شیخ اکبر عارفان محیی الدین ابن عربي آندلسی صريحا خاتم الاولياء "يعني خودش را"¹ از جهتي افضل و اعلي و بلند مرتبه تر از خاتم انبيا صلي الله عليه و آله و سلم ميداند و ميگويد:
«وإن كان خاتم الأولياء تابعا في الحكم لما جاء به خاتم الرسل من التشريع، فذلك لا يقدح في مقامه ولا يناقض ما ذهبنا إليه، فإنّه من وجه يكون أنزل، كما أنّه من وجه يكون أعلي». (فصوص الحکم، 62).
ترجمه : اگر چه خاتم اولياء تابع احكام و شريعت خاتم الانبياء است امااين تبعيت ضرري به مقام و جايگاه او نميرساند و منافاتي با عقيده ما ندارد(عقيده خاتم الاولياء بودن خودش) زيرا كه خاتم الاولياء از جهتي پايينتر از خاتم الانبياء است و از جهتي بالاتر از اوست.
جالب اين است که ابن عربي براي توجيه افضليت خود از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم،به مجعولات اهل سنت اين گونه استدلال ميکند که عمر و برخي اصحاب هم از رسول خدا در بعضي جهات افضل! بوده اند:
« قد ظهر في ظاهر شرعنا ما يؤيّد ما ذهبنا إليه في فضل عمر في أساري بدر بالحكم فيهم، وفي تأبير النخل، فما يلزم الكامل أن يكون له التقدّم في كلّ شيء وفي كلّ مرتبة». (فصوص الحکم، 62 ـ 63).
ترجمه : همانطور كه در ظاهر شريعت مؤيدي براي اين گفته ما(افضل بودن خاتم الاولياء بر رسول خدا) وارد شده و آن فضيلت عمر بر رسول خدا در مسئله اسراي جنگ بدر و حكم او در موردشان و نيز پايين بودن قدر و منزلت پيامبر از ساير مردم در قضيه تلقيح نخلهاي مدينه است. پس لازم نيست شخص كامل در همه چيز و در همه رتبهها مقدم باشد.
ابن عربي خود را از حضرت مهدي عليه السلام داناتر و حکيم تر، دانسته بلکه خود را برادر قرآن و حضرت مهدي عليه السلام را برادر شمشير دانسته است:
وأما ختم الولاية المحمدية فهو أعلم الخلق بالله لا يكون في زمانه ولا بعد زمانه أعلم بالله وبمواقع الحكم منه فهو والقرآن إخوان كما أن المهدي والسيف إخوان. (فتوحات 4 جلدي، 3 / 329).
ترجمه : و اما ختم كننده ولايت محمدي (خاتم الاولياء) پس او داناترين مردم به خداست و احدي نه در زمان او و نه بعد از او داناتر از او به خداوند و جايگاه احكام الهی نخواهد بود. و خاتم الاولياء برادر قرآن است همانطوري كه مهدي و شمير با هم برادرند.
و ميگويد که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به مدت امامت حضرت مهدي و تعداد وزيران آن حضرت عالم نبوده و در اين مورد شک داشته است:
«وإنما شك رسول الله ص في مدة إقامته خليفة من خمس إلي تسع للشك الذي وقع في وزرائه لأنه لكل وزير معه سنة فإن كانوا خمسة عاش خمسة و إن كانوا سبعة عاش سبعة و إن كانوا تسعة عاش تسعة». (فتوحات 4 جلدي، 3 / 329).
ترجمه : بدرستي كه شك رسول خدا در مدت امامت جانشينش(حضرت مهدي) كه آن را پنج الي نه سال گفته در اثر ندانستن تعداد وزاري مهدي و شك در عددشان بوده، زيرا كه سنوات امامت به تعداد وزراي آن حضرت ميباشد. پس اگر پنج وزير داشته باشد پنج سال و اگر هفت نفر باشند هفت سال و اگر نه نفر باشند نه سال امامت خواهد داشت.
و اما در مورد خودش مدعي است که علم به تعداد سنوات امامت حضرت توسط یکی از به اصطلاح اولیاء الهی به او داده شده است:
«فاعلم أني علي الشك من مدة إقامة هذا المهدي إماما في هذه الدنيا فأني ما طلبت من الله تحقيق ذلك ولا تعيينه... ولما كنت علي هذه القدم التي جالست الحق عليها إن لا أضيع زماني في غير علمي به تعالي قيض الله واحدا من أهل الله تعالي و خاصته يقال له أحمد بن عقاب اختصه الله بالأهلية صغيرا فوقع منه ابتداء ذكر هؤلاء الوزراء فقال لي هم تسعة فقلت له إن كانوا تسعة فإن مدة بقاء المهدي لا بد أن تكون تسع سنين ...».(فتوحات4 جلدي، جلد3 / 332).
بدانكه من نيز در شك و ترديد بودم از مدت امامت مهدي در دنيا پس من از خداوند طلب نكردم مشخص شدن آن را ... و چون بر اين روش خود بودم كه هيچ زماني را صرف غير معرفت خدواند نكنم، خدواند مقدر فرمود كه يكي از اهل معرفت خدا و خاصّان او به نام احمد بن عقاب كه خداوند از خردسالي او را اهل معرفت قرار داده ابتدا ذكري از وزراي مهدي كرد سپس عدد آنها را نه نفر اعلام كرد پس من به او گفتم اگر وزراء نه نفر باشند مدت امامت مهدي نيز نه سال خواهد بود!!!
************************************************** *******
[1] ابن عربی درباره خودش ميگويد: أنا ختم الولاية دون شك؛ لورث الهاشمي مع المسيح؛ كما أني أبو بكر عتيق؛ أجاهد كل ذي جسم وروح. (فتوحات مکيه 4 جلدي، 1 /244).