با سلام به دوستان و تبریک عید فطر. این یک اعتراف نامه است. اعتراف در فریب خوردن. اعتراف می کنم که راهبرد اصولگرایان بسیار هوشمندانه بوده. آنها مردم را مجبور به انتخابی می کردند بین اصلاح طلب و اصولگرا. تکلیفمان با اصلاح طلبان روشن بوده و هست. پس ما می ماندیم و انتخابی به اسم اصولگرا! می گفتیم اینها حداقل روحیه سکولاریستی ندارند و کنار آمدن با آنها بهتر است. می گفتیم که اینها حداقل ظواهر را حفظ می کنند. هنر اصولگرایان این بود که همیشه فضا را دو قطبی نگه می داشتند تا دینداران مجبور شوند به آنها رای بدهند. اما احمدی نژاد آمد. دیندار بود اما مانند اصولگرایان نبود. اکنون مدتهاست به این نتیجه رسیده ام که اصولگرایان بر حق نیستند؛ اکنون اعترف می کنم که فریب ظاهر آنها را خورده بودم. من از این سیاستمداران مسلمانان لیبرال، راهم را جدا و به درگاه خداوند، استغفار می کنم، از جهلی که راجع به آنها داشتم.
من بیزارم، بیزارم از سر دسته ی اصولگرایان که زبانش جز به هتاکی نمی چرخد، از ((کوتوله ها)) ناراحت است که چرا هوایش را نداشته اند! نمی داند که به ریش نیست، به ریشه است، و گرنه بز هم مدعی سر سختی است!
*بیزاری می جویم از عدالتی که از فحاش دفاع می کند و فحاشی را غیرت می نامد. بیزارم از آن عدالتی که معتقد است باید ((بی گناهی را ثابت کرد، نه گنه کاری افراد را)). بیزاری می جویم از امثال شریعتمداری که در جلسه ی پرسش و پاسخ دانشجویی، سیاستش را متهم کردن می داند و می گوید: ما متهم می کنیم، آنها باید دفاع کنند!
**بیزاری می جویم از اصولگرایانی مانند خوش چهره که تا دیدند که از غنائم سهمی ندارند، شدند دشمن شماره یک احمدی نژاد. بیزاری می جویم از امثال محسن رضایی اصولگرا که بعد از انتخابات، اعلام کرد که کد ملی 900 هزار نفر را دارد که به او رای داده اند و مدارک رای حداقل سه میلیون و پانصد هزار نفر را دارد، و هیچ گاه اعلام نکرد. بیزاری می جویم از احزابی مانند موتلفه، از کسانی مانند عسکر اولادی که یوم الله 9دی را له کردند و با حالتی ذلیلانه می روند و از هاشمی منت کشی می کنند. بیزاری می جویم از امثال مهدی محمدی که معتقدند احمدی نژاد باید به نخبگان سهمشان را می داد تا آنها هوایش را داشته باشند! بیزارم، بیزارم از اصولگرایانی چون توکلی، که همیشه سخنانشان تیتر یک اصلاح طلبان است، که همیشه سخنانش سر از بی بی سی در می اورد. بیزار شدم از کیهان، از زمانیکه روزنامه شرق نوشت: به نقل از کیهان!
بیزاری می جویم از اعضای جبهه پایداری که بیانیه رسمی شان یک چیز است و صحبت های غیر رسمی شان چیز دیگر. من بیزاری می جویم از کسانی که در جبهه پایداری غیر از خودشان همه را منحرف، غربزده و دین ستیز می خوانند، فقط مانده کتاب جدیدی ارائه دهند تا ادعایشان کامل شود!
بیزاری می جویم از اصولگرایانی که می گویند هر چه مراجع بگویند درست است و هیچ کس حق دادن جواب به آنها را ندارد. قرآن می گوید قل هاتو برهانکم ان کنتم صادقین، اما اصولگرایان قرآن را سر سجاده قبول دارند، نه در سیاست.
**بیزاری می جویم از کسانی که فقط و فقط برای قدرت طلبی خودشان، حتی به دوستشان هم رحم نمی کنند. منظورم یکی از نماینده های ((اصولگرای)) مجلس است(مصباحی مقدم) که می گوید جریان انحرافی در تیم سه نفره اصولگرایان نفوذ کرده است! بیزاری می جویم از کیهانی که سخنان امام خامنه ای را در تیتر یکش تحریف می کند تا نکند خدای ناکرده حرف احمدی نژاد در مورد بیداری انسانی درست در بیاید. بیزارم! بیزارم از قدرت طلبانی که به قول کیهان، زیست انگلی دارند: هر زمان که احمدی نژاد پیروز شد، مانند انگل خودشان را به او چسباندند... .
بیزارم، از کسانی که از مسلمانند، اما جهان بینی لیبرالی دارند، می گویند باید حریف را زد، با هر وسیله ای. از تهمت گرفته تا جعل اخبار. بیزارم از کسانی که معذرتخواهی به درد نخور و نصفه نیمه ای هم قبیله ای فحاششان را پس از چند ماه ((اقدام شجاعانه)) می خوانند، اما کسی که بیانیه رسمی داده را ((رها)) نمی کنند!
امام خامنه ای در 14 خرداد فرمودند: "اگر کسى یا جریانى بخواهد به نام عقلگرائى، از ارزشهاى اسلامى و انقلابى عدول کند، این انحراف است . "
**من به فحاشی معتقد نیستم، اگر کسانی به فحاشی اعتقاد دارند، ببینند که مسیرشان کجاست. انحراف وقتی است که تیغ عدالت علی را برای رفقایمان کند کنیم؛ از آیت اللهش تا آفتابه دزد، همه نزد علی و سید علی برابرند، و من بیزارم از کسانی که می گویند: آیت الله چون کتاب نوشته، حق تهمت زدن را دارد، چون فلان زمان چنین گفته، می تواند هر چه خواست بگوید، من پیرو علی ام که در دست ((برادرش))، آهن گداخته گذاشت... .
**من احمدی نژادیم. عدالت طلبم. برای من استوانه ی نظام با رفتگر یکی است. خدمتگزار مردم بودن برایم افتخار است، حتی اگر کسی به من بخندد. احمدی نژادیم. من سرباز رهبرم. مرا نه به چپی ها کاری است و نه به راستی ها. احزاب همانند(همان هستند) که امام فرمود: "آنها(مستکبرین) از خدا می خواهند که شما حالا همه با هم اختلاف پیدا کنید و آن بِکشد برای حزب کذا و آن بِکشد برای حزب کذا. دست بردارید از این حرف ها، همه وارد بشوید زیر یک بیرق: بیرق اسلام"
***احمدی نژادیم، با کت سفیدم، مرا با مکان و هیبت کفار و اشقیا کاری نیست، سخن حق را می گویم، و لو کره المشرکین. از سازمان ملل نمی ترسم، از مجلس ((جمهوری اسلامی))هم که بر عکس سازمان ملل ((کفار)) نمی گذارند در آن سخن بگویم هم نمی ترسم. یاد گرفته ام که از بزرگ بت استوانه ها، که همه ی مدعیان از خشمش می ترسند هم نترسم.
احمدی نژادیم، دست مردم را می بوسم، مانند لاریجانی نیستم که یکی از نمایندگان مجلس شورای ((اسلامی)) برایش بگوید: "بارها با خون خود می نویسیم که سرباز لاریجانی هستیم." من احمدی نژادیم، خود سربازم، مرا چه نیاز به سرباز؟! سرباز باشد برای همانها که ژنرالند، من فقط یک رهبر میشناسم و بس.
احمدی نژادیم، مرا منحرف خوانند، منحرف از خط خودشان. من منحرفم از آرمان شما که دوست دارید هر که مثل شما نمی اندیشد را بکشید. من منحرفم از گروه هایی که برای تقسیم قدرت در سقیفه گردهم می آیند و وصیت امام حاضر را فراموش می کنند... .