صفحه 11 از 12 نخستنخست ... 23456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 101 به 110 از 120

موضوع: ضــیــافــت نــور (ویژه نامه ماه مبارک رمضان)

  1. #101
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مسجد امام صادق(ع)/ محبت، راز معنویت - ج5 - بخش دوم

    پناهیان: بزرگ‌ترین صدمات از محبت‌های کوتاه‌مدت به انسان می‌رسد

    ویژگی‌های محبت خوب: 2. دوام داشته باشد/ فقط آدم‌های عقده‌ای نمی‌توانند به دوام محبت فکر نکنند/ انسان دنبال دوام محبت است و دوام هر چیزی در وجود انسان باید توأم با تازگی و زیادشدن ازهرجهت باشد./ مهمترین علت مشکلات عاطفی در روابط زن و مرد/ با کدام ادبیات می‌شود حتی با عرق‌خورها هم‌سخن گفت؟ بگو محبت شدید و بادوام کجاست؟/ شبکه‌های اجتماعی راهی بازکرده‌اند که آدم‌ها از دور الکی محبت بپرانند. در چنین فضایی چه کسانی اسیر می‌شوند؟ کسانی که عقده محبت دارند. اما کسانی که سیرند، از ابراز محبت‌ها زده می‌شوند می‌گویند: این بازی‌ها چیست این‌ها درمی‌آورند، چه آدم‌های بی‌شخصیتی هستند؟ از راه نرسیده به ما علاقه پیداکرده است؟!

    حجت الاسلام پناهیان:

    • ویژگی دوم محبت خوب، دوام آن است. اگر محبت، کوتاه‌مدت باشد نه‌تنها برای انسان لذ‌ت‌بخش نیست بلکه بزرگ‌ترین صدمه‌ها را انسان‌ها از شکست در محبتشان می‌خورند. همه مشتری محبت دائمی هستند. در بعضی صفحات مجازی می‌بینید مثلاً یک پیر مردی را نشان می‌دهد که دست همسرش را گرفته است. جوان‌ها همه به چنین عکسی علاقه دارند و پخش می‌کنند، می‌گوید ببین عشق دائمی دارند.


    • فقط آدم‌های عقده‌ایی نمی‌توانند به دوام محبت فکر نکنند به اولین محبت‌ها که برسند آویزان می‌شوند اما آدم‌های که از محبت سیراب‌اند و کمی از محبت لبریز و گدای محبت نیستند می‌توانند درباره این موضوع فکر کنند که آیا این محبت بادوام است یا نه؟


    • اگر دخترخانمی یا آقاپسری، کمی سیراب از محبت باشد و در هفت سال اول پدر و مادر به او سیر محبت کرده باشند و در هفت سال دوم با محبت او را ادب کرده باشند و رفتار پدر و مادر در خانه ‌بر اساس محبت باشد، بچه‌ها عقدۀ محبت نخواهند داشت و وقتی‌که محبتی به آن‌ها پیشنهاد می‌شود می‌پرسند: «ببخشید این محبت دائمی است یا نه؟»


    • آدمی که گرسنه و گدا باشد با پرت شدن یک کلمۀ شبه محبت‌آمیز به سمتش، غش می‌کند. شبکه‌های اجتماعی راهی را بازکرده‌اند که آدم‌ها از دور الکی محبت بپرانند. در چنین فضایی چه کسانی اسیر می‌شوند؟ کسانی که عقده محبت دارند. اما کسانی که سیرند، از ابراز محبت‌ها زده می‌شوند می‌گویند: این بازی‌ها چیست این‌ها درمی‌آورند، چه آدم‌های بی‌شخصیتی هستند؟ از راه نرسیده به ما علاقه پیداکرده است؟!


    • ما دنبال محبت هستیم تازه اوایلش به درست غلطش هم زیاد کار نداریم، ولی شما بگو محبت شدید و بادوام کجاست؟ با این ادبیات می‌شود با عرق‌خورها هم حرف بزنیم. اساساً شاید برخی عرق‌خورها به خاطر نداشتن این محبت شدید، سراغ بدمستی رفته‌اند تا کمبود محبت‌هایشان را فراموش کنند. آنها می‌گویند: ما دنبال محبت شدید هستیم، شما بگو کجا گیر می‌آید؟ شما هم بگو: ما رفتیم بررسی کردیم دیدیم جز در خانه خداوند متعال نمی‌توان محبت شدید را تجربه کرد. بعد این‌طور شد که دین‌دار شدیم.


    • ما دنبال محبت مداوم هستیم نه‌فقط مداوم بلکه رو به افزایش. بعضی دوست‌داشتنی‌ها وقتی به آن رسیدی از بین می‌رود. این محبت پاسخگوی دل ما نیست. من محبتی می‌خواهم که رو به افزایش باشد، تمام نشود، که خاطراتش مرا هلاک کند. تنها زمانی که شما در حال دائماً عاشق‌تر شدن و رسیدن بیشتر به محبوب باشید به آرامش و رضایت و شادی می‌رسید.


    • دوام برای انسان معنا ندارد مگر این‌که روبه زیادشدن باشد مگر ما مثل چارپایان هستیم که کاری را مدام انجام دهیم و خسته نشویم.


    • انسان دنبال دوام محبت است و دوام هر چیزی در وجود انسان باید توأم با تازگی و زیادشدن ازهرجهت باشد. بله آدم‌ها اگر محبت خدا در دلشان افزایش نیابد حوصله‌شان سر می‌رود.


    • بعضی‌ها فکر می‌کنند در این روابط انسانی مثلاً زن و مرد که تمام عشقشان را می‌گذارند در ظرف روابط زن و مرد، بعد به مشکل عاطفی برمی‌خورند، این مشکل تصادفاً به وجود آمده است حتی فکر می‌کنند این‌ها به هم نمی‌خورند، اشتباهی عاشق هم شدند. در حالیکه این مشکلات طراحی ‌شده است برای این‌که هیچ‌کس زمین‌گیر محبت زمینی نشود. تو اصلاً از همان اول هم باید همسرت را به یک دلیل جاودانه دوست می‌داشتی تا بتوانی جاودانه همسرت را دوست داشته باشی. امیرالمؤمنین فرمود اهل دنیا محبتشان دوام ندارد چراکه دلیلش یک دلیل دنیایی است؛ودُّ أبناءِ الدُّنیا یَنقَطِعُ لاِنقِطاعِ أسبابِهِ.(غرر،ص729) ولی اهل آخرت محبت‌هایشان باقی می‌ماند چون علتش پایدار است. وُدُّ أبناءِ الآخِرةِ یَدومُ لدَوامِ سَبَبِهِ»(غررج1، ص72)

    ​دانلود صوت: [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #102
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مسجد امام صادق(ع)/ محبت، راز معنویت - ج6

    پناهیان: ویژه/ چه کسی می‌تواند به سرعت و بدون طی مقدمات زیاد، به خدا و خوبان علاقه‌مند شود؟!

    کسی که روحیۀ سخت‌کوشی داشته و از مادرش یاد گرفته چگونه در گرفتاری‌ها لبخند بزند./ بچه‌‌ای که در خانه‌ای بار آمده که مادر‌ش با مهربانی از بچه‌ها ادب، نظم و سخت‌کوشی انتظار دارند و از بچه‌ها کار می‌کشد!/ اشکال: مقدمۀ تقویت علاقه‌های خوب، تضعیف علاقه‌های بد است. پس چگونه آدم‌هایی-مثلا یک عرق‌خور- که به‌ظاهر مبارزه با هوا نکرده‌اند، یک‌دفعه علاقه‌های خوبشان تقویت می‌شود و عاشق اباعبدالله می‌شوند؟!/ بعضی وقت‌ها در زندگی یک عرق‌خور مردانگی‌هایی هست که می‌بینی در زندگی بچه‌مذهبی‌ها نیست. مثل مرحوم طیب. مبارزه با نفسش را جاهای دیگری کرده./ برای اینکه انسان از زندگی خسته نشود، چه کار باید بکند؟/ سومین ویژگی محبت خوب: 3. رو به افزایش باشد/ انسان با محبت ایستا، حوصله‌اش سر می‌رود

    حجت الاسلام پناهیان:

    • مقدمه تقویت علاقه‌های خوب، تضعیف علاقه‌های بد است؛ زیرا علاقه‌های خوب، به‌صورت فطری در وجود ما هستند و اگر مقداری جلوی علاقه‌‌های بد را بگیریم، این علاقه‌ها خوب شروع به شکوفا شدن می‌کنند.


    • اما بعضی‌ها افراد نفوس مستعدی دارند، این‌ها نیازی نیست برای ورود به دور دوم یعنی تقویت علاقه‌های خوب، زمان زیادی را صرف کنند. عده‌ای دیگر این‌طور نیستند، آنان باید این‌قدر با هوس‌هایشان مقابله کنند تا کم‌کم علاقه به مناجات و اهل‌بیت(ع) پیدا کنند.


    • چه کسی می‌تواند به‌سرعت، بدون اینکه مقدمات زیادی را طی کند، علاقه‌مند به خدا و خوبان و خوبی شود؟ کسی که از قبل شخصیت و روحیه مبارزه با هوای نفس و روحیۀ سخت‌کوشی پیدا کرده، روحیه‌هایی که در آن تکبر و حسادت نیست. این به ریشه‌های تربیت خانوادگی برمی‌گردد. از مادرش یاد گرفته چگونه در گرفتاری‌ها لبخند بزند. البته آموزش‌وپرورش و فرهنگ جامعه هم مؤثرند.


    • بچه‌های که در خانه‌هایی بار می‌آیند که مادر‌ها با ترکیبی از مهربانی و وقار از بچه‌ها زیاد کار می‌کشند، و از بچه‌ها ادب، نظم و سخت‌کوشی انتظار دارند. چنین فرزندانی، پس از یک دورۀ کوتاه‌مدت مبارزه با هوی، جذب محبت عالی اباعبدالله(ع) می‌شوند.


    • اگرچه مبارزه با هوای نفس بر تقویت علاقه‌های خوب مقدم است، و اساساً شاید تقویت علاقه‌های خوب برای کسی که اهل مبارزه با هوا نیست معنا نداشته باشد، ولی برخی نفوس مستعدند که به‌سرعت به سمت علاقه‌های خوب بروند.


    • اشکال: شما می‌بینید آدم‌هایی که پیشینه خوبی ندارند، مثلاً غیرمحجبه، یا غیرمتدین یا عرق‌خور است، یک‌دفعه با نور عشق و محبت اباعبدالله روشن می‌شوند و در ولایت ثابت‌قدم و پایدار می‌شوند. بااینکه مبارزه هوای نفس نمی‌کردند ولی به‌سرعت به محبت اباعبدالله الحسین(ع) رسیدند؟


    • شما اگر به زندگی این افراد نگاه کنید می‌بیند که این‌ها رگ‌هایی از مردانگی و فتوت داشته‌اند. اهل رعایت آدابی بوده است. بعضی وقت‌ها در زندگی آن‌ها مردانگی‌هایی هست که می‌بینی در زندگی بچه مذهبی‌ها نیست. مثل امثال طیب‌ها که امام فرمود:«او نیازی به شفاعت من ندارد.»


    • اگر کسی از قبل، مبارزه کرده باشد، تا توصیف خوبی‌ها را بشنود، آدم می‌شود؛ خودتان را امتحان کنید، به این روش می‌گویند: «تلاوت»: «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ» خداوند اول، قرآن را برای مؤمنان تلاوت می‌کند، چیزی یاد نمی‌دهد، خوشت آمد یا نه؟ اکثر آیات قرآن توصیفی‌اند تا استدلالی. بیشتر توصیف معاد است تا اثبات حقانیت معاد؛ هرکه آماده باشد، مطلب را می‌گیرد.


    • آدم‌های مستعد، وقتی پای رحل قرآن بنشینند دریافت‌های فوق‌العاده زیبایی پیدا می‌کنند، اصلاً یک‌دفعه‌ای دیدی قرآن متحولشان کرد./ پیامبر(ص) بعضی‌ها را با تلاوت درست می‌کرد، آن شخص یک آیه می‌شنید، دلش پر می‌زد. این روش را می‌شود گفت: «روش توصیف نه توصیه»


    • سومین ویژگی برای محبت این است که رو به افزایش باشد. محبتی که ایستا باشد حتی برای ما هم ماندگار نخواهد بود.


    • آیا در بهشت بعد از یک مدتی، حوصله‌ای ما سر نمی‌رود؟ خیلی سؤال عارفانه‌ای است و نشانۀ سلامت فطرت انسان است. زندگی بی‌مزه، زندگی است که محبت، در آن، روزبه‌روز، افزایش پیدا نکند. بی‌مزه‌تر آن زندگی است که روزی شوقی و محبتی در وجودش بوده است ولی الآن فقط خاطراتش را مرور می‌کند.


    • انسان برای اینکه از زندگی خسته نشود باید چه کند؟ محبتش به محبوب هرروز افزایش یابد. محبت ایستا بالاخره روزی ازش خسته می‌شوی.

    ​دانلود صوت: [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  4. #103
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    فیلم/ مناجات شب سیزدهم ماه رمضان در مسجد ارک


    حجم: ۳۵.۹ مگابایت

    مدت زمان: ۰۸:۰۶

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


  5. #104
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    گفتاری از حجت‌الاسلام حسینی قمی درباره‌ اهمیت افطاری ساده

    ثوابی که از روزه‌داری بالاتر است

    همه‌ی ما درباره‌ی اصل ماه رمضان و روزه‌ی آن مفصل شنیده‌ایم، این روزها هم شاید بسیار بیشتر بشنویم. در روایتی آمده است که «من صام یوم تصوعاً فلو یعطی منع الارض ذهبا لم یستعد ثوابه»؛ یعنی کسی که یک روز را با میل و رغبت روزه بگیرد، خداوند اگر همه‌ی زمین را به‌عنوان پاداش، پر از طلا کند و به او بدهد، هنوز ثواب او را به‌طور کامل تا روز قیامت نداده است. یعنی دنیا اصلاً ظرف پاداش روزه‌دار نیست و باید در قیامت پاداش او داده شود. این پاداش یک روز روزه‌دار است. ما نظیر این روایت فراوان داریم که همه شنیده‌اند یا خوانده‌اند. پیامبر در حدیثی قدسی فرموده‌اند: «الصوم لی و أنا اجزی به»؛ یعنی روزه برای من [خداوند] است و من خودم پاداش روزه‌دار هستم.

    اما جالب است بدانیم با همه‌ی فضیلتی که راجع‌به روزه‌ی ماه رمضان آمده است، درعین‌حال پیامبر می‌فرمایند: «تفطیرک الصائم افضل من صیامک»؛ از این روزه‌ای که این‌چنین ثوابی برای آن آمده است هم بالاتر داریم. از روزه بالاتر چیست؟ افطاری دادن به یک روزه‌دار. اگر مردم ما به همین نکته توجه داشته باشند و باور کنند که عملی بالاتر از روزه وجود دارد و آن افطاری دادن به روزه‌دار است، مسئله‌ی خیلی مهمی تحقق می‌یابد. در این صورت، رغبت مردم به افطاری دادن و مخصوصاً افطاری‌های ساده، افزایش می‌یابد.

    سنت اهل‌بیت را فراموش نکنیم
    در روایتی از امیر‌مؤمنان علیه‌السلام نقل است که درباره‌ی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم خدا می‌فرمایند: «اذا اراد ان یفطر امرنی ان افتح الباب لمن یرد من الافطار»؛ پیامبر خدا هرگاه می‌خواستند افطار کنند، به من دستور می‌دادند که در خانه را باز کنم تا هرکه می‌خواهد افطار کند، به داخل منزل بیاید. این سفره‌ی افطار حتماً سفره‌ی افطاری ساده است. پیامبر خدا سفره‌ی افطاری مفصل و مجللی که ما گاهی گرفتار آن می‌شویم، نداشته‌اند. سفره‌ی افطار پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم سفره‌ی ساده‌ای است تا افراد کم‌بضاعت که غذایی برای افطار کردن ندارند، بر سر این سفره بنشینند و حداقل افطاری بکنند.
    پیامبر خدا سفره‌ی افطاری مفصل و مجللی که ما گاهی گرفتار آن می‌شویم، نداشته‌اند. سفره‌ی افطار پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم سفره‌ی ساده‌ای است تا افراد کم‌بضاعت که غذایی برای افطار کردن ندارند، بر سر این سفره بنشینند و حداقل افطاری بکنند.


    از سوی دیگر، در حالات امام سجاد علیه‌السلام داستانی روایت شده که بسیار قابل توجه است. این داستان در کتاب «کشف‌الغمه» از محقق اربلی، که از علمای هفت‌صد سال پیش بوده‌اند، آمده است. ایشان می‌نویسد: امام سجاد علیه‌السلام روزی که روزه می‌گرفتند، دستور می‌دادند که گوسفندی خریداری شود و قربانی شود و گوشتش قطعه‌قطعه گردد و به‌صورت آبگوشت پخته شود. خود امام سجاد علیه‌السلام نیز شخصاً بر ظرف‌های غذا سرکشی می‌کردند و بر کار نظارت داشتند. هنگامی که نزدیک غروب می‌شد، حضرت دستور می‌دادند تا ظرف‌ها را بیاورند و برای خانواده‌ها از این غذا می‌فرستادند. نکته‌ی جالب روایت جایی است که امامی که خودشان یک گوسفند قربانی کرده‌اند و دستور طبخ غذای مطبوعی را داده‌اند، در زمان افطار برای خودشان نان و خرمایی می‌آوردند و با همان نان و خرما افطار می‌کردند. متأسفانه ما خیلی از سیره‌ی اهل‌بیت دور شده‌ایم. امروزه اگر ما قربانی‌ای داشته باشیم، آن قسمت خوب گوشتش را برای خودمان برمی‌داریم و اگر چیزی باقی ماند، در آخر آن را در راه خدا می‌دهیم. درحالی‌که امام سجاد گوسفند را قربانی می‌کردند و تمام آن را به‌صورت آبگوشت و با نظارت خودشان می‌پختند و بین فقرا تقسیم می‌کردند و خودشان با نان و خرما افطار می‌کردند.

    البته ما به این درجات نمی‌توانیم برسیم، اما حداقل لحظه‌ی افطار یا سحر، خوب است نگاهی به سفره‌ی غذای خود بیندازیم و ببینیم که آیا این سفره در ماه رمضان ساده‌تر شده است یا مفصل‌تر و رنگارنگ‌تر. بنده این را بارها عرض کردم که انصافاً مصرف مواد غذایی در کشور ما در این ماه به‌جای اینکه کمتر شود، بیشتر می‌شود. این در حالی است که برای ماه رمضان روایت داریم «میراث الصوم قلة الاکل»؛ یعنی میراث ماه رمضان کم خوردن است.

    من درخواستی از همه‌ی مردم به‌خصوص کسانی که وضع مالی‌شان بهتر است دارم و آن اینکه در این شب‌ها، به سفره‌ی افطارشان نگاهی بیندازند. ببینید چقدر تجملات به سفره‌ی ماه رمضان اضافه شده است؟ انواع شیرینی‌ها و غذاها در این ماه بر سر سفره می‌آید. اشکالی ندارد، اما حداقل به‌اندازه‌ی همین تجملاتی که به سفره اضافه شده است، به سفره‌ی افطار فقرا اضافه کنیم. حداقل در این ماه فقرا را سهیم کنیم.

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]: افطاری ساده؛ یک سنت خوب

    هر مسلمان به‌قدر توانش
    در سیره‌ی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم آمده است که «کان رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم اجود الناس بالخیر و کان اجود ما یکون فی رمضان»؛ یعنی جود و سخاوت پیامبر بیش از همه بود. پیامبر اگر مردم را به صفات اخلاقی دعوت می‌کردند، خودشان پیش‌قدم بودند، از جمله در بخشش و سخاوت. اما نکته‌ی جالب توجه روایت این است که اوج بخشش و سخاوت پیامبر در ماه مبارک رمضان بود. در این روایت مشخص می‌گردد که بخشش و جود در ماه رمضان بر ماه‌های دیگر مقدم است.

    در خطبه‌ی شعبانیه‌ی پیامبر فراوان شنیده و خوانده‌ایم که فرموده‌اند: «اگر کسی یک روزه‌دار را افطار دهد، ثواب آزاد کردن یک بنده را خدا به او اعطا خواهد کرد.» اصحاب عرض کردند: «یا رسول‌الله ما همه توانایی افطاری دادن به دیگران را نداریم.» حضرت فرمودند: «اتقوا الله ولو بشق تمره، ولو بشربه من الماء»؛ یعنی حتی به‌اندازه‌ی یک جرعه‌ی آب، حتی به‌اندازه‌ی یک دانه‌ی خرما، در این کار خیر سهیم باشید.

    البته اینجا این نکته لازم است تذکر داده شود، اینکه پیامبر فرمودند «ولو به‌اندازه‌ی یک خرما»، برای کسانی نیست که وسعت مالی و توان مالی زیادی دارند. متأسفانه در جامعه، ‌ ما گاهی اوقات شاهد هستیم کسانی که توانایی مالی بسیار بالایی دارند، تصور می‌کنند اگر چند کیلو خرما را لحظه‌ی افطار بین صف‌های نماز پخش کنند، ثواب کامل را می‌برند، درحالی‌که این توصیه برای کسانی است که توانایی کمی دارند. واضح است که از متمولین سفره‌های گسترده‌تر و همگانی‌تر انتظار می‌رود. آن‌وقت همه‌ی مردم تشویق می‌شوند به برپایی سفره‌های ساده‌ی افطاری. این کار خیلی کار پسندیده‌ای است؛ همین کاری که در مساجد و بسیاری از معابر شهرها و روستاها در وقت افطار، در حال زیاد شدن است. یک سفره‌ی ساده‌ی افطاری مهیا شود تا عزیزانی که شاید غذای مناسبی نداشته باشند، حداقل در ماه رمضان، به‌راحتی و آبرومندانه و محترمانه افطاری ساده‌ای داشته باشند.
    در سیره‌ی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم آمده است که «کان رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم اجود الناس بالخیر و کان اجود ما یکون فی رمضان»؛ یعنی جود و سخاوت پیامبر بیش از همه بود. اما نکته‌ی جالب توجه روایت این است که اوج بخشش و سخاوت پیامبر در ماه مبارک رمضان بود.



    بافضیلت‌ترین صدقه
    در روایتی دیگر داریم که سؤال کردند از پیامبر خدا که کدام صدقه بالاتر و بافضیلت‌تر است؟ فرمودند صدقه‌ی ماه رمضان افضل صدقات است. بنده تقاضا دارم از عزیزان که هم برای سلامتی خودشان و هم برای خیرات گذشتگانشان صدقه بدهند، چون ماه رمضان فصل خیرات است. قطعاً در ماه رمضان، یکی از بهترین کارها (اگر نگوییم بهترین کار) همین صدقه‌ است و بهترین نمونه‌ی صدقه، همین سفره‌های ساده‌ی افطار است. در مساجد نمونه‌های این حرکت را می‌بینیم که خیلی آبرومندانه اجرا می‌شود. نکته‌ی دیگری که جالب است درباره‌ی سفره‌های افطار اشاره کنم، این است که خیلی از افراد کم‌بضاعت با میل و رغبت در این برنامه‌ها شرکت می‌کنند. پیداست همان دسته‌ای که ما نگران آن‌ها هستیم که شاید در ماه رمضان غذای مناسبی به آن‌ها نرسد، بر سر همین سفره‌ها حضور دارند و بعضی از آن‌ها کل ماه رمضان پای ثابت همین سفره‌های افطار مساجد هستند. واقعاً این کار حرکت پسندیده و ارزشمندی است. حداقل در ساعات افطار این سفره‌های افطاری ساده به‌صورت گسترده برای روزه‌داران مهیا شود. امیدوارم روزی به این برسیم که به تعداد روزه‌داران ماه مبارک رمضان، در مساجد و حسینیه‌ها و فضاهای عمومی شهر، سفره‌های ساده‌ی افطار داشته باشیم.
    بیانات رهبر انقلاب درباره «افطاری ساده»


    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  6. #105
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    شیرینی مهمانی خدا را بچشیم-11

    مراحل سه‌گانۀ یک برنامۀ معنوی مستمر و شرط ورود به مرحلۀ سوّم/ اثر عبادت بی‌لذّت در تقرّب به خدا / پاسخ به یک سؤال مشهور در مورد عبادت

    «گفته‌اند سیّد مرتضی هنگام احتضار و در آخرین لحظات عمر شریف خود به اطرافیان وصیت کرده بود نمازهایش را قضا کنند. وقتی علت را از ایشان جویا شدند، ایشان فرموده بود: «چون از خواندن نماز خیلی لذت می‌بردم، می‌ترسم انگیزۀ اطاعت از خدا و خلوصِ در نیّتِ قربۀً الی‌الله، خدشه‌دار شده باشد.» لذا اگر گاهی از اوقات عبادت با شیرینی توأم نیست و یا به تلخی انجام می‌شود، در اینکه می‌تواند موجب تقرّب به خداوند شود، نباید تردید کرد.»
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    ***
    کتاب «شهر خدا؛ رمضان و رازهای روزه‌داری» اثر حجت الاسلام پناهیان که انتشارات «بیان معنوی» چاپ هشتم آن را روانۀ بازار نشر کرده است، حاوی نکات و نگاهی نو و کاربردی برای بهره‌برداری بهتر از ماه مبارک رمضان است که با بیانی ساده و روان به رشتۀ تحریر درآمده است. به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان با برگزیده‌‌ای از این کتاب به استقبال روزها و شب‌های قشنگ ماه مبارک رمضان می‌رویم. بخش یازدهم از این گزیده‌ها را در ادامه می‌خوانید:
    اهمیت استمرار و نظم در برنامه‌های تربیت

    در ادامۀ بررسی روش‌های تربیتی رمضان به روش «بهره گیری از عامل استمرار» می‌رسیم. یکی از لوازم مهم تأثیرگذاری یک برنامۀ تربیتی، طول مدت و ممارستی است که باید در اجرای آن برنامه در نظر گرفت. اینکه ما هرگاه دلمان خواست سری به معنویات بزنیم و تا هر موقع حال داشتیم ادامه بدهیم، و در نهایت بدون نظم و بر اساس تمایل، به برنامه‌های عبادی بپردازیم، روش بسیار نادرستی است. امام باقر(ع) در کلامی شریف که نظیر آن در کلمات معصومین کم نیست،فرموده‌اند: «أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا دَاوَمَ عَلَیْهِ الْعَبْدُ وَ إِنْ قَلَّ؛ محبوب‌ترین اعمال نزد خدای متعال آن اعمالی است که بنده بر آن مداومت ورزد، هرچند عملی اندک باشد.»(1)
    ماه مبارک رمضان با برخورداری از یک استمرار سی روزه و طول مدت صیام در هر روز، از سحر تا شامگاهان، روزه‌داران را در موقعیت تأثیرپذیری مناسبی از عبادت صیام قرار می‌دهد. در واقع بلندمدت‌ترین عبادت ما همین روزه‌داری است، و رمضان در این زمینه، دارای امتیاز منحصربه‌فردی می‌باشد. اگر کسی قیمت عبادت را بداند، قدر رمضان را بسیار خواهد دانست وقتی که بشنود رسول اکرم(ص)فرموده‌اند: «الصَّائِمُ فِی عِبَادَةِ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَ نَائِماً عَلَی فِرَاشِهِ مَا لَمْ یَغْتَبْ مُسْلِماً؛ روزه‌دار همواره در حال عبادت خدا محسوب می‌شود، اگرچه در بسترش خوابیده باشد. البته تا وقتی که غیبت مسلمانی را نکند.»
    مراحل سه‌گانۀ یک برنامۀ معنوی مستمر / معنای ریاضت در عبادت چیست؟

    (مرحلۀ اول و دوم): اتفاقاتی که در جریان یک برنامۀ معنوی زمان‌دار و مستمر می‌افتد قابل توجه است. آدم در ابتدا بخاطر جاذبه‌های جدید بودن، از لذت و حظّ معنوی خاصی برخوردار است (مرحلۀ اول). اما بعد به مرور زمان، از زیبایی و حلاوت آن برنامۀ عبادی کاسته می‌شود، انگیزه‌ها رو به تحلیل می‌روند، و حتی کم‌کم خستگی و ملالت پیش می‌آید. که معمولاً این مسیر به‌سرعت طی می‌شود (مرحلۀ دوم).
    ما معمولاً از چنین حالتی خرسند نیستیم و دوست داریم از عبادت، لذت ببریم و گاهی هم اگر بتوانیم (شرعاً واجب نباشد) آن برنامۀ عبادی و معنوی را طاقت نمی‌آوریم و ترک می‌کنیم. در خصوص ماه رمضان چون امر واجب الهی است، طبیعی است که آن را رها نخواهیم کرد، اما دیگر آن بهرۀ لازم را نمی‌بریم و احساس معنویت نمی‌کنیم.
    مرحلۀ سوّم:منتها اگر استقامت بورزیم، و آن‌چنان که باید صبر کنیم و مقابل خستگی‌ها دوام بیاوریم، کم‌کم یک حلاوت جدیدی که حتی از آن حالت اولیه هم دل‌چسب‌تر است پدید می‌آید، و وارد مرحلۀ تازه‌ای می‌شویم (مرحلۀ سوم). کم‌کم با اُنسی که نسبت به اعمال عبادی و تلاش معنوی خود پیدا می‌کنیم، و با عمقی که معمولاً از آن برخوردار می‌شویم، می‌توانیم از لذت عمیق‌تر و حتی ماندگارتری برخوردار شویم.
    شرط ورود به مرحلۀ سوّم: شرط ورود به این مرحلۀ سوم، رعایت ادبِ عبادت و حفظ حرمتِ امرِ خدا و یا تداوم بخشیدن به برنامه‌ایست که خود را ملزم به اجرای آن می‌دانیم. هرچه در بین دو مرحلۀ شیرینی عبادت (مرحلۀ اول و مرحلۀ سوم)، از غفلت ورزیدن و تبعیت از هوای نفس خودداری کنیم، از مواهب مرحلۀ سوم که به نوعی برخوردار شدن از یک حلاوت اکتسابی است، بیشتر بهره‌مند خواهیم شد.
    ریاضتی که باید در عبادت کشید، گاهی به همین معناست که انسان ممکن است لذت مستقیم از یک عبادت نبرد، و یا شیرینی آن را در زمان‌هایی، به‌خصوص به علّت تداوم، درک نکند، ولی به دلیل انگیزه‌های برتر و عاقلانه‌ای که دارد، به آن عبادت مبادرت بورزد و به کمک «تفکر» و «آگاهی از ضرورت‌ها و فواید درازمدت» خود را برای انجام آن انگیزه‌مند سازد.
    اگر نشاط قلب شرط انجام عبادت است، آیا تداوم باعث زدگی نمی‌شود؟

    سؤال مشهوری که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که مگر در روایات نفرموده‌اند که عبادات را باید با نشاط انجام داد و اگر انسان تمایل نداشت نباید چیزی را به خود تحمیل کند؟ پس این تحمل دوران میانی و تداوم بخشیدن به عبادت بدون حلاوت، برای چیست؟ آیا زدگی بیشتر نمی‌آورد؟
    1. پاسخ خاص (ماه رمضان)/ اثر عبادت بی‌لذّت در تقرّب به خدا

    البته این سؤال دربارۀ روزۀ رمضان، که از عبادات واجب است، جای پرسش ندارد. چون در روایات به ما فرموده‌اند که اگر حال عبادت ندارید، به «واجبات» اکتفا کنید. چنان‌که امیرالمؤمنین(ع) در کلمات قصار نهج البلاغه می‌فرمایند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَی النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَی الْفَرَائِضِ؛ دل‌ها اقبال و ادبار (پشت کردن) است پس وقتی دل اقبال کرد به نوافل بپردازید، و هنگامی که پشت کرد، تنها به واجبات اکتفا کنید.»(2)
    پس اگر کسی در رمضان از طول ایام روزه دچار ملالت و کسالت شد، طبیعی است که نباید به خستگی خود اعتنا کند. و باید دانست که در بسیاری از اوقات، و برای برخی افراد، درست از هنگامی که روزۀ ماه رمضان توأم با خستگی و عدم حلاوت توأم می‌شود، آثار خود را در سازندگی فرد بروز خواهد داد.
    گفته‌اند سیّد مرتضی(3) هنگام احتضار و در آخرین لحظات عمر شریف خود به اطرافیان وصیت کرده بود نمازهایش را قضا کنند. وقتی علت را از ایشان جویا شدند، ایشان فرموده بود: «چون از خواندن نماز خیلی لذت می‌بردم، می‌ترسم انگیزۀ اطاعت از خدا و خلوصِ در نیّتِ قربۀً الی‌الله، خدشه‌دار شده باشد.»(4) لذا اگر گاهی از اوقات عبادت با شیرینی توأم نیست و یا به تلخی انجام می‌شود، در اینکه می‌تواند موجب تقرّب به خداوند شود، نباید تردید کرد.
    2. پاسخ عام (عموم عبادات)

    الف. تفاوت عبادات برنامه‌ریزی شده: اساساً وجود و وقوع هر نوع بی‌حالی در انجام عبادت را نمی‌توان دلیل ترک عبادت قرار داد، و در برخی از برنامه‌های معقول عبادی که انسان برای مدت نسبتاً طولانی‌ای به اجرای آنها مبادرت می‌ورزد، نباید به دلیل ادبار دل، آن برنامه را ترک کند. اکتفا کردن به واجبات و ترک عبادات مستحبی در حالت ادبار، مربوط به برنامه‌هایی نمی‌شود که با یک تصمیم‌گیری و درایت، برای مدت طولانی برنامه‌ریزی شده است.
    همچنان‌که وقتیمی‌فرمایند: «أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا دَاوَمَ عَلَیْهِ الْعَبْدُ وَ إِنْ قَلَّ؛ بهترین اعمال در نزد خدا، عملی است که بنده بر آن مداومت ورزد، اگرچه عمل کمی باشد.»(5) و ما را به دوام در عبادت، هرچند اندک، توصیه می‌کنند، حتماً حساب اِدبار را هم کرده‌اند.
    ب. امکان برطرف کردن ادبار قلب با تفکّر و آگاهی:از طرف دیگر، انسان می‌تواند ادبار قلبی خود را در بسیاری از موارد با تفکر و افزایش آگاهی از فواید عبادات برطرف نماید. نشاط در عبادت، همیشه به معنای وجود یک حال معنوی فوق‌العاده نیست که تا اشک و آه و سوز انسان کم شد، بگوید من دچار ادبار قلب شده‌ام و بدون هیچ تلاشی برای برطرف کردن آن ادبار، به ترک آن عبادت اقدام کند.
    ج. توجّه به انواع «نشاط» در عبادت: ضمن آنکه در بسیاری از اوقات، تلاش برای برطرف کردن ادبار دل، مؤثر قرار می‌گیرد، باید بدانیم که داشتن یک انگیزۀ قوی و معقول برای عبادت، خود یک نوع نشاطِ در عبادت به حساب آمده و موجبات اقبالِ دل را فراهم می‌کند.
    د. عامل بسیاری از ادبارها و راه برطرف کردن آنها:البته باید توجه داشته باشیم، ادبارهایی که برای ما پیش می‌آید، بسیاری از اوقات ناشی از طبیعت ملالت و کسالت نیست، بلکه ناشی از معاصی و غفلت‌های ما و یا توجه‌های بیش از اندازه‌ای است که به امور دنیایی داشته‌ایم؛ که حتماً باید با «استغفار» به برطرف کردن آن «ادبار» بپردازیم؛ و این، خود یک تکلیف معنوی است؛ نه اینکه انسان تا ادبار را مشاهده کرد، فرار را بر قرار ترجیح داده و دیگر بر سجّادۀ عبادت قرار نیابد.
    کما اینکه از رسول اکرم(ص) نقل است که فرموده‌اند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ صَدَأً کَصَدَإِ النُّحَاسِ، فَاجْلُوهَا بِالِاسْتِغْفَار؛ برای دلها، غبار گرفتن و سیاه‌شدنی است، به‌مانند سیاهی دود، پس دل‌هایتان را با استغفار جلا دهید.»(6) و حتی خود حضرت رسول هم روزی صد مرتبه استغفار می‌فرمودند و در توضیح علت آنفرموده‌اند: «إِنَّهُ لَیُغَانُ عَلَی قَلْبِی حَتَّی أَسْتَغْفِرُ فِی الْیَوْمِ مِائَةَ مَرَّةٍ؛ هر روز بر روی قلبم غبار می‌نشیند، تا اینکه (برای برطرف کردنش)، روزی صد مرتبه استغفار می‌کنم.»(7) ؛ هرچند آن غباری که بر قلب نازنین حضرتش می‌نشسته، لطیف‌تر از آن است که برای ما قابل درک باشد.
    ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــ
    1) الکافی، ج2، ص82، باب استواء العمل و المداومة علیه، ح2.
    2) نهج‌البلاغه، کلمات قصار، شمارۀ 312.
    3) ابو القاسم، على بن حسین بن موسى، مشهور به «سید مرتضى علم الهدى»، که علامه حلّى او را معلم شیعه امامیه خوانده است، در سال 355 متولد شد و در سن 82 سالگی از دنیا رفت. او پس از شیخ مفید، پیشواى فقهى، متکلم و مرجع امامیه در عصر خویش قلمداد مى‏شد و در زهد و تقوا اسوه‌ای کم نظیر بود.
    4) گلشن ابرار، ج1، ص70 و نیز: سید مرتضی پرچمدار علم و سیاست، ص63.
    5) الکافی، ج2، ص82، باب استواء العمل و المداومة علیه، ح2. از امام باقر(ع).
    6) وسائل الشیعه، ج7، ص176، ح9050.
    7) مستدرک الوسائل، ج5، ص320، ح5978.

  7. #106
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    دانشگاه امام صادق(ع)/ موانع رشد- ج7

    پناهیان: چرا خدا ما را جاهل آفریده؟!/ فلسفۀ قرار گرفتن ما در موقعیت جهل، «از بین بردن تکبر» است

    چرا خدا ما را محتاج علم‌آموزی و برطرف کردن جهل کرده است؟/ بسیاری از مقدرات و سنن الهی، برای از بین بردن تکبر انسان طراحی شده/ اثر وضعی روانی «احتیاج ما به دانایی» ایجاد تواضع در ما است/ ما را جاهل آفریده‌اند تا در هنگام تحصیل علم، تواضع کنیم/ جای تعجب است که کسی با علمش، تکبر پیدا کند/ افراد لفّاظی که از علم‌شان، متحجّرانه و متصلّبانه استفاده می‌کنند، ای‌کاش بی‌سواد بودند!

    حجت الاسلام پناهیان:

    • اساساً چرا جهل به‌وجود آمده است؟ چرا خدا این‌گونه طراحی‌ کرده که انسان نیاز به علم و نیاز به برطرف کردن جهل داشته باشد؟ درحالی‌که خدا می‌توانست تمام آگاهی‌های مورد نیازمان را در وجود ما به ودیعه قرار دهد. اینکه خدا ما را محتاج آموزش کرد، به دلیل گستردگی علم نبوده، یا به این دلیل نبوده که انسان ظرفیتش را نداشت که ابتدائاً این علوم و آگاهی‌ها را داشته باشد. مغز ما گنجایش آگاهی‌های بسیار فراوانی دارد.


    • فلسفۀ قرار گرفتن ما در موقعیت «جهل» و نیازمان به علم‌آموزی، فلسفه‌ای است که در واقع فلسفۀ اکثر تکلیف‌ها و تقدیرهای انسان است. اکثر قریب به اتفاق تکلیف‌ها و مقدرات ما یک فلسفه یا علت اساسی و کلیدی دارند و آن «از بین بردن تکبر» است.


    • تکبر یک رذیله و یک صفت پایه‌ای در وجود انسان است، و یک بلیۀ عام‌البلوی است که همه نوعاً گرفتارش هستند و به این سادگی هم برطرف‌شدنی نیست. بسیاری از مقدرات و سنن الهی، برای از بین بردن تکبر انسان طراحی شده،فلسفۀ نماز، از بین بردن تکبر است.(فرض الله الصلوة تنزیها عن الکبر؛ نهج البلاغه) خیلی از بلاها نیز برای این است که تکبر انسان از بین برود.


    • هر کسی به سراغ علم رفت، بیشتر از کارآیی و کاربرد و نور علم، باید به این توجه کند که «مرا جاهل آفریده‌اند که من هنگام تحصیل علم، تواضعی کنم» غرض این بوده است. هرچند خیلی‌ها حواس‌شان به این غرض نیست، کمااینکه بعضی‌ها سجده می‌کنند ولی حواس‌شان به اثر سجده، یعنی «تواضع» نیست.


    • چرا تواضع این‌قدر مهم است؟ چون تواضع ما، نقطۀ مقابل عظمت و کبریایی خداست و ما باید هرچه شدیدتر این تواضع را در خودمان بالا ببریم تا بتوانیم به آن مقام کبریایی خدا راه پیدا کنیم. طراحی خدا در اکثر اتفاقات زندگی تو بابت این است که متوجه باشی که باید متواضع بشوی؛ گاهی تو را شرمندۀ احسان کسی می‌کند که کوچکت کند، گاهی تو را دچار اشتباه می‌کند که کوچکت کند و...


    • تحصیل علم و احتیاج ما به دانایی اثر وضعیِ روانی و اخلاقی‌اش، این است که در ما تواضع ایجاد کند؛ انسان باید کوچکی کند تا جهل خود را برطرف کند. انگار این اثر وضعی و اخلاقی و روانی علم از آن‌همه فواید دیگر علم، بالاتر است. البته جالب اینجاست که بعضی‌ها در اثر علم، متکبر می‌شوند! در حالی که خدا این آدم را جاهل و بیسواد کرد تا در مسیر دانایی دائماً متواضع بشود، ولی او در این مسیر دانایی، متکبر می‌شود.


    • با هر تحصیل علم، باید تواضع ما زیاد شود. شما هر علمی یاد بگیرید، یک سؤالات جدیدی برای‌تان پیش می‌آید. علم؛ درک کردن مرزهای گستردۀ جهل است، هرچه بیشتر یاد بگیری، بیشتر می‌فهمی که چه چیزهایی هست که هنوز یاد نگرفته‌ای. و این تواضع را در انسان بالا می‌بَرد.


    • گاهی انسان به یک بخش از آگاهی‌اش علاقه‌مند می‌شود و به‌خاطر آن، خودش را بزرگ می‌بیند؛ این تکبر علمی است. 1. یکی از آثارش این است که خدا باب فهم انسان را می‌بندد. 2. یکی دیگر از آثار تکبر علمی، تحجّر است که متاسفانه هم در حوزه و هم در دانشگاه وجود دارد. کسانی که لفّاظ هستند و از یک‌مقداری علم، متحجّرانه و متصلبانه، استفاده می‌کنند، ای‌کاش اصلاً بی‌سواد بودند؛ چون اینها علم را به ابتذال و به اسارت می‌کشند. برخی از اینها، آدم‌های شیک و اتوکشیده‌ای هستند که سراغ دین نمی‌روند، چون می‌گویند «دین قدیمی است!» ولی خودشان آن‌قدر متحجّرانه با علم‌شان برخورد می‌کنند که حتی خود صاحبانِ اصلی و نظریه‌پردازان آن علم هم این‌طور متحجّرانه نگاه نمی‌کنند!

    ​دانلود صوت: [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  8. #107
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    نماهنگ «کریم آل طه» با صدای صابر خراسانی و غلامرضا صنعتگر


    حجم: ۲۳.۹ مگابایت

    مدت زمان: ۰۵:۲۸

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


  9. #108
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    نماهنگ «چهره ماه» با صدای امید روشن بین و حسین حقیقی


    حجم: ۱۶.۳ مگابایت

    مدت زمان: ۰۳:۴۲

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


  10. #109
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    شیرینی مهمانی خدا را بچشیم-12

    پیچیده بودن امر تزکیۀ انسان، عامل درک نشدن حکمت دستورات دینی است/نگاه «عاشقانه» و «عارفانه» به زکات روزه

    «تزکیه مفهومی عمیق‌تر از تربیت است و نیز یک نوع عملیات خاص تربیتی جهت‌دار است. «تربیت» ممکن است تنها به تنظیم رفتار انسان و تغییر برخی گرایش‌ها بینجامد، و به اصلاح بنیان‌ها کاری نداشته باشد. در حالی که «تزکیه» به ریشه‌ها می‌پردازد و زمینه‌های هرگونه خرابی را در روح انسان از بین می‌برد.»
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    ***
    کتاب «شهر خدا؛ رمضان و رازهای روزه‌داری» اثر حجت الاسلام پناهیان که انتشارات «بیان معنوی» چاپ هشتم آن را روانۀ بازار نشر کرده است، حاوی نکات و نگاهی نو و کاربردی برای بهره‌برداری بهتر از ماه مبارک رمضان است که با بیانی ساده و روان به رشتۀ تحریر درآمده است. به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان با برگزیده‌‌ای از این کتاب به استقبال روزها و شب‌های قشنگ ماه مبارک رمضان می‌رویم. بخش دوازدهم از این گزیده‌ها را در ادامه می‌خوانید:
    تزکیه، مفهومی عمیق‌تر از تربیت

    یکی از تأثیرات رمضان، تزکیۀ روح انسان است؛ همچنان‌که روزه زکات جسم شمرده شده است. قبل از آنکه به نسبت بین رمضان و تزکیه بپردازیم، خوب است ابتدا به معنای تزکیه نزدیک‌تر شویم. تزکیه به عنوان یک مفهوم قرآنی، هم یکی از غایات کمال و هم یکی از راه‌های سعادت انسان شمرده شده است. هم باید با تزکیه کردن به بارگاه خوب‌بودن راه یافت، و هم باید به مقام تزکیه‌شدگی که شامل تمام پاکی‌ها و پیراستگی‌هاست بار یافت.
    تزکیه مفهومی عمیق‌تر از تربیت است و نیز یک نوع عملیات خاص تربیتی جهت‌دار است. «تربیت» ممکن است تنها به تنظیم رفتار انسان و تغییر برخی گرایش‌ها بینجامد، و به اصلاح بنیان‌ها کاری نداشته باشد. در حالی که «تزکیه» به ریشه‌ها می‌پردازد و زمینه‌های هرگونه خرابی را در روح انسان از بین می‌برد. در جملۀ قبل به کلمۀ «زمینه» بیشتر توجه کنید. اگر جایی زمینه‌های خرابی از بین برود، خلاصی از شر بدی‌ها و اخلاص در خوبی‌ها پدید خواهد آمد.
    تزکیه، روشی تربیتی برای رسوب‌زدایی/ تزکیه بیشتر پاک کردن است، تا پاک نگه‌داشتن

    در عین حال، شاید بتوان تربیت را اعم از تزکیه دانست. و به تعبیری می‌توان گفت تزکیه یک روش تربیتی است، که طیّ آن، جان انسان از رسوبات زندگی دنیوی پاک می‌شود، و استعداد بد شدن را در روح انسان نابود می‌کند. تزکیه رسوباتی را از روح انسان می‌زداید که به طور طبیعی در جریان عادی زندگی، در قلب انسان ایجاد می‌شود، و کم‌کم رگ‌های حیات معنوی و معرفتی انسان را مسدود می‌نماید. منظور از رسوبات ایجاد شده در دل، همان علایقی است که انسان عادتاً به مرور زمان به دنیا و مافیها پیدا می‌کند و زمینۀ همۀ اشتباهات و انحرافات آدم را پدید می‌آورند.
    می‌توان تزکیه را به زدودن علف‌های هرز از کشتزارهای حاصلخیز تشبیه کرد، برای اینکه زمینۀ حاصلخیزی بهتر زمین فراهم بشود، و یا به هََرَس کردن درختان از شاخ و برگ اضافی، برای آنکه بهتر بارور بشوند. شاید نتوان تزکیه را به زنگارزدایی از فلزات و رسوب‌زدایی از بستر آبراه‌ها تشبیه کرد، چون در این‌گونه پاک‌کردن‌ها رشد و نموّی نیست.
    حضرت علامه طباطبائی(رحمت‌الله‌علیه) در تفسیر المیزان می‌فرمایند: «کلمۀ تزکیه که مصدر «یُزَکِّیهِم» است، مصدر باب تفعیل است، و مصدر ثلاثی مجرد آن «زکات» است، که به معنای نموّ صالح است؛ نموّی که ملازم خیر و برکت باشد.»(1) ولی همیشه کلمۀ «زکات» در جاهایی استفاده شده است که یک نوع کم کردن، مقدمۀ زیاد شدن و فزونی یافتن شده است. مانند زکات مال که موجب برکت در اموال می‌شود، یا زکات علم که همان نشر آن است و موجب افزایش آن می‌گردد. به این ترتیب گویا تزکیه بیشتر از اینکه «پاک نگاه داشتن» معنا بدهد، «پاک کردن» معنا می‌دهد.
    روزه، زکات «بدن» و تزکیه‌کنندۀ «روح» است

    شاید به همین دلیل روزه را زکات بدن نامیده‌اند، که هم کم کردن در آن هست و هم سلامت جسم را به دنبال دارد. آن‌چنان‌که رسول خدا(ص) فرمودند: «لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ زَکَاةٌ وَ زَکَاةُ الْأَبْدَانِ الصِّیَامُ؛ هر چیزی زکاتی دارد و زکات بدن روزه است.»(2) و نیز فرموده‌اند: «صُومُوا تَصِحُّوا؛ روزه بگیرید تا صحت یابید و سلامت بمانید.»(3)
    البته این حداقل بهرۀ روزه است که زکات بدن محسوب می‌شود. روزه نه‌تنها در بدن، که در روح انسان هم تأثیر تزکیه‌ای دارد. گرچه این اثرِ عمیق‌تر، وابسته به شرایطی است که روزه‌دار خودش باید آن را ایجاد نماید. حداقل به دو علت، روزه از حدّ زکاتِ بدن فراتر رفته و به تزکیۀ روح نیز می‌انجامد.
    عامل اول: ارادی بودن روزه

    اول اینکه در روزه، گرسنگی کشیدن، به صورت ارادی و با نیّت الهی انجام می‌گیرد. و این گرسنگی با آنچه که در اثر فقر یا قحطی پیش ‌می‌آید متفاوت است. وقتی انسان به صورت خودآگاه و خود‌خواسته، به خواسته‌های قلبی خود «نه» بگوید و در برابر آن ایستادگی کند و یا برای برآوردن آن صبر نماید و با رضایت، تلخی ترک دل‌بخواهی‌ها را تحمل کند، به تزکیۀ روح خود پرداخته است و جان خود را جلا داده است.
    بعضی‌ها آن‌چنان از صمیم دل روزه می‌گیرند که انگار با یک گرسنگی می‌خواهند نه‌تنها چربی‌های بدن خود را آب نمایند بلکه تمام بدی‌ها و رسوب‌های روحی خود را نیز از بین ببرند.
    عامل دوّم: استمرار آداب روزه در صیام روح/ شرط مؤثّر بودن خودداری و ریاضت

    دومین دلیل، بیشتر به رفتار روزه‌دار بستگی دارد. و آن اینکه علاوه بر صیام بدن، آداب صیام روح نیز رعایت شود. و هم‌چنان‌که در بحث آداب گفته شد، آنچه در ظاهر روزه دیده می‌شود، در باطن انسان هم ادامه پیدا کند. و این یعنی ادامۀ آداب روزه در صیام روح، مانند سکوت و ترک مجادله، و از همه مهم‌تر ترک معصیت. طبیعی است اگر روزه‌دار آداب روزه را رعایت نکند، و یا از صمیم دل نیّت قربتاً الی الله نداشته باشد، اثر تزکیه‌ای روزه را دریافت نخواهد کرد. این قاعده در عموم ریاضت‌های تزکیه‌ کنندۀ روح انسان جاری است.
    اساساًً این خودداری‌ها باید بر مبنای برنامه‌ای حساب شده و حکیمانه باشند، و الا با ریاضت مرتاضان اشتباه گرفته خواهند شد، و ثمرات معنوی به‌جای نخواهند گذاشت. کما اینکه ما آدم‌ها در جریان زندگی، زجرها و خودداری‌های فراوانی را تحمل می‌کنیم، اما چون عموماً از شرایط لازم برای یک برنامۀ تزکیه‌ای صحیح برخوردار نیستند، مؤثر و نجات‌بخش قرار نمی‌گیرند. اینجاست که ضرورت احکام شرعی و اهمیت اوامر عبادی دین مشخص می‌گردد.
    پیچیده بودن امر تزکیۀ انسان، عامل درک نشدن حکمت دستورات دینی

    اینکه، یکی از کاربردهای مهم احکام دین تزکیۀ انسان است، به‌خاطر آن است که تزکیۀ انسان امر پیچیده‌ای است و انسان با آن‌همه لایه‌های تودرتو و پنهانی که دارد، به دشواری این امر بسیار افزوده است. سرّ اینکه حکمت و اسرار دستورات دینی به سهولت درک نمی‌شوند، به حدی که مورد اعتراض و اعراض بی‌خردان قرار می‌گیرد، این است که عهده‌دار امر تزکیۀ انسان می‌باشند و وظایف پیچیده‌ای در مسیر تزکیه به عهده گرفته‌اند. هرچند اگر این دستورات به‌خوبی اجرا شوند به سهولت منتج به نتیجۀ مطلوب در تحقّق امر تزکیه خواهند شد.
    به همین دلیل گاهی اساتید بزرگ اخلاق و عرفان، در برابر پرسش «چه باید کرد؟»، که انتظار داریم از ایشان پاسخ‌های ویژه‌ای بشنویم، و راه‌های میان‌بُرِ خاصی را در جواب ایشان پیدا کنیم، به‌سادگی جواب می‌دهند: «همان واجبات و محرّمات الهی‌ را رعایت کنید، کفایت می‌کند.» البته این پاسخی است که تنها بر تجربۀ اهل معرفت تکیه ندارد، بلکه ابتداءً در آیات قرآن و روایات معصومین(ع) هم به آن تصریح شده است.
    مقام تزکیه در کلام خدا و رسول خدا

    به این ترتیب تزکیه به پاک شدن روح و صفا پیدا کردن دل، منجر می‌شود. همان‌که رسول خدا(ص) فرمودند: «بِتَزکِیَةِ النَّفسِ یَحصُلُ الصَّفاءُ؛ با تزکیۀ نفس است که صفا(ی روح) حاصل می‌شود.»(4) و درآیات قرآن هم، آنجا که سخن از هدف بعثت انبیاء است، تزکیه یکی از دو رکن رسالت پیامبران به‌شمار می‌آید: «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ(5)؛ (رسول‌خدا قلب و روحِ) آنان را پاک نموده و کتاب و حکمت بدیشان تعلیم می‌دهد.» و آنجا که سخن از سعادت انسان است، شرط رستگاری به حساب می‌آید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّی(6)؛ یقیناً رستگار شد، آن کس که تزکیه کرد.»
    و در نهایت، آنجا که محل تعیین نحوۀ برخورد خداوند با بندگان است، وقتی قهر خدا جایگزین مهر او می‌شود، محرومیت از آن، به عنوان یکی از سخت‌ترین تنبیه‌های پروردگار بیان می‌شود:
    «إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلاً أُوْلَئِکَ لاَ خَلاَقَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ وَلاَ یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ وَلاَ یَنظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلاَ یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ کسانی که پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی می‏فروشند، آنان را در جهان آخرت بهره‏ای نیست، و خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمی‏گوید، و به ایشان نمی‏نگرد، و پاکشان نمی‏گرداند، و برای آنها عذابی دردناک خواهد بود.»(7)
    ویژگی برنامه‌های تزکیه‌ای دین: عمل ساده، آثار گران‌بها

    اگرچه بحث و گفتگو دربارۀ تزکیه به این زودی‌ها به پایان نمی‌رسد، ولی ذکر نکتۀ مهمی در مورد یکی دیگر از ویژگی‌های آن، خالی از لطف نیست. و آن اینکه در روش تربیتی تزکیه، چیزی از انسان کنده ‌می‌شود و یا انسان جدایی از چیزی را می‌پذیرد. اما در برنامه‌های تزکیه‌ای دین، ممکن است آن چیزی که انسان بناست از آن جدا بشود چندان هم مورد علاقۀ انسان نباشد. اما در عین حال آثار گران‌بهایی در وجود انسان باقی می‌گذارند. مانند روزه که طیّ آن دل‌کندن از برخی امور طبیعی مثل خوردن و آشامیدن، کار دشواری نیست، اما این‌همه آثار نورانی و صفادهنده را به‌دنبال دارد.
    شما می‌بینید در جریان تزکیۀ نفس، در بستر طبیعی زندگی، انسان گاهی باید از تعلّقات سنگینی چشم‌پوشی کند و این، کار تزکیه را بسیار دشوار می‌کند. اما اجرای برنامه‌هایی مانند روزه و حتی زکات در اغلب موارد کار ساده‌ای است و در عین حال به انسان برای دل‌کندن‌هایِ سخت کمک می‌کند.
    شاید این ماجرا شرح همان کلام خدا باشد که فرمود: «اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ؛ کمک بگیرید از صبر و نماز.»(8) و مفسّرین هم طبق روایات، اکثراً «صبر» را در این آیه به «روزه» تفسیر فرموده‌اند.(9) یعنی صبر در روزه که کار دشواری نیست، پس، از این صبر کمک بگیرید برای صعوبت‌هایی که در زندگی با آن مواجهید و برای صعودهایی که در بندگی می‌خواهید پیدا کنید.
    چرا عمل سادۀ روزه و نماز برای بعضی‌ها سخت است؟

    واضح است که کمک گرفتن هم، معمولاً از یک امر سهل‌تر برای یک امر سخت‌تر است، اما در عین حال قرآن کریم می‌فرماید همین کار هم برای کسانی که خشوع ندارند، سخت است و نمی‌توانند به دو امر «نماز» و «روزه» مبادرت بورزند و یا از آنها کمک بگیرند. لابد دلیلش همان «دل ندادن» است و یا اهتمام نورزیدن، که باعث تزکیه و صفای باطن انسان می‌شود. مثلاً اگر کسی نماز را با تأخیر خواند و یا آن را سبک شمرد، طبیعی است که نمی‌تواند از چنین نمازی برای آسان کردن دیگر امور خود بهره بگیرد.
    معلوم است که آثار نورانی تزکیه در هر برنامه‌ای، محدود به مواردی که متناسب با آن برنامه هستند، باقی نمی‌ماند. و وقتی طیّ اجرای یک برنامه، دل از برخی زوائد و اضافات پاک شد، هم قوّت روحی و توانمندی در مقابله با عموم بدی‌ها به دست می‌آید، و هم زمینۀ نموّ و رشد عموم فضائل و خوبی‌ها هموار می‌شود.
    مثلاً اگر کسی زکات داد فقط دل‌بستگی‌های او به مادیات از بین نمی‌رود، بلکه تمام جان او صفا پیدا می‌کند. و اگر کسی روزه گرفت، تنها تمایلات او نسبت به محرّمات روزه کاهش نمی‌یابد، بلکه امید است که اساساًً محبت او به دنیا کاهش پیدا کند و رذائل از دل او زائل بشوند.
    نگاه عاشقانه به زکات روزه

    اگر بخواهیم خیلی عاشقانه به موضوع نگاه کنیم: هر عاشقی دوست دارد به معشوق خود برسد و او را در کنار خود بیابد و حتی از او اقبال و توجهی دریافت کند. در چنین وضعیتی اگر چیزی مانع وصال او بشود و یا مانع لیاقت او برای وصال باشد به شدت مورد تنفّر او قرار می‌گیرد. و طبیعتاًً هنگام ریشه‌کن کردن موانع، هنگامه‌ای از شادی و شعف در وجود او ایجاد می‌شود، و لبخند دوست‌داشتنی رضایت را می‌توان بر چهرۀ عاشق بینوا که رنجور از فراق بود، دید.
    و اگر کسی بخواهد این مانعِ وصال را برای عاشق درمانده رفع کند، به شدت مورد علاقۀ او قرار خواهد گرفت. شما می‌توانید این علاقه را تجربه کنید. بیایید برای عاشقی رفع مانع وصال کنید، و یا موجبات پایان یافتن فراق او را فراهم آورید، آن‌گاه خواهید دید او که به هیچ‌کس و هیچ‌چیز جز معشوق خود نمی‌اندیشد و اعتنا نمی‌کند، چگونه به یکباره به شما لبخند می‌زند و متشکرانه نگاه پرمحبت خودش را نثار چشمان گره‌گشای شما می‌نماید.
    پس عاشقانۀ موضوع از این قرار است: روزه، به‌خاطر رفع موانع وصال، عامل لذتی عمیق و حلاوتی عاطفی در روزه‌دار عاشق می‌شود، که احساس نزدیک‌تر شدن به معشوق و بوی پیراهن یوسف را برایش به ارمغان می‌آورد. اگر کسی توانسته باشد به مقام عشق به ربّ ودود برسد، لابد چنین لحظات سرمست‌کننده‌ای را در رمضان به سهولت احساس می‌کند. و البته بقیۀ دوستان خدا هم تا حدودی می‌توانند بفهمند آنها چه عالم قشنگی دارند.
    نگاه عارفانه به زکات روزه

    و اگر بخواهیم خیلی عارفانه نگاه کنیم: هر عارفی، «سبک‌بال بودن» را دوست دارد، و وزن هر ذرّه خاشاکی را نه‌تنها در روح خود «احساس» می‌کند، بلکه نمی‌تواند لحظه‌ای آن را «تحمل» نماید. یک انسان عارف، لحظۀ سبک شدن روح خود را کاملاً احساس می‌کند و شیرینی آن را با تمام وجود می‌فهمد و به وجد می‌آید. چگونه از کنار تزکیه‌ای که رمضان به او می‌دهد راحت عبور کند؟
    یک عارف همیشه به پرواز می‌اندیشد، برای او چیزی جز اوج‌گرفتن در آسمان لایتناهی، آرام‌بخش نیست. سنگینی برای او مانند مرگ است. و خستگی از بارکشیدن‌های بی‌حاصل و زمین‌گیرکننده، برایش بالاترین درد است. آسودگی از درد چه لذتی دارد؟ او از زکات صیام همان لذت را می‌برد. اوج‌گرفتن چه نشاط و هیجانی دارد؟ او از هر اقدامی که زکات او باشد و موجب تزکیۀ جان او، همان احساس را پیدا خواهد کرد.
    درک ضرورت تزکیه / لطافت روح انسان علت استعداد زیاد ما برای آلوده شده

    به هر حال برای درک بهتر ضرورت تزکیه، خوب است این نکته را هم بدانیم که اگرچه ما آدم‌ها با نهادی پاک به دنیا می‌آییم، ولی به مرور بدی‌هایی در ما شکل می‌گیرد، که ناشی از برخی خصلت‌های دنیا و عموم بی‌دقتی‌های ماست. شاید علت استعداد زیاد ما آدم‌ها برای آلوده شدن این است که روح انسان آن‌قدر لطیف است و روند رشد و کمال آن‌قدر دقیق است که با کوچک‌ترین غفلت، غبار بدی روی زیبایی‌های دل انسان را می‌پوشاند، و حتی باید گفت: هرچه دقت کنی باز این اتفاق رخ خواهد داد.
    به عبارتی بهتر باید گفت: هرچه دل را جلا بدهی جا دارد، و جلا دادن دل هیچ‌گاه پایان نمی‌پذیرد. جان انسان که در قرآن از آن به «نفس» تعبیر شده است، آن‌قدر نامحدود و تزکیه‌پذیر است که بزرگانی مانند اولیاء خدا که در اوج پاکی بوده‌اند هم، هیچ‌گاه در این مسیر متوقف نشده‌اند و از تزکیۀ نفس باز نایستاده‌اند. و به همین دلیل همیشه به عملیات تزکیه نیاز است، تا با پاک کردن روح از زایدات که منشاء بدی‌ها هستند، جلوی ریشه دواندن آنها گرفته شود و زمینه برای کاشتن نهال خوبی‌ها در دل و آماده ساختن روح برای رویش فضائل فراهم گردد. هرچند تزکیه برای آدم‌های بد، که انبانه‌ای از رذائل در جان خود انباشته کرده‌اند، بسیار واجب‌تر و ضروری‌تر است.
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــ
    1) ترجمۀ تفسیر المیزان، ج19، ص447، ذیل آیه دوم از سورۀ جمعه.
    2) الکافی، ج4، ص62، باب ما جاء فی فضل الصوم و الصائم‏، ح2.
    3) مستدرک‏الوسائل، ج7، ص502، ح8744.
    4) مجموعۀ ورّام، ج2، ص119.
    5) سوره جمعه، آیه 2.
    6) سوره اعلی، آیه 14.
    7) سوره آل عمران، آیه 77.
    8) سوره بقره، آیه 45.
    9) تفسیر المیزان و تفسیر نمونه، ذیل همین آیه.

  11. #110
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مسجد امام صادق(ع)/ محبت، راز معنویت - ج7

    پناهیان: ویژگی‌های محبت خوب: 4. به نفع آدم باشد!

    اگر محبوب به نفع آدم باشد، هر چه انسان بخواهد خودش را برای او فدا کند، آتش محبتش بیشتر شعله‌ور می‌شود؛ از بس که شرمنده می‌شود./ محبت خوب محبتی است که معشوق به نفع عاشق و به فکر باشد، و الا اولا خیلی ها را نمی‌شود به عاشقی دعوت کرد، و ثانیا خیلی از کسانی که در مسیر عاشقی هستند کم‌کم خسته می‌شوند و برمی‌گردند./ نگو اینها عشق حقیقی نیست. انسان این‌گونه است! رسول خدا(ص) می‌فرماید./ وقتی محبوب به نفع ماست، عاشق نشی ضرر کردی./ به دلت بگو: «ای دل من! کجا می‌روی؟ مرا بیچاره نکن! اگر عاشق خدا نشوم نابود می‌شوم! تمام منافعم اونجاست، بیا بریم!»

    حجت الاسلام پناهیان:

    • ویژگی دیگری محبت عبارت است از اینکه یک محبت خوب باید به نفع آدم باشد.


    • اگر هر اقدامی که شما برای محبوبت انجام می‌دهی، او هزار برابر جواب دهد، خیلی شرمنده می‌شوی، و خیلی عاشق‌تر خواهی شد. چون تو برای منفعت او کار نکردی، ولی او به نفع تو کار کرده است. گرچه تو برای اینکه منفعتی از او بگیری کار نکردی، ولی او به نفع تو کار کرده .


    • در مسیر اربعین یکی از کسانی که از زوار پذیرایی می‌کرد با گریه می‌گفت: «من هرسال که برای اربعین هزینه می‌کنم ولی چند برابر برمی‌گردد و غصه‌ام این است که امام حسین(ع) اجازه بده یک‌بار برایش فداکاری کنم و ضرر بدهم، اما آقا نمی‌گذارد.» این بنزینی است که در آتش محبتش ریخته‌اند.


    • یک محبت خوب، خوبی‌اش این است که محبوب به نفع تو باشد. محبوب به فکر تو باشد و وقتی می‌بیند تو شیدای او هستی و ازخودگذشته هستی، حواسش به تو باشد و کارهایت را مرتب کند که تو فرصت عاشقی داشته باشی.


    • - آقا ما به خاطر منفعت عاشقی نمی‌کنیم! - خب عاشق خوبی هستی، ولی محبوب هم برای خودش برنامه‌ای‌ دارد. محبوب‌ترین دارایی انسان جان اوست. آن‌هایی که عاشقانه جان خودشان را درراه خدا می‌دهند، خدا می‌فرماید: می‌خرم. خدایا ما آمده‌ایم عشق‌بازی! خدا می‌فرماید: من به نفع تو چند برابر می‌خرم!


    • اشکال: محبت یعنی فداکاری پس چرا شما می‌گویید: محبوب باید به نفع آدم باشد؟


    • اگر محبوب به نفع آدم باشد، هر چه انسان بخواهد خودش را برای او فدا کند، آتش محبتش بیشتر شعله‌ور می‌شود؛ از بس که شرمنده می‌شود. اگر خواستید پای قرآن اشک بریزید، همین یک آیه کافی است: هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ»، خدا میگه: بندۀ من به من احسان کرده، می‌خواهم جوابش را بدهم! - «آخه خدا! ما چه احسانی می‌توانیم به شما داشته باشیم؟! تو بی‌نیازی، تو بزرگیُ چرا کارهای ما را اسمش را احسان می‌گذاری؟ من به نفع خودم اقدام کردم. خودت فرمودی «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ». مگر کسی می‌تواند به شما احسان کند؟»


    • محبت خوب محبتی است که معشوق به نفع عاشق باشد، و الا اولا خیلی‌ها را نمی‌شود به عاشقی دعوت کرد، و ثانیا خیلی از کسانی که در مسیر عاشقی هستند کم‌کم خسته می‌شوند و برمی‌گردند. نگو اینها عشق حقیقی نیست، انسان این‌گونه است! رسول خدا(ص) می‌فرماید: جُبِلَتِ الْقُلُوبُ عَلَى حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَیْهَا وَ بُغْضِ مَنْ أَسَاءَ إِلَیْهَا(الفقیه، ج4، ص381) یعنی ذاتیِ قلب انسان است که هرکسی به نفعش هست را دوست دارد و از کسی که به ضررش باشد، بدش می‌آید. لذا اگر خدا به نفع ما نباشد، قلب ما اینگونه است که خودبه‌خود نسبت به این محبت سرد می‌شویم.


    • اگر با خداوند متعال عشق‌بازی کنید، هلاکتان می‌کند و این‌قدر آتش عشق شما را شعله‌ور خواهد کرد که حد و حساب ندارد. درحالی‌که اگر خدا به نفع ما نبود کم‌کم سرد می‌شدیم.


    • فایدۀ دیگر اینکه محبوب به نفع آدم باشد، این است که ادم نسبت به این محبت، احساس ضرورت می‌کند! بعد با این احساس ضرورت می‌تواند دلش را مجذوب و محصور محبوبش بکند! بگوید: «ای دل من! کجا می‌روی؟ مرا بیچاره نکن! اگر عاشق خدا نشوم نابود می‌شوم! تمام منافعم اونجاست، بیا بریم!» به دلت بگو! مگر تعارفه؟ بگو: « خوبه گرمای زندگی‌ام را از دست بدهم و دچار سردی و افسردگی روحی و کم‌انگیزگی برای زندگی بشود؟ خوبه بصیرت، فهم و خلاقیتم را از دست بدهم؟» وقتی محبوب به نفع ماست، عاشق نشی ضرر کردی.

    ​دانلود صوت: [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

صفحه 11 از 12 نخستنخست ... 23456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 9 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 9 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. معنای باز بودن درهای بهشت و بسته بودن درهای جهنم در ماه رمضان
    توسط محبّ الزهراء در انجمن مباحث ديگر بخش اسلامی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 30-07-2011, 22:20
  2. ماه رمضان «اسلام» و ماه رمضان «ما»
    توسط محبّ الزهراء در انجمن مباحث ديگر بخش اسلامی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 30-07-2011, 11:14
  3. ماه رمضان «اسلام» و ماه رمضان «ما»
    توسط Redemption در انجمن آداب
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 24-07-2011, 17:03
  4. پاسخ: 20
    آخرين نوشته: 06-02-2011, 21:50
  5. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 05-05-2010, 07:36

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه