ماه مبارک رمضان، ماه خیر و برکت بر همه مسلمانان به ویژه نورآسمانیهای گرامی مبارک باد.
التماس دعا
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: از جمله اينکه حالت تو در حال روزهات اين باشد که خود را مشرف به آخرت بيني و حالت تو حالت خضوع و خشوع و انکسار و خواري باشد و حالت بنده ترسان از مولايش و دلت پاک از عيوب و باطنت مبراي از حيله و مکر باشد.
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: از جمله اينکه حالت تو در حال روزهات اين باشد که خود را مشرف به آخرت بيني و حالت تو حالت خضوع و خشوع و انکسار و خواري باشد و حالت بنده ترسان از مولايش و دلت پاک از عيوب و باطنت مبراي از حيله و مکر باشد و از آنچه غير از خدا باشد بيزاري جوئي و در روزه خود ولايت خود را براي خدا خالص گرداني و از خداي قهار حقا بيمناک باشي و جان و بدن خود را براي محبت و ذکر او فارغ گرداني و بدن خود را براي عمل به اوامر او و آنچه تو را به آن دعوت کرده است و غير اينها از آنچه در باب آن توصيه شده است مهيا سازي و جوارح خود را از محظورات و مخالفات به ويژه زبان را حتي از مجادله و سوگند راست محفوظ داري.
سپس در آخر روايت فرمود: اگر به آنچه براي تو بيان شد عمل کردي حقا به آنچه براي روزه دار حق است عمل کردهاي و اگر از اينها کم گذاشتي از فضيلت روزه خود کم گذاشتهاي و ثواب آن به اندازه کمبود از آن چيزي است که بيان شد.
من ميگويم: پس به آنچه در اين وصايا از وظايف روزه دار است نظر کن و سپس در تأثيرات آن تأمل نما و بدان که اگر کسي خود را مشرف به آخرت بيند دل خود را از دنيا خارج سازد و جز به تهيه توشه آخرت نپردازد و همچنين اگر قلبش خاضع شود و شکسته و خوار گردد از فرح به غير خدا دوري گزيند و ميل به آن ننمايد و هر کس روح و بدنش براي خدا، خوار و ذليل باشد و از هر چيزي سواي خدا بيزاري جويد روح و قلب و بدن و تمامت او در ذکر خدا و محبت خدا و عبادت خدا غرقه شود و روزه دار روزه مقربين باشد. خدا به حق مقربانش، ما را چنين روزهاي روزي گرداند هر چند که يک روز در عمرمان باشد./ مشرق
کتاب ترجمه المراقبات – ص 207
تاليف: عارف کامل ميرزاجواد آقاملکي تبريزي(ره)
منبع: جام نيوز
فدای سید علی
شیرینی مهمانی خدا را بچشیم-1
چه احساسی نسبت به رمضان داشته باشیم؟
«البته باید از تعبیر «ضیافت» متوجه برخی وجوه صعوبت و سختی ماه رمضان شده باشیم. چون انسان در ضیافت، هرچند پُر موهبت هم باشد، نمیتواند به راحتی خانۀ خودش باشد و به دلیل مؤدب بودن، نسبت به وقتی که در خانۀ خودش هست معذّبتر است. آدم در مهمانی هرچه هم به او خوش بگذرد نمیتواند هر رفتاری که دلش میخواهد انجام دهد و بسته به درجۀ اهمیت و ابهّت مهمانی، بیش از آنکه به فکر راحتی خود باشد در اندیشۀ بهره برداری است.»
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
***کتاب «[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]» اثر حجت الاسلام پناهیان که انتشارات «بیان معنوی» چاپ هشتم آن را روانۀ بازار نشر کرده است، حاوی نکات و نگاهی نو و کاربردی برای بهرهبرداری بهتر از ماه مبارک رمضان است که با بیانی ساده و روان به رشتۀ تحریر درآمده است. به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان با برگزیدهای از این کتاب به استقبال روزها و شبهای قشنگ ماه مبارک رمضان میرویم. بخش اول از این گزیدهها را در ادامه میخوانید:
چه احساسی نسبت به رمضان داشته باشیم؟
خُب، رمضان که با اینهمه حُسن و زیبایی ما را مهمان خدا کرده است و خداوند متعال را میزبان ما قرار داده است؛ حالا چه احساسی نسبت به آن باید داشته باشیم؟ با چه دلی باید به سوی رمضان برویم؟ با توجه به آنهمه وعدههای خوب الهی، آیا تنها با شوق و شادی باید به سوی رمضان گام برداریم؟ یا خوف و هراس هم در این میانه جایی برای خود دارند؟
تردیدی نیست شوقِ لذت بار یافتن به چنین مهمانی کریمانهای، اولین چیزی است که بهخاطر خطور میکند. ولی همیشه اگر در کنار شوق، جایی برای خوف هم باشد، خوف خود را اول نشان میدهد و میگوید اول خیال خودت را از من راحت کن، بعد از آن به دنبال شوق خود شتاب کن. و خوب میدانید که از دلِ شوق، خوف برمیخیزد و به شوقِ اشتیاق است که باید از عوامل خوف ترسید و با آن عاقلانه برخورد کرد.
هیبت ماه رمضان
اگر حضور در محضر میزبان را در این ضیافت باور کرده باشیم و عظمت خدای رمضان را نیز دریافته باشیم، بیشک در کنار هوس ضیافت، هراس از بیادبی نسبت به این بارگاه باشکوه هم به دلمان راه مییابد و حتی قبل از خیز برداشتن برای حضور در این بار عام، خوف ظهور آنهمه عظمت در برابر وجود ناچیز ما، در جانمان جاری میشود.
مگر امام سجاد(ع) در مناجات خود هنگام وداع با ماه رمضان نمیفرمودند: «وَ [ما] أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِینَ؛ ای ماه رمضان، تو چقدر در قلب مؤمنان با هیبت بودی.»(1) این هیبت از کجاست؟ طبیعی است این هیبت یا ناشی از تقرّب به محضر ربوبی است، و یا نشأت گرفته از اهمیت رعایت آداب و بهجا آوردن بهجای اعمال مهم ماه رمضان است تا به ساحت مقدّس پروردگار یا به ساحت قدسی ضیافت کریمانهاش بیادبی نشده باشد.
وقتی رسول خدا(ص) به جابر بن عبدالله دربارۀ برکات ماه رمضان همراه با شروط و آداب آن میفرمایند:«یَا جَابِرُ هَذَا شَهْرُ رَمَضَان مَنْ صَامَ نَهَارَهُ وَ قَامَ وِرْداً مِنْ لَیْلِهِ وَ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ کَفَّ لِسَانَهُ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَخُرُوجِهِ مِنَ الشَّهْر؛ ای جابر! این ماه رمضان است (که بر ما وارد شده). هر که روزهایش را روزه بدارد و ساعتی از شبش را به مناجات برخیزد و شکم و شهوت خود را از حرام حفظ کند و زبانش را (از زشتیها) باز دارد با خارج شدن از این ماه از گناهانش هم خارج (منفک) میشود.»(2)
جابر از ثمرات و وعدههای شیرین ماه رمضان خوشحال میشود و میگوید: «یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَ هَذَا الْحَدِیثَ؛ یا رسولالله! چه کلام زیبایی فرمودی!» به بشارتهای رمضان اشاره میکند. ولی رسول خدا(ص) میفرمایند: «یَا جَابِرُ وَ مَا أَشَدَّ هَذِهِ الشُّرُوطَ؛ برای جابر چقدر این شروط سخت است.» در واقع به سختیهای رعایت آداب رمضان تصریح میفرمایند و میخواهند توجه جابر را به حساسیت و اهمیت رمضان جلب کنند. واضح است که رسول خدا(ص) از پیروان خوب خود میخواهند که پیش از آنکه در لذت بردن از برکات رمضان غرق شوند، نگران دقت در رعایت آداب رمضان شوند.
راحت نبودن، طبیعت یک مهمانی
البته باید از تعبیر «ضیافت» متوجه برخی وجوه صعوبت و سختی ماه رمضان شده باشیم. چون انسان در ضیافت، هرچند پُر موهبت هم باشد، نمیتواند به راحتی خانۀ خودش باشد و به دلیل مؤدب بودن، نسبت به وقتی که در خانۀ خودش هست معذّبتر است. آدم در مهمانی هرچه هم به او خوش بگذرد نمیتواند هر رفتاری که دلش میخواهد انجام دهد و بسته به درجۀ اهمیت و ابهّت مهمانی، بیش از آنکه به فکر راحتی خود باشد در اندیشۀ بهره برداری است.
نگرانی برای از دست دادن فرصت طلایی رمضان
مگر رمضان یک فرصت طلایی نیست؟ مگر ما به شدت به آن مشتاق و محتاج نیستیم؟ پس باید از خود خوفناک باشیم که مبادا این فرصت از ما فرار کند و ما در آن قرار نیابیم. هر چقدر این ضیافت عزیزتر باشد، نگرانی ما از ضایع شدن آن بیشتر خواهد بود و دلشورهها، ما را به پرسشهای بیپایان وا میدارند:
آیا بهرۀ ما از این ماه بهترین خواهد بود؟ مبادا در این ماه مبارک رمضان جزء کسانی باشیم که از روزه چیزی جز گرسنگی عایدمان نشود؟ آیا نیازهای فراوان ما، در این ماه برآورده خواهد شد؟ و سؤالهای فراوانی از این قبیل که تنها برای انسانهای بلند همّت و مشتاق پدید میآید.
مگر اینکه آنقدر از نعمات معنوی برخوردار باشیم که دیگر به بیش از آن، نیاز مبرم نداشته باشیم و برکات رمضان برای ما جنبۀ تفریح و تفنّن داشته باشند. که این حرف آنقدر سخیف و بیپایه و اساس است که قابل اعتنا نیست. چون وقتی اولیاء خدا برای دریافت ذرّهای از عنایت خدای رحمان، با اینکه برای آنها جلب رضایت خدا به هیچ وجه دشوار نیست، آنقدر تمنّا و تضرّع میکنند، تکلیف دیگران معلوم است.
اما برای خالی نبودن عریضه، باید عرض کنم که در این صورت وضع ما از دو حالت خارج نیست؛ یا اهل عرفان و عبادتیم یا نیستیم. اگر نباشیم واضح است که خیلی مضطرّ و نیازمند خواهیم بود، گرچه خود تشخیص ندهیم. و اگر اهل آن باشیم؛ لابد آنقدر علاقهمند به خداوند و عنایتهای او شدهایم که اصراری در حدّ اضطرار برای دریافت مابقی آن الطاف و مهربانیهای خدا پیدا کرده باشیم.
پس اجازه بدهید در چند عبارت شستهرفته نگرانیهایمان را همراه با عوامل آنها مرور کنیم:
نگرانیهای ورود/1. ناقص بودن اثری که از خود باقی خواهیم گذاشت
اول اینکه آدم حسابیها علاقهمندند هر کاری را به درستی انجام دهند. دوست ندارند اگر اثری خلق میکنند ناقص و پرعیب باشد. رمضان هر سال هم، اثری است که ما از خود در عالم هستی بهجای میگذاریم، و حتی این اثر را در روز قیامت ملاقات خواهیم کرد. رمضانهای سال بعد هم، اگر بهخوبی برگزار شوند، جبران کاستیهای این رمضان را نخواهند کرد. هر کدام تابلوی مستقلی خواهند بود.
نگرانی از اینکه مبادا این رمضان بهخوبی برگزار نشود، پیش این جور آدمها رسم رایجی است و حداقل عاملی است که در کنار شوق، یک نوع نگرانی هم در ایشان ایجاد مینماید.
2. پایین آمدن سقف پروازی ما (کم بودن اوج آدمیت ما)
دوم اینکه اگر رمضان اوج خوب بودن ماست، و ما معمولاً در غیر رمضان وضعیتی بهتر از رمضان پیدا نمیکنیم، و هر نمرهای در رمضان دریافت کنیم در غیر رمضان کمتر از آن را خواهیم گرفت، اینکه مبادا سقف پروازی ما پایین بیاید و اوج آدمیت ما کم باشد، که یقیناً با بلند نظری و همّت والا منافات دارد. این دومین موردی است که شدیداً عامل نگرانی آدمهایی که بلند همتند و فرومایه نیستند، خواهد بود.
3. نگرانی از رعایت نشدن حرمت رمضان
سوم هرچه رمضان نزد علاقهمندان به خدا، مقدّستر و عزیزتر باشد، همانقدر اهمیت رعایت حرمتش و قدردانی از نعمتش عامل نگرانی آنها خواهد بود. البته معلوم است، هر یک از این نگرانیها طعم و مزۀ خاص خود را دارد. و برخی از این نگرانیها مانند همین مورد اساساًً تلخ و تنفّر برانگیز نیستند و اتفاقاً بسیار دلنشین و شیرین هم از آب درمیآیند. مانند عاشقی که در مورد نگهداری هدیۀ معشوق خود نگران باشد که مبادا صدمهای ببیند و به سختی از آن مواظبت میکند.
4. ترس از شقاوت
چهارم، بناست ما در ماه رمضان بخشیده شویم و این بخشودگی آنقدر مهم است که فرستادۀ خدا(ص) فرمودهاند: «فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ؛ شقی و بدبخت آن کسی است که در این ماه باعظمت از مغفرت خدا بینصیب بماند.»(3) آیا همین نگران کننده نیست که مبادا بخشیده نشویم؟ و بدیهایمان مورد عفو و اغماض قرار نگیرند و ما با همان بدیها از رمضان خارج شویم؟ دیگر کجا آن پلیدیهایی که با زمزم رمضان شسته نشدهاند، پاک خواهند شد؟
5. نگرانی از قبول عمل
پنجم، اگر قرار است ماه رمضان ماه عبادت ما باشد و بنا است طاعات ما در این ماه به بارگاه حضرت دوست و محضر باریتعالی عرضه شوند، آیا عظمت او و ابهت مقام ربوبی عامل نگرانی از کمیِ قیمت اعمال بندگان نخواهد بود؟ آیا نگرانی قبولی عمل، به دلیل علوّ مرتبت حضرت حق، دل بندگان را همیشه نمیلرزاند؟
چرا بعضیها نگران قبولی اعمالشان نیستند؟
بعضیها وقتی که به عبادات میرسند، مثلاً نماز میخوانند، دیگر اصلاً نگرانی ندارند که آیا این نماز مورد پسند خدا واقع خواهد شد یا نه؟ روزۀ این رمضان مورد پسند قرار خواهد گرفت یا نه؟ در حالی که برای بسیاری از امور دیگر زندگی اینگونه نگرانیها را دارند. خیلی ببخشید، انگار از خدا طلبکارند و حرف زور شنیدهاند که مجبور به این عبادات شدهاند و همین مقدار ناچیز را هم از سر آنها که دستور دادهاند، زیاد میدانند.
نمیدانند خدا اول به حس بندگان خود نگاه میکند و اگر کسی نگران قبولی عملش نباشد، گویی دارد اعمالش را با کراهت انجام میدهد. دیگر چنین اعمالی نزد خدا چه ارزشی دارد؟
خدایی که قبل از عمل و بعد از عمل و در متن عمل، خودِ بندهاش و اقبالِ او و دلِ عاشق او را میخواهد، وقتی بندهاش را ببیند که عباداتش را با بیاعتنایی به سوی خدا رها میکند و نگران رسیدن آنها به مقصود و قبولی آنها در نزد معبود نیست، دیگر این عبادات چه ارزشی پیش خدا خواهند داشت؟ اینجاست که بعضیها از روزۀ رمضان چیزی جز یک ماه گرسنگی و تشنگی عایدشان نمیشود.
مثل اجیری که به او زور گفتهاند و او را به بیل زدن وادار کردهاند. بعد از بیل زدن به چشم صاحبکار نگاه نمیکند که رضایت او را ببیند، به دست او نگاه میکند که اجر خود را بگیرد. و اگر هم انتظار اجر نداشته باشد و صاحبکار خود را اینقدر ظالم بداند که نخواهد به او اجرت بدهد، بیل را مقابل پای او پرت میکند و میرود.
میدانید امثال ما چه موقع نگران نتیجۀ عملمان نیستیم؟ و نگران نمیشویم که آیا عملمان مورد پسند قرار گرفت یا نه؟ برای آنکه اگر کسی بخواهد سختجانی کرده باشد تیر خلاصی به او زده باشم، مثالی را با عذر خواهی تمام باید بزنم:
اگر یک فقیر ژندهپوشی در خانۀ ما بیاید و بخواهیم به او غذایی بدهیم معمولاً چون شخصیت آن فقیر برایمان اهمیت چندانی ندارد، یعنی اگر نداشته باشد، و چیزی که میخواهیم بدهیم از اضافات خانه باشد، دیگر برایمان فرقی نمیکند ظرفی که میدهیم یا غذایی که در آن مینهیم چه ارزشی داشته باشد. آیا مورد پسند او قرار خواهد گرفت یا نه؟ مخصوصاً اگر انتظار بازگشت ظرف غذا را هم نداشته باشیم. ما اینجا نگران مورد پسند واقع شدن عمل خودمان نیستیم، بلکه میخواهیم یک چیزی به او بدهیم و او را از در خانه رد کنیم.
بیشک بیرون آمدن از این دلنگرانیها و شمار دیگری که در این شمارش نیامد، جز با مدد پروردگار عالم مقدور نیست. همچنان که ورود به وادی خوف نیز جز در اثر معرفت و محبت به معبود میسور نمیباشد.
چقدر نگاه بلندی دارد، آن انسانی که از اول نگران نتیجۀ عملش و انتهای کارش باشد. و این دعای قرآنی را همراه با نوعی ترس عاشقانه و عارفانه، در بدو ورود به رمضان زمزمه میکند: «وَقُل رَبِّ اَدخِلنِی مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنِی مُخرَجَ صِدقٍ وَ اجعَل لِی مِن لَدُنکَ سُلطَاناً نَصِیراً؛ و بگو پروردگارا مرا (در هر کار) با صداقت وارد کن و با صداقت خارج ساز و از سوی خود حجتی یاری کننده برایم قرار ده!»(4).
ــــــــ
(1) صحیفۀ سجّادیه، دعای 45: دعای وداع با ماه مبارک رمضان.
(2) الکافی، ج4، ص87، باب أدب الصائم، ح 2.
(3)عیون اخبار الرضا(ع)، ج1، ص295، باب 28، ح53.
(4)سوره اسراء، آیه 80.
فدای سید علی
شیرینی مهمانی خدا را بچشیم-2
نگرانیها و شیرینیهای ورود به ماه رمضان
«به این ترتیب، همچنان که در آغاز، چیزی به نام جدید بودن میآید و یک طراوتی را در انسان ایجاد میکند، در ادامه هم چیزی به نام «اُنس» میآید و یک حلاوت دیگری در کام انسان مینشاند. و البته حلاوتی که در اثر اُنس پدید میآید، بسیار عمیقتر است از شیرینیای که در اثر تازگی یک امر در دل انسان ایجاد میشود. منتها برای تداوم شیرینی ابتدایی و رساندن آن به آستانۀ اُنس، باید کمی در میانۀ راه به خود سختی داد و در مقابل بیمیلیها مقاومت کرد.»
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
***کتاب «شهر خدا؛ رمضان و رازهای روزهداری» اثر حجت الاسلام پناهیان که انتشارات «بیان معنوی» چاپ هشتم آن را روانۀ بازار نشر کرده است، حاوی نکات و نگاهی نو و کاربردی برای بهرهبرداری بهتر از ماه مبارک رمضان است که با بیانی ساده و روان به رشتۀ تحریر درآمده است. به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان با برگزیدهای از این کتاب به استقبال روزها و شبهای قشنگ ماه مبارک رمضان میرویم. بخش دوم از این گزیدهها را در ادامه میخوانید:
شیرینیهای ورود
در بخش پیشین از نگرانیهای ورود به ماه رمضان صحبت کردیم. اکنون همۀ دلمشغولیها و نگرانیهای ورود، و گفتنیها و شنیدنیهای فراوانی که در این باره میتوان به آن پرداخت را به کناری نهاده، و به بخش دیگری از احساس مهمانهای رمضان در بدو ورود میرسیم. حلول ماه مبارک رمضان و ورود به ضیافت خدای رحمان طبیعتاًً جدای از اشتیاق، از یک حلاوت و شیرینی بسیار آشکاری نیز برخوردار است.
گویا این ماه مبارک خودبهخود یک حالت معنوی و حلاوت عبادی خاصی را به انسان عنایت میکند، که خیلی باید قدر آن را دانست. و در مقام قدردانی هم ابتدا باید کار بسیار سادهای انجام بدهیم؛ باید فراغتی ایجاد کنیم تا از این شروع شیرین، بیشترین لذت را ببریم. همین.
باید تا میتوانیم در این حظّ معنوی غرق شویم و با استفاده از این فرصت، بهترین خاطرات را برای خود و اطرافیانمان خلق کنیم که در مواقع نبود چنین موقعیتی، این تجربۀ به یاد ماندنی بتواند ما را به لحظههای ناب معنوی بازگرداند و باب بازگشت ما به سوی خدا باشد.
که اساساًً یکی از عوامل شیرینی آغاز رمضان، همان خاطراتی هستند که از دورانهای دورِ گذشته برایمان به جا مانده است. تکرار آوای خوش ربّنایی که همه ساله هنگام افطار میشنویم و تداعی کنندۀ خاطرات شیرین سالهای گذشته است، یکی از همین دست نشانههایی است که در فرصت زیبای حلول رمضان برای خودمان قرارداد کردهایم و البته بهرۀ کمی هم به ما نمیرساند.
1. تازگی رمضان/ بهرهبرداری از این انرژی آغازین برای رسیدن به مقام اُنس
یکی از دلائل بسیار سادۀ این حلاوت، تازگی ماه رمضان است که فینفسه خودش یک شادابی و طراوتی را در انسان ایجاد میکند. مثل نمازهای یومیّۀ ما نیست که گاهی به دلیل تکراری بودن برایمان ملالآور میشود و حالت عادی پیدا میکند. درست است که این کم است که بخواهیم صرفاً بهخاطر تازگی و از راهرسیدگی رمضان به آن علاقه داشته باشیم و از حضور آن لذت ببریم، اما بد نیست. باید قدر این حداقلها را بدانیم تا از حداکثرها بازنمانیم.
«همیشه با خدا رفیق بودن» برای خیلی از ماها که از معرفت کافی برخوردار نیستیم و دل از علائق دنیا نشستهایم، سخت است. اما تجدید عهد و آشتی، مانند لحظات خوش آشنایی همیشه شیرین و دلچسب بوده است.
از این دوران تازگی باید به عنوان یک سرمایه استفاده کرد، نه برای آیندۀ دور که برای اواسط رمضان که احیاناً این تازگی، رنگ خودش را از دست میدهد. باید در همان اوائل رمضان، با برنامهریزیهای خاص عبادی برای اوقات ماه و اقدام به عبادات ویژۀ رمضان، با استفادۀ از انرژی آغازین، و تغییر برنامههای عادی، بهترین بهرهها را از این فرصتِ طراوتِ اولیه برگرفت.
به این ترتیب، همچنان که در آغاز، چیزی به نام جدید بودن میآید و یک طراوتی را در انسان ایجاد میکند، در ادامه هم چیزی به نام «اُنس» میآید و یک حلاوت دیگری در کام انسان مینشاند. و البته حلاوتی که در اثر اُنس پدید میآید، بسیار عمیقتر است از شیرینیای که در اثر تازگی یک امر در دل انسان ایجاد میشود. منتها برای تداوم شیرینی ابتدایی و رساندن آن به آستانۀ اُنس، باید کمی در میانۀ راه به خود سختی داد و در مقابل بیمیلیها مقاومت کرد.
2. احساس نیاز به تقرّب
دلیل دیگر شیرینی ورود به ماه عزیز رمضان، احساس نیاز به تقرّب است، که تازه هنگامی که کمی تقرّب حاصل میشود قابل درک است. و تازه انسان میفهمد که چقدر فراق خدا تلخ بوده است. و این احساس گرمی محبت خدا و رحمت الهی است، که بهخاطر اوج سردی غفلت از او، در آغاز به سهولت درک میشود. و تازه آدم میفهمد بیرون از آغوش گرم محبت او، چقدر سرد و بیروح بوده است.
انگار ما آدمها بیرون از رمضان کمکم به بیخدایی و یا دوری از او عادت میکنیم، و یا لااقل دیگر به اینهمه نزدیکی به خدا احساس نیاز نمیکنیم. اما تا قدم در شهر خوب خدا میگذاریم، یادمان میآید که چقدر ما به اینهمه محبت او محتاج بودهایم.
مانند کودکی سرگرم بازی، که ناگهان مادرش را ببیند
البته ما مانند کودک بازیگوشی هستیم، که اگرچه در نبود مادر، سرگرم بازی بوده است، و تا مادر را میبیند تازه به یاد نیازش به نوازشهای او میافتد و اشکریزان به آغوش مادر میشتابد، اما اندکی بعد از آرامش یافتن در گرمای مهر مادری، به اطراف چشم میچرخاند و به دنبال وسیلۀ تازهای برای بازی میگردد و از دامن پر محبت مادر به سوی اسباب بازیهای بیارزشی میرود که ذرّهای نمیارزند، و فراموش میکند که همین چند لحظه پیش با گریه از آنها به سوی مادر فرار کرده بود.
با این تفاوت که کودک در روند رشد خود، به آن بازیها نیاز دارد و غفلت از مهر مادر، کار را برای مادر هم آسان میکند، اما ما در کمال بلاهت هم میتوانیم بفهمیم که هر لحظه به مهر پروردگار محتاجیم و قصّه به یک مهمانی نباید ختم شود و هیچ غفلتی از نوازشهای او برای ما مفید نیست و هر بازیای که ما را از او جدا کند، بازی خطرناک و نابود کنندهایست که باید ضرر آن جدی گرفته شود.
متأسفانه بعضیها فقط بعد از یک فراق طولانی میتوانند احساس خوبی نسبت به دیدار آشنایان قدیم پیدا کنند. برعکس، آدمهای باصفا خیلی زود دلشان برای رفیقشان تنگ میشود. بعضیها تا مدت زیادی از دوران قهر نگذرد هوس آشتی نمیکنند. برعکسِ دلهای نازک دوستان خدا که اصلاً تاب دوری و مستوری ندارند و به صورت روزانه لااقل در پنج نوبت خواهان گفتگوی اویند و تا با خدا سیر حرف نزنند، انگار قدم از قدم نمیتوانند بردارند.
آیا دوستان خدا، از با خدا بودن خسته نمیشوند؟
خُب از شما میپرسم، این گروه با حلول رمضان و ورود به شهر خدا چه احساسی پیدا میکنند؟ آیا چون همیشه با خدایند، مهمانی خدا در رمضان برایشان تکراری است؟ آیا رمضان فقط برای آنان که غریبهاند یا قهر کردهاند تازگی دارد؟ شما که مثل بعضی از عوام فکر نمیکنید اگر زیاد با خدا باشیم، کمکم از خدا خسته میشویم؟ شما که مانند همۀ آدمهای از خدا بیخبر با خود نمیاندیشید که راستی کسانی که همیشه با خدایند آیا تنوّع و تفریح ندارند؟
اتفاقاً این یک اشتباه رایج و یک تصوّر باطل است که خیلیها فکر میکنند اهل معنویت به این دلیل توانستهاند همیشه با خدا سرکنند که از تنوّع و تفریح و بسیاری از شادیهای طبیعی مورد نیاز انسان گذشتهاند، و مثلاً با دنیا قهر کردهاند؛ و اجری که در قیامت دریافت میکنند بهخاطر زجری است که در «با خدا بودن» میکشند. اینجور آدمهای بیتجربه در دینداری، گمان میبرند که معرفت خدا همان درک ابتداییای است که آنها از خدا دارند و مؤمنان مینشینند و بیهیچ درک و احساس تازهای از خدا، همان مفاهیم ابتدایی را دائم برای خود تکرار میکنند.
امام صادق(ع) در کلام عمیق و عارفانهای میفرمایند: «لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی فَضْلِ مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مَدُّوا أَعْیُنَهُمْ إِلَی مَا مَتَّعَ اللَّهُ بِهِ الْأَعْدَاءَ مِنْ زَهْرَةِ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ نَعِیمِهَا. وَ کَانَتْ دُنْیَاهُمْ أَقَلَّ عِنْدَهُمْ مِمَّا یَطَئُونَهُ بِأَرْجُلِهِمْ وَ لَنُعِّمُوا بِمَعْرِفَةِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ تَلَذَّذُوا بِهَا تَلَذُّذَ مَنْ لَمْ یَزَلْ فِی رَوْضَاتِ الْجِنَانِ مَعَ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ. إِنَّ مَعْرِفَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آنِسٌ مِنْ کُلِّ وَحْشَةٍ وَ صَاحِبٌ مِنْ کُلِّ وَحْدَةٍ وَ نُورٌ مِنْ کُلِّ ظُلْمَةٍ وَ قُوَّةٌ مِنْ کُلِّ ضَعْفٍ وَ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ سُقْمٍ.»(1)
«اگر مردم با فضیلت و ارزش معرفت خداوند عزیز و جلیل القدر آشنا بودند، به زیباییها و نعمتهای دنیا که خداوند به دشمنان داده است میل پیدا نمیکردند، و زندگی دنیویشان از خاک زیر قدمهایشان نیز کمارزشتر بود، و هر آینه چنان از معرفت الله لذت میبردند که گویا همواره در بوستانهای بهشت با دوستان خدا به سر میبرند. همانا معرفت الله انیسی است که هیچ وحشتی را باقی نمیگذارد و در هر تنهایی همنشین و مونس انسان است. معرفت الله روشنیبخش هر تاریکی، برطرفکننده هر ضعف، و شفاء از هر بیماری است.»
3. جشن اولیای خدا؛ فرصتی برای پاسخ به نیازهای بیپایانشان
واقع مطلب این است که تنها این گروه که دائم با خدایند و در غیر رمضان نیز همیشه در دلهایشان ضیافتی برپاست و مهمان خلوت حضور اویند، فقط و فقط اینها مزّۀ حضور در این مهمانی را درک میکنند.
اساساًً مهمانی برای اینها برگزار شده است و مابقی مردم در حاشیۀ این مهمانیاند. اصل ضیافت برای آن است که اینها به نیازشان پاسخ گفته شود و بعد، از کنارههای این سفرۀ پر فیض است که اهل عالمی بهره میبرند.
مضاعف شدن پاداش اعمال در رمضان، در اصل برای پر کردن ظرفیتهای معنوی بیپایان اینگونه آدمهای نورانی و بزرگ است. گویا نازکدلی ایشان باعث سهولت هرچه بیشتر استجابت دعاها در رمضان شده است، و بالهای ایشان چون گستردهتر از فضای تنگ دنیاست و پرواز و اوج گرفتن در وضعیت عادی برایشان به سهولت امکان پذیر نیست، درهای آسمان در این ماه برایشان گشوده میشود.
به همین دلیل رمضان عید اولیاء خدا نام گرفته است، آنجا که امام زینالعابدین(ع) فرمودند: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا شَهرَالله الأکبَرِ وَ یا عِیدَ اَولِیائِه؛ سلام بر تو ای بزرگترین ماه خدا و ای عید دوستانش.» (2)
این هم دلیل سوم برای شادی و وجد حضور در رمضان که به اولیاء خدا اختصاص دارد و کمتر کسی به این تجربۀ ناب میرسد. اما اگر همین مقدار شنیدن از شادی ایشان برای ما شیرین است و آرزوی رسیدن به چنان لحظاتی را در دل ما میرویاند، برای ما کافی است و علامت خوبی است.
ورود مهمانان خاص خدا به شهر خدا
مهمانان خاص پروردگار از روز اول، ماه را با شعف مضاعفی آغاز میکنند و با شور و شوق برتری وارد شهر میشوند. با تمام شهر آشنایی کامل دارند؛ میدانند باید به کدام کوچهها سر بزنند و در کدام خانهها قرار بگیرند. آنها برای کنجکاوی سرک نمیکشند، و ذوق و شوقشان از باب جدید و جالب بودن صحنهها و تصاویر شهر خدا نیست. بال میگشایند و گویا میخواهند تمام شهر را در آغوش بکشند، و روی ماه او را ببوسند. هرچند به چهرههایشان که نگاه میکنی، طعم غم غروب آخرین روز رمضان را میتوانی در مزّۀ اشک شوقشان ببینی:
«السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ، وَ مَحْزُونٍ عَلَیْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ؛ سلام بر تو ای ماهی که قبل از آمدنش دلها او را طلب میکنند، و قبل از تمام شدنش بر او محزون میشوند.»(3)
آنان به سبب ایام باقیمانده از ماه، از رفتنی بودن رمضان غافل نمیشوند. از همان روز اول مانند کسی میمانند که در آخرین لحظات ماه تنها به خدا امید دارد که از شهر خدا بیبهره نماند. و از همین اول به خدای روز آخر امید دارند و به توانایی خود برای عبادت و مهارت خود در طاعت نمینازند.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) الکافی، ج8، ص247، کتاب الروضه، ح347.
(2) صحیفۀ سجّادیه، دعای 45: دعای وداع با ماه مبارک رمضان.
(3)نشانی پیشین.
فدای سید علی
در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)