یه روز تلویزیون برنامه ای در مورد چه گوارا رو نشون می داد با بچه هاش هم مصاحبه کرده بودن... دخترم گفت من فکر می کنم اونا برای جامعه شون باباشونو دادن شاید ترجیح می دادن که پدرشون بالاسرشون باشه تا یه قهرمان... آسایش امروز ما مدیون سلب آسایش این بچه ها و مادراشونه اونا خیلی بیشتر از شهدا و جانبازان گردن ما حق دارن... شاید اگه یه بابا( که اونقدر مهربون بود که خودشو فدای ملتش کنه) ی سالم بالا سرشون بود اونا با آسایش خیال بالاترین رتبه ها رو می آوردن... البته این وسط عده ای هم سوء استفاده کردن که همین جمع اندک بیشتر به چشم اومده و این همه حرف و حدیث رو باعث شده...
:rolleyes:چون تاپيك خداحافظي بسته شده به احترام نظر مديران پستي براي خداحافظي نمي زنمو اين جوري مي خوام با همه خداحافظي كنماميدوارم مادرتونو حلال كنين:rolleyes:مادري كه دلش شكست...
خطاب به شما و بقیه دوستان همفکرتون
حق با شماست ولی اون موقه که شما درس میخوندید، اونا داشتن خوش میگذروندن یا پی دوا درمون پدرشون بودن و هرلحظه رو بااین استرس سر میکردن که هرلحظه ممکنه دیگه پدرشون پیششون نباشه؟؟
حتی یک ثانیه از حال اونا رو میتونیم درک کنیم که اینجوری قضاوت میکنیم؟
ضمنا دانشجوهای بقول شما سهمیه ای جای بقیه رو که تنگ نکردن؛ چندتا صندلی اضافه گذاشتن براشون
رشته ای که قبول میشن نتیجه درس خوندنشون شاید نباشه اما حق الزحمه اون همه رنجه که خدا بهشون میده
....
عشق عاشق را به بیماری می کشاند، بیمار زرد روی است و خواب و خور ندارد و از درد می نالد و می گرید.
سلامت دنیا بیماری است و بیماری اش شفا و سلامت، چراکه بنیان دنیا در عادات است و سلامت حقیقی، هرچه هست در ترک عادات است و عتق از ملکات ...
(التماس دعا)
لاحول ولا قوة الا بالله العلى العظیم
گهگاهی سفری کن به حوالی دلت...
شایـد از جانب ما خـاطـره ای...
منتظر لمس نگاهت باشد ...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)