صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 11 به 20 از 41

موضوع: ((ویژه نامه شب های قدر))

  1. #11
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض



    سیره امامان در شب قدر




    از اعمالى که در طول سال، مخصوصا شبهاى مبارک رمضان و على الخصوص در شب قدر بدان سفارش اکید شده است، اِحْیا و شب زنده‏دارى است. پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «مَنْ اَحْیا لَیْلَةَ الْقَدْرِ حُوِّلَ عَنْهُ الْعَذابُ اِلَى السَّنَةِ الْقابِلَةِ؛ 3کسى که شب قدر را زنده بدارد، عذاب تا سال آینده از او روى مى‏گرداند.»
    و معصومان علیهم‏السلام همه این سنت حسنه را پاس و گرامى مى‏داشتند و از آن بهره مى‏بردند:

    1. پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نه تنها در شب قدر بیدار بود، بلکه دهه سوم ماه مبارک رمضان کاملاً بستر خواب را جمع مى‏کرد و به عبادت مى‏پرداخت. حضرت على علیه‏السلام در این باره فرموده است: «أنَّ رَسُولَ اللّهِ کانَ یَطْوى فِراشَهُ وَ یَشُدُّ مِئْزَرَهُ فِى الْعَشْرِ الاْءَواخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ وَ کانَ یُوقِظُ أَهْلَهُ لَیْلَةَ ثَلاثٍ وَ عِشْرینَ وَ کانَ یَرُشُّ وُجُوهَ النِّیامِ بِالْماءِ فى تِلْکَ اللَّیْلَةِ؛4 رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله [این چنین] بود که رخت‏خواب خویش را جمع مى‏کرد و کمربند [همّت براى عبادت] را در دهه آخر از ماه رمضان محکم مى‏بست و همیشه این گونه بود که اهل و عیالش را در شب بیست و سوم بیدار نگه مى‏داشت و بر روى خواب رفتگان در آن شب آب مى‏پاشید [تا از درک شب قدر، و درک شب زنده‏دارى محروم نشوند].»

    حتى در شبهاى بارندگى در حالى که مسجد مدینه سقف نداشت، عبادت و شب‏زنده‏دارى را ترک نمى‏کرد و دیگران را با رفتار خویش وا مى‏داشت که در همان گل و باران بیدار باشند و نماز گزارند.5

    2. امام على علیه‏السلام نیز در طول سال، شب هنگام آن گاه که شب پرده‏هاى تاریکى را انداخته بود، بیدار مى‏شد و مشغول عبادت و شب‏زنده‏دارى مى‏گشت.6 اما در شبهاى قدر حال ویژه‏اى داشت و در بدترین وضعى که مسجد مدینه را آب و گل فرا گرفته بود، مشغول عبادت و شب‏زنده‏دارى مى‏شد و به ویژه در شب قدر آخر عمر خویش، حال فوق العاده عجیبى داشت.


    3. فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز آن قدر عبادت مى‏کرد که امام حسن علیه‏السلام مى‏فرماید: «ما کانَ فِى الدُّنْیا اَعْبَدَ مِنْ فاطِمَةَ علیهاالسلام ، کانَتْ تَقُومُ حَتّى تَوَرَّمَ قَدَماها؛ 7 عابدتر از فاطمه علیهاالسلام در دنیا نبود؛ همیشه این گونه بود که آن قدر به عبادت مى ‏ایستاد که پاهاى [مبارکش[ ورم مى‏ کرد.»


    علت نام‏گذارى او به «زهرا» نیز این است که شبها نور عبادت و شب بیدارى او به سوى آسمان مى‏ تابید8 و امّا در شب قدر، حال به خصوصى داشت، نه تنها بیدار بود که بچه‏ ها و فرزندان خویش را نیز وادار مى ‏کرد که شب بیدار باشند؛ چنان که در روایتى مى‏خوانیم: «وَ کانَتْ فاطِمَةُ علیهاالسلام لا تَدَعُ اَحَدا مِنْ اَهْلِها یَنامُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ تُداویهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَها مِنَ النَّهارِ وَ تَقُولُ مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَیْرَها؛9 روش فاطمه علیهاالسلام این بود که هیچ فردى از خانواده خویش را نمى‏گذاشت در آن شب (بیست و سوم) بخوابد و [مشکل خواب] آنها را با کمى غذا و آمادگى در روز درمان مى‏نمود و مى‏فرمود: محروم است کسى که از خیر [و برکت] آن شب محروم شود.»


