دیوانه ی تو هر که شد عاقل نمی شود
یک لحظه هم ز عشق تو غافل نمی شود
مولا جواز نوکریم چون به دست تو
امضاء و مهر خورده که باطل نمی شود
باشد رضای حضرت حق آرزوی دل
اما بدون حبّ تو حاصل نمی شود
نامردان کوفه عجب بی وفا شدند
آدم چنین سیه دل و جاهل نمی شود
عدل و کرم برای همه دایر است و بس
لطف تو کم ز محضر قاتل نمی شود
حلا که این غزل شده مشغول مدح تو
پس نا تمام مانده و کامل نمی شود
شاعر: محسن زعفرانیه