صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 19

موضوع: آیه ی 33 سوره ی احزاب وارتباطش با مسئله ی عصمت

  1. #1
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض آیه ی 33 سوره ی احزاب وارتباطش با مسئله ی عصمت

    آیه ی 33 سوره ی احزاب وارتباطش با مسئله ی عصمت


    آیا آیه ی 33 سوره احزاب بر عصمت کسی دلالت می کند ؟


    مقدمه : قرآن سرچشمه هدایت است. خدای سبحان در ابتدای سوره بقره می فرماید :
    « الم ، این قرآن، کتاب هدایت و راهنمایی برای متـّقیان است که هیچ شک وگمانی در آن نیست » خدای بلند مرتبه هدایت و راهنمایی را منحصراً از آن قرآن دانسته و از کسانی که از غیرِ کتاب او هدایت طلب نمایند اظهار شگفتی نموده و می فرماید (پس بعد از خدا و آیاتش به کدامین سخن ایمان می آورند « قرآن» ) هر کس منبع ومصدر دیگری را انتخاب و به آن مراجعه و در آن طلب هدایت کندمصداق کلام علی (رض ) می باشد که فرمود : «هر کس هدایت را از غیرِ قرآن بخواهد خداوند او را گمراه می نماید » ، نتیجتاً در باب اصول عقائد ، استدلال ما تنها باید به آیات قرآنی که از نظر دلالت واضح و روشن و قطعی و محکم است ،باشد. اعتقاد به اینکه کسانی جز پیامبران معصوم هستند، داخل در اصول عقاید است. افراد ی برای اثبات این مدّعا به آیاتی استناد نموده اند که از مشهور ترین آنها آیه ی 33 سوره احزاب می باشد و برآن نام تطهیر گذاشته اند . حال متن آیه به عربی و ترجمه روانِ فارسی آنان :

    {وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً} سوره احزاب آیه 33

    ترجمه به فارسي:

    « و در خانه های خود بمانید ( وجز برای کارهایی که خدا بیرون رفتن برای آنها را اجازه داده است از خانه ها بیرون نروید ) و همچون دوران جاهلیت در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمایی نکنید ( اندام و وسایل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید ) نماز را به پا دارید و زکات بپردازید و از خدا و پیامبر اطاعت کنید ، خداوند قطعا ً می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را کا ملا ً پاک سازد .»

    ما در این مقاله به یاری خداوند بر آنیم که منا قشه ی آرام و محترمانه ای با کسانی داشته باشیم که معتقدند این آیه، بیانگر عصمت امامان می باشد. از خداوند می خواهیم همه را به کتا ب قرآن که سرچشمه هدایت و عزّت و رستگاری است، برگرداند. چون تنها اوست برآورنده ی نیاز و دعا و بزرگترین امید و آرزو . (مولف )
    آن بخش از آیه که مدعیان عصمت نام تطهیر بر گذاشته اند و می گو یند آیه ی تطهیر، عبارتست از این قسم از آیه ی سوره احزاب :

    « إِنـَّمَا یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکـُــــم الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطـَهّـِـرکـُم تـَطهـِیرًا » . ملاحظه می گردد که این بخشِ آیه مستقل نیست، بلکه تتمه و آخرین قسم از آیاتی است که ابتدای آن خطاب به امهات المؤمنین (مادران مؤمنان) می باشد ، که می فرماید : « وَ قـَرنَ فِی بُیُوتِکـُُنَّ وَ لاَ تـََبَرَّجنَ تـََبَرُّجَ الجَاهِـلِیَّةِ الأُولَی وَاَقِمنَ الصَّلاةَ وآتِینَ الزَّکاَةََ وَ أَطِعنََ اللهُ وَ رَسُولَهُ ... »

    پس نام گذاری آن به تطهیر چیزی جز پوشاندن حقیقت نیست زیرا ، این بخش از آیه ی 33 سوره احزاب را مستقل به حساب آوردن ظلم به قرآن و کلام خدا است ، بلکه آنرا باید و حتما ً یک قسمت (جزء) از آیه ی 33 سوره احزاب بحساب آورد .
    به هر حال اینان معتقد شده اند که تطهیر و از بین بردن پلیدی به معنای عصمت و پاکی از خطا وسهو و گناهِ اهل بیت می باشد . البته با این گمان، اهل بیت از دیدگان آنان اشخاص معـیـّّـنی بوده که از علی شروع و فاطمه و حسن وحسین و....(رضی الله عنهم ) و همسران پیامبر به اعتقاد آنها اهل بیت نیستند .



    goftomanedini.com
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مناقشه و مجادله در ارتباط با این نوع تفسیر از آیه :


    براستی بکارگیری این آيه برای اثبات عصمتِ ائمه چه از نظر دلیل و چه ازنظر معنا بنا به دلائل ذیل ابدا ً ممکن نیست .
    1 – عدم صلاحیـّت دلیل آوردن آیه ی تطهیر، بر معصوم بودن امامان :


    همه می دانیم مسائل اعتقادی و مهم و اساسی دین برای اثبات ، احتیاج به ادله ی قرآنی صریح و قطعی از نظر معنا دارند . مثلا ً دلالت سخن خداوند در آیه :
    « اللهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الحیُّ القـیّوم » بر "توحید" و دلالت آیه «مُحمَّدٌ رسولُ الله » بر"نبوّت و پیامبری ختم مرتبت" و دلالت آیه : « اَقِیموُا الصََّلاة » بر نماز و مشروع بودن آن .

    صحیح نیست که امور مهم عقیدتی را بر ادله ی ظنـّی و مشکوک بنا نهیم. وگر نه شک وگمان وارد اساس دین گردیده و بر پایی مسائل اساسی دین به ظنّ و گمان و شبهه و احتمالات از نظر قرآن حرام و ممنوع می باشد ، چنانکه قرآن در آیه ی 7 سوره آل عمران می فرماید :
    {هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ …}

    ترجمه به فارسی :

    اوست که کتاب را بر تو نازل کرده است. بخشی از آن محکمات (معانی مشخص و اهداف روشنی دارند ) وبخش دیگر متشابهات، و امّا کسانی که در دلهایشان کژی است (و گریز ار حق زوایای وجودشان را فرا گرفته است ) برای فتنه انگیزی و تأویل (نادرست) به دنبال متشابهات می روند و .....
    در این آیه خداوند بلند مرتبه برای اقامه و برپا داشتن دینش شرط را بر آیات محکم و روشن و واضح، که هیچ اشتباه و احتمالی در آنها نیست، قرار داده است. همچون آیاتی که برای اثبات توحید و نبوت و نماز به آنها استدلال نمودیم. اینگونه آیات را محکمات می گویند .
    مصدر وسرچشمه قابل اعتماد، که برای پایه گذاری عقیده باید به آنها مراجعه گردد، چنین آیاتی می باشند .چون هیچ ظنـّی و گمانی در آنها راه ندارد. امّا آنان که بر آیات متشابه اعتماد و تکیه دارند از جمله ی افرادی هستند که در دلهایشان مریضی است و از دنبال نمودن چنین احتمالات و ظنـّها، جز فتنه چیز دیگری را نمی خواهند .
    خداوند بلند مرتبه می فرماید : {وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً} ‏( سوره النجم آیه ی 28)
    ایشان دراین باب چیزی نمی دانند و جز از ظنّ و گمان پیروی نمی کنند،ظنّ و گمان (در باب اعتقادات) به کسی سودی نمی رساندو انسان را بی نیاز از حق نمی گرداند . پس اعتماد بر دلیل ظنـّی صحیح نبوده و علم آور و یقین بخش نیست. دلیل باید قطعی و و یقینی باشد . درغیر اینصورت استدلال نمودن به دلیل ظنـّی و شبهه انگیز و باطل است. اینجاست که علماء اصول گفته اند : آنگاه که دلیل متضمّن احتمال باشد استدلال آوردن به آن باطل است .

    عصمت امامان از اعتقادات ضروری امامیه، و پایه و ستون اصل اعتقاد امامیه بر آن بنا گردیده است . زمانیکه پایه و ستون، فرو ریزد آنچه که امامت بر آن نهاده شده است ویران می گردد. و به همین خاطر در ایمان به آن بسیار شدت و تندی بخرج داده و هر کس آن را قبول ننموده ، انکار و حتی مرتد بحساب آورده اند .
    کلینی از ابا عبدالله (ع ) روایت نمود : هر کس به آن معتقد شد آنرا محکم گرفت و هر کس آنرا نهی نمود به آن پشت کرده و منکر گردید. هر کس بر مسئله عصمت خرده بگیرد مانند خرده گیرنده بر خدا و رسول است. و رد مسئله ای کوچک و بزرگی از عصمت امامان در حدّ شرک می باشد . (منبع اصول کافی ج 1 ص 196)
    ابن بابویه قمی گفته : هرکس یکی از احوالات عصمت امامان را نفی کند جهل را به ایشان نسبت داده و اگر کسی چنین عملی را مرتکب شود کافر است.
    ( منبع اعتقادات صدوق ص 108)
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  4. #3
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض


    این اعتقاد در بر گیرنده ی مرتد نمودن بیش از یک میلیارد مسلمان و انکار و تکفیر رهبران آنان از جمله خلفای راشدین می باشد . البته اینها جدای از میلیاردها مسلمانی است که در گذشته بوده و در آینده خواهند بود.
    مفاسد ناشی از این اعتقاد قابل شمارش نیست. و بلکه کوچکترین و خفیف ترین اثر و نتیجه آن حرام بودن ازدواج با دیگر مسلمانان و خوردن قربانیهای آنان خواهد بود .

    اعتقاد به این چنین مقام و منزلت و امر مهم ، باید (حتما ً ) دارای دلائل قطعی بوده و از استحکام کافی بر خوردار باشد .وبه هیچ نحوی از انحاء شک و گمان در آن راه پیدا نکند ، در غیر اینصورت دین ملعبه ای در دست مسخره کنندگان خواهد بود و پایه و اساس دین در معرض انهدام قرار گرفته و بازیچه دست بی دینان خواهد شد .
    امـّا آیه ی منسوب به تطهیر بطور صریح و روشن بر عصمت هیچ کسی دلالت نمی کند. تا اینکه معتقد باشیم بر عصمت افراد معین و محدود دلالت دارد .و اعتقاد به آن بر عصمت کسانی مشخص، ظنّ و گمانی و اشتباهی بیش نیست. زیرا زمانیکه دلیل ، متضمـّن شک و گمان و احتمالات باشد استدلال به آن باطل است. و همین مقدار که این آیه در بر گیرنده ی شک و احتمال است، استفاده نمودن از آن برای اثبات عصمت کس یا کسانی ساقط و باطل است ، چون دلیل از پایه و اساس فاقد صلاحیــّـت استدلال، به مقصود مورد نظر می باشد .

    اما از باب ارائه ی نظریات و دلایل نافع و سودمند لازم است که برای از بین بردن آخرین شک و شبهه، از کسانی که می خواهند حق را با حق بشناسند. درباره دلالت و معانی حقیقی آیه مناقشه و مجادله ای صورت گیرد.

    2- عدم دلالت نص آیه بر عصمت:
    اولاً: نیازمندی آن به سند در باب لغت و معنای لغوی کلماتِ مورد مناقشه، در آیه.
    این تفسیر از آیه از اساس از نظر لغوی بی تکیه گاه بوده ، اگر الفاظ ( التطهیر ) و ( اذهاب الرجس ) به معنای عصمت از گناه باشد ممکن است به آنچه که ایشان می گویند باور کنیم . این الفاظ در لغت عرب که قرآن نیز به همان لغت نازل شده به معنای که ایشان می پندارند نیامده است . حال جواب رد این ادعا بصورت مشروح ومستدل.


    دلیل ما برای رد این ادعا به قرار ذیل می باشد:


    1- در زبان قرآن بین کلمه رجس و خطاء هیچ گونه ارتباطی وجود ندارد ، در زبان قرآن که لبّ و عصاره لغات عرب بوده ، هیچ گاه لفظ رجس بر خطاء اطلاق نگردیده است. بلکه رجس به معنای پلیدی و کثافت و امثال آن آمده است. راغب اصفهانی در مفردات الفاظ قرآن، در باب ماده رجس می گوید: رجس یعنی پلیدی ، مثلاً گفته می شود مرد پلید ( رجل رجس ) یا مردان پلید ( رجال ارجاس ) ، خداوند بلند مرتبه می فرماید : (رجسٌ من عمل الشیطان ) کار پلیدی از کارهای شیطان است ( شراب خواری و قمار ) . رجس از نظر شرع همان شراب خواری و قمار می باشد. کافر هم در قرآن رجس و پلید به حساب آمده ، چون شرک از نظر عقلی زشت ترین پدیده است. چنانکه خداوند فرمود : ( واما الّذین فی قلوبهم مرضٌ فزادتهم رجسٌ الی رجسهم ) ترجمه ( اما کسانی که در دلهایشان بیماری (نفاق) است خباثتی بر خباثتهایشان می افزاید )
    در آیه دیگر فرمود : ( و یجعَلُ الرِّجس علی الّذین لا یَعقِلون ) قرار می دهد رجس و زشتی را بر کسانی که تعقل نمی کنند . رجس را در لغت متعفّن و گندیده و فاسد و عذاب ، هم معنا نموده اند چنانکه خداوند می فرماید : ( إنـّما المُشرِکونَ نجسٌ ) به حقیقت به خاطر کفر و شرکشان پلیدند. و در آیه دیگر می فرماید : ( اَو لحم خنزیرٍ فانـَّهُ رجسٌ ) یا گوشت خوک که پلید است .
    پس من می گویم علما در نجس بودن شراب متفق القول اند ، اختلافشان تنها بر سر اینست که آیا وجود شراب دارای نجاست معنوی است یا حسی؟ زیرا آن را به پلیدی توصیف نموده است. به همین خاطر است ( یعنی توصیف شراب به رجس از طرف خداوند ) که علما بر اساس توصیف خداوند، انصاب و ازلام و میسر (سه نوع قمار) را رجس و پلید و متعفّن و نجس دانسته است. آنانکه نجاست شراب را معنوی می دانند مثلاً با استدلال به آیه : (إنـّما المُشرِکونَ نجسٌ) همانا مشرکان به خاطر کفر و شرکشان پلیدند. رجس شراب و قمار را امر معنوی دانسته اند. البته خطا در اجتهاد و فهم ، سبب نمی گردد که ما بگوییم پس شراب و قمار رجس و پلید نیستند. هر کس معتقد باشد آیه نصّی است (توضیح: نصّ در قرآن به آیه ای گفته می شود که دارای معنای واضح و روشن بوده و چند تفسیر و چند معنا را نمی پذیرد) درباره ی پاکی از خطا وگناه ، به چیزی معتقد شده که در فرهنگ لغت عربی سندی برای آن یافت نمی شود. و نیز آیه دلیل بر عصمت و پاکی از خطا نیست، بلکه احتجاج و استدلال به آن بی پایه است. چرا که منزه بودن از خطا و معصوم بودن از گناه از هم تفکیک ناپذیرند. کسی که معصوم از خطا نباشد از گناه هم معصوم نیست چون این دو لازم و ملزوم یکدیگرند.


    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  5. #4
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض


    2- التطهیر- (پاک نمودن) و اذهاب الرّجس (از بین بردن پلیدی ) به معنای معصوم بودن از گناه نیست. دلیل آن هم روشن است چون این کلمات درباره افرادی غیر از اهل بیت در قرآن آمده است.
    الف)- قرآن در سوره توبه آیه ی 102 و 103 می فرماید:{ وَآخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(102) خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاَتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}(103)
    ترجمه به فارسی :
    و مردمان دیگری هستند (که از سابقین و نه از منافقین بشمارند) به گناهان خود اعتراف می کنند و کار خوبی را با کار بدی می آمیزند. امید است که خداوند توبه آنان را بپذیرد. بیگمان خداوند دارای مغفرت فراوان و رحمت بیکران است (102). ای پیامبر از آنان که به گناه خود اعتراف نموده اند و در صدد جبران آن هستند زکات بگیر تا بدین وسیله ایشان را پاک بداری(103).
    این افراد گروهی بودند که مرتکب گناه شدند اگر (تطهیر) به معنای عصمت از گناه باشد پس چرا بر این گناهکاران که به معصیت خود اعتراف نموده اند اطلاق گردیده ، چنانکه قرآن می فرماید : « (اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملاً صالحاً و آخر سیئاً). (به گناهان خود اعتراف کردند. کار خوب و بد را با هم درآمیختند). تزکیه از تطهیر بالاتر است. چنانکه خداوند این گناهکاران را به آن توصیف نموده است. با این حال ایشان معصوم نبوده اند.خداوند به اضافه ی کلمه تطهیر، از تزکیه نیز استفاده کرده است. با این وجود بعنوان امام معصوم به حساب نمی آیند . در حالیکه در آیه ی مورد بحث تنهابه کلمه ی تطهیر اکتفی شده است ؛ تطهیر از نظر معنا بسیار پائین تر از تزکیه است . پس چگونه این گناهکاران را خداوند بعد از اعتراف به گناهشان با لفظ تزکیه هم یاد نموده اما معصوم بحساب نیامده اند. در حالیکه در آیه ی مذبور (33 احزاب) تنها با بیان کلمه تطهیر،دارای صفت عصمت شده اند.
    خداوند در آیه 56 سوره نمل می فرماید : {فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ}
    ترجمه به فارسی: پاسخ قوم او جز این نبود که گفتند (لوط) و پیروان لوط را از شهر ودیار خود بیرون کنید ، آنان مردمانی پاکدامن و بیزار از ناپاکیها هستند .
    دوتا دخترلوط معصوم نبودند در حالیکه ایشان از خانواده ای هستند که به تطهیروپاکی یاد گردیده اند و کفّار خواهان بیرون راندن ایشان بودند. پس تطهیر و پاکی خانواده ی پیامبر (ص ) و عیالش مانند تطهیر و پاکی خانواده لوط می باشد، نه بیشتر آن .
    خداوند در قرآن درباره یاران رسول خدا که به مسجد قبا آمد و شد داشتند می فرماید :
    {لاَ تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ}
    (سوره توبه آیه 108)
    ترجمه به فارسی: « ... در آن مسجد مردانی هستند که می خواهند (جسم و روح) خودرا با (ادای عبادات درست ) پاکیزه دارند و خداوند پاکیزگان را دوست می دارد » ، با این حال این افراد به اتفاق تمام امّت معصوم از گناه نبوده اند.
    خداوند بعد از نهی نمودن از جماع با زنان در حال حیض می فرماید :
    {... إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ}
    (سوره بقره آیه 222)
    ترجمه به فارسی : « .... همانا خداوند توبه کنندگان و طالبان پاکی را دوست می دارد . »
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  6. #5
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    خداوند درباره ی یاران بدر، که 313 نفر بوده اند می فرماید :

    {وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ}
    ( سوره انفال آیه ی 11)
    ترجمه به فارسی : « .... و از آسمان آبی بر شما باراند تا بدان شما را از (پلید جسمانی ) پاکیزه دارد و کثافت شیطانی را از شما دور سازد و دلهایتان را ثابت نماید و گامهایتان را استوار گرداند ».
    رجز و رجس از نظر معنا متقارب و به هم نزدیک بوده و در دو آیه (این آیه وآیه ی33 احزاب) به یک معنا هستند. در حالی که این افراد معصوم و بدور از گناه نبوده اند .
    و در آیه ی 6 سوره ی مائده خطاب به تمام مسلمین می فرماید :
    {...مَا يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}
    (سوره مائده آیه ی 6 )
    ترجمه به فارسی : « ....خداوند نخواسته است که شما را در تنگنا و سختی قرار دهد بلکه می خواهد شما را پاک و تطهیر نموده و نعمتش را بر شما تمام گرداند شاید که سپاسگزار باشید .
    و درباره منافقان و یهودیها می فرماید (آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است قلبهایشان را پاک و مطهّر گرداند ). سوره مائده آیه 41
    معنای لفظی این آیه این نیست که بفرماید: آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته که از گناهان معصومشان بدارد . و ابدا صحیح نخواهد بود که تطهیر را به عصمت تفسیر کنیم . و نیز مفهوم لفظی آیه مستلزم اینست که مؤمنان، غیرِ منافقان و یهودیان معصوم از گناه باشند ، در حالیکه کسی چنین چیزی نگفته است .
    پس با این بیان و ارائه آیات دیگر از قرآن مشخص گردید که تطهیر در آیه 33 سوره احزاب به معنای عصمت نیست .
    لفظ اهل در اصلِ معنای لغوی خود یعنی زوجه ی مرد و کسی که با مرد جمع است و دارای مسکن واحد و از فامیلهای نسبی نیست. مگر به صورت مجازی و دلائل آن به شرح ذیل می باشد:
    اهل در معنای عام یعنی یاران ملازم و همراه یک چیز چنانکه قرآن می فرماید :
    {إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ} « آیه 64 سوره ص »
    ترجمه به فارسی : این یک واقعیت است نزاع و سخنان خصمانه دوزخیان با یکدیگر

    "اهل نار" یاران و ساکنان آتشند و باز خداوند در آیه 20 سوره حشر می فرماید :
    {لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ...}
    ترجمه به فارسی : یاران آتش با یاران بهشت برابر نیستند .
    و باز- اهل کتاب ، اهل ذکر – ( یاران ذکر و حاملان ذکر ) – اهل مدینه ، اهل قري – ( یاران و ساکنان مقیم در آن شهر و زمین و ملازم آن. قرآن می فرماید :
    {وَجَاء أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ}
    (سوره حجر آیه 67 )
    ترجمه : اهل شهر ( وقتی فرشتگان زیبا را دیدند ) شادیها کردند .ودر آیه 96 سوره اعراف می گوید :
    {وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ...}
    ترجمه : اگر مردمان سرزمینها ایمان بیاورند و پرهیزکاری کنند .
    و به همین شیوه (اهل بلد ) و آنجا که قرآن در آیه 126 سوره بقره می فرماید :
    {... رَبِّ اجْعَلْ هََذَا بَلَداً آمِناً وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ...}
    پروردگارا این شهر را پر از امن و امان و مردمانش را از میوه و روزیها بهره مند گردان.
    و نیز هر لفظی که به اهل اضافه می شود ، قرآن می فرماید :
    {... فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ...}(سوره طه آیه40)
    ترجمه به فارسی: تو چند سالی در میان مردم مدین ماندگار شدی .
    یا در آیه 13 احزاب می فرماید:
    {يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا}
    ترجمه فارسی: ای اهل مدینه جایگاهی برای شما نیست پس برگردید.
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  7. #6
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    و در آیه 217 سوره بقره می فرماید :