    4. امام باقر علیه‏السلام فرمود: «هر کس شب قدر را احیا بدارد، خداوند مهربان گناهان او را مى ‏آمرزد.»10 و شیخ عباس قمى نقل کرده که «امام باقر علیه‏السلام در شب بیست و یکم و بیست و سوم تا نیمه شب دعا مى‏خواند و آن گاه به نماز مى‏پرداخت.» 11


    5. امام هفتم علیه‏السلام نیز اهل شب‏زنده‏دارى و عبادت در طول سال بود. در زیارت‏نامه آن حضرت مى‏خوانیم: «او شبها تا سحر بیدار بود، و طلب آمرزش مى ‏کرد و همدوش سجده‏هاى طولانى، چشم گریان و اشکبار، و مناجات بسیار و زاریهاى پیوسته و پى‏درپى بود.»12 وقتى حضرت در غیر رمضان چنان باشد، حالِ آن حضرت در شب قدر براى ما قابل توصیف نخواهد بود.

    او نه تنها خود شب‏زنده‏دارى و عبادت داشت که به دیگران نیز مى‏فرمود: «مَنِ اغْتَسَلَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ أَحْیاها اِلى طُلُوعِ الْفَجْرِ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ؛13 کسى که در شب قدر غسل کرده و تا سپیده صبح شب‏زنده‏دارى کند، گناهانش آمرزیده مى‏شود.»

    6. امام حسن عسکرى علیه‏السلام نیز چون پدران خود، اهل مناجاتهاى طولانى و شب‏زنده‏دارى در طول سال و مخصوصا در شب قدر بود.14 و به شیعیان خود نیز این اعمال را اکیدا سفارش مى‏کرد.

    از جمله، مى‏فرمود:«فَلا یَفُوتُکَ إِحْیاءُ لَیْلَةِ ثَلاثٍ وَ عِشْرینَ؛
    15 پس بیدارى در شب بیست و سوم را از دست نده!»


    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #12
    حرفه ای افتان و خیزان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    آشفته بازار
    نوشته ها
    906
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    امشب سر مهربان نخلى خم شد،،، در کیسه نان بجاى خرما غم شد/ در کنج خرابه ها زنى شیون کرد ،،، همبازى کودکان کوفه کم شد..


    امشب رحمت دوست جاریست، مانند رود، نه! مانند باران، اگر دلتان لرزید، بغضتان ترکید، کسی اینجا محتاج دعاست، اگر یادتان بود باران گرفت دعایی به حال من بیابان کنید.


    خداوندا

    به حق این شبهای عزیز
    تمام بیماران لباس عافیت بپوشان
    تمام برهنگان ،بپوشان
    تمام بی سرپناهان سرپناه باش
    گناهان مارا ببخش
    مارا آنی به خودمان ونفس سرکشمان وا مگذار
    از ما درگذر
    گناهان بسیار ولشکر نافرمانی بیشمار
    اما لطف وکرم ورحمت تو فایق آید به هر شمار
    فقط یک کلمه دیگر وآن اینکه
    درگذشتگان تمام عزیزان فان پاتوق
    که امشب منتظر دعای خیر ما هستند
    را فراموش نکنید
    برای خود زیاد بخواهید
    معلوم نیست تا سال دیگر زنده باشید

    یا حق



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]



  4. #13
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    شب قدر؛ شب توبه



    شب قدر، بال گشودن فرشتگان و عرشیان، روی زمین دیدنی است.
    ستارگان با نورافشانی زیبای‌شان اشک‌های سوز و توبة بندگان گنه‌کار را در اوج نگاه‌های‌شان و در آسمان عشق منعکس می‌کنند.

    آری، دست‌های نیاز سوی خداوند بلند شده است تا از عطر رحمت او سرشار شوند.
    اطرافم را می‌نگرم.
    همه جا پر شده است از بوی رحمت و مهربانی و عشق خداوندی.

    همه جا لبریز نالة سوزناک عاشقان الهی است.

    نواهای عاشقانه با آوایی عطشناک، تشنگی روح‌های سرگردان در کویر دنیا را سر می‌دهند و با ناله‌های بک یا الله»، عاشقی و نیاز را به اوج می‌رسانند.
    امشب، مهتاب مثل همیشه نیست، او نیز نورانی‌تر شده تا با تابش رحمت الهی بر دل‌های تاریک و سیاه چندین ساله، آن‌ها را روشن و الهی کند.
    پروردگارا! در این شب، چشم به آسمان دوخته‌ام و سر بر آستان کبریایی تو.
    بارالها! تسبیح‌گوی توام و چشم در چشم افق دوخته‌ام و در مدار نگاهم نظاره‌گر کهکشان مهربانی توام.

    یا نور! هیچ یاریگری نیست جز مهربانی تو. پس دستم بگیر.

    هیچ تکیه‌گاهی نیست جز پناهگاه مودّت و رحمت تو. مرا نزد خویش بپذیر. قطرات اشک و ناله‌های سوزناک، آرام آرام دلم را به سویت می‌کشاند.
    مهربانا! می‌دانم که شب قدر را فرصتی برای دل‌سوختگان و عاشقان راهت قرار داده‌ای و من باید این پلکان صعود را در این شب زیبا و نورانی بپیمایم.

    باید راهی به سوی آسمان بیابم. باید خود را به ابدیت نزدیک کنم. باید هم‌چون فرشتگان، گرداگرد امام هستی بگردم. باید بروم به سوی نورانیت.

    باید وجودم را در اینة خوبی‌ها منعکس کنم. باید در این شب، خود را پیدا کنم که سال‌هاست گم‌کردة راهم و اسیر پندارهای خویش. باید در این جادة تنهایی گام بردارم، عاشقانه نالة بک یا الله» سر دهم و بند بند یا غیاث المستغیثین» را بر لوح دلم حک کنم.
    باید رنگ خدا گیرم که شب قدر، شب زیبایی‌هاست، شب آسمانی شدن است.

    شب هم‌نشینی با فرشتگان است. شب توبه و استغفار، شب وعده با خداست.

    و من آمده‌ام با چشمانی اشکبار و دستانی تهی و کوله‌باری از گناه که بر دوشم سنگینی می‌کند.
    آمده‌ام تا همیشه نیازم را با بی‌نیازی وجودش یک‌رنگ کنم.
    آمده‌ام تا تسبیح توبه و استغفار را دانه‌دانه بشمارم.

    آمده‌ام تا وجودم را در اقیانوس بی‌کران رحمت الهی غرق کنم.
    آمده‌ام ای خوب‌ترین! ای بهترین! ای مهربان‌ترین!

    تا در میهمانی بندگانت مرا نیز بپذیری و بخشش گناهان را بدرقة راهم کنی.
    آمده‌ام تا به چهارده نور پاک، قسَمت دهم و والاترین کتاب را بر سر بگیرم و بالاتر روم.
    مرا به خویش وامگذار و در این شب، با بهترین دوستانت هم‌نشین کن و از خویش مران که بی‌تو حیرانم و سرگردان.

    منبع: پایگاه حوزه

    تنظیم برای تبیان: سید پیمان صابر
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  5. #14
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    شب قدر



    بـه نـامِ تو کـه رحمان و رحیمی
    بـه احسـان عـادت وخُـلـقِ کـریمی

    زِ اَنفاسِ خوشَت امشب دمیدی
    شـبِ قـدری بـرایم بر گزیدی

    چـه نیکو حـرمتی دارد شـب قدر
    کـه بـر مـا منّتـی دارد شـب قـدر

    دَرِ این شب به روی آسمان است
    ملائک بـرهمـه در پـاسـبان اسـت

    فرشته صف به صف تسبیح گویان
    بـه دربـانیِ حـق تلـمـیح گـویـان

    دری واکـردی وصـد درگشودی
    هـزاران خیـر از آن درهـا فـزودی

    چه خوش میخانه ای بـاشد شب قدر
    خُم و پیمانه ای باشـد شب قدر

    نهـادی حلـقه هـای رحمت خـود
    بـه هـرحلـقه دری از نعـمتِ خود

    فراوان نعمت ورحمت فزون است
    شمارش کی شود ازحد برون است

    که داندلَیلةُ القَدرت کدام است
    که تا صبحش سلام اندرسلام است

    تـلأ لـوء دارد آن آیـات قـرآن
    دَرِ ایـن شـب تـا سحرگه نور باران
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  6. #15
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض



    آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
    یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است

    تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
    هر دلی از حلقه ای در ذکر یا رب یا رب است

    کشته چاه زنخدان توام کز هر طرف
    صد هزارش گردن جان زیر طوق غبغب است

    شهسوار من که مه آیینه‌دار روی اوست
    تاج خورشید بلندش خاک نعل مرکب است

    عکس خوی بر عارضش بین کآفتاب گرم رو
    در هوای آن عرق تا هست هر روزش تب است

    من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می
    زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است

    اندر آن ساعت که بر پشت صبا بندند زین
    با سلیمان چون برانم من که مورم مرکب است

    آن که ناوک بر دل من زیر چشمی میزند
    قوت جان حافظش در خنده زیر لب است

    آب حیوانش ز منقار بلاغت میچکد
    زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  7. #16
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    معنویتی نهفته در شبهای قدر



    شبانگاهان که خورشید رخ در نقاب غروب می کشد و تاریکی دامن می گسترد، مرگ رنگ فرا می رسد، رنگ ها که در روز تمام چشم را پر می کردند و دیدن ورای آن را مانع می شدند، با رفتن خورشید، رخت بربسته، دیدن بی واسطه را ارزانی می دارند. رنگ ها خود پوشاننده حقایقند. ولی تاریکی درغیاب رنگ، اسرار را هویدا می سازد البته نه برای همگان که برای خاصان. شب قدر که شاه شب همه ایام است رستن از تمام رنگ ها و وابستگی ها و پیو ستن به حقیقت و بی رنگی است. " شب است خلوت توحید و روز شرک وعدد "

    لیلة القدر شبى است كه قرآن نازل شده است و ظاهراً مراد به قدر، تقدیر و اندازه‏گیرى است. خداى تعالى در آن شب حوادث یكسال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مى‏نماید، زندگى و مرگ، رزق، سعادت، و شقاوت و چیزهایى از این قبیل را مقدر مى‏سازد.






    ندایی در وادی شب قدر
    ما قرآن را، در شب قدر، فرو فرستادیم.

    تو شب قدر را چگونه شبی می‌دانی؟

    شب قدر، از هزار ماه بهتر است.

    در آن شب فرشتگان و روح (جبرئیل)، به اذن خدا، همه فرمان‌ها و سرنوشت‌ها را فرود می‌آورند.

    آن شب، تا سپیده دمان، همه، سلام است و سلامت.

    آیا كدامین شب؟ این امر بزرگ چیست؟ و این شب كدام است؟

    آن شب فرخنده، كه قرآن فرود آمده است، چه شب است؟

    آن شب كه از هزار ماه بهتر است، كدام لحظات گرانقدر است؟

    آن شب، كه فرشتگان فرود می‌آیند، و روح (جبرئیل) نیز فرود می‌آید، كدامین است؟

    آن شب، كه فرمان‌ها و تقدیرها را به زمین می‌آورند، و بر طبق حكمت بر می‌نهند، و معین می‌دارند؟

    آن شب، كه تا سپیده دمان، همه لحظات آن، درود است و سلام، و رحمت است و سلامت، و ایمنی است و فرخندگی؟

    این واقعیت بزرگ، كه با "فعل مضارع" بیان شده است، و استمرار را می‌رساند چیست: "تنزل الملائكة و الروح …" فرشتگان و روح، همی فرود آیند، و همی فرود آیند، به كجا؟

    آری، فرشتگان و روح، در هر سال، در شب هنگام "قدر" پیوسته فرود آیند، و به "اذن خدا"، هر "امری" و "تقدیری" را فرود آورند… این امر چگونه است؟ این فرشتگان نزد چه كسی می‌روند، و فرمان‌ها و تقدیرها را به چه كسی می‌سپارند؟ آنجا كه روح بزرگ فرود می‌آید كجاست؟ و آن آستان مقدس، و مطلع نور، و مركز ناموس، كه "كل امر"، به همراه فرشتگان، به جانب آن فرود آورده می‌شود، كدام آستان است؟ در شب قدر، فرودگاه فرشتگان آسمان، در كدام سرمنزل قدس، و مهبط مطهر است؟






    شب قدر است و طی شد نامه هجر
    آن شب، كه باید شكوائیه هجران را در نوردید، و به امید وصل و دیدار بیدار نشست، و از جام طهور "سلام"، تا "مطلع فجر"، سرمست بود، كدام شب است؟ از ابوذر غفاری روایت است كه گفت: به پیامبر خدا گفتم: ای پیامبر! آیا شب قدر و نزول فرشتگان، در آن شب، تنها در زمان پیامبران وجود دارد، و چون پیامبران از جهان رفتند، دیگر شب قدری نیست (پیامبر فرمود: "نه، بلكه شب قدر، تا قیام قیامت هست."

    آن شب، كه شاعر حافظ قرآن، با الهام گرفتن از قرآن، آن شب را "شب وصل" می‌نامد، و نامه هجران را، در آن شب، طی شده و پایان یافته می‌خواند، كدام شب نورانی و دل افروز است؟ شبی كه باید در عاشقی ثابت قدم بود، در طلب كوشید، و بیدار ماند و دیدار جست و احیا گرفت، و به نیایش پرداخت، و كار خیر كرد، و صالحات به جا آورد، و به نیازمندان رسید، و دانایی طلبید، و مذاكره علم كرد؟ شبی كه در آن، كاری بی‌اجر نخواهد ماند؟ شبی كه باید به یاد روی آن محبوب عزیز، و آن یار آواره از دیار، و پنهان رخسار، با دردمندی‌های عاشقانه نالید، و دیدار روی او را از خدای طلبید؟ … كدام شب عزیز است؟

    شب وصل است و طی شد نامه هجر
    سلام فیه حتی مطلع الفجر

    دلا در عاشقی ثابت قدم باش
    که در این ره نباشد کار بی اجر

    من از رندی نخواهم کرد توبه
    و لو آذیتنی بالهجر و الحجر

    برآی ای صبح روشن دل خدا را
    که بس تاریک می‌بینم شب هجر

    دلم رفت و ندیدم روی دلدار
    فغان از این تطاول آه از این زجر

    وفا خواهی جفاکش باش حافظ
    فان الربح و الخسران فی التجر





    خداوندا در این شب های قدر، منزلتی بما عطا كن
    تا توفیق استجابت دعا و آمرزش گناهان از ما دریغ نگردد.

    بی تردید، دانستن، فهمیدن، ایمان آوردن، چشم جان گشودن
    و دل به این شبها سپردن، خود از همان توفیقات است.

    امید که در چنین شبی بزرگ از این فیض و نعمات
    بی بهره نمانیم و ملتمسین دعا را هم از یاد نبریم.


    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


  8. #17
    کاربر جدید dorfam آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    محل سکونت
    آرمان شهر
    نوشته ها
    14
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    لیله مباركه


    شب قدر، در قرآن كریم، علاوه بر سوره "قدر"، در سوره "دخان" نیز مطرح گشته است. در آیات آغاز این سوره، از نزول قرآن در شب قدر، و تعیین امور بر طبق حكمت، سخن رفته است:
    "انا انزلناه فی لیلة مباركه، انا كنا منذرین. فیها یفرق كل امر حكیم. امرا" من عندنا، انا كنا مرسلین."
    - ما قرآن را، در شبی با بركت و خجسته (شب قدر)، فرو فرستادیم، تا خلق را بیاگاهانیم و هشدار دهیم.
    در این شب، هر كاری، بر طبق حكمت، فیصله می‌یابد، و تعیین می‌گردد. این همه به فرمان ماست، كه فرشتگان را فرو می‌فرستیم.
    در این آیات نیز، سخن از شب قدر و شب تقدیر و بركت است، و سخن از نزول قرآن است، و فرود آمدن فرشتگان به امر خدا: در این لیله مباركه، قرآن را فرستادیم. در این شب، هر امری، بر طبق حكمت، فیصله می‌یابد، و جدا جدا تقدیر و تعیین می‌شود.
    در این آیه نیز، فعل به صورت مستقبل (یفرق) ادا شده است، و دلالت بر استمرار دارد، می‌فهماند كه این تفریق و تحكیم امور، همواره در چنین شبی انجام می‌پذیرد.
    تنظیم امور، در طول زمانی، مستلزم اجمال و تفصیل است، یعنی: نخست همه امور را به طور كلی تعیین كنند، و سپس جزئیات آن را در جریان تحقق قرار دهند. فرض كنید: شما برنامه و مخارج یك ساله خود را، همراه كارها و وظایفی كه دارید، ابتدا در نظر می‌گیرید و تعیین می‌نمایید. سپس در طول سال، بر طبق آن برنامه تعیین شده، به طور دقیق و منظم، عمل می‌كنید. این حقیقت كه لازمه طبیعی نظم و تنظیم است، و مربوط است به "تفریق" امور، یعنی: فیصله دهی و جدا نهی یك یك امور و مسائل، در حدیثی یاد شده است. در این حدیث، امام صادق علیه السلام می‌فرماید:
    قال: "فیها یفرق كل امر حكیم" فكیف یكون حكیما، الا ما فرق …
    خداوند فرموده است: "در این شب، هر كاری استوار و با حكمت، معین می‌شود". و چگونه چیزی، استوار و با حكمت تواند بود، مگر آنچه به طور مشخص، برنامه‌ریزی و تعیین شده باشد؟
    بنابراین، جریان یافتن استوار و منظم امور گوناگون در عالم، با این همه ژرفی و پهناوری، با میلیاردها میلیارد اجزا و افراد، و با میلیاردها میلیارد قانون و ناموس چنین است كه نخست در برنامه‌ای دقیق، و تقدیر حكیمانه مقرر می‌گردد، و سپس در ارتباط با خلیفه خدا در زمین (یعنی: مجری و ناظر اجرا)، به مرحله تحقق می‌رسد. و بدینگونه، این آیات همه دلالت دارد بر استمرار وجود "حجت خدا" در زمین. و اكنون، حجت خدا در زمین، و واسطه فیض، و ولی مطلق، و به تعبیر شیخ بهاء الدین عاملی: "صاحب اسرار خدایی در این جهان"، امام موعود، قطب دوران، روح جهان، حقیقت زمان، و عدل قرآن، حضرت حجت بن الحسن المهدی است، صلوات الله و سلامه علیه. و او خود، صاحب شب قدر است، و آستان اعلای او، محل فرود آمدن روح و فرشتگان است در شب قدر. در حدیث است كه:
    مردمان، در شب قدر، در حال نمازند و دعا و مسئلت كردن از درگاه خدا و صاحب این امر، سرگرم است به كار فرشتگانی كه نزد او فرود می‌آیند و مقدرات و امور و پرونده حوادث سال را پیش او می‌آورند …

  9. #18
    کاربر جدید dorfam آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    محل سکونت
    آرمان شهر
    نوشته ها
    14
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    «سبوی رمضان»

    یک جرعه غزل، سهم من از هر دو جهان بس
    از هر دو جهان، عشق مرا نام و نشان بس
    یک قطعه ترنم ز لب باد مسافر
    یک چشمه تبسم ز لب ب روان بس
    همسایگــی باغ گُلی شاعــــر و شیــدا
    هم‌صحبتی باغچه‌ای غنچه‌دهان بس
    یک کوزه پُر از خواهش نوشیدن دریـا
    یک سُفره پُر از خاطره‌های خوش نان بس
    یک رکعت مقبول، ارادت به گل سرخ
    یک باغچه ادراک، ز گلبانگ اذان بس
    یک قبله دعا، در شب عرفانی تقدیر
    یک جرعه اجابت، ز سبوی رمضان بس
    لب‌تشنه‌ام، بم بدهید از غزل عشق
    یک جرعه غزل، سهم من از هر دو جهان بس








    از :رضا اسماعیلی

  10. #19
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    ای مهربانترین :
    بارالها : اکنون که يک بار ديگر به ضيافت نوراني خويش خواندي‌ام،
    انگار کبوتران آسمان را آبي‌تر از هميشه آواز مي‌خوانند و من سرشارم از اشتياقي که رگ‌هايم را چون رودهاي متلاطم و دلتنگ به دريا مي‌برد.
    خدايا:‌ دلم گنجشکي پرخسته و بي‌پناه است که از رگبارهاي بي‌امان تنهايي به تنگ آمده است. مرا با پروانه‌هاي آرامش همسفر کن. مرا با قاصدک‌ها به وسعت سجاده‌هاي يک‌رنگي ببر. مرا از خيابان‌هاي پر از ازدحام و سياه به کهکشان‌هاي نيايش، به روشني بي‌تکلّف ماه ببر!
    بگذار آن قدر صدايت کنم که پرنده‌ها در گلويم آشيان کنند. بگذار آنقدر نگاهت کنم که ستاره‌ها در چشمانم به دنيا بيايند. بگذار آنقدر بسرايمت که واژه‌اي در عالم جز تو نماند. به دست‌هايم توان بده تا با‌شکوه‌ترين کتاب هستي را بر سر بگذارم و به روحم وسعتي ببخش تا بي‌کرانگي و قداست قدر را در خود بگنجاند.
    معبودم:‌ حالا هر روز غروب وقتي مادربزرگ تسبيح دانه فيروزه‌اش را با تکان آرام لب‌هايش در دست مي‌چرخاند، ناگهان اتاق پر مي‌شود از عطر گل‌هاي محمدي و نسيم با زلالي «ربنا» يکي مي‌شود. انگار بلال بر گلدسته‌هاي عشق اذان مي‌گويد و من احساس مي‌کنم قلبم انار کوچکي است که عظمت نام تو را دانه‌دانه ذکر مي‌گويد اي مهربان‌ترين مهربانان.




    چه كساني از فضيلت شب قدر محروم هستند؟
    در روايات ائمه معصومين (ع) آمده است كه پنج گروه از فضيلت شب قدر محروم مي‌باشند.
    اول كسي كه روزه خود را با حالت مستي افطار كند؛
    دوم كسي كه كينه برادر مسلمانش را در دل داشته باشد؛
    سوم كسي كه پدر و مادرش در چهارچوبه دستورات الهي از او ناراضي باشند؛
    چهارم قاطع رحم كه اين افراد در سه جاي قرآن مورد لعن قرار گرفته‌اند؛
    پنجم جادوگران، ساحران كه چيزهاي غيرواقعي را به صورت حقيقي جلوه مي‌دهند.
    در مقابل اين گروه افرادي هستند كه از فضايل اين شب گرانقدر برخوردار مي‌شوند. امام محمدباقر (ع) مي‌فرمايند: «اي مردم آگاه باشيد كه هركس ماه رمضان بر او فرا رسد و او سالم و تندرست باشد و روزها را روزه بردارد و شب‌ها را به نيايش بپردازد و مراقب نمازش باشد، به نماز جمعه حاضر شود و فردا كه عيد فطر آيد، به نماز عيد رمضان حاضر شود محققاً شب قدر را درك كرده و به دريافت جايزه پروردگار كامياب مي‌شود. »
    بحارالانوار، جلد 97، صفحه‌ي19

    سخنی با مولا...
    مهدي جان؛بار ديگر ملايک کارنامه‌ي اعمال يکساله‌ام را به محضر مقدس‌ات آوردند و بار ديگر عرق شرم بر پيشاني‌ام نشست. مولاي من؛ مي‌دانم که غم غيبت را اندوه ناشي از اعمال زشت ما برايت دو چندان مي‌کند و اين بر شرمساري‌ام مي‌افزايد و رواست اگر از خجلت و شرمساري بميرم.
    آقا و سرورم، گرچه آلوده‌ام و اراده‌ام بر ترک معصيت اندک اما آتش‌ گُرگرفته در قلبم گواه محبتي است که به تو دارم و اشک‌هاي جاري از چشمم، دليلي بر چشم‌انتظاري حضورت. ارباب من از کودکي که خود را با ندبه در صبحگاه جمعه شناختم، عاشق جمال پرنورت شدم و سال‌ها در آرزوي ديدار روي شريفت سوختم و ساختم.
    سپه سالار من؛ به جبهه که رفتم تو را مي‌جستم و اگر زنده بازگشتم، اميد رزم در رکابت راضي‌ام مي‌کرد و هنوز هم اين آرزو مرهمي بر زخم‌هاي دل ريش من است.
    يا حجه‌الله؛ پيشترها تو را براي خودم مي‌خواستم، اما امروز تو را براي جهان مي‌خواهم. بي‌عدالتي و ستم، جهان را پوشانده است و داد دادخواهان را دادرسي نيست. يگانه‌پرستي و خداباوري رنگ باخته و آن‌چه بر جهان هستي حکومت مي‌کند، خوي شيطاني و کبر تفرعني است.
    يابن العسگري؛ مي‌دانم که باز هم قدر شب‌هاي قدر را ندانستم و آن‌چنان که شايسته بود، آزمندانه به درگاه ربوبي نيامدم؛ اما نامه‌ي مقدّرات که در دست توست، آن را چنان بپيچ که براي محبّانت مي‌پيچي. اي برترين خلق ما را که آبرويي نيست؛ پس تو خود شفيعمان باش و اين نياز را به درگاه ذات احديّت برسان که ديگر انتظار موعود بس است.
    «اللهم عجل لوليک الفرج»





    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


  11. #20
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض




    تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد

    مـاه، رخ از شــرم، پـشـت ابـــــر بُرد


    آرزوهــا را عـلــی در خــــاک کـــرد

    خـاک هــم گـویی گــریبـان چاک کرد


    زد صــدا: ای خــاک، جـانـانــم بگیــر

    تــن نـمـانــده هیـچ از او، جـانـــم بگیر


    نــاگــهـان بـر یــاری دســــت خــــــدا

    دسـتــی آمـد، همچو دست مصـطـفــی


    گـوهــرش را از صــدف، دریا گرفت

    احـمــــد از دامـاد خـود، زهــرا گرفت


    گـفـتـش ای تـاج ســر خیــل رُسُــــــــل

    وی بَــر تـــو خُــرد، یکسر جزء و کل


    از مــن ایــن آزرده جـانـــت را بـگـیـر

    بـازگــردانــدم، امـانــت را بـگیــــــــــر


    بــار دیــگر، هـدیـه ی داور بـگـیــــــــر

    کــوثـــرت از سـاقــــی کـوثــــــــر بگیر


    مــی کِـشــد خجلــت عـلــی از محضـرت

    یــاس دادی، می دهد نیلوفــر ت
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چادر مشكي‌اشرافي و متكبرانه است، از مجالس‌عياشي شبانه‌اروپا درآمد!
    توسط heavenlyboy90 در انجمن مباحث مرتبط با حجاب ، عفاف و امور بانوان
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 15-08-2011, 16:48
  2. نامه معروف چارلی چاپلین به دخترش را یک ایرانی نوشته !!!
    توسط محبّ الزهراء در انجمن انجمن متفرقه
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 26-06-2011, 21:41
  3. پاسخ: 20
    آخرين نوشته: 06-02-2011, 21:50

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه