موضوع: شبهات ولایت پذیری دکتر احمدی نژاد

شبهات ولایت پذیری دکتر احمدی نژاد

اگرچه با وجود این همه سند و مدرک در اثبات اوج ولایت مداری و جان فدایی دکتر احمدی نژاد در برابر نائب امام زمان عج دیگر جایی برای طرح این مباحث فرعی و جنگ روانی باقی نمی ماند. اما به دلیل اوج مسمویت فضای ذهنی افکار عمومی درباره این مسئله به چند سئوال پاسخ می دهیم:

1. آیا موضوع آقای مشایی نقض ولایت پذیری دکتر احمدی نژاد نیست؟!

دراین بحث روشن می شود رابطه ولایت پذیری میان امروز دکتر احمدی نژاد با رهبری عزیزمان درست و عینا شبیه رابطه میان رهبری عزیز و امام خمینی ره است. برای روشن شدن بحث ، ابتدا بايد حدود ولايت پذيري التزام عملي به ولايت را مشخص كنيم.

در استفتا اي كه از رهبري بزرگوار در مورد التزام به ولايت فقيه شده ايشان صرف اطاعت از دستورات حكمتي ولي امر مسلمين راالتزام عملي به ولايت فقيه آنهم به طور كامل بيان مي كنند.



سؤال: خواهشمند است در خصوص «التزام به ولايت فقيه» توضيح دهيد؛ به عبارت ديگر چگونه بايد عمل نماييم تا بدانيم كه به جانشين بر حق آقا امام زمان (عج) اعتقاد و التزام كامل داريم؟

جواب: ولايت فقيه به معناى حاكميت مجتهد جامع‌الشرايط در عصر غيبت است و شعبه‌اى است از ولايت ائمه اطهار (عليهم السلام) كه همان ولايت رسول الله (صلى الله عليه وآله) مى‌‌باشد و همين كه از دستورات حكومتى ولى امر مسلمين اطاعت كنيد نشانگر التزام كامل به آن است.

بنابراين، اطاعت از دستور حكومتي رهبري توسط دكتر التزام كامل ايشان به ولايت فقيه را ثابت مي كند، و در اين ميان تفسير هاي غلط ديگري كه توسط افرادي مثل توكلي براي ولايت پذيري صورت مي گرفت و سعي در تغيير جو بر عليه دكتر را داشت كاملاً به دور از واقعيت و فاقد مبنا ست. آنچه كه تعيين كننده ولايت پذيري است اطاعت از دستور حكومتي ست كه دكتر دستور حكومتي رهبري را اطاعت كردند.

اما دانستن چند مطلب بسيار مهم است، اول اينكه اين استفتا به خاطر شرايط امروز بيان نشده، و در استفتا هاي قبلي رهبري هم وجود داشته است، از طرفي رهبري در مواردي به طور عملي در زمان امام خميني پايبندي به همين قانون را به روشني به تصوير كشيدند، و همان زمان هم در موردي كه با امام اختلاف نظر داشتند براي اطاعت از نظرشان حكم حكومتي از ايشان مي خواستند.

اين اجرا مربوط به نخست وزيري موسوي است، كه در مورد آن رهبري بزرگوار با امام در مورد نخست وزيري موسوي اختلاف نظر پيدا مي كنند، و با وجودي كه امام بارها نظر خود را انتخاب موسوي اعلام مي كنند، رهبري اين نظر را نمي پذيرند و در نهايت به امام مي گويند تنها در صورتي كه حكم حكومتي كنند اين نظر را خواهند پذيرفت(1) [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

بنابراين اختلاف نظر بر سر يك مساله با ولي فقيه نشان دهنده دوري از ولايت مداري و فاصله از ولايت نيست، كما اينه همانطور كه گفته شد در مشي رهبري هم چنين مساله اي وجود داشته، بنابر اين اينكه مشايي، سبب شود كه دكتر از ولايت مداري ساقط شود يك تاكتيك تبليغاتي است براي كساني كه مي دانند هرگز تعريف درست التزام به ولايت در نزد عوام وجود ندارد.

اين مساله در قبل از اين هم در مورد نظر رهبري و دكتر در مسائل جزيي وجود داشته، و رهبري در يكي از ديدارهاي دولت به آن اشاره مي كنند و مي گويند اين اصلاً اشكالي ندارد، الزامي نكرده بودم، نظرم بود.(عین سخن رهبرعزیز:در همان اوائل رياست جمهورى آقاى دكتر احمدى‏نژاد، به ايشان گفتم كه اين مورد- يك مورد خاصى است كه نميخواهم اسم بياورم و قبل از دولت ايشان تصميم‏گيرى شده بود - ممكن است برايتان مشكلات درست كند، بيائيد صاف و روشن به مردم و به همان مسئولين بگوئيد آقا، اين كار را ما نميتوانيم انجام بدهيم! از شما قبول ميكنند. البته ايشان مصلحت ندانستند و آن كار را نكردند؛ بنده هم الزامى و اجبارى نگفته بودم، پيشنهاد كردم.)



اما تعلل دكتر در دادن پاسخ به حكم رهبري بزرگترين دستاويز مخالفان دكتر در حمله به ايشان و زدن تهمت كوتاهي در ولايت پذيري به ايشان است. به طوري كه سايت جهان در اين مدت بدترين حمله ها را به دكتر مي كند و سايت الف تا آنجا پيش مي رود كه كورنومتر ولايت مداري نصب مي كند.دليل اين تعلل توسط آقاي جوانفكر به طور ضمني بيان شده است. اين حكم يك حكم خصوصي بوده نه عمومي، ‌در اين مدت به گفته آقای رسايي[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] دكتر براي نحوه اجرای آن با رهبري در حال مشورت بوده اند. اما اين اختلاف نظر دكتر و رهبري كه سعي مي شد از آن به عنوان فاصله دكتر از رهبری ياد شود، بهترين وسيله براي حمله به دكتر مي توانست باشد، بابر اين به محض اطلاع از صدور حكم جوسازي شديد عليه دكتر به راه افتاد و صرف صدور حكم را زاويه داشتن دكتر از رهبري بيان مي كردند تا اجازه هر نوع ابتكار عملي در حل مشكل با هزينه كمتر را از دكتر بگيرند، بنابراين دكتر سعي مي كند تا عملاً نشان دهد كه به مخالفان اجازه دخالت در امور را نمي دهد، و اجازه نمي دهند تا از رهبري به عنوان وسيله براي اهداف سياسي خودشان استفاده كنند. بنابر اين پس از چند روز حكم را به اجرا در مي آورد.

اما در اين ميان آيا صورت مساله تغیيري كرده است ؟ آيا اتفاقي رخ داده كه دليل بر عدم التزام كامل و عملي دكتر به ولايت فقيه باشد. يا اينكه استفاده از احساسات پاك و ولايي مردم توسط مخالفان دكتر، تنها دليل القاي اين مساله بوده است.

سوال اينجاست: آيا جز اجرا نكردن حكم حكومتي راه ديگري براي اثبات بي ولايتي كسي هست، آيا اينكه نظر رهبري در اين مورد با دكتر مخالف است پس دكتر ولايت گريز است، طبق گفته مخالفان دكتر، پشتوانه شرعي و قانوني دارد، اگر اينگونه است اختلاف نظر رهبري و امام را چگونه مي شود توجيه كرد. و اگر اجراي حكم كافيست اجراي حكم از طرف دكتر انجام شد. و دکتر نیز پس از این ماجرا ضمن تاکید بر فرمانبرداری خود از رهبری عزیز، این رابطه را به رابطه پدر فرزندی تشبیه کردند . و اصولا نوع رابطه انسان با امام و راهنمای خود همین تعریف را دارد و پیش ازین نیز دکتر براین عقیده استوار بوده است که: زندگی درپناه ولایت فقیه تمرین زندگی در سایه معصوم است.


2. با وجود انتقاد رهبری معظم در انتخابات دوره دوم به احمدی نژاد پیرامون شیوه مناظره ولایت مداری ایشان چطور اثبات می شود؟!
برای روشن شدن جواب، یکباردیگر شرایط داخلی ایران را قبل و بعداز انتخابات به یاد بیاوریم.آیا شرایط و اوضاع اقتصادی و فرهنگی سیاست خارجی هسته ای تهدیدها و مسائل زمان هاشمی وخاتمی را به یاد می آوریم ؟ آیا اقتصاد ویرانگرهاشمی اشرافی گری و پروژها ی نیمه تمام و ناامیدی شدیدمردم در اخر دوران هاشمی که سبب اقبال شدید به خاتمی شد را یادمان می اید ؟ ایا خاتمی وابسته به همان جریانی نبود که هاشمی بود و هست ؟ آیا یادمان می آید که درقضیه 18 تیر برنامه خاتمی و باندش برای رهبری ایران چه بود ؟ تعطیلی مجلس ، شورای رهبری و فشارهای مداوم به رهبر و ملت ایران را به یاد می اوریم ؟آیا نامه تهدید آمیز هاشمی به رهبری درباره آتش درخیابان یادمان هست ؟ اظهارنظر همسرهاشمی هنگام دادن رای که اگر موسوی رای نیاورد به خیابانها می ریزیم؟ آیا یادمان می آید که رهبرمان فرمود اگر شاه سلطان حسین ها رای بیاورند چه می شود ؟ شاه سلطان حسین ها چه کسانی بودند بجز موسوی و هاشمی و خاتمی و باند اشرافی شان؟

درشرایطی که تمام بارسوء مدیریت و بی تدبیریهای 20 سال مدیریت غلط بر دوش دکتر احمدی نژاد سنگینی می کرد، باز هم چنین جوسازی می شد که دکتر احمدی نژاد و هاشمی و باندش همه یک هدف دارند و دریک جهت حرکت می کنند. یعنی افکارعمومی هنوز چوب انحرافهای هاشمی و خاتمی را می خورد وبرای بسیاری از مردم تلاش و جهاد دکتر احمدی نژاد برای احقاق حقوق ملت ایران از جریان نابودگر و منحرف کننده متمایزنبود وانقلاب به سمت نابودی می رفت . این هشدار رهبری عزیزبود.که سبب شد دکتر احمدی نژاد مانند همیشه سینه سپرکند و برای نجات انقلاب از درافتادن به چنگ شاه سلطان حسین ها مانند ققنوس در آتش تهمت ها برود . اگر دکتر احمدی نژاد آن زمان خودش و آبرویش را فدای رهبری عزیزنمی کرد و پرده کوچکی از مفاسد حاکم بر سیستم مدیریتی هاشمی و موسوی و خاتمی را کنار نمی زد مردم چگونه بیدارمی شدند ؟ و چگونه متوجه صف بندی حق و باطل می شدند؟
مناظره دکتر احمدی نژاد تنها بخش بسیارکوچکی از فساد سازمان یافته مدیریتی سیستم موسوی و هاشمی و خاتمی را برملا کرد. بله این کار دکتر احمدی نژاد ولایت پذیری نبود بلکه فداکردن همه هستی و آبرویش برای اجرای فرمان ولایت و جانفشانی در امر ولایت برای رهایی کشور از خطر یک انحراف بزرگ بود .مانند خوابیدن امیرمومنان دربستر. که اگرچه به ظاهرهمراهی با رسول خدا براعتبار بعضی های دیگر افزود اما این همراه نبودن امیرمومنان با رسول خدا چه معنایی بجز فداکردن خود در اوج ولایت پذیری و عشق داشت؟

