در دعا حاجات روح را بر جسم مقدّم كن
حضرت آیت الله مجتبی تهرانی با اشاره به دعای پیغمبر اكرم(ص) برای حضرت علی(ع)، حاجات روحی و جسمی را تشریح كرد و گفت: دعای حضرت محمد(ص) برای محبان اهل بیت را یادآور شد.
متن سخنان آیتالله مجتبی تهرانی در سیزدهمین جلسه از جلسات اخلاق و معارف اسلامی با موضوع «اهمیت دعا» به این شرح است:
أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرین وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم أجمَعِین.
بِسمِ اللهِ الرّحمَن الرّحِیم؛ اللّهم صَلِّ عَلَی محَمّدٍ وَ آلِ محمَّدٍ و اسمَع نِدائی إذا نادَیتُك و اسمَع دُعائی إذا دَعَوتُك و أقبِل عَلَیَّ إذا ناجَیتُك فَقَد هَرَبتُ إلیكَ وَ وَقَفتُ بَینَ یَدَیك.
مروری بر مباحث گذشته
گفته شد كه افضل اعمال در ماه مبارك رمضان دو چیز است؛ یكی تلاوت آیات و كلام الهی كه از مصدر وحی نازل شده است، یعنی قرآن؛ و دیگری دعا و راز و نیاز و اظهار حاجت عبد به ربّ و معبودش چه در قالب دعاهای مأثوره و چه اینكه عبد خودش قالبریزی كند كه به آن دعای غیرمأثوره میگوییم. بحث ما در باب دعا به مضمون ادعیه رسید، یعنی حاجاتی كه انسان از خداوند، چه در ارتباط با شخص خودش و چه نسبت به دیگران تقاضا میكند. مسأله تقدّم و تأخر در دعا را هم عرض كردم گفتم كه اوّلین دعا باید غفران برای خود و دیگران باشد. حالا بحث ما نسبت به بقیّه حاجات است.
* حاجات روحانی و جسمانی
در باب سایر حاجات، انسان باید از نظر ارزشی آنها را بررسی كند. انسان مركّب از روح و جسم است. در این شكّی نیست كه روح پایدار است، ولی جسم به حسب ظاهر پایدار نیست. روح اصیل و اصل است، امّا جسم فرع است، یعنی ابزار است. ارزش روح انسان نسبت به جسم، اصلاً قابل قیاس نیست و این مسأله به قدری واضح است كه اصلاً نیازی نیست كه آن را بررسی كنیم.
حوائجی كه ما داریم، چه نسبت به خودمان باشد و چه نسبت به دیگران، یا در ارتباط با روح است یا در ارتباط با جسم است. از این دو حالت خارج نیست. حالا سراغ روح و جسم و حاجتها و احتیاجاتمان میرویم. روح ما ابعاد گوناگونی دارد. چون به قول اهلش: «النّفس فی وحدتِها كلّ القُوا»؛ یعنی با این كه روح یكی است، امّا قوای متعدّده است. یكی «عقل» است. دوم، «قلب» است. سوم، عبارت از «نفس» است. ما باید اینها را از نظر ارزشی ارزیابی كنیم.
* ابعاد روح
اوّل، عقل است. اعتقاداتِ ما كه از آن به دین تعبیر میكنیم، در بُعد عقلانی ما است. دوم، قلب است. كار قلب چیست؟ تعلّقاتی كه انسان پیدا میكند، به وسیله قلب او است. تعلّقات، از امور قلبیّه است. سوم، نفس است. ملكات، چه حسنه كه ما به آنها فضائل نفسانی میگوییم و چه رذائل، مربوط به نفس هستند. كبر، حسد و امثال اینها رذیله هستند و صبر و تواضع و امثال اینها از فضائلند؛ و هر دو مربوط به نفس هستند.
در دعا حاجات روح را بر جسم مقدّم كن
من این مطلب را گام به گام عرض كردم. از نظر ارزشی، انسان اوّلاً باید در مورد احتیاجات روحیاش از خدا تقاضا كند. چرا؟ چون روح پایدار است و جسم ابزار است. اوّلین چیزی كه انسان باید در دعاهایش از خدا بخواهد، مسأله دین، هدایتهای دینی و اعتقادیات است. در دعا میگوییم: «ثَبِّتْنِی عَلَى دِینِك». [1] از خدا بخواه كه در اعتقاداتت ثبوت داشته باشی. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم». [2] از او بخواه كه هدایتت كند. ثبوت در اعتقادیات را بخواه كه ـنعوذباللهـ دستخوش انحراف اعتقادی نشوی.
در مرحله بعد به سراغ قلب و تعلّقات قلبی میرویم؛ قلب، دل است؛ و تعلّقات، همان دلبستن است. انسان نسبت به دل، از خدا چه بخواهد؟ باید از خدا بخواهد كه واردات قلبیّهاش خداپسندانه باشد. باید از خدا بخواهد كه به كسی دل ببندد كه مورد رضای الهی باشد.
من اینها را فهرستوار میگویم؛ دعاهایی كه میكنیم، اوّلاً باید سراغ روحمان برویم و بعد جسم؛ ثانیاً در روح هم اوّل درباره اعتقادات، دین، هدایت و صراط مستقیم دعا كنیم و ثبوت در راه را از خدا بخواهیم. بعد از خدا بخواهیم كه واردات قلبیّه و تعلّقات درونیمان تعلّقات الهی باشد، نه مادّی و حیوانی. بعد هم نوبت به فضائل و رذائل نفسانیّه میرسد. ملكات حسنه را از خدا بخواهیم و اگر ـنعوذباللهـ مبتلا به سیئه، یعنی ملكات رذیله هستیم، از او بخواهیم كه توفیق دهد آنها را از صفحه نفس تطهیر كنیم.
* دعای پیغمبر اكرم برای علی(علیهالسلام) در ابعاد روحانی
بحث ما روش گرفتن از دعاهای معصومین(صلواتاللهعلیهم اجمعین) بود. اوّل میروم سراغ پیغمبر و دعاهایی كه پیغمبر به خصوص نسبت به دیگران دارد. روایتی است از پیغمبر اكرم كه حضرت برای علی(علیهالسلام) دعا كرد: «اللَّهُمَّ وَفِّقْهُ وَ سَدِّدْه». [3] خدایا او را موفّق و استوار بدار! در روایت دیگری دارد: «اللَّهُمَّ اجْلُ قَلْبَهُ وَ اجْعَلْ رَبِیعَهُ الْإِیمَانَ بِكَ».[4] خدایا! دل علی(علیهالسلام) را جلا بده و بهار دلش را ایمان به خودت قرار بده!
من در بحثهای سابقم گفتم كه ایمان، دلبستگی به خدا است. ایمان به خدا یعنی دلبستگی به خدا. ایمان غیر از اعتقاد است و آنچه كه روی انسان اثر میگذارد و كاربرد دارد، دلبستگی به خدا است كه با اعمال ما ظاهر میشود. حتّی اعتقاداتی هم كه روی دل اثر نگذارد و جزء واردات قلبیه نشود، فایدهای ندارد.
در روایتی دارد كه علی(علیهالسلام) فرمود: «دَعا لِی النَّبِیُّ فَقَالَ اللَّهُمَّ اهْدِ قَلْبَهُ وَ اشْرَحْ صَدْرَهُ وَ ثَبِّتْ لِسَانَه». [5] پیغمبر برای من دعا كرد كه بار خدایا، دلش را هدایت كن! سینهاش را گشایش بخش! (كه چه بسا اشاره به نفس و روح باشد كه ما در اصطلاحاتمان از آن به سعه صدر تعبیر میكنیم) و زبانش را استوار بدار كه ـنعوذباللهـ خلاف واقع از آن صادر نشود.
در روایت دیگری علی(علیهالسلام) فرمود: «كَانَ رَسُولُ اللهِ یَضَع یَدَهُ عَلَى صَدْرِی»؛ پیغمبر اكرم دستش را روی سینهام میگذاشت. «وَ دَعَا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِأَنْ یَمْلَأَ قَلْبِی عِلْماً وَ فَهْماً وَ حِكْمَةً وَ نُورا». [6] یعنی برای من چنین دعا میكرد و از خدا میخواست كه قلب مرا سرشار از علم و فهم و حكمت و نور گرداند. همه این دعاها در ابعاد روحی است.
دعای پیغمبر اكرم برای اهل بیت(علیهمالسلام)
اینها راجع به علی(علیهالسلام) بود، حالا میآییم دایرهاش را كمی بیشتر میكنیم. میرویم سراغ دعای پیغمبر برای اهل بیتشان؛ یعنی فرزندشان، نوههایشان، یعنی امام حسن و امام حسین(علیهمالسلام) و دامادشان. شما در حدیث كساء بسیار این دعا را خواندهاید: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیرا». [7] خدایا، پلیدی را از اینها ببر و پاكِ پاكشان كن! در روایتی دارد كه: «قال هذا ثلاث مرّاة» [8] حضرت سه بار این دعا را مطرح كردند.
در همین رابطه در یكی از نقلها دیدم كه روزی پیغمبر اكرم نشسته بود و امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و زهرا(سلاماللهعلیها) و حسنین(سلاماللهعلیهما) هم جمع بودند؛ و پیغمبر گفت: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی وَ أَكْرَمُ النَّاسِ عَلَیَّ». خدایا! میدانی كه اینها اهلبیت من و گرامیترین مردم نزد من هستند. «فَأَحِبَّ مَنْ یُحِبُّهُمْ وَ أَبْغِضْ مَنْ یُبْغِضُهُمُ وَ وَالِ مَنْ وَالَاهُمْ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُمْ وَ أَعِنْ مَنْ أَعَانَهُمْ وَ اجْعَلْهُمْ مُطَهَّرِینَ مِنْ كُلِّ رِجْسٍ مَعْصُومِینَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ وَ أَیِّدْهُمْ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْك». [9] روش دعا را از پیغمبر یاد بگیرید!
* دعای پیامبر برای اعقاب اهل بیت
حتّی پیغمبر اكرم پا را از این هم فراتر هم میگذارد؛ نه تنها دختر و داماد و دو تا نوههایش را دعا میكند، بلكه كسانی كه از اعقاب اینها است را هم دعا میكند. در روایتی دیدم كه پیغمبر اكرم فرمود: «لَقَد دَعَوْتُ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ یَجْعَلَ الْعِلْمَ وَ الْفِقْهَ فِی عَقِبِی وَ عَقِبِ عَقِبِی». [10] حضرت تصریح میكند كه به تحقیق من از خدا خواستم، یعنی دعا كردم كه علم و حكمت را در فرزندانم و در فرزندانِ فرزندانم قرار دهد. پیغمبر در دعا كردن، این روش را به ما آموزش دادند.
پیغمبر در دعاها سراغ چه چیزی رفته است؟ سراغ ایمان و اعتقادات و ملكات رفته است. علم جزء ملكات حسنه است. پیغمبر اكرم در دعاها به سراغ آنچه كه مربوط به ابعاد روحانی انسان است، رفتهاند؛ لذا در دعاهای مأثور ماه مبارك رمضان، یعنی آنهایی كه معصومین برای ما قالبریزی كردهاند، چه دعای ابوحمزه، چه دعای افتتاح و ...، این مطالب در آنها هست. اگر هم خودت میخواهی قالبریزی كنی، توجه داشته باش كه حقّ تقدّم با چیست. فقط سراغ جسم نرو! چرا كه ابزار است و از بین رفتنی است. سراغ مسائل اعتقادی، تعلّقات قلبی و ملكات نفسانی هم برو؛ و بلكه آنها را بر احتیاجات مادّی و جسمانی مقدّم بدار.
* دعای پیغمبر اكرم برای محبّین اهلبیت
روایتی را میدیدم كه پیغمبر اكرم راجع به اهلبیت اینطور دعا میكند: «فَأَحْبِبْ مَنْ أَحَبَّهُمْ وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُمْ». خدایا! كسانی را كه اهلبیت من را دوست میدارند، دوست بدار و كسانی را كه آنها را دشمن میدارند، دشمن بدار! «وَ وَالِ مَنْ وَالَاهُمْ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُمْ وَ أَعِنْ مَنْ أَعَانَهُمْ وَ اجْعَلْهُمْ مُطَهَّرِینَ مِنْ كُلِّ رِجْس». [11] وقتی این فرازها را میبینیم، این سؤال به ذهن انسان میرسد كه پیغمبر اینها را گفته بود و با بچههایش آن كارها را كردند؟! من نمیخواستم مأخذهای این روایات را بگویم. امّا بدانید این دعاهایی كه از پیغمبر نقل كردم، فقط از طریق شیعه نقل نكردم؛ اینهایی را كه خواندم، از طریق عامّه است. اینها را نقل میكنید و از آنها چشم می بندید؟!
* توسّل به امام حسین(علیهالسلام)
جلسه گذشته توسلمان به آن موقعیّتی بود كه حسین(علیهالسلام) آمد و خودش عازم میدان شد كه از آن به روضه وداع تعبیر میكنند. من از جملهای كه نقل شده است، این استفاده را میكنم كه امام حسین(علیهالسلام) وقتی حركت كرد كه به سمت میدان برود، با عجله و سرعت رفت. وقتی داشت میرفت، یكوقت دید یك صدای آشنایی به گوشش میخورد: «مهلاً مهلاً یا ابنَ الزَّهراء»... آهسته برو، عجله نكن... حضرت برگشت، دید خواهرش زینب(سلاماللهعلیها) است. اینكه چه گذشت را نمیگویم ...
حسین(علیهالسلام) به میدان رفت. وقتی حضرت مقاتله میكرد، خسته شد. در لهوف مینویسد: «فوقف یستریح ساعة»؛ خسته شد، لحظهای ایستاد تا استراحت كند. «إذ أتاه حجر فوقع على جبهته»؛ ناگهان با سنگ پیشانی حسین را شكستند. «فأخذ الثوب لیمسح الدم عن جبهته»؛ دامن پیراهن را بالا آورد كه خون را از روی صورت و از جلوی چشمش پاك كند. میدانید چه شد؟ «فأتاه سهم مسموم له ثلاث شعب فوقع على قلبه». [12] تیر سه شعبهای آمد و به قلب حسین(علیهالسلام) خورد ...
-----------------------
[1] بحارالأنوار، ج81، ص365
[2] سوره الفاتحه، آیه 6
[3] بحارالأنوار، ج2، ص319
[4] بحارالأنوار، ج37، ص29
[5] بحارالأنوار، ج40، ص26
[6] بحارالأنوار، ج36، ص256
[7] بحارالأنوار، ج35، ص208
[8] بحارالأنوار، ج35، ص232
[9] بحارالأنوار، ج37، ص84
[10] بحارالأنوار، ج36، ص338
[11] بحارالأنوار، ج43، ص24
[12] اللهوف، ص