صفحه 7 از 20 نخستنخست 1234567891011121314151617 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 61 به 70 از 197

موضوع: به یاد مادرم؛ لالایی برای مادر با گویش مازندرانی و فارسی

  1. #61
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    این غم نامه را شهریار در از دست دادن مادرش سروده است روحشان شاد


    ای وای مادرم


    آهسته باز از بغل پله ها گذشت
    در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود
    امّا گرفته دور و برش هاله ای سیاه
    او مرده است و باز پرستار حال ماست
    در زندگیّ ما همه جا وول می خورد
    هر کُنج خانه صحنه ای از داستان اوست
    در ختم خویش هم به سر کار خویش بود
    بیچاره مادرم
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #62
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    هر روز می گذشت از این زیر پله ها
    آهسته تا بهم نزند خواب ناز ما
    امروز هم گذشت
    در باز و بسته شد
    با پشت خم از این بغل کوچه می رود
    چادر نماز فلفلی انداخته به سر
    کفش چروک خورده و جوراب وصله دار
    او فکر بچه هاست
    هر جا شده هویج هم امروز می خرد
    بیچاره پیرزن همه برف است کوچه ها

    ***
    او مُرد ودر کنار پدر زیر خاک رفت
    اقوامش آمدند پی سر سلامتی
    یک ختم هم گرفته شد و پُر بَدَک نبود
    بسیار تسلیت که به ما عرضه داشتند
    لطف شما زیاد
    اما ندای قلب به گوشم همیشه گفت:
    این حرف ها برای تو مادر نمی شود.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  4. #63
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    او پنج سال کرد پرستاری مریض
    در اشک و خون نشست و پسر را نجات داد
    اما پسرچه کرد برای تو؟ هیچ، هیچ
    تنها مریضخانه، به امّید دیگران
    یک روز هم خبر: که بیا او تمام کرد.
    در راه قُم به هر چه گذشتم عبوس بود
    پیچید کوه و فحش به من داد و دور شد
    صحرا همه خطوطِ کج و کوله و سیاه
    طومار سرنوشت و خبرهای سهمگین
    دریاچه هم به حال من از دور می گریست
    تنها طواف دور ضریح و یکی نماز
    یک اشک هم به سوره ی یاسین من چکید
    مادر به خاک رفت.

    ***
    این هم پسر، که بدرقه اش می کند به گور
    یک قطره اشک مُزد همه ی زجرهای او
    اما خلاص می شود از سرنوشت من
    مادر بخواب، خوش
    منزل مبارکت.

    ***
    آینده بود و قصه ی بی مادریّ من
    نا گاه ضجه ای که به هم زد سکوت مرگ
    من می دویدم از وسط قبرها برون
    او بود و سر به ناله برآورده از مغاک
    خود را به ضعف از پی من باز می کشید
    دیوانه و رمیده، دویدم به ایستگاه
    خود را بهم فشرده خزیدم میان جمع
    ترسان ز پشت شیشه ی در آخرین نگاه
    باز آن سفیدپوش و همان کوشش و تلاش
    چشمان نیمه باز:
    از من جدا مشو.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  5. #64
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    می آمدم و کله ی من گیج و منگ بود
    انگار جیوه در دل من آب می کنند
    پیچیده صحنه های زمین و زمان به هم
    خاموش و خوفناک همه می گریختند
    می گشت آسمان که بکوبد به مغز من
    دنیا به پیش چشم گنهکار من سیاه
    وز هر شکاف و رخنه ی ماشین غریو باد
    یک ناله ی ضعیف هم از پی دوان دوان
    می آمد و به مغز من آهسته می خلید:
    تنها شدی پسر.

