كاش از دلبر نـشاني داشتيم
بر سر كويش مكـاني داشتيم
از براي مـهـدي صـاحب زمــان
كاش در دل جمكراني داشتيم
كاش از دلبر نـشاني داشتيم
بر سر كويش مكـاني داشتيم
از براي مـهـدي صـاحب زمــان
كاش در دل جمكراني داشتيم
كاش از دلبر نـشاني داشتيم
بر سر كويش مكـاني داشتيم
از براي مـهـدي صـاحب زمــان
كاش در دل جمكراني داشتيم
گفتم كه خدا مرا مرادي بفرست
طوفان زده ام راه نجاتي بفرست
فرمود كه با زمزمه يا مهــــــدي
نذرگل نرگس صلواتي بفرست
_____
چهره گل عندليبان را غزل خوان ميكند
ديدن مهدي هزاران درد درمان ميكند:rose:
مدعي گويد كه با يك گل ني ايد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
______
اذا كان ترك الدين يعني تقدما
فيا فس موتي قبل ان تتقدمي
*****
اگر ترك دين به معناي تجدد است
اي نفس بمير قبل از اينكه متجدد شوي
______
کاش بودی تا دلم تنها نبود
تا اسیر غصه فردا نبود
کاش بودی تا فقط باور کنی
بی تو هرگز زندگی زیبا نبود
_________
گفتم كه خدا مرا مرادي بفرست
طوفان زده ام راه نجاتي بفرست
فرمود كه با زمزمه يا مهــــــدي
نذرگل نرگس صلواتي بفرست
_____
چهره گل عندليبان را غزل خوان ميكند
ديدن مهدي هزاران درد درمان ميكند
مدعي گويد كه با يك گل ني ايد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
______
اذا كان ترك الدين يعني تقدما
فيا فس موتي قبل ان تتقدمي
*****
اگر ترك دين به معناي تجدد است
اي نفس بمير قبل از اينكه متجدد شوي
______
کاش بودی تا دلم تنها نبود
تا اسیر غصه فردا نبود
کاش بودی تا فقط باور کنی
بی تو هرگز زندگی زیبا نبود
_________
مسافر نور
پر از بهار و پر از گل شده است چـشمانم
بـیا که دشت تغزّل شده است چشمانم
به کوچه باغ حضور، ای مسافـر خورشید!
عبور سبز تو را، پل شده است چشمانم
زِ اشـک دیـده، چــراغـان نمــوده راهـت را
چـقـدر اهـل تجـمل شده است چشمانم
بـیــا کــه سـیـل روان سرشک مــی گویـد
بدون صبـر و تحمل شده است چشمانم
بیا که آب شده است جامه های برفیِ ما
بیا که باغ پر از گل شده است چشمانم
کـدام جـمـعــه، کدامـین سمات می آیی؟
پـر از دعای توسل شده است چشمانم
شاعر:رضوان محمد علی خانی
[size=large]یا انیس القلوب[/size][size=medium]
توی آسمون عشقت منوازخودم جداکن:rose:میدونم که مهربونی تویه بارمنوصداکن
شب من پرازستارس دلم ازتوپاره پارس:rose:مه من همش بهانس منوازغمم رهاکن
باچشای دیدنیهات توی آرزوم نشستی:rose:توبذارنگات کنم من عزیزم منونیگاکن
شبازیرآسمونا برای تودعا می خونم :rose: توبیابخاطرمن دل دردمو دواکن
میدونی کی آرزومه میدونم کی گفتگومه:rose: میدونی برات میمیرم یه کمی برام دعاکن
یه گل بنفشه چیدم برای توتراندیدم :rose: میدونم خیلی قشنگی توبیابگو:صفاکن
توی آرزوم نشستی نمیگم دلموشکستی:rose:آخه آرزوم توهستی تودلت خداخداکن
شباآرزوم همینه خالتو توخواب ببینم:rose:شنیدم خالت قشنگه دیدن اونو رواکن
شنیدم شبابیداری میزنی بگریه زاری:rose:قربون چشای قشنگت بیادین تو اداکن
درویشت برات میمیره توبیاتا جون بگیره
دلش عاشق واسیره دردکهنشو دواکن....یامولای دردکهنشو دواکن.
السلام علیک یامهدی موعود...ادرکنی ولاتهلکنی بحق امک مولاتی فاطمه س
برگ سبزیست تحفه ی درویش:rose:چه کندبینوا نداردبیش
از فقیرحقیر : درویش مراد......فدای مولاعلی ع ومولاتی فاطمه س
یاعلی مدد.اجماعا صلوات...اللهم صل الامحمدالنبی الامی وآله[/size]
یاانیس القلوب اللهم...ابیض وجهی وزدنی علما بحق الحسن ابن علی ایهالمجتبی ع
برگ سبزیست تحفه ی درویش :rose: چه کند بینوا ندارد بیش...یاعلی مدد.
از فقیرحقیر : درویش مراد...فدای علی وفاطمه سلام الله علیهم اجمین:rose:
داغ دل من كه ديدني نيست ..... سوز جگرم شنيدني نيست
دانم كه به دامن بلندت ............ دست طلبم رسيدني نيست
او يوسف دلرباي زهراست ........ با هيچ گوهر خريدني نيست
با ديده ي از گناه لبريز .............. آن روي چو ماه ديدني نيست
از دشت اميد و انتظارت ............ آهوي دلم رميدني نيست
مهتاب
ما نقد عافیت به می ناب داده ایم
خار و خس وجود به سیلاب داده ایم
رخسار یار گونه آتش از آن گرفت
کاین لاله را ز خون جگر آب داده ایم
آن شعله ایم کز نفس گرم سینه سوز
گرمی به آفتاب جهانتاب داده ایم
در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت
جان در هوای گوهر نایاب داده ایم
کامی نبرده ایم از آن سیمتن رهی
از دور بوسه بر رخ مهتاب داده ایم
(رهی معیری)
[align=center]
جـمــعــه هـا طـبــع مـن احــساس تــغـزل دارد
نــاخــودآگـاه بــه سمـت تـــو تـمایـل دارد
بی تو چنــدیـــست که در کار زمــیـن حــیرانم
مانـده ام بی تـو چرا باغـچه ام گـل دارد
شایـد ایـن باغــچه ده قـرن به اســتقبــالت
فــرش گسـتـرده و در دســت گلایــل دارد
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
مــاه مخــفـی شــدنـش نـیــز تـعــادل دارد
کودکی فـال فروش است و به عشــقـت هـر روز
می خـــرم از پــسرک هـر چه تـفــال دارد
یــازده پـله زمــین رفـت بــه سـمــت مــلکوت
یــک قـدم مانــده زمـیـن شــوق تکامـل دارد
هـیــچ سـنگی نـشـــود سـنگ صـبورت، تـنـــها
تکیـــه بــر کــعـبــه بــزن، کـعــبه تــحـمــل دارد...
( شــــاعـــر ســیـدحــمیــدرضــابـرقـع ی)
[/align]
[align=center]یك شب كه عشقت باز از دل در گذر شد
نام ترا بردم پیاپى تا سحر شد
تا صبحدم آن شب به یادت گریه كردم
هر قطره اشكم در پى تو در سفر شد
قابل نبودم تا جمالت را ببینم
اما قسم بر تو كه شوقم بیشتر شد
شد علت دورى من از تو عیوبم
دل مبتلا هر روز بر عیب دگر شد...
خود واقفم یارى ز من بدتر ندارى
دست ولایت از سر من بر ندارى...
بشنو تمناى دل بیچارگان را
گرچه تو را صد بار آزردیم، بازآ..[/align]
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)