می گن نیروی انتظامی دختر و پسری را در پارک گرفت و گفت اینجا چه می کنید؟ پسر گفت: ایشان معلم کلاس اول من هستند!!
می گن نیروی انتظامی دختر و پسری را در پارک گرفت و گفت اینجا چه می کنید؟ پسر گفت: ایشان معلم کلاس اول من هستند!!
عشق عبارت است از همه چیز را برای یک هدف دادن و به پاداشش هیچ چیز نخواستن ، این انتخاب بزرگی است ، چه انتخابی!
دکتر علی شریعتی
روزی از ميلتون، شاعر معروف انگليسی پرسيدند: چرا وليعهد انگلستان می تواند در چهارده سالگی بر تخت سلطنت بنشيند و سلطنت کند؛ اما تا هيجده سال نداشته باشد نمی تواند ازدواج کند؟
گفت: بخاطر اينکه اداره کردن يک مملکت از اداره کردن يک زن بمراتب آسانتر است!
------------------------------------------------------
کدام مورد کوتاهتر است؟
1- مدت خوشحالي بعداز قبول شدن در دانشگاه
2- عمر پدر دانشجويان دانشگاه آزاد
3- مانتوي دختران دانشجو
4- پاي فارغ التحصيلان نسبت به دستشان
عشق عبارت است از همه چیز را برای یک هدف دادن و به پاداشش هیچ چیز نخواستن ، این انتخاب بزرگی است ، چه انتخابی!
دکتر علی شریعتی
ياد اون روزها بخير. وقتى من بچه بودم، مادرم يک تومن به من مى داد و مرا به فروشگاه مى فرستاد و من با ٣ کيلو سيب زمينى، دو بسته نان، سه پاکت شير، يک کيلو پنير، يک بسته چاى و دوازده تا تخم مرغ به خانه برمى گشتم. اما الان ديگه از اين خبرها نيست... !همه جا توى فروشگاه ها دوربين گذاشته اند
.
.
.
جمعی در میدان بزرگ ده بر سر ماجرائی حقیر دعوا می کردند و دشنه و خنجر از چپ و راست بر همدیگر حوالت می نمودند. در گوشه ی میدان الاغی بایستاده و خاموش در هیاهوی آنان می نگریست. ملانصرالدین به آرامی سر در گوش الاغ برد و گفت: اینان را ببخشایید که نام خود بر شما نهاده اند!
.
.
.
روزي هارون الرشيد از بهلول پرسيد: بزرگترين جانور دريا كدامست؟ گفت نهنگ، پرسيد: بزرگترين جانور خشكي كدامست؟ گفت:استغفرا...! كدام جانور را جرات آن باشد كه خود را بزرگتر از حضرت خليفه پندارد؟!!
آنجا که نمی رسد مرا دست ، تویی ..
چهار نفر با هم رفیق بودند. سه نفر شان خواستند تا چهارمی را به بهانه یی جریمه کنند. این سه تا یک یک تخم مرغ گرفتند و همه به گرمابه رفتند. در گرمابه به چهارمی گفتند که هر که تخم مرغ نشون بده دوست ماست و در غیر آن جریمه بده. همه نشان دادند به جز چهارمی و در همین وقت همان چهارمی آذان خروس داد. همه گفتند این چه بود. گفت: درمیان این همه ماکیان ها یه خروس لازم است باشه.
هموطن گرامی! شما جزو خوشه بندی قرار نمی گیرید. خوشه شما را بز خورده!
مرکز آمار ایران
.
.
.
.
.
معلم انشاء به بچه ها میگه موضوع انشاء این دفعه اینه که: اگر مدیرعامل بودید چه میکردید؟
بعد میبینه همه تند و تند و با هیجان شروع کردند به نوشتن بجز یک نفر که نشسته و داره از پنجره بیرون رو تماشا می کنه!
معلم ازش میپرسه: چرا تو هیچی نمینویسی؟
بچه میگه: منتظرم تا منشی ام بیاد!
.
.
.
در سال اول ازدواج، مرد حرف مى زند و زن گوش مى کند.
در سال دوم، زن حرف مى زند و مرد گوش مى کند.