    ***
    باز آمدم به خانه، چه حالی! نگفتنی
    دیدم نشسته مثل همیشه کنار حوض
    پیراهن پلید مرا باز شسته بود
    انگار خنده کرد ولی دل شکسته بود:
    بردی مرا به خاک سپردی و آمدی؟
    تنها نمی گذارمت ای بینوا پسر
    می خواستم به خنده درآیم به اشتباه
    اما خیال بود

    اي واي مادرم

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  6. #65
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    و اما از فريدون مشيري

    تاج از فرق فلک برداشتن ،

    جاودان آن تاج بر سرداشتن :

    در بهشت آرزو ره یافتن،

    هر نفس شهدی به ساغر داشتن،

    روز در انواع نعمت ها و ناز،

    شب بتی چون ماه در بر داشتن ،

    صبح از بام جهان چون آفتاب ،

    روی گیتی را منور داشتن ،

    شامگه چون ماه رویا آفرین،

    ناز بر افلاک اختر داشتن،

    چون صبا در مزرع سبز فلک،

    بال در بال کبوتر داشتن،

    حشمت و جاه سلیمانی یافتن،

    شوکت و فر سکندر داشتن ،

    تا ابد در اوج قدرت زیستن،

    ملک هستی را مسخر داشتن،

    برتو ارزانی که ما را خوش تر است :

    لذت یک لحظه "مادر" داشتن !
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  7. #66
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مادر....

    مادر که فداش جان باد
    در نزد خداش آشیان باد

    مهری (1) است بر آسمان و بر دل
    عشق است و چراغ و شمع محفل

    آیینه لطف و مهربانی است
    هم راغ (2) و غضاره (3) کیانی (4) است

    موصوف کلام حق تعالی است
    منشور (5) اطاعتش ز بالا است

    هم مظهر ایثار و سخاوت
    هم صاحب صبر بی نهایت

    آغوش گشود شیره جان داد
    تا کودک ناتوان توان داد

    تا طفل ضعیف نو جوان شد
    سرو قد مادرش کمان شد

    خواب خوش شب حرام خود کرد
    تا این همه عشق به نام خود کرد

    راضی است خدای حی داور
    هرجا که بود رضای مادر

  8. #67
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض


  9. #68
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    متن آهنگ مادر از سامي يوسف:

    گريه كردم مثل ابرها بي تو مادر

    شد دل من جاي غصه ها،بي تو مادر

    رسول خدا گفت بهشت زيرپاته

    بخواب مادر

    براي هميشه هر وقتي*........

    رفتي و من تنها ماندم

    با غصه ها و غم ها ماندم

    گركه تو را آزردم من

    مادر،حلالم كن

    بعد از تو بي پناهم

    اي كه بودي تكيه گاهم

    بي تو بنگر اشك و آهم

    مادر حلالم كن...

  10. #69
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض


  11. #70
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    دلم برایت تنگ می شود ،

    زمانی که ثانیه ها چون دقایق و دقیقه ها چون ساعات می گذرند.

    آن هنگام که ابرها در آسمان می گریند ،

    دلم برایت تنگ می شود.

    دلم برایت تنگ می شود ،

    زمانی که پنجره اتاقم رو به کوچه های تنهایی باز می شود .

    هنگام عبور از

    جاده های بی کسی در حالی که قلبم در تلاطم است ،

    دلم برایت تنگ می شود .

صفحه 7 از 20 نخستنخست 1234567891011121314151617 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نقد فیلم پست چی سه بار در نمیزند.
    توسط matine313 در انجمن متفرقه از دنیای صوت و تصویر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26-03-2013, 10:23
  2. دلایل تاریخی آیت الله خامنه ای برای عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر
    توسط محبّ الزهراء در انجمن مباحث سیاست داخلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-03-2013, 07:47
  3. وقتی شیخ شوشتری برای خدا شریک قائل شد!
    توسط محبّ الزهراء در انجمن اخلاق
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 27-02-2013, 11:45
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-04-2012, 16:59
  5. قدرت و ثروت
    توسط علی-110 در انجمن مباحث سیاست داخلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 31-10-2011, 00:50

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه