کد:
در اين أثر بر طبل جدايي آدمها از يکديگر کوبيده ميشود. فرهادي در فيلم اخير خود نيز مانند کارهاي قبلي اش بر بدبيني و شک و ترديدهاي آدمها به يکديگر صحه ميگذارد. گويي فيلم به مخاطب خود تأکيد ميکند که هرگاه به فردي شک کردي، يقين کن که شکت واقعيت دارد!
مدتي است که فيلمي موسوم به «جدايي نادر از سيمين» با استقبال فراوان دولتهاي غربي و رسانههاي وابسته به جريانهاي اشرافي، ضد انقلاب و فتنهگر مواجه شده است. تعداد زيادي از جوايز برلين در حالي به اين فيلم اهدا شد که جشنوارههاي غربي معمولا بدون انگيزه و مقصود سياسي به فيلمي جايزه نميدهند. اما به راستي علت اصلي تمايل معاندين و مخالفين براي برجستهسازي اين فيلم چيست؟
متأسفانه برخي از رسانهها به قدري به بزرگنمايي و اسطوره سازي اين فيلم پرداخته اند که فضاي ايجاد شده به فرد اجازه هيچ شک و ترديدي در مورد «جدايي نادر از سيمين» نميدهد. اما در حوزه انديشه و نقادي، نبايد از هياهوهاي کاذبي از اين دست منفعل شد و چشم را بر حقايق بست. به هر حال فيلم اخير اصغر فرهادي داراي مسائلي است که نميتوان به سادگي از کنار آنها گذشت.
اين فيلم نگاهي بسيار سطحي و خام به مسائل اجتماعي دارد که در يک زرورق به ظاهر زيبا پيچيده شده است. تمام حرف اين فيلم يک جمله بسيار ساده و پيش پا افتاده بيش نيست؛ اين که ايران جاي مناسبي براي زندگي نيست. همين! اين جمله در فيلم با پيچيدگي و بازيهاي دراماتيک خاصي صورت نگرفته و خيلي ساده و سرراست بيان شده است.
فيلم با صحنه دادگاه طلاق يک زوج جوان آغاز ميشود. دادگاهي كه در آن سيمين از نادر طلاق ميگيرد. او قصد دارد از کشور به خارج برود، اما شوهرش به خاطر شرايطي چون مسئوليت نگهداري از پدرش نميخواهد با وي همراه شود. وقتي از سيمين درباره اصرارش براي خارج شدن از ايران سوال ميشود، پاسخش اين است كه با پرورش يافتن فرزندش در ايران مخالف است. او درباره مشکل اين شرايط سکوت ميکند. اما اين ديالوگها و سکوت معنادار زن يک تمهيد دراماتيک و رواني جهت زمينه سازي ذهن مخاطب براي پذيرفتن سياهي و نکبت جاري در جامعه ايران (به زعم فيلم) است.
در ادامه داستان اين گونه پيش ميرود که نادر يك زن را براي پرستاري از پدرش استخدام ميكند. آن زن به دليل فقر مالي اين کار را پذيرفته و اين مسئله را از شوهرش پنهان ميکند. اما از سوي نادر با تهمت دزدي مواجه ميشود و کشمکشهايي بين دو خانواده پيش ميآيد.
تم اصلي «جدايي نادر از سيمين» دروغ گويي است. اين فيلم، ايرانيان را مردمي دروغگو معرفي ميکند که به خاطر منافع خود حاضرند واقعيات را مخفي کنند. آنچنان که در اين فيلم هر دو طرف دعوا –نادر و خانواده زن خدمتکار- براي اين که ديگري را مغلوب کنند دروغ ميگويند.
غم و اندوه و نفرت آدمها به يکديگر در فيلم بيداد ميکند؛ گويي همه با هم دشمن هستند و تنها کورسوي اميدشان به سرکيسه کردن يکديگر است(!)
در اين فيلم چهره اي به شدت منفي از قشر زحمتکش و مستضعف جامعه نمايش داده ميشود. شوهر زن خدمتکار که داراي ظاهري مذهبي هم هست در اين فيلم شمايلي رواني و خطرناک دارد.
دنيايي که «جدايي نادر از سيمين» به تصوير در آورده است،باتلاقي است که حتي پناه بردن به خدا نيز نميتواند انسان را از آن نجات دهد. انسانها تنها هستند و تنها درد است که يار و ياور بني بشر است. زن خدمتکار يک فرد متدين است، اما زندگي خوب و آرامي ندارد. حتي او نيز دروغ ميگويد. اصلا انگار که عامل همه بدبختيهايي که براي آدمهاي درون فيلم پيش ميآيد را او به وجود آورده است. گرچه در پايان حاضر نميشود بابت دروغ گويي خود پول را قبول کند، اما اين پرهيز نه به خاطر اعتقاد راستين به پاکي و درستکاري که به دليل وحشت از عواقب مادي و دنيايي خوردن مال حرام است. يکي از تفکرات استعماري و مبتذل درباره دين در زندگي بشر اين است که اديان با به وجود آوردن ترس از عقوبتهاي دنيوي و اخروي، انسانها را از انجام خطا بر حذر ميدارند. «جدايي نادر از سيمين» هم در پي دفاع از همين ديدگاه است. اما در دين اسلام، سلامت اقتصادي انسان يک اصل و حق است. مسلمانان به خاطر خدا و ضايع نشدن حق ديگران، نبايد حقوق ديگران را زير پا بگذارند.
اما در اين فيلم روح عدالت خواهانه دين اسلام در حد يک خرافه تقليل يافته است.
