شهدای گمنام مادراتون غریبند ذره ذره بی صدا ، دیگه دارن می میرند
عمریه چشم انتظاری ، بَسَمِه دل بی قراری یه سوال دارم عزیزم ، قصد برگشتن نداری
پسرم فدات بشم ، فدای استخونات می دونی خسته شدم ، خیلی دلتنگم برات
چشامو دوختم به در تا شاید از ره تو بیایی این همه چشم انتظاری پسرم بگو کجایی
یه روزی بچه بودی یادمه بچگی هات از تو ذهنم نمیره شور وشوق بازیهات
روز به روز بزرگ شدی رعنا و رشید شدی یه روزی رفتی سفر شاید از ما سیر شدی
تو گذاشتی مادر رو با این همه خاطره ها روزیکه پر کشیدی رفتی توی آسمونها
مادرم غصه نخور من الان پیش خدام از تو جبهه پر کشیدم میدونی کرب وبلام
حرفای منو بگو به تمام عاشقا(جوون ها) وصیت ها مو بگو تا بیان پیش خدا
با دل سوخته میخونم وصییت های عزیزم تا که زیر پا نمونه خونای سرخ شهیدم
حرفای عزیز من ، پسر شهید من راجع حجاب بوده بشنو دختر من
گرچه ما خون دادیم و جون دادیم از روز نخست اما کوبنده ت راز سرخی خون ، چادر توست
چادر مشکی تو عفت تو ، حجاب توست باعث شادی من فقط اینه راه درست
دوری از گناه کنید رهبر رو دعاکنید برا تعجیل فرج مهدی و صدا کنید
تو شلوغی های شهر بار روشه ها صفا کنید با دعاهای کمیل همش خدا خدا کنید
شادی روح شهدا صلوات