند ! و این تقابل در تمام زمینه ها ادامه یافت .
در حالی که همین طیف حامیان ناطق نوری ، وقتی مجلس پنجم را در اختیار داشتند ، به وزرای خاتمی به احترام رای 20 میایونی ملت!! ، یک دست رای اعتماد دادند ! حتی به مهاجرانی و عبدالله نوری و معین و . . .
دکتر شیوه مدیریتی خود در شهرداری را بسط کشوری داد و با سفرهای استانی و مدیریت خستگی ناپذیر و استقامت انقلابی ، طلیعه پرتوهای دولت اسلامی را نمودار ساخت و وجهه انقلاب اسلامی 57 را در سطح جهان بازتولید نمود .
افشای هلوکاست دروغین و تاکید بر محو رژیم صهیونیستی و زمزمه جهانی دعای فرج در همه مجامع ، نشاط انقلابی را به روح جوانان ملت برگرداند . آنچه روزی در شعارها آرزو و ایده آل جبهه اصولگرا وانمود می شد به نحو احسن در سلوک دکتر نمایان شد و همگان را تصور آن بود که با حمایت بی دریغ رهبر معظم انقلاب از این دولت شاهد همراهی مجلس و صدا و سیما و رسانه ها و ترویج و تثبیت گفتمان " عدالتخواهی" خواهیم بود !
اما زهی خیال ساده اندیشانه !
به زودی ثابت گردید چپ و راست و اصولگرا و اصلاح طلب سر و ته یک کرباسند و آبی و قرمز !! پشت پرده به سادگی ملت می خندند!
دکتر منتخب ملت بود و این بار دکتر بود که آنان را به بازی گرفت !
در انتخابات دهم ریاست جمهوری ، موسوی با تشابه سازی و شعارهای فریبنده و تمسک به دوران امام ( ره ) به میدان آمد تا بگوید انقلابی واقعی و ساده زیست و مردمی و . . منم !
بیش از سه ماه موسوی و جریان سبز و سران آنها هر چه خواستند به دولت و دکتر و حلقه یاران نزدیک نسبت دادند و دکتر سکوت کرد !
احمدی نژآد را دروغگو و خرافی و رمال خواندند !
بدترین اهانت های تاریخی را به یک رئیس جمهور نمودند و سکوت دکتر همه را کلافه کرده بود !
دختر رفسنجانی آشکارا معرکه می گرفت و پسران وی حلقه فتنه را مدیریت می کردذند و هاشمی خود بزرگترین پشتیبان موسوی و جریان سبز گردید !
چه آدمهای که گمان نمی رفت و به سپاه هاشمی پیوستند ! دکتر در انتظار فرصت بود .
باند رفسنجانی نقشه کشید و برای اولین بار تصمیم گرفته شد که رئیس جمهور با دیگر کاندیداها ، مناظره کند !
در حالی که خود هاشمی و خاتمی در دور دوم کاندیداتوریشان برای ریاست جمهوری حتی حاضر به پاسخگویی به سوالات اساسی عملکرد خود هم نمی شدند چه برسد به مناظره با رقیبان !
اما دیوار احمدی نژاد را کوتاه یافتند و برنامه ریختند که موسوی سیاسیت خارجی و کروبی مسائل حاشیه ای و محسن رضایی مسائل داخلی و اقتصادی را مطرح کنند و از سه جهت دکتر را بکوبند .
برنامه هم پخش مستقیم و مصوب شده بود .
فرصتی دیرینی که دکتر در طلب آن بود فراهم شد و در شبی که بیش از 40 میلیون ایرانی ، مستقیم مناظره را به تماشا نشسته بودند ، در آن لیله القدر انقلاب ، دکتر باذن الله و چون موسی وساحران فرعون ، وارد شد و طومار موسوی و خاتمی و هاشمی را چنان درهم پیچید که دیگر سر بلند نکردند !
دو سال از آن دوران گذشت و اکنون مخفی ترین لایه مهره های مافیا بار دیگر عرصه را بر دکتر تنگ نمودند !
تیغ عدالت دکتر ، استثناء نمی شناسد و جریانی در اصولگرایان هرگز گمان نمی کرد که طوفان عدالت به خیمه آنها هم برسد !
بار دیگر وقت آن رسید که دکتر ملت را مخاطب قرار دهد و اینبار سراغ کسانی برود که با شعار " ولایت ولایت " به جنگ سردار " ولی " آمده اند .