از سال سوم به بعد، هر دو حرف مى زنند و همسايه ها گوش مى کنن
آنجا که نمی رسد مرا دست ، تویی ..
مومنی را ندا امد که دعایت مستجاب است چه میخواهی؟گفت اقیانوس ارام را اسفالت شده میخواهم.ندا امد این سخت است چیز دیگری بخواه.گفت توانایی شناختن زنان را میخواهم.ندا امد کف اقیانوس را 2بانده میخواهی یا 4 بانده
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یکی میره نونوایی یه5 ریالی میبره.نونوا میگه با 5 ریال که نون نمیشه.طرف میگه صداشو در نیار من ماکسی میلیانوس هستم
روزی یکی از مریدان پریشان حال به نزد شیخ آمد و عرض کرد : یا شیخ، خوابی دیدم بس ناگوار
فرمود: بنال ببینم تعبیرش چه بُود ؟
گفت : خواب مردمانی دیدم که از تنشان گوشت همی کندند و گوشت را به دهانشان همی گذاردند
رنگ از رخسار شیخ پرید ، فرمود : به گمانم زمان پرداخت یارانه ها رسیده !
اللهم عجل لولیک الفرج
خیلی جالب نیست.بیشتر سعی کنین، ممنون.:confused:
اگر خارج از ایران با جملاتی این چنینی برخورد کردید، بدونید طرف مقابل ایرونیه….
He looks at me Left Left!
چپ چپ نگاه میکنه!/:)
I die for your height and top!
قربونه قد وبالات!:barare:
Ate my head!
سرمو خورد!=:)
He has grown a tail!
دم در آورده!:-w
On my eyes!
به روی چشمم!^:)^
Light up my homework!
تکلیف منو روشن کن!L-)
Don’t hit yourself into left Ali Street!
خودت رو به کوچه علی چپ نزن! [-X
To my death?!
مرگ من؟!:O
I ate the ground and my father came out!
خوردم زمین، پدرم در اومد!:((
Take away the person that washes your dead body!
مرده شورتو رو ببرن!X(
Pull your carpet out of the water!
گلیمتو رو از آب بکش! *-:)
I’ll hit you so hard that electricity will pop out of your eyes!
انقدر سفت بزنمت که برق از چشمات بپره!@-)
His/Her donkey passed over the bridge!
خرش از پل گذشته!:|
What kind of dirt should I put on my head?!
چه خاکی به سرم بریزم؟!~X(
The neighbor’s chicken is a goose!
مرغ همسایه غازه!~:>
Marriage is an uncut watermelon!
ازدواج هندونه ای نبریده است!=P~
Happiness has been hitting you under the belly!
خوشی زده زیر دلت!:-j
Don’t drop worms
کرم نریز!>:)
فقط همین امشب تصور کنیم که زن و شوهر هستیم
یک خانم و یک آقا که سوار قطاری به مقصدی خیلی دور شده بودند، بعد از حرکت قطار متوجه شدند که در این کوپه درجه یک که تختخواب دار هم میباشد ، با هم تنها هستند و هیچ مسافر دیگری وارد کوپه نخواهد شد.
ساعتها سفر در سکوت محض گذشت و مرد مشغول مطالعه و زن مشغول بافتن بافتنی بود.
شب که وقت خواب رسید خانم تخت طبقه بالا و آقا تخت طبقه پایین را اشغال کردند. اما مدتی نگذشته بود که خانم از طبقه بالا، دولا شد و آقا را صدا زد و گفت: ببخشید ! میشه یه لطفی در حق من بفرمایید؟
- خواهش میكنم!
- من خیلی سردمه. میشه از مهماندار قطار برای من یک پتوی اضافی بگیرید؟
- من یه پیشنهاد دارم!
- چه پیشنهادی؟
- فقط برای همین امشب، تصور کنیم که زن و شوهر هستیم.
زن ریزخندی کرد و با شیطنت گفت:
- چه اشکال داره ، موافقم!
- قبول؟
- قبول!
- خب، حالا مثل بچه آدم خودت پاشو ، برو از مهموندار پتو بگیر. من خوابم میآد و
دیگه هم مزاحم من نشو .....
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)