صفحه 10 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 91 به 100 از 120

موضوع: ضــیــافــت نــور (ویژه نامه ماه مبارک رمضان)

  1. #91
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مسجد امام صادق(ع)/ محبت، راز معنویت- ج2-بخش دوم

    پناهیان: اگر علائق خوبمان را افزایش ندهیم چه اتفاقی می‌افتد؟

    1. علف هرزه‌های علائق بد، در دل به صورت خودرو، در خواهند آمد و آبروی ما را در موقع مرگ خواهند برد. 2. هرکسی برای تقویت علائق خوبش برنامه نداشته باشد، در مبارزه با علائق بدش ضعیف و زمین‌گیر خواهد شد./ دل انسان موجود عاشقی است، همیشه دنبال تقویت علائق می‌گردد./ من به جای اینکه برنامه‌ریزی کنم برای پاسخ دادن به علاقه‌هایم، بهتر است برنامه‌ریزی کنم که به چه چیزی علاقه پیدا کنم؟ علاقه ها قابل کنترل و برنامه‌ریزی هستند.

    حجت الاسلام پناهیان:

    • ما اگر علائق خوب خودمان را افزایش ندهیم، خود به خود ، علف هرزه‌هایی در دل انسان رشد خواهد کرد به نام علائق پراکنده. چرا که دل انسان موجود عاشقی است، همیشه دنبال تقویت علائق می‌گردد.


    • هرکسی برای تقویت علائق خوبش برنامه نداشته باشد، در مبارزه با علائق بدش ضعیف و زمین‌گیر خواهد شد. دل عاشق پیشه است و اگر شما برنامه‌ای نداشته باشید که خوراکش را برسانی، به چیزهایی علائقه‌مند می‌شود که آبروی انسان را موقع مرگ می‌برد. زیرا همۀ علائق انسان، موقع مرگ مقابل چشم انسان می‌آید.


    • اگر علائق خوب را دل تقویت نکنیم، علائق بد و بی‌ارزش یا کم ارزش به صورت خودکار در دل ما تقویت خواهد شد. ما علاقه داریم آدم محترمی باشیم و عزت‌مان را حفظ کنیم. اگر علاقه به خوبان عالم را افزایش ندهیم، همین حُب ‌عزت کم‌کم تبدیل به حُب‌ جاه و مقام و تکبر می‌شود.


    • اگر برای تقویت علائقه‌مان با برنامه‌ریزی جهت مشخص نکنیم او راهی برای خودش پیدا می‌کند. مثل آب که دره و شیارها را پیدا می‌کند. یا مثل پیچکی که به دیوار می‌چسبد و بالا می‌رود، دل نیز یکی از علائق را می‌گیرد و بالا می‌رود.


    • پیچک برایش فرق نمی‌کند، هر چه باشد به آن چنگ می‌زند و بالا می رود، دل انسان اینگونه است. پیچک هر چه دم دستش باشد را می‌گیرد و بالا می‌رود و آن را در خودش تقویت می‌کند. دل را نباید رها کرد.


    • من به جای اینکه برنامه‌ریزی کنم برای پاسخ دادن به علاقه‌هایم، بهتر است برنامه‌ریزی کنم که به چه چیزی علاقه پیدا کنم؟ علاقه ها قابل کنترل و برنامه‌ریزی هستند.


    • ما برای علاقه‌مند شدن به خوبی‌ها و خوبان باید برنامه داشته باشیم و کاسه دلمان را ببریم در خانه اهل بیت(ع) و بگوییم: «ما می‌خواهیم شما را زیاد دوست داشته باشیم، باید چه کنیم؟»

    ​دانلود صوت: [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #92
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    دانشگاه امام صادق(ع)/ موانع رشد- ج5

    پناهیان: مثل یک «تخریب‌چی» به دنبال عیوب خودتان باشید

    روحیۀ ما باید روحیۀ درگیری با موانع رشد و مشغولیت به عیوب خودمان شود/ ما مثل یک «بوکسور» هستیم که در رینگ مبارزه قرار گرفته‌ایم؛ مدام باید ضربات حریف را دفع کنیم/ از صبح که بیدار می‌شویم، خدا به سراغ نقطه‌ضعف‌های ما می‌رود و امتحان می‌گیرد/ مواجۀ ما با موانع رشد یک امر دائمی است؛ تصادفی نیست/ تصادفاً برای ما صحنۀ گناه پیش نمی‌آید بلکه خدا دائماً نقطه‌ضعف‌های ما را رو می‌آورد تا رشد کنیم/ کسی که واقعاً مشغول عیب خودش باشد، از «انتقاد» استقبال کرده و با آن عشق‌‌بازی می‌کند

    حجت الاسلام پناهیان:

    • ما زیاد با عوامل رشد کاری نداریم، دغدغۀ اصلی ما باید «موانع رشد» باشد؛ یعنی چیزهایی که نمی‌گذارد ما رشد کنیم. باید چنین ذهنیتی در زندگی داشته باشیم. مثلاً صبح که بیدار شدیم، به خود بگوییم: «خُب ببینیم که امروز چه کسی یا چه چیزی قرار است ما را بزند؟ و چگونه؟»


    • ما مثل یک «بوکسور» هستیم که در رینگ بوکس قرار گرفته‌ایم و حریف‌مان می‌خواهد ما را بزند و ما باید مقاومت کنیم. در واقع از آن وقتی که مکلّف شده‌ایم، وارد این رینگ مبارزه شده‌ایم. پس باید آماده باشیم، اگر آماده نباشیم و متوجه نباشیم که ما در چه میدانی قرار گرفته‌ایم، مدام ضربه می‌خوریم و بعد ناله می‌کنیم و از این وضع، شکایت می‌کنیم. در حالی که مدام باید درگیر شویم، جاخالی بدهیم، ضربات حریف را دفع کنیم و به او ضربه بزنیم. این واقعیت زندگی ماست؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم


    • از همان صبح که از خواب بلند می‌شویم، خدا به سراغ نقطه‌ضعف‌های ما می‌رود. نقطه‌ضعف‌های ما را بیرون می‌کشد و جلوی چشم ما می‌آورد و از ما امتحان می‌گیرد. باید آماده باشیم و این امتحانات را یکی پس از دیگری به‌خوبی پشت سر بگذاریم. پیامبر(ص) می‌فرماید: وقتی مؤمن یک عیب خودش را از بین می‌برد، بلافاصله عیب بعدی او رو می‌آید(فَإِنَّهُ لَا یَنْفِی مِنْهَا عَیْباً إِلَّا بَدَا لَهُ عَیْبٌ؛ کافی/2/148)


    • مواجهۀ ما با موانع رشد، یک امر دائمی است؛ تصادفی نیست! یعنی تصادفاً برای ما صحنۀ گناه پیش نمی‌آید، تصادفاً نقطه‌ضعف‌های ما بیرون نمی‌آید؛ بلکه دائماً خدا نقطه‌ضعف‌های ما را رو می‌آورد تا رشد کنیم. لذا ما دائماً باید از موانع رشد خودمان مراقبت کنیم و این یک تلاش دائمی است. البته-در مسیر رشدمان- به مرور، از گناهان درشت، به گناهان ریزتر می‌رسیم و همین‌طور مراقبت‌های ما افزایش پیدا می‌کند. مثلاً اول خدا یک آدم در جلوی دست تو می‌گذارد که به او ظلم نکنی، و اگر جلوتر رفتی، خدا مورچه‌ای در جلوی دستت می‌گذارد که به او ظلم نکنی.


    • امام صادق(ع) می‌فرماید: «عزیزترین دوستان من کسی است که عیب مرا به من هدیه کند؛ أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَى إِلَیَّ عُیُوبِی‏»(کافی/2/639) کسی که واقعاً مشغول عیب خودش باشد، با «انتقاد» عشق‌‌بازی می‌کند. اصلاً این یک سرگرمی است که انسان مشغول عیب خودش باشد.


    • این یک روحیۀ خوب است که انسان مدام به موانع رشد خود بپردازد، اساساً باید نگرش شما این‌گونه بشود. شما بعد از یک مدتی باید مانع‌جو بشوید؛ مثل کسانی که در جبهه «تخریب‌چی» بودند. یک تخریب‌چی نسبت به هر ناهمواری و برآمدگی در زمین، حساس است که مبادا اینجا مین باشد! شما هم این‌طوری به دنبال عیوب خودتان باشید و موانع رشد خود را از سر راه بردارید.

    ​دانلود صوت: [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  4. #93
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مسجد امام صادق(ع)/ محبت، راز معنویت- ج3-بخش اول

    مهم‌ترین دلیل حضرت ابراهیم(ع) بر نفی خدایان «دوست ندارم است»

    مهم‌ترین دلیل حضرت ابراهیم(ع) بر نفی خدایان «دوست ندارم است»/ مقام محبت این است که وقتی در جایگاه خودش بدون تاثیر عوارض غلط و منفی و نابجا در وجود انسان تاثیر بگذارد می‌تواند دلیل بر انتخاب خدا باشد./ قدم بعد از مخالفت با دوست‌داشتنی‌ها (تنها مسیر) این است که طبق دوست‌داشتنی‌هایت عمل کن/ البته اگر مبارزه با هوا نکنی، راه برای دلت باز نمی‌شود تا آن محبت‌های زیبا که دلیل بر خداشناسی‌ست در دلت تجلی کند.
    حجت الاسلام پناهیان:

    • خیلی‌ها ممکن است، محبت را امری هیجانی و گذرا و در حد یک سلسله احساسات نگاه کنند و بگویند:«محبت ارزش چندانی ندارد» این نگاه عوامانه به محبت است. حال آنکه مقام محبت یک مقام والایی است.


    • خداوند، در سوره انعام، داستانی را بیان می‌کند که یک کلاس عقیدتی ست، ولی با یک ادبیات متفاوت. وقتی حضرت ابراهیم(ع) به ماه و خورشید و ستاره نگاه کرد بعد آن ها را نفی کرد، در آخر یک جمله دقیق و ظریفی را فرمود«من غروب‌کنندگان را دوست ندارم؛ لا أُحِبُّ الْآفِلینَ»(انعام، 76)


    • در تفسیر المیزان علامه طباطبایی تصریح می کند که: «دلیل حضرت ابراهیم(ع) برای اینکه ستاره، خدای من نیست،این است که من غروب‌کننده‌ها را دوست ندارم. یعنی چه کسی خداست؟ آن که من دوستش داشته باشم»(ترجمه تفسر المیزان، ج7، ص 249)


    • این اثر دوست داشتن یک آدم خالص با صفاست که هر چیزی را او دوست داشته باشد یعنی آن درست و دلیل بر حقانیتش است بعد علامه اشاره می‌کند به روایت امام باقر که فرمود «آیا دین چیزی جز محبت است؛ َ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ»(کافی،ج8، ص80)


    • مقام محبت این است که وقتی در جایگاه خودش بدون تاثیر عوارض غلط و منفی و نابجا در وجود انسان تاثیر بگذارد می تواند دلیل بر انتخاب خدا باشد و دلیل ما برای نفی خدایان دیگر باشد. - چرا می‌گویی این بت خدا نیست؟ - دلم نمی‌پسندد!


    • در روایتی فرمود:«در کار‌هایت خواستی استخاره کنی اول از خدا طلب خیر کن بعد به دلت نگاه کن ببین چه می‌گوید به آن را عمل کن؛ إذا هَمَمْتَ بأمْرٍ فاسْتَخِرْ ربَّکَ فیهِ سَبْعَ مرّاتٍ، ثُمّ انظُرْ إلى الّذی یَسْبِقُ إلى قَلبِکَ فإنَّ الخِیَرَةَ فیهِ.»(میزان الحکمه، ج3، ص577) این را به چه کسی می‌گوید؟ به کسی که دلش صفایی دارد و از ناخالصی‌ها دور است.


    • در بحث مبارزه با هوای نفس گفتیم با دل بخواهی‌هایت مبارزه کن، هر چی دلت خواست برخلافش عمل کن، ولی اینجا می گوییم بر طبق دلت عمل کن، این آن روی سکه مبارزه با هواست.


    • البته ما همیشه مبارزه با هوا را مقدم می کنیم، چرا؟ چون مبارزه با هوا نکنی، راه برای دلت باز نمی‌شود تا آن محبت‌های زیبا که دلیل بر خداشناسی است، در دلت تجلی کند.

    ​دانلود صوت: [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  5. #94
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مسجد امام صادق(ع)/ محبت، راز معنویت- ج3-بخش دوم

    پناهیان: چرا علاقه مهمتر از علم است؟

    علم با همۀ عظمتش، پاسخی‌ست به علاقه به فهمیدن/ علاقه پادشاه وجود انسان است. تا او فرمان ندهد شما سراغ علم نمی‌روید/ در هر رشته‌ای علم تولید نشود، معلوم می‌شود دل‌ها بیمار است/ دل‌های بیمار نمی‌توانند تولید علم کنند./ دل‌های بیمار، قدرت نقد عالمان گذشته را ندارند، اینها متحجران دانشگاهی و حوزوی هستند که علم را بدبخت می‌کنند/ دل‌های بیمار، برای توجیه کار به اصطلاح علمیشان تولید دلیل الکی می‌کنند که در واقع جهل است./ باصدای بلند باید این را گفت: «علم که محدود نمی‌شود.» می‌گویند: «علم همان است که پیشنیان گفته‌اند» این شخص، دلش بیمار است حتما ضعفی در دلش وجود دارد که جرأت نقد پیشنینان را ندارد.

    حجت الاسلام پناهیان:

    • محبت معمولا در مقابل با دو رقیب خودش یعنی علم و عمل مظلوم واقع می‌شود. هم عمل مهم است و هم علم، اما محبت نسبت به هر کدام از آن دو اصلا قابل مقایسه نیست.


    • علم اهمیتش به این است که پاسخی‌ست به علاقه انسان به فهمیدن یعنی پاسخی به حس کنجکاوی. و علم با همه عظمتش پاسخی است به یک علاقه. و اصلا تا این علاقه نباشد، شما سراغ علم نمی‌روید. علم معطل این علاقه است تا کی برانگیخته شود.


    • علاقه، پادشاه وجود انسان است. تا او فرمان ندهد شما سراغ علم نمی‌روید. براین اساس، دانشگاهیان، دانشمندان و علماء قبل از شروع کار علمی، اول باید دلشان سالم باشد. ابوعلی سینا می‌رفت در مسجد دو رکعت نماز می‌خواند تا از تعلقاتش سر سجاده نماز فاصله بگیرد، بعد می‌آمد و یک مسألۀ علمی مشکل را حل می‌کرد.


    • دل وقتی سلامت نداشته نباشد با یک خلاقیتی علمی آن قدر ذوق زده می‌شود که متوقف می‌شود و دیگر حاضر نیست خلاقیتش را ادامه ‌دهد.


    • فاجعه است که در هر رشته‌ای از رشته‌های علمی، نتوانیم علم تولید کنیم و صرفاً مشغول همان علوم قبلی یا غربی باشیم. معلوم می‌شود دل‌ها بیمار است.


    • اگر عالم بیمار دلی به یک نتیجه‌ای از تحقیقات علمی‌ش علاقه پیدا ‌کرد، دیگر حاضر نیست آن را نقد کند، آنگاه عجب عالمی او را می‌گیرد. برای دفاع از اندیشه‌ای که به آن علاقه دارد تولید دلیل الکی و به اصطلاح خودش علمی می‌کند که در واقع تولید جهل است نه علم و این عالمان متحجر(دانشگاهی و حوزوی) علم را بدبخت می‌کنند.


    • با صدای بلند باید گفت: «علم که محدود نمی شود.» می‌گویند: «علم همان است که پیشنیان گفته‌اند» این شخص، دلش بیمار است، حتماً ضعفی در دلش وجود دارد که جرأت نقد پیشنینان را ندارد.


    • اگر برای علم خیلی ارزش قائل شدند، برای این است که این علم برای دل‌های سالم غوغا می‌کند ولی اگر دل ناسالم بود این آگاهی به درد نمی‌خورد.

    ​دانلود صوت: [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  6. #95
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    دانشگاه امام صادق(ع)/ موانع رشد- ج6

    پناهیان: اگر موانع رشد را بردارید، مثل فنر می‌جهید و رشد می‌کنید

    شهدا چگونه ره صد ساله را یک‌شبه طی کردند؟/ سه نمونه از «عوامل رشد» که در صورت رفع موانع رشد، قابل درکند: 1. جاذبۀ خدا- 2. کشش فطری ما به خدا- 3. کمک اولیاء خدا، ملائکه، شهدا و صلحا/ لازم نیست کسی به ما درس عقیدتی بدهد؛ ما جذبۀ خدا را فطرتاً می‌توانیم درک کنیم/ «احساس کاذب دانایی» به عنوان یک فرهنگ و عادت زشت، باید از بین برود/ «احساس دانایی» بدتر از جهل است/ بعضی‌ها خودشان را علم مطلق می‌دانند و دربارۀ خود احتمال خطا هم نمی‌دهند!/ علی(ع): آدم جاهل این‌گونه است که خودش را عالم می‌داند و مخالفان خود را بر خطا می‌داند

    حجت الاسلام پناهیان:

    • بسیاری از عوامل رشد در درون و بیرون وجود انسان فراهم است. اگر موانع رشدمان را کنار بزنیم، سه تا زیبایی فوق‌العاده از عوامل رشد، وجود دارد که ما می‌توانیم درک کنیم:


    • 1. جاذبۀ بسیار شدید پرودگار عالم که به عنوان هدف ما در روبروی ما قرار دارد. خدا واقعاً پُرجذبه و پُرکشش است. لازم نیست کسی به ما درس عقیدتی بدهد؛ ما جذبۀ خدا را همین‌طوری فطرتاً می‌توانیم درک کنیم. خدا فعال است، خدا لطیف است؛ خدایی که ما را خلق کرده و به یک هدفی خلق کرده و می‌تواند به تک‌تک ما بفرماید: «من تو را برای خودم ساخته‌ام؛ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسی‏»(طه/41) این یکی از عوامل رشد است.


    • 2. در فطرت ما هم کشش‌هایی به سمت خدا هست. حتی اگر خدا به ما کشش‌هایی نداشته باشد، ما خودمان دیوانه و حیران او هستیم.


    • 3. در رابطۀ بین ما و خدا، «اولیاء خدا» هم هستند، «ملائکه» هم هستند، و آنها در این میانه فعالند و بیکار نیستند! ملائکه برای مؤمنین، مدام صلوات و درود می‌فرستند. و اخیراً هم شهدا اضافه شده‌اند؛ شهدا واقعاً در حیات ما مؤثرند. اولیاء خدا و ملائکه و شهدا و صلحا از عوامل رشد ما هستند. و در این میان، حضرت بقیه الله الاعظم(عج) چقدر کار از دست‌شان بر می‌آید!


    • اگر موانع رشد را بردارید، مثل فنر می‌جهید و رشد می‌کنید. در این‌صورت، دیگر بحث «رفتن» نیست، بلکه بحث «کشاندن و بردن» است! در دفاع مقدس همه می‌دیدند که برخی از رزمندگان از یک لحظه‌ای به بعد-انگار که مهار را از روی فنر وجودشان برداشته باشند- می‌جهیدند و می‌رفتند، همه‌چیزشان تغییر می‌کرد، و واقعاً راه صد ساله را یک‌شبه طی می‌کردند. ولی آنها چگونه این‌قدر رشد می‌کردند؟ موانع رشد خود را بر می‌داشتند و لذا عوامل رشدشان به‌کار می افتاد.


    • زدودن جهل، کار ساده‌ای نیست؛ جهل‌گرایی و علم‌گریزی یک فرهنگ و یک عادت شوم است که خیلی‌ها دچارش هستند. امیرالمؤمنین(ع) در نامۀ 31 نهج‌البلاغه سعی دارد یک فرهنگ یا عادت زشت یا یک بدیِ رایج را از بین ببرد؛ و آن هم «احساس کاذب دانایی» است، یعنی اینکه «آدم فکر کند همه‌چیز را می‌داند!» یا اینکه وقتی آدم یک‌مقدار علم پیدا کرد و دانست، دچار غرور می‌شود و مطالب دیگری که با دانسته‌های قبلی او منافات دارد را انکار می‌کند و بی‌احترامی می‌کند. و اصلاً سعی نمی‌کند که بفهمد.


    • امیرالمؤمنین(ع) خطاب به جوان می‌فرماید: من تو را به انواع جهل‌ها و نادانی‌ها، سرزنش کردم که از من بپذیری که «خیلی چیزها را نمی‌دانی و یک‌وقت خودت را دانا تصور نکنی»! عالم کسی است که بداند آن چیزهایی که بلد است در مقابل چیزهایی که بلد نیست، خیلی کم هستند و لذا خودش را جاهل حساب می‌کند(وَ قَرَعْتُکَ بِأَنْوَاعِ الْجَهَالاتِ لِئَلَّا تَعُدَّ نَفْسَکَ عَالِماً...؛ تحف‌العقول/73)


    • الف) گاهی انسان با یک آگاهی جدید، متکبرانه و معاندانه برخورد می‌کند و به آن حمله می‌کند. ب) گاهی نیز با یک آگاهی جدید، بی‌اعتنا برخورد می‌کند و انگار دارد می‌گوید: «ما که اینها را می‌دانیم!»؛ هر دوی این برخوردها از سرِ احساس دانایی است، این احساس و این عادت، بدتر از جهل است و سپرِ نگهدارندۀ جهل است، و فروبرندۀ انسان در جهل است.


    • علی(ع) می‌فرماید: جاهل این‌گونه است که چون نمی‌فهمد «علم یعنی چه؟» لذا خودش را عالم می‌داند و به رأی و نظر خودش اکتفا می‌کند و دائماً از اهل علم دور است و مدام عیبِ علما را می‌گیرد و مخالفان خودش را بر خطا می‌داند، و هر چیزی را که نمی‌فهمد، آن‌را گمراهی و فساد می‌داند، هر چیزی را که نمی‌شناسد انکار و تکذیب می‌کند؛ وَ إِنَّ الْجَاهِلَ مَنْ عَدَّ نَفْسَهُ بِمَا جَهِلَ مِنْ مَعْرِفَةِ الْعِلْمِ عَالِماً وَ بِرَأْیِهِ مُکْتَفِیاً ..(تحف‌العقول/73)

    ​دانلود صوت: [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  7. #96
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مسجد امام صادق(ع)/ محبت، راز معنویت - ج4 - بخش اول

    پناهیان: چرا هنوز به شدیدترین محبت نرسیدیم؟

    چرا محبت شدید، یک تکلیف نانوشته است؟/ ما باید خودمان را محاکمه کنیم که چرا هنوز به شدیدترین محبت نرسیده‌ایم!/ گناهی که مذهبی‌ها معمولا از آن توبه نمی‌کنند/ حتی انسان‌های به شدت منطقی هم ظرفیت محبت شدید را دارند، اما...

    حجت الاسلام پناهیان:

    • انسان ظرفیت رسیدن به محبت شدید را دارد. و نباید این ظرفیت را خالی گذاشت. وقتی مذهبی‌ها این ظرفیت را خالی بگذارند، خیلی خنده‌دار می‌شود. «ببخشید این چه خدایی است که شما با آن ارتباط دارید اما عاشقش هم نشدید؟» می‌خواستی به خدا توهین کنی بگویی:«این خدا، آن ‌قدر هم که فکر می کنید، دوست ‌داشتنی نیست!»


    • محبت شدید (در اصطلاح رایج فارسی همان عشق)، یک تکلیف نانوشته است، چرا که شما با دستور که نمی‌توانید محبت شدید پیدا کنید. هیچ جا ننوشته‌اند بروید عاشق خدا شوید، بلکه باید یک سلسله کارهایی انجام دهید که نتیجه آن محبت شدید و عشق به خدا شود.


    • ما باید خودمان را محاکمه کنیم که چرا هنوز به شدیدترین محبت نرسیدیم؟ در قرآن، از این ظرفیت انسان سخن به میان آمده است. می‌فرماید:«بعضی از مردم، غیر خدا را مثل خدا دوست دارند. ولی آنهایی که ایمان دارند، شدیدترین محبت‌ها را، به خدا دارند؛ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»(بقرة،165)


    • ما محبت شدید را یک تصادف می‌دانیم نه یک تکلیف. یعنی عشق به خدا را تکلیف نمیدانیم، تا اینکه اگر کوتاهی کردیم برایش از خدا طلب بخشش کنیم. خصوصاً در مسیر معنویت، بسیاری از آدم‌های مذهبی، که عاشق خدا نیستند، شرم نمی‌کنند. با پررویی می‌گوید:«چه اشکالی دارد، حالا ما علاقه شدید به خدا نداریم؟» خداوند متعال فرمود مومنین علاقه شدید به خدا دارند. این گناهانی است که باید برایش توبه کنیم و زشتی‌هایی است که برای برطرف کردنش برنامه‌ریزی نمی‌کنیم.


    • این شدیدترین محبت، در وجود انسان ظرفیتی است که اصلش برای خود خدا گذاشته شده است. ولی می‌بینید خیلی‌ها این ظرفیت را جای دیگر خرج می‌کنند. مثلا کسی شخصیت معقولی دارد و زیاد احساسی نیست ولی ظرفیت شدیدترین محبتش را برای حب مقام گذاشته است!


    • البته بعضی ها هم این ظرفیت حب شدید را معطل گذاشته‌اند، بیست سالش شده هنوز علاقۀ شدیدش را فعال نکرده است.

    ​دانلود صوت: [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  8. #97
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مسجد امام صادق(ع)/ محبت، راز معنویت - ج4 - بخش دوم

    پناهیان: حب شدید(عشق) از کجا شروع می‌شود؟

    خدا تو را عاشق و عبد آفریده، یعنی کسی که می‌خواهد خودش را فدا کند! حالا اگر خودت را فدای خدا نمی‌کنی، بگو ببینم داری فدای چه کسی می‌شوی؟/ انسان، یعنی کسی که می‌خواهد خودش را فدای دیگری کند. انسان عاشق آفریده شده است، عاشق هم فدای معشوقش می‌شود حالا بگو معشوقت کیست؟/ در ادبیات دینی چیزی به نام آدم خودخواه نداریم، قرآن می‌فرماید تو عبد آفریده شده‌ای یعنی کسی که می‌خواهد فدای دیگری شود، یا عبد خدایی یا عبد ابلیس و طاغوتی، تو برای خودت نیستی./ انسان ذاتاً می‌خواهد خودش را فدای دیگری کند! یا خدا یا غیرخدا/ انبیاء نیامده‌اند ما را از خودخواهی در بیاورند، بلکه آمده‌اند تا .../ عاشقی دِسِر دین نیست. عاشقی یک ضرورت است. نه یک تعارف.

    حجت الاسلام پناهیان:

    • محبت کی شدید می‌شود؟ وقتی که چیزی یا کسی را بیشتر از خودت دوست داشته باشی. آنگاه خودت را فدای او می‌کنی. پیامبر فرمود:«فرد مومن نمی شود مگر اینکه اولیای خدا را بیشتر از خودش دوست داشته باشد؛ لَا یُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى أَکُونَ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ‏»(امالی صدوق، ص334) ایمانِ برآمده از محبت شدید تو را از خودخواهی در می‌آورد.


    • البته ما در ادبیات دینی چیزی به نام آدم خودخواه نداریم، قرآن می فرماید تو عبد آفریده شده‌ای، یا عبد خدا هستی یا عبد ابلیسی یا عبد طاغوت، تو برای خودت نیستی.


    • خدا تو را عاشق افریده، خدا تو را عبد آفریده، یعنی کسی که می خواهد خودش را فدا کند حالا اگر خودت را فدای خدا نمی‌کنی بگو ببینم داری فدای چه کسی می شوی؟ انسان، عاشق و عبد آفریده شده است، عاشق و عبد هم فدای معشوق و معبودش می‌شود، حالا بگو معشوقت کیست؟ خودت نمی‌توانی باشی، یا فدای خدا یا فدای ابلیس و طاغوت.


    • تو نمی توانی عاشق نباشی، برای خودت باشی. تو بالاخره برای کسی هستی؟ بگو ببینم الان برای که هستی؟ انبیاء نیامده‌اند ما را از خودخواهی در بیاورند بلکه آمده‌اند تا ما را، از اینکه برای دیگران باشیم در بیاورند و ما را برای خدا و فقط برای خدا قرار دهند.(امیرالمومنین: أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً ص بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ ...مِنْ وَلَایَةِ عِبَادِهِ إِلَى وَلَایَتِهِ...(کافی، ج8، ص386)) وقتی برای خدا باشیم به نفع خودمان هم خواهد بود. وقتی برای غیر خدا باشیم به ضررمان خواهد بود. اگر خدا را فراموش کردی خودت را هم فراموش خواهی کرد «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم»(حشر،19)


    • چگونه می‌توانی خودخواه باشی؟ کمی به خودت نگاه کن ببین فدای چه کسی می شوی؟ حد وسط هم ندارد، نه برای خدا باشی نه برای دیگران باشی، بلکه برای خودت باشی. این امکان ندارد!


    • حضرت امیر به کسانی که فکر می‌کردند برای خودشان کسی هستند(مثل معاویه) می فرمود: نه بابا تو برای شیطان هستی، خودت را نجات بده.(فَاتَّقِ اللَّهَ یَا مُعَاوِیَةُ فِی نَفْسِکَ وَ جَاذِبِ الشَّیْطَانَ قِیَادَک؛ اى معاویه، درباره خود از خدا پروا کن، و عنانت را از دست شیطان به در آر.(نهج البلاغه، نامه 32)‏


    • بعضی ها شازده هستند، فکر می‌کنند می‌توانند وسط باشند، یعنی نه برای خدا باشند نه برای غیر خدا.


    • بله در روایت داریم برخی بندۀ هوای نفسشان می‌شوند. این که خودخواهی حقیقی نیست. همین هوای نفس به انسان ضرر می‌زند اصلا او دشمن است، خودی نیست. در مناجات میگوییم: خدایا به خودم ظلم کردم، دشمنت مرا اسیر کرده، من می‌خواهم برگردم و بندۀ تو باشم.


    • عاشقی یک ضرورت هست. نه یک تعارف. عاشقی دِسر دین نیست، که بگویی «عاشق خدا شدن هم بد نیست، جالب است.»

    ​دانلود صوت: [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  9. #98
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    فیلم/ مناجات شب نهم ماه رمضان در مسجد ارک


    حجم: ۳۳ مگابایت

    مدت زمان: ۰۸:۵۴

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


  10. #99
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    فیلم/ مناجات شب دوازدهم ماه رمضان در مسجد ارک


    حجم: ۳۶.۶ مگابایت

    مدت زمان: ۰۸:۱۷

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


  11. #100
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مسجد امام صادق(ع)/ محبت، راز معنویت - ج5 - بخش اول

    پناهیان: »محبت خوب» چه ویژگی‌ای باید داشته باشد؟

    1شدید باشد!/ محبت‌های کم نه ما را سیراب می‌کند، نه دیگران را بیدار می‌‍‌کند/ محبت‌های کم نه جاذبه‌ای برای ادامه راه‌های سخت در ما ایجاد می‌کند و نه دیگران را به دین جذب می‌کند/ چرا خدا کاری کرده که بیشتر داستان‌ها عشقی باشد؟/ مردم عالم ترانه‌های عاشقانه گوش می‌کنند، پس مردم عالم آماده‌اند به خدا برسند!/ متأسفانه نتوانستیم این را جا بیندازیم که دین محبت را افزایش می‌دهد/ ما اگر دین‌دار هستیم و اگر راست می‌گوییم، باید همه‌ی مردم عالم ما را این‌گونه بشناسند و بگویند: «عاشق‌ترین ملت» فرهنگ این‌ها سرشار از محبت است؛ دین با این‌ها چه کرده است؟

    حجت الاسلام پناهیان:

    • یکی از ویژگی‌های محبت خوب این است که شدید باشد. محبت‌های کم نه ما را سیراب می‌کند، نه دیگران را بیدار می‌کند؛ و نه جاذبه‌ای برای ادامه راه‌های سخت در ما ایجاد می‌کند و نه واقعاً دیگران را نسبت به دین جذب خواهد کرد. محبت کم اصلاً حرفش را نزن. شاید مقدمه‌ای باشد برای رسیدن به محبت بیشتر ولی گاهی هم ضرر دارد.


    • اگر یک محبت آتشینی در قلب انسان باشد چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟ چه قدر این محبت، وجود انسان را گرم می‌کند حتی می‌تواند بیماری‌های جسمی انسان را علاج کند چه برسد به بیماری‌های روحی. اخلاق آدم بامحبت عوض می‌شود.


    • مردم اهل گوش دادن ترانه‌های عاشقانه‌ و دیدن فیلم‌های عاشقانه هستند. این یک علامت است که نیاز شدید انسان را به محبت نشان می‌دهد.


    • البته دشمنان بشریت از آن سوءاستفاده کرده‌اند و مردم را با موضوع محبت و روابط عاشقانه استعمار می‌کنند و به ابتذال می‌کشند ولی این دلیل بر این نمی‌شود که محبت چیز بدی است، اتفاقاً قدرت محبت را نشان می‌دهد.


    • پایگاه روانی و انسانی ارتباط باخدا همین موضوع محبت است، اگر کسی از محبت درکی دارد، بعداً می‌شود از بقیه‌اش با او صحبت کرد، مردم عالم همه ترانه‌های عاشقانه گوش می‌کنند، پس مردم عالم همه آماده‌اند به خدا برسند.


    • مردم دنبال داستان‌های عشقی هستند و اصلاً ربطی هم به او ندارد، کسی عاشق کسی شده، می‌خواهد ببیند به او می‌رسد یا نه؟ حتی عشق بین زن و مرد نیست، مادری دنبال بچه‌اش می‌گردد، پدری دنبال بچه‌اش می‌گردد.


    • چرا بیشتر داستان‌ها عشقی است؟ خدا این کار را کرده است تا محبت بین مردم مهم باشد و بتواند با یک زبانی با آن‌ها حرف بزند. محبت زبان ارتباط ما با حقایق عالم است.


    • منتها ما متأسفانه نتوانستیم این را جا بیندازیم و بگوییم دین محبت را افزایش می‌دهد. در دین عاشقانه‌ترین اتفاقات رخ می‌دهد نتوانستیم این را توضیح بدهیم. بعضی‌ها که از نزدیک با شهدا ارتباط برقرار کردند، یک‌چیزهای را فهمیدند و لمس می‌کنند.


    • ما اگر دین‌دار هستیم و اگر راست می‌گوییم، باید همه‌ی مردم عالم ما را این‌گونه بشناسند و بگویند: «عاشق‌ترین ملت» فرهنگ این‌ها سرشار از محبت است؛ دین با این‌ها چه کرده است؟

    ​دانلود صوت: [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


صفحه 10 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 9 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 9 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. معنای باز بودن درهای بهشت و بسته بودن درهای جهنم در ماه رمضان
    توسط محبّ الزهراء در انجمن مباحث ديگر بخش اسلامی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 30-07-2011, 22:20
  2. ماه رمضان «اسلام» و ماه رمضان «ما»
    توسط محبّ الزهراء در انجمن مباحث ديگر بخش اسلامی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 30-07-2011, 11:14
  3. ماه رمضان «اسلام» و ماه رمضان «ما»
    توسط Redemption در انجمن آداب
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 24-07-2011, 17:03
  4. پاسخ: 20
    آخرين نوشته: 06-02-2011, 21:50
  5. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 05-05-2010, 07:36

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه