رخ خورشيد جهان
عيب از ماست اگر دوست زما مستور است ***** ديده بگشاي كه بيني همه عالم طور است
لاف كم زن كه نبيند رخ خورشيد جهان ********** چشم خفاش كه از ديدن نوري كور است
يا رب اين پرده پندار كه در ديده ماست ************ بازكن تا كه ببينم همه عالم نور است
كاش در حلقه رندان خبري بود زدوست ********** سخن آنجا نه زناصر بود، از منصور است
واي اگر پرده زاسرار بيفتد روزي ************* فاش گردد كه چه در خرقه دين مهجور است
چه كنم تا به سركوي توام راه دهند ******* كاين سفر توشه همي خواهد و اين ره دور است
وادي عشق كه بيهوشي و سرگرداني است ***** مدعي در طلبش بوالهوس و مغرور است
لب فرو بست هر آن كس رخ چون ماهش ديد **** آنكه مدحت كند از گفته خود مسرور است
وقت آن است كه بنشينم و دم در نزنم ******** به همه كون و مكان مدحت او مسطور است
امام خميني (ره)