اما نکته جالب و قابل تأمل در اين فيلم اين است که از معدود شخصيتهاي اصلي آن که اخلاق را رعايت ميکند و دروغ نميگويد، سيمين است. يعني همان کسي که ايران را کشور مناسبي براي زندگي و پرورش نسل جديد نميداند.
«جدايي نادر از سيمين» يک فيلم ضد خانواده محسوب ميشود. در اين أثر بر طبل جدايي آدمها از يکديگر کوبيده ميشود. فرهادي در فيلم اخير خود نيز مانند کارهاي قبلي اش بر بدبيني و شک و ترديدهاي آدمها به يکديگر صحه ميگذارد. گويي فيلم به مخاطب خود تأکيد ميکند که هرگاه به فردي شک کردي، يقين کن که شکت واقعيت دارد! اين مسئله تنها به اين فيلم محدود نميشود و در تمام آثار گذشته فرهادي، همه شک و ترديدها درست از آب درآمدند و نقيض آن اتفاق نيفتاد. اين نوع تصوير سازي تأثيري منفي بر روابط انساني و به خصوص سلامت و آرامش خانواده دارد. البته ناگفته پيداست که يکي از ريشههاي جامعه ايراني استحکام نهاد خانواده است و به همين دليل نيز دشمنان کشور ما همواره در پي تضعيف خانواده در ايران هستند.
درحاشیه
نمايش فيلم «جدايي نادر از سيمين» در داخل و خارج از کشور با حواشي قابل توجهي همراه بود. از جمله ميتوان به تحليلها و واکنشهاي رسانههاي خارجي به اين فيلم اشاره کرد.
تحليل «الحيات» و «السفير» عليه «جدايي نادر از سيمين»
به عنوان مثال روزنامه الحيات چاپ لندن با اشاره به روابط انساني منعكس شده در اين فيلم نوشت: فيلمهاي اخير ايراني [عرضه شده در جشنوارهها] بحرانهاي اجتماعي و فكري موجود در ايران پس از انقلاب اسلامي را به تصوير ميكشند و نهايتا شخصيتهاي اين فيلمها در برابر واقعيت سخت [و غير منعطف] به نااميدي ميرسند.
نويسنده روزنامه الحيات سپس با اشاره به حوادث سال گذشته در ايران و مساله فتنه ۸۸ نگاه غلط موجود بر انقسام و جدايي طبقاتي را مبناي تحليل خود از جامعه ايران قرار ميدهد و تاكيد ميكند: فيلم جديد فرهادي اولين فيلمي است كه به مطالعه طبقات اجتماعي در ايران ميپردازد و اين جدايي را به تصوير ميكشد.
وي با اشاره به ديالوگهاي فيلم «جدايي نادر از سيمين» و همچنين فعاليتهاي فتنهگران در فيسبوك و شبكههاي اجتماعي اقدام «سيمين» (ليلا حاتمي) براي بهدست آوردن حضانت فرزندش براي خروج از ايران را اقدام فيلم فرهادي در انعكاس واقعيتهاي روزانه جامعه ايراني! ميداند و مينويسد: اين امر براي [سيمين] كه از طبقه متوسط ايران است بسيار طبيعي است!
نويسنده روزنامه الحيات همچنين به نقش راضيه در فيلم «جدايي نادر از سيمين» ميپردازد و با اشاره به عدم ارائه چنين شخصيتهايي در فيلمهاي ايراني تاكيد ميكند: [راضيه] همچنان به فهم ابتدايي و ساده خود به دين پايبند است و به جريان محافظهكار تعلق دارد!
وي در ادامه با اشاره به داستان فيلم «جدايي نادر از سيمين» و مقايسه اين فيلم با فيلم «درباره الي» مينويسد: هرچند سينماگران و كارگردانان ايراني از ايجاد رابطه بين فيلمهاي خود و حوادث جاري در ايران اجتناب ميكنند، اما بايد گفت دو فيلم اخير فرهادي را نميتوان از حوادث جاري ايران جدا كرد.
در همين حال ديگر روزنامهاي كه به فيلم «جدايي نادر از سيمين» پرداخته است روزنامه لبناني السفير چاپ بيروت است كه ضمن گزارشي از جشنواره برلين و عدم حضور «جعفر پناهي» كارگردان فتنهگر كشور در اين جشنواره، پيام وي به اين جشنواره را يادآور ميشود و مينويسد: پناهي گفت:.. منتظر تجسم آرزوهايم در فيلمهاي شما هستم...
نويسنده روزنامه السفير سپس تاكيد ميكند: آنچه پناهي از آرزوهايش گفت بدون شك در اثر هموطن او اصغر فرهادي منعكس شده است.
وي ادامه ميدهد: فرهادي در «جدايي نادر از سيمين» بار ديگر چون «درباره الي» از طبقه متوسط ايران سخن ميگويد كه تحت نظام توتاليتر ايران قرار دارد!
نويسنده روزنامه السفير همچنين با اشاره به حوادث فيلم «جدايي نادر از سيمين» تاكيد ميكند كه فيلم فرهادي از فاجعهاي غيرقابل پيشبيني در جامعه ايران سخن ميگويد كه از بمب اتمي ايران وحشتناكتر است و قرباني آن «دختر و جنين» است.
وي در نهايت تاكيد ميكند: فيلم جديد فرهادي تكميل فيلم «درباره الي» است كه جوانان ايراني چه در ساحل و چه در قلب تهران را با زجرهاي فراوان از فساد نظام ايران نشان ميدهد.
عجيب است که با وجود اين مسائل، مديريت سينمايي دولت از اين فيلم حمايت کرده و موفقيت آن در جشنواره برلين را تبريک گفت(!) همچنين صداوسيما در پخش تبليغات اين فيلم هيچ محدوديتي را در نظر نگرفته است(!)
علی کهن فروتقه