دنيس باس كيست؟
وان اترات با چارلز تاواكا يكي از نمايندگان واردات وصادرات، آشنا شد. وان اترات در مورد يك ماده شيميايي به نام نيوديك ليكول كه عنصراصلي در تكوين گاز خردل بود، پرس و جو مي كرد. تاواكا، بخشي از اين موارد را در ژاپن پيدا كرد و آنرا به حساب وان اترات، به
اروپا ارسال كرد. او نيز موارد را به عراق روانه ساخت...
دنيس باس، از ماهر ترين عوامل و مزدوارن ما در امريكا به شمار مي رفت. اين تاجر، رئيس شركت كولاك در بالتيمو بود.شبكه دنيس باس، ازبزرگ ترين شبكه هايي است كه سلاح هاي شيميايي دراختيار عراق مي گذاشت.اين شركت،از سوئيس تا ژاپن، ايالات متحده و سنگاپور شاخ وبرگ داشت و داراي چندين كانال ارتباطي بود. شروع همكاري شبكه با شركت فردي به نام فرانس وان اترات، تاجر اروپايي و مدير شركتي در سنگاپور است كه در سال 1985 مواد شيميايي مي خريد.
باس مي گويد: «وان اترات با چارلز تاواكا يكي از نمايندگان واردات وصادرات، آشنا شد. وان اترات در مورد يك ماده شيميايي به نام نيوديك ليكول كه عنصراصلي در تكوين گاز خردل بود، پرس و جو مي كرد. تاواكا، بخشي از اين موارد را در ژاپن پيدا كرد و آنرا به حساب وان اترات، به اروپا ارسال كرد. او نيز موارد را به عراق روانه ساخت...»
حسين كامل در يادداشتي سري مي نويسد «هنگامي شدت يافتن نبردها با ارتش ايران، نيروهاي ما براي فيصله دادن به نبردها ، به ويژه نبردهايي كه در مهران، فاو، شلمچه و حلبچه صورت گرفت، از سلاح هاي شيميايي استفاده كردند . به علت استفده گسترده از مواد شيميايي، ماده نيوديك ليلول كم شد و تاواكا نتوانست براي رفع نياز كشور ما،به مقادير كافي از اين مواد در ژاپن دست پيدا كند. من همراه هيأتي به ا يالات متحده رفتم واز آنجا با يك دوست قديمي يهودي به نام هارولد گرينتبرگ كه تاجر صفحات فولادي در بروكلين است، تماس گرفتم. او پس از آگاهي از نياز ما پرسيد: آيا دولت امريكا با اين امر موافق است/»
در جواب گفتم :»بله، من مجوز مخصوصي دارم كه براساس آن ، كارمندان گمرك و ديگر ادارات حق تعرض ندارند.» هارولد ، ما را به شخص ديگر به نام نيك ديفينيو معرفي كرد واو نيز با شركت مورتوت تيوكول تماس گرفت واين شركت،مقدار مورد نياز مارا به ماده نيوديك ليلول را تأمين كرد.مبلغي كه ما براي خريد اين ماده پيشنهاد كرديم،يك ميليون دلار بود.
علاوه براين،شركت كولاك نيز كه توسط ليسلي و هنكلمن و تني چند از افسران ارتش امريكا اداره مي شود، در اين ارتباط با ما همكاري كرد. ارسال اين مواد، از طريق اروپاي غربي و با يك نام فرضي (رنگ پارچه) صورت گرفت.
درباره سلاح ميكروبي و نقش حسين كامل در تهيه و كاربرد اين سالح بايد گفت كه اين سلاح كشنده و مرگبار، امراض خطرناكي را در بين مردم شايع مي كند. در اوايل دهه 80 و مشخصا در تاريخ پانزدهم ژانويه 1980، در ايالات متحده با يك شركت امريكايي درخصوص وارد كردن ويروس هاي تب نيل غربي قرارداد بسته شد.
در بدو امر، به مركز كنترل بيماري ها در شهر آتلانتا اطلاع داده شد كه از اين محموله براي اهداف علمي بهره برداري خواهد شد؛ ولي مقامات امريكايي مي دانستند كه منظور چيست. تا اين لحظه به اين روزآمد كردن پژوهش ها و تحقيقات ميكروبي در مركز اصلي، واقع در منطقه سلمان پاك ادامه داشت. اين مركز سعي كرد از ميكروب ها براي امراض متعدد از جمله تيفوئيد، وبا، اتزاكس، تولاريميا و التهابات دماغي و مغزي بهره برداري كند.
كنترل مواد بيولوژيكي، به دليل كاربرد دوگانه آن دشوار است. گاهي ممكن است براي تسليحات و گاهي نيز در پژوهش هاي علمي و مقاصد انساني و درماني به كار رود. از نظر شيميايي و تكنولوژي نيز امكان نظارت و كنترل بر آن وجود ندارد.
از حسين كامل در مورد هويت شركت ها و علل دستيابي رژيم به اين سلاح ها سوال كردم. در پاسخ گفت :»ما قراردادي با يك شركت در ايلات جورجيا براي ارسال سه محموله از ويروس هاي بيماري تب نيل غربي امضا كرديم و سپس قرارداد ديگري با يك شركت آلماني براي خريد ماده مايكو تاكسين 7 بسته شد.»
هر كشوري يك صنعت دارويي دارد كه مي تواند سلاح هاي ميكروبي بسازد و در عراق اين سلاح ها رايج شد. به راستي چرا؟ اولين چيزي كه براي صدام اهميت داشت بقاي خود و نظام حكومتي بود. از همين رو در جلسات سري مي گفت :» ما براي محافظت از خودمان در برابر دشمنان، بايد به هر سلاحي متوسل شويم»
طبعا صدام، دشمناني در داخل و دشمناني نيز در خارج داشت. از اين سلاح چندين بار عليه مخالفان داخلي و همين طور در جنگ در منطقه شمالي و مشخصا حلبچه و هورها به لحاظ حضور مخالفان رئيس جمهور در آن استفاده شد. اگر توپ غول پيكر آماده مي شد، براي پرتاب گلوله هاي حاوي ميكروب امراض مورد بهره برداري قرار مي گرفت. در مراحل نهايي ساخت اين توپ هم قرار بود از آن عليه ايران استفاده شود. صدام مي خواست به وسليه اين توپ، ميكروب هايي را به قم، تهران، اصفهان و ديگر شهر هاي ايران بفرستد و به جنگ خاتمه دهد. وي در جلسات سري با اعضاي شوراي رهبري انقلاب،راجع به اين موضوع صحبت مي كرد.
كارخانه سعد شانزده و رمز و رازهاي نهفته
بسياري از اقدامات مدرنيزه سازي موشك ها در كارخانه سعد شانزده صورت گرفت. اين كارخانه، در برگيرنده امكاناتي نظير تونل هاي باد با سرعت هاي بسيار بالا، شيب هايي براي آزمايش دستگاه ها، سكوهاي پرتاب موشك و آزمايشگاه هاي الكترونيكي و شيميايي بود. اين كارخانه در نزديكي موصل و در شمال عراق واقع شده و با هزينه اي بالغ بر 200 ميليون دلار احداث گرديد.
حسين كامل درباره اين كارخانه و رمز و راز تأسيس آن به خبرنگار راديو مونت كارلوي پاريس گفت :»در اين كارخانه، ضمن مدرنيزه شدن موشك ها، دانشمنداني نيز هستند كه توانسته اند سلاح هاي شيميايي را متحول سازند و آزمايش هايي را با سانتريفوژهاي داراي سرعت زياد براي بارورسازي اورانيومي كه در ساخت سلاح هاي اتمي به كار مي رود، انجام دهند.»
پيمانكار اصلي تجهيز كارخانه سعد شانزده، شركت كانس بود كه دفتر آن در سويس واقع شده است. اين شركت از طريق شعب آرژانتين، موناكو، سوئيس و آلمان غربي ، به تكنولوژي برنامه موشكي عراق دست يافت و در ازاي دريافت دستمزدهاي كلان از دولت، شبانه روز به فعاليت پرداخت.
سپس با يك شركت سوئيسي به نام Vufralturn and finaciesun gA6 قرارداد بسته شد. اين شركت تا آخرين مرحله به فعاليت خود ادامه داد. اين پروژه گسترده كه در آن، اسرار شيميايي و هسته اي عراق نهفته بود، مشتمل بر پيشرفته ترين دستگاه ها بود و براي اجراي آن ، ماهرترين مهندسان كشور را در نظر گرفتند. همچنين از مغزهاي غربي باري همكاري با طرح هسته اي و شيميايي در سعد شانزده استفاده شد.
زماني كه صدام بر اريكه رياست جمهوري تكيه زد، گفته بود: «هركس بخواهد عراق را قبضه كند، سرزميني بدون ملت تحويل خواهد گرفت» وي همواره به اين طرح مي انديشيد. اين طرح گسترده عراق در كارخانه سعد مي توانست تمامي ملت هاي منطقه را از بين ببرد.
كريستوفر كراولي مهندس مشهور انگليسي كه در كارخانه سعد شانزده كار مي كرد،گفت : «پروژه سعد شانزده، پروژه اي ممتاز و عريض و طويل است و من در طول عمرم، طرحي مشابه آن در اروپا يا جاهاي ديگر نديده ام. دستگاه هاي موجود در اين كارخانه، از تكنيك بسيار بالايي برخوردار است.
ما هدف و خواست كشورهاي غربي را از روزآمد كردن اين كارخانه درك نمي كرديم. بعدها فهميديم كه اين كارخانه صرفا به منظور رويارويي با ايران برپا شده و تمامي آزمايش هاي آن در زميني همانند زمين ايران انجام شده است.»
حسين كامل مي گويد:« افزون بر كارخانه سعد شانزده، كارخانه هاي ديگري براي توليد موشك هاي مجهز به كلاهك هسته اي داير شده بود. ازجمله اين واحدهاي توليدي مي توان به واحد مهندسي در نزديكي فلوجه، كارخانه ساخت راكت هاي آزاد در نزديكي كربلا و كارخانه الهلال و 30 مايلي جنوب بغداد اشاره كرد.»
هزينه احداث اين كارخانه بالغ بر 900 ميليون دلار بود و كشورهاي حاشيه خليج فارس، تأمين مقداري از اين مبلغ را تقبل كرده بودند.گفتني است كه در حادثه انفجار كارخانه شيميايي الهلال، در نزديك به 750 نفر كشته شدند؛ ولي مطبوعات كوچك ترين اشاره اي به وقوع اين حادثه نكردند. اجساد كشته شدگان در همان جا ماند و روي آنها را خاك گرفت.
تهیه و تنظیم:سرهنگ دوم ستاد علی الساقی
مترجم:محمد حسین زوار کعبه