بگذار قلم را به غزل بسپارم/
شاید گره ای باز شود از کــــارم/
پرسید: مگر تو هم غزل می گویی؟/
گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ !! فقط رباعـــی دارم
جلو خودپرداز واستادم پول بگیرم یارو میگه منتظر پول هستین؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوستم جلو اون یکی خودپردازه منتظریم کانکت شه کانتر بازی کنیم!
رفتم داروخانه نسخه دادم می گه همشو بپیچم گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ همین جا می خورم بی زحمت یه نوشابه هم بدین
رفتم بوتیک کت و شلوار رو برانداز می کردم یارو می گه واسه خودت می خوای گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ واسه شما می خوام بخرم ان شاء الله دامادت کنم بعدم با خیال راحت سرم بزارم بمیرم ننه!
سر میز صبحونه یک سوسک اومده بود، داداشم میگه بکشمش، میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه چایی براش بریز با هم نون پنیر بزنیم!
تازه رفتم دانشگاه تو حیاط به دختره میگم دفتر دانشگاه کجاس؟ میگه دفتر مدیریت دانشگاه؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دفتر ازدواج دانشجویی رو میگم میخوام عقدت کنم
تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده 4 لیتری تکون میدیم! طرف اومده میگه
بنزین تمام کردین؟
میگیم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ میگیم هورا! ما هم از این دبـــّه ها داریم!
راسته میگن ژاپن زلزله همش میاد!؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اکوان ديو گوشیشوشو اونجا جا گذاشته رو ویبرست، رستم هم هی miss میندازه اذیتش کنه