اما چرا وقتی رهبر عزیزمان درنماز جمعه بعد از انتخابات فرمودند خدمات گذشته را نباید زیرسوال ببریم ؟ و برای عده ای این جمله رهبرعزیز سند ولایت ناپذیری دکتر احمدی نژاد تصورشده است.
برای درک بهتر مسئله به این مثال دقت کنیم. فکرکنیدآتش بزرگی برپاشده و یک نفر درحال ریختن نفت برآتش و شعله ورترکردن آن است و خانواده شما در میان آتش گرفتار است . شما یک سرباز را به عنوان منجی مامور خاموش کردن آتش و نجات خانواده خود می کنید اما آتش افروز همچنان درحال ریختن نفت برآتش است و شما هرچه به او نصیحت می کنید که ادامه ندهد دست بردارنیست ! شما چه میکنید؟

آیا به ناچارآن منجی را مسئول مقابله و مناظره با نفت ریزنمی کنید .آیا به او فرمان نمی دهید که روبروی نفت ریز بایستد و بااو مناظره کند ؟ ؟ مناظره دکتر تلاش برای مهار موسوی آتش افروز بود از طریق آگاه سازی مردم . با آن مناظره ، مردم آگاه شدند و آتش بیارمعرکه رای نیاورد و دستش بسته شد! این یعنی دکتر درمناظره توانست افکارعمومی را روشن کند و دست حریف را درآتش افروزی بیشترببندد، اما آیا موسوی و باندش دست از آتش افروزی برداشت؟

نه ! بعد از انتخابات هنوز فضای سیاسی و افکارعمومی ملتهب بود. مثل آتش افروزی که دستش بسته شده و قدرت ندارد اما هنوز از ناسزادادن و ایجاد ناآرامی دست برنمی دارد و آرام نمی شود و هرلحظه ممکن است فشار بیاورد و بندهارا پاره کند و دوباره نفت بردارد و کشور را به آتش بکشد..... حالا شمابرای آرام کردن او چه می کنید؟ دراین جا مجبورید برای آرام کردن افکارعمومی مردمی که گرفتار فریب آتش افروز شده بودند هرروشی که میتوانید به کارببرید . فرصت بازشماری ارا. کمیته حل اختلاف . نصیحت و دلسوزی بسیار رهبر با موسوی و باندش که ازادعای دروغ تقلب دست بردارد وبیدارکردن ونصیحت عوامل فریب خورده موسوی ....اما یکی ازین کارها این است که برای آرام کردن این فرد خاطی یک تشر کوچک هم به آن منجی که این را دستگیرکرده بزنید . مثلا جلوی این آتش افروز ، به او بگویید تو چرا وقتی می خواستی ظرف نفت را از دست این بگیری کمی تند و محکم گرفتی . او دردش آمد . پس بیا به او بگو ببخشید!

در اینجا حتی اگر آن منجی هم بگوید ببخشید آیا این نشان دهنده خطاکاربودن و ولایت ناپذیربودن آن منجی ست ؟ این یعنی برای مهار یک خطر بزرگ یک تشر هم به خودی می زنی تا التهاب افکارعمومی کنترل شود !

دکتر احمدی نژاد با فداکردن هستی و آبرویش ، انقلاب را از آستانه سقوط حتمی و آتش افروزی بزرگ نجات داد و رهبرعزیز هم در اوج فشارهای فتنه گران بعد از انتخابات برای آرام کردن افکارعمومی یک خطاب ملایم هم به دکتر کرد ، تا کسانی که دراثر نداشتن اطلاعات و بصیرت و بینش کافی موافق موسوی بودند هم کمی آرام شوند ! تا ارام آرام حقایق روشن شود .اما آیا به نظر شما این خطاب فرمانده، نشان دهنده ولایت ناپذیر بودن آن سربازفداکاری ست که این خانواده را نجات داده و دست آتش افروز را بسته است؟

با این تحلیل، می توان از یک نگاه دیگر نیز به جریان معاون اولی آقای مشایی پرداخت و این ماجرا را خود روشی برای کنترل مهار التهاب داخلی نامید. این مسئله خواسته یا ناخواسته، امید فتنه گران را از براندازی که به صراحت آن را بر زبان آورده و دنبال می کردند به سمتی بردکه آنها به جای امید به براندازی به خراب شدن رابطه میان دکتر و رهبر امید ببندند و روزنه نجاتی برای خود بیابند. مثل همان آتش افروزی که دستش بسته باشد اما عملا یک راه نجاتی برایش بازکنیم که او بتواند از محل فرارکند تا حداقل آتش را تندترنکند!

این جریان خود نشان دهنده هوشمندی خاص دکتر احمدی نژاد و تبدیل تهدیدها به فرصت ها بود. زیرا ایشان بعد ازین ماجرا ملقب به دریافت مدال هوشمندی از رهبری عزیز شدند.

این هوشمندی دکتر آنقدر واضح بود که فردی مانند آقای صانعی به صراحت میان طرفداران سبزش قریب به این مضمون گفت که گول این بازیها رو نخورید این ها می خواهند حواس شما را پرت کنند ما به چیزی بجز تغییر رهبری و قانون اساسی فکر نمی کنیم! اما متاسفانه بعضی دوستان ساده دل متوجه این بازی پیچیده و هوشمندانه ی دکتر نشدند!

و البته همیشه این آزمونها و فتنه ها وسیله امتحان قلوب مومنین است .و با جریان مشایی عده ای که خدمات بزرگ دکتراحمدی نژاد وتاییدات فراوان رهبر عزیز را نسبت به شخص اوو عملکرد دولت نمی دیدند ، ریزش کردند.و درواقع جریان آقای مشایی امتحان قلوب مومنان شد .و البته خود آقای مشایی هم ازین امتحان سرافراز بیرون آمد زیرا بدون هیچ چون و چرایی مثل یک سرباز مخلص ، امر رهبر را اجراکرد .امتحانی که پیش ازین بسیاری از نامداران عرصه سیاست .....ازآن سرشکسته بیرون آمدند!

درواقع با بازی هوشمندانه دکتر درجریان مشایی کسانی که تا دیروز خواب شورای رهبری و جایگزینی رهبر را می دیدند ناگهان در یک روز ، همه شدند وکیل مدافع رهبر و رگ گردنشان برای ولایت پذیری دکتر متورم شد!

واین نشان دهنده اوج هوشمندی سردارسیدخراسانی در مهار جریان فتنه بود که به آنها امید داد و آنها را به زمین بازی خود کشاند تا بازی را در زمین خودی ادامه دهد و زمین خودی هم همان زمین دفاع از ولایت بود و دیدیم که چه کسانی در آن هفته مدام کنتور ولایت پذیری شان می افتاد .همان های که در طول چهارسال دولت دوم مدام نارضایتی رهبر را به خاطر سیاه نمایی های مکرر دریافت کرده بودند. افرادی مانند محسن رضایی تابناک. احمدی توکلی الف . حسن روحانی آفتاب . همه این آقایان مدافع ولایت شدند وحتی امروز آقای زاکانی در جهان نیوز و آقای لاریجانی درخبرآنلاین و...... با وجود توصیه های مکرر رهبری عزیز به برادری و مهربانی میان خودیها و رعایت تقوا و انصاف در سخن و عملکرد، بعد از یکسال توصیه رهبری ، هنوز خط تخریب دکتر احمدی نژاد را به بهانه ی آقای مشایی دنبال می کنند. و باید به دوستان توصیه کرد و از خداوند نیز مدد خواست که عده کمتری از دوستان دچار این فتنه و غربال آخرالزمانی شوند.