لقمان برای زیارت حضرت داود_علیه السلام_به دیدار او رفت.دید او حلقه هایی را که ساختهداخل هم می گذارد
و به گونه ی عجیبی آنها را به همدیگر پیوند می دهد.لقمان تعجب کرد و خواست از داود_علیه السلام_سوال کند
که چه می سازی؟
ولی با خود گفت:اگر صبر کنم بهتر است وانسان در پرتو صبر زودتر به مقصود راهنمایی میشود.لقمان همچنان صبر
کرد تا اینکه دید داود_علیه السلام_با ان حلقه ها زرهی بافت و در حضور او آن را پوشید و از لقمان پرسید:ای
جوان!آیا این لباس به درد جبهه جنگ می خورد ومی تواند زخم دشمن را دفع کند؟
لقمان گفت:این زره لباس نیکویی برای جنگ است ولی صبر و استقامت نیز یار خوب وپناه وزداینده ی هر اندوه است.