نویسنده: محمدجواد واعظی - محمدرضا جباری
خبرگزاری فارس: این نوشتار در صدد بیان تغییراتی است كه اسلام در موضوع زن پدید آورده است. این مقاله با روش تاریخی به وضعیت و جایگاه زن در خانواده، اجتماع و سیاست در عصر نبوی پرداخته و تحول بزرگی را كه با ظهور اسلام در زمینه جایگاه فرهنگی و اجتماعی زن رخ داد، نشان داده است.
چكیده
تحول عظیمیكه پس از ظهور اسلام در مسائل اجتماعی، از جمله مسئله زن و خانواده ایجاد شد، از پردامنهترین مباحث اسلامی است. با توجه به اینكه این موضوع همواره معركه آرا و محور نظریههایی بوده و پرسشهای بسیاری را به خود معطوف كرده است، مطالعه تاریخی آن به بسیاری از روشنگریها در این باره كمك خواهد كرد. در این نوشتار در صدد بیان تغییراتی هستیم كه اسلام در موضوع زن پدید آورده است. این مقاله با روش تاریخی به وضعیت و جایگاه زن در خانواده، اجتماع و سیاست در عصر نبوی پرداخته و تحول بزرگی را كه با ظهور اسلام در زمینه جایگاه فرهنگی و اجتماعی زن رخ داد، نشان داده است.
مقدمه
موضوع زن همواره مورد توجه پژوهشگران و اندیشمندان بوده و به ویژه پس از شكلگیری نهضت فمینیسم در قرن نوزدهم در غرب كه منشأ پیدایش برخی افكار و اندیشههای افراطی درباره حقوق زنان شد، این موضوع اهمیت دو چندان پیدا كرده است. فیمینیسم كه در افق فكری اومانیسم ظهور یافت به بهانه دفاع از حقوق زنان، ضربههای سنگینی به ارزش و هویت زنان وارد آورد و پس از آنكه در اعلامیه حقوق بشر تأثیر گذاشت، برای اجرایی كردن ایدههای خود، معاهدهها و كنوانسیونهای بین المللی نظیر كنوانسیون «حقوق سیاسی زنان» كنوانسیون «رضایت برای ازدواج» و. . . ایجاد كرد تا آنجا كه سازمان ملل سال 1976 ـ 1985م را دهه زنان نامگذاری كرد. جنبش زنان پیامدهای گوناگون فكری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی درپی داشته كه یكی از مهمترین آنها به چالش كشیده شدن اندیشههای دینی درباره جایگاه، حقوق و تكالیف زنان است. در این میان دیدگاه اسلام درباره زنان نیز مورد پرسش و حمله قرار گرفته تا آنجا كه احكام اسلامیمربوط به زنان، مخالف حقوق بشر و ناقض تساوی حقوق زن و مرد تلقی شده و اسلام را دین مردان و تأمین كننده مصالح و منافع مردان دانستهاند. از این رو اندیشمندان بزرگ اسلامی با تكیه بر منابع اصیل اسلامی، بهویژه قرآن و روایات به تبیین دیدگاه اسلام درباره جایگاه و حقوق زن پرداخته و با توجه به اختلاف نظرهای جدی كه ناشی از انفعال یا ایستادگی در برابر جنبش زنان بوده، پاسخهای متفاوتی ارائه كردهاند. در این میان به سهم پژوهشهای تاریخی در تبیین جایگاه زن در اسلام كمتر توجه شده، در حالی كه تاریخ گواه روشنی بر تلاشهای اسلام در دفاع از حقوق زنان و هویت بخشی به آنها و تأمین مصالح زنان بر اساس حكمت و عقل و نه احساس و شعار بوده است. تا آنجا كه باید اسلام را به حق طلایهدار دفاع از حقوق زن دانست. مقایسه وضعیت زن پیش از اسلام و سیر تحولاتی كه پس از اسلام در موضوع زن ایجاد شد، یكی از درخشانترین صفحات كارنامه اسلام را شكل میدهد. در نوشتار پیش رو وضعیت زن را در محورهای یاد شده در تاریخ اسلام بررسی میكنیم.
الف) وضعیت اجتماعی زن در عصر نبوی
حضور زنان در اجتماع و مشاركت ایشان در فعالیتهای اجتماعی در صدر اسلام از مسلمات تاریخی است كه با مروری گذرا بر منابع تاریخی به سهولت میتوان به آن دست یافت. از دیدگاه اسلام اصل فعالیت اجتماعی برای زنان نه تنها مذموم نیست، بلكه در برخی مواقع، ممدوح و مطلوب است. مطالعه دقیق آیاتی چون آیات امر به معروف و نهی از منكر، بیعت، هجرت و وجوب زكات، موافقت قرآن با حضور اجتماعی زن را نتیجه میدهد. از طرفی از آیاتی كه چگونگی و شرایط حضور اجتماعی زن را مطرح میكند به خوبی جواز اصل این حضور، فهمیده میشود.
بنابر این با توجه به اهمیت موضوع حضور اجتماعی زن مسلمان و وجود دیدگاههای متفاوت در این باره این بحث در دو محور «جواز حضور زن در اجتماع» و «اصول و ضوابط حاكم بر حضور اجتماعی زن» پیگرفته میشود.
1. جواز حضور زن در اجتماع
با دامنهدار شدن مباحث و مطالعات اسلامی جدید و فراهم شدن عرصه فعالیتهای اجتماعی زنان در محیطی سالم در جامعه ما، جواز حضور زن در اجتماع امری مسلم و تردیدناپذیر به حساب میآید. اما با توجه به آثار و اندیشه علما و متفكران اسلامی در مییابیم كه این امر در طول تاریخ، به شفافیت و وضوح امروزی نبوده است. وجود اندیشههای سختگیرانه در برخورد با زن و تعاملات اجتماعی او از همان صدر اسلام گزارش شده است. سفارش پیامبر اكرم(ص) به مردان در مورد اجازه دادن به همسران خود برای حضور در مسجد و نماز جماعت میتواند حاكی از وجود سختگیریهایی در رفتار مردان نسبت به حضور زنان در اجتماع باشد. پیامبر اكرم(ص) در پاسخ اعتراض خلیفه دوم به یكی از همسران ایشان به سبب خروج از منزل، خروج زنان را برای برآوردن حوایج خود اجازه دادند. بعدها نیز بهرغم تأكید مكرر پیامبر اكرم(ص) برخی مانع خروج زنان برای حضور در مسجد میشدند.
شاید وجود گزارشهایی از سیره اهلبیت(ع) و گفتار ایشان در سفارش به حسن دوری زن مؤمن از مردان، بتواند دستمایه برخی برای شبههافكنی به حضور اجتماعی زنان در اسلام شود كه تبیین دقیق این رفتارها و گفتارها میتواند زمینه هر گونه كجفهمی را از بین ببرد.
در برخی گزارشهای تاریخی آمده است كه حضرت فاطمه زهرا(س) خود را از مرد نابینا هم میپوشاند و دلیل آن را این گونه بیان كرد كه گرچه او مرا نمیبیند، اما من كه میتوانم او را ببینم و او هم میتواند بوی مرا حس كند. این نقطه اوج عفت و عفاف اسلامی است كه رسیدن به آن آسان نیست. همچنین پیامبر اكرم(ص) در پاسخ به سؤالی در مورد بهترین روش برای زن، فرمودند: برای زنان بهتر است كه مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز ایشان را نبینند «ما من شیء خیر للمراة من ان لا تری رجلاً و لا یراها.» برای فهم این روایت باید گفت: استفاده پیامبر گرامی اسلام(ص) از كلمه «خیر» خود گویای این حقیقت است كه این سیره، رجحان و مزیت دارد. به دیگر سخن، حضرت در مقام بیان امری ترجیحی و ایدهآلی است. در شرایطی كه نیازی به ارتباط زنان با مردان نیست بهتر آن است كه زن با هیچ مرد نامحرمی تماس نداشته باشد و این هرگز به معنای ممنوعیت قانونی نیست. سیره فاطمه(س) و زنان مورد تأیید پیامبر(ص)، گویای این واقعیت است كه در صورت ضرورت، فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی زنان هیچ منعی ندارد.
2. اصول و ضوابط حاكم بر حضور اجتماعی زن
بیشك هیچ كس نمیتواند ادعا كند كه اسلام حضور زن را در اجتماع بدون قید و شرط تأیید كرده است. در بیان اصول و ضوابط حاكم بر این حضور اجتماعی میتوان دو اصل كلی را مطرح كرد. «حفظ منافع خانواده» و «حفظ آرامش روانی و روحی جامعه».
الف. حفظ منافع خانواده: خانواده بهترین محل پیوند زن و مرد است. این نهاد بیشترین زمینه را برای كمال آن دو و بهترین محیط را برای شكلگیری شخصیت فرزند فراهم میسازد. با نگاهی به استعدادها و تواناییهای خاص زن، به خوبی در مییابیم كه خانواده، مناسبترین محل برای بروز استعدادها و توانمندیهای اوست. جایگاه رفیع خانواده در نگرش اسلامی موجب شده است كه بهترین بنیان اجتماعی قلمداد شده و به منافع آن در قیاس با نهادهای دیگر، بهطور ویژه توجه شود. بنابراین در تنظیم روابط اجتماعی و ارائه الگوی حضور و مشاركت اجتماعی زنان باید آثار این فعالیتها در تحكیم و تضعیف پیوندهای خانوادگی لحاظ شود. اسلام در تبیین وظایف زن و مرد با اصل قرار دادن كانون خانواده، به دیگر وظایف اجتماعی جهت و معنای مشخصی بخشیده است.
از آنچه گفتیم به دست میآید كه اسلام جایی حضور زنان را تجویز میكند كه لطمهای به مأموریتهای وی در خانواده وارد نسازد. روایات متعددی در تبیین كاركردهای زن در خانواده و بیان اجر و پاداش تلاش زن در این نهاد مقدس از بزرگان دین نقل شده است، كه بیانگر این حقیقت است. برای نمونه، میتوان به روایت معروف اسماء بنت یزید انصاریه، اشاره كرد. زنان عصر نبوی با تصور كمارزشی تلاششان در خانه در مقابل حضور اجتماعی مردان و ادای واجباتی چون جهاد، جمعه و جماعات و حج، با ذهنی پر سؤال نمایندهای به سوی پیامبر اكرم(ص) فرستادند. اسماء (نماینده زنان) نیز شبهه كم بودن سهم زنان از حضور اجتماعی را با بیانی رسا كه تحسین پیامبر اكرم(ص) را برانگیخت، مطرح كرد. حضرت نیز در پاسخ، ارزش و پاداش مأموریتهای زن را در خانه، معادل ارزش و پاداش آن واجبات قرار داد و زنان را به حفظ خانواده تشویق كرد.
ب. حفظ آرامش روحی و روانی جامعه: خداوند از روی حكمت خویش برای استواری نظام آفرینش و بقای نسل انسان، لطافتها و جاذبههایی خاص در وجود زن نهاده و جایگاه ظهور این جاذبهها و زیباییها را عرصه خانواده و در روابط خصوصی همسران قرار داده است نه گستره اجتماع و روابط عمومی با نامحرمان. یكی از اصول حاكم بر حضور زن در اجتماع، حفظ آرامش روانی جامعه و عدم ظهور و بروز جاذبههای جنسی در روابط با دیگران است.
اسلام برای رسیدن به این مهم به تبیین حد و مرز روابط زن و مرد در جامعه پرداخت. رعایت احكام حقوقی و اخلاقی در این رابطه از سوی زن مسلمان، زمینهساز ایجاد جامعهای سالم در جهت حضور فعالتر و مؤثرتر او در جامعه میشود. این احكام حقوقی و اخلاقی در سه محور حد نگاه، حد پوشش و حد معاشرت و اختلاط بیان میشود.
حد و مرز روابط زن و مرد در جامعه
حد نگاه
از آنجا كه نگاه آلوده یكی از راههای انحراف جنسی و زمینهساز بیبند و باری در جامعه است، قرآن كریم مردان و زنان مؤمن را به رعایت عفت در نگاه دستور داده است:
به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ كنند این برای آنان پاكیزهتر است، خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است.* و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ كنند و زینت خود را به جز آن مقدار كه نمایان است آشكار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افكنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشكار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسر خواهرانشان یا زنان همكیششان یا بزرگانشان یا افراد سفیه كه تمایلی به زن ندارند یا كودكانی كه از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانشان دانسته شود و همگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان تا رستگار شوید. (نور 30 و 31)
دقت در شأن نزول آیه كه در كافی از امام باقر(ع) نقل شده است ما را به زمینه تاریخی نزول این آیات آشنا میكند. جوانی از انصار در كوچههای مدینه به زنی برخورد كرد، در آن ایام، زنان مقنعه خود را پشت گوش میانداختند، وقتی زن از كنار او گذشت جوان او را تعقیب كرد و از پشت به او مینگریست تا داخل كوچه تنگی شد. استخوان یا شیشهای كه در دیوار بود به صورت او گیر كرده آن را شكافت. همین كه زن از نظرش غایب شد جوان متوجه شد كه خون به سینه و لباسش میریزد، در این هنگام به خدا قسم خورد كه نزد رسولخدا(ص) رود و جریان را خبر دهد. جوان نزد آن جناب رفت. رسولخدا(ص) از او پرسید چه شده است؟ جوان جریان را گفت. جبرئیل نازل شد و آیه را آورد.
بنابراین، مردان و زنان مؤمن، هم باید مراقب نگاه خود باشند و هم خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. زنان در صدر اسلام نماز را با پیامبر اكرم(ص) میخواندند و چون لباس مردان كوتاه بود به منظور حفظ زنان از نگاه حرام، به آنان دستور داده شد قبل از ایشان سر از سجده بر ندارند.
آیهای دیگر كسب اجازه برای ورود به حریم خصوصی والدین را نیز لازم شمرده شده است:
وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمْ الْحُلُمَ فَلْیسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَلِكَ یبَینُ اللَّهُ لَكُمْ آیاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَكِیمٌ؛ و هنگامی كه اطفال شما به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند همان گونه كه اشخاصی كه پیش از آنان بودند اجازه میگرفتند. این چنین خداوند آیاتش را برای شما بیان میكند و خدا دانا و حكیم است(نور:59).
مردی از رسول خدا(ص) سؤال كرد كه آیا هرگاه نزد مادرم میروم اجازه بگیرم؟ حضرت در پاسخ فرمود: آیا دوست داری او را برهنه ببینی؟ گفت: خیر. حضرت فرمود: پس اجازه بگیر. به خوبی معلوم است حكمت این دستور، از بین بردن زمینه نگاه حرام و حفظ عفت است. در سیره نبوی نیز عمل به این امر الهی مشاهده میشود. پیامبر اكرم(ص) هنگامیكه به در خانه كسی میآمد روبهروی در نمیایستاد، بلكه در طرف راست یا چپ قرار میگرفت و سلام میكرد و اجازه میخواست.
پیامبر اكرم(ص) در عمل، مؤمنان را از نگاه حرام نهی میكرد. ایشان روزی صورت فضل بن عباس را كه مشغول نگاه آلوده به زنی بود برگرداند. در نقلی دیگر آمده است كه زنی در مقابل پیامبر(ص) از مركب افتاد، حضرت بلافاصله از صحنه روی برگرداند تا نگاهش به حرام آلوده نشود.
حد پوشش
اسلام برای كاستن از آسیبهای حضور اجتماعی زن، دستور به رعایت پوشش مناسب برای زنان داده است. حجاب، هم زمینه انحرافات اخلاقی را كم میكند و هم به زن امنیت و آرامش و مصونیت میبخشد. شواهد متعددی از قرآن كریم حاكی از این نكته است كه در جامعه عرب قبل از اسلام، زنان برای حضور در اجتماع، پوشش مناسب و مطلوبی نداشتند. نهی قرآن از متابعت از آن الگو و دستورات اصلاحی برای پوشش زنان، از برخی نقصها و كاستیها در پوشش زنان آن دوره و فاصله آن با پوشش مورد نظر اسلام حكایت دارد. برخی تاریخپژوهان نیز این نكته را تأیید میكنند.
مسئله پوشش زن در دو سوره از سورههای قرآن مطرح شده است. یكبار بهطور اجمال در سوره احزاب آیه 59 و بار دیگر با تفصیل بیشتر در آیه 31 سوره نور.
از آنجا كه چگونگی پوشش زنان در جامعه صدر اسلام بهگونهای نبود كه زیباییها و زینتهای آنان را بپوشاند قرآن آنان را به نحوه صحیح پوشش دستور میدهد. خداوند متعال بهمنظور حفظ عفت جامعه، حتی زنان مسلمان را، از نمایان كردن بدن خود بر زنان غیر مؤمن نهی میكند. در روایات علت این امر، بیمبالاتی زنان غیر مؤمن در توصیف زنان مسلمان برای شوهران خود دانسته شده است.
عایشه میگوید: پس از نزول آیه سوره نور زنان مهاجر، ضخیمترین پوششهای پشمین خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند. امسلمه نیز نقل میكند كه پس از نزول آیه پوشش در سوره احزاب، زنان انصار از منازلشان با پوششهای مشكی خارج میشدند، بهگونهای كه به نظر میرسید بر سر ایشان كلاغی نشسته است.
قرآن در آیهای دیگر زنان پیامبر را كه باید سرآمد و الگوی زنان جامعه اسلامیباشند، از خودنمایی و ظاهر نمودن زیباییها در مقابل دیگران نهی میكند.
با توجه به آیات دیگر قرآن، نمیتوان زنان دیگر را از ممنوعیت تبرّج و خودنمایی مستثنی دانست.
در روایاتی از رسولخدا(ص) محدوده حجاب و پوشش زن معین شده است. امام صادق(ع) از پدران خود از رسول خدا(ص) نقل میكنند كه فرمود: روا نیست زنی كه به دوران عادت ماهیانه بلوغ رسیده جلو سر و گیسوان خود را آشكار كند.
در گزارش دیگری پیامبر اكرم(ص) به یكی از یاران خود سفارش میكند كه به همسرش بگوید برای تهیه روسری از آستر استفاده كند تا زیر آن نمایان نباشد. زنانی نیز كه خود را با وضع جدید تطبیق نداده بودند، با اعتراض پیامبر روبهرو میشدند. گزارش شده است كه رسولخدا(ص) خطاب به اسماء دختر ابوبكر كه از پوشش نازك استفاده كرده بود فرمود: «ای اسماء وقتی زن به سنی رسید كه عادت ماهانه برای او اتفاق افتاد، جایز نیست كه جز صورت و دست وی تا بالای مچ در معرض دید دیگران قرار گیرد.»
اگر چه برای استفاده حد و مرز پوشش از روایات و آیات ذكر شده نیاز به دقتهای لازم فقهی دارد، لكن اصل لزوم پوشش زن از مرد نامحرم در تعاملات اجتماعی و عدم خودنمایی و عرضه زیباییها، به خوبی قابل فهم است.
حد معاشرت و اختلاط
اسلام با تجویز حضور اجتماعی زن، معاشرت سالم و دور از فتنه و فساد بین زن و مرد مسلمان را بدون اشكال میداند. نگاهی به تاریخ صدر اسلام حكایت از معاشرت، گفتوگو و تعامل بزرگان دین با زنان دارد. زنان برای اصحاب پیامبر اكرم(ص) روایت نقل میكردند، یا سخنان پیامبر اكرم(ص) را از زبان یاران وی شنیده و حفظ میكردند. همچنین پاسخ سؤالهای متعدد علمی و شرعی خود را از پیامبر اكرم(ص) و یاران او میگرفتند و برای دیگران نقل میكردند. آنچه در فعالیتهای اجتماعی زن ممنوع است اصل معاشرت او با مردان نیست، بلكه هوسانگیز بودن این معاشرت است. گام برداشتن، سخن گفتن و دیگر شئون معاشرت نباید بهگونهای هوسانگیز انجام گیرد. با دقت در برخی از آیات الهی و روایات معصومان به نكتههایی در این زمینه میرسیم. قرآن هشدار میدهد همانگونه كه زن نباید نقاط تحریكآمیز را پیش دید مرد نهد، نباید زمینه فساد را با حركات هیجانانگیز و ایجاد صدا، از راه گوش فراهم سازد: «. . . وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ. . .»؛(نور: 31) برخی از زنان عرب خلخال به پا میكردند و برای اینكه بفهمانند خلخال به پا دارند، پای خود را محكم به زمین میكوبیدند، آیه آنان را از این عمل نهی میكند.
علاوه بر متانت و سنگینی در گام برداشتن و حركات، وقار در سخن گفتن و متانت در كلام و جلوگیری از سخن هیجانانگیز نیز از جمله شرایط معاشرت سالم است. قرآن و روایات به موضوع سخن گفتن از دو منظر نگریستهاند: آهنگ سخن و محتوای سخن. «یا نِسَاءَ النَّبِی لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنْ النِّسَاءِ إِنْ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا»(احزاب:32).
خداوند در این آیه به زنان دستور داده است كه مراقب آهنگ سخن خود باشند؛ با ناز و نرمی سخن نگویند تا موجب طمع بیماردلان شود. از طرفی درپی نهی از خضوع و نرمش در كلام، به سخن خوب و شایسته سفارش شدهاند، چرا كه گاهی موضوع سخن نیز تحریك كننده و هیجانانگیز است. در روایاتی زن و مرد از شوخی كلامی نیز نهی شدهاند.
از دیگر اموری كه در معاشرت زن و مرد نهی شده است، زینت كردن زن و خوشبو كردن خود برای مردان نامحرم است. پیامبر زنی را كه خود را برای خوشایند مردان نامحرم خوشبو كند در جایگاه زناكار دانست. در روایتی دیگر چنین زنی مستوجب لعنت الهی دانسته شده است.
مسئله دیگری كه در تنظیم حریم معاشرت زن و مرد مطرح است نهی از خلوت كردن زن و مرد نامحرم است. فسادانگیز بودن چنین حالتی آنقدر مسلم و خطیر است كه پیامبر اكرم(ص) در یكی از بیعتهای خود با زنان از آنان پیمان گرفت كه با مردان نامحرم در خلوت ننشینند.
جدا بودن مكان زنان از مردان در زمان پیامبر اكرم(ص) در مسجدو در محل استقرار در جنگها نشانه تلاش آن حضرت برای كم كردن زمینه اختلاط بین زن و مرد در جامعه اسلامیاست. همچنین پیامبر اكرم(ص) در هیچ یك از بیعتها با زنان دست نداد و دست ایشان هیچگاه دست نامحرم را لمس نكرد. سیره حضرت زهرا(س) در دوری از نامحرم و اجتناب ایشان از اختلاط با نامحرمان نیز در روایات متعددی بیان شده است كه در ابتدای فصل به آن پرداخته شد.