زیبایی
حس زیبادوستی و زیباپسندی از جمله دارایی های باارزش انسانهاست. این سرمایه عظیم عطیه ای است از جانب خالقی زیبا،
خدایی که زیباست و زیبایی را دوست دارد.
اگر ما خلق برخی زیبایی ها را به انسان منتسب کنیم می توانیم به شاخه های هنر اشاره نماییم. و از هنرهایی همچون نقاشی، موسیقی، معماری، خطاطی، آواز و بسیاری هنرهای دیگر یاد کنیم که همه به نوعی نشانگر وجود روحی متعالی با نام زیبایی در نهاد انسانها است که به اشکال مختلف متجلی می شوند.
توجه و تمایل انسانها برای خودآرایی از دیگر نشانهای این حس، در وجود آدمی است. هر فرد بنا بر فرهنگ، دانش و عقیده هایش ملاکی را برای سنجش زیبایی می شناسد. اغلب جوانان به ظاهر خود، به رنگ لباس و نوع آن و به حالت موهایشان اهمیت زیادی می دهند. آنان برای زیباتر شدن بوی خوش به خود می زنند و لباسهایشان را همیشه اتو می کشند و از کثیفی و ژولیدگی اجتناب می ورزند.
تمیز نگه داشتن ظاهر و رسیدگی به آن، سفارش ادیان الهی از جمله دین اسلام است. نقل است که پیغمبر اکرم(ص) مرد ژولیده لباس و بدقواره ای دید و فرمود «بهره مندی از نعمت و نشان دادن آن از دین است.»(1)
و نیز گفته شده که «ایشان هنگام سفر پنج چیز را به همراه داشت. شانه، آیینه، روغن معطر، مسواک و سرمه دان.»(2)
توجه مردم به زیبایی های ظاهری و زیبایی های هنر و سفارشات دینی، مبنی بر اکراه از زشتی و آلودگی و ترقیب به زیباسازی ظاهر و باطن؛ ما را به اهمیت این مقوله در نزد همه انسانها واقف می سازد؛ هرچند سلیقه های متفاوت وجود داشته باشد. ملاک زیبایی در انسانها مختلف است و اختلاف آن در نوع نگرش متفاوت انسانها نسبت به دنیا است و هر آن کس که بهره بیشتری از علم ببرد شناختی واقعی تر از زیبایی های حقیقی خواهد داشت.
در مقوله سلیقه برخی رنگ سبز را می پسندند و برخی از رنگ سبز متنفرند. بعضی با شنیدن صدای پیانو سرمست می شوند و بعضی از شنیدن صدای پیانو به حالت جنون دچار می شوند. عده ای سبکی از هنر را می پسندند و عده ای دیگر به سبکی دیگر علاقه نشان می دهند. تبلیغات نقش عمده ای در ایجاد سلیقه ها بازی می کند و ممکن است کسی که هیچ علاقه ای به خواندن کتاب داستان ندارد و هیچ زیبایی در آن نمی یابد، در اثر تبلیغ به خواندن کتاب داستان علاقه پیدا کند و از خواندن آن لذت ببرد و زیبایی هایی را در آن ببیند که قبلاً برایش زیبا و جذاب نبودند. اختلاف سلیقه با تمام گستردگی و دامنه وسیعش قابل تغییر است.
تغییر سلیقه می تواند با یک اتفاق صورت پذیرد. اتفاقی که نگرش انسان را از آن چیزی که بود عوض کند. اتفاقی مثل ازدواج، معمولاً نگرش مردان و زنان در پی ازدواج تغییر کرده و پس از آن بسیاری از زیباییها زشت و بسیاری از زشتیها در نظرشان زیبا جلوه می کند.
بعضی زیباییها مختص شی ء و موجودی خاص هستند و زیبایی آنها بر خلاف زیبایی های سلیقه ای تغییرناپذیرند. مثلاً پر پرندگان و ظرافتی که در ساختار وجودی آنها به کار رفته، مختص خود پرندگان است و اگر ما بدن گربه را از پر بپوشانیم بسیار زشت می شود. و همچنین گردن زرافه را برای گربه و چشمان گاو را برای گنجشک و سر عنکبوت را برای مورچه بگذاریم بسیار زشت خواهند شد. آنها برای زیبا بودن باید همان گونه باشند که هستند. در حوزه وجودی انسان نیز بعضی خصوصیات متناسب وجود زن و بعضی خصوصیات متناسب وجود مرد است و تعدی از مرز این تناسبات مشکلاتی به همراه خواهد داشت. نیازهایی که زنان و مردان برای زیباییشان احساس می کنند با یکدیگر تفاوت دارند. زنان به زینتهایی همچون
گردنبند، انگشتر، دستبند و گوشواره علاقه نشان می دهند اما مردان اینچنین نیستند. امام صادق(ع) فرمود: «برای زن شایسته نیست بی زیور باشد اگرچه بندی به گردن آویزد. همچنین شایسته نیست که دست خود را رنگین نکند، هرچه اندکی باشد و هر چند پیر باشد.»(3)
بیشتر مردان علاقه مندند که موهایی کوتاه داشته باشند و این میل در بیشتر زنان مشاهده نمی شود. البته زنانی که خود را شبیه مردان می سازند و مردانی که خود را به زنان شبیه می کنند در نظر ما مستثنی هستند. این تمایل بیشتر در کشورهای اروپایی و آمریکایی دیده می شوند. گرچه با تمام این شبیه سازی ها هیچ مردی زن و هیچ زنی مرد نخواهد شد. رسول خدا(ص) در سفارش به مردان فرمودند: «ناخنها را بگیرید و به زنان فرمودند ناخنها را دراز کنید که برای شما زیباتر است.»(4)
حکم کوتاهی ناخن برای مردان و دراز کردن آن برای زنان در حدیث یادشده، مؤید تفاوت ملاکهای زیبایی در میان دو جنس زن و مرد است.
هر فردی موظف است طبق ملاک تغییرناپذیر خود، خود را زیبا سازد و برای زیباسازی خود از آرایش کردن بهره برد. امام رضا(ع) «در سفارش به همسران فرموده اند رنگ بستن و آرایش از چیزهایی است که عفت را زیاد می کند. و به تحقیق زنانی عفت را رها کردند، زیرا همسرانشان آمادگی و آرایش را رها کردند»(5) و نیز در جایی به مردان فرمودند «زن از تو دوست دارد آنچه را تو از او دوست می داری.»(6)
وظیفه آرایش از دو حیث قابل تأمل است. ابتدا تمیزی و زیبایی خود، سپس لذت بردن افراد خاص (افراد محرم) از زیبایی ما. امام صادق(ع) فرمودند «چهار چیزند که صورت را روشنی می دهند و یکی از آنها نظر کردن به روی زیباست.»(7)
بعضی زیباییها خاص زن و بعضی زیبایی ها خاص مرد است.
و نیز بعضی زیباییها برای مردی خاص به نام شوهر و بعضی زیباییها برای زنی خاص به نام زن یا همسر است و بجز ایشان و محرمان دیگر از جمله پدر، مادر و ... هیچ غریبه ای حق لذت بردن از این زیبایی را ندارد. چرا که لذت نامحرمان به گونه ای دیگر است و یک مرد غریبه نمی تواند نگاه پدر را به دختر داشته و لذتی پدرانه داشته باشد. این ملاحظه بدین جهت است که نمی توان هر زیبایی را به هر کس نشان داد چون حرام است و نتیجه آن فساد خواهد بود.
خداوند به وجود زنان زیبایی بخشیده و اگر مردان به نیت نظر به زیبایی به آنان نظر اندازند تا از آن لذت ببرند نتیجه ای جز فساد به بار نخواهد نشست. امام رضا(ع) فرمودند «نظر کردن به زنان شوهردار و غیر ایشان از نامحرم از آن جهت حرام شده که مردان را تهییج می کند و تهییج، فساد به بار می آورد. ورود در چیزهایی که حرام و برازنده نیست و همچنین نظر به موها مگر آنجا که خداوند فرموده به زنان بازنشسته که امید ازدواج ندارند که نظر کردن به امثال ایشان ضرری ندارد.»(8)
همچنان که نظر مردان به زنان زیبارو در دستوری حکیمانه برای جلوگیری از فساد منع شده حکمی نیز برای پنهان ساختن زیباییهای ظاهری زنان از سوی خداوند نازل شده است. «به زنان باایمان بگو چشم بپوشند و شرمگاهشان را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقداری که ظاهر است آشکار نکنند و روسریهای خود را بر گریبان بیفکنند و زینت خود را آشکار نسازند مگر نزد شوهران، پدران، پدرشوهرها، پسران، پسران همسر، برادران، پسران برادر، پسران خواهر، زنان مسلمان، بردگانشان، مردان خدمتکاری که رغبت به زنان ندارند یا کودکانی که از شرمگاه زنان آگاهی ندارند. آنها نباید هنگام راه رفتن چنان پای بر زمین بکوبند که زینت پنهانشان جلب توجه کند»(9) و ...
رسول اکرم(ص) فرمود «با زن تنها به خاطر زیباییش ازدواج نکنید شاید زیبایی اش او را گمراه کند و نه به خاطر مالش شاید مالش او را به طغیان وا دارد. با زن به خاطر دینش ازدواج کنید.»(10)
بعضی زیباییها تنها در ظاهر است و در پشت این زیبایی دیوی زشت لانه کرده است. زن زیبارو، اما بی دین و فاسق از نمونه های بارز خوش صورت و زشت سیرت است. اگر زنی زیبارو در محیطی فاسد به بار آمده باشد می تواند هر دینداری را بی دین نماید. پیغمبر اسلام(ص) فرمودند: «بترسید از سبزه ای که بر زباله روید. گفتند: آن چیست؟ فرمود: زن زیبارو در رستنگاه بد.»(11)
ایشان برای ایمن شدن مردان در برابر این گونه زنان در سفارش به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند «ای علی! نظری را به دنبال نظری مفرست. زیرا اولی بر تو بخشوده است و دومی نه.»(12)
<h3>پی نوشتها:</h3>
1 ـ کافی، کتاب التجمل.
2 ـ تفسیر قرطبی، ج4، ص31.
3 ـ کافی، باب الخضاب.
4 ـ بحارالانوار، ج76، ص125؛ وسائل الشیعه، ج14، ص121.
5 ـ بحارالانوار، ج76، ص100.
6 ـ همان، ج79، ص12.
7 ـ همان، ج76، ص75.
8 ـ وسائل الشیعه، ج7، ص144.
9 ـ سوره نور، آیه 31.
10 ـ محجة البیضاء، ج3، ص85.
11 ـ وسائل الشیعه، ج16، ص19.
12 ـ تفسیر قرطبی، ج12، ص223.