    {... وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ...}
    ترجمه : ... و جلوگیری از راه خدا و بازداشتن مردم از مسجدالحرام و کفر ورزیدن به آن و اخراج ساکنان آن . و در آیه 71 سوره کهف می فرماید :
    {... حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا...}
    ترجمه فارسی : تا اینکه سوار کشتی شدند (خضر ) آن را سوراخ نمود ، موسی گفت آیا کشتی را سوراخ کردی تا سرنشینان آنرا غرق نمایی ؟
    اهل سفینه ( کشتی ) سواران بر آنند که در کشتی باهم جمع شده اند .
    واهل هرخانه ای، ساکنان آن هستند که درآن خانه در کنار هم جمع شده اند قرآن می فرماید :
    {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا...}
    ( سوره نور آیه 27)
    ترجمه : ( ای مومنان وارد خانه هایی نشوید که متعلق به شما نیست مگر بعد از اجازه گرفتن وسلام کردن بر اهل آن )
    وخواهر موسی به فرعون گفت:
    {وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ}
    ( سوره قصص آیه 12 )
    گفت : آیا شما را به ساکنان خانواده ای رهنمون کنم كه برایتان سرپرستی او را به عهده بگیرند وخیر خواه و دلسوز او باشند؟ )

    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  8. #7
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اَهلُ الرَّجُل ( اهل مرد ) :

    راغب اصفهانی می گوید : اهل مرد (اَهلُ الرَّجُل ) دراصل کسی است که با او جمع وساکن است. سپس به صورت مجازی صحیح است که گفته شود اهل بیتِ مرد، به کسانی که با او جمعند ودارای نسب وفامیل واحدی هستند ، چنانچه که خداوند درآیه 40سوره هود می فرماید :
    {... قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ}
    ترجمه به فارسی : ...گفتیم سوار کشتی کن از هر صنفی نرو ماده ای را و خاندان خود را مگر کسانی که فرمان هلاک آنان قبلاً صادر شده و کسانی را که ایمان آورده اند و جز افراد اندکی بدو ایمان نیاورده بودند. و برادران یوسف(ع) گفتند: « ... وَ نَميرُ اَهلَنا ...»(س یوسف آیه 65) فارسی : (... تا برای اهل خود غذا وطعام بیشتری بیاوریم ) ، {مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ}(سوره یوسف آیه88 ) فارسی: به ما و خانواده ی ما خسارت و زیان وارد آمده. یوسف فرمود :
    {اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيراً وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ}
    ( سوره یوسف آیه 93 ) تمام افراد خانواده را پیش من بیاورید .ایشان پدر وهمسران پدر، برادرانش وزنانِ برادران بودند، چنان که ربِ جلیل ازآنان خبر داده و می فرماید:
    {فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُواْ مِصْرَ إِن شَاء اللّهُ آمِنِينَ(99) وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّداً وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقّاً وَقَدْ أَحْسَنَ بَي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاء بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}(100) ( آیه 99 و 100 سوره يوسف)
    ترجمه فارسی: (یعقوب و خاندان او رهسپار مصر شدند) یوسف تا دروازه ی مصر به استقبالشان رفت. هنگامی که به پیش یوسف رسیدند و پدر و مادرش را درآغوش گرفت به همه ی آنان گفت به سرزمین مصر داخل شوید که به خواست خدا در امن و امان خواهید بود.(آیه99) یوسف پدرو مادرش را برتخت نشاند جملگی دربرابرش کرنش بردند. یوسف گفت ای پدر این تعبیر خواب پیشین من است که پروردگارم آن را به واقعیت تبدیل گرداند ... )( آیه 100)
    پس شما می بینید تمام این شواهد ودلایل قرانی مقصودشان از لفظ اهل، تنها ساکنان خانه ی مرد است که با او در آن جمعند. هرگز اقارب و فامیلان شامل آن نیست .
    زوجه ی مرد، نه تنها از اهل بیت مرد بلکه اولین عضو خانه او به حساب می آید .
    پس اهل مرد، هم به دلیل لغوی وهم عرفی و هم عقلی وهم شرعی زوجه ی اوست . با وجود این چهار دلیل ، دلیل دیگر ی ابداً وجود ندارد.
    1- دلیل لغت :
    راغب اصفهانی می گوید : منظور از اهل مرد ، همسراوست . وقتی گفته شود او متاهّل شده یعنی ازدواج نموده ، درمثل گویند :« اَهلک اللهُ فی الجنّة» یعنی خداوند در بهشت به تو زوجه عطا کند و اهل و عیالی به تو بدهد که با هم در آنجاجمع شده و در کنار هم قراربگیرید .
    راضی در مختار الصحاح می گوید ( اَهل ) الرّجل : زوجتُه – همسرش که با او جماع نموده و در کنارش می نشیند . این بود دلیل لغت .
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  9. #8
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    2- دلیل شرع:

    درآیات ذیل تامل واندیشه کنید:

    {فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ...}( سوره قصص آیه ی 29)
    فارسی : هنگامیکه موسی (ع) زمان و قرارداد (چوپانی ) را به پایان رساند به همراه عیالش حرکت نمود . می بینیم که جز زوجه اش، کسی دیگری همراه او نبود .همسر ابراهیم ساره گفت : (قرآن) « قالت یا ویلَتی اَ اَلِدُ و اَنا عَجوزً و هذا بعلی شیخاً» این سخن ساره زوجه ی حضرت ابراهیم است که به ملائک گفت : وای بر من آیا من فرزندی می توانم به دنیا آورم در حالیکه پیرزنی بوده و شوهرم یک مرد پیرِ فرتوت است ؟پس جواب خدا را از جانب ملائک چگونه توصیف و توجیه کنیم که فرمودند : (یعنی ملایک ) قرآن : « آیا از امر و فرمان خدا تعجب می کنی (ای ساره ) رحمت و برکات خداوند بر شما ای اهل بیت ابراهیم» اگر ساره از اهل بیت نبوده پس معجزه حامله شدن در سنّ پیری شامل حال چه کسی است؟ پس رحمت و برکت خداوند قبل از هر کس، شامل حالِ ساره ، که اسحاقِ نبی را به او بخشید، در بر می گیرد . یا خواهر موسی به فرعون می گوید : « آیا شما را به خانواده ای رهنمون کنم که او را کفالت و سرپرستی نموده و برای او ناصح و مربی خوبی خواهند بود»( قصص آیه 12) مقصود خواهر موسی در این پیشنهاد قبل از هر کسی مادر موسی بود. چرا که کفالتِ شیر خواره، قبل از همه، ازآن شیردهنده یعنی مادر است. در اینجا مادر موسی است. و به همین خاطر خداوند بعد از باز گرداندن موسی به آغوش مادر می فرماید {فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ ...} (قصص آیه 13) ترجمه فارسی : ما موسی را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمانش روشن وغمگین نباشد )حتی همسر عزیز مصروقتی شوهرش را مورد خطاب قرار داد و گفت : { ... قَالَتْ مَا جَزَاء مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوَءاً ...}( سوره یوسف آیه 25 ) فارسی : سزا و عقاب کسی که نسبت به اهلت (همسرت) نیت بد داشته چیست ؟
    ودر ذیل چندین آیه درباره حضرت لوط و همسرش، که در تمام آیات مقصود از اهل، فقط همسرو زوجه ی اوست. اگر غیر از این است پس چرا در هر جا سخن از نجات به میان می آید قرآن تنها زوجه ی بی دین او را مستثنی نموده است ؟
    آیه : {فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ} (سوره ی اعراف آیه 83 )
    ترجمه فارسی : پس ما لوط و مؤمنان همراه و خانواده اش را نجات دادیم جز همسرش، از نابود شوندگان گردید . یا در آیه ی 81 سوره ی هود می فرماید :
    {... قَالُواْ يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ...}
    ترجمه به فارسی :ای لوط ما فرستادگان پروردگارت هستیم. و دست این بزهکاران به ما نخواهد رسید. اهل و عیالت خود را در پاسی از شب بکوچان کسی از شما پشتِ سرِ خود را ننگرد، جز همسرت که می ماند به همان بلایی گرفتارخواهد شد که کافران ، بدان گرفتار می شوند .
    یا در آیه 57 سوره ی نمل می فرماید : {فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ}
    ترجمه فارسی : ما لوط و خاندان او را نجات دادیم به جز همسرش که خواستیم جزو باقی ماندگان باشد ( و از زمره نابود شوندگان باشد ). یا در آیه170 و171می فرماید : «فنجیناه و اهلَهُ » لوط و خانواده اش را جمعا نجات دادیم« إلّا عَجوزاً فی الغابرین »جز یک پیرزن که از باقی ماندگان بود (جزوهلاک شدگان است). {قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطاً قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ}
    ( سوره ی عنکبوت آیه ی32 ) ترجمه ی فارسی : ابراهیم گفت: لوط در آن شهر است. ملائک گفتند (نگران مباش) ما بهتر از تو می دانیم چه کسانی در شهر هستند. ما او را و خانواده و پيروانش را نجات خواهيم داد مگر همسر او، كه از جمله بازماندگان و نابود شوندگان خواهد بود .

    و آيه ي33 سوره ي عنكبوت :
    {لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلَّا امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ}
    فارسی : ( نترس و غمگين نباش همانا تو و خانواده ات را جز زنت كه از باقي ماندگان و نابود شوندگان است نجات خواهيم داد). و استثناء، مكرراً تكرار شده با وجود اينكه از نظر معنا متقارن و نزديك به هم و از همديگر جدا و منفصل نيستند
    آيه ی 133و134و135 سوره صافات :
    {وَإِنَّ لُوطاً لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ}(133) {إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ} (134) {إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغَابِرِينَ}(135)
    ترجمه : ( لوط از جمله ي فرستاده گان خداست زماني كه او و خانواده اش را جمعاً جز پيرزن (همسرش) كه از جمله ي باقي ماندگان بود نجات دادیم ) . شكي نيست كه اين اصرار و پا فشاري بر مستثنا نمودن زن لوط كه در هر مرتبه فرموده ( اهلَهُ ) (خانواده اش) لزومي براي توضيحاتي و توجيهاتي ديگر باقي نمي گزارد، چون اگر معناي جز از عيال و زن ، داشت عرب كه قرآن بر او نازل شده مي فهميد، لفظ اهل دربرگيرنده ی معناي زوجه( زن )مرد نیست .
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  10. #9
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    3- دليل عرفي :
    اطلاق لفظِ اهل در عرف به زوجه ( همسر مرد ) امري است كه تا به امروز در عرف، همه برآن معتقدند. مثلاً يكي مي گويد :( جائت معی اهلی ) مقصودش زوجه( زنش) است و مردم هم همين را مي فهمند.
    4- دليل عقلي:
    هر مردي زندگي متاهّليش در خانه با زن شروع ميشود. و هر عائله اي با پدر و مادر آغاز می گردد که عبارتند از يك مرد و يك زن .

    اطلاق لفظ ( اهل ) بر زوجه قبل از پيدا شدن فرزندان حتي اگر آن پدر و مادر و خواهر هم نداشته باشد صحيح بوده چون زوجه ، يا همسر مرد، اولين شخص خانه است كه اهل بر او اطلاق مي گردد . او (زن) اولين اهل بيتِ مرد ، يا اولين اهلِ بيت ،( خانه) است . به همين خاطر به زوجه، كدبانو و سرور خانه گفته می شود . زن، تنها اهل بیت نیست بلکه کدبانو و خانم و ميزبان خانه ی مرد نیز هست .
    نتيجه مي گيریم زوجه (زن) اهل و عيال مرد و اهل بيت اوست. پس با كدامين حق زنان رسول خدا از رديف اهل بيت او خارج كرده می شوند. و گفته می شود ایشان از اهل بیت پیامبر نیستند. در حالیکه درهمین قرآن که برنامه زندگی مسلمان بوده ، زن موسی اهل بیت او ، ابراهیم زنش اهل بیت او ، یا زن عمران اهل بیتش ، حتی لوط با وجود بی دین بودن زنش قرآن او را اهل بیتش بحساب آورده ، از این بالاتر یک وزیر فاسق زنش اهل بیت او و سرانجام تمام مردان دنیا از ابتدای آفرینش تا انتها ، زنان، اهل بیت آنان بوده ، جز رسول خدا (ص) که با آیات روشن قرآنی زنان پاک و مطهّرش مادران مؤمنان و مؤمناتند ، اهل بیت او بحساب آورده نمی شوند ! طرفداران این اندیشه ی خلافِ قرآن، هنوز معلوم نشده است که با چه زبانی وچه ادبیاتی چنین اعتقادی را ساخته و پرداخته اند !

    یقیناً امّهات المؤمنین با نصّ صریح قرآن اهل بیت پیامبرند. و هر گونه شکّی در این رابطه یعنی معارضه با لغت عرب و عرف و عقل و آیات روشن قرآنی . خدای متعال در آیه 121سوره آل عمران می فرماید :
    {وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}
    فارسی : ای پیامبر (به یاد مومنان بیاور ) زمانی که سحرگان از میان خانواده ی خود بیرون رفتی پایگاههای جنگ را برای مومنان آماده کردی و خداوند شنوا ودانا است .
    چه کسانی از معتقدان به نظریه عصمت می توانند ثابت کنند منظور از اهل، که قرآن می فرماید : ای محمد شما سحرگان از میان اهل و زنانت بیرون رفتی ، همان زنان که با آنها جمع و در یک مسکن با آنان ساکن بوده، نیستند ؟ هیچ شکّ و گمانی نیست که آنان همان زنانِ بوده اند که همسران او هستند ودر خانه هایش با پیامبر در کنار هم زندگی نموده اند آنجا که قرآن درباره آن خانه می فرماید :

    {كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِن بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ} ( سوره انفال آیه 5 )
    ترجمه فارسی : چنان که خداوند تو را از خانه ات بیرون فرستاد در حالی که جمعی از مؤمنان ناخشنود بودند.پیامبر دارای بیت مستقل بود، که در آن می خوابید و آرام می گـرفت و می خورد و می نوشید چنان که هر مردی در خانه خودش همین کارها را انجام می دهد. در آن خانه، زنانش که اهل بیت او بودند نه غیر ایشان و فرزندانش، که پسرهایش همگی در کودکی فوت و دخترانش بعضی فوت و بعضی ازدواج نموده و از آن خانه بیرون رفتند . پیامبر چندین زن داشت که به تعداد آنها بیت و خانه داشت. چنانکه خداوند از آن خانه ها به صیغه جمع یاد نموده و زمانی آن خانه ها به پیامبر و زمانی به زنان او نسبت داده شده اند. پس خانه و بیوت زنان خانه های پیامبر و خانه ها و بیوت پیامبر خانه های زنان او بوده اند و لا غیر .
    چگونه است که فردی خانه ای و بیتی دارد اما آن شخص از اهل بیت آن خانه نیست. پس خانه های زنان پیامبر خانه اهل او و خانه های پیامبر ، بیت و خانه زوجه های اومی باشند. چرا که زنان بدون هیچ شکّی اهل بیت او هستند .

    قرآن هم می فرماید :

    {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ ...}
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  11. #10
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    ( آیه 53 سوره احزاب) ترجمه فارسی : ای کسانی که ایمان آورده اید بدون آنکه به شما اجازه داده شود وارد خانه های پیامبر نشوید مگر آنکه برای خوردن طعامی به شما اجازه داده شود آن هم بی آنکه در انتظار پخته شدن آن باشید... )

    سپس خداوند درهمان آیه، ادب واجب بر مؤمنان در برخورد با اهل همان خانه (زنان رسول ) بیان می نماید
    {...وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعاً فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ...}
    احزاب آیه 53 فارسی : و هنگامی که از زنان پیامبر چیزی به امانت خواستید از پشت برده از ایشان بخواهید ) باز خطاب به زنان رسول خدا می فرماید :

    {وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً}(33) {وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفاً خَبِيرا ً} (34)

    ( سوره احزاب آیه 33-34 ) ترجمه فارسی آیه 33 : (در خانه های خود بمانید و همچون جاهلیت پیشین ظاهر نشوید وخود نمایی نکنید نماز را برپای دارید و زکات را بپردازید و از خدا و رسولش اطاعت کنید. قطعا می خواهد که پلیدی را از شما اهل بیت پیامبر دور کند و شما را کاملا پاک سازد ).

    ترجمه آیه 34 :
    ( و آیات خدا و سخنان حکمت آموز پیامبر را که در خانه های شما خوانده می شود یاد کنید بی گمان خداوند دقیق و آگاه می باشد ). پس بیاندیشد که چگونه خداوند بلند مرتبه می فرماید: ( وَقرَن فی بیوتکنّ ) در خانه های خود بمانید سپس می فرماید : (اهل البیت ) اهل بیت. وبعدازآن فرموده : ( واذکرن مایُتلی فِی بیوتِکُنَّ )یاد آورید آنچه که درخانه های شما بیان می گردد. ( قرآن وحدیث ) و این یعنی مقصود از اهل بیت در آیه و آیات بعد از آن، اهل بیتِ پیامبر بوده، که زنان او می باشند. چون این خانه ها چند تا بوده اند. بیت به صیغه ی جمع به نبی اضافه گردیده که همان بیوت زنان او هستند و اهل این بیوت و خانه ها، پیامبر و زنان او می باشند . پس با چه حقّی زوجات پاک و طیّبه رسول خدا را از این بیت و خانه های پیامبر سوي و جدا نموده و خارج نماییم؟
    شبهاتی که به این امر واضح و روشن وارد گردیده است.
    1-استفاده از ضمیر مذکر در مخاطب قرار دادن :
    برای ایجاد شبهه در قرآن گفته اند: اگر مقصودِ آیات، زنان پیامبر است چرا نگفته است : عنکنّ – ویطهّرکنّ و فرموده عنکم به صیغه ی مذکّر (کم ) جواب = سبحان الله ازاین بی سوادی و یا خود را به بی سوادی زدن ، مردم عوام هم می دانند . در زبان عرب وقتی می خواهند جماعتی را مورد خطاب قرار دهند اگر مذکّر و مونث باهم باشند با صیغه ی مذکّر به آنان خطاب می گردد ( بنابر قاعده ی تغلیب ) یعنی مذکّر در صحبت نمودن و بوسیله ی آن مورد خطاب قرار دادن، شامل مذکّر و مونّث است. امّا صیغه ی مونّث فقط شامل مونّث هامی باشد.
    به همین دلیل است که پدرِ عرب هنگامیکه فرزندانش هم پسر و هم دختر هستند می گوید: ( کُلوا واقرأوا ) بخورید و بخوانید ، به صیغه ی مونث نمی گوید: ( إقرأن ) بخوانید مگر زمانی که آنان فقط مونّث باشند. حتّی گاهی مخاطبان مونثند و هیچ مذکّری در میان آنان نیست باز به صیغه ی مذکّر با آنان صحبت می شود : مثلاً ( إقرأوا ، قوموا ، اخرجوا ) بخوانید ، برخیزید ، خارج شود.
    قرآن نیز به همین شیوه نازل گردیده مثلاً سخن خداوند که می فرماید : « یاأیهاالَّذینَ آمنو اتَّقُوااللّهَ حقّ تقاته » ای اهل ایمان چنان که شایسته خداوند است تقوای او را داشته باشید. که شامل زن و مرد هر دوتا، می باشد .یا می فرماید : « انّ الّذین آمنوا وعَمِلوا لصَّالِحات »همانا آنان که ایمان آورده و عمل صالح انجام می دهند )یا می فرماید : « إنَّ فِی خَلق السّماواتِ وَالأرضِ وَ اختِلاف اللّیلِ وَالنَّهارَلآیاتٍ لأولی إلا الباب الَّذین یذکرون الله .... »همانا در آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز، نشانه هایی است برای خردمندان ، آنان که خدا را ذکر میکنند .آیه، خطابهای خود را به صیغه ی مذکر ادامه داده تا می رسد به « فَاستجاب لَهُم ربُّهم إنّی لا اُضیعُ عَمَل عامِلٍ مِنکُم »خداوند دعا های ایشان را مستجاب نموده و فرمود همانا من کار هیچ یک از شما را ضایع نمی کنم .
    بـه همين صورت خطابهـا به صيغه ي مذكـر ادامه دارد تا خداوند مقصود اصلي را بعد از ( منـكم ) می آورد و ميفرمايد :« مِن ذَکَر ا و اُنثی بعضُکم مِن بعضٍ» . عمل هيچكدام از شما را چه زن و چه مرد باشيد ضايع نمي كنم پاره اي از شما از پاره ي ديگر هستيد( هم نوع و هم جنس ) .
    دوباره صيغه ي مذكر بر مي گردد :

    {فَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِي سَبِيلِي}
    آيه 195 آل عمران :ترجمه به فارسي: آناني كه هجرت كردند در راه من اذيت و آزارشان رساندند. پس وقتيكه در خانه رسول خدا هم خود او و هم زنانش وجود دارند ضماير به صيغه ي مذكر آمده تا شامل همه ي آنان گردد . اگر به صيغه ي مونث مي آمدند پيامبر از حکم آيه خارج مي گرديد و شگفت انگيزتر، اينكه معتقدان به نظريه ي خروجِ امّهات المؤمنين از حكم آيه، زنان رسول خدا را شامل حكم آيه نمي دانند به اين دليل كه ايشان مونث بوده ، همزمان فاطمه را وارد حكم آيه مي كنند در حالي كه او هم مؤنث است .
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 99
    آخرين نوشته: 29-06-2011, 19:14
  2. دانلود سخنرانی های حجه السلام قرائتی
    توسط s.ali در انجمن سخنراني ها و دروس صوتي
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 03-06-2011, 18:04
  3. پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 06-02-2011, 13:15
  4. فضیلت سوره های قرآن همراه با توضیح
    توسط ali20 در انجمن مباحث قرآنی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 07-09-2009, 08:50
  5. آینده جهان اسلام. کدام اسلام ؟؟؟؟؟
    توسط mrezamahdi در انجمن تاریخ
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 20-08-2009, 16:19

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه