2- حديث كساء (كسوت لباس پوشش)
امام مسلم در صحيح خود از زبان عايشه (رض) روايت نموده كه حضرت عايشه (رض) فرمود پيامبر (ص) صبحگاحي از خانه خارج شد در حاليكه عباي پيشمين به رنگ سياه بر تن داشت. امام حسن آمد و پيامبر او را زير عبا برد ، حسين آمد ، او هم همچنين و سرانجام فاطمه و علي آمدند آنها را نيز در زير عبا قرار داد سپس فرمود :
« إنّما یُریدُ اللهُ لیُذهبَ عَنکم الرَّجس اهل البیت و یُطهِرَکُم تَطهیراً»
به گفته این روایت اُمّ سلمه که همراه ایشان بود او را داخل آن جمع ننموده. و باید به او گفته باشد تو اهل بیت منی، تو بر خیر و نیکی هستی .
جـواب: اولاً حدیث آحاد است و حدیثِ آحاد مصدر و سر چشمه ی عقیده نیست. پـس همین جا معلوم می گردد هر گونه اصرار بر مصادیق روایت فوق بی اساس می باشد ( توضیح : حدیث آحاد به حدیثی گفته می شود که راویان ، تعدادشان به حدی نمی رسد که نشود در میان آنان تبانی و ساخت و پرداخت برای دروغ و کذب وجود نداشته باشد. به همین خاطرعلماء متّفقند که اصول عقاید یا به تعبیردیگر اصول ایمان را که باید از متواترات و یقینیات گرفته شود ، از احادیث آحاد نمی توان دریافت نمود)
امّا با تمام این احوالات لازم است به شبهاتی جواب داده شود :
بین این روایت و اهل بیت بودن، زنان پیامبر نسبت به شخص مبارک او در قرآن چه ارتباط و علاقه ای وجود داد . ما نمی دانیم علاقه و رابطه این حدیث با خارج نمودن امّهات المؤمنین از آیه 33 احزاب چیست . نهایت امر اینست که با تسامح و تساهل بسیار، چند نفر از اقرباء و فامیل های پیامبر را مشمول حکم آیه بگردانیم که درخانه پیامبر ساکن نبوده اند، به هیچ عنوان به معنای منحصر نمودن آن فامیلها در حکم آیه و اخراج دیگران نیست .
یا به تعبیر دیگر وارد نمودن این چند نفر فامیل، به معنای اخراج زنان پیامبر از حکم آیه نمی باشد. چرا که نمی توانیم رحمت خدا را محدود کنیم در حالی که رحمت او همه چیز را در بر گرفته است. مثلاً اگر یکی بگوید این چهار نفر دوستان من هستند به این معنا نیست که این فرد، تنها این چهار دوست را دارد و دیگران دوست او نیستند . اگر فردی ده تا دوست داشته باشد از این ده تا سه نفر همراه او باشند و ایشان بگوید اینان برادران و دوستان من می باشند. این سخن او دلیل بر عدم وجود هفت تا دوست و برادر دیگرنیست مگر زمانیکه به یقین ثابت شود او فقط سه تا دوست و برادردارد .
اما قرینه و نشانه ای که معنای لفظ را وسیع و تنگ می گرداند واقعیت خود آن امر می باشد . لفظ در مقام لغت بودنش نه چیزی را نفی می کند و نه اثبات ، و اهل بیت پیامبر در واقع بسیار زیاد بوده اند پس به کدام حجّت و دلیل لفظ را منحصر در بعضی، جدای از بعضی دیگر می نمائید .
این مطلب در قرآن فراوان آمده مانند آیه 36 سوره توبه که می فرماید :
{إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتَابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ...}
تر جمه به فارسی : تعداد ماهها در نزد خداوند از زمان آفرینش آسمانها و زمین دوازده تا بوده است که در آن دوازده تا چهار ماه حرام است ( جنگ و خونریزی در آنها حرام است ) این( چهار ماه) از دین محکم و استوار به حساب می آیند .
یعنی این چهار ماه واحکام مربوط به آنها،جزء دستورات دین محکم و استوار بحساب می آیند ، نه اینکه دین در این چهار ماه منحصر و محدود باشد، بلکه این چهار ماه از نظر حکم، جنگ و قتال در آنها حرام است .
و به همین گونه سخن پیامبر که فرمود اینها اهل بیت من هستند ( آن چهار ) یعنی جزوی اهل بیت من می باشند. نه این اینکه اهل بیت من فقط این چهار نفرند، چون هیچ قرینه ای و نشانه ای که بیانگر انحصار و محدود بودن اهل بیت در این چهار نفر باشد در این روایت و هیچ روایت دیگری وجود ندارد و نمی تواند وجود داشته باشد . چرا که آن وقت در مقابل قرآن قرار خواهد گرفت و صد در صد باطل خواهد بود .
از طرف دیگر این بیانگر ممانعت داخل شدن زنان پیامبر در حصار و محدوده ی اهل بیت بحساب می آید. پس مدّعیان با کدام مجوز نه(9) نفر بعدی ( منظور نه امامی است که به ظن آنها از فرزندان فاطمه و علی می باشند) را داخل در حکم روایت می نمایند ، در حالیکه هیچ کدام از ایشان آن زمان که پیامبر این سخن را گفته ، اصلاً در جهان وجود نداشته اند ! اگر بگویند به خاطر وجود ادلّه، بر این موضوع ما می گویم تمام دلایل در این است که زنان رسول خداوند (ص) از خصوصی ترین و اصلی ترین می باشند . اما ادله ی ایشان حتی یک مورد آن از قرآن نیست بلکه روایتی است که خود ساخته اند و برای اثبات ادّعا و خلاف قرآن، خود به رسول خدا نسبت داده اند . امّا خودِ حديث هم بطور يقين بيانگر نظريه ي ماست كه مؤيدش قرآن است و آن اينكه اگر كمي در باب اين امر دقت نظر داشته باشيم اين روايت قرينه و نشانه ي روشني است بر اينكه آیه تنها مقصودش همسران پيامبر مي باشد .
اگر واقعا آيه فقط در ارتباط با (اصحاب كساء) به اصطلاح ايشان (آل عباء) نازل شده بود پس چرا رسول خدا ايشان را خوانده و چه نيازي به معرفي آنان بعنوان اهل بيت بوده است؟ در حاليكه آيه خودش بطور حتم و بدون درخواست پيامبر از ايشان براي معرفي نمودن بيان مي كند كه اين چهار نفر (به گمان آنان) اهل بيت تو هستند .
اگر آيه اين را مي گويد پس چرا پيامبر آنان را خواسته و در زير عباء قرار داده و اهل بيتشان معرفي نموده است ؟
تنها جواب اين است كه پيامبر خواسته آنها را مورد لطف و كرم و شفقت خود قرار دهد و خداوند نيز به آنها رحم كند چون پيامبر يقيناً دانسته است كه آيه خطابش فقط به خود او و زنانش مي باشد. اگر غير از اين بود آن چهار نفر را در كنار خود نگه نمي داشت و برايشان دعا نمي نمود .